فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۸۶۱ تا ۱۱٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1439-1452
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی شکوفایی پرداخته اند. اما پژوهشی که به منظور ارزیابی اعتبار الگوی شکوفایی دربافت بومی ایران و رفع کاستی های این مدل از جمله فقدان ابزار اندازه گیری برخی از مؤلفه ها و روابط بین اجزاء مدل پرداخته باشد، مغفول مانده است . هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی شکوفایی معلمان بر اساس الگوی روانشناختی شکوفایی انسان HPFM بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند. تعداد 614 از آنان نفر به روش تصادفی طبقه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1995)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1999)، خودآگاهی خصوصی چارلز کارور (1990)، سرسختی روانشناختی اهواز AHI (1377) و شکوفایی HPFS هژبریان (1394) و به دو پرسشنامه محقق ساخته شرایط محیطی – اجتماعی – فرهنگی و انگیزه شکوفایی، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد بین همه متغیرهای مدل همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد غایت نگری به صورت مستقیم بر انگیزه شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری دارد. متغیرهای انگیزه شکوفایی، شرایط زمینه ای و شرایط واسطه ای به صورت مستقیم بر خود مدیریتی و به صورت غیر مستقیم (با میانجی گری خودمدیریتی) بر شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری دارند. متغیر خودمدیریتی نیز به صورت مستقیم بر شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری داشت (0/01 p< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش کاربست تدابیر لازم به منظور افزایش غایت نگری، بهبود شرایط زمینه ای و شرایط واسطه ای، ارتقاء انگیزه شکوفایی و خودمدیریتی برای حصول شکوفایی معلمان پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری بر رفتارهای ضد تولید کارکنان یک کارخانه صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش هوش معنوی وتاب آوری بر رفتارهای ضد تولید کارکنان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان بخش های تولیدی مجتمع فولاد گیلان بود که از بین 255 نفر، 60 نفر که بالاترین نمره را در رفتارهای ضد تولید کسب کرده بودند به صورت تصادفی در سه گروه (20 نفر آموزش هوش معنوی، 20 نفر آموزش تاب آوری و 20 نفر گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتار ضد تولید (فوکس و اسپکتور، 2002) بود که آزمودنی های 3 گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند. گروه های آزمایش در جلسات مداخله ای مبتنی بر برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری (8 جلسه) شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و از آزمون بونفرنی به منظور مقایسه تفاضل نمرات پیش آزمون- پس آزمون متغیرهای گرو ه های آزمایشی و کنترل استفاده شد. یافته ها نشان داد برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری بر بهبود رفتارهای ضد تولید کارکنان اثربخش بود (001/0p≤). همچین نتایج نشان داد که تأثیر برنامه آموزشی تاب آوری بر کاهش رفتار ضد تولید کارکنان در مقایسه با برنامه آموزشی هوش معنوی بیشتر بود (001/0p≤). با توجه به یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که مدیران و صاحبان صنایع به منظور رقابت در بازار تولید و نیز افزایش بهره وری سازمانی از برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری استفاده نمایند.
مقایسه سبک های تصمیم گیری و هویت یابی در دانشجویان با و بدون تجربه سندرم ضربه عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
131-142
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه سبک های تصمیم گیری و هویت یابی در دانشجویان با و بدون تجربه سندرم ضربه عشق بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دارای تجربه سندرم ضربه عشق بودند که در نیمسال اول سال تحصیلی 99-1398 جهت دریافت راهنمایی های لازم به مرکز مشاوره دانشگاه ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش 76 نفر بودند که 38 نفر به عنوان گروه اصلی با روش نمونه گیری در دسترس و 38 نفر نیز به عنوان گروه مقایسه با روش همتاسازی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ضربه عشق راس (1999)، پرسشنامه سبک های تصمیم گیری بروس و اسکات (1995) و پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (1992) استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانشجویان با و بدون سندرم ضربه عشق در ابعاد متفاوت سبک های تصمیم گیری و سبک های هویت یابی تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت ضربه شکست عاطفی با اختلال در فرآیند هویت یابی و سبک های تصمیم گیری رابطه دارد و مستلزم ارایه مداخلات و آموزش های روانشناختی است.
تبیین الگوی مفهومی "رشد خود" مبتنی بر آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1205-1218
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات پیشین به تبیین رشد خود پرداخته اند. اما پژوهشی که به تبیین الگوی مفهومی رشد خود مبتنی بر آثار مولوی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش تبیین الگوی مفهومی رشد خود مبتنی بر آثار مولانا بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه تأویل انجام شده است. آثار مورد مطالعه مولوی در این پژوهش ابیات مثنوی، دیوان شمس و گفتار های فیه ما فیه و ابیاتی از مولانا هماهنگ با عنوان پژوهش بود. تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون انجام شد . یافته ها: مفاهیم رشدی ارائه شده توسط مولانا را می توان در 9 مؤلفه اصلی خلاصه کرد که عبارت اند از؛ خودیابی، رذیلت زدایی، اصالت خواهی، جهان بینی رشدی، پیشرانه های رشد، امساک های رشد دهنده، مؤلفه های اجتماعی رشد و بی تعلقی. نتیجه گیری: سیر"رشد خود" حرکت به سمتی غیر از درون شخص و خودیابی نیست. رشد کامل باید به خودیابی ختم شود و در مرکزی ترین نقطه دایره "رشد خود"، در بی زمانی و بی مکانی آرام گیرد تا بتوان آن را فتح چکاد رشد نامید. انسان ها در مراتب مختلفی از طیف گسترده ی رشد قرار دارند و رشد کامل نصیب افراد محدودی نظیر پیامبران و اولیا و اوصیاست. البته که راه رشد تا نهایی ترین حالت برای بشر قابل دسترسی است و هیچ گونه انسدادی به غیر از انسدادهایی که خود شخص برای خودش ایجاد می کند در آن وجود ندارد.
کووید -19 و پیامدهای روان شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ماه دسامبر 2019 نوع جدیدی از ویروس کرونا در شهر ووهان چین شناسایی شد و به سرعت در تمام چین گسترش یافت. گسترش کووید-19 به دلیل سرعت انتقال آن منحصر به فرد بوده، که باعث ایجاد یک وضعیت اورژانسی در بهداشت جهانی طی کمتر از چند ماه در سراسر کشورهای جهان شد. این بیماری نه تنها سبب نگرانی های سلامت همگانی می گردد بلکه سبب بروز تعدادی از بیماری های روان شناختی می شود، که شامل اضطراب، ترس، افسردگی، برچسب زنی، رفتارهای اجتنابی، تحریک پذیری، اختلال خواب، و اختلال استرس پس از سانحه است. در این پژوهش با رویکردی تحلیلی و جمع آوری نتایج بروزترین یافته های مطالعات اخیر در رابطه با موضوع پژوهش، به اضطراب ناشی از کرونا و پیامدهای روان شناختی آن در سطح جامعه پرداخته شد تا با روشن شدن میزان اهمیت این موضوع، مسیر برای برنامه ریزی و انجام مداخلات روان شناختی بهنگام هموار شود.
راهبردهای تطابق سازنده در بیماران دارای ضایعه نخاعی: یک مطالعه پدیده شناسی هرمنوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ضایعه نخاعی یکی از شایع ترین عوامل ناتوانی های مزمن در جهان است. درک راهبردهای تطابق در این مددجویان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه پدیده شناسی با هدف درک راهبردهای تطابق در مددجویان دارای ضایعه نخاعی انجام شد. مواد و روش ها: رویکرد پدیده شناسی هرمنوتیک برای هدایت مطالعه استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پانزده مشارکت کننده (چهار زن و یازده مرد) مبتلا به ضایعه نخاعی که در شهر اردبیل زندگی می کردند، وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های فردی نیمه ساختار و عمیق استفاده شد. زمان مصاحبه ها از 30 تا 100 دقیقه متغیر بود. داده های صوتی بعد از جمع آوری به متن تبدیل و با استفاده از تحلیل مضمون ون مانن تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تجارب مرتبط با راهبردهای تطابق در مددجویان مبتلا به ضایعه نخاعی در شش مضمون اصلی خلاصه شد که عبارت اند از: «درک علاج ناپذیری»، «میل به استقلال»، «استمداد الهی»، «صبر داشتن و قانع بودن»، «زمان عامل تطابق» و «تشکیل خانواده». نتیجه گیری: مددجویان دارای ضایعه نخاعی علاوه بر مکانیسم های سازگاری کلاسیک، سعی می کنند با استفاده از راهبردهایی خود را با شرایط جدید وفق دهند. لازم است درمانگران بالینی؛ به ویژه روان شناسان و روان پزشکان در طرح درمانی خود، راهبردهای تطابق بیماران دارای ضایعه نخاعی را تقویت کرده و از آن ها برای سازگاری سریع تر مددجویان خود استفاده کنند.
Emotional Deregulation, Dissociative Experiences and Cognitive Failures in Individuals with and without Posttraumatic Stress Symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
abstract Objective: Studies have found that PTSD patients are more likely to experience various physical and mental health problems. This study was conducted to compare emotional deregulation, dissociative experiences and cognitive failures in persons with and without post-traumatic stress symptoms (PTSS). Method: This research was causal–comparative. The sample consisted of 150 persons with and without PTSS (75 in each group) referring to forensic medicine centers of Ardabil city. The subjects were selected via convenient sampling method. Cognitive Emotion Regulation Questionnaire-Short Form (CERQ-SF), Dissociative Experiences Scale (DES), Cognitive Failures Questionnaire (CFQ), and Impact of Event Scale-Revised (IES-R) were utilized for data collection. Results: Multivariate analysis of variance showed that mean scores of emotional deregulation, dissociative experiences, and cognitive failures were significantly higher in persons with PTSS (p < 0.01). Conclusion: The findings indicated that modifying dissociative experiences and cognitive failures, and enhancing emotional regulation skills may help to mitigate posttraumatic stress symptoms.. keyword
ضرورت های برنامه درسی چندفرهنگی در دوره ابتدایی: تبیین ویژگی ها بر اساس رویآورد تلفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، تبیین ضرورت های برنامه درسی چند فرهنگی بر اساس اهداف تعلیم و تربیت آموزش ابتدایی بوده و به این سوال پاسخ می دهد که با توجه به چند فرهنگی بودن جامعه ایران، برنامه درسی دوره ابتدایی باید دارای چه ویژگی هایی باشد و برنامه درسی موجود تا چه اندازه مبتنی بر این ویژگی ها است. روش : روش پژوهش از نوع کیفی، تحلیل محتوا (استقرایی – قیاسی) و جامعه آماری اسناد معتبر شامل برنامه درسی ملی و متون تخصصی مرتبط با برنامه درسی چندفرهنگی و بسته آموزشی برنامه درسی دوره ابتدایی بود. نمونه مورد بررسی برنامه درسی ملی، پژوهش های مرتبط در کشورهای چندفرهنگی و بسته آموزشی درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بود. نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و اولویت در انتخاب مقاله ها، به روز بودن و ارتباط عمیق تر با موضوع مورد مطالعه تا حد اشباع بود . به منظور جمع آوری داده ها از منابع داخلی و خارجی در حوزه تعلیم و تربیت چندفرهنگی طی سال های ۲۰۰۹ الی ۲۰۲۰ استفاده شد. در انتها منابع غیرمرتبط حذف شده و ۸۶ منبع مورد تحلیل قرارگرفت. بسته آموزشی درس مطالعات اجتماعی از این جهت مورد توجه قرارگرفت که توقع طرح مؤلفه های چندفرهنگی درآنها به میزان بیشتری وجود دارد. برای گردآوری داده ها از شیوه بررسی اسنادی و برای تحلیل داده ها از روش کیفی (توصیفی - تفسیری) استفاده شد. یافته ها : در پرسش اول پنج مؤلفه شامل رعایت عدالت آموزشی و تربیتی، پذیرش تکثر فرهنگی، توجه به همزیستی مسالمت آمیز، احترام به ادیان الهی، و روی آورد تلفیقی در محتوای برنامه درسی به عنوان ویژگی های برنامه درسی چندفرهنگی استخراج شد. بر اساس تحلیل محتوا ی پنج مضمون استخراج شده، یافته های مربوط به پرسش دوم، میزان توجه به مؤلفه های برنامه درسی آموزش و پرورش چندفرهنگی را در تمامی پایه ها ضعیف نشان داد؛ هر چند میزان پردازش به مضامین، یکسان نبوده و فراز و فرود داشته است. نتیجه گیری: همپوشانی ضعیف محتوای کتاب با راهنمای درسی و توزیع نامتوازن، غیرهدفمند، و ناکافی مؤلفه های برنامه درسی چندفرهنگی در برنامه درسی از نتایج این پژوهش بود. بر اساس نتایج به دست آمده، غلبه داشتن روی آورد آموزش مهارت کاوشگری، حل مسئله و تفکر انتقادی جهت ارائه محتوای برنامه درسی پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و صمیمیت با واسطه گری تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و صمیمیت با واسطه گری تمایزیافتگی خود بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان شناختی شهر تهران در سال ۱۳۹7 به تعداد 8900 نفر بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی، از منطقه 2 آوای رهایی، پندار نیک، وارش، فهم و رایا، از منطقه 5 تفکر، بهار زندگی، راه نور، آرامش و صادقیه، از منطقه 7 مهرداد، راه نو، کاوش نوین، رهایی و ایران اندیش، از منطقه 12 رفاه، نورسعادت، حمایت، فصل نو و همراهان و هستی و از منطقه 16، 403 امیدنو، بعثت، حامی و معراج، 248 زن و 155 مرد متأهل طبق نظر کلاین (2016) با توجه به نسبت 10 تا 20 آزمودنی به ازای هر متغیر و احتمال ریزش نمونه، انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تعهد زناشویی ساخته آدامز و جونز (1997)، ارضای نیازهای بنیادین عمومی گنیه (2003)، صمیمیت واکر و تامپسون 1983 و تمایزیافتگی خودِ اِسکورن و اِسمیت (2003) بود. پس از حذف 2 پرسشنامه مخدوش و 1 داده پرت، برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادله های ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین صمیمیت و تعهد زناشویی ضریب مسیر کل (027/0 =β، 001/0 =P) و ضریب مسیر غیرمستقیم (126/0 =β، 002/0 =P) مثبت است و بین نیازهای بنیادین روان شناختی و تعهد زناشویی ضریب مسیر کل (087/0 =β، 001/0 =P) و ضریب مسیر غیرمستقیم (186/0 =β، 001/0 =P) نیز مثبت است. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان شناختی آموزش هایی را جهت نحوه ارضای نیازهای بنیادین همسر و افزایش صمیمیت زناشویی به افرا متأهل ارائه و نیز بر سنجش سطح تمایزیافتگی زوج ها و ترمیم آن تمرکز کنند.
بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه مداومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
103-110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه مداومت انجام گرفت. نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت ب ا استفاده از تکنیک ترجمه مضاعف تدوین و بر روی ۴۶۰ دانش آموز (۲۳۰ نفر دختر و ۲۲۰ نفر پسر) از مدارس استان همدان در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۹۸ اجرا شد. اعتبار نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت بر اساس روش های همسانی درونی، همبستگی های مجموعه ماده و بازآزمایی موردبررسی قرار گرفت. علاوه بر این، به منظور بررسی روایی، از روش های تحلیل عاملی، همبستگی بین خرده مقیاس ها و روایی ملاکی استفاده شد. دامنه آلفای کرونباخ (۶۹/0 تا ۷۷/0) نشان داد که نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت و خرده مقیاس های آن از همسانی درونی مطلوبی برخوردار است. همچنین، نمره های ماده و نمره های کلی خرده مقیاس ها، همبستگی معناداری با یکدیگر داشتند. ارزش ضرایب بازآزمایی (۷۲/0 تا ۸۰/0) بیانگر ثبات مقیاس بود. تحلیل عاملی اکتشافی از الگوی ۳ عاملی ابزار سنجش مداومت حمایت کرد. درنهایت، وجود الگوهای خاص ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس های نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت با تاب آوری و اهمال کاری، حاکی از روایی ملاکی خوب مقیاس بود. با توجه به ویژگی های روانسنجی مطلوب، این پرسشنامه ابزار مناسبی برای ارزیابی مداومت می باشد
تأثیر آمادگی یادگیری الکترونیکی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تمایل رفتاری دانشجویان به یادگیری تحت وب: نقش واسطه ای باورهای انگیزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آمادگی یادگیری الکترونیکی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تمایل رفتاری دانشجویان به یادگیری تحت وب است. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 95-96 شهر تبریز است که از بین آنها 223 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش از چهار ابزار اندازه گیری استفاده گردید که شامل آمادگی یادگیری الکترونیکی واتگینز و همکاران (2004)، باورهای انگیزشی پینتریج و همکاران (1991)، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در یادگیری برخط و تحت وب بارنارد و همکاران (2008) و تمایل رفتاری به یادگیری تحت وب داویس و همکاران (1989) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان داد که مدل مفهومی مورد نظر در پژوهش با توجه به شاخص های نیکویی برازش از نظر آماری مورد تایید قرار گرفت. همچنین آمادگی یادگیری الکترونیکی به صورت مستقیم بر باورهای انگیزشی و به صورت غیر مستقیم بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تمایل رفتاری به یادگیری تحت وب، از طریق نقش واسطه ای باورهای انگیزشی اثر مثبت و معناداری دارد. به علاوه باورهای انگیزشی به صورت مستقیم اثر مثبت و معناداری بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تمایل رفتاری به یادگیری تحت وب دارد. اثر مستقیم آمادگی یادگیری الکترونیکی بر راهبردهای یادگیری الکترونیکی و تمایل رفتاری به یادگیری تحت وب مثبت بوده ولی از نظر آماری معنادار نیست. نتیجه گیری: آمادگی یادگیری الکترونیکی تاثیر مثبت و معناداری بر باورهای انگیزشی دانشجویان دارد، بنابراین افزایش میزان این عامل موجب افزایش انگیزه دانشجویان در محیط آموزشی تحت وب و موفقیت آنها می شود.
تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر برخی شاخصهای سلامت قلب زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تمرینات ورزشی بر برحی از شاخص های قلب اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون پس آزمون، پیگیری با گروه تجربی و کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق را سالمندان مرکز بهزیستی شهر کرمانشاه تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج از بین زنان سالمند ۶۰ تا ۶۵ سال بود که ۲۷ نفر به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات با شدت ۴۰% یک تکرار بیشینه آغاز و در سه نوبت (ست) با ۱۰ تا ۱۲ تکرار و استراحت ۲ دقیقه ای بین هر مرحله و ۳ دقیقه بین هر ایستگاه انجام شد. پس از ۴ هفته اول شدت تمرینات به ۶۰% یک تکرار بیشینه و از هفته هشتم به ۷۰% یک تکرار بیشینه رسید و تا پایان هفته دوازدهم حفظ شد. از دستگاه اکوکاردیوگرافی برای اندازه گیری متغیرهای عملکردی قلب (حجم پایان سیستولی، حجم ضربه ای، کسر تزریقی) آزمودنی ها استفاده شد. جهت تعیین اثربخشی تمرین از آزمون اندازه گیری مکرر و جهت تفاوت بین گروه ها از آزمون بونفرنی در سطح ۰۵/۰ > p استفاده شد. کلیه محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۲ ماه تمرین و ۲ ماه عدم تمرین) در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). همچنین نمرات متغیرهای عملکردی بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (عدم تمرین) در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته (۰۵/۰ ≤ p )، بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۰۵/۰ ≤ p )، بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (۰۵/۰ ≤ p ) در گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند تأثیر معنی داری دارد.
ساخت و بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر تیپ های شخصیتی نُه گانه (انیاگرام) بر ابرازگری هیجان متقاضیان ازدواج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این طرح با هدف تدوین بسته آموزش شخصیت محور مبتنی بر تیپ شناسی انیاگرام و اثربخشی آن بر ابرازگری هیجانی افراد متقاضی ازدواج انجام شده است تا روان شناسان و مشاوران خانواده بتوانند آن را در مشاوره های پیش از ازدواج برای ارتقای ازدواج های سالم به زوجین آموزش دهند. مواد و روش ها: بسته آموزشی مبتنی بر انیاگرام، با مروری بر منابع و پژوهش های مربوطه و بر اساس پیشینه پژوهشی و تکنیک های مربوط به تیپ شناسی انیاگرام با در نظر گرفتن سازه های مؤثر بر آن و به صورت کتابخانه ای و وسیع بررسی و ساخته شد. ﺟﺎﻣﻌﻪ پژوهش ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﮐﻠﯿﻪ زوﺟﯿﻦ در مرحله پیش از ازدواج ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪه ﺑﻪ ﻣﺮاﮐﺰ ﻣﺸﺎوره ﺷﻬﺮ اصفهان در بهار و تابستان ۱۳۹۶ﺑﻮد ﮐﻪ در طرحی شبه آزمایشی انتخاب شدند. پرسش نامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (EEQ, 1990)، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون (با فاصله 45 روز پس از اتمام آموزش) برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ نیز طی ده جلسه نوددقیقه ای یک بار در هفته مورد آموزش قرار گرفتند. یافته ها: آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزشی شخصیت محور مبتنی بر انیاگرام، بر ابرازگری هیجانی افراد متقاضی ازدواج مؤثر بوده است. بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود داشت (0/05>P). نتیجه گیری: به طور کلی این پژوهش نشان داد بسته آموزشی ازدواج جهت کمک به زوجین متقاضی ازدواج برای ﺷﻨﺎﺳﺎیی و اﺑﺮاز صحیح هیجانات از طریق آشنایی با ویژگی های شخصیتی خود و طرف مقابل، درمقایسه با گروه کنترل، اثربخش بوده است؛ این نتایج برای متخصصان و دست اندرکاران امور مشاوره پیش از ازدواج جهت ارائه خدمات بهتر کاربردی است.
بررسی تاثیر تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با برنامه درسی بر بهبود سرانه مطالعه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی تاثیر تلفیق فناوری و اطلاعات با برنامه درسی بر سرانه مطالعه دانش آموزان ابتدایی مدارس آموزش و پرورش ناحیه یک شیراز انجام شد. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای می باشد که به صورت پیمایشی انجام گردیده است. به همین منظور دو کلاس ابتدایی، یک کلاس ششم از مدرسه غیر انتفاعی که برنامه درسی آنها با فناوری و اطلاعات تلفیق شده بود (19 نفر) و یک کلاس نیز از مدرسه دولتی که برنامه درسی آنها بشکل سنتی بود (32 نفر)، به صورت هدفمند انتخاب شدند. میزان مطالعه غیر درسی آنها در سال قبل از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته توسط دانش آموز و والدین آنها و معلم کلاس گردآوری شد و سپس میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته دوم توسط دانش آموز و والدین آنها و معلم کلاس در سال 1396 گردآوری شد. گفتنی است با توجه به وجود چندین کلاس ششم در مدرسه دولتی، یک کلاس که با کلاس ششم مدرسه غیر دولتی همگن تر بود انتخاب شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که تلفیق فناوری و اطلاعات با برنامه درسی بر سرانه مطالعه تاثیر معنی داری دارد(05/0≥P).
بررسی رابطه اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان موبایلی با نحوه روابط دانش آموزانِ هم سال در فرآیند یاددهی – یادگیریِ برنامه درسی: مطالعه موردی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان خاش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۹ شماره ۹۱
857-864
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی عوامل مرتبط با اعتیاد به اینترنت و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی رابطه اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان موبایلی با نحوه روابط دانش آموزانِ هم سال در فرآیند یاددهی – یادگیریِ برنامه درسی پرداخته باشذ مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان تلفن همراه با نحوه روابط دانش آموزانِ هم سال در فرآیند یاددهی – یادگیریِ برنامه درسی: مطالعه موردی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان خاش انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان خاش به تعداد 3542 نفر (1232 دختر و 1759 پسر) بودند. از این تعداد بر اساس جدول مورگان تعداد 340 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان تلفن همراه زارع مقدم و صالحی نیا (1394) و شاخص روابط با همسالان ( IPR ) والتر دبیلو هادسون (1992) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن و تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان تلفن همراه با نحوه روابط دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان خاش در فرآیند یاددهی – یادگیریِ برنامه درسی رابطه وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که میانگین اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای پیام رسان تلفن همراه و روابط دانش آموزان در فرآیند یاددهی – یادگیریِ برنامه درسی در دختران بالاتر از پسران است (0/01 > P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که اعتیاد و نگرش به نرم افزارهای تلفن همراه پیام رسان در فرآیند یاددهی - یادگیری دانش آموزان مؤثر است.
الگوی علی روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی: نقش واسطه ای خودناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
999-1010
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهشگران به بررسی روابط بین تأثیر خودتنظیمی هیجانی با انگیزش تحصیلی پرداخته اند، اما الگوی علی روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی: نقش واسطه ای خودناتوان سازی مورد غفلت واقع شده است. هدف: الگوی مدل روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی با نقش واسطه ای خودناتون سازی در بین دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بود. که 270 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار پزوهش عبارتند از: پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایچ (2006)، مقیاس انگیزش تحصیلی ( AMS ) وارلند و همکاران (1992؛ به نقل از یوسفی و همکاران، 1388)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی ( ASHS ) شوینگر و استینسمر پلستر (2011) و پرسشنامه پایگاه اقتصادی اجتماعی تیمز (1995 تا 2007). داده ها با استفاده از شاخص های چولگی و کشیدگی بررسی شده و همبستگی بین متغیرهای مدل با ماتریس همبستگی تحلیل شد. یافته ها: تنظیم شناختی هیجان سازگار بر روی خودناتوان سازی اثر منفی و بر روی پایگاه اقتصادی - اجتماعی اثر مثبت دارد، تنظیم شناختی ناسازگار نیز بر روی خودناتوان سازی اثر مثبت و بر روی پایگاه اقتصادی - اجتماعی اثر معنی داری ندارد، همچنین خودناتوان سازی بر روی انگیزش درونی اثر منفی و بر روی انگیزش بیرونی و بی انگیزشی اثر مثبتی دارد، پایگاه اقتصادی - اجتماعی نیز اثرمنفی بر روی خودناتوان سازی دارد (0/05 P< )، نتیجه گیری: خودناتوان سازی در روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی و انگیزش تحصیلی نقش واسطه را دارد، در حالت کلی یافته ها نشان دادند که مدل ارائه شده در مطالعه حاضر با نتایج آزمون مدل برازش مناسبی دارد و می تواند در تحقیقات مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(ADHD)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
12 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر باهدف اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) انجام شد. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان 11-9 ساله مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالیِ (ADHD) تحت حمایت درمانگاه حضرت علی اصغر (ع) شهرری در سال 98-1397 تشکیل دادند که 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر دو گروه با مقیاس نارسایی کنش وری اجرایی بار کلی (BDEFS- CA)، رفتار سازشی با مقیاس رفتار سازشی لیمبرت و همکاران (1974) سنجیده شدند سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای بازی درمانی فلورتایم را دریافت کردند در پایان دوره از هر دو گروه با پرسشنامه های ذکرشده پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معناداری 0/05 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) مؤثر بود به این صورت که بازی درمانی فلورتایم، موجب کاهش نارسایی کنش های اجرایی همچنین موجب کاهش رفتارهای ناسازش یافته در گروه آزمایش شد (0/01>p). نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر بهبود کنش وری و رفتار سازشی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه بیش فعالی (ADHD)، بازی درمانی فلورتایم می تواند به عنوان روشی مؤثر درزمینه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) مورداستفاده روانشناسان قرار گیرد.
تأثیر بازی درمانی مبتنی بر نظام خانواده روی جو خانواده و مشکلات رفتاری کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های فراوانی به صورت مجزا راجع به اثربخشی رویکرد خانواده درمانی نظام دار در حل مشکلات خانواده و استفاده از بازی درمانی یا درمان های خانواده مدار جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان مخصوصاً کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه بهره فراوانی برده شده است در این پژوهش به تلفیق رویکرد نظام دار خانواده و بازی درمانی برای کار با این کودکان و خانواده هایشان پرداخته شد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر نظام خانواده بر جو خانواده و مشکلات رفتاری کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 6 تا 8 سال دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه و خانواده های آن ها در شهر تهران بودند که در سال 1399-1398 به مراکز مشاوره تصمیم، باران دانش و آفتاب زندگی مراجعه کرده بودند و 3 کودک به صورت در دسترس بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت پلکانی زمانی وارد طرح پژوهشی شدند و 10 جلسه مداخله انجام شد. ابزارهای سنجش پژوهش حاضر پرسشنامه های مشکلات رفتاری کودکان (Rutter, 1967) و جو خانواده ( Moos & Moos,1994) بود. یافته های پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی، طراز، روند و تغییرپذیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر نظام خانواده بر بهبود جو خانواده (برای هر سه آزمودنی) و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه (برای هر سه آزمودنی) مؤثر بود. یافته ها کارایی بازی درمانی مبتنی بر نظام خانواده را بر مشکلات رفتاری و جو خانواده نشان می دهد؛ بنابراین پیشنهاد می شود روانشناسان و درمانگران خانواده و کودک از این روش جهت بهبود مشکلات رفتاری و جو خانواده استفاده نمایند.
ثبت و ارتقاء کیفیت فرآیندهای آموزشی پرستاری بر اساس مدل FOCUS – PDCA(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در بسیاری از سازمانها، ثبت، اصلاح و بهبود فرآیندها به منظور رشد و ارتقاء عملکرد و حرکت در مسیر تعالی سازمانی دنبال می گردد. از جمله ابزارهای کارآمد در حوزه سلامت که در سال های اخیر در کشور ایران برای ارتقاء فرآیندهای سازمانی استفاده شده است، مدل FOCUS-PDCA می باشد. مطالعه حاضر با هدف ثبت و ارتقاء کیفیت فرآیندهای آموزشی دانشکده پرستاری بر اساس مدل FOCUS-PDCA انجام شد. روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع تک گروهی پیش و پس آزمون می باشد که در نیمسال اول و دوم تحصیلی 98-1397 در دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی انجام شد و 36 فرآیند آموزشی انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش رضایتمندی توسط پرسش نامه محقق ساخته در هریک از مراحل (قبل و بعد از مداخله) سنجیده شد. در بحث زمان سنجی فرآیندها مدت زمان اجرای هر فرآیند برحسب روز سنجیده و گزارش گردید یافته ها: میانگین زمان انجام فرآیندها با احتساب زمان بری برخی از فرآیندها که تحقق آنها عملا در طول یک ترم تحصیلی بود 8/42 روز گزارش گردید که پس از تشکیل کارگاه های FOCUS – PDCA و انجام مداخله ارتقاء توسط دانشجویان و اعضاء هیئت علمی، میانگین زمان انجام فرایندهای مذکور به 32 روز تقلیل پیدا نمود. میانگین درصد ارتقاء فرآیندهای بررسی شده در خصوص زمان سنجی 4/34 درصد گزارش گردید. میانگین نمره رضایت سنجی اولیه فرآیندهای بررسی شده نمره 301 از مجموع 500 بود که بعبارتی میانگین رضایت مندی دانشجویان و اساتید از فرآیندهای آموزشی دانشکده پرستاری 2/60 درصد گزارش گردید که پس از ارتقاء، این رضایت مندی بطور میانگین در مجموع فرآیندها به 26 درصد بهبود یافت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که اجرای روش FOCUS-PDCA منجر به ارتقای عملکرد آموزشی دانشکده پرستاری شده است. پیشنهاد می گردد که این روش در دیگر بخش های پژوهشی و خدمات رفاهی درگیر با دانشجویان و اساتید انجام و از نظر تأثیر آن بر شاخص های دیگر نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.