فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۰۴۱ تا ۱۲٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑا هدف مقایسه توانایی های شناختی، حل مسئله/ برنامه ریزی و سازمان دهی رفتاری – هیجانی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن و عادی انجام شد. روش این پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر دوره ی ابتدایی تبریز در سال تحصیلی 98-97 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز پسر دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن و 30 دانش آموز بدون اختلال از پایه سوم بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون عصب – روانشناختی کانرز (2004) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین دانش آموزان دارای اختلال خواندن و عادی در حل مسئله/برنامه ریزی و پردازش شناختی معنادار ( p< 0/01 ) بود و تفاوت ها در متغیر سازمان دهی رفتاری/هیجانی معنادار ( p> 0/01 ) نبود. براین اساس می توان نتیجه گیری کرد که دانش آموزان دارای اختلال خواندن در حل مسئله/برنامه ریزی و پردازش شناختی ضعیف تر از دانش آموزان عادی هستند و می توان با مداخله در این حوزه ها به بهبود اختلال خواندن کمک کرد.
نقش تعصب، تاب آوری و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری (BAS/BIS) در پیش بینی رفتار تکانشی در پدران دارای سابقه خشونت جسمی با فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۱۱ (پیاپی ۵۶)
111-120
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش انواع تعصب، تاب آوری و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری ( BAS/BIS ) در پیش بینی رفتار تکانشی در پدران دارای سابقه خشونت جسمی با فرزندان بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان دارای فرزند دختر مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات درمانی وابسته به بهزیستی منطقه 9 شهر تهران بودند. از بین آنها تعداد 80 نفر که دارای سابقه خشونت جسمی با فرزندان بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های تکانشگری (بارت، 2004)، تعصب (بهرمان، 1393)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003) و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری (کارور و وایت، 1994) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتار تکانشی با تعصب (مذهبی، جنسیتی، نژادی، قوم مداری) و سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت و معنادار و با تاب آوری و سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار دارد (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که تعصب مذهبی (70/0)، تعصب جنسیتی (41/0)، تاب آوری (36/0)، سیستم فعال ساز رفتاری (57/0) و سیستم بازداری رفتاری (22/0) رفتار تکانشی را پیش بینی می کنند. با توجه به نقش انواع تعصب، تاب آوری و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری در پیش بینی رفتار تکانشی در پدران دارای سابقه خشونت جسمی با فرزندان، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای این مفاهیم به خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تغییر ذهنیت دوئیک، بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش مداوم برای برآورده نمودن انتظارات دیگران یا انتظار از خود می تواند بسیار استرس زا باشد و عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر تغییر ذهنیت دوئیک، بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 است که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. تعداد 30 دانش آموز که بر اساس پرسشنام ه استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) سطح بالایی از استرس داشتند گزینش و در دو گروه کنترل (15 نفر ) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 50 دقیقه ای (هفته ای دوجلسه) مداخله گروهی دریافت نمود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار 23 SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل به لحاظ خرده مقیاس های انتظار از خود و انتظار از دیگران و مقیاس کل، تفاوت معنی داری وجود دارد . با توجه به نتایج امیدوا ر کننده تأثیر مداخله مبتنی بر تغییر ذهنیت دوئیک، در کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان ، پیشنهاد می شود از این مداخله به منظور کاهش استرس در دانش آموزان استفاده گردد.
طراحی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی و بررسی میزان اثربخشی آن بر ارتقای نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
105 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین اثربخشی بستۀ آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اوتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 99-98 از مدرسه ویژه اختلال اوتیسم بودند، از بین کل جامعه هدف به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر اوتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (گیلیام،1995) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و کنترل (20) قرار گرفتند، سپس پرسشنامه نظریه ذهن هوتچینز(هوتچینز و همکاران،2012) توسط والدین هر دو گروه تکمیل گردید. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت(حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: اطلاعات به دست آمده نشان دهنده تفاوت معنی داری (p <01) بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات متغیر پس آزمون و نظریه ذهن بعد از تعدیل تأثیر پیش آزمون نظریه ذهن می باشد. نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقاء کارکردهای اجرایی می توان سطوح نظریه ذهن را افزایش داد.
تحلیل ساختاری روابط رهبری تحول آفرین و چابکی سازمانی با نقش واسطه ای درگیری شغلی در نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر چابکی سازمانی با میانجی درگیری شغلی است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه کارکنان درمانی و ستادی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه به تعداد 450 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه آماری این پژوهش( 208 نفر) به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های رهبری تحول آفرین بس و آوولیو(1995)، چابکی سازمانی اسپایدزر(2007) و درگیری شغلی شافلی و همکاران(2002) است. روایی ابزار از نظر متخصصین و پایایی مطابق آلفای کرونباخ گزارش شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها مدل یابی معادلات ساختاری است. نتایج پژوهش نشان داد که اثر مستقیم رهبری تحول آفرین بر چابکی سازمانی (42/0) مثبت و معنادار است. ؛ اثر مستقیم درگیری شغلی بر چابکی سازمانی (39/0) مثبت و معنادار است. همچنین اثر مستقیم رهبری تحول آفرین بر درگیری شغلی (87/0) مثبت و معنادار است. اثر غیر مستقیم رهبری تحول آفرین بر چابکی سازمانی با میانجیگری درگیری شغلی(34/0) مثبت و معنادار است و اثر کل رهبری تحول آفرین بر چابکی سازمانی نیز (76/0) مثبت و معنادار است. براساس نتایج این پژوهش مشخص گردید که رهبری تحول آفرین به طور مستقیم بر درگیری شغلی و به طور غیر مستقیم بر چابکی سازمانی تأثیر می گذارد. لذا بهره گیری از ویژگی های رهبری تحول آفرین و تقویت آنها توسط مدیران توصیه می گردد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی با زوج درمانی یکپارچه نگر بر بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
171-147
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی و مقایسه آن با زوج درمانی یکپارچه نگر بر بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه و جامعه آماری 58 زن آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر در سال 1398 بود. از بین داوطلبان پس از غربالگری با پرسشنامه بخشش رای و همکاران (2001)، 30 زن انتخاب و به همراه همسر پیمان شکن خود به صورت تصادفی در سه گروه در هر گروه 10 زوج جایگزین شد. زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی زوکارینی، جانسون، دالگلیش و ماکین (2013) و برنامه زوج درمانی یکپارچه نگر باکوم، اسنایدر و گوردون (2009) در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای زوجی هفته ای یکبار به گروه های آزمایش ارائه و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله ی زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی و زوج درمانی یکپارچه نگر بر بخشش زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی (51/16F= ،01/0=p)(21/15F= ،05/0=p) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری در هر دو مداخله بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تأثیر مداخله زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی بر بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بیشتر از مداخله زوج درمانی یکپارچه نگر است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، زوج درمانی مبتنی بر مدل درمان جراحت دلبستگی مداخله مؤثری برای افزایش بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی است.
معنای زندگی چیست و تکوین آن چگونه است؟ یک مطالعه کیفی بر روی دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
199-173
حوزههای تخصصی:
هدف: پرسش از معنا، سؤالی است که ذهن بشر را سال هاست به خود مشغول کرده است. برای پاسخ به این پرسش که جایگاه طرحش جایی میان فلسفه و روانشناسی است، فلاسفه و روانشناسان بسیاری قلم فرسودند و در جهت روشن شدن این مقوله پُرابهام پژوهش کردند. مطالعه حاضر با هدف واکاوی عمیق و پدیدارشناسانه دو پرسش در باب معنای زندگی صورت پذیرفته است. روش: این مطالعه، پژوهشی کیفی به روش تحلیل درون مایه ای است که با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختاریافته در 5 گروه متمرکز و با مجموع تعداد 33 نفر، به بررسی دیدگاه دانشجویان ایرانی در مقاطع تحصیلی و سنی مختلف درمورد ماهیت معنا و چگونگی شکل یافتن آن پرداخته است. راهبرد شش مرحله ای براون و کلارک (2006) برای استخراج درون مایه ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق در قالب دو درون مایه سایبانیِ «چیستی معنا و تکوین معنا»، شش درون مایه «نیاز به انسجام، تمنّای جاودانگی، معنا به مثابه محک، معنای معیشتی، معنای معرفتی، و معنای تجربتی»، و 12 درون مایه فرعیِ «ماندگاری در جهان دیگر، ماندگاری به واسطه فایده رسانی، زیستن در مرز روزمرگی، زیستن در انقیاد هنجارها، گریز از اندیشه و انتزاع، عافیت و منفعت، جست جوی معنا، خلق معنا، بسط معنا، بی تعادلی، تعادل جویی و کشف معنا» طبقه بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه چشم اندازی نو به منظور ساخت پروتکل ها و بسته های آموزشی مبتنی بر معنای زندگی در جمعیت دانشجویان ترسیم می کند.
تغییرات سازمان شخصیت در بازه های زمانی مختلف درمان معطوف به انتقال در اختلالات شخصیت خوشه B(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
493-473
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین تغییرات سازمان شخصیت در بازه های زمانی مختلف درمان معطوف به انتقال در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه B طرح ریزی و اجرا شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر شبه آزمایشی از نوع سری های زمانی گروه های چندگانه بود. 32 بیمار اختلال شخصیت خوشهB با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. 51 جلسه درمان معطوف به انتقال به صورت فردی به مدت یک سال برای گروه آزمایش اجرا شد. یک پیش آزمون و سه پس آزمون (مصاحبه ساختاری سازمان شخصیت) برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: مطابق با یافته های پژوهش در مرحله اول درمان، تغییر معناداری مشاهده نشد، در مرحله دوم بعد از 35 جلسه درمان در ابعاد (هویت، کیفیت روابط موضوعی، پرخاشگری، دفاع های بدوی و ارزش های اخلاقی) تغییر معنادار مشاهده شد و در مرحله سوم در بعد انعطاف ناپذیری تغییر معنادار مشاهده شد. همچنین در مرحلی سوم درمان بعد از 51 جلسه بیشترین میزان تغییرات در کلیه ابعاد ساختار شخصیت مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد روان درمانی معطوف به انتقال به عنوان یک روش درمانی موثر موجب بهبود اختلالات شخصیت خوشهB می شود.
بررسی نقش میانجی گری انطباق پذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابی بنیادین خویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجی گری انطباق پذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابی بنیادین خویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود که با تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. جامعه ی آماری، دانشجویان ترم 6 تا 8 مشغول به تحصیل دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. روش نمونه گیری، طبقه ای متناسب با حجم و جنسیت بود و در نهایت، از بین جامعه ی 2683 نفری، 401 دانشجو مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ی پنج عاملی بزرگ شخصیت (NEO-FFI) مک کری و کاستا (2004) و مقیاس های ارزیابی بنیادین خویشتن جاج و دورهام (2003)، انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفلی (2012) و آمادگی گذار دانشگاه به کار صادقی و همکاران (1396) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که انطباق پذیری مسیرشغلی، میانجی کاملی (02/0 p <) برای ارتباط برونگرایی و گذار دانشگاه به کار بود ولی در رابطه ی ارزیابی بنیادین خویشتن (02/0 p <)، وجدان گرایی (05/0 p <) و توافق پذیری (05/0 p <) با گذار دانشگاه به کار، میانجی جزئی محسوب می شد، همچنین ارتباط بین تجربه گرایی ، با آمادگی گذار دانشگاه به کار کاملاً مستقیم (001/0 p <) و انطباق پذیری مسیرشغلی میانجی رابطه ی بین تجربه گرایی و آمادگی گذار نبود. علاوه بر آن، در ارتباط روان رنجوری با آمادگی گذار، نقش انطباق پذیری مسیرشغلی، بی اثر بود. نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش حاضر اذعان دارد که افزایش انطباق پذیری مسیرشغلی دانشجویان می تواند تسهیلگری برای افزایش موفقیت فرآیند گذار دانشگاه به کار آن ها باشد، علاوه بر این، با توجه به اینکه ارزیابی دانشجویان از میزان شایستگی ها و توانمندی هایشان، عامل مؤثری بر میزان انطباق پذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار آن ها می باشد، طرح ریزی برنامه هایی جهت افزایش میزان ارزیابی دانشجویان از ویژگی های بنیادین خویشتنشان، ضروری می نماید. همچنین در طرح ریزی های به منظور افزایش ارزیابی بنیادین خویشتن، انطباق پذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار افراد، بهتر است ویژگی های شخصیتی آن ها مورد توجه قرار گیرد.
Efficacy of dual focus schema therapy in the treatment of people with substance use disorders comorbid with personality disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
43 - 65
حوزههای تخصصی:
The rate of personality disorders among drug users is estimated to be up to 50%. The co-occurrence of personality disorders among drug users can potentially lead to increased symptom severity, resistance to treatment, and increased risk of relapse. Using the systematic review method, in the present study, the efficacy of the dual focus schema therapy (DFST) in the treatment of substance use disorders with personality disorders was investigated. Using two databases, namely ScienceDirect and noormags, five eligible articles were reviewed that evaluated the efficacy of dual focus schema therapy (DFST) using case study and randomized controlled trial (RCT). The results showed that despite the positive and promising therapeutic results in the two case studies, three RCT studies showed the least useful results for the efficacy of the dual focus schema therapy (DFST) and that the dual focus schema therapy (DFST) is not a more effective option compared to the other forms of intervention, and more accurate evaluation requires further RCTs
بررسی اثربخشی مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی بر ارتقای سطح کیفیت زندگی همسران شهدای مدافع حرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
5 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی بر ارتقای سطح کیفیت زندگی همسران شهدای مدافع حرم است که اغلب با شهادت همسرشان بدان مبتلا می شوند. روش: این پژوهش با روش نیمه تجربی با ساختار دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون بود. نمونه آماری 16 نفر و در هر گروه 8 نفر از همسران شهدا بودند که مبتلا به سوگ شناخته شدند. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه کیفیت زندگی ویر و شربورن (1992) و بسته آموزشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد اسلامی (ویژه بزرگسالان) بود جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آنالیز کوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی بر ارتقای سطح کیفیت زندگی همسران شهدای مدافع حرم تأثیر دارد (001/0p <). بحث: پژوهش حاضر نشان داد می توان از بسته مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی برای درمان سوگ استفاده نمود.
نقش هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی در پیش بینی سرمایه اجتماعی سربازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 39
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی در پیش بینی سرمایه اجتماعی سربازان وظیفه در یک واحد نظامی انجام شد. روش: این پژوهش با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی سربازان وظیفه در یک واحد نظامی بودند. از این جامعه، تعداد 85 سرباز با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه هوش اخلاقی لینک و کیل (MCI)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (PCQ) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش اخلاقی با سرمایه اجتماعی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین رابطه سرمایه روان شناختی با سرمایه اجتماعی مثبت و معنی داری بود (01/0>P). نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی قادر به پیش بینی سرمایه اجتماعی می باشند. بحث: باتوجه به نتایج پژوهش می توان گفت که هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی با سرمایه اجتماعی رابطه دارند و قادر به پیش بینی تغییرات سرمایه اجتماعی هستند. بنابراین، به فرماندهان و مدیران ارشد نظامی پیشنهاد می شود برای افزایش سرمایه اجتماعی در سربازان بر نقش هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی توجه کنند. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که جهت افزایش سرمایه اجتماعی سربازان لازم است که هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی آموزش داده شود تا با ارتقای میزان هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی شاهد بهبود سطح سرمایه اجتماعی در این افراد باشیم.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
162 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی است. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی شهرستان آران و بیدگل در سال 1399بودند که از بین آن ها،60 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و در گروه های آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) و مثبت اندیشی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، کمال گرایی تری – شورت و همکاران (1995)، سلامت روانی گلدنبرگ (1979) به دست آمدند. پروتکل آموزش مهارت های مثبت اندیشی سلیگمن و همکاران (2005) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ربکا (2009) به مدت هشت جلسه به صورت هفتگی برگزار شد. گروه گواه، درمان دریافت کرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی و گروه گواه بر سلامت روان (01/0 P< و 48/60 F = )، خودتنظیمی سازش یافته (01/0 P< و 40/39 F = ) و خودتنظیمی سازش نیافته (01/0 P< و 99/50F = ) و کمال گرایی مثبت (01/0 P< و 76/8F = ) و کمال گرایی منفی (01/0 > P و 44/27F = ) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد و خودتنظیمی سازش یافته در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (01/0 > P) و سلامت روان در گروه مثبت اندیشی در پایان پس آزمون بالاتر از گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بوده است (05/0 > P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت از نظر تأثیرگذاری، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی سازش یافته و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان بیشترین تأثیر داشتند.
اثربخشی به کارگیری هدست واقعیت مجازی و تلفن هوشمند بر تقویت دید باقیمانده افراد با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بسیاری از افراد نابینا دارای سطحی از دید باقیمانده هستند که ارتقای آن می تواند در استقلال و کیفیت زندگی آنان تاثیرگذار باشد. در سال های اخیر، به کارگیری ابزارهای تقویت دیداری مورد توجه قرار گرفته است. اما تنوع پایین، دسترسی نسبتا دشوار و هزینه بالای فن آوری های موجود در بازار این محصولات، جایگزینی آنها با ابزارهای مقرون به صرفه تر را اجتناب ناپذیر می نماید. در این راستا، در این پژوهش، آزمایش هایی برای اثربخشی ارتقای دید باقیمانده با به کارگیری هدست واقعیت مجازی و تلفن هوشمند طراحی شد. روش کار: برای انجام آزمایش ها، نرم افزار گرافیکی اختصاصی با بهره گیری از کتابخانه یونیتی ( Unity ) تحت سیستم عامل اندروید توسعه داده شد. با توجه به اهمیت تشخیص شیء و حرکت در راه رفتن مستقل، آزمایش های تشخیص تعداد، نوع و حرکت اشیاء طراحی گردید. نکته کلیدی در طراحی آزمایش ها، استفاده از شکل های ساده و تصویرهای سیاه و سفید بود. یافته ها: نتایج نشان داد در آزمایش های تشخیص تعداد، نوع و حرکت اشیا، به ترتیب 72 درصد، 78 درصد و 83 درصد از شرکت کنندگان موفق به ارائه پاسخ کاملا صحیح شدند. نتیجه گیری: اکثریت افراد شرکت کننده در این مطالعه، علی رغم دید باقیمانده پایین دارای درک حداقلی از نور و حرکت بودند و این نشان می دهد که ساده سازی اشیا و نیز نمایش اشیا با رنگ سفید در پس زمینه سیاه، تاثیر قابل توجهی بر افزایش توانمندی بصری و تقویت دید افراد نا بینا دارد. در پایان، با توجه به قابلیت دسترسی و کم هزینه بودن هدست های واقعیت مجازی و تلفن های هوشمند، نتایج این پژوهش چشم انداز روشنی در توان بخشی افراد نابینا ترسیم می نماید.
نقش پیش بینی کنندگی متغیّرهای جمعیت شناختی و هوش شناختی، هیجانی و معنوی در انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
31-43
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف : اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. همچنین مطالعات نشان داده که عوامل انگیزشی در درگیری شناختی بر فرایند یادگیری تأثیرگذار است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی متغیّرهای جمعیت شناختی و هوش شناختی، هیجانی و معنوی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی بود. روش کار : این مطالعه توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر 12 تا 13 سال شهر تهران در سال 1397 بودند که از میان آنان نمونه ای به حجم 280 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای از مدارس دولتی انتخاب شد. داده ها با استفاده از آزمون هوشی وکسلر (ویرایش چهارم)، پرسش نامه های انگیزه پیشرفت هرمنس، هوش معنوی ناصری، هوش هیجانی شوت و پرسش نامه وضعیت اجتماعی و اقتصادی جمع آوری؛ و با استفاده از تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : نتایج نشان داد که انگیزش پیشرفت با هوش شناختی، هیجانی و معنوی رابطه مستقیم و معنی داری داشت (با سطح اطمینان 99 درصد (مقدار p کمتر از یک درصد). به عبارتی با افزایش میزان متغیّرهای مستقل (هوش شناختی، هیجانی و معنوی)، سطح انگیزش پیشرفت نیز افزایش یافت. نتیجه گیری : بر اساس نتایج به دست آمده، هوش شناختی، هیجانی و معنوی تأثیر معناداری بر میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد و با افزایش هریک از این متغیّرها، سطح انگیزه پیشرفت در دانش آموزان بالا می رود.
کفایت روان سنجی مقیاس بهزیستی جنسی زنان در زنان متأهل: روایی، پایایی و ساختار عاملی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس بهزیستی جنسی زنان در زنان متاهل ایرانی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 297 نفر از زنان متاهل (با میانگین سنی7/33 سال و با دامنه سنی 24 تا 45 سال) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و بهزیستی جنسی زنان (روزن و همکاران، 2009) توسط گروه نمونه تکمیل شد. روایی این مقیاس با استفاده از روش های تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، روایی همگرا و همزمان بررسی شد. پایایی مقیاس از دو روش آلفای کرونباخ و دونیمه سازی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان داد که این مقیاس، از 4 عامل با عناوین روابط بین فردی، حوزه شناختی-عاطفی، تحریک فیزیکی و رضایت از ارگاسم تشکیل شده است که بیش از 66 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این مقیاس حاکی از همبستگی رضایت بخشی بین ابعاد مقیاس بهزیستی جنسی زنان با نمره کل بود. برای تعیین روایی همزمان مقیاس، همبستگی ابعاد مقیاس بهزیستی جنسی زنان با مقیاس بهزیستی روانشناختی بکار رفت که حاکی از همبستگی مطلوبی بود (001/0> p). ضرایب آلفای کرونباخ و دونیمه سازی برای کل مقیاس و ابعاد آن بین 63/0 تا 82/0 نوسان داشت. نتیجه نهایی اینکه فرم فارسی مقیاس بهزیستی جنسی زنان، از روایی و پایایی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می تواند در موقعیت های پژوهشی، تربیتی و بالینی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه ذهن آگاهی و تمایزیافتگی خود با ویژگی های شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات روانی از جمله ویژگیهای شخصیت مرزی می تواند بر رفتار ،شناخت ، ارتباط بین فردی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی بگذارد. شناسایی و ارتباط عواملی همچون ذهن آگاهی،تمایز یافتگی خود و ناگویی خلقی با این ویژگیها مهم است.لذا این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین ذهن آگاهی ، تمایز یافتگی خود با ویژگیهای شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقی انجام شد. مواد و روش ها: دراین مطالعه همبستگی توصیفی 309 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان (217 دختر و 92 پسر) از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های پنج عاملی ذهن اگاهی بائر و همکاران، مقیاس تمایز یافتگی خود اسکورون و فریدلندر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، مقیاس شخصیت مرزی لیشنرلینگ پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده-ها با استفاده از نرم افزارآماری و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود از طریق ناگویی خلقی بر تمامی زیر مقیاس های شخصیت مرزی اثر غیر مستقیم منفی دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود به عنوان مهمترین عاملهای پیش بینی ویژگیهای شخصیت مرزی دانشجویان هستند.
رابطه امنیت روانی، حمایت اجتماعی و تاب آوری با بروز اختلال تنیدگی پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
184 - 199
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین امنیت روانی، حمایت اجتماعی و تاب آوری با بروز اختلال تنیدگی پس از سانحه بود. بدین منظور 130 دانش آموز از دبیرستان های دخترانه و پسرانه شهر سرپل ذهاب به شیوه نمونه گیری در دسترس و متناسب با سهم جمعیتی هرناحیه به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و ابزار پژوهش شامل سیاهه امنیت روانی امین پور برگرفته از مازلو، زمینه یابی حمایت اجتماعی شربورن و استوارت، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون و مقیاس تجدیدنظرشده تأثیرحوادث وایس و مارمر بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین امنیت روانی با اختلال تنیدگی پس از سانحه، بین حمایت اجتماعی با اختلال تنیدگی پس از سانحه و همچنین بین تاب آوری با اختلال تنیدگی پس از سانحه رابطه منفی و معنی دار وجود دارد.
بررسی رابطه والد کودک در پیش بینی نارضایتی جنسیتی در زنان و مردان تراجنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
200 - 214
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه والد کودک در پیش بینی نارضایتی جنسیتی در زنان و مردان تراجنسی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به نارضایتی جنسیتی بودند که برای طی مراحل قانونی تغییرجنسیت به اداره کل پزشکی قانونی خراسان رضوی در سال 1396-1394مراجعه داشتند. نمونه پژوهش 50 زن و 50 مرد مبتلا به نارضایتی جنسیتی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه زمینه یابی رابطه والد کودک و پرسشنامه اختلال هویت جنسی را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان تحلیل شدند. سطح معنی داری برای آزمون های آماری 0/05 بود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان، رابطه پدر کودک قادر به پیش بینی نارضایتی جنسیتی در زنان تراجنسی نبود. اما رابطه مادر کودک توانست 21 درصد از نارضایتی جنسیتی را در زنان تراجنسی پیش بینی کند و بهترین پیش بین نارضایتی جنسیتی مؤلفه آزردگی/سردرگمی نقش بود. رابطه پدر کودک قادر به پیش بینی نارضایتی جنسیتی در مردان تراجنسی نبود اما رابطه مادر کودک توانست 44 درصد از واریانس نارضایتی جنسیتی را در مردان تراجنسی پیش بینی کند و بهترین پیش بین نارضایتی جنسیتی عاطفه مثبت و همانندسازی بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر ارتباط مختل و آشفته در رابطه والد کودک می تواند سهم بسزایی در بروز نارضایتی جنسیتی در زنان و مردان تراجنسی داشته باشد.
تدوین مدل ساختاری شکست عشقی بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای فرزندپروری و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۰
47 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین مدل ساختاری شکست عشقی بر اساس بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای فرزندپروری و حمایت اجتماعی ادراک شده هست. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری، شامل کلیه دختران و پسران دارای تجربه شکست عشقی بود که در نیمه نخست سال 1398 به مراکز مشاوره مناطق 1، 2، 3 و 5 شهر تهران مراجعه کرده بودندبه صورت داوطلبانه 200 نفر انتهاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شاور (AAI)، نشانگان ضربه عشقی(LTSI)، ویژگی های شخصیتی نئو (NEO- FFI-60)، طرحواره های یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه ادراک والدین گرولنیک (POPS) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) بود. نتایج نشان داد که که مدل آزمون شده، مدل مطلوبی است و از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تاثیر کلی عوامل فردی یعنی سه عامل ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و همچنین عامل اجتماعی یعنی متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده بر شکست عشقی دختران و پسران شهر تهران معنادار بوده است. در ارتباط با فرضیه دوم یعنی عامل خانوادگی یا همان الگوهای فرزندپروری در مطالعه حاضر، نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که تاثیر کلی این متغیر بر شکست عشقی معنادار نبوده است. با این حال، تحلیل دقیق و بیشتر آن نشان داد که از بین خرده مقیاس الگوهای فرزندپروری، سه مؤلفه اشتغال پدر به فرزند، حمایت از خودمختاری پدر و گرمی پدر اثر معناداری بر شکست عشقی دختران و پسران داشته است.