مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
تحلیل گفتمان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
774 - 794
حوزههای تخصصی:
تبلیغات یکی از ابزارهای کلیدی نامزدها جهت ارائه برنامه ها و راهبردهای خود در رقابت های انتخاباتی محسوب می شود. ازاین رو، برنامه ریزی به منظور انجام تبلیغات به بهترین شکل ممکن مورد توجه نامزدهای و اتاق های فکر آنان قرار دارد. در این راستا، استفاده از نمادها و علائم، کاربرد ویژه ای در ستادهای انتخاباتی نامزدها و گسترش آن در میان حامیان خود دارد. در حوزه انتخابیه ممسنی و رستم نیز تحرکات نامزدها از اهمیت خاصی برخوردار است و تحلیل گفتمان این تبلیغات می تواند زوایای پنهان آنها در ایجاد منازعات انتخاباتی را هویدا سازد. بر این بنیاد، گفتمان حاکم بر نگرش هر یک از آنها به منظور انجام تبلیغات در دهیمن دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی مورد پردازش قرار گرفته است. مقاله پیش رو با استفاده از روش تحلیل گفتمان طی مراحل پنج گانه «سطح سطح»، «سطح عمق»، «عمق سطح»، «عمیق» و «عمیق تر» بر این پرسش استوار است که تبلیغات نامزدهای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه ممسنی و رستم بر کدام دال های گفتمانی استوار بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در تبلیغات نامزدها در این حوزه انتخابیه، دال های گفتمانی همچون شعارهای محلی، نمادهای ایلی طایفه ای، خلق هیجان و احساسات مبتنی بر ساختار عشیره ای در نُطق پردازی و ایراد سخنرانی که منجر به بسیج توده، رویارویی فیزیکی و منازعه میان آنها در کارزار انتخابات می شود، نقش برجسته ای داشته اند.
تحلیل گفتمان عبارت توحیدی خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با روش تحلیل گفتمان پدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که توحید، بنیادی ترین اصل دین اسلام و پایه و مبنای شناخت آن است و با شناخت صحیح از توحید به یک جهان شناسی دقیق نائل می گردیم و شناخت خدا از زبان اولیای خاصش، ما را به شناخت هرچه بیش تر او مدد می رساند، لذا بررسی و فهم فراز توحیدی خطبه فدکیه که در برهه حساس تاریخی ایراد شده، حائز اهمیت است. در این پژوهش، روشِ تحلیل گفتمان به روش عملیاتی پدام که بر مبنای بینش اسلامی طراحی شده است به عنوان روش تحلیل انتخاب شده و هدف از به کارگیری این روش دستیابی به معناهای آشکار و معناهای ضمنی و پنهانی متن و همچنین ناگفته های فراتر از متن است. در تحلیل گفتمان فرازِ توحیدی ِخطبه به روش عملیاتی پدام، فرازِ توحیدی در پنج فضای ساختاری، معنایی، ارتباطی، گفتمانی و فراگفتمانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که در این پنج فضا، اکثر مؤلفه ها و جوانب مؤثر در یک تحلیل، در نظر گرفته شده است و در تحلیل نهایی، این نتیجه حاصل گردید که شخصیت حضرت زهرا(س) شخصیتی دارای عصمت و فراتاریخی است و فراز توحیدی خطبه، جزئی از تحلیل حضرت از واقعه در خطبه فدکیه است؛ لذا حضرت در این فراز، علاوه بر معارف عمیق توحیدی، موضوعات دیگری مانند: فضای گفتمان رقیب، موضوع درگیری دو جریان و وسعت گفتمان را تبیین می کند و تحقق توحید را در تحقق جریان امامت ترسیم می نماید.
تحلیل کاربردشناختی دعای ابوحمزه ثمالی با تکیه بر نظریه کنش گفتاری سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
323-356
حوزههای تخصصی:
کنش گفتاری یا کارگفت مفهومی، کلیدی در زبان شناسی و فلسفه ی کاربردشناسی زبان است که به بررسی عملکرد و معنای افعال در گفتگو با توجه به موقعیت اجتماعی و روابط بین گوینده و شنونده می پردازد و تلاش می کند کارکردهای زبان را به صورت نظام مند توضیح دهد. این پژوهش با رویکرد زبان شناسی کاربردی و بهره گیری از دس تهبندی ج ان س رل در نظری ه کنشه ای گفت ار ب ه تحلی ل دعای ابوحمزه ثمالی می پردازد تا قواعد معنایی استفاده از زبان برای دستیابی به اعمال گفتاری شناسایی و گفتمان دعای ابوحمزه در رابطه انسان با خدا بازنمایی شود. بدین منظور متن دعا به واحدهای معنایی کوچکتر تقسیم و بر اساس نظریه سرل تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که در دعای ابوحمزه شامل انواع مختلف کنش های گفتاری (اظهاری، ترغیبی، عاطفی و تعهدی) است که هر یک برای بیان هدفی خاص به کار رفته اند. بیشترین تأکید بر کنش های اظهاری با بسامد (53%) و پس از آن کنش های ترغیبی با بسامد (35%) قرار دارند. کنش های عاطفی با بسامد (11%) نیز حضور قابل توجهی دارند، اما از کنش های تعهدی(1%) بسیار کم استفاده شده است. نتیجه این بسامدگیری نشان می دهد که تمرکز اصلی گوینده بر ارائه باورها، بیان حقایق و انگیزش مخاطبان است. در مجموع، این پژوهش نشان داد که تحلیل کنش گفتاری می تواند ابزاری قدرتمند برای درک ساختار زبانی و کارکردهای مختلف دعا باشد. این روش نه تنها به روشن شدن معانی و مفاهیم نهفته در متن دعا کمک می کند، بلکه به شناخت بهتر ساختار ارتباطی در متون مذهبی می انجامد.
فضای تخاصم گفتمانی در سوره احزاب؛ با بهره گیری از برخی مؤلفه های نظریه لاکلاو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
47 - 64
حوزههای تخصصی:
سوره احزاب مضامینی چالش انگیز در ارتباط با مسائل شخصی پیامبر ص مطرح نموده که موجب قضاوت هایی درباره ایشان و دست مایه منتقدان اسلام گردیده است. از سوی دیگر، شماری از منتقدان، قرآن را کتابی پریشان و آشفته می دانند که موضوعات مختلف و بی ارتباط را در کنار هم آورده است که تنوع و تعدد و پراکندگی ظاهری موضوعات در سوره احزاب می تواند مؤید این نظر باشد. علی رغم چندین پژوهش درباره این سوره، از منظر تحلیل گفتمان که از روش های جدید تحلیل متون در دانش زبان شناسی است، تاکنون مطالعه ای پیرامون آن صورت نگرفته است. گزاره های سیاسی اجتماعی فراوانی در سوره احزاب موجود است که طبق فرضیه این پژوهش حول محوری واحد گرد آمده است و این پژوهش در پی آن است تا با بهره گیری از برخی مؤلفه های تحلیل گفتمانی لاکلا و موفه که مشخصه آن تسری گفتمان از حوزه فرهنگ و فلسفه به جامعه و سیاست است، فضای تخاصم گفتمانی در سوره احزاب را تبیین کند. طبق یافته های این پژوهش، دو گفتمان متخاصم در موقعیت نزول سوره احزاب درصدد تضعیف هژمونی یکدیگر بوده اند. منافقان و بیماردلان گفتمان نفاق و جهل را شکل داده بودند که دالّ مرکزی آن موروثی دانستن جایگاه پیامبر ص و گرایش به نبوت فرزندخوانده ایشان به عنوان نبیّ بعدی بود و دیگر دالّ های این گفتمان نیز آن را تقویت می کرد. در واکنش به آن، گفتمان ایمان، با پشتیبانی خدا و پیامبر ص و مؤمنان راستین، با تبیین جایگاه پیامبر ص به عنوان فرستاده خدا و خاتم النبیین که نه موروثی و نه قابل انتخاب است، ضمن حفظ هژمونی خود، به تبیین این موضوع به عنوان دالّ مرکزی خود مبادرت ورزید.
معنا در تاریخ در سه گفتمان: فلسفی، قرآنی و روان شناختی (مطالعه ای تطبیقی با تأکید بر اندیشه لوویت، سنّت های الهی و نظریه رشد اریکسون)
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
70 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئله معنا در تاریخ، یکی از چالش های بنیادین انسان معاصر در مواجهه با بحران مدرنیته و فروپاشی روایت های کلان در فلسفه های تاریخ است. هدف پژوهش حاضر بازخوانی مفهوم معنا در تاریخ، با تاکید بر دیدگاه کارل لوویت و در پرتو آموزه های قرآنی بوده، و به بررسی نسبت تاریخ، هدایت الهی، و رشد روانی انسان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برده و با رویکرد تحلیل گفتمان، مفاهیم کلیدی را در سه گفتمان فلسفه تاریخ، قرآن، و روان شناسی رشد استخراج و تطبیق داده است. در مقام پاسخ به هدف پژوهش می توان گفت، معنا در تاریخ، پرسشی است که از درون بحران مدرنیته برآمده و به یکی از جدی ترین دغدغه های فلسفی و روان شناختی بشر معاصر تبدیل شده است. کارل لوویت با نقد فلسفه های تاریخ مدرن، نشان داد که بسیاری از روایت های تاریخی غربی، علی رغم ظاهر عقلانی و سکولارشان، بازتولید مفاهیم دینی در قالبی ایدئولوژیک اند؛ مفاهیمی چون رستگاری، پیشرفت و پایان تاریخ. از دیدگاه او، معنا تنها زمانی در تاریخ ممکن است که نسبت آن با امر متعالی حفظ شود؛ وگرنه تاریخ به ابزاری برای توهم نجات بشری تبدیل می شود. در این مقاله، با بهره گیری از نگاه نقادانه لوویت، «معنا در تاریخ» در پرتو قرآن کریم بازخوانی و نشان داده شد که قرآن، با معرفی مفاهیمی چون سنت های الهی، ابتلاء، تزکیه و عاقبت، الگویی غیرایدئولوژیک از تاریخ ارائه می دهد که در آن، معنا نه در سیر بیرونی وقایع، بلکه در کنش اخلاقی و درونی انسان در نسبت با هدایت الهی شکل می گیرد. این معنا، نه تنها به فرد مسئولیت می دهد، بلکه امکان رشد روانی در بستر تاریخ را نیز فراهم می سازد. همچنین، با تطبیق مراحل رشد روانی - اجتماعی اریکسون با روایت های قرآنی از زندگی پیامبران و اقوام، مشخص شد که قرآن، ضمن داشتن ساختار خاص خود، با زبان روانشناسی رشد نیز قابل گفت وگو است. به ویژه در مفاهیمی چون هویت یابی، انسجام روانی یا مسئولیت اخلاقی، می توان همپوشانی های عمیقی میان قرآن و نظریه اریکسون یافت. این همپوشانی نشان می دهد که معنا در تاریخ، امری صرفاً نظری یا کلامی نیست؛ بلکه به طور مستقیم با رشد روان انسان، سلامت درونی و انتخاب های اخلاقی او پیوند دارد. این پژوهش با تلفیق سه چشم انداز فلسفی، قرآنی و روان شناختی، امکانی برای بازاندیشی در معنای تاریخ فراهم آورده است؛ امکانی که از سویی، با نقدهای فلسفی مدرنیته هم راستا است و از سوی دیگر، بر ظرفیت های درونی معارف قرآنی برای فهمی انسانی، روانی و اخلاقی از تاریخ تأکید دارد.
الگوی عملکرد «قاسطین» در تقابل با امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بر مبنای تحلیل گفتمان گزارش های ناصبی گری تشکیلاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
185 - 234
حوزههای تخصصی:
ناصبی اصطلاحی است که بر دشمنان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) اطلاق دارد. دشمنی دیرینه بنی امیه با خاندان وحی در زمان معاویه بن ابی سفیان به اوج رسیده و دارای تشکیلات دامنه داری گردید. هرچند گزارش هایی پراکنده از لابه لای کتب تاریخ، ابعاد متنوّعی از این موضوع را روشن می کند؛ اما برای درک بهتر آن لازم است تا زوایای پنهان و سازمان یافتگی آن تشکیلات کشف و تبیین گردد. در این موضوع از طریق روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان و به شکل ویژه روش «پدام»، گزارش های تاریخی موجود در این زمینه در سه سطح، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. معاویه بن ابی سفیان به عنوان سردمدار جریان ناصبی گری تشکیلاتی، سرزمین شام و مناطق در دسترس را به مولد و خاستگاه ناصبیان تاریخ تبدیل و بغض ایشان را در این مناطق اسلامی نهادینه کرد. بررسی صورت گرفته نشان داد تلاش او عمدتاً در سه زمینه فرهنگی، سیاسی و امنیتی متمرکز بود؛ در زمینه فرهنگی استفاده از تشکیلات فراگیر سب و لعن، در زمینه سیاسی مظلوم سازی از خلیفه سوم و نشان دادن امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عنوان قاتل خلیفه و قبیح نشان دادن شیعه گری در جامعه و در سطح امنیتی نیز به تعقیب و مجازات شیعیان و برکناری آنان از مناصب مدیریتی و نیز اعمال محدودیت های اجتماعی برای آنان با تهدید و تطمیع و تحمیق، عمده راهبردهای وی بوده که چنین راهبردهایی را با استفاده از سه اهرم کارگزاران جائر، علمای دینی وابسته و نیز چهره های مطرح و سرشناسی که در تقابل با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بودند، به ثمر نشاند. تشکیلات نصب معاویه از گستردگی و فراگیری بسیاری برخوردار بود و تلاش او در تربیت نسل های معاند علیه علی(علیه السلام) در طول دوران ریشه دواند؛ به طوری که می توان وی را «پایه گذار سلفی گری» نوین نامید.
بازنمایی رسانه ای هویت ملی ایرانی در رویدادهای بزرگ ورزشی دوره انقلاب و جنگ (1357-1368): «بازی های آسیایی دهلی نو و سئول و المپیک سئول»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
247 - 288
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف شناخت نحوه بازنمایی رسانه ای هویت ملی ایرانی طی رویدادهای ورزشی بزرگ دوره انقلاب و جنگ 1357-1368 انجام و به بررسی هویت ملی در گفتمان رسانه های غالب آن زمان می پردازد. روش تحقیق تحلیل گفتمان تاریخی- انتقادی و رویکردهای وُداک و فرکلاف و چارچوب مفهومی نیز نظریه «ناسیونالیسم پیشپا افتاده» و بهره گیری از دکترین «ام القری» است. جامعه نیز رسانه های دنیای ورزش و کیهان ورزشی و جمهوری و کیهان در بازی های آسیایی دهلی نو (1361)، سئول (1365) و المپیک سئول (1367) است که با نمونه گیری هدفمند نظری صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد ارجاع به «ما» با اشاره به «ایران و اسلام»، «ملل مسلمان به مثابه بخشی از خود» و «انقلاب» صورت می گیرد. استراتژی های اسنادی برای بازنمایی رسانه ای مثبت خود برای «اقتدار جمهوری اسلامی»، «صدور انقلاب با ورزش»، «اخلاقمداری ایرانی»، «ملتی بزرگ»، «مسلمان حقیقی بودن»، «ناجی مستضعفین و شکست ناپذیر» و «مبارزبودن» ملت ایران است. مواضع اقناعی پایداری، وحدت، قدرت، حق، نوع دوستی و فرهنگ برای برساخت یک هویت ملی ایرانی- اسلامی و تاریخ، سوءاستفاده، تهدید و عدم سودمندی برای برساخت هویت «دیگری» استفاده می شود.همچنین نظم مستقر در دنیا مبتنی بر دولت-ملت است و در کنار آمدن با این واقعیت صلب نظریه ام القراء برای نوعی تطابق از سوی نظریه پردازان جمهوری اسلامی مطرح می شود. در حوزه ورزش و بازنمایی رسانه ای آن هم شاهد نوعی تطابق از همین دست هستیم و تحولی در مفهوم ملت و بازگشت به ملت به منزلهی دین و پیروان دین وجود دارد. بازنمایی هویت در رسانه های مدنظر نیز نماینده یک گفتمان و دارای شباهت های ایدئولوژیک در پوشش رویدادهای ورزشی هستند.
تحلیل عناصر مفهومی گفتمان «صنعت مهاجرت» در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر مبنای مسئله افزایش میل به مهاجرت در ایران حول مفهوم «رسانه ای شدن مهاجرت» به مطالعه مهاجرت در فضای مجازی پرداخته و سوال اصلی مبتنی بر این پرسش بوده که گفتمان صنعت مهاجرت چگونه در اینستاگرام مفهوم سازی، معناپردازی و برساخت می شود؟ روش تحقیق، کیفی اینترنتی و تکنیک مورد استفاده، تحلیل گفتمان بوده است. چهارچوب مفهومی شامل نظریه صنعت مهاجرت هانسن- سورنسن و نظریه انتقادی بوده و یافته ها نشان می دهد عاملان گفتمان صنعت مهاجرت در فضای مجازی -که شامل بلاگرها و موسسات مهاجرتی هستند-، با استفاده از مکانیزم هایی مانند «بازنمایی مهاجرت به مثابه موفقیت»، «برساخت دوگانه خارج و وطن» و در نهایت «تأکید بر راهکارهای ادغام در فرهنگ مقاصد مهاجرتی»، موجبات مهاجرت ذهنیِ بازماندگان از مهاجرت فیزیکی در یک سپهر خیالی را فراهم نموده، گفتمان صنعت مهاجرت را مفصل بندی کرده و به تولید سوژه آرزومند مهاجرت می پردازند. هژمونیک شدن گفتمان صنعت مهاجرت و تشدید سودای مهاجرت در بلندمدت، هر گونه امید و تلاش برای توسعه را در جامعه، ممتنع کرده و موجی از احساس انسداد و ناکامی فردی و جمعی رقم خواهد زد.
نگاه شاهانه در دورنماسازی: مطالعه تحولات نقاشی منظره پردازی در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 13
حوزههای تخصصی:
دوران سلطنتی ناصرالدین شاه دوران ظهور ژانرهای جدید در نقاشی و کاربرد گسترده واقع گرایی در نقاشی ها متاثر از هنر اروپایی است. منظره پردازی یکی از این شیوه های نو در تصویرپردازی بود که پیش از این، به صورت ژانری مستقل و تکنیک ها و شیوه های بازنمایی جدید، متداول نبود. در تاریخ نقاشی ایران، منظره پردازی غالبا جزئی تکمیل کننده تصویر بود و برای پرداخت فضاهای خالی یا جدا کردن بخش های نقاشی از یکدیگر یا برای تصویرسازی در پس زمینه مورد استفاده قرار می گرفت. در مقاله حاضر ضمن بررسی زمینه های ظهور منظره پردازی با اسلوب جدید، این پرسش ها دنبال می شود که نهاد قدرت با مولفه ها و وی ژگی های نقاشی منظره پردازی در عصر ناصری چه رابطه ای داشت؟ چگونه آثار منظره پردازانه عرصه ظهور قدرت شدند و نگاه شاهانه و سوگیری مناسبات قدرت را در عصر ناصری رویت پذیر کردند؟ روش شناسی مقاله حاضر برای پاسخ به پرسش های پژوهش مبتنی بر تحلیل گفتمان است که با مطالعه اسناد، تصاویر و نمونه آثار انتخاب شده، به تحلیل روابط میان نهاد سلطنت، قدرت پادشاه، نظام آموزش جدید و تاثیر عکاسی بر منظره پردازی پرداخته می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است منظره پردازی در عصر ناصری، در ثبت مکان نگاره ها و چشم اندازهای شهری برآمده از گفتمان مدرنیته و تجددخواهی شاه است. منظره هایی از چشم اندازهای سرزمینی در طول سفرهای ناصرالدین شاه و منظره های شهری از چشم انداز بالای کاخ، و تصورپردازی های ناصرالدین شاه همه در امتداد نگاه شاهانه است. تصاویر منظره در واقع مدیوم سیاسی برای ثبت حدود و ثغور ممالک محروسه و متعلقات شاه بود و آپاراتوس نگاه شاهانه، چه دیدن و چگونه دیدن از زاویه نگاه ناصرالدین شاه را تثبیت می کرد.