مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
فلسفه تعلیم و تربیت
منبع:
معرفت فلسفی سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
107-123
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم تعلیم و تربیت در جهان بینی صدرایی که هم جامعیت دارد و هم به نگاه دین نزدیک تر است در بنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری و تأثیرگذار است. در ارائه تعاریف و تبیین مفاهیم هم علاوه بر رعایت سنخیت با ریشه های لغات، باید انطباق و تناسب آنها با فلسفه و جهان بینی مقبول هم مورد لحاظ و اهتمام باشند، این امر ما را به بازنگری در فهم معانی این واژه ها در این چارچوب فرامی خواند. لازمه این امر تتبع و تحقیق و تدقیق در کتب لغت و نیز اهتمام به تأمین نظر جهان بینی صدرایی است. کاربرد واژه تعلیم در مواردی است که با تکرار زیاد، اثری در نفس متعلم ایجاد می شود و این امر با رمز اصلی تعلیم در نگاه صدرایی که رسوخ هیئت حاصل از تکرار در نفس است کاملاً همخوان است. تربیت را از چهار ریشه دانسته اند که در همه موارد معنای افزایش و ازدیاد هست و این معنا با حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اشتداد مرتبه وجود انسانی در آثار صدرالمتألهین سازگاری دارد و آنچه موجب ازدیاد و شدت و افزونی خود متربی بشود، و وجود آن را اشتداد بخشد، تربیت نامیده می شود. آنچه برای اشتداد وجود انسان، باید افزایش یابد، تقواست و اصل و روح تقوا، ایمان است که دستیابی به لایه اول ایمان با تعلیم و لایه دوم با سلوک است و لایه سوم هم پس از کسب تقوا از طرف خداوند افاضه خواهد شد.
بررسی نسبت میان «فلسفه تعلیم و تربیت» با تمدن نوین اسلامی و تبیین فلسفه تربیتی مطلوب بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
129 - 152
حوزههای تخصصی:
ایجاد تمدن نوین اسلامی به عنوان آرمان نظام جمهوری اسلامی، در سال های اخیر، در محافل علمی جدی تر مورد توجه قرار گرفته است. ماهیت میان رشته ای «تمدن پژوهی» نیز ضرورت پرداختن به این مقوله را از ابعاد گوناگون، تأکیدکرده است. مقام معظم رهبری، در راستای ایجاد تمدن نوین اسلامی بر مؤلفه «پرورش نیروی انسان کارآمد» تأکید نموده، نگاه اجتهادی و عالمانه به نظام تعلیم و تربیت رسمی و تدوین فلسفه تربیتی مناسب را توصیه نموده اند. هدف از انجام این پژوهش، اولاً، تبیین رابطه میان فلسفه تربیتی جامعه و تمدن سازی نوین اسلامی و ثانیاً، تبیین فلسفه تربیتی مطلوب با رویکرد تمدنی( بر اساس دیدگاه های مقام معظم رهبری) است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی- استنتاجی است. ابتدا از طریق توجیه نقش نظام تربیتی در تأمین سرمایه انسانی لازم برای تمدن سازی، پرورش خصوصیات معنوی- اخلاقی لازم، نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی، آماده سازی برای ورود به آموزش عالی و تولید علم و فناوری و پرورش نسل های بعدی نخبگان فکری جامعه ( برای تولید و ارتقای فکری) که برای تمدن سازی لازمند، رابطه میان فلسفه تربیتی و تمدن سازی توجیه شد. سپس مؤلفه های چهارگانه فلسفه تربیتی مطلوب در قالب: اقدامات زمینه ساز، اهداف تربیت، رویکرد تربیتی و ابعاد تربیت تبیین گردید. بر اساس یافته ها، در راستای هدف کلی تربیت ( یعنی پرورش سرمایه انسانی تمدن اسلامی)، ده هدف واسطه ای در هشت بعد: معنوی، روانی- شخصیتی، اخلاقی، علمی، مدنی، فرهنگی- سیاسی، جسمی و حرفه ای- اقتصادی به دست آمد. در نهایت، رویکرد تربیتی مناسب، تحت عنوان «تربیت انسان مؤمن کارآمد» پیشنهاد گردید.
واکاوی کارکردهای رشته فلسفه تعلیم و تربیت از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران: تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
107 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران درباره ی کارکردهای این رشته است. برای دستیابی به این هدف، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و فن تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان از میان 11 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و 6 نفر از دانشجویان دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بودند. یافته های بدست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که کارکردهای اساسی این رشته، شامل دو نوع کارکرد اجتماعی (با فراوانی 80 گویه) و کارکرد فردی (با فراوانی 18 گویه)، می شود. از اساسی ترین کارکردهای اجتماعی می توان به «سیاستگذاری های کلان نظام رسمی تعلیم و تربیت»، «ارائه معیار سنجش، نقادی و تحلیل در فضای تربیتی»، «الهام بخشی برای حل مسائل تربیتی» و «استنتاج دلالت های تربیتی» اشاره کرد. «اندیشه ورزی و انسجام بخشی فکری»، و «تغییر نگرش افراد و وسعت بخشی به نگاه آنها»، از جمله مهم ترین کارکردهای فردی رشته فلسفه تعلیم و تربیت از نظر دانشجویان است.در صدر قرار گرفتن توجه به سیاستگذاری های کلان برای نظام رسمی تربیت، نشان از نوعی سیاست زدگی در وضعیت موجود رشته دارد. همچنین کلیشه های محدود شغلی این رشته، نیاز به بازنگری در ماموریت ها و برنامه درسی این رشته را باز می نمایاند.مقایسه این کارکردها با اهداف مصوب این رشته نشان می دهد که دانشجویان اهداف متنوع تری برای این رشته لحاظ می کنند و برخلاف اهداف مصوب، این رشته را در جایگاه تصمیم سازی های کلان می بینند.
طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
175 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از تحلیل اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسناد شامل قرآن و روایات، کتاب ها، مقالات، رساله ها و گزارش های کاری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و بوده و در بخش مصاحبه، متخصصان تعلیم و تربیت که با کمک روش نمونه گیری هدفمند نظری و براساس قاعده اشباع با15 نفر از آنان مصاحبه شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از فیش تحلیل و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته های پژوهش از فرایند ساخت یافته نگارش و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها منجر به شناسایی شاخص های رشد اخلاقی دانش آموزان در چهار بعد ارتباط با خدا، ارتباط با خویشتن، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت شد که مؤلفه های آن براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در 6 ساحت تنظیم شد. برای رشد اخلاقی دانش آموزان بیش از 100 شاخص استخراج گردید و در نهایت با رویکردی سیستمی، مدل نهایی رشد اخلاقی دانش آموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی طراحی گردید.
شایستگی های مورد نیاز مربّی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی؛ تبیینی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسئله های مورد دغدغه معلمّان و مربیان این است که چگونه می توانند در موقعیت های عملی، از آموخته های نظری خود (که معمولاً کلّی و ناوابسته به موقعیت هستند) استفاده کرده و بتوانند به درستی تشخیص دهند که به صورت خاص، چه باید کنند؟ در میان اندیشنمدان تعلیم و تربیت مدرن، برخی به پیش بینیِ یک قلمروی معرفتیِ واسطه میان نظریه های کلی و عمل تربیتی یا پیشنهاد مجموعه ای از دستورالعمل ها برای پیمودن این فاصله پرداخته اند و برخی نیز، بعضی از ویژگی های شخصیتی معلم را به عنوان عامل پل زدن میان نظریه و عمل معرفی نموده اند و برخی رویکردها نیز از اساس، توجه اندکی به این چالش داشته اند. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی و تحلیل دیدگاه های فیلسوفان مسلمان درباره ی پاره ای حقایق انسانی مرتبط همانند انواع و مراتب علوم، فعل ارادی انسان و مقدمات آن، عقل عملی و ملکات عملی، به استخراج مهم ترین شایستگی های مورد نیاز مربی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی بپردازد. روش تحقیق: روش استفاده شده در پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی است. یافته ها: براساس یافته ها، مربی علاوه بر مجموعه ای از شناخت های کلّی، نیازمند شایستگی هایی همانند تجربه ی عملی، تروّی (به معنای کلّی توانایی تأمل و اندیشه ورزی در یک موقعیت عملیِ جزئی)، برخورداری از ملکات اخلاقی و حرفه ای مرتبط و همچنین تقواست. آنچه شکاف میان نظر تربیتی (که همیشه از جنس دانش حصولی و غالباً کلّی است) و عمل تربیتی (به معنای تشخیص مصداقی در موقعیت عمل) را پر می کند، شخصیتی برخوردار از این مجموعه شایستگی هاست که توانایی شناساییِ شایسته ترین اقدام را داراست.
بومی گرایی در رساله های دکتری فلسفه تعلیم و تربیت؛ بررسی دانشگاه های دولتی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی چیستی فلسفه تعلیم و تربیت بومی، شناسایی و اعتباربخشی شاخصهای بومی سازی این رشته در ایران و نیز بررسی وضعیت رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاههای دولتی تهران طی سالهای 1396 و 1397 از منظر توجه به مسئله بومی سازی انجام شد. روش: در پژوهش حاضر، تمامی رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاههای دولتی تهران طی سالهای 1396 و 1397 (16 رساله) از منظر توجه به مسئله بومی سازی، با روش توصیفی- تحلیلی ارزیابی شدند تا مشخص شود پژوهشهایی که در این حیطه صورت می گیرند تا چه میزان در راستای بومی سازی و پاسخ به نیازهای کشور می باشند. بدین منظور، ابتدا با روش نظریه بنیادی شاخصهای مدّ نظر(9 شاخص) شناسایی و سپس با روش دلفی، اعتبارسنجی شدند. در نهایت، رساله ها با توجه به شاخصهای مذکور تحلیل شدند. یافته ها: از بین تمام شاخصها، تنها پنج مورد به طور کامل رعایت شده اند که شامل بهره مندی از میراث علمی بشری در حد امکان، برآوردن نیازها، نظرورزی عالمانه، نوآورانه بودن و مستدل بودن می باشند. شاخص انتقادی بودن هم تا حد زیادی رعایت شده است. بعلاوه معلوم شد که در رساله های مذکور توجه چندانی به سه شاخص بهره مندی از میراث علمی ایرانی- اسلامی، بازسازی میراث علمی ایرانی- اسلامی و اصلاح منابع معرفتی نشده است. نتیجه گیری: از کل رساله های مورد بررسی، تنها 25/31 درصد رساله ها به طور کامل در راه بومی سازی این رشته گام برداشته اند و بقیه توجه چندانی به مسئله بومی سازی و رفع نیازهای بومی کشور نداشته اند. به علاوه، آنگونه که باید، مسئله بومی سازی در رشته فلسفه تعلیم و تربیت در قالب رساله های دکتری در دانشگاههای دولتی تهران مورد توجه قرار نگرفته است. این امر علاوه بر از بین بردن سرمایه های ارزشمند انسانی و مالی، مانع بزرگی برای دستیابی به هدف والای بومی سازی علوم تربیتی خواهد بود. به نظر می رسد رفع این مانع می تواند مسیر دستیابی به هدف بومی سازی علوم انسانی را هموارتر کند.
فلسفه تعلیم و تربیت برای صلح: پیوند پداگوژی کلاسی و رهبری جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله فلسفه آموزش را به عنوان ابزاری برای ترویج صلح از طریق برقراری پیوند میان روش های آموزشی در کلاس و رهبری جهانی بررسی می کند. این مقاله بر ظرفیت ذاتی انسانی برای «مراقبت از دیگری» تأکید می کند و از پرورش همدلی، همبستگی و پروا برای مواجهه با چالش های اجتماعی و جهانی حمایت می کند. با استفاده از بینش های فلسفی از چهره هایی مانند مولوی، اینشتین و لائو تسه، این مقاله بین صلح درونی—آرامش شخصی که از طریق تفکر به دست می آید—و صلح بیرونی که شامل هماهنگی اجتماعی و عدالت است، تفاوت قائل می شود و بر ارتباط متقابل این ابعاد و ارتباط آنها با آموزش تأکید می کند. نقش فیلسوفان آموزشی در سطح خرد و کلان مورد بررسی قرار می گیرد و تأکید می شود که آنها بر فراگیران، سیاست گذاران و ساختارهای اجتماعی تأثیر می گذارند. آموزش صلح به عنوان ابزاری تحول آفرین برای پرورش مهارت های انتقادی مانند مذاکره و همدلی در دانش آموزان معرفی می شود. این مقاله همچنین به چالش های جهانی می پردازد و از فیلسوفان آموزشی می خواهد که به طور فعال در دیپلماسی و تغییر سیستم برای ترویج صلح مشارکت کنند. مشارکت فیلسوفان تربیتی این گفتمان را غنی می کند و دیدگاه هایی در مورد حمایت، اخلاق، تاریخ و محدودیت های آموزش صلح ارائه می دهد. این بینش ها به طور جمعی ظرفیت آموزش را به عنوان بستری برای تحول اجتماعی و هماهنگی جهانی برجسته می کنند.
فلسفه تعلیم و تربیت و امکان های جهانی تحمل پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیار اندک اند مناطقی از جهان که از آسیب های تعصب، دیگری سازی، تعارض و جنگ در امان مانده اند. حتی در مناطق نسبتاً آرام جامعه، بروز نفرت و تحریک به خشونت در زیر پوسته های زندگی روزمره آماده خروش است. رنج و ویرانی بشر، حتی اگر در مجاورت بلافصل ما نباشد، لااقل بر روی صفحه نمایش های ما به امری عادی تبدیل شده است. برای بسیاری از مردم و جوامع، گویا انسان بودن لزوماً به معنای زیستن در وضعیت فلاکت بار است. فلسفه تعلیم و تربیت در مواجهه با این وضعیت مخاطره آمیز بشریت، چه پیشنهادی برای عرضه دارد؟ این نوشتار «غلبه ترس» را به عنوان عاملی کلیدی در دیگری سازی و انسانیت زدایی بشر برجسته می سازد. در عوض، من معتقدم می توانیم ترس را فراموش کرد، تسکین داده و از بین ببریم، اگر «حقایقی» را که درباره دیگران می دانیم، به پرسش بکشیم؛ اگر مراکز آموزشی با ترویج کنجکاوی و گفت و گو، تنوع را به آغوش بکشند و باِ به رسمیت شناختنِ صمیمیتِ شکننده ی میان مان به یکدیگر بازگردیم.
آیا فیلسوفان تربیتی باید به صلح جهانی کمک کنند؟: گفتگوی هاروی سیگل و آدری تامسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفت و گو، مباحثه ای ژرف و برانگیزاننده درباره نقش فیلسوفان تعلیم و تربیت در قبال پداگوژی، پژوهش و دغدغه های کلان اجتماعی مانند صلح جهانی است. این گفت و گو تنش های کلیدی را برجسته می سازد: اینکه مربیان به چه میزان باید گرایش ها یا فضایل خاص را پرورش دهند، ماهیت تدریس خوب چیست و اینکه آیا فیلسوفان تعلیم و تربیت وظیفه ای فراتر از رشته خود برای فعالیت در زمینه های سیاسی یا اخلاقی دارند. نویسندگان با سنت ها و حساسیت های فلسفی متفاوت، مواضع متعارضی را نسبت به نقش فلسفه تعلیم و تربیت در پرداختن به صلح جهانی اتخاذ کرده اند. تمرکز ما بر تدریس و پژوهش است. در این مقاله، از قالب گفت و گو استفاده کرده ایم تا برخی از ارزش ها و مفروضات موجود در اختلاف نظرهایمان در موضوع مورد بحث را بررسی نماییم.
واکاوی موضع گیری دیدگاه های فلسفی پیرامون مفهوم صدای دانش آموز در برنامه درسی و استخراج دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
131 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل مفهوم صدای دانش آموز از منظر دیدگاه های مختلف فلسفه تربیت می پردازد و در پی آن است که موضع گیری آنها را با مفروضه های مفهوم صدای دانش آموز سنجیده و دیدگاهی منطبق با مفروضه های صدای دانش آموز انتخاب نماید. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نقد فلسفی انجام شد. یافته ها نشان می دهد که هر یک از رویکردهای فلسفی (اگزیستانسیالیسم، پراگماتیسم، کنش ارتباطی هابرماس، پداگوژی انتقادی، پست مدرنیسم و کنش متقابل نمادین، عاملیت) به جنبه ای از مفهوم صدای دانش آموز بیشتر توجه دارند و آن را به عنوان ابزاری برای تقویت استقلال، قدرت و مشارکت آن ها در محیط آموزشی تفسیر می کنند. بررسی این دیدگاه ها نشان می دهد که موضع گیری هر یک با مفروضه های صدای دانش آموز چگونه بوده و چطور می توانند به ارتقاء نقش صدای دانش آموز در برنامه های درسی کمک کنند. تحلیل مقایسه ای نشان داد که نظریه عاملیت به دلیل تأکید بر نقش فعال و تعاملی دانش آموز، توجه به بافت فرهنگی- اجتماعی، پویایی قدرت و اصالت فردی در بهبود یادگیری، بیشترین همخوانی با مفروضه های صدای دانش آموز را داراست. این نظریه بر توانمندسازی دانش آموزان، مشارکت دموکراتیک و ایجاد فرصت هایی برای بیان نظرات و اثرگذاری آن ها در فرآیند آموزشی تمرکز می کند.