فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی با تاریخچه ای طولانی و تنوع بی نظیر خود، از جاذبه های فرهنگی برجسته گردشگری ایران محسوب می شود. این صنایع به عنوان یک منبع غنی فرهنگی و هنری، نه تنها بخش مهمی از هویت ملی ایرانیان را تشکیل می دهند، بلکه می توانند به عنوان محرک اصلی در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی عمل کنند. هدف این پژوهش، بررسی نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری ایران و چالش های پیش روی توسعه آن است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، از لحاظ هدف کاربردی و مبتنی بر گردآوری داده های میدانی است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان حوزه صنایع دستی و گردشگری تشکیل داده اند که با استفاده از روش گلوله برفی، تعداد 54 نفر شناسایی و به تکمیل پرسش نامه اقدام نمودند. تحلیل ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صنایع دستی، تأثیر معناداری (000/0) بر توسعه گردشگری ایران دارند که در این زمینه افزایش درآمدزایی، تقویت هویت فرهنگی، گسترش بازار و جذب گردشگران از مهمتریت تاثیرات آن محسوب می شود. با این حال، ضعف در بازاریابی و تبلیغات، کمبود حمایت های دولتی، مشکلات مالی، از مهمترین موانع پیش روی نقش آفرینی صنایع دستی شناخته شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ضعف در بازاریابی و تبلیغات به عنوان مهم ترین چالش شناخته شد. در نهایت، صنایع دستی پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری دارند اما نیازمند رفع چالش های موجود هستند. در واقع توجه به صنایع دستی می تواند به توسعه پایدار گردشگری ایران کمک کند، مشروط بر اینکه چالش های موجود برطرف شوند. در راستای رفع این چالش ها پیشنهاد می شود که فعالیت های بین بخشی (بخش خصوصی و دولتی) تقویت شود
شبکه های اجتماعی و تأثیر آن در فرایند خرید خدمات گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۰
217 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تأثیر شبکه های اجتماعی شامل اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب و تریپ ادوایزر بر رفتار خرید گردشگران بر اساس الگوی AIDA بوده است. این مطالعه به صورت یک پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی با جامعه آماری گردشگران اروپایی و نمونه گیری به صورت آنلاین و به روش گلوله برفی با 204 پرسشنامه انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اینستاگرام به عنوان مؤثرترین شبکه اجتماعی بر رفتار خرید گردشگران شناخته می شود. به طوری که میانگین رتبه اینستاگرام برابر با 503.91 و یوتیوب برابر با 271.51 بوده که نشان دهنده تأثیر کمتر یوتیوب در مقایسه با دیگر شبکه ها است. همچنین، نتایج آزمون ها نشان داد که کارکرد شبکه های اجتماعی برای هر فرد یکسان نیست و به ویژه زنان به طور معناداری از کارکردهای شبکه های اجتماعی، به ویژه اینستاگرام، بهره برداری بیشتری دارند. این پژوهش به کسبوکارهای گردشگری کمک می کند تا الگوهای رفتاری و تعاملات کاربران شبکه های اجتماعی را شناسایی و استراتژی های بازاریابی خود و تجربه خرید گردشگران را بهینه کنند.
تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408 می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از خبرگان متشکل از متخصصان سطح استان اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی و همچنین نرم افزارهای Scenario Wizard-MICMAC انجام شد. با استفاده از روش میک مک 8 عامل کلیدی مؤثر بر فضای کسب و کار استان اصفهان تا افق سال 1408 شامل حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی، تورم انتظاری، تقدم سیاست بر اقتصاد، نظام مالیاتی، نظام بانکی، بسط و توسعه فضای مجازی؛ استخراج و بر اساس این 8 عامل کلیدی 5 سناریو (از خوشبینانه ترین حالت تا بدبینانه ترین حالت) تدوین شده است. نتایج نشان می دهد مؤلفه های جامعه شناختی در کنار عناصر اقتصادی نقشی تعیین کننده در آینده فضای کسب و کار در استان اصفهان و تصمیم سازی مسئولان کشوری و استانی ایفا می کنند. بر این اساس توصیه می شود با تکیه بر حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی و... بستر لازم برای بهبود فضای کسب و کار استان را فراهم نمایند. همچنین با اعتمادپذیری متقابل در روابط فی مابین، حکمفرمایی داشته باشد در زمینه بهبود فضای کسب و کار می توان از برنامه های آموزشی بهره گرفت یا از تبلیغات محرک محیطی استفاده کرد و مدیریت در بخشهای مختلف، مبتنی بر مطالبات مردمی باشد.
شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی می باشد. این پژوهش از مبنای فلسفی تفسیری، رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 13 نفر از مدیران ارشد و مدیران بازاریابی و فروش فعال در صنعت غذایی می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد و در تجزیه و تحلیل از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای رتبه بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد در مجموع 164 کد اولیه در قالب 20 مقوله دسته بندی شده اند. مقدار شاخص کاپا برابر با 743/0 محاسبه شد که در سطح توافق مناسب قرار گرفته است. نتایج دلفی در دو راند انجام شد که در دور دوم هیچ سوالی حدف نشد که این خود نشانه ای برای پایان راندهای دلفی است. همچنین اختلاف بین دو مرحله از حد آستانه کم (8/0) کوچک تر گزارش شد. در ادامه برای رتبه بندی نهایی از تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که پیامدها با وزن 0.293 در رتبه اول، راهبردها با وزن 0.268 در رتبه دوم، عوامل زمینه ای با وزن 0.249 در رتبه سوم، مداخله گر با وزن 0.165 در رتبه چهارم، عوامل علّی با وزن 0.154 در رتبه پنجم، مقوله محوری با وزن 0.007 در رتبه ششم قرار گرفت.
بررسی و شناسایی مؤثرترین مشوق های مبتنی بر بازاریابی خدمات در تمایل به انتخاب اکوتوریسم (مورد مطالعه: پارک جنگلی سیسنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف تحقیق حاضر شناسایی مؤثرترین مشوق های مبتنی بر بازاریابی خدمات در تمایل به اکوتوریسم در پارک جنگلی سیسنگان نوشهر بوده است. روش شناسی : جامعه آماری تحقیق گردشگران ورودی به پارک جنگلی سیسنگان بوده که به دلیل نامحدود بودن آن ها تعداد 384 گردشگر به عنوان نمونه انتخاب و پرسش نامه ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس میان آن ها توزیع شد. پرسش نامه طراحی و توسعه محصول، قیمت، مکان، ترفیع، افراد، فرآیند، شواهد فیزیکی از تحقیق ایشت و همکاران (2020)، پرسش نامه مشارکت و برنامه ریزی نیز از تحقیق تشوکودو (2012) و پرسش نامه تمایل به اکوتوریسم از تحقیق کریستیان و همکاران (2023) به دست آمده است. سپس داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که مؤثرترین مشوق های مبتنی بر بازاریابی خدمات در ایجاد تمایل به اکوتوریسم در پارک جنگلی سیسنگان به ترتیب طراحی و توسعه محصول، مکان، قیمت، افراد، ترفیع و شواهد فیزیکی می باشد و عواملی مانند برنامه ریزی، مشارکت و فرآیند تأثیر معناداری نداشته اند. در این میان، متغیرهای توسعه و طراحی محصول و مکان بیشترین تأثیر را بر تمایل به اکوتوریسم داشته اند. نتیجه گیری و پیشنهادات : براساس نتایج به دست آمده، سیاست گذاران و مدیران گردشگری پارک سیسنگان تمرکز بیشتری بر طراحی بسته های جامع گردشگری، بهبود خدمات کارکنان و توسعه زیرساخت های تبلیغاتی و ارتباطی داشته باشند. همچنین، به کارگیری قیمت گذاری انعطاف پذیر و ایجاد بسترهای رزرو و پرداخت آن لاین می تواند تجربه مشتریان را بهبود بخشیده و اکوتوریسم منطقه را به یک مزیت رقابتی پایدار تبدیل کند. نوآوری و اصالت : این پژوهش از معدود مطالعاتی است که با استفاده از انواع آمیخته بازاریابی خدمات به بررسی جامع عوامل مؤثر بر توسعه اکوتوریسم در یکی از مناطق جنگلی شمال ایران پرداخته است. همچنین، تمرکز هم زمان بر نه شاخص بازاریابی، دیدی چندبعدی و بین رشته ای به موضوع فراهم کرده است.
همگرایی واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، نظر متخصصان به واقعیت ترکیبی در پروژه هوشمند ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
239 - 273
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تحولات چشمگیری را در پروژه هوشمند ساختمانی رقم زده است. همگرایی این دو فناوری، مفهوم نوینی به نام واقعیت ترکیبی ایجاد کرده که پلی جدید میان دنیاهای دیجیتال و فیزیکی برقرار می کند. واقعیت ترکیبی، حلقه مفقوده اکوسیستم ساختمانی هوشمند محسوب می شود. اما با توجه به جدید بودن این فناوری، ابعاد استفاده از آن نزد متخصصین ایرانی هنوز تاریک است و درصد کمی از آنان با قابلیت های پیشرفته آن آشنایی دارند. در این پژوهش سعی نمودیم که نظر متخصصان و فعالان صنعت ساخت و ساز در ایران درباره همگرایی این فناوری بررسی و تحلیل شود. با پارادایمی ترکیبی، ابتدا با مطالعه مقالات مرتبط و تحلیل آنها، اطلاعات مرتبط استخراج گردیده سپس نظر سنجی به روش کیو طراحی و طی پرسشنامه ای نظر متخصصان در 5 حوزه استخراج گردید. داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و روش های آماری پردازش شدند تا الگوها و روندهای جاری شناسایی شوند. یافته ها نشان دهنده این بودند که این فناوری ها می تواند به بهبود قابل توجهی در دقت، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری منجر گردد. همچنین، تشخیص موانع فنی و نیاز به آموزش مداوم کاربران به عنوان چالش های اصلی مطرح شدند. ارزش افزوده این تحقیق به تحلیل عمیق و جامع از نظریات متخصصان در خصوص واقعیت ترکیبی تعلق دارد که می تواند به توسعه استراتژی های بهینه سازی در صنعت ساخت و ساز یاری رساند. نتیجه گیری پژوهش بیانگر این است که با توجه به پتانسیل های بالای فناوری های ادغام شده، توجه به جنبه های انسانی و اقتصادی به صورت همزمان می تواند مسیر موفقیت در این حوزه را هموار سازد.
استمرار استراتژیک و عملکرد کسب و کارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران: پیوند استراتژی و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حوزه کسب وکار و مدیریت استراتژیک در مسیر جدیدی قدم برمی دارند. به طوری که مباحث استراتژیک کسب وکار را برای مدیران کاربردی تر می کنند. استمرار استراتژیک به عنوان ادامه الگوهای تخصیص منابع در ابعاد استراتژیک کلیدی در طول زمان تعریف شده است. این در حالی است که یادگیری بین نسل ها و انتقال این داشته ها به نسل های دیگر در کسب وکارهای خانوادگی بسیار مهم جلوه می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش پیمایشی و با استفاده از الگوی مدل یابی معادلات ساختاری است. مورد مطالعه این پژوهش تعداد 391 کسب وکار خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران می باشد. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده ازنظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های نتایج حاکی از آن است که استمرار استراتژیک بر عملکرد و یادگیری تأثیر مثبت و معنی داری دارد. این در حالی است که یادگیری بر عملکرد کسب وکارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش تأثیر مثبت دارد. بعلاوه یادگیری در رابطه علی بین استمرار استراتژیک و عملکرد نقش مثبت و معنی داری دارد. از دیگر نتایج حاصل از این پژوهش اینکه اشتراک دانش در رابطه بین استمرار استراتژیک و عملکرد و رابطه بین یادگیری و عملکرد نقش تعدیل گر ایفا می کند.
طراحی مدل بازاریابی گردشگری در بستر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۰
78 - 124
حوزههای تخصصی:
فناوری یکی از مؤثرترین نیروهایی است که زندگی مردم را شکل می دهد. صنعت گردشگری همواره در خط مقدم استفاده از فناوری بوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه ترکیبی (کیفی - کمی) است. مصاحبه نیمه ساختاریافته تا حد اشباع (21 نفر) انجام شد. برای کدگذاری مصاحبه ها از روش براون و کلارک و با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل موضوعی انجام شد. همچنین برای اعتبارسنجی فرایند کدگذاری در بخش کیفی، از شاخص کاپا کوهن استفاده شد . در بخش کمی، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS (تحلیل عاملی اکتشافی) و LISREL (تحلیل عامل تأییدی) انجام شد. روایی و پایایی همگرا و واگرا (آلفای کرونباخ و پایایی مرکب) مدل تأیید شد. این مطالعه بر اهمیت استفاده از هوش مصنوعی در مراحل مختلف بازاریابی گردشگری تأکید می کند و نشان می دهد که استفاده از این فناوری می تواند منجر به بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری شود.
بررسی تأثیر نوآوری برند بر طنین برند با نقش میانجی تجربه برند (مورد مطالعه: مشتریان بانک پاسارگاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در محیط رقابتی امروزی طنین برند برای سازمان ها اهمیت بسیاری دارد. نوآوری های برند که بر اساس ادراکات مشتریان شکل می گیرد، احساسات مثبتی در آنها ایجاد و به تقویت طنین برند کمک می کند. تجربه این نوآوری ها نیز عامل کلیدی در ایجاد این طنین است. در پژوهش حاضر تأثیر نوآوری برند بر طنین برند با نقش میانجی تجربه برند بررسی شد. این پژوهش از نوع توصیفی و از شاخه همبستگی و به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک پاسارگاد در تهران است. با توجه به نامحدود بودن جامعه برای نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه بهره گرفته شد. پرسشنامه شامل بخش اطلاعات جمعیت شناختی و بخش مربوط به سؤال های پژوهش است. برای هر بُعد تعدادی گویه در نظر گرفته و روایی و پایایی کل پرسشنامه نیز برای هرکدام از متغیرها بررسی شد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شد. در بخش استنباطی با بهره گیری از روش حداقل مربعات جزئی فرضیه های پژوهش و کل مدل پژوهش آزمون شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نوآوری برند بر طنین برند تأثیری مثبت و معنادار دارد. همچنین، تجربه برند عامل دیگری است که در این ارتباط تأثیرگذار است. نوآوری برند بر ابعاد مختلف تجربه برند و ادراکات مصرف کنندگان از سابقه تلاش های یک برند در نوآوری بر تجربه برند و طنین برند تأثیرگذار است. همچنین، تجربه مطلوب و مثبت برند بر طنین برند تأثیر چشمگیری دارد.
پتانسیل های اشتغال زا در کارآفرینی گردشگری: مطالعه ای در نواحی روستایی شهرستان سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
95 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اشتغال زایی یکی از مهم ترین چالش های محیط های روستایی در عصر حاضر به شمار می رود. در این راستا، دسترسی روستاییان به منابع درآمدی و معیشتی در حوزه گردشگری، به عنوان یک اصل اساسی در اشتغال زایی روستایی محسوب می شود. بر این اساس، ایجاد و توسعه گردشگری روستایی از طریق پتانسیل سنجی و برنامه ریزی هدفمند، به عنوان عاملی کلیدی در اشتغال زایی مناطق روستایی ایفای نقش می کند. گردشگری روستایی که به عنوان رهیافتی جایگزین برای توسعه پایدار روستایی شناخته می شود، قابلیت قابل توجهی در ایجاد اشتغال پایدار دارد. این مطالعه با هدف شناسایی و تبیین پتانسیل های اشتغال زای گردشگری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی در نواحی روستایی شهرستان سرعین (شامل روستاهای کنزق، ویند کلخوران و آتشگاه) انجام شده و به رتبه بندی و مقایسه این پتانسیل ها پرداخته است.
روش شناسی: این پژوهش با به کارگیری روش آمیخته (کیفی- کمی) در دو جامعه آماری مجزا انجام شده است. گروه اول در قالب روش دلفی، شامل کارشناسان خبره در زمینه اشتغال زایی روستایی و گردشگری بودند که پس از رسیدن به اشباع داده و استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد آنان 28 نفر تعیین شد. گروه دوم پاسخ گویان نیز در قالب تکنیک شاخص ترکیبی، شامل ساکنان محلی (تعداد 2914 نفر) در مناطق روستایی هدف در شهرستان سرعین بودند. تعداد نمونه پژوهش با کمک فرمول کوکران و توسط روش نمونه گیری چندمرحله ای، 112 پاسخ گو (آتشگاه: 45 نفر، کنزق: 52 نفر و ویند کلخوران: 15 نفر) تعیین شدند.
یافته ها: مطابق نتایج برای پتانسیل های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی، 17 شاخص نهایی شناسایی شد. وجود محصولات غذایی و غذاهای محلی متنوع، امکان حمل ونقل و دسترسی فیزیکی آسان و ارزان به منطقه و وجود بافت روستایی سنتی و معماری خاص و متفاوت، به ترتیب مهم ترین شاخص های اشتغال زا در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی گردشگری بودند. در مجموع، مقادیر نهایی شاخص های ترکیبی در هر سه بعد پتانسیل اشتغال، روستای کنزق در رتبه اول، روستای آتشگاه در رتبه دوم و روستای ویند کلخوران در رتبه سوم قرار گرفت.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج نشان می دهد که ایجاد شرایط رفاهی گردشگری از جمله امکان دسترسی فیزیکی به مناطق روستایی با ایجاد و یا حمایت بیشتر از شرکت های حمل ونقل و اسکان گردشگران می تواند شرایط لازم را برای رونق گردشگری و اشتغال را فراهم سازد. همچنین، تمرکز بر گردشگری غذایی در مناطق روستایی، پتانسیل اشتغال زایی مطلوب تری را نسبت به دیگر انواع گردشگری فراهم می کند. در این راستا، برپایی کارگاه ها جهت نمایش فرایند آماده سازی غذا و شیوه تهیه محصولات غذایی سنتی و حمایت از کارآفرینان گردشگری در قالب تعاونی ها و شرکت های تولیدی پیشنهاد می شود. با توجه به قابلیت های مطلوب تر روستای کنزق در مقایسه با دو روستای دیگر، پیشنهاد می شود پروژه های گردشگری با محور استفاده از پتانسیل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی در اولویت حمایت های دولتی و محلی قرار گیرد.
پس آیندهای خط مشی بانکداری دیجیتال در نظام بانکی کشور: واکاوی خروجی ها و اثرات بلندمدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری به عنوان یک عامل کلیدی برای رشد و تغییرات بانک ها شناخته می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی پس آیندهای (خروجی ها و اثرات) مورد انتظار پس از اجرای خط مشی استقرار بانکداری دیجیتال و با رویکردی اکتشافی و کاربردی-توسعه ای انجام شد. روش پژوهش به صورت آمیخته و شامل دو بخش کیفی و کمّی است. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان حوزه بانکداری و خط مشی گذاری هستند. نمونه گیری با روش هدفمند انجام و با 25 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمّی نیز دیدگاه 354 نفر از مدیران و کارشناسان بانکی با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد که خروجی های اولیه ناشی از اجرای خط مشی استقرار بانکداری دیجیتال شامل ابعاد درآمد و موقعیت بازار، بهره وری هزینه، جذب و رضایت مشتریان، مشخصات پایه بانک، مدیریت داده ها، محصولات و خدمات، فناوری ها و کانال های بانکی و مدیریت ریسک می باشد. همچنین، اثرات بلندمدت و پایدار تحول دیجیتال در نظام بانکداری شامل ابعاد شفافیت و عدالت، خلق فرصت های جدید، چشم انداز بانکداری و اقتصاد کشور، تفکر و رهبری دیجیتال، تأثیرات اجتماعی و محیطی، خط مشی گذاری و برنامه ریزی بلندمدت و شبکه سازی داخلی و خارجی است.
ارائه مدل استقرار بازی وار سازی در بازاریابی بنگاه به بنگاه در صنعت تجهیزات پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی وار سازی در سال های اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. بازی وار سازی ظرفیت درخور توجهی در افزایش ترغیب مشتریان صنعتی به مشارکت، تعامل و وفاداری آن ها، به عنوان یکی از اهداف اصلی بازاریابی بنگاه به بنگاه دارد؛ اما باوجود توافق محققان بر مزایای بازی وار سازی، همچنان بینش کاملی از عوامل مؤثر بر استقرار آن در بازاریابی بنگاه به بنگاه وجود ندارد؛ در این راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل استقرار بازی وار سازی در بازاریابی بنگاه به بنگاه در صنعت تجهیزات پزشکی در ایران صورت گرفت. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی از نوع کیفی است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه بازاریابی و فروش تجهیزات پزشکی بودند که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که پایایی و روایی آن تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل از روش نظریه داده بنیاد با رویکرد (Strauss & Corbin, 1998) و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. یافته ها، در قالب الگوی پارادایمی ارائه شد که شامل شرایط علّی (ویژگی های جمعیتی کاربران، ویژگی های روان شناختی کاربران، ویژگی های شناختی و ویژگی های مدیریتی)، شرایط زمینه ای (زیرساخت های فنی و فناوری، منابع و قابلیت ها و عوامل درون سازمانی)، شرایط مداخله گر (سیاست های کلان و محدودیت های فرهنگی قانونی)، پدیده محوری (عناصر بازی وارسازی و پایش بازی وارسازی)، راهبردها (راهبردهای بازاریابی مشتری محور و راهبردهای آموزشی و اطلاع رسانی) و پیامدها (پیامدهای رفتاری و بازاریابی، پیامدهای مشتری محور، پیامدهای سلامت محور، پیامدهای اطلاعاتی و امنیتی) است. الگوی ارائه شده می تواند به عنوان چارچوبی راهبردی برای مدیران شرکت های فعال در صنعت تجهیزات پزشکی به منظور پیاده سازی برنامه های بازی وار سازی در بازاریابی بنگاه به بنگاه استفاده شود و زمینه ساز افزایش تعامل، وفاداری و مشارکت مشتریان در بازارهای صنعتی شود.
چالش های توسعه گردشگری هوشمند شهری در یک مقصد گردشگری در حال توسعه: مطالعه موردی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای سراسر جهان به طور فزاینده ای مفهوم گردشگری شهری هوشمند و استراتژی های مرتبط را به عنوان ابزاری برای رقابت پذیری بالاتر، رشد بیشتر و بهینه سازی محیط های پایدار می شناسند. بااین حال، اکثر مطالعات انجام شده، محدود به شهرها و کشورهای توسعه یا عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری و مزایای آن بوده است. به طوری که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهرهای درحال توسعه در مطالعات قبلی نادیده گرفته شده است. ازاین رو، برای پر کردن شکاف تحقیقاتی ذکرشده، مطالعه حاضر موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز را موردبررسی قرارداد. هدف این مطالعه بررسی موانع توسعه گردشگری هوشمند شهری است. روش مصاحبه کیفی (روش داده بنیاد) با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختاریافته با سؤالات باز در پژوهش حاضر اتخاذ شد. داده ها از مصاحبه با 16 مطلع کلیدی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 انجام شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز از هفت منظر کلان زیرساخت ها، دولتی-نهادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی و بازاریابی قابل بحث است. مطالعه حاضر مباحثی کلیدی را در سطوح مختلف کلان و خرد مورد کنکاش قرارداد که می تواند بینشی جامع به سیاست گذاران و حاکمان مقاصد گردشگری برای اصلاح و بهبود طرح های توسعه گردشگری هوشمند شهری ارائه نماید.
تاثیر هوش تجاری بر عملکرد با تاکید بر نقش میانجی دوسوتوانی نوآوری و قابلیت های پویا (مورد مطالعه: بانک ملی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
276 - 297
حوزههای تخصصی:
توسعه هوش تجاری بیشترین سهم سرمایه گذاری کسب و کار جهانی در فناوری اطلاعات را به خود اختصاص داده و به عنوان یک سیستم پشتیبانی تصمیم جدید مبتنی بر فناوری های پیشرفته اطلاعات ظرفیت پیچیده ای برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها و تبدیل آن ها به دانش در مورد فرصت ها و تهدیدها جهت ارائه راه حل های هوشمند برای شرکت دارد. در پژوهش حاضر تلاش شد تاثیر هوش تجاری بر عملکرد با تاکید بر نقش میانجی دوسوتوانی نوآوری و قابلیت های پویا بررسی گردد. پس از مرور ادبیات پژوهش و طراحی مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش، پرسشنامه ای طراحی و بین 234 نفر از خبرگان واحدهای تحقیق و توسعه و بازاریابی و فروش شعب بانک ملی در استان لرستان توزیع شد. روایی ابزار اندازه گیری از طریق روایی محتوا، روایی سازه و روایی همگرا مورد تایید قرار گرفت. همچنین سنجش پایایی از طریق آلفای کرونباخ و معیار پایایی ترکیبی صورت گرفت که نتایج بیانگر تایید پایایی ابزار اندازه گیری بود. تجریه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزیی صورت گرفت. نتایج نشان داد که هوش تجاری بر عملکرد مالی با میانجی گری دوسوتوانی نوآوری تاثیر معناداری دارد. نقش میانجی متغیر دوسوتوانی نوآوری در ارتباط بین متغیرهای هوش تجاری و عملکرد مالی بر اساس نتیجه آزمون سوبل به لحاظ آماری تائید شد. همچنین بررسی فرضیه هوش تجاری بر عملکرد مالی با میانجی گری قابلیت های پویا تاثیر مثبت و معناداری دارد، نشان داد که نقش میانجی متغیر قابلیت های پویا در ارتباط بین متغیرهای هوش تجاری و عملکرد مالی بر اساس نتیجه آزمون سوبل به لحاظ آماری تائید شد.
طراحی و تبیین مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی، نقش حیاتی در توانمندسازی، اشتغال زایی و فقرزدایی به ویژه در میان مددجویان ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) استان کرمانشاه انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی بود که با استفاده از روش پژوهش نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه جمع آوری شدند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت. داده های پژوهش از طریق فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی و مبتنی بر رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. اعتبار و قابلیت اعتماد یافته های پژوهش با استفاده از معیارهای چهارگانه لینکُلن و گوبا مورد تأیید قرار گرفت. پس از تحلیل مصاحبه ها، 136 کد نهایی احصاء و در قالب 36 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها طبقه بندی گردیدند و مدل پارادایمیک پژوهش ارائه گردید. یافته های پژوهش مؤید این است که توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد، پدیده ای چندوجهی است که می بایست از ابعاد و وجوه مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ضرورت دارد تمامی عوامل تأثیرگذار در بروز این پدیده، در برنامه ریزی و خط مشی گذاری نهادهای متولیِ توانمندسازی مددجویان مورد توجه قرار گیرد. از این رو، موفقیت در توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان، نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه ای است که می بایست به طور هم زمان به عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی توجه نماید. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه توانمندسازی و فقرزدایی مددجویان به همراه دارد.
Unveiling Spiritual and Cultural Narratives in Tourism: A Thematic Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In a complex geopolitical context, Iran utilizes its rich spiritual and cultural heritage as a fundamental element of its tourism strategy to convey a sophisticated national identity. This research utilizes a qualitative thematic analysis based on Braun and Clarke’s six-step framework, analyzing official promotional materials, academic literature, and content generated by tourists to reveal the prevailing narratives that influence Iran's destination image. The analysis identifies a complex identity systematically built upon four narrative foundations: (1) sacred pilgrimage, which includes Shia, Sufi, and Zoroastrian spiritual journeys; (2) the grandeur of ancient empires, highlighting Achaemenid glory and Silk Road resilience; (3) the artistic soul of prominent cultural cities, notably Isfahan and Shiraz; and (4) the lived experiential aspect of deep hospitality, represented by the practice of Taarof. A key finding is the intentional balancing of Iran's pre-Islamic Persian heritage with its modern Islamic identity, resulting in a unified narrative of a persistent and resilient civilization. These narratives function as critical tools of "soft power," enabling Iran to actively counter singular, often negative, international perceptions. This study presents a framework for analyzing the use of narrative in navigating a contested geopolitical landscape and identifies a critical vulnerability: the strategy's reliance on the preservation of fragile heritage assets. This research offers significant insights for scholars and practitioners, highlighting essential aspects of destination marketing and cultural diplomacy. It illustrates the complex interactions among heritage, spirituality, tourism, and geopolitics in a nation seeking to reshape its global image.
نقش مدیران پرستاری در عملکرد مناسب پرستاران (مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انسانی یکی از اساسی ترین منابع مدیریت در خدمات سلامت است. در بیمارستان ها اطمینان از اینکه بخش ها به تعداد کافی پرستار برای ارائه مراقبت پرستاری با کیفیت به بیماران در اختیار دارد چالش بزرگی در مدیریت بیمارستان است. این پژوهش به صورت کیفی و به روش پدیدار شناختی انجام گرفت. ۱۲ مدیر پرستاری و ۳۱ پرستار با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. در نتایج این مطالعه نقش مدیران بیمارستان در ۵ مضمون شامل تعداد کارکنان، کفایت کارکنان، کیفیت کارکنان، تهیه شرح وظایف و جبران خدمات تقسیم بندی شد. پیامد مدیریت غیر صحیح و تعداد ناکافی پرسنل و یا مراقبت بی کیفیت ایشان، به خطر افتادن ایمنی بیمار و کاهش کیفیت مراقبت از بیمار است لذا باید همواره با توجه به اهمیت نقش مدیران از وقوع این عواقب پیشگیری کرد. مدیران پرستاری باید تجربه کافی در ارزیابی نیاز های پرسنلی داشته باشند تا تعداد و ترکیب مناسب برای هر بخش در نظر گرفته شود. تعیین شرح وظایف برای کار در هر بخش و همچنین توانمندسازی مداوم حرفه ای در ارتقای کیفیت کارکنان پرستاری بسیار ضروری است و به منظور افزایش رضایت شغلی و ارائه مراقبت های بهداشتی با کیفیت پرستاران باید پاداش مناسب با خدماتشان را دریافت کنند.
واکاوی میزان همسازی خانه های تاریخی با شرایط زیست بوم در معماری قاجار: مقایسه خانه صادقی اردبیل با خانه بروجردی کاشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
181 - 197
حوزههای تخصصی:
در ایران، هماهنگی معماری با خصوصیات آب وهوایی هر منطقه از دیرباز مورد توجه بوده است. مطالعه مبانی شکل دهنده معماری در بستر شهرهای ایران نشان می دهد که همواره اقلیم و طبیعت نقش بسزایی در شکل گیری شهرها و به تبع آن معماری و به ویژه مسکن داشته است. پژوهش پیش رو همسازی و هماهنگی دو بنای تاریخی خانه صادقی اردبیل و خانه بروجردی کاشان را با اقلیم و جغرافیای دو ناحیه مورد مطالعه و مقایسه تطبیقی قرار می دهد. هدف از پژوهش، گونه شناسی معماری و عناصر تزئینی خانه های تاریخی صادقی اردبیل و بروجردی کاشان در عصر قاجار و مقایسه تطبیقی آن ها از منظر میزان همسازی با اقلیم است. در واقع این پژوهش به صورت تحلیلی تاریخی و بر اساس پیمایش نگارندگان در بافت تاریخی اردبیل و کاشان، همراه با مطالعات کتابخانه ای؛ ویژگی عناصر معماری این بناها را به عنوان متغیر های اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در نهایت به دنبال نسبت و میزان انطباق این متغیرها با نوع اقلیم در هر منطقه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نظام معماری ایرانی در دو اقلیم مورد مطالعه، نه تنها در مغایرت با اصول، معیارها و استاندارهای معماری پایدار و ویژگی های زیست محیطی نبوده؛ بلکه در پیوندی کامل با آن قرار دارد. هر دو خانه صادقی اردبیل و بروجردی کاشان متناسب با اوضاع اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی هر کدام از شهرها بنا نهاده شده و مهمترین تأثیرات اقلیم بر بناها را می توان در جهت گیری و زاویه بندی پلان بناها، موقعیت فضاهای اندرونی، ویژگی های حرارتی، تهویه های مناسب، اندازه و ابعاد بازشوها، انتخاب نوع پلان و میزان فشردگی و مصالح بومی و متناسب با اقلیم بازشناسی نمود.
ارائه چارچوب تعدیلگری برای اخبار جعلی در پلتفرم ها (مورد مطالعه: تعدیلگری اخبار جعلی در پلتفرم های شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
250 - 578
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر شبکه های اجتماعی، گسترش بی ضابطه اطلاعات در کنار تضعیف مرجعیت رسانه های رسمی، زمینه ساز ظهور پدیده هایی چون اخبار جعلی شده است که نه تنها خود مسئله نگران کننده ای است، بلکه چالش اساسی تری به نام «تعدیلگری محتوا» را ایجاد کرده است. با توجه به نقش برجسته ای که پلتفرم های شبکه اجتماعی در توزیع اخبار و شکل دهی به افکار عمومی یافته اند، تعدیلگری اخبار جعلی در این فضا، به یکی از اصلی ترین محورهای حکمرانی رسانه ای بدل شده است؛ به طوری که توانایی تعدیلگری محتوا در این بسترها، هم به کاهش انتشار اخبار نادرست کمک می کند و هم می تواند حافظ اعتماد عمومی، کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی، امنیت اطلاعاتی در جامعه باشد. پژوهش حاضر از طریق شناسایی راه کارهای اتخاذ شده توسط دو پلتفرم شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام و همچنین، نظرها و تجربه های خبرگان این حوزه، چارچوب جامعی به منظور تعدیلگری اخبار جعلی برای پلتفرم های شبکه های اجتماعی داخلی ارائه داده است. روش: این مطالعه از نوع کیفی و روش اجرای آن، مطالعه تطبیقی بوده است. برای تحلیل داده ها، از ابزار تحلیل مضمون استفاده شده است تا راه کارهای تعدیلگری موجود در دو پلتفرم ایکس و اینستاگرام بررسی شود. با هدف بومی سازی راه کارها جهت اعمال و کاربست آن ها در پلتفرم های داخلی، از ابزار جمع آوری داده از طریق مصاحبه استفاده شده و با خبرگان مصاحبه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، راه کارهای موجود را می توان در دو دسته راه کار «برون پلتفرمی» و «درون پلتفرمی» طبقه بندی کرد؛ به طوری که در دسته اول، راه کارهایی همچون تنظیم قوانین و مقررات، تشویق به ترویج منابع اعتمادساز، توسعه آموزش و آگاهی و روشنگری عمومی، تعزیز انضباط رسانه ای، ارتقای سواد رسانه ای، توانمندسازی نهادهای مربوطه، ترویج فرهنگ انتقاد سازنده، تشویق به توسعه الگوریتم های تشخیص اخبار جعلی و تشویق به مشارکت اجتماعی شهروندان قرار گرفته است. در دسته دوم نیز راه کارهایی چون ارائه قوانین و دستورالعمل ها، جمع سپاری، احراز هویت کاربران، همکاری با منابع رسمی خبری، صحت سنجی، رتبه بندی و برچسب گذاری محتوا ارائه شده است. در سطح داخلی نیز، خبرگان بر ضرورت شفاف سازی الگوریتم ها، رعایت ملاحظات فرهنگی و حقوقی و توسعه نظام آموزش عمومی، در کنار اِعمال ابزارهای نرم و سخت برای تعدیل محتوا تأکید داشتند. نتیجه گیری: در جهانی که پلتفرم های شبکه اجتماعی اهمیت زیادی دارند، اخبار جعلی، به عنوان ابزاری مؤثر برای ترویج اطلاعات نادرست و تضعیف اعتماد عمومی، می تواند پایه های حقیقت و صداقت را در جامعه به خطر بیندازد؛ تأثیر این اخبار و محتوا بر جامعه، از شکاف اجتماعی تا فروپاشی اعتماد، درخور توجه است. شیوه ها و ابزارهای تأثیرگذار تعدیلگری می تواند از یک سو فعالیت کاربران در تولید محتوای کاربرساخته و از سوی دیگر، اعتماد آن ها به محتوای تولید شده در این پلتفرم ها را افزایش دهد. چارچوب ارائه شده در این پژوهش با ترکیب تجارب بین المللی و دیدگاه های بومی شده، مدلی ترکیبی و عملیاتی برای تعدیلگری محتوای جعلی در پلتفرم های اجتماعی داخلی ارائه می دهد. این چارچوب می تواند به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ملی، طراحی پلتفرم های بومی و نیز، بازسازی اعتماد عمومی به فضای مجازی استفاده شود.
اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 40
حوزههای تخصصی:
در محیط پویای کنونی زنجیره های تأمین گردشگری باید چابک باشند، یعنی باید در موقعیتی باشند که بتوانند به سرعت به نیازهای مشتری پاسخ دهند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان انجام شد. بدین منظور ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و انتخاب 43 مقاله مرتبط، 6 عامل فناوری اطلاعات، منابع انسانی، عوامل اجتماعی، انعطاف پذیری، حساسیت و پاسخگویی به بازار و شایستگی به عنوان عوامل چابک سازی زنجیره تأمین گردشگری انتخاب شد. آنگاه با استفاده از تکنیک دیمتل اولویت بندی و نمودار علی عوامل به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان صنعت گردشگری در شهر اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری غیراحتمالی و به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. در مجموع 34 پرسش نامه تکنیک دیمتل جمع آوری شد که بر اساس نتایج آن عوامل شایستگی، اجتماعی، منابع انسانی، فن آوری اطلاعات، انعطاف پذیری و حساسیت و پاسخ گویی به بازار اولویت های اول تا ششم را به دست آوردند.