فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله کارآمدی دین از مهم ترین مباحث الهیاتی بوده و با توجه به اینکه فهم آن نیازمند مقدمات فلسفی و علمی پیچیده نیست، به آسانی می تواند عموم مردم را به خود مشغول کند؛ از این جهت، دستاویز ملحدان از جمله ریچارد داوکینز قرار گرفته است. در پی این رویکرد فایده انگارانه به دین، داوکینز در برخی از فصول کتاب توهم خدا به رابطه دین و اخلاق پرداخته؛ اما نه آن گونه که در مباحث رابطه دین و اخلاق مرسوم است؛ بلکه داوکینز بحث اخلاق و دین را از این جهت کنکاش می کند تا با نفی کارآمدی اخلاقی دین، انکار دین را نتیجه بگیرد. نه اینکه صرفاً بگوید که اخلاق جدای از دین است و دین می تواند در عرصه های دیگر، مانند مباحث اعتقادی، ورود کند؛ بلکه با بی فایده جلوه دادن دین، به حقانیت آن هجمه وارد می کند. داوکینز در نفی اخلاق دینی، بحث خود را به دو صورت مطرح می کند؛ ابتدا از نگاه علمی و تکاملی، اخلاق بشری را تبیین می کند و در مرحله بعد، اخلاق دینی را نقادی می کند و سپس، با اثبات اخلاق بشری و نفی اخلاق دینی با رویکردی عمل گرایانه نفی دین و خدا را نتیجه می گیرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، فارغ از مباحث علمی و تکاملی وی که در مقالات دیگر نقد شده است به بررسی رویکرد عمل گرایانه او پرداخته و نتایج زیر به دست آمده است؛ 1. نشان دادن مغالطه داوکینز در رویکرد عمل گرایانه او. 2. ناقص بودن الگوی اخلاقی داوکینز. 3. نقد نگاه او به اخلاق دینی و تبیین الگوی عقلی شرعی از اخلاق دینی.
بررسی حسن و قبح ذاتی افعال در مقام ثبوت از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
191 - 214
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین قواعد علم کلام که زیربنای بسیاری از قواعد و مسائل این علم می باشد، قاعده «حسن و قبح» است. پذیرش یا عدم پذیرش این قاعده تاثیر بسزایی در نگرش ما به جهان هستی، خداشناسی و دیگر مسائل مهم کلامی دارد. در این نوشتار تلاش می شود با روش تحلیلی، توصیفی و کتابخانه ای، تنها حسن و قبح ذاتی افعال(مقام ثبوت) را از منظر قرآن کریم بررسی کرده و به آیاتی پرداخته شود که در مقام ثبوت به خود قاعده یا مضمون آن اشاره دارند و تا به حال در کتب کلامی و مقالات منتشر شده مورد تحلیل قرار نگرفته اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد در قرآن کریم آیه ای که به صراحت بر قاعده دلالت کند یافت نمی شود، اما به صورت ضمنی در دو مقام تکوین و تشریع به آن پرداخته است. در مقام تکوین هدف و غرض خود از خلقت و در مقام تشریع نیز غرض و هدف خود از تشریع احکام را بیان کرده که با دلالت التزامی می تواند دال بر قاعده حسن و قبح ذاتی افعال باشد.
بازخوانی دیدگاه فرق صوفیه اهل سنت پیرامون آموزه ولایت(با تمرکز بر نقشبندیه، قادریه، سهروردیه، شاذلیه)
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
145 - 191
حوزههای تخصصی:
ولایت از اهمّ آموزه های جریان تصوف و از جمله اساسی ترین نقاط اشتراک و پیوند «تصوف» با «تشیع» دانسته می شود. صوفیان از همان سده های نخستین، مبانی و اصول عملی خود را عمدتاً بر مفهوم «ولایت شیخ» استوار ساختند و همین رویکرد، آن ها را متمایل به مذهب تشیع و عقائد شیعه جلوه می داد و امروزه جمعی از محققین با استناد به وجودِ اصل ولایت در این دو جریان، بر این نظر اند که رابطه جریان تصوف و تشیع اینهمانی است و این دو مکتب ذاتاً تمایزی با یکدیگر ندارند. منتقدین صوفیه اما با تاکید بر اختلاف نظر این دو جریان در بیان چیستی، کارکرد و شمول ولایت، بر جداسازی تصوف از تشیع پای می فشردند. این نوشتار، با روش توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، به پژوهش در مکتوبات چهار مورد از شاخص ترین فرق صوفیه اهل سنت یعنی «نقشبندیه»، «قادریه»، «سهروردیه»، «شاذلیه» پرداخته تا نگاه آن ها به آموزه ولایت را بررسی نماید. از همین رو چیستی ولایت، جایگاه و اهمیت آن و همچنین اقسام و شئون ولی را در نگاه هرکدام از این جریانات مطالعه کرده و نهایتاً به این مهم دست یافته است که فرق صوفیه علی رغم اختلافات گونه گونی که در اندیشه ها و سلوک خود دارند، نگاه مشابهی به مقوله ولایت مرشد داشته و در تبیین معنای آن را بر همان مفهوم برساخته «فناء فی الله» تکیه داشته و عمدتاً اوصاف و شئون و کارکردهای یکسانی هم برای اولیاء در نظام آفرینش ذکر کرده اند و همین مسئله می تواند تمایز نگاه صوفیان با شیعیان در مسئله ولایت را نمایانگر باشد.
کارکردشناسی پیشگویی جریان های مخالف در سیره علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر آن است که با توجه به گزارش های موجود در منابع تاریخی و روایی، پیشگویی های نقل شده در بیانات امام علی(ع) نسبت به جریان های مخالف اجتماعی و دینی، چه کارکردهایی را دنبال نموده است؟ طبق یافته های این پژوهش، کارکردهای پیشگویی در سیره علوی عبارت است از: بازنمایی احادیث آینده نگرانه نبوی، تلاش برای زدایش گسست های اجتماعی، بازنمایی عدم مشروعیت مخالفان، دشمن شناسی با بیان اوصاف و اقدامات، بصیرت افزایی نسبت به عوام بی بصیرت، آینده نگری در شناساندن عناصر ضدّ اهل بیت و امنیت آفرینی بوده است. نتیجه پژوهش آن که امام در جایگاه فرانسلی خود، این ابزار را در رویکردی آینده نگرانه، به جامعه هدف منتقل می نمودند تا در دوران عدم حضور امام هم، جامعه از علم لدنّی ایشان بهره مند گردد. بنابراین پیشگویی جریان های مخالف در سیره امیرالمؤمنین(ع)، تلفیق نیازسنجی و آینده نگری در راستای اهداف جریان امامت لحاظ می گردد. این تحقیق از سنخ پژوهش های تاریخی به صورت کتابخانه ای با روش توصیفی تحلیلی پیش می رود.
بازپروری مناقب و آموزه های علوی در سوگ سورده آیینی جیحون یزدی و تببین اندیشه ورزی شاعر از سیرت اهل بیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم علوی در کلام شاعرانه، جامه ای دیگر در بر می کنند به گونه ای که شعر با شرع آمیخته می شود و عشق علوی با معرفت تر حاصل می گردد؛ از این رو در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و استشهادی به بررسی منقبت و آموزه های علوی در سوگ سردوه آیینی جیحون یزدی پرداخته می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منقبت علوی در شعر جیحون، شیوه خاصی دارد به طوریکه کلام در چهارچوب اندیشه و تفکری خاص برای روی گردانی از دنیا، حرکت به وصول حق و سیر به سوی کمال شکل می گیرد. در حقیقت جیحون با استفاده از دو بال «خوف و رجا»، به منقبت علوی می پردازد و در این مسیر، ایمان را فرزندی حاصل از ازدواج این دو بال به حساب می آورد و حقیقت اندیشه خود را، فیض سیرت اهل بیت می داند. مصالح کلام شاعر با منقبت علوی در جهت سعادت انسان گام برمی دارند و در این مسیر حدِّ اعلای استفاده از مواهب مادی و معنوی را می رسانند، اما در این میان باطن شریعت به زیبایی در سخن شاعر نمایان می گردد و شریعت، وسیله یا پوسته ای برای طریقت و رسیدن به حقیقت مکتب علوی می گردد. شاعر در این مسیر، ابتدا چهره علوی را در درجه اول به صورت «طرح» در شعر پیاده می کند و سپس مخاطب را به فضایل علوی می کشاند به طوری که کلمات شعر ما را از وجود اهل بیت آگاه می سازد و شخصیت علوی در افق واژگان پدیدار می شود و با خواننده رابطه مستقیم برقرار می کند تا مخاطب به عرصه سیره اهل بیت راه جوید. بسامد مناقب امام حسین(ع) 39/0، قمربنی هاشم 15/0، حضرت زینب 14/0، علی اصغر7/0، علی اکبر6/0 و سایر اهل بیت و شهداء 19/0 می باشد.
واکاوی مفهوم ارزش با رویکرد معرفت شناختی در آرای علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
93 - 106
حوزههای تخصصی:
مقوله ارزش، طیفی گسترده در زیست جهان بشریت داشته و در فلسفه، دین، اقتصاد، علوم اجتماعی، اخلاق، روان شناسی و حتی انتخاب های روزینه کاربرد و تأثیرات بسزایی دارد. یکی از بنیادی ترین مباحثی که علامه جعفری در آرای فلسفی خویش به آن اعتنا نموده، توجه به ماهیت «ارزش» با رویکرد معرفت شناسانه است. از نظر ایشان «ارزش های واقعی» منسوب به واقعیات عالم است؛ اگرچه ممکن است ساحت ارزش و گزاره های وابسته به آن در توریِ توزین تجربی-آزمایشگاهیِ معاصر نیفتد، اما گزاره های ارزشی، معرفت پذیر و بلکه می تواند در حد گزاره های علمی معتبر و متقن باشد. بنابر دیدگاه علامه جعفری، سنجه واقعیتِ ارزش به میزان ارتباط آن با ذات انسان سنجیده شده و هرچقدر این قرابت بیشتر باشد، ارزش، واقعی تر جلوه می کند. در نظر ایشان، موطن «ارزش»ها، حیات معقولِ انسان و منشأ آن، هستیِ الهی و ملکوتی است. بنابراین، «ارزش» و «باید»، از «هستِ» انسانی قابل استنتاج است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، در صدد کاوشی نو در آرای علامه جعفری در باب واقع گرایی ارزش است که حاصل آن ایجاد مسیری برای تصدیق گزاره های ارزشیِ الهیاتی-اسلامی در رشته های متنوع علوم انسانی است.
بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی در باب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفه مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ می دانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتی زمان برمی شمارند. قیصری در رساله ای با عنوان نهایه البیان فی درایه الزمان با این رأی مخالفت می کند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود می پردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر می کند و آن را حقیقتی عرضی که لازمه ذات حق تعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی می نماید که در عینِ معیتِ وجودی با حقایق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانی داده ها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوییان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقارّ است، پذیرفته می شود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین می گردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهین استناد می شود.
بررسی انتقادی اندیشه معاد شناسی دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر شریعتی، از چهره های شاخص جریان نواندیش دینی با رویکرد جامعه گرایانه، اسلام را دینی واجد کارکردهای اجتماعی فراوان می دانست؛ اما کارآمدی آن را در گرو بازبینی و بازخوانی مجدد متون دینی می دید. او در این زمینه به بازنگری اصول اعتقادی اسلام پرداخت. مقاله حاضر بر آن است تا اصل «معاد» و فرجام انسان را از دیدگاه او، با روش تحلیلی توصیفی و با رویکردی انتقادی بررسی کند. این پژوهش نشان داده که او با استفاده از عقلانیت عملگرا و امروزی به تبیین گزاره های مربوط به معاد پرداخته است. بر همین اساس غالباً تفاسیری این جهانی از معاد ارائه می دهد. او برای اثبات معاد از طریق عدل الهی و تبیین قاعده عمومی «عمل و عکس ا لعمل» استدلال نموده است. شریعتی جاودانگی را یکی از بزرگ ترین استعدادهای انسان می داند. از نظر او، دنیا، معاش و اقتصاد اصل است و آخرت به امور مادی وابسته است. آیات ناظر به معاد و مواقف اخروی از نظر او، واقع نما نیست، بلکه نمادین است.
اصل دلیل کافی از نگاه پروس و بررسی نقدها
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
173 - 186
حوزههای تخصصی:
اصل دلیل کافی، یکی از بنیان های عقلانی فکر انسانی است که در مباحث کیهان شناختی، از ارکان مهم تلقی می شود.
این نگاشته بر آن است تا با ارائه جدیدترین براهین مدافعین و منتقدین کارآمد این اصل، به ویژه افرادی مانند الکساندر پروس، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان خداباور و نگاه های نئوهیمیستی و مکتب ذات گرایی، منشأ تقابل این دو نوع نگاه را به بوته نقد و نظر بگذارد.
در نگاه پروس، عدم پذیرش این اصل مخاطب را به سوی نوعی شک گرایی مفرط در حیطه شواهد عینی، خواهد کشاند. وی معتقد است که در صورت غلط بودن این بنیان، حقایق طبیعی دیگر بدون علت اتفاق خواهند افتاد و با تصادفی شدن این رخدادها ، دیگر هیچ گونه دریافت معرفتی، ممکن نخواهد بود. همچنین در صورت بطلان این اصل، معتقد است که ما یک نوع ناقضی داریم (Defeater) که ممکن نیست نقض شود (Defeater’s defeater) که خود از بین برنده اعتبار علوم تجربی (Science) است. در نگاه منتقدین، پذیرش این اصل باوجود مثال های نقض، منطقی نیست. تبیین نگاه پروس و اعتبارشناسی پاسخ گویی وی به شبهات خداباوری، از داشته های مهمِ این نوشتار خواهد بود.
تحلیل شاخصه های مدرسه حدیثی قم در نقل روایات مهدوی تا قبل از دوران صدوق
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مدرسه حدیثی قم، به عنوان یکی از مدارس پرقدرت امامیه، از دیرباز مورد اهتمام و دقت اندیش وران بوده است. کاوش ها در زمینه مهدویت در این مدرسه، با کاستی هایی مواجه است. نبود نگاه «مدرسه محور»، «عدم بررسی شاخصه های حدیثی آن دوران» به احادیث مهدوی ازجمله این کاستی هاست؛ ازاین رو این جستار با رویکرد «توصیفی - تحلیلی» در تلاش است به این خلاء مطالعاتی تا قبل از دوران صدوق بپردازد. نقل میراث مهدوی اهل بیت ع از مدارس دیگر مانند کوفه، توسط محدثان مقیم و مهاجر به قم از مهمترین ویژگی این مدرسه قلمداد می شود. تعلق خاطر شدید به نصوص و دوری از عقل گرایی، مقابله با نقل روایات غلو، رعایت نسبی از عدم درج روایات شاذ در منابع حدیثی خود، برخورد با راویان ضعیف در برهه ای از زمان توسط برخی از بزرگان مکتب قم از دیگر امتیازات این مدرسه است. دغدغه مندی نسبت به مسائل روز جامعه در حوزه اعتقادات به ویژه موضوع مهدویت و تبیین روایات متناسب با زمانه خود، یکی دیگر از شاخصه های مدرسه آن دوران است.
گونه شناسی و مدل یابی اخلاق عرفی در قرآن و مقایسه با نظرگاه های اندیشمندان غربی
حوزههای تخصصی:
اخلاق فرادینی که عقل و وجدان انسان ها را مخاطب قرار می دهد، خطابی است که بیان بسط یافته ی سخن «اگر دین ندارید آزاده باشید» را متذکر می شود. هدف پژوهش حاضر شناخت گونه های این اخلاق انسانی و مشترک بین همه انسان ها در قرآن بوده تا از این طریق، مدل نهایی هر بخش با توصیفاتی که در قرآن از آن شده است استخراج گردد و در گام نهایی مقایسه ای اجمالی با نظرگاه های هفت فیلسوف و متفکر غربی جهت تائید فرادینی بودن این مدل صورت گیرد. به دلیل چندوجهی بودن مقاله حاضر، روش پژوهش نیز ترکیبی از مراحل پدیدارشناسی توصیفی در مرحله رجوع به آیات قرآن، تحلیل و کدگذاری داده ها به شیوه استراتژی داده بنیاد با نرم افزار MAXQDA در سه بخش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و روش کیفی بررسی داده های کتابخانه ای در بخش مقایسه با نظرگاه های اندیشمندان غربی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پنج گونه اصلی فردی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی در اخلاق فرادینی قرآنی در بخش کدگذاری انتخابی مورد توجه است. در بخش مدل یابی توصیفی، بیشترین آیات اخلاق فرادینی مربوط به گونه اجتماعی و سپس فردی اختصاص دارد و کمترین توصیفات مربوط به گونه های سیاسی و اقتصادی است.
بررسی نسبیت گرایی در فلسفه اخلاق ریچارد مروین هیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
149 - 174
حوزههای تخصصی:
نسبی گرایی یکی از دیدگاه های مطرح در مباحث فلسفه، به ویژه فلسفه اخلاق است که در پرتو آن بسیاری از مباحث اخلاقی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می گیرند. تشخیص و بررسی و نقد این موضوع از نگاه منطقی و عقلانی می تواند به تصمیمات اخلاقی صحیح و به تبع آن رفتار و عملکرد مناسب در شرایط متفاوت منجر شود. ریچارد مروین هیر نیز یکی از اندیشمندان مطرح در فلسفه اخلاق است که با نظریه هدایت گرایی در فلسفه اخلاقی خود، ملاک ها و مناط هایی را در نسبیت احکام اخلاقی بیان و تلاش کرده است تا قضاوت های اخلاقی را با استفاده از متممِ قاعده تعمیم پذیری توجیه کند. او سعی کرده است با نگاهی ممارست گونه در انجام اصول، وفق شرایط، فاعل اخلاقی را به مهارتی سوق دهد که بتواند به فعل صحیح اخلاقی بیانجامد. همچنین در تبیین نظریه خود، آگاهی نسبت به شرایط و آموزش در اصول اخلاقی را در احکام اخلاقی دخیل دانسته است و در نهایت برای انسجام و قوت دیدگاه خود مبانی آن را به تفکر شهودی و نقدی پیوند می دهد. در این مقاله سعی شده است این موضوع به صورت نظری، از منظر مروین هیر بررسی شود.
بررسی نقش "اختیال در قصه" از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
185 - 212
حوزههای تخصصی:
دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیّه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدّد و لحاظ مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصّه های غیر برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده است. خاستگاه قصّه های غیر برهانی، چیزی جز اختیال قوّه متخیّله نیست؛ تفصیل و ترکیب، کار این قوّه است، لذا سامعین را نیز مختال می کند؛ مختال- هرچند عاقل بالقوّه هست- به مرتبه فعلیّت عقل نمی رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیّت عقل برهانی و تبعیّت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسانِ سامع، تابع اختیال و انسان ِمستمع، تابع عقل برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویّت ظرفیّت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه ای مشغول می کند، اما انسان مستمع، تابع عقل برهانی و قصه های الهی است؛ متخیله، آفریننده قصّه های غیرالهی است، اما قَصَص قرآنی، برخاسته از اراده الهی و صادق، حق، واقع نما و هدایت گر انسان در صراط مستقیم است؛ لذا در ابتدا، فطرت مخاطب را با قصّه همراه می کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می آورد.
امکان سنجی تأثیرکاتارسیس بر مخاطب تراژدی در نسبت با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
107 - 122
حوزههای تخصصی:
هر اثر نمایشی با عناصر ویژه ای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگستره ای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه می تواند این گونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور می شده عمل نماید؟ کاتارسیس مفهومی است که برای اولین بار به صورت امری انضمامی توسط ارسطو در تراژدی و به تبع آن درآثار دراماتیک، به صورت جدی مطرح شده، وارد مفاهیم کلان فلسفه غرب شده و متفکرین، ازگذشته تا به امروز مباحث و رویکردهای مختلفی را برای تبیین آن ارائه داده اند. بر همین اساس یکی از رویکردهایی که می تواند در این زمینه مورد بحث و توجه قرارگیرد، اصل حرکت جوهری ملاصدرا است. از نظر او حدوث تدریجی حقیقتِ جوهر است و این امر به صورت حرکت تدریجی شیء از قوه به فعل صورت می پذیرد. او حرکت جوهری را فرایندی مبتنی بر وحدت اتصالی می داند؛ به این معنا که از نظر ملاصدرا جهان با تمام اجزایش، در سیلان و جریان دائمی به سر می برد. موضوع محوری نوشتار حاضر از این قرار است که آیا کاتارسیس می تواند با تأثیر بر جوهر آدمی، باعث حرکت او به سوی تعالی شده و شأن وجودی اش را در سیری تطوری که در مدار زمان و مکان در صیرورت است ارتقاء بخشد؟
ارتباط نوع دوستی با جنسیت براساس مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
133 - 146
حوزههای تخصصی:
از جمله ویژگی های اخلاقی انسان، نوع دوستی است. اینکه آیا میان این خصیصه انسانی و جنسیت می توان رابطه برقرار کرد یا خیر، موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. در این رابطه پس از بیان ضرورت جنسیت پذیری نفس با توجه به مبانی حکمت متعالیه از جمله وحدت نفس و بدن در تمام مراحل متناظرِ وجودی و نیز بیان وحدت و عینیت نفس و قوا در دیدگاه ملاصدرا، به تفاوت قوا میان دو جنس مؤنث و مذکر اشاره شده و با توسعه در معنای عقل از منظر حکمت صدرایی خصوصاً نگاه متفاوت ملاصدرا در مورد قوه واهمه، تفاوت معنای عقل در زن و مرد حاصل گشته است. براساس این یافته تحلیلی می توان عقل زنانه را عقلی عاطفه گرا نامید که همدلی و همدردی مؤلفه های اصلی آن است و از آنجا که میان نوع دوستی و عاطفه ارتباط مستقیم برقرار است، ارتباط میان نوع دوستی و جنسیت آشکار می گردد. ضرورت و اهمیت بحث حاضر در این است که با تبیین فضایل اخلاقی متفاوت زنانه و مردانه بر اساس مبادی مورد پذیرش ملاصدرا، مانع ارزش گذاری تبعیض آمیز و ناعادلانه (قوی یا ضعیف نامیدن هر یک از ) دو جنس شده که امروزه یکی از دغدغه های فلسفه های زنانه نگر است. نوشته حاضر تلاشی است بنیادی که با روش کتابخانه ای و با تحلیل مبانی حکمت صدرایی سعی در تبیین نتیجه مذکور دارد.
شخصیت شناسی امام مهدی (عج) دراندیشه قرآنی مقام معظم رهبری
منبع:
موعودپژوهی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
89 - 111
حوزههای تخصصی:
یکی از اعتقادات مشترک بین ادیان ابراهیمی و اسلام بحث منجی موعود است. اعتقاد به منجی، انسان را از بن بست های ناامیدکننده رها می کند و افق های روشن و امیدوارکننده در پیش چشم او می گشاید، اما تلاش دشمنان همواره بر این است تا چهره خشن و مخوف از منجی موعود ادیان نشان دهند و جایگزین های تقلبی و پوچ به جای آن بنشانند. ازاین رو، با ساخت فیلم های آخرالزمانی، شخصیت منجی را تحریف شده و ضد صلح و بشریت معرفی می کنند. فرهنگ مهدویت دربین مسلمین چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته و تلاش وهابیت نسبت به حذف این اعتقاد قابل توجه است. ازاین رو، بحث مهدویت و شخصیت شناسی امام مهدی (عج) ضروری است؛ زیرا یکی از بزرگ ترین و خطرناک ترین انحرافاتی که در جامعه اسلامی رخ داده انحراف از مسیر امامت، کوتاهی در شناخت امام زمان (عج) و انتخاب افراد نااهل درقالب خلیفه بوده است. شناسایی صفات و ویژگی های امام غایب ازمنظر نایب ایشان بهتر می تواند در شرایط حساس کنونی غیبت، راهگشا و نقش آفرین باشد. پژوهش حاضر، شخصیت شناسی امام مهدی (عج) در اندیشه قرآنی مقام معظم رهبری را باروش توصیفی-تحلیلی بررسی می کند. بنابراین، برخی از ابعاد شخصیت امام زمان (عج) از ذاتی، حسب ونسب، شخصی و نوعی بودن ذات امام و صفاتی مانند وارث انبیای الهی، حجت خدا، مظهر عدل، خورشید فروزان هدایت، ملجأ و قطب عالم، مصلح کل و سایر خصوصیاتی که مقام معظم رهبری باتوجه به آیات و روایات بیان کرد، بررسی می شود.
مسئله اتصاف ماهیت به وجود از دیدگاه سیدصدرالدین دشتکی و ارزیابی روایت ملاصدرا از او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
103 - 120
حوزههای تخصصی:
حل مسئله اتصاف ماهیت به وجود در دیدگاه دشتکی، بصورت درهم تنیده یی با نظریه حمل، مشتق و قاعده فرعیه در ارتباط است. دشتکی با تفکیک وجود مصدری از وجود بمعنای موجود، و تمییز عروض نفس الامری از عروض بحسب اعتبار ذهن، به تحلیل مسئله اتصاف همسو با عناصر پیش گفته پرداخته است؛ او عروض وجود بر ماهیت را تنها در وجود بمعنای موجود و در ظرف اعتبار ذهن میپذیرد. ملاصدرا غالباً دیدگاه دشتکی در مورد اتصاف، نظریه حمل، مشتق و لزوم ثبوت مبدأ محمول برای موضوع را بطور ناقص روایت کرده و تنها در یک موضع به تبیین همه عناصر آن پرداخته است. او در تحلیل قاعده فرعیه کاملاً متأثر از دشتکی است. بنظر میرسد صدرالمتألهین برغم تلاش بسیار برای ارائه روایتی منسجم از دشتکی، نتوانسته برخی عناصر را بصورت سازگار در نظریه خویش حفظ نماید.
بررسی فلسفی امواج الکترومغناطیسی در اندیشه فلاسفه نو صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امواج یکی از مفاهیم کلیدی در فیزیک و زمینه ای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه می باشد. پژوهش حاضر با رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هستی شناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده و به این سؤال مهم پاسخ می دهد که موج از لحاظ فیزیکی و فلسفی دارای چه نوع حقیقتی است؟ نتایج و دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که امواج الکترومغناطیسی با مفاهیم دیگر همچون میدان، ماده و انرژی ارتباط تنگاتنگی دارند. میدان از سنخ انرژی است و انرژی از نظر فلسفی جوهری مادی است که پژوهش های موجود قادر به تبیین حقیقت آن نیستند. امواج الکترومغناطیسی حالت انتقال و حرکت انرژی هستند و فرکانس آن ها نشانگر میزان انرژی منتقل شده است. با رویکرد ابزارانگارانه امواج اجزاء طبیعت نیستند؛ بلکه ابزاری برای فهم طبیعت اند. با رویکرد واقع گرایانه سه احتمال فلسفی در مورد امواج می توان بیان کرد: 1) تجرد 2) عرض مادی و 3) اینکه از نظر هستی شناختی در خارج به صورت رابط موجود هستند و از نظر مفهومی از نوع مفاهیم فلسفی (معقول ثانی فلسفی) می باشند.
بررسی عوامل تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
3 - 20
حوزههای تخصصی:
بدون تردید هر حقیقت و پدیده ی واحدی می تواند متعلق ادراکات و مشاهدات متنوع و متکثر قرار گیرد. اینکه چگونه می توان از حقیقت و پدیده ای واحد، ادراکات و مشاهدات متنوعی داشت به نحوی که از یکسو تمام آن ادراکات و مشاهدات را دارای حیثیت «واقع نمایی» بدانیم و از سویی دیگر در دام «نسبیت گرایی» معرفت شناختی گرفتار نگردیم، معمایی است که به نظر می رسد کلید گشایش را باید در میان مبانی حکمت متعالیه جستجو نمود. نگاه وجودی به مقوله «ادراک»، وقوع تشکیک در «ادراکات» و «مشاهدات»، اتحاد وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، سنخیت وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرِک»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرَک»، «عین ربط بودن مظاهر حقیقت وجود» و «وحدت اتصالی وجود» از مبانی ای محسوب می گردند که می توان با کاربست آنها راه حلی موجه و روشمند برای تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیدا نمود. کاربست مبانی مذکور به ما نشان خواهد داد که چگونه تمامی «سطوح»، «مراتب» و «لایه»های مختلف معرفتی که برای «حقیقت» یا «مدرَک» واحد قابل شناسایی و تصور است، می توانند در «سطح»، «مرتبه» و «لایه» خود دارای ارزش معرفت شناسی به معنای «حکایتگری از واقع» باشند.
روش شناسی کتاب المسترشد فی الإمامه در نقد شبهه های غدیر و جانشینی رسول خدا(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع امامت و جانشینی رسول خدا (ص) که با واقعه مهم و سرنوشت ساز غدیر اعلام و تفهیم عمومی شد، به عنوان یک موضوع مهم اعتقادی جایگاه و اهمیت ویژه ای در مطالعات اسلامی یافت. در طول تاریخ اسلام بسیاری از متکلمان، مورخان و محدثان اسلامی به این موضوع پرداخته و متناسب با جهت گیری های فکری و اعتقادی خود آن را تحلیل کرده اند. یکی از آثار شاخص شیعه در حوزه غدیر پژوهی که به انگیزه پاسخ به شبهه های غدیر و اثبات برتری امیرمؤمنان (ع) در امامت و جانشینی با استناد به احادیث و اخبار فریقین به ویژه اخبار فضایل به نگارش درآمده است، المسترشد فی الأمامه نوشته محمد بن رستم طبری مشهور به طبری کبیر از محدثان قرن سوم و چهارم هجری می باشد. در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه اسنادی، شیوه های مؤلف در گزارش و نقد شبهه های منکران ولایت و جانشینی رسول خدا (ص) و اخبار ساختگی درباره فضائل خلفا مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که طبری کبیر با چینش منظم و دسته بندی شبهه ها و تشکیکات منکران در المسترشد فی الإمامه، به نقد و پاسخ گویی آنها با استفاده از شواهد و مدارک معتبر به ویژه از منابع اهل سنت پرداخت، تا از این طریق برتری امیرمؤمنان (ع) را در مسأله خلافت و جانشینی رسول خدا (ص) نشان دهد.