فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۱۶۱ تا ۹٬۱۸۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
93 - 126
حوزههای تخصصی:
ادبیات با قوای عاطفی و عالم درونی انسان سروکار دارد و ممکن است در برخی موارد به رفع مشکلات روحی و تقویت تعادل روانی افراد کمک کند. از این رو، تحلیل صحیح اثر ادبی می تواند به درک بهتر وجود و ماهیت نویسنده کمک کند. در این مقاله، به بررسی شخصیت قهرمان داستان بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان خانه ی ادریسی ها پرداخته شد. هورنای، به عنوان متخصص تجدیدنظرطلب روان کاوی فرویدی، مفاهیم نظریه فروید را یا تکمیل کرده یا در آن ها تجدیدنظر کرده است. دیدگاه هورنای در مورد شخصیت، به ویژه نظریه های او درباره تیپ های شخصیتی، بازتابی از تجربیات شخصی اوست. هورنای بر این باور است که روش ها و ترفندهایی که افراد برای محافظت از خود به کار می برند، منجر به شکل گیری سه تیپ شخصیتی اصلی می شود: مهرطلب، برتری طلب، و عزلت گزین. این نظریه به ما کمک می کند تا با تحلیل دقیق تر شخصیت های داستان، به درک عمیق تری از ویژگی ها و انگیزه های آنان دست یابیم. نتایج حاکی از آن است که در رمان «خانه ی ادریسی ها»، وهاب شخصیتی عزلت طلب و مهرطلب است که به دنبال آرامش درونی و جلب محبت دیگران است. لقا مهرطلبی است که با مهربانی و دلسوزی به دنبال جلب توجه و محبت دیگران است و به راحتی از دستورات پیروی می کند. خانم ادریسی ترکیبی از مهرطلبی و برتری طلبی دارد و همواره تلاش می کند تا به دیگران کمک کند و در عین حال قدرت و مقام خود را حفظ کند. شوکت برتری طلب منتقمی است که با خشم و رفتار تحقیرآمیز، تلاش می کند تا برتری و قدرت خود را حفظ کند و دیگران را به عنوان وسیله ای برای اهداف خود می بیند.
بررسی اخلاق حرفه ای آموزش گری و مصادیق نقض آن از نظر متخصصان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
143 - 171
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ایِ کارکنان از متغیرهای مهم و اساسی وصول به اهداف در سازمان ها است، اما به نظر می رسد در ادبیات پژوهشی این حوزه، موضوع اخلاق مداری حرفه ای در بافت الزامات و ضروریات حرفه ای هر حرفه و با تکیه بر پارادایم های جدید آموزشی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف مطالعه حاضر تبیین اخلاق مداری حرفه ای در پرتو اصول و مسئولیت های خاص حرفه معلمی، با درنظرگرفتن پارادایم های به روز آموزشی و شناسایی مصادیق نقض این اصول از دید متخصصان آموزش است. در این راستا، مصاحبه با ده نفر از اعضای هیأت علمی رشته آموزش زبان انگلیسی به عنوان گروه خبرگان در حوزه موضوع تحقیق، انجام شد و داده های حاصله با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که جایگزینی اخلاق حرفه ای با اخلاق عام، استفاده صرف از مواد درسی بدون ارزیابی و تدوین مناسب آن، عدم نیازسنجی و ارائه آموزش مبتنی بر نیاز، برداشت نامناسب و ناکافی از اهداف آموزشی، ضعف سواد ارزیابی و عدم استفاده از رویکردهای مناسب ارزیابی و آموزش بدون توجه به گفتمان هر حرفه و هویت سازی و حرفه ای سازی فراگیر در آن حرفه از جمله زمینه های نقض اخلاق مداری حرفه ای آموزش به شمار می آید. یافته های این پژوهش علاوه بر اینکه می تواند به درک روشن تر از اخلاق مداری حرفه ای در حوزه آموزش کمک کند، شامل نتایج کاربردی برای مدرّسان و سیاست گذاران حوزه تربیت معلم نیز است. همچنین، چهارچوب فکری و معیار سنجشی مناسبی در اختیار معلمان قرار می دهد تا با کمک آن به ارزیابی رویکردها و فعالیت های آموزشی خود بپردازند.
ساز و کار تأثیر معارف حِکمی بر اخلاق عملی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۰۸-۸۵
حوزههای تخصصی:
یکی از ریشه ها و علل رفتارهای انسان به طور کلی مربوط به شناخت های اوست. هدف این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، نشان دادن چگونگی تأثیر سازنده معارف حکمی در عرصه رفتار انسان و مولفه های همراه آن(اخلاق عملی) و با تأکید بر نهج البلاغه است. حاصل بررسی های به عمل آمده که به شیوه ی کتابخانه ای فیش برداری شده آن است که تأثیر معارف حکمی در اصلاح و رعایت اخلاق در چند جایگاه است. این معارف در کیفیت بخشی به هدفمندی انسان نقش سازنده داشته و در انطباق فعل با اهداف او نیز موثرند. همچنین در فراهم کردن مقدمات معرفتی ایمان نقش کلیدی داشته و بالاخره در رفع موانع فعل اخلاقی نیز مؤثرند. انسان جهت اصلاح رفتار و اخلاق خود در کنار دیگر عوامل سازنده اخلاق، نیازمند فراگیری معارف حکمی نسبت به مبداء و منتهای عالَم و همچنین انسان است. لذا ورود آموزش های عقلی و فلسفی در متون درسی جهت تربیت اخلاقی متوازن، ضروری به نظر می رسد.
آموزش مفاهیم اخلاقی در مدارس آینده:تاثیر ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) در توسعه عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، نظام آموزشی با چالشِ همسویی روش های سنتی آموزش با نیازهای نسل جدید روبروست. امروزه دانش آموزان در محیطی سرشار از فناوری های دیجیتال رشد می کنند، در حالی که شیوه های آموزش سنتی همچنان بر الگوهای خطی و انتقال یک سویه دانش تأکید دارند؛ بهره گیری از ابزار دیجیتال می تواند در کنار تعاملات انسانی، به افزایش مشارکت دانش آموزان و ارتقای بهره وری یادگیری کمک کند. یکی از دغدغه های اساسی در تعلیم و تربیت، توسعه سازه های روانی و هوش اخلاقی دانش آموزان است که مستقیماً بر رشد شخصیتی، اجتماعی و تحصیلی آن ها تأثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم هوش اخلاقی از طریق سه ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) بر عزت نفس دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان انجام شده و راهکاری نوین برای بازطراحی برنامه های درسی مدارس آینده ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از روش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، روی ۸۰ دانش آموز که در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی تقسیم شدند اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد هوش اخلاقی بوربا و عزت نفس روزنبرگ، همراه با بسته های آموزشی دیجیتال مبتنی بر هفت فضیلت اخلاقی بوربا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شدند. یافته ها نشان داد آموزش از طریق انیمیشن و تصاویر ثابت به طور معناداری عزت نفس و تمام مؤلفه های هوش اخلاقی را بهبود بخشید (۰۰۰/۰ > p). بیشترین افزایش عزت نفس در گروه تصاویر ثابت (59/5+=Δ) و انیمیشن (3+=Δ) مشاهده شد، در حالیکه بازی های دیجیتال تأثیر محدودی داشت (۱۸۰/۰ = p). در حوزه هوش اخلاقی، بازی های دیجیتال تنها بر مؤلفه «خویشتن داری» تأثیرگذار بود (۰۰۲/۰ = p). نتایج پیگیری نیز نشان داد تأثیر انیمیشن و تصاویر ثابت پایدارتر است. این پژوهش نشان می دهد که انتخاب ابزار دیجیتال باید مبتنی بر اهداف آموزشی (کوتاه مدت یا بلندمدت) و ماهیت محتوای اخلاقی صورت گیرد. انیمیشن به دلیل ترکیب روایتگری پویا و جذابیت حسی، به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شد، در حالیکه بازی های دیجیتال نیاز به بازطراحی برای تقویت جنبه های آموزشی دارند. این یافته ها برای طراحی برنامه های درسی آینده و ادغام فناوری در فرایند تدریس اهمیت حیاتی دارد.
نقد و بررسی جواز سقط جنین معلول بر اساس اصل آسیب نرساندن از منظر اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۲۶-۷
حوزههای تخصصی:
سقط جنین معلول از مسائل مهم اخلاق پزشکی است که فیلسوفان اخلاق بسیاری در جواز یا عدم جواز آن با تمسک به اصول متعدد استدلال اقامه کرده اند؛ یکی از این اصول، اصل آسیب نرساندن است. براساس آن همه وظیفه دارند از آسیب زدن به دیگران اجتناب کنند. در رابطه با جنین معلول برخی با توجه به همین اصل، با این تبیین که تولد جنین معلول آسیب هایی را برای کودک معلول و اطرافیان او در پی دارد، حکم به جواز اخلاقی سقط می دهند. در مقابل برخی به این استدلال اشکال کرده و معتقدند آسیب اصلی آن جاست که اقدام به سقط و نابود کردن موجودی زنده می شود. در این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی ، به نقد و بررسی استدلال مذکور پرداخته خواهد شد. براساس یافته های پژوهش این استدلال با نقدهایی مواجه است و می توان از استدلال آسیب نرساندن در عدم جواز اخلاقی سقط جنین معلول بهره گرفت.
نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره): ثبات یا چرخش های سه گانه؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر این است که آیا امام خمینی(ره) به عنوان یک حاکم اسلامی همیشه قائل به اخلاق اسلامی بود یا نظریه اخلاقی ایشان بعد از انقلاب و برقراری حکومت اسلامی به مقتضای زمان دچار چرخش شد و ایشان بعد از قائل بودن به «اخلاق فضیلت» و «اخلاق دینی»، به «وظیفه گرایی» و «اخلاق نیمه دینی» و در نهایت، به «نتیجه گرایی» و «اخلاق سکولار» متمایل گشت؟ این نوشتار با استفاده از روش «تاریخی و تحلیلی» به این نتیجه رسیده که اولاً مدافعان نظریه «چرخش های سه گانه نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره)» دچار خبط تاریخی بزرگی شده اند؛ ثانیاً جملات شاهد گرفته شده از سخنان امام راحل(ره) لزوماً به معنای گرایش ایشان به فضیلت گرایی، وظیفه گرایی و نتیجه گرایی نیست؛ ثالثاً هیچ کدام از نظریه های سه گانه مزبور تهافتی با اخلاق دینی ندارد، بلکه ممکن است از یک سو، هریک از نظریه های اخلاق هنجاری را بپذیریم و از سوی دیگر هم قائل به اخلاق دینی یا اخلاق عرفی گرا (سکولار) باشیم.
بررسی کارکردهای رمز ارزها از منظر حقوقی و نظم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
245 - 267
حوزههای تخصصی:
رمز ارزها دسته ای از ارزهای دیجیتال هستند که از تکنیک های رمزنگاری برای تامین امنیت اطلاعات خود استفاده می کنند. رمزارزها به صورت متمرکز و یا غیرمتمرکز ارائه می شوند که رمزارز بیت کوین به عنوان اولین رمزارز، از حالت غیرمتمرکز استفاده می کند. با توجه به تبعات اخلاقی و اجتماعی رمز ارزها در سال های اخیر پژوهش حاضر به بررسی کارکردهای رمز ارزها از منظر حقوقی و نظم اجتماعی پرداخته است. این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و مرور منابع انجام شده است. با بررسی جایگاه و اعتبار رمز ارزها در حقوق قراردادها و حقوق بانکی ، نتایج گویای آن است که در ایران در حوزه ی خریدوفروش رمز ارزها تنها قانونی که در استفاده از رمزارزها مورد تصویب واقع شده است ؛ استفاده از رمز ارزها که از سوی متعاملین ، مشمول حمایت و ضمانت از سوی دولت و نظام بانکی نبوده و استفاده از آن در مبادلات داخل کشور مجاز نیست و تنها استثنا در این مورد، استخراج فرآورده های پردازشی رمزنگاریشده رمزارزها (ماینینگ ) با توسل به اخذ مجوز از سازمان وزارت صنعت ، معدن و تجارت است ؛ در حقوق بانکی نیز استفاده از رمز ارزها و میزان عرضه آن از سوی خود بانک مرکزی تنظیم و به طورکلی تابع قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. از منظر اختلال در نظم اجتماعی و بعد اخلاقی و فقهی نیز دارای شبهاتی بوده که در این نوشتار به آن ها نیز پرداخته شده است.
مولفه های تربیتی مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در منظومه بیانات امام خامنه ای (تحلیل مضمون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تشریح مولفه های تربیتی مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی با تاکید بر پیام مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت شهید سلیمانی است. این نوشتار از نوع پژوهش های کیفی با هدف اکتشاف است. قلمرو پژوهش مبتنی بر پیام بر پیام مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت شهید سلیمانی و دیگر بیانات معظم له حول محور شهید سلیمانی راجع به مولفه های تربیتی مکتب شهید سلیمانی است. داده ها به روش فیش برداری و اسنادی، جمع آوری شده است. جهت کشف مضمون ها از روش تحلیل مضمون طی مسیر شده است. جهت استخراج مضامین پایه ای، مضامین فراگیر متن پیام رهبری و دیگر بیانات حول محور شهید مورد بررسی واقع شد. مطالب با روش "تحلیل مضمون" مورد بررسی واقع شدند. در نتیجه این بررسی، 104 مضمون پایه ای، 16 مضموم سازمان دهنده که عبارتند از : اخلاص، شجاعت، صدق، زهد، معنویت، تشرع، تخصص، بلند همتی، تربیت مکتبی، دگرسازی، خستگی ناپذیر، درایت، تدبیر، پایبندی به آرمانها، دشمن شناسی و استکبار ستیزی و 3 مضمون فراگیر که عبارتند از مولفه های تربیتی اخلاقی، مولفه های تربیتی مهارتی و مولفه های تربیتی مکتبی استخراج شد.
نقدی بر ایده های ساختارشکنی دانشگاه و قلمروزدایی نظام تربیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
59 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: اندیشمندان غربی بسیاری، مانند ایمانوئل کانت، یورگن هابرماس، جان سرل، ژاک دریدا و ژیل دلوز درمورد ایده دانشگاه سخن گفته اند و تحقیق کرده اند. امّا، اندیشمندان ایرانی که شاید این ضرورت را به دلیل جدید بودن دانشگاه حس نکرده اند، به این موضوع وارد نشده اند. درحال حاضر، باتوجّه به گسترش کمّی و کیفی دانشگاه های کشور و تولید علم توسط آنها که در دهه های اخیر رخ داده است، بحث در مورد فلسفه و ایده دانشگاه با اهمیت شده است و یکی از دغدغه های موجود در میان بسیاری از صاحب نظران و همچنین مدیران کشور است، و پرسش هایی نظیر «مفهوم دانشگاه چیست؟» «دانشگاه در ایران چگونه است؟» و «دانشگاه ایرانی چقدر با دانشگاه تراز فاصله دارد؟» مطرح شده اند. هر نوع پاسخی به این پرسش ها مسیری متفاوت برای آینده آموزش عالی کشور ترسیم خواهد کرد.
ازآنجایی که منابع داخلی در پرسش از «ایده دانشگاه» ناچیز است، نگاه برخی از پژوهشگران به ایده های متفکّرین غربی است که به تبع آن تأثیرپذیری از آن به وجود می آید. درنتیجه، عملاً دانشگاه های ما در خدمت نظام مدرن و مدرنیته خواهند بود و کارکرد آنها با واقعیت اجتماعی فرهنگی کشور سنخیتی ندارند. در این گونه آثار ملاحظه می شود که برخی از نکات اصلی و پایه ای مورد غفلت قرار گرفته است، مانند نقدها و ایرادهایی که اندیشمندان غربی به نظرات همدیگر وارد کرده اند و همچنین ایرادات ماهوی علوم مدرن. ازاین رو، علاوه بر اینکه نیاز است، خود پژوهشگر در به کارگیری و تجویز نظریات غربی با دقت نظر و منتقدانه عمل نماید، ضروری است که دیگران نیز به نقدِ ایده های مطروحه این پژوهشگران بپردازند.
در این مقاله به مطالعه و نقد دو ایده دانشگاه، یعنی «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی کشور» (سجادی، 1399) خواهیم پرداخت. درواقع، پرسش اصلی این مقاله این است که آیا هر یک از دو ایده می توانند ایده دانشگاه در تراز کشور را معرفی نمایند؟
روش: روش پژوهش در این مقاله، روش نقد منطقی فلسفی است. پژوهشگر عدم انسجام منطقی، تناقضات درونی و ایرادات فلسفی ایده های «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی» (سجادی، 1399) را بررسی می کند.
نتایج: در ساختارشکنی تاریخ، دریدا به نفی ارزش های دوران تاریخی یا همان پیش فرض های متون تاریخی می پردازد. هدف از طرح ساختارشکنی، معنازدایی و اعتبارزدایی از ارزش های گذشته و متافیزیکی ایجاد شده است (Derrida, 2002). درواقع، «کاربرد مرسوم، این اصطلاح [ساختارشکنی] به معنای برچیدن انتقادی سنت و شیوه های سنتی تفکر است» (Britannica). با این توضیحات معلوم می شود مقصود دریدا از ساختارشکنی دانشگاه و دانشگاه بدون شرط ایجاد دانشگاهی است که در مقابل ارزش های پیش فرض گرفته شده مقاومت کند و تسلیم ارزش های انسان گرایی باشد. البته، دریدا در این مسیر دچار مغالطات بسیاری شده است. در این مقاله ملاحظه شد، ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا دارای تناقض درونی و عدم انسجام منطقی است. درواقع، نشان داده شد که گزاره «دانشگاه بدون شرط، وجود ندارد» نوعی خطا در تفکر و استدلالی غیرمعتبر است.
برای ایجاد خلّاقیت در تفکر لازم است نظام تربیتی در آینه جغرافیا، جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (سجادی، 1399). بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم، به تعبیر فلاسفه پساساختگرا یعنی جیو [1] داشته باشد؛ «جیو»یی به نام دانش آموز، پداگوژی، آموزش وپرورش و غیره، بنابراین در این گفتمان، جغرافیا خود باید دیده شود نه چیزهای دیگر (همان). باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان).
فلسفه دلوز براساس مفاهیم ریاضی و علمی ای بنا نهاده شده است که دانشمندان غربی معتقدند که او برداشت صحیحی از آنها نداشته است (سوکال، 1392، فصل 9). ازاین رو، استفاده دلوز از این مفاهیم مسلماً بدون تناقض نخواهد بود. علاوه بر اینکه بسیاری از چشم اندازهای این گونه ایده های دانشگاه ادعاهای بدون شواهد تجربی و یا اثبات نظری هستند.
برخی از ایرادهای ناشی از کاربرد فلسفه دلوز در نقد تعلیم و تربیت کشور در مقاله (سجادی، 1399) ناشی از عدم توجّه به این واقعیت است که قلمروسازی و بازتولید قلمرو، از واژگان دلوز باورمند به مذهب انسان گرایی (اومانیسم) عاریت گرفته شده است که خداباوری جایگاهی ندارد. ازاین رو قلمروزادیی به صورت روشی برای تغییر قلمروی مفاهیم الهی استفاده می شود و نمی توان آن را به عنوان ابزاری برای نقد این مفاهیم به کار برد. ایراد مهم و اساسی دیگر مقاله (سجادی، 1399) این است که خلط مفاهیم در اشتراک لفظی واژگانی مانند «خلّاقیت» و «استعداد» که نزد هر مکتب فکری دارای معنای متفاوت هستند.
بحث و نتیجه گیری: در پدیدارشناسی تاریخی دانشگاه در اروپا چهار مدل دانشگاه (مسیحی، دولت ملت، ایدئالیسم، جهانی سازی اقتصادی و خدمت به فرد) در دوران های مختلف تاریخی استخراج شده است که با بررسی نزاع و گفتگو میان آنها، سمت حرکت دانشگاه مشخص می شود (مصباحیان، 1388). از پدیدارشناسی فوق نتیجه می شود که دانشگاه همواره منعطفْ و متأثر از وضعیت های اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بوده است. دریدا با ساختارشکنی دانشگاه، به «دانشگاه بدون شرط» می رسد که بدون شروط بودن؛ یعنی دانش نامشروط و مطلق و به معنای بدون پیش شرط بودن و عدم تأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی است. دریدا اعتراف می کند که «دانشگاه بدون شرط، درواقع وجود ندارد»! (همان). در این گزاره، دانشگاه بدون شرط (بلاشرط) در جایی با ماهیت «بشرط شیء» (مقارنت با دولت ملت و غیره) مصداق خارجی پیدا می کند و ماهیت مخلوطه است و در جایی دیگر ماهیت «بشرط لا» و ماهیتی مجرده است که با هیچ چیز حتی «وجود» هم مقارنت پیدا نمی کند. این تناقض منطقی فلسفی نهفته در ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا است.
در مقاله (سجادی، 1399) گفتمان نظام تربیتی حاکم در کشور براساس مبناگرایی تاریخی است. در این گفتمان نگاه به گذشته، سپس حرکت به سوی آینده و ساختن آینده براساس گذشته که عامل رکود و رخوت در این نظام است. ازاین رو، بر پایه اندیشه قلمروزدایی ژیل دلوز برای ایجاد خلّاقیت در تفکر نظام تربیتی در آینه جغرافیا، باید جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (همان). زیرا در آینه، درواقع خود انسان دیده می شود. بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم. در این گفتمان، جغرافیا «خود» باید دیده شود نه چیزهای دیگر. باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان). برخی از ایرادهای مقاله (سجادی، 1399) عبارت اند از:
یک ایراد مقاله (سجادی، 1399) خلط مفاهیم است که در اشتراک لفظی واژه ها در مکاتب گوناگون رخ داده است، مانند واژه «خلّاقیت» در واژگان دلوز معنایی متفاوت از فهم عامه از آن دارد. به طوری که گزاره سجادی (1399): «خلّاقیت را نمی توان در کلیشه آن [رویکرد اسلامی] قرار داد» در تناقض با تعریف دلوزی از خلّاقیت است، زیرا، مفهوم دلوزی خلّاقیت، ایجاد تردید و پرسش در مفهوم «خلّاقیت در قلمرو سرمایه داری» است که یکی از قربانیان این خلّاقیت کدهای اجتماعی سنتی، اعتقادات مذهبی و غیره است (Jeanes, 2016). نمونه دیگر، واژه «پتانسیل» (استعداد) است که مفهوم آن در واژگان دلوز و مطهری کاملاً متفاوت است. «استعداد» در تعریف مطهری ریشه در فطرت دارد و در تعریف دلوز ریشه در عقل خود بنیاد. همچنین، خودسازی نزد مطهری و معارف اسلامی مبتنی بر همان مبناگرایی و حیات طیبه است که مقاله سجادی (1399) در نفی و قلمروزدایی از آن نوشته شده است. به طور کلی عقل خودبنیاد نافی عقل خدابنیاد است و این دو با هم ناسازگارند.
یکی دیگر از ایرادها، در مقاله (سجادی، 1399) التقاط است. ارزیابی یک نظریه بر مبنای وجود فطرت، با نظریه رقیب، انسان گرایی (اومانیسم) که منکر فطرت است؛ به عبارت دیگر، دلوز درون بودگی را در مقابل متعال کانتی استفاده کرده است. اکنون می توان پرسید «چگونه فطرت در فلسفه دلوزی می تواند تعریف شود؟»
ایرادی دیگر، محدود ساختن مفاهیم است. به عنوان مثال، در مقاله «سجادی، 1399) «نقل» را فقط معادل «تاریخ» گرفته شده است. در مقاله (سجادی، 1399) مبناگرایی را متصف به تاریخی بودن کرده است؛ یعنی، «حیات طیبه» امری است که در گذشته مطرح شده است و امروزه دیگر مطرح نیست. به بیان دیگر و بر سیاق این مقاله، در زمان حاضر، انواع دیگری از حیات به وجود آمده اند یا می توانند توسط افراد خلق شوند. درحالی که در نگاه دینی حیات طیبه امری فطری است و فطرت انسان «اکنون» است نه «گذشته».
ایرادهای دیگری نیز وجود دارند که در مقاله به آنها پرداخته شده اند.
تعارض منافع: تعارض منافع اعلام نشده است.
بازنمایی ارزش های اخلاقی- معنوی در سریال پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
215 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بازنمایی بازنمایی ارزش های اخلاقی-معنوی در سریال پایتخت و در سکانسهای منتخب ازاین مجموعه بوده است. به این منظور از روش نشانه شناسی جان فیسک بهره برده و براساس واحد تحلیل که سکانسهای منتخب (16 سکانس انتخاب شده) که به صورت هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. سبک زندگی، شیوه زندگی طبقات و گروه های اجتماعی مختلف جامعه است که در آن، افراد جامعه با پیروی از الگوهای رفتاری، باورها، هنجارها و ارزش های اجتماعی یا انتخاب نهادهای فرهنگی و منزلتی خاص، تعلقات خود را نسبت به آن هویدا می کنند. سبک زندگی وابسته به انتخاب، انتخاب نیز وابسته به اطلاعات و اطلاعات، محصول فرآیند ارتباطات است. رسانه ها با اطلاعات خود بر ارزش ها، نگرش ها، آرزوها، انتخاب ها و رفتار های ما در سبک زندگی اثر می گذارند. تلویزیون با کارکرد سرگرمی و تفریح در بیشتر سریال های نمایشی به تولید منش و رفتار در سنین مختلف می پردازد. با توجه به سبک زندگی اسلامی ما ایرانیان، دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، ارائه دهنده کامل ترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورهای آن، حوزه های فردی، خانوادگی و اجتماعی را دربرمی گیرد. بنابراین، تولید سبک زندگی اخلاقی در سریال های خانوادگی تلویزیونی، ضرورتی اساسی برای نهادینه کردن ارزش های اخلاقی-معنوی. این مقاله درصدد بیان این مطلب است که تلویزیون با سریال های نمایشی و سبک زندگی معنوی بر آمده از دین به صورت غیر مستقیم، ولی مؤثر می تواند با کارکرد سرگرمی آشکار و آموزشی تربیتی پنهان، ارزش های دینی و اخلاقی را به مخاطبان عرضه دارد و نیاز معنوی انسان معاصر را بر آورده سازد. نتایج تحقیق نشان داد که مجموعه ای از دلالت های اخلاقی-معنوی در این سریال مثل توجه به خانواده، رعایت شان بزرگتر، توجه به نمادهای و ارزش های فرهنگی مثل لهجه و گویش، لباس، موسیقی و... مورد توجه بوده است. بطور کلی سریال پایتخت ایدئولوژی خانواده صمیمی و اخلاق محور را بازنمایی و برساخته های این نظام خصلتی طبیعی می بخشد هرچند بر بحث توجه به قومیت خصوصا در گویش دارای ضعف است.
تحلیل هیجان شرم در روان شناسی اخلاق و امکان سنجی ابتناء اخلاق الهی و اجتماعی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۱۵۰-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
هیجانات اخلاقی از ظرفیت مناسبی برای تبیین برخی از فضائل اخلاقی برخوردار می باشند؛ که در مباحث روانشناسی اخلاق به روش تجربی مباحث متنوعی ذیل هر یک از هیجانات شناسایی شده، بیان شده است. هدف از نگارش این پژوهش تبیین تاثیر هیجان شرم به عنوان رکن اصلی هیجانات خودآگاه بر ساحت اخلاق الهی و اخلاق اجتماعی است. مهم ترین نتیجه ای که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی وجمع آوری اسنادی به دست آمده است این است که هیجان شرم امری فطری که متشکل از سه مولفه نظارت بیرونی، کرامت درونی و قبح رفتاری است و می تواند به عنوان یک فضیلت اخلاقی در ارزیابی خویشتن و در نسبت با خداوند، زمینه نیل انسان به مراتبی از تقوا که مبتنی بر کرامت خود می باشد،را محقق سازد. افزون بر این هیجان شرم در حوزه اخلاق اجتماعی منشأ بروز رفتارهای نیکی مانند «احترام» و «اکرام دیگران» و «وفای به عهد» می شود.
قلمرو علم اخلاق از حیث منبع و روش در منظومه معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۵۰-۲۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری منابع از طریق مطالعه کتابخانه ای، ضمن به رسمیت شناختن مرز میان سه دسته معرفت دینی، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چه نسبتی میان علم اخلاق با دو دانش همجوار خود، یعنی علم فقه و علم کلام، از جهت منبع و روش وجود دارد.پرسش اصلی این پژوهش بدین قرار است که حدود و قلمرو علم اخلاق در منظومه معارف دینی از دو جهت منبع استخراج و نیز روش استنباط چگونه ارزیابی می شود. فرضیه نخست این است که علم اخلاق از جهت منبع با علم فقه اشتراک دارد و با علم کلام تنها در منبع شهود متفاوت است. فرضیه دوم آن است که علم اخلاق از حیث روش با دو علم فقه و کلام تفاوت دارد و در آن کمتر از دقت های علمی با رویکرد اجتهادی بهره برده شده است. هدف تحقیق تعامل و پیوند علمی و منطقی این سه دانش در راستای کاربست تفقه قرآنی در حوزه استنباط معارف دینی است.
تحلیل انتقادی رنج گریزی و عاطفه گرایی در نظریه معنویت گرایِ «عقلانیت و معنویت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۹۳-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
نظریه «عقلانیت و معنویت» از مهمترین پروژه های معنویت گرایی محسوب می شود. این نظریه به دنبال کسب رضایت باطن، آرامش و کم نمودن درد و رنج انسان است. در این نظریه مطابق با مؤلفه های دنیای مدرن، ویژگی های انسان معنوی بیان می گردد. «رنج گریزی» و «عاطفه گرایی» از جمله ویژگی های انسان معنوی مورد نظر مصطفی ملکیان در این نظریه است. انسان معنوی در این نظریه، انسانی رنج گریز معرفی می شود که رضایت باطن خود را در رفع و دفع رنج و عاطفه گرایی جستجو می کند. تحقیق پیش رو در پی آن است که از طریق مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی_تحلیلی، مبنای رنج گریزی انسان معنوی و عاطفه گرایی او را در نظریه معنویت گرای عقلانیت و معنویت مورد بررسی و خوانش انتقادی قرار دهد. مهمترین نقدها عبارتند از: عاطفه گرایی نتیجه فردگرایی اومانیستی و سکولاریسم، نسبی شدن اخلاق و معنویت، امکان کنترل عوامل غیرمعرفتی در معرفت یابی، نقص استدلال عاطفه گرایی و عدم توجه این نظریه به حقیقت رنج های انسان ساز عارفانه و الهی.
اخلاق بندگی در ادعیه پیامبران بر اساس الگوی تقسیم ثنایی (با تأکید بر آراء علامه جوادی آملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۲۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
سبک ادعیه انبیا در قرآن دارای تنوع بسیار است و بررسی آن می تواند از زوایای مختلفی دارای اهمیت و ضرورت ویژه باشد. خلأ پژوهشی در این سبک شناسی و با نگاه اخلاق بندگی براهمیت این پژوهش می افزاید. این مقاله با استقراء ادعیه قرآنی و بذل تاملات پژوهشی و با روش توصیفی تحلیلی، دعای پیامبران را در قالب تقسیمات ثنایی متعددی ارائه نموده و به مدل هایی از دعاهای به ظاهر متخالف برآمده از این ادعیه دست یافته و با تحلیل آنها و با تاکید بر آراء علامه جوادی آملی ضمن اصطیاد برخی از آداب اخلاقیات بندگی در صورت بندی گفتاری دعا به این نتیجه دست یافته است که مدل های به ظاهر متفاوت دعای انبیا با اخلاق بندگی و معنویت سازگارند و سر تفاوت ظاهری آنها در کلمات واستعدادهای وجودی انبیا و احوالات قلبی ایشان و نوع ارتباطات کلامی آنها با خداوند ریشه دارد.
مولفه های کمال انسانی در خطبه متقین امیرالمومنین در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
123 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار تعیین مولفه ها و شاخصه های کمال انسانی از منظر امیرمومنان در کتاب عظیم نهج البلاغه می باشد و حضرت در خطبه متقین (پارسایان) که به خطبه همام نیز معروف است، مولفه هایی همچون اطاعت از پروردگار متعال، راستگویی، صداقت، میانه روی، فروتنی، بستن چشم از حرام، وقف خود برای علم سودمند، عظمت خالق، خوف از تلاش، کم توقع بودن، زهد و عبادت، همچنین استقامت و دینداری، دور اندیشی در سختی ها، روزی حلال و انجام اعمال صالح را جزو صفات کمال انسانی وضعیت پارسایان می شمارد. در این مقاله کوشیده ایم مراحل سیر انسان به سوی کمالات انسانی را از منظر امیر مومنان در خطبه متقین بیان نماییم.
ارائه مدل مقاومت در برابر خط مشی های عمومی در طرح تحول نظام سلامت با تاکید بر توسعه اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
283 - 315
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت و نقش حوزه سلامت در جامعه و تاثیر غیر قابل انکار آن بر رشد، بالندگی و توسعه کشور بررسی و آسیب شناسی سیاست ها و خط مشی های حوزه بهداشت و درمان اجتناب ناپذیر است. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل مقاومت در برابر خط مشی های عمومی در طرح تحول نظام سلامت با تاکید بر توسعه اخلاق حرفه ای است. در این تحقیق از روش داده بنیاد چندگانه کرانهلم و گولد کوهل استفاده شده است. مشارکت کنندگان این تحقیق شامل متخصصان و خبرگان خط مشی گذاری در حوزه درمان و نظام سلامت می باشد که از طریق روش نمونه گیری نظری تعیین گردیدند. جهت شناسایی مقوله های مدل مقاومت در برابر خط مشی های عمومی در طرح تحول نظام سلامت از مصاحیه نیمه ساختار یافته استفاده گردید است، که با استفاده از این ابزار با 30 نفر از خبرگان خط مشی گذاری در حوزه درمان و نظام سلامت مصاحبه های عمیق انجام، و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. در این تحقیق در مرحله کدگذاری استقرایی 5 مقوله (مقوله محوری، بسترهای حمایتی فردی و سازمانی، زمینه های ساختاری و کارکردی، موانع فردی و سازمانی و اجتماعی، نتایج و پیامدهای فردی و اجتماعی) و 39 مفهوم استخراج شد. و سپس پالایش مفهومی، کدگذاری الگویی (ارائه مدل)، انطباق نظری مدل، اعتبارسنجی تجربی و ارزیابی انسجام نظری مدل و غنی سازی نظریه تشریح گردیدند. با توجه به نقشه راه در دستیابی به سیاست های 15 گانه در نظام تحول سلامت در راستای سیاست شماره1، توجه به عملکرد اخلاقی و توسعه اخلاق حرفه ای، خط مشی گذاری در حوزه نظام سلامت در یک محیط ایستا و تک بعدی فعالیت نمی کند و بایستی به صورت پویا و اخلاق گرا ارائه شود. بنابراین وزارت بهداشت به عنوان متولی اصلی این حوزه نیازمند آن هستند که مدل خط مشی های عمومی در طرح تحول نظام سلامت خودش را براساس التزام به رعایت اخلاق حرفه ای در تمام ابعاد تنظیم نماید و نظام بازخورد و ارزیابی برای آن تأسیس نماید.
معنویت دیجیتال در بازی های رایانه ای: تحلیل تجربه های اخلاقی و دینی در بستر روایت های تعاملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
65 - 84
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای امروزه به یکی از مهم ترین بسترهای تجربه های اخلاقی و دینی بدل شده اند. در این مقاله، ضمن تحلیل نحوه بازنمایی مفاهیم اخلاقی و دینی در رسانه، به این مسئله پرداخته شده که چگونه روایت های تعاملی در بازی های رایانه ای می توانند تجربه های اخلاقی و دینی کاربران را شکل داده و سبب بازآفرینی یا تحوّل درک آنها از این مفاهیم شوند. روش پژوهش تحلیلی۔تفسیری و مبتنی بر ارزیابی نمونه هایی از بازی های روایی و چندنفره آنلاین است که در آنها مفاهیم اخلاقی و دینی برجسته اند. بر پایه نتایج پژوهش، بازی های رایانه ای، ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری بر هویت کاربران دارند و از طریق روایت های تعاملی و ساز و کارهای انتخاب اخلاقی، کاربران را با چالش های معنوی مواجه می کنند که می تواند سبب تأمل، بازاندیشی و تغییر در باورهای دینی و اخلاقی آنان شود. همچنین، بازی های آنلاین با ایجاد جوامع دیجیتال، امکان تعامل معنوی کاربران را فراهم کرده و به شکل گیری هویت دینی جمعی در فضای دیجیتال کمک می کنند.
تحلیلی از تربیت بر اساس آیه ششم سوره تحریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۶
113 - 132
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت خانواده پژوهی و مطالعات تربیتی مبتنی بر تفسیر قرآن، مساله نوشتار حاضر عبارت است از مفهوم پردازی تربیت/فرزندپروری و مرزشناسی آن با مفاهیم مشابه و متضاد براساس آیه ششم سوره تحریم. روش پژوهش توصیفی، استنباطی و تحلیلی است. در بخش اول (تفسیر إنطاقی) تلاش شد با روش تفسیری و اجتهادی، مراد جدی آیه شریفه فهم و وقایه به مثابه تربیت، مفهوم پردازی گردد و با رعایت ضوابط فهم متن و کشف معانی، اینگونه استدلال شد که «وقایه در این آیه، یا از باب مقدمه یا مصداق، همان تربیت است» و این نتیجه حاصل شد که فرایند وقایه و تربیت وقایی تحت اطلاقات تربیت است و نباید به فرایند اضراری و اضلالی تبدیل گردد. در بخش دوم (تفسیر استنطاقی) تلاش شد نسبت «تربیت وقایی» با دیگر مفاهیم مشابه و متضاد ترسیم شود و این نتیجه حاصل به دست آمد که سخت هسته تربیت وقایی، هدایت الهی است و تربیت وقایی با تربیت لیبرال و تربیت سکولار در تضاد است. وقایه مساویِ مفهوم هدایت و تربیت و اعم از تعلیم، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین وقایه نسبت به مفهوم حضانت و تامین نفقه اعم و نسبت به مفهوم ولایت می تواند مساوی باشد.
بررسی تحلیلی نسبت خُلق و ملکه در اندیشه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۱۹۱-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
تحویل ملکه به خُلق، تصوری رایج اما نارسا در گفتگو درباره ملکه است. بین ملکه و خلق از نظر مفهومی و مصداقی تفاوت هایی وجود دارد. ملکه معنای عام تری از خلق دارد. ملکه در آثار فارابی و ابن سینا در سه حوزه خلق، صنعت و نطق مورد به کار رفته است. این مقاله نشان می دهد که محدود کردن ملکات به خلقیات نادرست است؛ و در نتیجه در سطح مفهومی آنچه به دنبال «ملکه نفسانی» در تعریف خلق می آید، مقوم معنایی خُلق است و نمی توان به مثابه قید یا توضیح اضافه به آن نگریست و تعریف خُلق یعنی «ملکه نفسانی که به سهولت و بدون تأمل عمل می شود» نمی تواند به «ملکه نفسانی» تقلیل یابد. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به بررسی معانی و کاربردهای خُلق و ملکه در اندیشه فارابی و ابن سینا پرداخته و تفاوت های آن ها را روشن می سازد.
تعارضات اخلاقی نظارت قضایی دیوان بین المللی دادگستری بر مشروعیت قطعنامه های شورای امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
173 - 202
حوزههای تخصصی:
سازمان ملل متحد مؤثرترین سازمان میان دولتی است که بیشترین نقش را در انتظام روابط میان دولت ها ایفا کرده است و بدین سبب، اعتبار قابل توجهی در میان دولت ها دارد. شورای امنیت به عنوان رکن سیاسی و دیوان به عنوان رکن قضایی این سازمان نقش بسیار مؤثری در کسب این اعتبار داشته اند. در بند اول و دوم ماده ی (۳۶) اساسنامه دیوان معیارهایی در زمینه ی معرفی موضوعات حقوقی اشاره گردیده است و اگر شورا، اختلافی را سیاسی تشخیص دهد به آن رسیدگی نموده و در صورتی که دیوان اختلافی را حقوقی تشخیص دهد، نیز به آن بر اساس موازین حقوقی مورد نظرش رسیدگی می نماید. مطابق با منشور ملل متحد، شورای امنیت حافظ صلح و امنیت بین المللی است و موظف است بر اساس اصول مندرج در منشور و عدالت بین المللی اقدامات لازم برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را انجام دهد. در عین حال اما شورای امنیت یک ارگان سیاسی است که در چارچوب معادلات قدرت عمل می کند و معادلات قدرت طبیعی است که لزوماً هم خوانی چندان با عدالت بین المللی ندارند. این پژوهش بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی اسناد، کتب و مرور مقالات علمی – پژوهشی مرتبط به این پرسش ها پاسخ دهد که در چنین شرایطی چگونه می توان بر عملکرد شورای امنیت نظارت کرد؟ چگونه می توان قطعنامه هایی را که ادعا می شود برخلاف اصول منشور ملل متحد یا برخلاف عدالت بین المللی صادر شده اند، بی اعتبار تلقی کرد؟ آیا دیوان بین المللی دادگستری صلاحیت رسیدگی به اعتبار قطعنامه های شورای امنیت را دارد؟ آیا دیوان بین المللی دادگستری امکان کنترل اقدامات غیر قانونی شورای امنیت را دارد و تعارضات اخلاقی آن چیست؟ هرچند تاکنون بر نظارت دیوان بین المللی دادگستری بر عملکرد شورای امنیت توفیقی حاصل نشده است اما نشانه هایی از ضرورت این نظارت در حال مشاهده است.