فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۵۱۱٬۸۴۹ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
27 - 46
حوزههای تخصصی:
غزل روایی یکی از فرم های تازه غزل در دوران معاصر است و به غزلی اطلاق می شود که داستانی را بازگو کند. به عبارتی دیگر شاعر غزل را به متنی تبدیل می کند که در آن وقایعی ازپیش انگاشته شده و به طور آگاهانه در توالی یکدیگر قرار می گیرد. در این نوع غزل عناصر داستانی به شکل پررنگی حضور دارد است و پی رنگ آن از الگویی روایی پیروی می کند. سابقه غزل روایی در شعر فارسی به ادبیات کهن فارسی بازمی گردد. غزل رواییِ گذشته، علاوه بر بیان مسائل عاشقانه، در عرفان نیز حضوری پررنگ دارد و نمونه هایی از آن را در دیوان عطار و مولانا می توان دید. در شعر معاصر کسانی همچون سیمین بهبهانی و محمدسعید میرزایی به نحو مشهودی از روایت در غزل بهره برده اند. غزل روایی گذشته، در کاربست عناصر روایت به ویژه شخصیت، صحنه پردازی و پی رنگ با غزل روایی معاصر تفاوت هایی دارد. این جستار بر آن است با روشی توصیفی تحلیلی مبتنی بر خوانش و تحلیل نمونه، مشابهت ها و مغایرت های عناصر روایت در غزل روایی دیروز و امروز را به دست دهد. می توان گفت غزل روایی گذشته فضایی ذهنی و کلی دارد؛ اما غزل روایی معاصر به مسائل عینی و جزئی در جامعه نظر می افکند. موضوعات غزل های روایی گذشته موضوعاتی عاشقانه، قلندرانه و عارفانه است؛ اما موضوع غزل روایی معاصر، آیینی و اغلب اجتماعی است. شخصیت های غزل روایی گذشته در تقابلی دوگانه میان عاشق و معشوق، سالک وپیر متغیر است؛ اما در غزل روایی امروز، شخصیت هایی تنها از بطن جامعه برگزیده می شوند. زمان و مکان در غزل روایی پیشین کلی و عمومی است؛ اما غزل روایی معاصر متمایل به جزئی گرایی است. درمجموع، غزل روایی معاصر اجتماعی تر، عینی تر، نمایشی تر و جزءنگرتر از غزل روایی گذشته است؛ اما ازنظر پی رنگ و خط سیر روایت، غزل روایی گذشته کامل تر از غزل روایی معاصر است.
A Comparative Study of the Comprehensiveness of the Qur'an from the Perspectives of Ibn ʻArabī and Imam Khomeini(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The comprehensiveness of the Qur'an (Jami'ῑyyat al-Qur'an) is one of the fundamental topics in Qur'anic studies. Muslim scholars from the past to the present have explained this principle by focusing on Qur'anic verses and narrations from both Sunni and Shi'a sources (Farῑqayn). Some, by proposing comparative comprehensiveness, believe that the Qur'an, as the last revealed book, is comprehensive compared to other divine books. Some have chosen maximum comprehensiveness, considering the Qur'an to encompass all sciences and arts. Others, by expressing minimal comprehensiveness, have limited the Qur'an's comprehensiveness to ethical and moral issues. Some, accepting moderate comprehensiveness, have introduced the Qur'an as a guide for humans in material and spiritual matters. This research, using a descriptive-analytical method, has comparatively explored the comprehensiveness of the Qur'an from the perspectives of Ibn ʻArabī and Imam Khomeini. The research findings show that both great Islamic thinkers, while accepting comparative comprehensiveness and rejecting minimal comprehensiveness, have proposed a new view titled "the Qur'an's comprehensiveness according to the understanding of its audience," which explains the secret of the Qur'an's timelessness in every era and place. The point of difference between Ibn ʻArabī and Imam Khomeini's views is that Ibn ʻArabī accepts maximum comprehensiveness, referring to the Qur'an's verses indicating past and future sciences, while in Imam Khomeini's thought, the Qur'an is a book of guidance and human development, and references to generalities and established material sciences in Qur'anic verses are for the purpose of human education and guidance.
A Critical Discourse Analysis of Surah al-Jinn Based on Van Dijk's Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Surah al-Jinn possesses a unique linguistic context, presenting the Jinn's encounters with the Quran, the bringer of the Quran, and the ultimate source of the Quran, namely God, in the form of speech acts. Therefore, in this paper, based on Van Dijk's critical discourse analysis model, this Surah was examined through the formation of an ideological square. Assessing the effectiveness of Van Dijk's ideological square in analyzing the application of discursive strategies in Surah
al-Jinn revealed that the polarization of the Surah's discursive system is structured around the belief and disbelief of Jinn and humans in the Quran and the Prophet's mission (PBUH), and the discourse of Surah al-Jinn flows on a foundation of ideological oppositions. A central dichotomy in Surah al-Jinn takes shape between the believing and disbelieving groups of Jinn. In this context, the group of believing Jinn strives to manifest its opposition to the "Other" by utilizing discursive components. What is presented in the discourse of Surah al-Jinn is a current generated by a group of believing Jinn who have heard the Quran. In effect, the "Other" (disbelieving Jinn) is represented by the believers from among the Jinn, and their beliefs are presented. The believing Jinn, with faith in Allah, the Messenger, and the Quran, employ discursive strategies such as "Stating Norms" and "Testifying" to "Highlight the Self," and utilize components like "Actor Description," "Categorization," "Distancing," "Deniers," and "Negative representation of the other and positive representation of the self" to "Marginalize the other." In the second half of Surah al-Jinn, we encounter the introduction of the main actor of the discourse, namely God, who solidifies power relations. The ultimate point in determining power relations is the description of God as the "Knower of the unseen
بررسی تطبیقی رویکرد جنسیتی قوانین کیفری ایران و کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان با تأکید بر دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۲
77 - 102
حوزههای تخصصی:
قوانین موضوعه کیفری ایران، احکام خاصی در باب حدود و تعزیرات برای مبارزه با صور مختلف جرایم جنسی وضع کرده، ولی مقرره ویژه ای به روسپی گری اختصاص نداده است. این اقدام برای بهبود وضعیت زنان در سطح جهانی بسیار ضروری می باشد و کنوانسیون بین المللی رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، در جهت ایجاد برابری کامل میان زنان و مردان و ریشه کن سازی تبعیض علیه آنان ایجاد شده است. هدف پژوهش، ارزیابی تطبیقی رویکرد قوانین کیفری ایران و کنوانسیون نسبت به روسپی گری و چرایی عدم عضویت ایران در این کنوانسیون و دیدگاه آیت الله خامنه ای درخصوص کنوانسیون می باشد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این مسأله است که رویکرد جنسیتی قوانین موضوعه کیفری ایران و کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان مصوب 1979 نسبت به جرم روسپی گری به چه ترتیب می باشد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که این کنوانسیون محصولی از اندیشه و بازتاب برخی آرمان های فمینیستی غربی می باشد و با توجه به تفاوت در ساختارها، فرهنگ ها، مذاهب، استانداردها و تفاسیر مختلف از جایگاه و تجارب و نیازهای خاص زنان در مناطق مختلف، تاکنون نتوانسته اجماع واقعی کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی را به وجود آورد و مقررات کیفری ایران هم سو با کنوانسیون، نفی پدیده روسپی گری در قالب جرایم جنسی بوده است.
واکاوی تفاوت های حقوقی جنسیتی در آئینه حقوق بشر اسلامی با تأکید بر رویکرد حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در مقایسه با نظام بین المللی حقوق بشر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۲
103 - 126
حوزههای تخصصی:
حقوق زنان ازجمله موضوعات مهم در حوزه حقوق بشر است که در چارچوب ادعای برابری حقوق این قشر با مردان قابل بررسی می باشد. آنچه مسلم است در دیدگاه غربی از تساوی کامل حقوق زن و مرد سخن گفته شده، درحالی که آیت الله خامنه ای با ارجاع به اسلام ضمن تأکید بر ارزش انسانی زن، عدالت و تفاوت های طبیعی را مبنا و معیار توزیع حقوق و تکالیف میان زنان و مردان قرار داده است. حقوق زنان در نظام حقوق بشر اسلامی و در منظومه فکری ایشان، بر پایه کرامت انسانی و ارزش های اخلاقی تعریف شده است. اسلام با شناسایی تفاوت های طبیعی میان زن و مرد، حقوق و تکالیف خاصی برای زنان تعیین کرده است که در چارچوب عدالت و تکامل اجتماعی معنا پیدا می کنند. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤالات می باشد که رویکرد معظم له نسبت به وجود احکام ظاهراً نابرابر میان زن و مرد در اسلام چیست؟ زنان در رویکرد اسلامی از چه جایگاهی برخوردارند؟ فلسفه و علل تفاوت و عدم تساوی حقوق و تکالیف زنان و مردان در رویکرد آیت الله خامنه ای در چه موضوعی است و تفاوت آن با رویکرد غربی نسبت به حقوق زنان در چیست؟ با بررسی های صورت گرفته مشخص شد برابری و تساوی معنوی یکی از ارزش های مورد توجه اندیشه اسلامی می باشد که در رویکرد ایشان مشهود است، اما با توجه به اینکه برابری مطلق حقوقی منطبق با واقعیت نمی باشد و رعایت عدالت، لزوماً به معنای برابری مطلق نیست، اقتضای عدالت، دلیل اصلی تفاوت های حقوقی زنان و مردان است. در حقوق بشر اسلامی و دیدگاه معظم له، برابری جنسیتی باید در چارچوب اصول اسلامی و با تأکید بر تفاوت های طبیعی میان زنان و مردان و احترام به ارزش های دینی مورد توجه قرار گیرد.
معناشناسی «فطرت» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
147 - 169
حوزههای تخصصی:
معناشناسی روش مناسبی برای تبیین شبکه معنایی واژگان قرآنی و در نتیجه، فهم گفتمان قرآن کریم است. از جمله واژگان مهم قرآنی، واژه «فطرت» است که برای دریافت معنای دقیق آن باید حوزه معنایی آن مورد توجه قرار گیرد تا از طریق ویژگی های مفهومی و استعمالی، مفهوم نهفته در واژه استخراج شود. در نوشتار حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با عنایت به روش معناشناسی حوزه ای و قالبی، در پی دست یافتن به توصیف قالب فطرت در قرآن و نیز بررسی مؤلفه های معنایی این واژه همچون همنشین ها، جانشین ها و متقابل ها بوده ایم. نتایج پژوهش نشان داد که فطرت دارای یک قالب معنایی مرکزی است که همان «تحولی است که مستلزم نقض حالت قبل باشد» و سایر قالب های معنایی چون شکافتن، آفرینش، ظاهر کردن و غیره نیز به این مفهوم اشاره دارند. اما استعمال این واژه در دو باب «انفطار» و «تفطّر» معنای ضد نظم را دارد که از حالت آبادانی به حالت ویرانی تحول می یابد. در محور همنشینی، فطرت با واژگان «دین»، «الله» و «تبدیل»، همنشین شده است. در تکمیل محور همنشینی می توان به همنشین های مشتقات ریشه «فطر» نیز توجه کرد. در محور جانشینی نیز می توان به جانشین های ریشه «فطر» چون «بدع»، «خلق» و «رب» اشاره کرد. با این حال، «فطرت» در قرآن جانشینی ندارد. فطرت دارای کاربرد خاصی در زبان قرآن است که با توجه به عناصر قالبی فطرت در قرآن شامل دارندگان فطرت، منبع فطرت، فراوانی کاربرد واژه فطرت، فراوانی دارندگان فطرت، حالت فطرت، کارکرد فطرت و منکران فطرت، می توان معنای قالبی فطرت در قرآن را تبیین کرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
7 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم پژوهشگران، پیشگیری از نارسایی های کیفی مبتنی بر ویژگی های علمی در پژوهش است. عوامل گوناگونی در بهبود کیفیت پژوهش در حوزه علم انسانی و اجتماعی اثرگذار هستند. بنظر می رسد شناسایی و واکاوی این عوامل و کاربست آنها می تواند به ارتقای کیفیت پژوهش بیانجامد. هدف نهایی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی بود. در این پژوهش، رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بکار گرفته شد. در بخش کیفی، با استفاده از استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 مشارکت کننده از خبرگان، کدهای معنایی کیفیت پژوهش دانشگاهی استخراج شد. با استفاده از روش کدگذاری نظام مند اشتراوس وکوربین، داده های کیفی در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تعداد 503 مفهوم، 29 مقوله فرعی، و 8 مقوله اصلی شناسایی و طبقه بندی شدند. با ابتناء به داده های پژوهش، «مدیریت و قوانین پژوهش» به عنوان شرایط علی، «تعالی کیفیت پژوهش» به عنوان مقوله اصلی، «ویژگی های فنی و جهانی شدن» به عنوان شرایط زمینه ای، «نیروی انسانی» به عنوان شرایط مداخله گر، «نظارت و ارزیابی» به عنوان راهبردهای عمل-تعامل، و در نهایت «کارایی و اثربخشی، و پذیرش نتایج پژوهش ها» به عنوان پپامد شناسایی شدند. در بخش کمی پژوهش، ابتدا بر اساس مقوله های اصلی، مقوله های فرعی و مفاهیم حاصل شده، ابزار پرسشنامه محقق ساخته تدوین شد. سپس با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، تعداد 95 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی حوزه علوم انسانی و اجتماعی برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. داده های پرسشنامه به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج بررسی الگو در حالت کلی و همچنین الگوهای فرعی نشان داد که تمامی بارهای عاملی سؤالات و همچنین ارتباط بین مقوله های فرعی و اصلی در محدوده مجاز و استاندارد هستند و الگو در حالت کلی، دارای برازش است. یافته های این پژوهش راهکارهای مفید و نظام مندی برای بهبود کیفیت پژوهش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه داد که می تواند به تعالی کیفیت پژوهش های دانشگاهی در این حوزه کمک نماید.
بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی با اعتیاد به اینترنت از طریق واسطه گری الگوی ارتباط همنوایی در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
137 - 152
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی دوره ای پرتلاطم همراه با تغییرات عاطفی و رفتاری است که می تواند منجر به حساسیت بیشتر نسبت به محرک های محیطی و افزایش گرایش به فضای مجازی، اینترنت و در نتیجه، کاهش کارآمدی تحصیلی شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت با میانجی گری الگوی ارتباط همنوایی در میان دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان مریوان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 940 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (مسلش و جکسون، 1981)، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998) و پرسشنامه الگوی ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) بود. داده های جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری با اعتیاد به اینترنت و رابطه منفی و معناداری با الگوی ارتباط همنوایی داشت (05/0p<). علاوه بر این، الگوی ارتباط همنوایی رابطه منفی و معناداری با اعتیاد به اینترنت نشان داد (05/0p<). همچنین نتایج حاکی از معنادار بودن نقش واسطه ای الگوی ارتباط همنوایی در رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت بود. نتیجه گیری: این یافته ها نشان دهنده نقش میانجی گر الگوی ارتباط همنوایی در رابطه بین فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت است. بر اساس این نتایج، تدوین برنامه هایی برای بهبود الگوهای ارتباطی خانواده و مدیریت استفاده نوجوانان از اینترنت توصیه می شود.
واکاوی تجارب دانشجویان کارورزی رشته الهیات از فرآیند فرم (ج) کارورزی
حوزههای تخصصی:
درس کارورزی (3) یکی از دروس دانشگاه فرهنگیان است که در آن دانشجو باید از طریق روش سازنده گرا و فرم (ج) تدریس کند. اهمیت و ضرورت این پژوهش چگونگی و کارآیی این فرم برای رشته الهیات است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. شیوه نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بوده است. جامعه آماری 27 نفر از دانشجویان درس کارورزی (3) دانشگاه فرهنگیان بودند. یافته های پژوهش در قالب 145 کدگذاری باز، 38 کدگذاری محوری و 5 کدگذاری انتخابی عوامل مؤثر، موانع، راهکارها، عوامل زمینه ای و پیامدها بیان شده است. ازجمله موانع مداخله گر عبارت است از فراگیر نبودن فرم (ج) برای همه دروس، محدودیت زمان کلاس درس و نبود فرصت کافی برای اجرای کامل مراحل فرم (ج)، بالا بودن حجم زیاد مطالب، مناسب نبودن برای مفاهیم انتزاعی، عدم همکاری لازم مدیران و معلمان راهنما و آشنا نبودن معلم راهنما با فرم (ج) و ایجاد مشکلات، ذهنیت منفی دانش آموزان در مورد معلم دینی، سختی انطباق مطالب با روش های جدید و فعال تدریس. پیامدها نیز عبارت است از افزایش مشارکت دانشجویان، ایجاد علاقه مندی دانش آموزان، رشد خلاقیت دانش آموزان و تغییر نگرش دانش آموزان، تسهیل انتقال مطالب زیاد و سنگین به دانش آموزان، افزایش دقت و زمان بندی در تدریس، نظام مند شدن فرایند تدریس، کم شدن فشار روانی و استرس تدریس، نجات از متکلم وحده بودن معلم و تعامل بهتر دانش آموزان.
امیرحسینی هروی و خیام
حوزههای تخصصی:
امیر حسینی هروی، شاعر و صوفی اهل خراسان (د. 718 ق) به واسطه آثاری همچون نزههالارواح و مثنوی های عرفانی اش شهرت دارد. او همان کسی است که پرسش های منظوم او از شیخ محمود شبستری، انگیزه سرودنِ گلشن راز شبستری شده است. امیر حسینی، دیوان شعری دارد که بسیار نادرالوجود است. دیوان او مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه و رباعی است. او در یکی از رباعیاتش از خیّام انتقاد می کند و در چند رباعی دیگر، به رباعیات منسوب به این حکیم پاسخ گفته است. نقد او به خیّام، در امتداد و استمرار دیدگاه متصوفانی همچون نجم رازی و شمس تبریزی است. وی در رساله نزههالارواح خود به چند رباعی منسوب به خیّام بی ذکر نام گوینده استشهاد کرده است. در این مقاله، به بررسی رباعیات دیوان امیر حسینی در ردّ خیّام و رباعیات خیّامانه نزههالارواح پرداخته ایم.
پیش بینی ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان در محیط یادگیری ترکیبی: پیگیری کیفی یک مطالعه کمی در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه آمیخته، بررسی نقش یادگیری مشارکتی به عنوان رویکردی آموزشی در تقویت حضور اجتماعی و افزایش رضایت کلی دانشجویان در محیط یادگیری ترکیبی بود. در این پژوهش، یادگیری مشارکتی به عنوان فرایند همکاری دانشجویان در قالب فعالیت های گروهی با هدف دستیابی به اهداف مشترک تعریف شد؛ حضور اجتماعی به معنای ادراک تعامل، ارتباط و نزدیکی در فضای آنلاین؛ و رضایت کلی به عنوان میزان رضایت دانشجویان از دوره، مدرس، و فرآیند یادگیری در نظر گرفته شد. شرکت کنندگان 24 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران بودند که دروس برنامه ریزی آموزشی و یاددهی-یادگیری را در محیط یادگیری ترکیبی گذراندند و در قالب دو پروژه گروهی مشترک فعالیت کردند. آموزش ها به صورت ترکیبی، شامل جلسات حضوری و از راه دور ارائه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد و مصاحبه های کیفی آنلاین جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کیفی، از رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و داده ها با کمک نرم افزار Atlas.ti تحلیل گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی به طور معناداری می تواند رضایت کلی آنان از دوره و سطح حضور اجتماعی در محیط یادگیری ترکیبی را پیش بینی کند. به منظور تبیین عمیق تر داده های کیفی نشان داد که رسانه های ارتباطی، ساختار دوره و حمایت عاطفی به طور چشمگیری این روابط را تقویت می کنند و نقش اساسی در ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان دارند.
مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
184 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای محرومیت هیجانی بود که در راستای دو تحقیق پیشین پژوهشگر بر روی بیماران آسمیک صورت گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع طرح گسترش یافته پیش آزمون – پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی است. نمونه شامل 45 نفر از افراد مبتلا به بیماری آسم دارای محرومیت هیجانی است که به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در 3 گروه روان درمانی پویشی کوتاه مدت، گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی و گروه کنترل گمارده شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه طرحواره محرومیت هیجانی (یانگ، 1991) و احساس تنهایی (راسل و همکاران،1980) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم تأثیر معناداری داشت (0/77=F=70/315, η 2 ). همچنین تأثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت در کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم بیشتر بود (0/05>p). می توان از روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی بهره برد.
Psychometrics and Standardization of the Extended Persian Version of the Knowledge of Parenting Strategies Scale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study seeks to validate and standardize the extended version of the knowledge of parenting strategies scale (KOPSS) among Iranian citizens. Methods: This paper is a descriptive measure validation study, which falls in the category of quantitative research. The statistical population consisted of Iranian parents with children aged 3-12, living together. Thirty parents were selected through convenience sampling and were tested using the Persian KOPSS in order to estimate the standard deviation of the total KOPSS score and obtain the sample size for validation and standardization (n=725). Then, thirty parents were studied at an interval of three weeks to calculate the test-retest reliability. Furthermore, 330 other parents were selected through convenience sampling to measure internal consistency reliability and concurrent criterion validity. To calculate concurrent criterion validity, the Persian KOPSS scores were correlated with the scores of Robinson’s Parenting Styles and Dimensions Questionnaire (PSDQ). To obtain the standardized scores and percentile ranks of the raw Persian KOPSS scores, an online survey was conducted on 725 eligible parents (including 532 mothers and 193 fathers). Results: The correlation of the total Persian KOPSS-20 score with the PSDQ sub-scales was found to be larger than 0.40 (0.417-0.508). The standardized KOPSS-20 was obtained by converting the raw scores into normed z and T-scores and calculating the percentile ranks of the entire group (n=725). Conclusion: KOPSS-20 was found to yield reproducible and reliable results with satisfactory validity coefficients.
ارزیابی نقش شوک های سیاست های پولی بر حباب و قیمت دارایی ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
افزایش قیمت دارایی ها به بالاتر از ارزش های بنیادی خود موجب ایجاد حباب قیمت دارایی می شود. حباب قیمت دارایی ها تهدیدی برای ثبات مالی و اقتصاد کلان است. با این حال، هیچ اتفاق نظری در مورد نحوه برخورد سیاستگذاران با حباب ها وجود ندارد و نقش سیاست پولی همچنان مورد مناقشه است. لذا این مطالعه به بررسی تاثیر سیاست های پولی بر حباب قیمت دارایی ها در ایران با استفاده از داده های فصل اول 1380 تا فصل چهارم 1401 و روش TVP-VAR پرداخته است. بدین منظور ابتدا شاخص قیمت دارایی ها (بورس، مسکن، طلا و ارز) با استفاده از تحلیل مولفه های اساسی ساخته خواهد شد. سپس شاخص حباب قیمت دارایی ها از روش BSADF محاسبه و نشان داده می شود که دو بازه در سال های 1397 و 1399 شاخص قیمت دارایی ها رفتار حبابی داشته است. شاخص های پایه پولی، نرخ بهره و نرخ ذخیره قانونی به عنوان شاخص های سیاست پولی در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می هد که تاثیر سیاست های پولی بر حباب بازار دارایی ها طی زمان متغیر بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که شوک سیاست پولی ناشی از کاهش نرخ بهره و افزایش پایه پولی موجب افزایش حباب قیمت دارایی ها شده است در حالی که بخش حبابی قیمت دارایی ها تحت تاثیر شوک ناشی از کاهش نرخ ذخیره قانونی قرار نگرفته است.
بیش اطمینانی مدیران و مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی: نقش تعدیلگر توانایی مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
284 - 309
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های قبل، پژوهشگران حسابداری، بیشتر مدیریت اقلام تعهدی اختیاری و دست کاری در فعالیت های تجاری واقعی را بررسی کرده اند و به مدیریت سود با تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان، توجه چندانی نداشته اند. با آنکه در سال های اخیر، موضوع مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی، در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پژوهش های داخلی انگشت شماری نیز به آن پرداخته اند، در این خصوص که تغییر طبقه بندی می تواند از باورهای مدیریتی اثر بپذیرد، شواهد تجربی اندکی ارائه شده است. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بیش اطمینانی مدیران با تغییر طبقه بندی و بررسی نقش تعدیلگر توانایی مدیریتی بر این رابطه است.
روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش، از داده های ۱۳۸ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ (۱۶۵۶ سال صنعت) استفاده شده است. در برازش مدل ها، ضمن کنترل اثرهای ثابت سال ها و صنایع، رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته به کار رفته است. افزون برآن، برای تخفیف اثر ناهمسانی واریانس و هم بستگی خطاها، در محاسبه خطای استاندارد ضرایب، از تصحیح خوشه ای در سطح شرکت ها استفاده شده است. همچنین، مدل های به کاررفته برای سنجش سود اصلی غیرمنتظره و تغییرات غیرمنتظره سود اصلی، به صورت مقطعی و در سطح هر صنعت (۱۲۰ سال صنعت)، برازش شده اند.
یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که کاهش در سود غیراصلی واحدهای تجاری، موجب افزایش سود اصلی غیرمنتظره و کاهش تغییرات غیرمنتظره سود اصلی آن ها می شود. این نتایج نشان دهنده رواج پدیده تغییر طبقه بندی در شرکت های ایرانی است. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش اطمینانی مدیران رابطه مثبت (منفی) بین اندازه کاهش در سود غیراصلی و سود اصلی غیرمنتظره (تغییرات غیرمنتظره سود اصلی) را تقویت می کند و با افزایش در توانایی مدیریتی، از شدت اثر بیش اطمینانی مدیران، بر رابطه بین اندازه کاهش در سود غیراصلی و دو متغیر سود اصلی غیرمنتظره و تغییرات غیرمنتظره سود اصلی، کاسته می شود. افزون برآن، نتایج آزمون فرضیه های پژوهش، به استفاده از تعریفی جایگزین برای سنجش بیش اطمینانی مدیران، حساس نیست.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان دریافت که با افزایش در بیش اطمینانی مدیران، مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان شدت می یابد؛ زیرا مدیران بیش اطمینان به قابلیت های فردی خود اعتماد بیش از واقع دارند؛ ازاین رو به صورت آگاهانه، برخی هزینه های اصلی واحد تجاری را در ردیف هزینه های غیراصلی رده بندی می کنند تا سود اصلی شرکت را بیش از واقع، گزارش کنند. افزون برآن، نتایج پژوهش بیان می کند که با افزایش در توانایی مدیریتی، بیش اطمینانی مدیران بر تغییر طبقه بندی تأثیر کمتری خواهد داشت؛ زیرا در مقایسه با مدیران بیش اطمینان با توانایی مدیریتی ضعیف، مدیران بیش اطمینانی که از توانایی بیشتری برخوردارند، ارزیابی واقع بینانه تری از قابلیت های خود دارند و از توان کافی برای برآورده ساختن پیش بینی های خویش درباره شرکت برخوردارند؛ بنابراین انگیزه و نیاز کمتری برای تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان دارند.
Optimizing HRM Practices and Decision-Making Quality through Big Data Quality Components(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research aims to examine the impact of Big Data Quality (BDQ) components, including completeness, accuracy, format, and currency, on Big Data-driven Human Resources (BDHRP) management practices and Decision-Making Quality (DMQ) from the viewpoint of HR managers. It also seeks to identify the most impactful components among completeness, accuracy, format, and currency in the context of BDHRP and DMQ. A survey of HR professionals in 108 French organizations deploying Big Data Analytics systems revealed positive relationships between BDQ, BDHRP, and DMQ. Statistical analyses conducted with the Partial Least Squares Structural Equation Modeling (PLSEM) method showed a positive relationship between BDQ components and BDHRP, with currency and accuracy emerging as the most influential factors. Additionally, a strong positive relationship was found between BDQ components and DMQ, with currency and accuracy leading the way. The research also found a significant connection between BDHRP and DMQ, further underscoring the importance of effective HRM practices in enhancing decision-making quality. These findings contribute significantly to understanding the crucial role played by big data quality in BDHRP and decision-making, highlighting the potential for organizations to improve outcomes by focusing on currency and accuracy-related concerns. In practical terms, this research offers insights that can guide data quality practices, resource allocation, and strategic decision-making within organizations.
مدلی برای کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است که درصدد ارایه الگوی کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه می باشد. از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدیران شرکت بیمه ایران بودند که 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری متشکل از مدیران و کارشناسان بیمه ایران و مدیران نمایندگی های بیمه ایران در استان گیلان، با روش اندازه اثر و تحلیل توان، 130 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای-تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیم ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود . یافته های پژوهشی نشان داد عوامل فنی هوش مصنوعی، عوامل مدیریتی هوش مصنوعی و بازاریابی رابطه ای بر مدیریت ارتباط با مشتریان تاثیر می گذارند. مدیریت ارتباط با مشتری با اثرگذاری بر شخصی سازی خدمات و مشتری گرایی منجر به بهبود تجربه مشتریان می شود. این عامل خود با اثرگذاری بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان و مشارکت مشتریان به کاهش ریزش مشتریان منتهی می گردد. بنابراین مشخص شد هوش مصنوعی یک سازه زیربنایی است که از منظر فنی و مدیریتی می تواند به بهبود مدیریت ارتباط با مشتری در نمایندگی های بیمه ایران کمک کرده و سبب کاهش رویگردانی و ریزش مشتریان شود.
معیارهای کیفیت حسابرسی و تاثیر آن ها بر ویژگی های دقت و حساسیت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
231 - 254
حوزههای تخصصی:
آنچه مطلوبیت سود را برای سهامداران افزایش می دهد کیفیت و پایداری آن است. اما، آنچه می تواند باعث کنترل رفتار فرصت طلبانه ی مدیریت شده و مشکلات نمایندگی بین سهامداران و مدیران را کاهش دهد و منجر به ثبات میزان سود شود، کیفیت حسابرسی است. حسابرسی هایی که با کیفیت بالاتری انجام شود می تواند بر میزان اقلام تعهدی اختیاری اعمال شده توسط مدیریت و کیفیت و دقت سود نقش داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی بر ویژگی های دقت و حساسیت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ته ران طی دوره ی 10 ساله از 1391 الی 1400 با استفاده از اطلاعات 105 شرکت می باشد. آزمون فرضیه ها از طریق رگرسیون چندگانه و به روش حداقل مربعات تعمیم یافته با چیدمان داده های تابلویی صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که از بین معیار های مختلف کیفیت حسابرسی اندازه موسسه حسابرسی، تخصص حسابرس در صنعت، تداوم تصدی حسابرسی و استقلال حسابرس باعث افزایش دقت و حساسیت سود می شود. اما رابطه معناداری بین حق الزحمه حسابرسی و دقت و حساسیت سود مشاهده نشد. حسابرسان می توانند با افزایش کیفیت حسابرسی، کیفیت سود و دقت و حساسیت آن را افزایش دهند و باعث کاهش هزینه های نمایندگی شوند.
واکاوی بسترهای لازم برای گذار از مدیریت آموزشی به رهبری آموزشی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
83 - 118
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته، رهبری آموزشی و توجه به کیفیت عملکرد مدیران مدارس در رأس سیاست های آموزشی کشورهای توسعه یافته بوده است. هدف این پژوهش واکاوی بسترهای لازم برای گذار از مدیریت آموزشی به رهبری آموزشی در نظام آموزشی(مدارس) ایران است. روش ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از ﻧﻮع ﮐﯿﻔﯽ است ﮐﻪ به روش نظریه زمینه ای سیستماتیک) انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، افراد صاحب نظر در ارتباط با رهبری آموزشی که دارای سوابقی مانند وزیر آموزش و پرورش، معاون وزیر و دبیر کلی شورای عالی آموزش و پرورش و مدیران شاخص مدارس مختلف که در سال تحصیلی 1403–1402 مشغول به فعالیت های آموزشی و پژوهشی بودند. در یک نگاه کلی، بر مبنای نتایج به دست آمده و ابعاد الگوی داده بنیاد، 12 مقوله اصلی، 55 مقوله فرعی و 203 مفهوم از مصاحبه های صورت گرفته استخراج گردید. یافته های پژوهش نشان داد شرایط مهمی همچون تمرکززدایی در ساختار سیستم آموزش و پرورش، پیشرو گرایی و پویایی در نقش مدیران مدارس برای این گذار لازم است. رسیدن به رهبری آموزشی نیازمند راهبردهای مختلفی است، علاوه بر تغییر نگاه سیاسی نسبت به کارکرد آموزش و پرورش و بالتبع مدیران در این نهاد، می بایست نسبت به تربیت و آموزش علمی مدیران روی آورد و با نگاهی تخصصی تر و آکادمیکی تر این افراد را برای تصدی مدیریت مدارس انتخاب و انتصاب داد. بر این اساس، تمرکز بر استانداردسازی برای رهبری آموزشی و حرکت به سوی تمرکززدایی با دادن اختیارات بیشتر به مدارس و مناطق، به برنامه ریزان آموزشی ایران پیشنهاد می گردد.
پیشران ها و روندهای مؤثر بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب و کار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
341 - 365
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تحلیل ساختاری تأثیر متقابل روندها و پیشران های مؤثر بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب وکار ایران در افق 1410(ه.ش) انجام گرفته است. لذا در ابتدا از طریق پژوهش کتابخانه ای و بررسی منابع و مستندات در پیشینه موضوع، تعدادی از روندها شناسایی شد و در ادامه از طریق مصاحبه با خبرگان و پیاده سازی روش دلفی، تعدادی از روندهای کلیدی تعیین، پرسشنامه تحلیل اثرات متقاطع (میک مک) طراحی و با تشکیل پانل خبرگان متشکل از 9 نفر کارشناسان و صاحبنظران تکمیل شدند. با کمک نرم افزار میک مک، میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هر کدام از روندهای شناسایی شده، مورد ارزیابی قرار گرفت و بر این اساس متغیرهای کلیدی آینده ساز شناسایی شدند که روندهایی همچون کیفیت قوانین و مقررات، نظام حقوق و دستمزد در فضای کسب و کار ایران، معضلات فرهنگی تاریخی مانند فردگرایی، معنویت در محیط کار، تحریم های سیاسی و اقتصادی بین المللی، مداخله دولت در اقتصاد، تک بعدی بودن فرهنگ ایرانی، اقتصاد زیرزمینی، ضعف شایسته سالاری، عدم التزام به ارزش های اخلاقی، نبود قوانین مناسب در عرصه اقتصادی و بانکداری، پولشویی، کیفیت زندگی کاری، قاچاق، عدالت سازمانی در فضای کسب وکار ایران و بی انضباطی مالی بیشترین تأثیرگذاری را بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب وکار ایران دارند.