فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ترامتنیت از مهم ترین رویکردها در مطالعات علوم انسانی و نقد ادبی است که به تأثیرات و ارتباطات متون می پردازد و روابط هم حضوری و برگرفتگی آثار ادبی را مطالعه و بررسی می کند. براساس نظریه ترامتنیت، هیچ متنی بدون وام گیری از متن های پیشین خلق نمی شود. این دوگونه متن که به ترتیب پیش متن و بیش متن نامیده می شود، روابط گوناگون ترامتنی دارد. به بیانی بهتر، همه عناصر پیش متن می تواند در بیش متن دست خوش تغییر و دگرگونی شود، تا متن هایی تازه از دل آن ها پدیدار گردد. به همین دلیل، پژوهش حاضر بر اساس نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، با تکیه بر داده های آماری به گونه توصیفی- تحلیلی، کیفیت و کمیت تأثیرپذیری رازق فانی از شاعران پیشین را بررسی و تحلیل می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فانی قالب های غزل، مثنوی، قصیده، مخمس و غزل مثنوی، و درونمایه های عاشقانه، اجتماعی، انتقادی، پایداری، تعلیمی و عرفانی را بر اساس گونه های روابط بینامتنیت، پیرامتنیت و سرمتنیت، با توجه به اشعار ابوسلیک گرگانی، رودکی، فردوسی، مولوی، حافظ، بیدل، مشتاق اصفهانی، یغمای جندقی، شاطرعباس صبوحی، سیداسماعیل بلخی و سیمین بهبهانی خلق کرده است. از این میان، فانی بیش ترین توجه را به اشعار مولوی و حافظ داشته و به گونه نظام مند براساس رابطه های سرمتنیت، پیرامتنیت و بینامتنیت از اشعار مولوی و حافظ تأثیر پذیرفته است.
توصیف ساختمان دستوری «صفت» در گویش لایزنگانِ داراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صفت در لغت به معنی ویژگی است و در اصطلاح دستور زبان، واژه ای است که همراه با اسم به کار می رود و یکی از ویژگی های آن را بیان می کند. هر یک از دستورنویسان، برای صفت تعریفی ارائه کرده اند که با اندکی تسامح می توان گفت همه آن ها بر پایه ویژگی و چگونگی اسم بنا شده اند. پژوهش حاضر به ساختمان دستوری «صفت» در گویش لایزنگانِ داراب اختصاص یافته است. روشِ گردآوریِ مطالب این پژوهش به دو صورت میدانی و کتابخانه ای بوده و روش پژوهش نیز تحلیل محتوا با رویکرد تحلیلی-توصیفی بوده است. امروزه با توجه به دیدگاه های نوین زبان شناسی و توجه بیش از حد دستورپژوهان به جایگاه و محل قرار گرفتن واژه ها در جمله، صفت را نیز از نظر جایگاه و به طور کلی در گروه اسمی مورد بررسی قرار می دهند. اما به نظر می رسد این کافی نیست چراکه ویژگی بسیاری از مقوله های دستوری، به ویژه بخشی که مربوط به زایایی زبان فارسی می شود، مورد غفلت قرار گرفته است. بنا بر ضرورت و اهمیت این مسئله، نگارنده در این جستار، کوشیده است تا صفت در گویش لایزنگانی را از نظر مفهوم، ساختمان، ثابت یا درجه ای بودن، کاهش، افزایش و اعتدال (سنجش و مقایسه)، جایگاه (پیشین یا پسین بودن)، جایگاه صفت بیانی و موصوف و تقدم و تأخر آن، رابطه دستوری گروه وصفی و مطابقت صفت و موصوف مورد بررسی قرار دهد.
بررسی تحلیلی نور و ضدّنور در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
13 - 40
حوزههای تخصصی:
نور یکی از زیباترین شگفتی های جهان خلقت و از بحث برانگیزترین مسائل بنیادی در فلسفه و عرفان اسلامی است. از آن جا که عالمِ عرفان عرصه پیدایش اضداد است؛ توجه به ضدّنور و مصادیق آن نیز، برای تکمیل رسالت سالک در اتّحاد با نور مطلق، ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به تبیین اندیشه های دینی و اشراقی سنایی در رابطه با تقابل نور و ضدّنور، در مثنوی حدیقهالحقیقه پرداخته است. بر این اساس؛ مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که استدلال ها و تفسیرهای سنایی از نور، بیشتر ناظر بر کدام جنبه از جلوه گری نور است و موانع و اضداد نور را در مسیر سلوک چگونه می توان شناخت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که حکیم سنایی اشراف کامل به مبحث نور، از منظر دین و عرفان داشته و در سایه مصادیق حسی و انتزاعی نور و اضداد آن، از هدایت و آگاهی با رمز نور؛ و از گمراهی و غفلت با رمز ضدّنور یاد کرده است. همچنین وی پیامبر اکرم (ص)، انبیاء، اولیاءالهی، قرآن، دل و عقل را از منابع مهم کسب نور معرفی کرده و سرمنشأ نور آن ها را ذات اقدس الهی می داند.
بررسی سوژه مسئله مند زن در پیوند با خویشکاری پری در رمان های شهرنوش پارسی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
191 - 217
حوزههای تخصصی:
شهرنوش پارسی پور در سه رمان سگ و زمستان بلند (1355)، طوبی و معنای شب (1367) و زنان بدون مردان (1368) به تحقق سوژه زن به عنوان قهرمان رمان روی آورده است. سوژه زنانه در این آثار در تقابل با جامعه مردسالار و در پیوند با طبیعت شکل گرفته است. قهرمانان زن در این آثار سهمی در تحولات اجتماعی به عنوان قهرمانی مسئله مند ندارند، بلکه با نظر به کاستی های اجتماعی برای حضور زن شکل گرفته اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی آن است که مسیر شکل گیری سوژه زن را به مثابه قهرمان، در رمان های پارسی پور مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اگر رمان را ژانری در پیوند با جامعه بدانیم، نشانه این کاستی ها در رمان های پارسی پور، با تلاش برای شکل دهی به قهرمان زن بر پایه اسطوره و طبیعت پدید آمده، و نمود آن به صورت کهن الگوی پری پردازش شده که در دوره پیشازرتشتی مقدّس بوده و به دلیل پذیرفته نشدن خویشکاری اش در دوره زرتشتی، هویتش با جادو و دیو پیوند یافته است. اگرچه ساختار اجتماعی، اجازه شکل گیری قهرمان زن را در برخوردی بی واسطه با جامعه نمی دهد، اما پیوند با تباری اسطوره ای از دوران مادرسالاری عامل پدیدآمدن سوژه زن است.
زنان آفریقایی تبار، ملی گرایی و سیاست توانمندسازی بررسی اثر تملک راز شادی آلیس واکر بر مبنای تفکر فمینیستی سیاه پوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
135 - 156
حوزههای تخصصی:
درک پیچیدگی وضعیت زنان سیاه پوست در نظام های اخلاقی و اجتماعی، یکی از موضوعات چالش برانگیز در ادبیات سیاه پوستان است که مورد توجه بیشتر نویسندگان، به ویژه نویسندگان زن سیاه پوست قرار گرفته است. اگرچه صدای زنان در اغلب موارد به حاشیه رانده شده، اما در این میان صدای زنان سیاه پوست بیشتر سرکوب شده است. این پژوهش بر آنست که رمان تملک راز شادی (۱۹۹۲) آلیس واکر را با استفاده از نظریه ی پاتریشیا هیل کالینز مبنی بر تفکر فمینیستی سیاه پوستان و مفاهیمی نظیر مکاتب ملی گرایی، هویت و سیاست توانمندسازی زنان سیاه پوست را مورد نقد و بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه جنبش های ملی گرایانه سیاه پوستان به بهانه ی مقاومت در برابر ایدئولوژی قدرت و حفظ ارزش های سنتی، به تضعیف عاملیت زنان آفریقایی منجر می شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی رویکرد واکر به برخی جنبش های ملی گرایانه قبایل آفریقایی نظیر ترویج ختنه زنان به عنوان شکلی از مقاومت در برابر استعمار می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آنست که واکر در قالب رمان و کالینز در قالب نقد فمینیستی سیاه پوستان، کنش های تقریبا مشابهی از منظر تقابل با این قسم ملّیت گرایی فرهنگی از خود بروز داده اند.
خوانش فمینیسم درهم تنیدگی و روایت گری نئوبردگی در سووشون سیمین دانشور و دلبند تونی موریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
183 - 215
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی گفتمان فمینیسم درهم تنیدگی و روایت های نئوبرده از طریق بازگویی تجارب زنان می پردازد و اینکه چگونه با روایت های نئوبردگی مواجه و بازنگری صورت می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت های زن اصلی اما در حاشیه جامعه مطرح می شود و جای دارد، رمان های سووشون سیمین دانشور و دلبندِ تونی موریسون می پردازد. این رمان نویسان زن، دردها و رنج های تبعیض و ظلم را در جامعه مردسالاری به شکل جدیدی از بندگی و بردگی زنان درجامعه امروزی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، تجزیه تحلیلِ شخصیت های زن اصلی داستان ها در چهار عنصر مختلف از دیدگاه فمینیست ی و روایت گری برده داری نوین، براساس مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار می دهد. علی رغم وجود تفاوت ها در سبک نوشتاری و شیوه داستان پردازی، ابتدا زن به عنوان موجودی منفعل، مطیع مرد و فرهنگ غالب ترسیم می شود، سپس شخصیت های زن در دو رمان منتخب، برخلاف جایگاه حاکم برجامعه، قوی و مصمم به نظر می رسند و به دلیل توانایی و مقاومتی که دارند، شخصیت های زن می توانند خویشتن و موقعیت ویژه خود را بیایند. نتایج نشان می دهد که لایه های اجتماعی و فرهنگی استعماری/پسااستعماری، پنهان/آشکار، در کنار با تضاد فمینیستی در مورد تجسم تجربه در نئوبردگی، می تواند بر تلاقی روایت های نوبرده داری در رمان ها تأثیر بگذارد.
بحثی درباره شخصیت مبهم ابوالعلاء گنجوی و ارتباط او با خاقانی شروانی (با تکیه بر آگاهی های به دست آمده از دستنویس های مضبوط و کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
12 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمّ ترین افزار پژوهش در متون کهن در اختیار داشتنِ دست نویس های معتبر و مضبوط است. دست یافتن به این نسخه ها آرزوی اغلب پژوهشگران این متون است. در این جستار کوشیده شده است تا دست نویس معتبری از دیوان خاقانی معرفی شود. این نسخه، با شماره 439، در کتابخانه لالااسماعیل ترکیه نگهداری می شود. از نشانه های موجود در آن پیداست احتمالاً در نیمه دوم سده هشتم (یا حدّاکثر نیمه نخست سده نهم) کتابت شده است. برای نشان دادنِ ارزش این نسخه، پس از پرداختن به میزانِ درستی نویسه های این اثر در مقابلِ تحریف ها و تصحیف های راه یافته به متن دیوان های چاپی، به یکی دیگر از باارزش ترین ویژگی های این دست نویس که عناوین اشعار است، اشاره شده است. در این راستا، به عنوانِ موجود در طلیعه نخستین قصیده ای که خاقانی در دربار شروان خوانده است پرداخته ایم و آگاهی های جدیدی درباره «ابوالعلاء گنجوی» ارائه کرده و نشان داده ایم برخی مشهورات نادرست درباره او از کدام دست نویس ها نشئت گرفته است. در هر مرحله تلاش کرده ایم مباحث خود را به دور از مشهورات رایج، با تکیه بر آگاهی هایی که خاقانی و دست نویس های کهن و مضبوط در اختیارمان قرار می دهند، مستدل کنیم.
تحلیل دوبیتی های «لاله طور» علامه اقبال لاهوری بر اساس نظریه ارتباط زبانی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
125 - 142
حوزههای تخصصی:
برپایه نظریه ارتباط زبانی رومن یاکوبسن (1982-1896)، تحقق هر ارتباط کلامی، نیازمند شش عامل است، یعنی فرستنده، گیرنده، پیام، موضوع، رمزگان و مجرای ارتباطی که جهت گیری پیام به سوی هریک از آن ها موجب نقش های خاصی شامل نقش عاطفی، ترغیبی، ادبی، ارجاعی، رمزگان و همدلی می شود. در بررسی و مطالعه دوبیتی های «لاله طور» علامه اقبال لاهوری که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، کارکردهای شش گانه زبان براساس نظریه ارتباطی یاکوبسن تبیین و تحلیل شده و تلاش بوده تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که کدام نقش زبانی بیشترین کارکرد را در این مجموعه شعری دارد. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که علاوه بر نقش ادبی، نقش عاطفی که در آن جهت گیری پیام به سوی خود گوینده است، بیشترین کارکرد را دارد و اقبال از این طریق، به بیان عواطف و احساسات خویش پرداخته و حتی از دیگر نقش های زبان نیز درراستای تحقق همین امر بهره جسته است؛ ازاین رو هدف و محوریت کلام در این دوبیتی ها با «فرستنده» (من) است و نوع ادبی آن ها از نوع ادب غنایی است که عنصر توصیف در آن مهم ترین عنصر به حساب می آید و شاعر در آن به توصیف احوال، اندیشه و احساس لطیف خویش پرداخته است.
تحلیل آسیب های ساختاری غزل آوانگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل آوانگارد که نخستین نشانه های آن در دهه هفتاد در شعر فارسی دیده شد با نام های متعددی مطرح شده است. غزل فرم، غزل پست مدرن، فراغزل، غزل متفاوط، غزل خودکار ، غزل متن و... که هر کدام بخشی از آوانگاردیسم در غزل را اجرا می کنند. اصلی ترین ویژگی همه این انواع غزل این است که در ساختار و فرم عادی غزل کلاسیک تغییراتی را لحاظ کرده اند و مدعی ایجاد ساختاری نو و تازه در غزل هستند. این مقاله به بررسی آسیب های ساختاری غزل آوانگارد می پردازد و به این سوال پاسخ می دهد که آسیب های ساختاری چه تاثیری بر فروش مجموعه غزل های مرتبط با این جریان ها داشته است. برای بررسی این سوال از پرسشنامه ای مولف ساخته استفاده شد و با نرم افزار آماری spss ورش تی تست تک متغیره داده ها تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که تغییر قالب غزل و آوردن الفاظ نامناسب و زبان هنجار شکن مهمترین آسیب هایی ست که بر اقبال مخاطبان تاثیر گذاشته است
بررسی تطبیقی گدای غلامحسین ساعدی و گدای (الشّحاذ) نجیب محفوظ بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
1 - 24
حوزههای تخصصی:
دو نویسنده ادبیات داستانی ایران و مصر، غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ، در دو اثر همنام خود با عنوانِ گدا، به موضوعات اجتماعی مهمی در برخوردِ جامعه با پدیده مدرنیته پرداخته اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر دیالکتیک هگل، به تحلیل تطبیقی این دو اثر، پرداخته و برنهاد (تز) سنت، برابرنهاد (آنتی تز) مدرنیته و هم نهاد (سنتز) پیامدهای این تعارض را در دو جامعه ایران و مصر واکاوی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در داستان «گدا»ی ساعدی، سنت از طریق احترام به خانواده، پایبندی به ارزش های روستایی و اعتقادات مذهبی نمایان است و مدرنیته با فروپاشی کانون خانواده، گسترش فساد اخلاقی و بی اعتنایی به دین، برابرنهاد آن را شکل می دهد. در «الشّحاذ»، سنت در وفاداری خانوادگی، نوستالژی گذشته و سادگی و صمیمیت روستایی تجلی می یابد، در حالی که مدرنیته با علم زدگی، سردی روابط اجتماعی و بی حرمتی به مقدسات در تقابل با آن، قرار می گیرد. دیالکتیک هگل نشان می دهد که این تضادها به مثابه نیروی محرکه ای در بطن تاریخ عمل کرده که نطفه های یکدیگر را در خود پرورش می دهند. پیامد این صیرورت (سنتز) در هر دو اثر، اضطراب، ترس و تنهایی است که در ارتباط با عُمر حمزاوی، شخصیت اصلی الشّحاذ، به شکلِ پوچی و گم گشتگی در معنای زندگی نیز، تجلی می یابد. جستار پیشِ رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، ضمن برجسته سازی جنبه های منفی مدرنیته، نشان می دهد که هر دو نویسنده با نگاهی انتقادی، گذارِ ناتمام از سنت به مدرنیته را به تصویرکشیده و عمیقاً به تبعات اجتماعی این تحول پرداخته اند.
Storytelling Models in Classical Persian Literature(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Iran is considered one of the ancient and civilized countries of the world, with a culture and civilization that has persisted for thousands of years without collapse. Written storytelling is one of the defining features of ancient civilizations, with its origins in Iran dating back approximately three thousand years. This article examines storytelling models in classical Persian literature. The common narrative methods in classical Persian literature can be categorized into five models: the repetitive model, the pearl beads on a plate model, the string of pearls (pearl necklace) model, the cluster of grapes model, and the grand narratives containing smaller stories model. It should be noted that the diversity of these methods is closely linked to the customs, traditions, and tastes of ancient Iranian society. Traces of these storytelling techniques can be observed in classical Persian literature until the twentieth century. However, after this period, influenced by contemporary European literature, these models gradually faded and disappeared from contemporary Persian literature.
مبانی درست نویسی در زبان فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
73 - 88
حوزههای تخصصی:
بحث از خطاهای زبانی و تمرکز بر اصلاح خطاهای نوشتار از موضوعاتی است که در بسیاری از کتاب های ویرایش و نگارش مطرح شده است. در این کتاب ها بدون توجه به مبانی درست نویسی، خطاهای زبانی مطرح شده و در نتیجه اظهارنظرهای شخصی و سلیقه ای بسیاری در این کتاب ها راه یافته است. این درحالی است که هرگونه بحث درباره درست نویسی مستلزم تبیین اصول و مبانی آن است. نظر به نبودِ بحث روشمند در حوزه مبانی درست نویسی، در این پژوهش کوشش می شود ضمن مرور و نقد دیدگاه های ابوالحسن نجفی، خسرو فرشیدورد، میرشمس الدین ادیب سلطانی و ناصرقلی سارلی معیارهایی برای درست نویسی پیشنهاد شود. نتایج این بررسی نشان می دهد یکی از نکات بسیار مهم که در تبیین مبانی درست نویسی به آن اهمیت داده نمی شود، توجه به سبک ها و گونه های مختلف زبان است. زبان معیار گونه های مختلفی دارد که از بین آنها گونه اداری، رسانه ای، ادبی و علمی شناخته شده تر است. با توجه به اینکه موضوع کلام و نیز مخاطب در هریک از این گونه ها با گونه های دیگر متفاوت است، لازم است در تدوین اصول درست نویسی به این تفاوت ها توجه شود. همچنین، ضروری است در تدوین قواعد درست نویسی به تحولات زبان در ادوار زبانی مختلف و نیز گفتار توجه شود. بسیاری از الگوهای زبانی و گفتاری به تدریج به برخی از گونه های نوشتاری راه می یابد. پراکندگی ها و نبودِ معیارهای صریح در پژوهش های پیشین منجر به پیشنهاد معیارهایی برای درست نویسی در این پژوهش شد. این معیارها عبارت است از: 1. سره گرایی؛ توجه به ویژگی های صرفی، نحوی و آوایی زبان فارسی؛ 2. توجه به روابط معنایی اجزای جمله و انتقال معنا؛ 3. اقتصاد زبانی یا کم کوشی؛ 4. پیشینه زبان و انطباق گفتار و نوشتار. لازم است این معیارها در کنار هم و با توجه به تفاوت ها و تنوعات زبانی در نظر گرفته شود.
تحلیل آرکه تایپی قصه «ملک ابراهیم و دختران پاشاه مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
167 - 201
حوزههای تخصصی:
قصه های پریان به عنوان بخش بزرگی از ادبیات روایی و شفاهی عامه، سرشار از رمز و رازهای نمادین هستند. کشف این رمز و رازها ما را به جهان بزرگ درون انسان، هدایت می کند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، نقش ها، نشانه ها و رویدادهای نمادینِ قصه پریانِ «ملک ابراهیم و دختران پادشاه مصر» از قصه های عامه لرستان را به شیوه تحلیل آرکه تایپی یونگ، بررسی کند. ساختار کلی در ابتدای قصه، به تسلط وجه نرینه و غیبت عنصر مادینه اشاره دارد و درنهایت چگونگی ظهور مادینه غایب در پایان قصه را نشان می دهد. چهار عملکرد روانی انسان، یعنی تفکر، احساس، دریافت حسی و شهود در قالب شخصیت های این قصه نمایان می شوند. این قصه چون دیگر قصه های پریان، بازتابی از آرکه تایپ های درونی است. مرگ شاه و جانشینی پسر کوچک، ضرورت نو شدن مداوم خویش را از طریق تماس با جریان رویدادهای روانی در ضمیر ناخودآگاه، انعکاس می دهد. آنیما نیز نقش پلی را دارد که به قصد تمامیت روان، به سوی لایه های عمیق تر ناخودآگاه و خود راه می یابد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد نقش ها، رویدادها و چهره ها در قصه پریان «ملک ابراهیم و دختران پادشاه مصر» به شکلی نمادین، نیاز ما را برای نیل به ضمیر برتر یا خویشتنی والاتر آشکار می کنند؛ امری که با آگاهی از نیروهای ناخودآگاه و آرکه تایپ ها میسر می شود.
ارگانیسم دربرابر محیط زیست از دیدگاه نشانه شناسی بوم شناختی در داستان کوتاه سگ ولگرد اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد با استفاده از نشانه شناسی بوم شناسانه داستان کوتاه سگ ولگرد، اثر صادق هدایت را مورد مطالعه قرار دهد. داستان کوتاه سگ ولگرد از دیدگاه سگی روایت می شود که به تدریج از مادر، برادر و صاحبش جدا می افتد و سپس از سوی همه ی انسان های دیگر، آن قدر آزار می بیند که سرانجام به خستگی و ملالی نزدیک به مرگ دچار می شود. پرسش مقاله ی حاضر این است که بر اساس دیدگاه نشانه شناسی بوم شناختی مبتنی بر آرای پیرس، چگونه رابطه ی میان سگ و محیط زیستش، نشانه ای میشود. در این مقاله سعی بر آن است که نشان داده شود با شکل گیری تفسیری که طی آن، سگ در جایگاه انسانی می نشیند، چگونه سگ از محیطی امن و آرام و باثبات دور شده و به محیطی ناامن و پرخطر می افتد. انسانی که پس از جدا شدن از آن محیط امن و آرام، ناگزیر به انزوا از جامعه ای تن می دهد که نمی تواند همرنگ آن شود و بنابراین، همواره از جامعه آسیب می بیند. براساس نتیجه ای که این تحقیق به دست می آورد، با فرایند معناسازی بوم شناختی، فعل و انفعال سگ با محیط زیستش در داستان سگ ولگرد از یک ارتباط بی واسطه ی دوتایی فراتر می رود و تبدیل به ارتباط سه گانه ی نشانه ای می شود که ریشه در مثلث نشانگی مورد نظر پیرس دارد.
بررسی ویژگی های سبکی رمان «شب ناسور» با رویکرد سبک شناسی انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است رمان شب ناسور را از منظر سبک شناسی انتقادی مورد واکاوی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان با استفاده از مؤلّفه های خاصّ سبکی به ایدﺋولوژی پنهان متن دست یافت. به همین منظور، رمان مذکور با روش توصیفی_تحلیلی و بر اساس شاخصه های سبک شناسی انتقادی مورد توجّه قرار گرفت. پس از بررسی لایه بیرونی و بافت موقعیّتی متن، مؤلّفه هایی چون: کانون ساز و کانون شونده، تداوم کانون سازی، بسامد و دیرش، گستره مکان و زمان و نیز خردلایه های واژگانی، نحوی و بلاغی، ذیل دو کلان لایه روایی و متنی بررسی شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقابل عمیقی بین ایدئولوژی مبارزه و ایدئولوژی دیکتاتوری وجود دارد؛ ایدئولوژی پنهان رمان از سویی سرکوب مبارزه را از سوی نظام حاکم و از دیگر سو انفعال ناپذیری و اعتراض مبارزین را در برابر استبداد قدرت حاکم نشان می دهد. زبان رمان نیز توانسته است ایدئولوژی های مذکور را در رمان بازتولید کند؛ بنابراین شکاف ایدئولوژیک در لایه های مختلف زبان تأثیر بسزایی گذاشته است.
بررسی طالع های نحس نجوم احکامی در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
137 - 154
حوزههای تخصصی:
توجه گسترده پیشینیان به افلاک و حوادث فلکی موجب باور به تاثیر افلاک در زندگی انسان ها شد و این امر تا جایی پیش رفت که تمام شئونات زندگی، مانند سرنوشت انسان ها، پیروزی ها و شکست ها، خوشبختی و بدبختی، ترسالی و خشکسالی و.. را در بر گرفت و موجب پدید آمدن مباحث گسترده ای چون سعد و نحس نجوم و طالع بینی ها و اختیارات نجومی شد. این باور عمومی به ویژه پس از نیمه های سده پنجم هجری بسیار مورد توجه شاعران ایرانی قرار گرفت؛ به گونه ای که تفسیر بسیاری از ابیات شاعران بزرگ این دوران، بدون آگاهی کافی از دانش نجوم، باورها و احکام نجومی ناممکن است. در این پژوهش طالع های نحس را در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد که هر سه از حکیمان آگاه به نجوم بوده اند، بررسی کرده ایم. در نتیجه این پژوهش سیزده طالع نحس را از اشعار این شاعران استخراج کرده و با مراجعه به آثار معتبر و کهن نجومی، علت نحس خوانده شدن آن ها را توضیح داده ایم. برای سخن گفتن از طالع های نحس، نیاز بود طالع های سعد را نیز معرفی کنیم؛ اما به سبب گستردگی مطالب، در مقاله ای دیگر آن ها را بررسی کرده ایم.
تبیین صورت بندی ساختاری قالی های محرابی مغولان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
9 - 30
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی در هندوستانِ عهد مغول به واسطه کارگاه های منسجم سلطنتی و با نظارت و حمایت دربار تعالی یافت. فرش بافی در این عهد با حُسن توجه پادشاهان، در ایالت های سلطنتی هند رونق گرفت. ازاین رو برخی تولیدات کارگاه های بافندگی فرشِ مبتنی بر ساختار قالی های محرابی، نسبت به نظایر خود در دیگر ممالک اسلامی (ایران و ترکیه)، از تمایزات بصری قابل تأمل برخوردار هستند. هدف از ارائه این پژوهش، معرفی انواع قالی های محرابی تولیدشده در دوره حاکمیت مغولان هندوستان است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلیِ مبتنی بر منابع مکتوب و تصویری کتابخانه ای و با شیوه تحلیل مضمون، به این پرسش پاسخ می دهد که وجوه بصری مشهود در قالی های محرابی مغولان هند شامل چه محورهایی است. نتایج حاصل از روند پژوهش، معرفی دو شکل متفاوت از محراب در نمونه های مطالعاتی بود. همچنین حاکمیت نقوش گیاهی (ختایی) و هندسی به صورت آرایه های تزیینی در فضاهای مختلف قالی ها مسجل شد. به علاوه دو اصل تقارن و گوشه سازی در حاشیه ها برپایه شیوه های متقارن سازی تحلیل شد. افزون برآن، تناسبات متن و حاشیه مبتنی بر عرض حاشیه هر فرش، در موارد قابل بررسی ارزیابی شد. با بررسی محورهای یادشده محرز شد که نمونه های هندی به واسطه کاربست نوع نقش مایه ها، عمدتاً کارکرد تزیینی داشته اند و اهداف مذهبی از تولید آن ها، به استثنای محرابی های چندگانه (صف ها)، کمتر مورد توجه بوده است.
نشانه شناسی سفره طباخی صوفیه براساس اهمّ متون تعلیمی تصوف از قرن چهارم تا قرن هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه علم نشانه شناسی، هر متن ادبی و نیز هر حوزه از فرهنگ بشری، دستگاهی از نشانه هاست که به معانی ای فراتر از معنای قاموسی خود دلالت می کنند. بر اساس این، سفره صوفیه و نوع، شکل و اندازه غذاها واجد نظامی از نشانه هاست. ازآنجا که روزه، جوع و پرهیز از شکم بارگی از ارکان اصلی تصوف هستند، انواع طعام و نوشیدنی ها ارزش نشانه شناختی دارند. به همین دلیل، پژوهش در فرهنگ غذایی صوفیه و نشانه شناسی غذاها در سفره صوفیه، دریچه ای است به سوی درک جهان تصوف. پژوهش مذکور نشان می دهد که بر خلاف اهمیت بنیادین روزه داری و پرهیز از خوراک در تصوف، ژانر تعلیمی نسبت به ژانرهای دیگر ادبی، از لحاظ نوع، بسامد و پرداختن به انواع غذاها و رنگینی سفره، بسیار غنی و درخور توجه است. بی شک، دلیل اصلی آن می تواند عمل گرایی رسالات تعلیمی صوفیه و توجه آنان به زندگی روزمره عامه مردم باشد. دیگر اینکه، در سفره صوفیه، غذاها، حلویات و نوشیدنی ها در جدول سلسله مراتبی و دقیقاً معکوس سلسله مراتب ارزش عمومی قرار می گیرند. این سلسله مراتب باعث می شود که غذاها به حوزه معنویت وارد شوند و ارزشی نشانه ای و نمادین پیدا کنند. پرداختن به این جنبه بسیار مهم است؛ زیرا خوردنی ها و نوشیدنی ها بنابر مواد خود، داوریِ ارزشی می شوند. بدیهی است که مزه و طعم نیز به چنین جدولی وارد می شود. هم ارزی «غذا»، «معنویت» و «جایگاه اجتماعی» می تواند سنجه ای برای ارزیابی رانه های ارزشی- اجتماعی و نیز تبیین بسیاری از ضرب المثل های حوزه غذا، در اختیار پژوهشگران قرار دهد. مقاله حاضر می کوشد تا با ارجاع به اولیانامه ها و رسالات تعلیمی از این روزنه به دنیای معنوی صوفیه بپردازد.
تجلی فرهنگ و ادب فارسی در شعر معاصر عربی (مورد مطالعه: اشعار نزار بنی المرجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
91 - 104
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادب عربی و فارسی در گذر دوره های مختلف تاریخی، به دلیل ارتباطات فراوان مردمان این دو سرزمین با یکدیگر، تعامل زیادی با هم داشته اند. اثر پذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادبیات یکدیگر، از نمایان ترین جلوه های این تعامل است. نزار بنی المرجه، از شاعران معاصر سوری است که تحت تأثیر این تعامل ادبی، رنگ و بوی فرهنگ و ادب فارسی را در اشعار خود نمایان کرده است. وی در سروده های خویش، از شاعران ناموری چون سعدی، حافظ و خواجوی کرمانی به نیکی یاد کرده و به توصیف برخی از شهرها و مکان های تاریخی و باستانی ایران پرداخته است. نگارندگان در این پژوهش، به روشی توصیفی-تحلیلی، به بررسی شخصیت ها و مکان های ایرانی در شعر نزار بنی المرجه پرداخته و از تأثیرپذیری این شاعر سوری از فرهنگ و ادب فارسی سخن به میان آورده اند. همچنین پربسامدترین نمادهای ادب فارسی را در اشعار او شناسایی و تحلیل کرده اند. فرهنگ و ادب فارسی، به دلیل غنا و بار معنایی فراوان خود، از مرزهای جغرافیایی کشور ایران گذشته، با احساسات لطیف شاعر معاصر عرب درآمیخته و در قالب سروده های زیبا تجلّی یافته که اشعار نزار بنی المرجه، مصداق بارز این تأثیرپذیری و تعامل فرهنگی است.
نگاهی به رده شناسی تکیه کلمه بر پایه فراگیری و پردازش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
99 - 122
حوزههای تخصصی:
تکیه کلمه را می توان از دید الگوریتم های پردازش و فراگیری زبان بررسی کرد، الگوریتم هایی که زبان را به عنوان توالی پیوسته ای از سیگنال صوتی تحلیل می کنند، نه براساس مجموعه ای از کلمات و تکواژهای ازپیش برچسب خورده. این دیدگاه، با در نظر گرفتن ویژگی ها و محدودیت های شناختی نوزادان، ابعاد جدیدی را از پیچیدگی مواجهه با پدیده های زبانی آشکار می سازد. در این مقاله، تکیه کلمه را براساس الگوریتم های واقع گرایانه فراگیری نوزادان از گفتار پیوسته بررسی کرده و به چالش هایی می پردازیم که در رویکردهای سنتی، که تکیه را براساس صورت های واژگانی و برچسب های صرفی و نحوی توصیف می کنند، مطرح نمی شوند. ابتدا به معرفی مدل شناختی پپرکمپ و دوپو برای فراگیری و پردازش تکیه و تمایزات واجی پرداخته و مفروضات آن را در زمینه رده شناسی تکیه مرور می کنیم. سپس، تفاوت های مشاهده پذیری و دسترسی الگوریتم های یادگیری تکیه را در زبان های مختلف با تکیه های پیش بینی پذیر از لحاظ واجی بررسی می کنیم. در این راستا، تفاوت مهم میان پیش بینی پذیر بودن تکیه از لحاظ واجی و صرفی بحث خواهد شد. در ادامه، چالش های خاص زبان فارسی را مورد توجه قرار داده و سؤالات مهمی را برمی شماریم که تکیه این زبان برای الگوریتم های فراگیری تکیه مطرح می سازد. در نهایت، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه می دهیم، پیشنهادهایی که بر همکاری میان رشته ای، جمع آوری داده های واقع گرایانه مقیاس گسترده، و استفاده از مدل های یادگیری ماشین خودنظارتی تأکید دارند.