فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
131 - 148
حوزههای تخصصی:
Disability has an omnipresence in our daily lives, from our encounters with people with disabilities in real-life experiences to encountering them in novels, movies, and video games. After the Vietnam War was pursued by movements like Civil Rights and social discourses revolving around race, gender, and sexuality gained momentum in the 1970s, there was an urge for a civil rights-based model for disability. Previously, disability was considered a physical or mental deviance in the individual, an affliction to be cured or eliminated. This medical model gave its place to a social model, in which the social, political, and cultural environment rendered people with impairments disabled. Recently, some theorists have denounced drawing lines between the social and medical models and instead propose a liminal cultural model, believing that this mixed paradigm is the only model that does justice to the lived experiences of people with disabilities. The present study aims at analyzing John Steinbeck’s novella, Of Mice and Men. It investigates how Lennie, a person with a cognitive disability, is treated and the challenges he faces, grounded on Garland-Thomson’s cultural theorization of disability through three concepts of feminism, otherness, and disability.
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
نثر شاعرانه در دو رمان «ذاکرة الجسد» و «یک عاشقانه آرام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
166 - 184
حوزههای تخصصی:
نظم و نثر دو گونه ادبی هستند که هر یک ویژگی وکارکرد خاص خود را دارند؛ نثر با رویکردی منطقی به بیان تحلیلی و تعلیلی یک موضوع می پردازد، امّا شعر غالباً بر محور و بنیاد عاطفه، احساس و خیال حرکت می کند. در پاره ای از موارد، نثر از ویژگی های استدلالی و تحلیلی خارج می شود و با بهره گیری از صورخیال و آرایه های لفظی و بدیعی، احساس و عاطفه خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. این نثر، نثر شاعرانه نام دارد. رمان ذاکره الجسد، نوشته احلام مستغانمی (1953) و رمان یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷)، دو اثری هستند که باور بر آن است؛ نثر آنها رنگ و بوی شاعرانه دارد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که دامنه آن محدود به تأثیر و تأثر نیست، بلکه بر تشابه، تباین و زیبایی شناسی ادبی تأکید دارد، دو رمان مزبور را از نگاه مؤلفه های نثر شاعرانه بررسی کرده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که موسیقی درونی(تکرار، واج آرایی)، کاربرد استعاره، تشبیه، تضاد واژگان، تضاد فعلی و حسّامیزی از برحسته ترین نمودهای نثر شاعرانه هستند که در نثر شاعرانه احلام مستغانمی و نادر ابراهیمی به کار رفته است. حضور این ویژگی ها، نثر ایشان را شاعرانه، جذّاب، خیال انگیز، زیبا و پرطروات نموده است. با این تفاوت که کاربرد استعاره های مکنیه در نثر مستغانمی، شاخص تر و ممتازتر است.
سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون دینی، تاریخی و ادبیِ زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
185 - 202
حوزههای تخصصی:
در دل تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، چهره های برجسته ای هستند که با زندگی و مجاهدت های خود، فصولی از عظمت و درخشش را رقم زده اند. در میان این شخصیت ها، حضرت امام حسین (ع)، نوه پیامبر اسلام (ص)، به عنوان ستاره ای درخشان و الهام بخش در آسمان معنویت و شجاعت می درخشد. ایشان نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی مهم شناخته می شوند، بلکه به عنوان منبعی بی پایان از نشاط معنوی و الهام بخشی برای میلیون ها نفر در سراسر جهان عمل می کنند. زندگی حضرت امام حسین (ع)، از تولد تا شهادت در کربلا، مظهری از ارزش های عالی انسانی و اسلامی است. ایشان در مدت زندگی کوتاه خود، درس هایی از ایثار، استقامت و مقاومت در برابر ظلم و جور را به جهانیان آموختند. واقعه کربلا که اوج مجاهدت های امام حسین (ع) است، نه تنها یک رویداد تاریخی است، بلکه به عنوان نمادی از مبارزه حق علیه باطل و پایداری در برابر فشارها و سختی ها تلقی می شود. نویسنده در این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون تاریخی و ادبی بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سیره و اخلاق آن حضرت، مفاهیم و تعالیمی وجود دارد که برگرفته از قرآن و سیره نبوی است و رفتار امام در بُعد عبادت و اخلاق، کاملاً منطبق بر آیات الهی است و از طرف دیگر در بین عارفان، مبنا و پایه سیر و سلوک عارف برای رسیدن به درگاه حق تلقی می شود.
راز واژگانی و تاریخی ترنج در سوره یوسف علیه السلام
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
99 - 125
حوزههای تخصصی:
موضوعی که در برگردان فارسی واژه مُتَّکَأً در آیه 31 سوره یوسف در بیشتر ترجمه های فارسی قرآن کریم نادیده گرفته شده است. در بخشی از این آیه که روایتگر داستان رویارویی زنان مصر با حضرت یوسف(ع)، به دعوت همسر عزیز مصر است آمده:«وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً» یعنی زلیخا به زنان مصر، یک«متک» داد و بعد عنوان می کند «به هریک از آنان کارد داد». با اینکه در روایت این ماجرا در ادبیات منظوم و منثور فارسی-از زمان رودکی تا امروز- سخن از حضور نارنج یا ترنج در دست زنان مصر بوده است اما در بیشتر ترجمه های فارسی از نارنج یاد نشده است. بررسی63 ترجمه فارسی این آیه نشان داد فقط 5 درصد از مترجم ها(3مترجم) این واژه را ترنج معنی کرده و 95 درصد(60 مترجم) آن را پُشتی، محفل، میوه و نوعی غذا ترجمه کرده اند. برای این منظور معنی واژه مُتَّکَأً در 168 کتاب تفسیر، حدیث و لغت به زبان عربی، بررسی و مشخص شد 101 کتاب این واژه را واژه ای عبری دانسته و آن را ترنج یا نارنج معنی کرده اند. بنابراین بهترین معادل برای واژه مُتَّکَأً در این آیه، ترنج یا نارنج است و این امر، لزوم گسترش دایره معنایی واژگان چندمعنایی تا مرز شناسایی واژه های غیرعربی قرآن مجید را آشکار می کند و بر اهمیت تناسب برگردان فارسی واژه گان چندمعنایی با بافت متن و منطق آیه دلالت دارد. از سوی دیگر مطابقت تاریخی-گیاه شناسی ترنج نشان می دهد که این گیاه در زمان حضرت یوسف(ع) در مصر، میوه ای لوکس و وارداتی بوده و هنوز در مصر کشت نمی شده است و این حقیقت، بیانگر یکی دیگر از اعجازهای کلامی-تاریخی قرآن مجید است.
تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی شعر فردای انقلاب فریدون توللی بر اساس روش مربع ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
81 - 94
حوزههای تخصصی:
فریدون تولّلی از نخستین طرفداران نوآوری های نیمایوشیج در شعر فارسی است که در عرصه شعر معاصر به عنوان شاعری رمانتیک نیمه س نتی شناخته می شود. وی در کنار فعالیت های مستمر سیاسی و اجتماعی، تلاش داشت در قامت شاعر و منتقد به توضیح و تبیین نوع شعر دلخواه خود بپردازد و چند مجموعه شعری وی با مقدمه و یادداشت همراه است. مقدمه مبسوط توللی بر مجموعه شعر رها در شناخت و دفاع از شعر نو و انتقاد از شاعران کهنه گرا و انجمن های ادبی آن دوره به نوعی مانیفست شاعران رمانتیک به حساب می آید. اما در این مجموعه در کنار اشعار رمانتیک و عاشقانه، اشعار سیاسی و اجتماعی هم دیده می شود که شعر فردای انقلاب از مشهورترین این اشعار است. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی شعر فردای انقلاب به روش مربع ایدئولوژیک و تحلیل این موضوع است که شاعرِ وابسته به اندیشه های حزب توده، در این شعر، از چه تمهیداتی برای پیشبرد اهداف حزبی خود بهره برده است. نتایج بررسی این شعر نشان می دهد که شاعر بیشترین تمرکز را بر تقویت نقاط قوت خودی و تضعیف نقاط قوت غیرخودی دارد و به نقاط ضعف خودی و غیرخودی توجه کمتری دارد. اما از سوی دیگر این نتیجه نیز حاصل شد که روش مربع ایدئولوژیک را می توان به جای چهار ضلع به شش ضلع ارتقا داد و گسترش رفتار سیاسی و اجتماعی شاعر در توصیف نیروهای خودی و غیرخود ذیل شش ضلع می تواند به ارتقای روش مربع ایدئولوژیک منجر شود.
الفتی بن حسینی ساوجی و روایح گلشن قطبشهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
الفتی بن حسینی ساوجی، شاعر شیعی سده یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رساله «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است. روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانسته اند؛ در حالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ساوجی است و انتساب آن به الفتی یزدی نادرست است. روایح گلشن، رساله ای کوتاه و مشتمل بر دیباجه و هفت رایحه و خاتمه است که با نثر آمیخته به نظم به سبک متون مصنوع و فنی در وصف عبدالله قطبشاه و معرفی خیل و خدم و لشکریان و کاخ های شاهی و جشن ها و اعیاد معروف و زیبایی های حیدرآباد به سال 1051 نگارش یافته است. الفتی مُنتهای همت خود را بر توازن آوایی متن و موزونی جملات گماشته است. از این رو، بهره گیری از انواع سجع و جناس و دیگرآرایه های لفظی چون تتابع اضافات و تکرار در کل اثر چشمگیر است. وی از آرایه هایی چون مراعات نظیر و تضاد نیز برای ایجاد تناسب و توازن معنایی جملات استفاده کرده است.
خوانش بینامتنی سیر نزولی و صعودی روح در آثار فلوطین و نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
235 - 260
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت به حضور یک یا چند متن در متن دیگر می پردازد و در خوانش بینامتنی، بر متون پیش روی مخاطب تکیه می شود . یکی از مباحث مهم عرفانی که می توان روابط بینامتنی آن را در متون فلسفی و عرفانی جست وجو کرد، سیر نزولی و صعودی روح از موطن اصلی و بازگشت به آن است. نجم الدین رازی عارف قرن هفتمی و فلوطین فیلسوف و عارف یونانی مصری در آثار خویش به این موضوع پرداخته اند. هدف اصلی این پژوهش خوانش بینامتنی آثار این دو عارف فیلسوف است که به شیوه توصیفی و تحلیلی بررسی و نقد شده است. با وجود انتقاد صریح نجم رازی از فلاسفه و مخالفت با برخی از آرای آنان، در خوانش بینامتنی مبحث سیر نزولی و صعودی روح، وجوه اشتراک متعددی در اندیشه های وی و فلوطین دیده می شود. فلوطین و نجم رازی در مباحثی همچون مفهوم سیر نزولی و صعودی روح، نزول روح در پیوستن به قالب و تأثیر عشق، جذبه و عنایت الهی برای صعود، فناناپذیری روح، ناهمسانی ارواح در سیر نزولی و صعودی و ... با یکدیگر همسو هستند. پدید آمدن حجب و انجام گناه را به عنوان موانع سیر صعودی روح ذکر کرده اند. همچنین خودآگاهی و شکوفایی استعدادهای بالقوه را نیز به عنوان حکمت و پیامد سیر روح از دیگر وجوه اشتراک اندیشه آنان است. به رغم استشهاد فراوان رازی به آیات و احادیث، دریافت هایش درباره سیر نزولی و صعودی روح، ترکیبی از بیان فلسفی و دریافت های عرفانی است.
پاییزانه و پاییزسرایی در شعر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
216 - 230
حوزههای تخصصی:
فصل پاییز و پدیده ها و عناصر پاییزی، از موضوعات محوری در شعر کودک به شمار می آیند. در این نوشتار، رویکرد شاعران کودک و انگیزه های آنان در بهره مندی از جاذبه های دیداری و قابلیت های طبیعی و زیستی فصل پاییز بررسی و تبیین شده؛ هم چنین، چگونگی بهره مندی شاعران کودک از ظرفیت های نمادین و اساطیری پاییز در جهت دستیابی به اهداف شعر کودک، تشریح و تحلیل گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بعضی از اشعاری که با موضوعیت پاییز در حوزه شعر کودک آفریده شده اند، در ایجاد پیوند عاطفی و هنری، میان مظاهرِ فصلِ پاییز و مخاطبان کودک موثر بوده؛ هم چنین در آشناساختن خوانندگان با محیط پیرامون و دگرگونی هایی که به واسطه رسیدن فصل پاییز در طبیعت و نیز در حیطه زندگی انسانی رخ می دهد، نقش ایفا می کنند؛ دیگر این که اشعار پاییزی کودکان بر اساس نمونه های مورد رجوع در این پژوهش، قابل تفکیک به چند گونه کلی با عناوینِ «رویکرد تصویری»، «رویکرد کلاسیک»، «رویکرد تصویری- شناختی» و «رویکرد عام» توانند بود و هر یک از این گونه ها دارای ماهیت و مختصاتی مستقل بوده و برآیند نگرش، سبک و شیوه بیانی خاصی هستند که شاعران کودک از آن برخوردارند.
ترس در داستان «شاخه های شکسته» اثر جمال میرصادقی: تحلیلی شناختی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
184 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی سازوکارهای شناختی استعاره و مجاز در مفهوم سازی احساس ترس در داستان کوتاه «شاخه های شکسته» اثر جمال میرصادقی (1354) است. برای این هدف، همه شواهد استعاری و مجازی بیانگر مفهوم ترس از اثر یادشده استخراج و در چارچوب نظریه استعاره های مفهومی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که در شاخه های شکسته، از 12حوزه مبدأ استعاری (دیدن فرد غریبه، شی ء بُرنده، تاریکی، موجود فراطبیعی، شنیدن صدا، تنها ماندن، ماده درون ظرف، مرگ، دیدن سایه، خون، حریف و دیدن چهره نامتعارف) و 16 واکنش بدنمند و رفتاری مجازبنیاد (بازماندن دهان، درخشندگی چشم ها، ناتوانی در حرکت، شنیدن صدای تنفس، تکان های جسمانی، ناتوانی در فکر کردن، گشاد شدن چشم ها، غش کردن، عرق کردن کف دست، قرمزی چشم ها، فرار، نگاه کردن به پشت سر، حفظ سکوت، خواندن دعا، مخفی شدن و رفتار حیوانی) برای صورت بندی مفهوم ترس استفاده شده است. نتیجه نهایی حاصل از بحث این است که استعاره های مفهومی و به ویژه استعاره های ساختاری برای بیان علت پیدایش ترس به کار رفته اند و واکنش های بدنمند و رفتاری مجازبنیاد، بر بازنمایی تأثیر ترس بر شخصیت ها تأکید داشته اند تا دلهره بیشتری عینی سازی شود. نوآوری این پژوهش، تأکید بر جداسازی نقش استعاره های مفهومی و مجاز در بازنمایی ترس است و از این نگاه، نتایج به دست آمده با سایر پژوهش ها متفاوت است.
«اسب تازی نهاد» سعدی و «باز شکاری» بوکاچو؛ توارد و تشابه یا تأثیر و تأثر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
129 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی تشابه مضمونی و تأثیر و تأثر شاعران و نویسندگان از/ بر یکدیگر ضرورت دارد چرا که به درک بهتر آثار آنان کمک می کند. این پژوهش، از رهگذر فولکلور تطبیقی، به بررسی مشابهت مضمونی شعری از سعدی و داستانی از بوکاچو می پردازد و به پرسش های زیر پاسخ می دهد: آیا مشابهت مضمونی میان شعر «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» از مقوله توارد و تشابه است، یا از مقوله تأثیر و تأثر؟ آیا این تشابه مضمونی از مقوله «قصه های سرگردان» یا «قصه های بین المللی» است؟ آیا احتمال دارد هر دو از یک منبع مشترک متأثر باشند؟ به علت وجود قرب تاریخی جغرافیایی، و وجود وسایل و طرق مشخص نقل و انتقال (مانند جنگ های صلیبی، اسپانیای سده های میانه، و تجارت با کشورهای خاور نزدیک) حکایت «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» بوکاچو بر خلاف مشابهت مضمونی نه از مقوله توارد و تشابه بل از مقوله تأثیر و تأثر است و تصور اخذ و اقتباس مستقیم این دو داستان از یکدیگر بعید و آشنایی بوکاچو با داستان سعدی و حتی عوفی، مقدم بر سعدی، نامحتمل است. به علاوه، به خاطر شباهت های زیاد در جزئیات، در مشابهت مایگانی و در ترتیب و توالی دو داستان، شاید بتوان دو داستان را دو روایت از یک نوع داستان دانست که هر دو داستان از یک اصل منشعب شده اند. به احتمال زیاد روایت شفاهی یا کتبی اصل عربی این داستان به وسیله صلیبی ها و از رهگذر زبان لاتین به عنوان زبان میانجی به اروپا راه یافته و بوکاچو از آن متأثر شده است
بررسی تطبیقی دریافت ابراهیم الشواربی و عباس زلیخه از غزل 175 حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از گرایش های جذّاب و بسیار با ارزش و مفیدِ عرصه نقد ادبی است و چون شیوه های پژوهش در ادبیات تطبیقی مختلف و متعدّد است؛ به گونه ای که هر پژوهشگر بر اساس شیوه پژوهشِ خویش، مکتب یا منهجِ مناسب را برمی گزیند. با پیدایش نظریه دریافت در سال 1989م ، به نقش خواننده توجه بیشتری شد و منهجِ تلقی یا دریافت محوری، رسمیت یافت. از موضوعات پژوهشی در عرصه نظریه دریافت، برداشت صاحبانِ فن و ادیبانِ عربی زبان از شعر فارسی است. در این زمینه، حافظ شیرازی توجه ادیبان و پژوهشگران عرصه ادبیات در زبان های دیگر را جلب کرده است و ادیبان عربی زبان در برداشت از شعر حافظ، سهم بسزایی دارند. ابراهیم امین الشواربی و علی عباس زلیخه از ادیبانی هستند که به شعر حافظ توجه ویژه ای داشته و برداشت خویش را به صورتِ شعر و نثر عرضه داشته اند. در این پژوهش دریافت دو ادیب از غزل 175 حافظ (بر اساس نسخه غنی قزوینی) عرضه شده و مورد بررسی و تحلیل و مقایسه قرار گرفته و در نهایت برداشت نگارنده نگارش می شود. بطور عموم می توان گفت، دریافتِ الشواربی از ابیات غزل حافظ، جامع تر از دریافتِ زلیخه است؛ ولی از نظر عاطفی و احساسات، دریافتِ زلیخه برتر از دریافتِ الشواربی است
تحلیل ساختار روایی رمان های فریبا وفی بر مبنای رویکرد سارا میلز در سه سطح گفتمان، جملات و واژگان با تکیه بر پرنده من و رؤیای تبّت
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
107 - 146
حوزههای تخصصی:
تجارب زنان و تفاوت آن با تجارب مردان، زمینه ساز شکل گیری رویکردهای مختلفی در زمینه پیوند زبان و جنسیت شده است. زنان و مردان در کارگرفتِ برخی ویژگی های زبانی گرایش های متفاوتی دارند و همین امر سبب تفاوت زبان آنان با یکدیگر می شود. در این پژوهش سعی می شود به شیوه توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داد که در ساختار روایی رمان های فریبا وفی تفاوت میان زبان زنان و مردان در قالب شاخص های مدّنظر سارا میلز در سطح واژگان، جملات و گفتمان، چگونه نمود یافته اند؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی این رمان ها، زبان زنان در هر سه سطح، مطابق با پیش بینی های مدّنظر سارا میلز است. ازآنجاکه نویسنده، زنی است که درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان در نوشتار وی فراوان است، هم چنین استفاده از تصویرگری دقیق، جزئی نگری، بهره گیری از واژگان جنسیتی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، واژگان عاطفی و مانند این ها. زن های این رمان ها از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده کرده اند و با پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از درخواست های غیرمستقیم، زبانی مؤدبانه را برای گفت وگوهای خویش برگزیده اند. بسامد قابل توجه جملات کوتاه، استفاده از نشانه های فرازبانی سه نقطه، توصیفی، ناتمام، محافظه کارانه و مشارکت گرا با مؤلفه های مدّنظر سارا میلز همخوانی دارد. در سطح گفتمان نیز تعدد شخصیت های زن، زاویه دید سوم شخص، متن روایی و راویگری نویسنده، اشاره به پیشینه خانوادگی، جایگاه اجتماعی زنان، اشاره به بحران های عاطفی و هویتی در زندگی زنان دیده شد. بسامد قابل توجه حضور شخصیت های زن در جریان پیشبرد روایات، نوستالژی، آداب و رسوم و خرافات، امید و انتظار از نمودهای مؤلفه های مورد بحث به شمار می روند.
آذربایجان و ترکان در آینل سه متن از قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
133 - 145
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم تاریخی زبانی در دوره اسلامی ایران حضور ترکان در آذربایجان و رواج زبان ترکی در این بخش از ایران است. این نظریه مهم که مردم آذربایجان پیش از رواج ترکی به یکی از زبان های ایرانی شاخه شمال غربی سخن می گفته اند، امروزه به اصلی خدشه ناپذیر در تاریخ زبان های ایرانی تبدیل شده و دانشجویان این حوزه از مطالعات ایرانی آن را در آغاز کار می آموزند. بااین حال، گرچه می دانیم نخستین بار ترکان سلجوقی بودند که به شمال غرب ایران وارد شدند و اندک اندک با تشکیل گروه های جمعیتی زبان خود را نیز در آنجا درگستردند، امّا ترسیم تاریخ نفوذ تدریجی ترکان و زبان ترکی در آذربایجان از زمان ورود سلجوقیان تا تشکیل حکومت صفویّه در قرن دهم، می تواند روند تغییر زبان را در این بخش از ایران روشن تر کند. از همین روی، ما در این مقاله با تکیه بر شواهدی از سه متن فارسی در قرن هفتم هجری که دو تای آن ها از حوزه جغرافیایی آذربایجان و یکی نیز از شیراز برگزیده شده است، نشان می دهیم در این قرن نیز گرچه ترکان گروه های جمعیتی بیشتری در آذربایجان و ارّان تشکیل داده اند، امّا همچنان مردم آذربایجان در بین خودشان و ترکان هیچ پیوندی متصور نبوده اند و ترک و ترکی را بیگانه می دانسته اند.
تحلیل گونه های زبانِ ادبی خاطره نگاری با تکیه بر آثار خاطره نگار از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
41 - 70
حوزههای تخصصی:
زبان ادبی یکی از مؤلفههایی است که در انواع ادبی و هنری در تأثیرگذاری بر مخاطب نقشدارد و از منابع ارزنده برای شناخت آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دورههای مختلف بهشمار میرود. به بیانی دیگر؛ مطالعه زبان ادبی ماهیت و ساختار افکار و آراء شاعران و نویسندگان را هویدا میسازد. زبان ادبی مانند دیگر زبانها در همه حوزههای جغرافیایی، دورههای تاریخی و بافتهای اجتماعی یکسان نیست. خردهفرهنگهای متفاوت جامعه از عوامل مهم بروز این تنوع اجتماعی است که سبب ایجاد "گونههای زبان ادبی" متنوع شدهاند. نویسندگان و شاعران در طول تاریخ برای بیان خاطرات خود از گونههای متفاوت زبانی بهره بردهاند. این تفاوت زبانی، سبک زبانی خاصی را برای هر اثر ادبی ایجاب کرده است. نگارندگان مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی انواع گونههای زبان ادبی در آثار خاطرهنگار از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداختند. نتایج پژوهش از تفاوت زبان ادبی خاطرات حکایت میکند. ازآنجاکه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی قشرهای مختلف جامعه سبب تنوع زبان و سبک آثار میشود؛ زبان خاطرات رجال حکومتی با زبان خاطرات شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی تفاوت بسیار دارد؛ چنانکه این تفاوت در زبان خاطرات "سردار مریم بختیاری" (عامیانه و گویشی) با زبان خاطرات "مشیرالدوله" (معیار و علمی) دیده میشود و با خاطرات ادبی نظیر آنچه در کتابهای ورقپارههای زندان، روزها و ... (ادبی، تمثیلی) دیده میشود نیز تفاوت بسیار دارد. زبان ادبیِ خاطرات نویسندگان فرهنگی و اجتماعی در قیاس با خاطرات شاعران و رجال درباری تفاوت و تنوع زیادی دارد.
گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
164 - 133
حوزههای تخصصی:
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.
ترجمه رباعیّات خیّام فیتز جرالد: از درمانگری شخصی تا درمانگری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
72 - 49
حوزههای تخصصی:
در عرصه ادبیات جهان و دادوستد فکری و ادبی میان فرهنگ ها و ملل مختلف، بدون تردید هیچ شاعری به اندازه عمرخیّام و رباعیّاتش بر فضای فرهنگی، ادبی و فکری اروپا، به ویژه انگلستان دوره ویکتوریا اثرگذار نبوده است. در این دوره طبقه متوسط، به واسطه ثروت حاصل از فعالیت های تجاری و استعماری و با تکیه بر پایگاه دینی اش بر تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فکری انگلستان سلطه داشت و ارزش های آن به ارزش های حاکم و مبنا تبدیل شده بود. امّا با آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم، سلطه مرجعیّت های این طبقه با چالش های سهمگین از جانب پژوهش گران علوم تجربی و اجتماعی مانند داروین، مارکس، نیچه و فروید مواجه شد و این چالش ها ازهرجهت باعث تزلزل روحی، معنوی و اجتماعی این طبقه شد. ترجمه رباعیّات خیام را فیتزجرالد در چنین فضایی منتشر کرد. مسئله مورد بررسی در این مقاله چراییِ «پذیرش» این ترجمه در این دوره است. در پاسخ، دو عامل زندگیِ شخصی مترجم و وضعیت اجتماعی، فرهنگی و به ویژه فکری آن دوره نقش بسزایی دارند؛ با این تأکید که کار ترجمه رباعیّات ابتدا برای فیتزجرالد نقش نوعی درمانگری شخصی را داشته که بعدها از طریقِ مراجع میدان فرهنگی و ادبی به نوعی درمانگری اجتماعی تبدیل شده است.
معرفی نسخه خطی بحرالخواص و بررسی محتوایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف: بحرالخواص اثر طبیب کرمانی از مهم ترین کتاب های طبی نگارش شده در قرن نهم هجری است که هفت دست نوشته از آن در کتابخانه های سراسر جهان موجود است. این اثر که قرابادینی در انواع داروهای گیاهی، معدنی و حیوانی و ترکیبات حاصل از آن هاست؛ از حیث درج بدل داروهای کمیاب و نام محلی ادویه ها در ایران و سایر ممالک و فراهم آوردن آرای حکیمان متعدد در کنار نظریات مؤلف، اهمیت ویژه ای دارد. تصحیح و معرفی این اثر موجب شناخت جایگاه آن در میان آثار مشابه، شناخت بدل داروها و ارائه درمان های دارویی نوین در طب سنتی خواهدشد. روش :در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به معرفی و بررسی محتوایی بحرالخواص پرداخته شده است. یافته ها:بحرالخواص حاصل تجمیع آرای موجود در اختیارات بدیعی و نظریات، تحقیقات و مشاهدات مؤلف و بیش از 60 حکیم دیگر است که برخی از آنان ناشناس اند. ترجمه ادویه ها به پنج زبان و هفت گویش و ارائه ترکیبات دارویی جدید، بحرالخواص را به اثری قابل توجه تبدیل کرده است. نثر این اثر بینابین است؛ به طوری که دیباچه کتاب نثری مصنوع و متکلف و آراسته به آرایه های لفظی و ادامه متن نثری علمی دارد. همچنین کاربردهای کهن زبانی و نحوی، استفاده از آرایه های معنوی و انعکاس اندیشه های ذهنی مؤلف در متن اندک است. نتایج:بحرالخواص اثر طبیب کرمانی مشتمل بر یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه است و در نگارش آن به صورت مستقیم از اختیارات بدیعی و گلستان سعدی تأثیر پذیرفته شده است. درج اسامی ادویه به پنج زبان فارسی، ترکی، عربی، هندی و یونانی و هفت گویش مصری، شامی، خراسانی، کرمانی، شیرازی و کابلی بر اهمیت این اثر افزوده است. در بحرالخواص از آرای حکیمان مشهوری چون ابوعلی سینا، فخرالدین رازی، انصاری، جالینوس، دیسقوریدوس، ابن سراج الدین جوزجانی، ابن ماسویه، جاحظ، ارسطاطالیس، طبری، بقراط و ... استفاده شده است. تلخیص، تفصیل و تغییر دستورات دارویی دیگر حکیمان، نجوم پزشکی و دستورات دارویی جادویی و خرافی، ارائه بدل داروها و نقل چندین درمان برای بیماری واحد از ویژگی های دیگر بحرالخواص است.
Silence gavaldien: un labyrinthe des paroles romantiques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans chaque texte, il y a plusieurs strates qu’on peut analyser pour comprendre les couches inférieures de la structure du roman. Celui-ci est une synthèse harmonieuse des idées qui forme son essence primordiale. Le mouvement romantique a bien nourri la pensée des écrivains contemporains dont Anna Gavalda n’est pas une exception. Elle nous prend par la main et nous dit de venir dans son histoire. Si on pense profondément, on peut vivre mieux, car on sauve perpétuellement l’âme d’une monotonie accablante. La sagesse d’Anna Gavalda apparaît à travers son silence, qui nous suggère la simplicité de vivre. Dans cette recherche, nous essayons de traduire le sens du silence au point de vue psychologique selon les idées de Jacques Lacan et en même temps les points de vue philosophique dans l’œuvre gavaldienne. Ensuite, nous allons décrypter les éléments romantiques déterminés comme l’idéal de référence chez Anna Gavalda dans Billie et nous allons répondre à cette question fondamentale selon laquelle dans quelle mesure l’auteure était influencée par le Romantique et particulièrement Alfred de Musset. Finalement, on va faire un pont entre ce silence philosophique et son génie romantique.
کاربرد مکر و مکراندیشی در حکایت تمثیلی بوم و زاغ در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
114 - 134
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه اثر داستانی تمثیلی است که از زبان حیوانات بیان شده است. حیوانات در آن تمثیل هستند و آفریننده آن، توانسته از این نقشها برای هشدار به انسانها و داشتن زندگی بهتر بهره جوید. یکی از حکایتهای زیبای این کتاب ارزشمند، داستان بوم و زاغ است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. هدف از این مقاله، بررسی عنصر مکر در رفتار و گفتار شخصیت مکراندیش در داستان بوم و زاغ است. حکایتهای مرتبط با مکر در داستان بوم و زاغ، چگونگی آغاز دشمنی بوم و زاغ، مکر رسول ملک خرگوشان، مکر گربهی روزهدار، مکر دزدان برای بردن گاو زاهد، مکراندیشی در داستان بوم و زاغ و تمثیلهای زاغ و بوم از بخشهای مختلف این پژوهش است. این پژوهش بر آن است که با روش تحلیلی- توصیفی و ابزار کتابخانهای به بررسی عنصر مکر در شخصیت مکراندیش داستان تمثیلی بوم و زاغ کلیله و دمنه پرداخته شود و در پی پاسخ به این سؤالات بوده است که شخصیت مکراندیش و ویژگی آن در داستان تمثیلی بوم و زاغ چگونه ترسیم شده است و چگونه از عنصر مکر برای غلبه بر دشمن استفاده کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چند چیز باعث پیروزی مکراندیش است: علم، حلم، سیاست و مکر، رازداری و استقبال از خطر. دلیل گزینش این حکایت، وضوح بیشتر عنصر مکر در شخصیتهای تمثیلی آن است که جذّابیت داستان با وجود آن بیشتر شده است.