فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
53-74
حوزههای تخصصی:
سید قوام الدین حسین بن صدرالدین علی معروف به ذوالفقار شروانی (د: 689ه.ق.) و متخلص به ذوالفقار و قوام از شاعران فصیح فارسی گو و از مادحان خوارزمشاهیان و اتابکان لُر و قراختائیانِ کرمان است. با وجود اینکه وی از شاعران توانا و دانشمند ادب فارسی به شمار می رود، پژوهشگران چندان به آثار وی توجّهی نشان نداده اند چرا که تا امروز چاپی حروفی از دیوان وی در دسترس نیست و چاپ عکسی نسخه دیوان وی تنها یک بار در 1934م. منتشر شده است. با بررسی دیوان وی درمی یابیم که تعداد قابل توجّهی واژه بسیط یا بسیط گونه که در فرهنگ های رایج فارسی مدخل نشده است و یا شواهد چندانی در متون فارسی ندارد در اشعار وی به کار رفته است. وجود این لغات در دیوان ذوالفقار شروانی می تواند ناشی از گویش ذوالفقار شروانی باشد. پژوهش حاضر که از روش کتابخانه ای بهره برده است کوششی است برای خوانش صحیح دیوان ذوالفقار شروانی و بحث درباره لغات نادرِ اشعار وی. در این پژوهش با مراجعه به پیکره های زبانی و فرهنگ های متداول فارسی، درباره این لغات صحبت شده است تا راه برای افزودن این لغات و شواهد به فرهنگ های فارسی و نیز تصحیح انتقادی و شرح این دیوان در آینده هموار شود. همچنین نویسندگان مقاله حاضر با بررسی دقیق دیوان ذوالفقار شروانی، نکاتی را درباره زندگی وی یافته اند که از دید تذکره نویسان و پژوهشگران پیشین پنهان مانده است.
بررسی تطبیقی مولفه «چندصدایی» در رمان های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین (سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
113 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.
روان شناسی رنگ در شعر مقاومت افغانستان براساس نظریّه ماکس لوشر (مطالعه موردی اشعار عبدالقهّار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
73 - 101
حوزههای تخصصی:
تحوّلات ادبیّات معاصر فارسی در افغانستان بازتاب دهنده اوضاع اجتماعی سیاسی و بیانگر ضرورت های فرهنگیِ نوین و گرایش های تجدّدخواهانه و، همچنین، زمینه ساز شکل گیری جریان های شعری متفاوتی شده است که هریک، برمبنای اندیشه های آرمان گرایانه خود، این مضامین را بازتاب می دهند. کاربرد متفاوت رنگ در اشعار شاعران افغانستان نیز در انعکاس عواطف و اعتقادات و اندیشه های فردی و اجتماعی و سیاسیِ آنان نقشی مهم دارد. ازآنجاکه انتخاب هر رنگی نشان دهنده شخصیّت عاطفی و معنوی و وضعیّت و حالات روانی فردِ انتخاب کننده است، به مدد «آزمون رنگ/ روان شناسی رنگ» ماکس لوشر، می توان دلایل ترجیح هر کس را در انتخاب رنگ ها بررسی و وضعیّت روحی روانیِ او را تحلیل کرد. شاعران جریان های گوناگون شعری نیز از رنگ ها به مثابه ابزاری برای تحقّق اهداف سیاسی اجتماعیِ خویش بهره برده اند؛ از آن جمله است شاعران جریان شعر مقاومت از سرآمدترین جریان های شعر معاصر افغانستان که در بیان افکارِ خود از طیف رنگ های متفاوت بهره گرفته اند. رنگ ها، در اشعار قهّار عاصی (از برجسته ترین شاعران جریان مقاومت افغانستان)، نیز کاربردی فراوان دارد. بررسی کارکرد هشت رنگِ کاربردی در اشعار قهّار عاصی، به شیوه توصیفی تحلیلی، حاکی از آن است که رنگ سرخ بسامدی معنادار دارد و دلیلی است بر گرایش شاعر به مفاهیم شهادت و قیام و مبارزه. همچنین، فراوانی بسامد رنگ سبز از تمایل شاعر به اصلاح وضعیّت موجود جامعه و امید به زندگیِ بهتر حکایت دارد. بنابراین، خوانش روشمند شعر مقاومت افغانستان، براساس نظریّه لوشر، می تواند ما را به شناخت جامع و دقیق افکار و شخصیّت شاعران و لایه های پنهان شعر معاصرِ افغانستان رهنمون سازد.
ویژگی های اسلوب تزریق در شعر فوقی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
185 - 223
حوزههای تخصصی:
طرز «تزریق» یکی از زیر سبک های شعری در دوره رواج سبک هندی است. از آن جا که حتی در آن دوره نیز این شیوه چندان فراگیر نشد، ابیات اندکی از شاعران تزریق گو به ما رسیده و اطلاعات مختصری درباره شعر تزریق در تذکره ها موجود است؛ بنابراین صرفاً با اتکا به مطالب مندرج در تذکره ها نمی توان به درستی چیستی تزریق و مبانی آن را تشخیص داد. در دوران معاصر نیز با وجود آنکه چند مقاله درباره تزریق نوشته شده است، به دلیل آنکه غالب پژوهشگران بدون توجه لازم به بستر تاریخی، اجتماعی و ادبی تزریق گویی را صرفاً با اتکا به رویکردهای جدید علوم ادبی بررسی کرده اند ابهام ها و پرسش های پیشین کمابیش به قوت خود باقی است. ما در این پژوهش برآنیم تا با روشی توصیفی تحلیلی مبانی تزریق گویی را با اتکا بر زمینه تاریخی، به خصوص با بررسی خود متون تزریقی و نظر خود تزریق گویان درباره شعر تزریق دریابیم. جهت نیل به این مقصود نسخه خطی اُطوزنامه سروده ملافوقی یزدی را که پرحجم ترین و بهترین منبع موجود در این زمینه است برگزیده ایم. فوقی در مقدمه اطوزنامه اذعان داشته تمامی اشعار و عبارات اثر خود را به طرز تزریق سروده و درباره علت تزریق گویی خود توضیحاتی داده است که براساس آن ها دست کم می توان مبانی تزریق گویی را براساس کامل ترین مجموعه موجود شعر تزریق بررسی و تبیین کرد.
بلاغت تصویر در رباعی های بیژن ارژن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
6 - 27
حوزههای تخصصی:
شماری از رباعی سرایان معاصر توانسته اند سنّت های گذشته را با ذوق خود بیامیزند و آثاری ماندگار خلق کنند؛ از این رو قالبی مانند رباعی هم توانسته، در کنار پایبندی به سنّت، بستری برای مدرنیته (نوگرایی) باشد. مدرنیته رویکردی به نو شدن و شیوه ای از اندیشه و احساس است که، در سده های اخیر، به یک جریان مسلّط اجتماعی و فکری تبدیل شده . رباعی سرایان، به شیوه های گوناگون، به نو کردن این قالب اهتمام داشته اند که یکی از آن ها «تحوّل خیال» است. بیژن ار ژن از رباعی سرایان نو گرایی است که گونه گونیِ تصویر در رباعی هایش مشهود است. در جستار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و با نگاه ویژه به کتاب چارانه های بیژن ارژن، تحوّل خیال و تصویر در رباعی های این شاعر بررسی خواهد شد. بنا بر یافته های پژوهش، در رباعی های او هم تصاویر خیال محور دیده می شود که معمولاً در سطح شکل گرفته اند و هم تصاویر تخیّل محور که در عمق سامان یافته اند. تصاویر رباعی های ارژن را براساس تصاویر مکاتبی چون رمانتیسیسم (احساسات گرایی)، رئالیسم (واقع گرایی)، سمبولیسم (نمادگرایی)، ایماژیسم (تصویرگرایی)، و سوررئالیسم (فراواقع گرایی) می توان تحلیل کرد. در رباعی های متضمّن تصاویر رئالیستی (واقع گرا)، تصویرْ تکّه تجسّم پذیری از واقعیّت است که در خود حرفی نهفته دارد و براساس منطق تصویرگری در بلاغت کهن شکل نگرفته است. در تصاویر رمانتیک (احساسی) و سمبلیک (نمادین)، تصویر پلی است میان عالم حسّ و ادراک. در رباعی های ایماژیستی، تصویر قائم به خود است و شکل گرفتن رباعی به قصد بیان هیچ گونه حسّ و اندیشه ای نبوده . رباعی های سوررئالیستی دربرگیرنده تصاویری است که نظم جهان و پدیده ها را به هم می ریزد و دنیایی تازه و ناشناخته خلق می کند.
Persian Lexicography in Anatolia (Asia Minor)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
Persian lexicography in Anatolia or Asia Minor is a part of prominent linguistic activities that began in the sixth and seventh lunar centuries. According to historical documents, during the Ottoman period, the Persian language was profoundly noticed by Turkish people. It was considered one of the three languages (alsane-ye salase) of the world of science (Turkish-Persian-Arabic) in that territory. The evidence of this claim is the large number of literary and educational works written in Persian in that territory. Among these works, dictionaries form a large group of works aimed at teaching the Persian language. Therefore, studying these dictionaries can help linguists find out language learning facts and know the status of the Persian language among the people of this land. In this article, the dictionaries containing the Persian words, either as the source or as the target language were looked for and reviewed. Most of the approximately 150 dictionaries gathered were in the form of manuscripts kept in Turkish and Iranian libraries. Out of this number, about 89% of the works were original contexts, and the rest were documents of previous studies. The results of this research have been presented statistically both in terms of the content regarding the language, form (prose or verse), purpose, and the subject and historical development. According to the findings, most dictionaries belong to the period of pre-Tanzimat, and the number of prose Persian-Turkish dictionaries was the maximum compared to other forms of dictionaries. Also, the maximum number of verse-formed dictionaries, mostly known as Tuhfe, was written during this period.
استعاره های مفهومی دربارل زنان در شعر سه شاعر زن افغانستانی؛ مطالعه موردی: محجوبه هروی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، باران سجادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
شاعران زن در افغانستان با توجه به شرایط گفتمانی و تجربه زیسته بازنمایی های متعددی از موضوعات شعری ارائه داده اند. استعاره هایی که با محوریت زن ساخته شده تصویری از وضعیت و موضع زنان در افغانستان به دست می دهد. ما در این مقاله به سراغ استعاره های زن در شعر سه شاعری می رویم که هرکدام طیفی از شاعران و مردم افغانستان را نمایندگی می کنند. محجوبه هروی به ذهنیت سنتی نزدیک تر است. او از نظرگاه سنتی نسبت به زنان فاصله نگرفته و جز بیان اعتراضاتی اندک، در همان چارچوب سیر می کند. حمیرا نکهت از موضع یک زن سنتی آغاز می کند اما هرچه جلوتر می رود دیدگاه هایش مدرن تر می شود. جایگاه زن در شعر او از وضعیت انفعال و انعطاف به فعال بودن تغییر می کند. او تا آخرین لحظات عمر ارتباطش را با سنت فرهنگی قطع نکرده و پیوسته خواهان اصلاح آن است. باران سجادی از همان آغاز با موضع سنت شکنانه وارد شده و با تابوشکنی های متعدد بر آن است که از سنت بگذرد نه اینکه آن را اصلاح کند. پیکره متنی تحقیق، آثار این سه شاعر و شیوه کار تحلیل محتواست. ابتدا همه استعاره های زن در شعر هریک از سه شاعر مذکور را استخراج کردیم و سپس با تعیین انگاره ها و کلان استعاره ها به تحلیل استعاره ها برای دست یافتن به نظام ذهنی هر شاعر مبادرت ورزیدیم.
نکات تعلیمی در منظومه های حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاه نامه سلیمانی (شاهنامه عارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی گونه ای از ادبیات فارسی است که دربرگیرنده تعالیم اخلاقی و آموزش دهنده آن است. این گونه ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامه هایی که بازمانده از ایران باستان و دوره ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی و... ادامه یافته است. در میان انواع ادبی، حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامه این مبحث، آثاری همچون مثنوی شنهشاه نامه سلیمانی که اثری حماسی و دربرگیرنده تعالیم اخلاقی است، خودنمایی می کند. در این اثر که از فتح الله عارف از شعرای سده دهم هجری است، مواردی یافت می شود که نگارندگان را بر آن می دارد تا درباره ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسش ها که دسته بندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است و شاخصه های ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاه نامه سلیمانی کدام است، پس از بررسی ها مواردی همچون ستایش خرد و خردمندی، حمد خدا، شنیدن پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش جهان سپنجی، نکوهش رذایل اخلاقی، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن، تأثیرپذیری از آیات و احادیث مورد توجه قرار گرفت و تحلیل شد.
تأثیر الانفعالات الأولیه على بنیه الاستعارات المفهومیه فی الشعر المعاصر الفارسی والإنجلیزی؛ من الأسس العصبیه إلى التفسیر الثقافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه العلاقه بین الانفعالات الأولیه والاستعارات المفهومیه فی اللغتین الفارسیه والإنجلیزیه من منظور اللسانیات المعرفیه. فالاستعارات المفهومیه، بوصفها أدوات معرفیه، تلعب دورًا مهمًا فی تنظیم ومعالجه المعلومات اللغویه، کما تسهّل فهم الإنسان للمفاهیم المجرده من خلال تجاربه الحسیه. من ناحیه أخرى، تشکل الانفعالات الأولیه مثل الفرح، الحزن، الخوف والغضب – التی تنبع من البنى العصبیه المشترکه لدى البشر – أساسًا للعدید من هذه الاستعارات. وقد تم فی هذه الدراسه إجراء مقارنه بین الاستعارات الانفعالیه فی الأدب المعاصر الفارسی والإنجلیزی. وتُظهر النتائج أن کلتا اللغتین تستخدمان استعاراه متشابهه للتعبیر عن الانفعالات. فعلى سبیل المثال، یتم وصف الحب فی کلتا اللغتین من خلال استعارات الحراره، الضوء، والنار، والخوف من خلال الظلام والظل. ومع ذلک، تؤدی الاختلافات الثقافیه والتاریخیه واللغویه إلى بروز تمایزات فی نوع وکمیه استخدام هذه الاستعارات. ففی اللغه الفارسیه، غالبًا ما تُعبّر الانفعالات بصوره أکثر عمومیه من خلال مفاهیم مثل "حال جید" و"حال سیئ"، بینما تُستخدم فی اللغه الإنجلیزیه مفردات أکثر تحدیدًا ودقه لوصف الانفعالات. وتُظهر نتائج الدراسه أن الاستعارات الانفعالیه لا تعکس فقط التجارب الحیاتیه المشترکه بین البشر، بل تتأثر أیضًا بالعوامل الثقافیه والاجتماعیه، وتعمل کأداه لتنظیم ومعالجه الانفعالات على المستوى المعرفی.
نسبه المخالفه من أصول التعاون لغرایس (دراسه محاورات روایه "اللصّ و الکلاب" لنجیب محفوظ أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
9-36
حوزههای تخصصی:
یعتقد الفیلسوف المعاصر باول غرایس أنّ أربعه أصول هامّه تقع تحت طبقات الحوار هی: الکمیّه، الکیفیه، العلاقه و أسلوب التعبیر. تضمّن مراقبه هذه الأصول تکوین العلاقه المتقابله و تؤدّی إلی النجاح و الإستکشاف فی الکلام. یطرح أصل التعاون من وجهه نظر غرایس من خلال الحوار، فنستطیع أن نستخدمه فی تحالیلنا لمحاورات القصه. إخترنا لدراسه هذه النظریه روایه اللصّ و الکلاب لنجیب محفوظ. لأنّه یعتبر الکاتب الممیّز بکتابه القصص باللغه العربیه. أنّ نجیب محفوظ دائماً یختار الأسلوب الکلامی و أسلوب الکلمه المنطوقه الممیّزه لشخصیات قصصه الذین یستطیعون أن یخبّؤوا نیّاتهم الباطنیه بکیاسه خلف العبارات التی یلفظونها. یستهدف هذا المقال بتحلیل أنواع الحوار الموجود بین شخصیات هذه الروایه و تحاول أن تدرس مقدار النسبه المخالفه من الأصول الأربعه لبطل القصه الذی أکّد علیها غرایس لکی تبیّن أی أصل من هذه الأصول الأربعه التی قد نقضت کثیراً حسب الترتیب من قِبل بطل الروایه.
النقد الاجتماعی لشخصیه المرأه فی روایه "الحفیده الأمریکیه" لإنعام کجه جی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
79-97
حوزههای تخصصی:
علم الاجتماع هو أحد فروع العلوم الاجتماعیه الذی یدرس الظواهر الاجتماعیه المتطوره فی المجتمع باستخدام المنهج العلمی. یُفهم مفهوم الشخصیه، کما هو الحال مع مفهوم الإنسان فی الأدب، بطرق متعدده. نموذجنا المفاهیمی للشخصیه قائم على المنظور الاجتماعی. یترکز هذا المقال على نقد اجتماعی لروایه معاصره بعنوان "الحفیده الأمریکیه" للکاتبه إنعام کجه جی. فی هذا البحث، وباستخدام نموذج الشخصیه الاجتماعیه، تم تحلیل ومناقشه الشخصیه النسائیه الرئیسیه فی الروایه. تُسلط الدراسه الضوء على القضایا الاجتماعیه والثقافیه مثل السیاسه، وانقسام هویه الإنسان الحدیث، والتحولات التاریخیه والاجتماعیه، بالإضافه إلى عوامل الانحطاط والأضرار الاجتماعیه مثل التقلید غیر المدقق والانحراف عن القیم والمبادئ الأخلاقیه وغیرها. تکمن أهمیه هذا البحث فی دراسه وتحلیل شخصیه المرأه الرئیسیه فی الروایه وکذلک فی علم اجتماع الشخصیه النسائیه فیها. وتخلص الدراسه إلى أن النساء استطعن التعبیر عن کفاءاتهن وقدراتهن بوضوح فی المجالات الاجتماعیه، وأظهرن حضورا ومشارکه فعاله إلى جانب الرجال فی کافه المجالات والمشاهد.
نمادهای اجتماعی در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
60 - 80
حوزههای تخصصی:
نماد یا سمبل یکی از جذاب ترین حوزه های خلاقیت در ادبیات است. در برهه های خاصی از زمان که هنرمندان قادر به بیان آشکار مفاهیم مورد نظر خود نبودند، به بیان غیرمستقیم یا نمادین متوسل می شدند. نمادهای اجتماعی عموماً یکی از پرطرفدارترین زمینه های ارائه مضامینی است که با رویکرد انتقادی و گاه سیاسی خلق می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی نمادهای اجتماعی در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد که برخی از نمادهای شعر م. سرشک، ساخته و پرداخته تصورات و تخیلات شاعرانه اوست و برخی دیگر به ساختار شعر معاصر که در برگیرنده خرده نماد، کلان نماد و نمادهای ارگانیک است، برمی گردد. زبان شعری این شاعر با توجه به اوضاع نابسامان دهه های چهل و پنجاه جامعه ایران که در فقر و فساد و ظلم به سر می برد، زبانی سمبلیک و نمادین است، اما در به کارگیری نمادها افراط و تفریط نمی کند. استفاده کاربردی از صورخیالی چون نماد در کنار جنبه زیباشناختی آن، یکی از ابزارهای او برای بیداری و آگاهی مردم است. از این رو، عمده ترین نماد شعری شفیعی کدکنی، نمادهای اجتماعی است. علاوه بر رویدادهای اجتماعی، وی از طبیعت و پدیده های طبیعی به شکلی نمادین برای بیان اغراض خود بهره جسته است. لذا پس از نمادهای اجتماعی، طبیعت و عناصر آن از پربسامدترین نماد شعری وی به شمار می آیند. افزون بر موارد ذکر شده، پاره ای از نمادهای بروز یافته در شعر شفیعی کدکنی به تأسی از شاعران همشهری، هم عصر یا ماقبل خود بوده است. البته این تأثیرپذیری بیشتر مربوط به دفترهای نخست شعری شفیعی است.
بررسی ویژگی های گونه شرقی زبان فارسی در شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های امیرخسرو دهلوی سرشار از ویژگی های تمایزبخش زبانی است که برخی از آن ها را می توان با گونه شرقی زبان فارسی مرتبط شمرد. امیرخسرو دهلوی و نظامی برخاسته از دو دوره زمانی و دو ناحیه جغرافیایی متفاوت شرق و شمال غرب ایران هستند. پرسش اصلی این است که برجسته ترین ویژگی های زبانی نمودیافته در شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی کدام است و تا چه حد می توان تفاوت های زبانی شیرین و خسرو و خسرو و شیرین را به تفاوت های شرق و غرب قلمرو زبان فارسی نسبت داد. یافته های پژوهش، نشانگر وجود ارتباط معناداری میان برخی از ویژگی های زبانی خاص این دو منظومه و ناحیه جغرافیایی سرایندگان آن ها است. به نظر نگارندگان، این تمایزها، اغلب به حوزه های آوایی و واژگانی زبان مرتبط اند و کمتر با نحو و جمله بندی ارتباط دارند. از میان ویژگی های آوایی و واژگانی، می توان به حذف صامت آغازین «ن»، کاربرد نون ساکن پیش از فعل ربطی «است»، سکون یا حرکت یافتن برخی از حرف ها، و کاربرد خاص «ایستاد» در شعر امیرخسرو دهلوی اشاره کرد که در شعر نظامی دیده نمی شود. نیز باید از لغت های «ته» به معنای زیر، «فرویش»، «توی/ تو»، «خله»، «گواران»، «پیش افتاد»، «هر همه»، «خیرباد» و «پیچاک» یاد کرد که زبان امیرخسرو دهلوی را از زبان نظامی متمایز می کند.
اُبژِه های فرانَسلی در ادبیاتِ تعلیمی کودک:بررسی داستان های مصوّرِ برگزیده بر پایه نظریاتِ بالِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
1 - 34
حوزههای تخصصی:
کریستوفر بالس، در نظریه "ذهنیت نسلی، از ابژه های سه گانه شامل خاطره ها، باورها و رفتارهایی سخن می گوید که به نیاز نسل نو برای قرارگیری در نظم کیهانی و همبستگی با نسل های پیشین پاسخ می دهند. در داستان های مصور ادبیات تعلیمی کودک، شخصیت های اسطوره ای نهضت پایداری به مثابه ی ابژه هایی فرانسلی هستند که با گذر از مرزهای زمانی به فضای مشترک ذهنی مخاطبان خود وارد می شوند و نقشی کلیدی در آشناسازی آنان با آرمان های اسلامی دارند. در این مقاله قصد داریم که با واکاوی چهار داستان مصور برگزیده، نقش ابژه ها را در بازنمایی مکتب شهید سلیمانی و هویت بخشی به کودکان و نوجوانان مشخص سازیم. پژوهش حاضر با رویکرد بین رشته ای، به دنبال پاسخگویی به این پرسش هاست: کدام نوع از ابژه های نسلی موجود در داستان های منتخب نقش چشمگیرتری در آشناسازی نسل نو با نهضت بیداری اسلامی دارد؟
بررسی حقیقت محمدیه، پیشینه و بازتاب بارزترین ویژگی های آن در متون عرفانی قرن ششم و هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگارهاول ما خلق الله یا همان نخستین آفریده حق، انسان کاملی است که بر وجود حضرت ختمی مرتبت( ص) به عنوان مصداق اتم انسان کامل در نظام هستی منطبق است؛ این انگاره که در عرفان اسلامی از آن به نام حقیقت محمدیه یاد می شود در اندیشه شعرا و عرفا جایگاه ویژه ای دارد؛ این حقیقت، اولین تجلی و ظهور مطلق و محض خداوند به صورت عین ثابت است که در متون عرفانی و فلسفی با اسامی دیگری همچون عقل اول، صادر اول، نور محمدی و مشیّت باری از آن یاد می شود. حقیقتی غیر مادی و ازلی، منشأ خلقت، مظهر تجلی ذات حق، واسطه فیض و خلیفه حق که بسیاری از عرفای نامدار در شرح و بسط آن مسائل مهمی مطرح کرده اند. این نوشتار با روش توصیفی– تحلیلی به بازتاب مفهوم حقیقت محمدیه و بارزترین ویژگی های آن در برجسته ترین متون عرفانی قرن ششم و هفتم اختصاص دارد. بدین منظور ابتدا منابعی در زمینه پیشینه مفهوم انسان کامل و نخستین مخلوق به عنوان یکی از بارزترین مصادیق حقیقت محمدیه در آیین ها و مکاتب بازخوانی و پاره ای مؤلفه های آن را بر آثار تعیین شده عرفانی و ادبی( آواز پر جبرئیل، تمهیدات، مرصاد العباد، منطق الطیر، مصیبت نامه، مثنوی معنوی و لمعات) انطباق داده، سپس مؤلفه های مشترک و نزدیک به هم استخراج شد. یافته های پژوهش نشان می دهد صفاتی چون مظهر اسم الله، علت پیدایش عالم هستی، قدمت نورمحمدی بر کائنات و واسطه فیض از مهم ترین بن مایه های مربوط به حقیقت محمدیه در متون عرفانی قرن ششم و هفتم است.
تحلیل نشانه شناختی شعر ستاره دور نادر نادرپور بر اساس نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
26 - 41
حوزههای تخصصی:
نظریه نشانه شناسی رویکردی نظام مند، خواننده محور و بر مبنای ساختارگرایی است که توسط مایکل ریفاتر (1978) به عنوان روشی کاربردی برای تحلیل اشعار و تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی ارائه شده است. مطابق این نظریه با بررسی نشانه های متن و کشف شبکه های معنایی آن تلاش می شود خاستگاه متن از طریق زیرانگاشت های ادبی که در آن گسترده شده به دست آید. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظریه ریفاتر را معرفی می کند، سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ستاره دور» از مجموعه اشعار «سرمه خورشید» نادر نادرپور می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر شعر مورد نظر با استناد به نظریه نشانه شناسی ریفاتر است و اینکه با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای علمی رویکرد ریفاتر، بتوان از این روش در خوانش خلاقانه و تحلیل دقیق تر اشعار مد نظر بهره گرفت و به نتایج متفاوتی دست یافت.
مقایسه عناصر غنایی در خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
58 - 77
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و مقایسه عناصر ادب غنایی به کار رفته در مثنوی های خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی می پردازیم. مواردی از قبیل عناصر محتوایی و عاشقانه، ترکیبات و تعبیرات غنایی، توصیفات نرم و لطیف، فضای غم آلود و انزواطلبانه، وصل و هجران، عاشق و معشوق، تصاویر و عناصر صوری، ذهن و زبان، زاویه دید، شخصیت های منظومه ها به تحلیل و مقایسه پرداخته شده است. این که خواجو به چه میزان تحت تأثیر نظامی بوده، یا ابتکار عمل و نوآوری هایی از خود نشان داده است، مورد تحلیل قرار می گیرد. بخش فراگیری از موضوعات غنایی و عشقی در هر منظومه غنایی با ذهنیات، احساسات و عواطف درونی، روزگار حال و گذشته شاعر عجین شده است. یافتن و الفت برقرارکردن بین مناسبات غنایی هر دو شاعر، به این پرسش پاسخ می دهد که در آثارشان به چه نوع مؤلفه هایی در بیان عناصر غنایی اهمیت بیشتری داده شده که در آثار دیگری مشاهده نمی شود؟ هدف کلی مقاله، مقایسه و تبیین نوع بیان عناصر غنایی در مورد پژوهش است. خواجوی کرمانی همچون نظامی گنجوی، با نرم سرایی و ساده سازی مفاهیم شعری را به ادبیات عامیانه و مردمی نزدیک کرده است. شواهد به دست آمده در این پژوهش، بیانگر آن است که مثنوی های نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی در تعریف ویژگی های عناصر غنایی مشابهت هایی با هم دارند و سطحی از اختلاف در شیوه بیان مؤلفه های غنایی وجود دارد که این اختلافات برجسته به نظر نمی رسد.
بررسی کرونوتوپ در سه اثر شهرنوش پارسی پور (رمان طوبا و معنای شب، سگ و زمستان بلند، زنان بدون مردان) بر اساس نظریه باختین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های مدرن امروزی، نظریه منطق گفتگویی میخاییل باختین است که فضای نوینی در حیطه ادبیات به بار آورده است. در این پژوهش به بررسی کرونوتوپ به عنوان یکی از مؤلفه های منطق گفتگویی باختین در سه اثر برتر شهرنوش پارسی پور (طوبا و معنای شب، سگ و زمستان بلند و زنان بدون مردان) به شیوه توصیفی- تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای و با هدف شناخت بیشتر انواع کرونوتوپ موجود در آثار این نویسنده پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که در این آثار کرونوتوپ نمودهای بارزی دارد. بیشتر کرونوتوپ ها از نظر زمانی و مکانی و فضای رمان با یکدیگر همخوانی داشته که در بیشتر موارد فضای خیالی، همراه با رعب و وحشت را ایجاد کرده است. در رمان طوبا و معنای شب کرونوتوپ باغچه و درخت انار جلوه ای ویژه دارد. انار که در ادبیات نماد عشق، تولد و جاودانگی بوده، در این رمان، زیر درخت انار به قبرستانی مبدل شده است که جسد دختران جوان در آن جای گرفته است. کرونوتوپ اصلی در رمان طوبا و معنای شب و سگ و زمستان بلند، خانه هایی است که شخصیّت ها از آغاز زندگی تا پایان رمان در آن مکان بوده اند و رشد کرده اند و در داستان زنان بدون مردان، خانه باغ فرخ لقا یک کرونوتوپ آستانه ای جذاب و وهم انگیز به وجود آورده است. مکان زندگی در هر سه اثر یک کرونوتوپ آستانه ای است. در رمان سگ و زمستان بلند کرونوتوپ وطن، وطن پرستی و فرهنگ ایرانی بر سایر کرونوتوپ ها سایه انداخته است.
بررسی میزان درک نوجوانان از اشعار حافظ و دیدگاه آنان درباره ی شخصیت و شعر او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان درک نوجوانان از اشعار حافظ و دیدگاه آنان درباره ی شخصیت و شعر او چکیده دیوان حافظ یکی از گران بهاترین گنجینه های ادبی و فرهنگی ایرانیان به شمار می رود. مخاطب اصلی این اثر بزرگ سالان هستند؛ اما آیا نوجوانان هم می توانند با بخشی از اشعار حافظ ارتباط بگیرند و درکی از آن داشته باشند؟ مناسب ترین راه برای رسیدن به پاسخی (هرچند نسبی) به این پرسش، پرس وجو از خودِ نوجوانان است؛ ازهمین رو و برای آگاهی از میزان آشنایی و درک نوجوانان از دیوان حافظ و شناخت دیدگاه آنان درباره ی شخصیت و اشعار او، پژوهشی در قالب پسادکتری سامان گرفت که مقاله ی حاضر یکی از دستاوردهای آن است. برای انجام این پژوهش پرسش نامه ای متناسب با اهداف آن، ساخته و روایی و پایایی اش بررسی و تأیید شد. ۴۰۱ نفر از نوجوانان مناطق گوناگون ایران در این نظرسنجی شرکت کردند. یافته های پژوهش نشان می دهد این نوجوانان، بیت هایی با موضوع دوستی را بهتر از دیگر شعرهای انتخابی دیوان حافظ درک می کنند و محبوب ترین اشعار حافظ از نظر آن ها شعرهایی ست که با موضوع عشق و دوستی سروده شده است. آن ها به شخصیت حافظ و دیوانش علاقه مندند و دوست دارند بیشتر با او و افکار و اشعارش آشنا شوند. ۹۵% شرکت کنندگان اشعار انتخابی حافظ را در شمار آثار مناسب برای هم سن وسالان خود دانسته و ۸۱/۷۲درصدشان میزان سودمندی این سروده ها را برای نوجوانان، زیاد و بسیار زیاد برشمرده بودند. مهم ترین دلایلی که نوجوانان برای علاقه مندی خود به شعرهای حافظ بیان کرده بودند، عبارت اند از: تنوع موضوعات، زبان شیرین، دلنشینی و آرامش بخش بودن شعرها، دریافتنی بودن معنی بسیاری از بیت ها، منطبق بودن اشعار با واقعیت جهان و زندگی، پرمفهوم بودن آن ها، ارزشمندی پندها و نشان دادن راه ورسم درست زندگی به خواننده.
تکمله و نقدی بر تصحیح «کلماتِ علیّه غرّا» اثر مکتبی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
55 - 84
حوزههای تخصصی:
کلماتِ علیّه غرّا، اثری است از مکتبی شیرازی (حدود 865 – پس از 941 ق.) که بر وزن هفت پیکر نظامی گنجوی سروده شده است. این اثر ترجمه منظوم کلمات قصار امام علی (ع) است و شاعر در آن، صد کلمه از نثر اللئالی را برگزیده و پس از ترجمه هر سخن در یک یا چند بیت با حکایتی منظوم آن را شرح کرده است. این کتاب نخستین بار، در سال 1313 ش. به دست حسین کوهی کرمانی و براساس تک نسخه متعلق به ملک الشعرای بهار چاپ شد. این ویرایش ناپاکیزه و پرغلط است. تصحیح بعدی، به کوشش محمود عابدی سامان یافت و به سال 1378 ش. منتشر شد. محمود عابدی در این تصحیح، نسخه خطیِ اثر را در دست نداشته؛ تنها به اصلاح و ویرایش چاپ کوهی بسنده کرده است. تصحیح اخیر اگرچه گامی رو به پیش است، هنوز نیاز به تکمیل دارد.
این پژوهشگر در این گفتار، با در اختیار داشتن اصل نسخه متعلق به بهار و یک نسخه خطی دیگر از منظومه یادشده (که فشرده ای کامل از آن را در بر دارد) برخی خطاهای تصحیح عابدی را نشان داده و نیز کلمات مفقود از نسخه مبنای کار کوهی و عابدی را ذکر کرده است، تا بدین ترتیب مجموع صد کلمه کتاب (گلُ صدبرگ باغ مرتضوی) تکمیل شود.