فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
212 - 237
حوزههای تخصصی:
شعر آیینی به دلیل غلبه احساسات شاعر، یکی از مهم ترین گونه های ادب غنایی است و بالتبع اکثر شاخص های صوری و محتوایی ادبیّات غنایی در زیربنای آن به کار رفته است. این پژوهش، با هدف بررسی و تبیین بازتاب شاخص های ادب غنایی در اشعار آیینی ادبیّات مشروطه فارسی -مطالعه موردی اشعار آیینی ملک الشعرا بهار- انجام شده است. ملک الشعرا بهار از شاعران برجسته دوره مشروطه و ملک الشعرای آستان قدس رضوی در سرایش اشعار آیینی به ویژه در رثای پیامبر و امامان معصوم ید طولایی داشت. او حقیقت سیمای معصومین علیه السلام را با تخیّلی سرشار از عاطفه و احساس سروده و آنان را در آیینه شعرش در قالب زبانی غنایی توصیف کرده است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی_توصیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده و در پی پاسخ به چندی و چونی شاخص های ادب غنایی در اشعار آیینی ملک الشعرا بهار است تا بسامد و برجستگی آن ها را نشان دهد. دستاورد پژوهش نشان می دهد، شاخص های محتواهایی چون وصف، دید منفی نسبت به روزگار، اشاره به اعیاد مذهبی و ولادت معصومین و ... در شعر بهار برخاسته از عاطفه شاعر (غم و شادی) است که در ساختارهای بلاغی (شاخص های صوری)، تشبیه، استعاره و نیز زبانی غنایی با واج آرایی و موسیقی غنایی نمود یافته است.
اندیشه های قرآنی در داستان های تعلیمی حوزه ادبیّات کودک و نوجوان با رویکرد به داستان های غلامرضا حیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در آفرینش آثار ادبی خود، اسلوب قرآن و شیوه های بیانی آن را الگوی کار خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشه های قرآنی در لابه لای آثار خود بهره جستند به گونه ای که موضوع اقتباس از قرآن به بابی گسترده تبدیل شد. با تحلیل و بررسی آثار این حوزه، می توان به شواهدی از تأثیر لفظی و معنوی قرآن بر زبان، اندیشه و عقاید صاحبان این آثار پی برد و به این نتیجه رسید که قرآن به عنوان مهم ترین منبع فرهنگ اسلامی، الهام بخش بسیاری از شاعران و نویسندگان ادبیّات کودک و نوجوان بوده است. این جستار درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیرپذیری غلامرضا حیدری از مضامین قرآنی در داستان های حوزه ادبیّات کودک بپردازد. حیدری یکی از نویسندگان برجسته حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در دهه هشتاد است که آثار بی شماری در این حوزه با مضامین قرآنی و دینی دارد. به همین منظور با تبیین مضامین قرآنی متجلی در داستان های حیدری و بررسی کارکرد آن ها، نویسنده در پی پاسخ دادن به این دو پرسش است که هدف از کاربرد مضامین قرآن در داستان های حوزه کودک چیست؟ و کدام مضامین بیش ترین کاربرد را دارد؟ با بررسی انجام شده می توان گفت که مضامین قرآنی، بخشی از محتوای داستان های وی را تشکیل می دهد که با هدف آشنایی با دین، القای آموزه های اسلامی، شناساندن معارف قرانی و آماده سازی قشر نوجوان برای انجام وظایف دینی استفاده می شود.
بررسی جلوه های تمثیلی مراحل هفتگانه ی سلوک عرفانی عطار با تأثیر پذیری از مراحل هفتگانه ی سلوک مهری(میترایسم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از گسترده ترین شیوه های بیان مطلب است که اندیشه ها و پیام های اخلاقی، تعلیمی،اجتماعی و سیاسی را به خواننده القا می کند. در آیین مهری که جزو اولین آیین های باستانی ایران است،شاید برای نخستین بار در هفت مرحله سلوک مهری از تمثیل برای بیان مقصود،که همان رسیدن به مرحله والای انسانیّت بود،صحبت به میان آمد. هفت مرحله سوک به شکل تمثیلی مطرح گردیده که به نوعی می توان گفت این مراحل آداب تشرّف انسان به مراتب عالی وجود انسانی است. عطار هم از جمله شاعرانی است که در سرودن تمثیلات گسترده مشهور است.با اینکه نمی توان هفت وادی عرفانی عطار را به طور کامل برگرفته از آیین میترائیسم برشمرد، امّا در صدد هستیم حقیقت عرفان را با زبان تمثیل و رمز برای سیر و سلوک و کشف حقیقت در این دو مشرب متفاوت بررسی نماییم.زبان تمثیل در سلوک و گذر عرفانی عطار با تأثیر پذیری از سلوک مهری، موضوع تازه ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است و هدف از آن بیان مراحل سلوک و گذر انسان با زبان تمثیل به مراحل پختگی و مراتب عالی انسانیّت است.
نگاهی به تمثیل براساس گزاره های معقول و محسوس در اشعار فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه که شعر و نوشته یک هنرمند را از باقی شاعران و نویسندگان متمایز می کند و او را دارای سبک می نماید، تأکید بر نوع خاصّی از اصول بلاغت است. برای مثال شاعری چون حافظ؛ با ایهام های منحصربه-فرد خود شهره گشته و شاعری دیگر در به کار بردن تشبیه و استعاره و باقی ص ناعات ادبی. تمثیل یکی از مقوله های گسترده و پرکاربرد در اشعار شاعران دوره های مختلف است که در اکثر آثار انواع آن را م شاهده می کنیم. عراقی که یکی از شاعران بلندآوازه و صاحب سبک قرن هفتم هجری می باشد به مبحث تمثیل دیدی عمیق و ژرف داشته و از آن استفاده های منحصر به فردی در اشعارش داشته است. این مقاله با مطالعه کلّیات دیوان عراقی، سعی کرده تا تمثیل را ازطریق آوردن شاهد مثال تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان داده است که عراقی با بهره از آرایه های رایج عهد خود بیشترین بسامد و تنوّع مضامین و ساختار را در تمثیل داشته که ثابت می کند او در آوردن تمثیلات، علاوه بر حافظه و مطالعه، خلاقیت هم داشته؛ چراکه تنها تمثیلات مشهور را استفاده نکرده؛ بلکه تمثیلاتی خاص خود هم دارد که ازطریق گذاره های معقول و محسوس؛ پیوند شباهت، علت و اثبات دعوی را برقرار کرده است. با بررسی اشعار عراقی این حقیقت آشکار می شود که وی مانند بسیاری از شاعران عارف مسلک، بیشتر تمثیلاتش جنبه عرفانی و نظری دارد و به همین دلیل می توان وجه مشترکی بین شاعران عارف مثل: سنایی، مولوی، نظامی، عطار و حافظ با عراقی در مضامین عرفانی پیدا کرد.
گونه شناسی بازی سروده های رایج در بین عامه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
115 - 156
حوزههای تخصصی:
بازی با درنظر گرفتن تعاریف متعدد آن، دارای انواعی است و نمی توان منکر نقش آن در زندگی افراد در بازه های سنی گوناگون شد. نقشی که به سرگرمی و گذران وقت محدود نمی شود، زیرا بسیاری از بازی ها بازتاب دهنده دغدغه ها و مسائل زندگی اند و بازیگران با انجام آن، افزون بر تکرار این مسائل و دغدغه ها انتقال دهنده آن نیز هستند. یکی از مهم ترین عناصر انتقال در این زمینه «شعر» است؛ عنصری که می تواند براساس بافت زمانی و مکانیِ بازی تغییر کند و قابلیت تطبیق داشته باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به دسته بندی و بررسی بازی سروده های عامه استان فارس پرداخته است. نتایج نشان می دهد که این سروده ها در بازی هایی که دو یا چند (گروه) مخاطب دارند استفاده می شود و اغلب جزو بازی های غیرکنشی/ کلامی اند که بر چهار اصل تکرار، گفت وگو، تمسخر و همخوانی مبتنی و در مقابل بازی های کنشی اند. این طیف از بازی سروده ها (کلامی تا کنشی) با عنصر سن نیز تناسب دارد، زیرا گرایش افراد کم سن بیشتر به بازی های کلامی است و با بیشتر شدن سن به سوی بازی های کنشی حرکت می کنند. نکته دیگر اینکه شعر در چهار دسته نخست بازی، خودِ بازی و نه جزئی از بازی است و این نکته تأکیدی بر کاربرد و نقش فراوان شعر در زندگی عامه است. دیگر اینکه بسیاری از بازی های کنشی دارای قانون ها و چارچوب هایی در شعرند و این قوانین در هفت گروه (فراخوان بازی، حاضر غایبی، انتخاب سردسته، آغازگر و یار، تعیین نفر اخراجی یا ذخیره، تنبیه، نپرداختن جریمه و اعلام پایان بازی) می گنجد و بازیگران به پذیرفتن و اجرای آن ملزم بوده اند. نظم این قوانین و در کل، همه سروده های بازی نقش بسیاری در اجتماعی شدن بازیگران داشته است.
بررسی و تطبیق عنصر پِی رنگ در داستان «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان با اقتباس سینمایی «پاداش سکوت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 219
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بحث درباره شیوه های اقتباس ادبی می پردازد، و می کوشد که از این منظر شناخت و تسلط نویسنده بر عناصر داستان را نشان دهد. شناختی که سبب موفقیت به تصویر کشیدن آثار ادبی او می شود. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-تطبیقی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و آرشیوی، ضمن مقایسه، بررسی و تطبیق کهن الگوی پِی رنگ داستان من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان، روند تبدیل این متن ادبی، به فیلمنامه پاداش سکوت را بازکاوی و تحلیل می کند. برآیند تحقیق، با توجه به دلالت های متنی نشان می دهد که پِی رنگ منسجم در ساختار داستان پردازی دهقان به خوبی رعایت شده و تسلط نویسنده بر عنصر پِی رنگ و شناخت کهن الگوهای آن، داستان کوتاه برجسته ای را در عرصه ادبیات دفاع مقدس عرضه کرده است. همچنین تاثیر و توانایی نویسنده داستان در خلق پِی رنگ مناسب، یکی از دلایل عمده در موفقیت اقتباس سینمایی آن با عنوان پاداش سکوت است. از این رو؛ این مقاله بر پایه یک چارچوب نظری و نظام مند، تلاش می کند به این پرسش ضروری پاسخ دهد که تسلط نویسنده ادبی بر ساختار و عناصر داستان، تا چه اندازه می تواند در تبدیل آثار او به متن سینمایی نقش داشته باشد؟ همچنین فیلمنامه نویسان برای انتخاب اثر مورد نظر، باید به دنبال شناخت و انتخاب چه مولفه هایی در متن ادبی باشند که موفقیت فیلمنامه اقتباسی را تضمین کند؟
بررسی و تکمیل نظریه ارکان عروضی خانلری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
ارکان عروضی جایگاهی خاص در دانش عروض دارند و از همین رو عروضیان همواره به تقطیع و نام گذاری آنها توجه ویژه ای نشان داده اند. پرویز ناتل خانلری یکی از نخستین کسانی است که در عروض جدید فارسی به مبحث ارکان پرداخت. خانلری ده رکن را که شامل چهار رکن دو هجایی و شش رکن سه هجایی است برای توصیف وزن شعر فارسی مطرح کرد. باوجود نوآوری فروان در این رهیافت جدید عروضی، برخی ضعف های آن سبب شد تا عروضیان اقبالی به آن نشان ندهند. در این تحقیق شیوه رکن بندی خانلری با رویکردی انتقادی ارزیابی و سعی شد از یک سو نقاط قدرت و ضعف آن مشخص شود و از سوی دیگر با اصلاح ضعف ها و تکمیل نظریه، بر کارایی این شیوه افزوده شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که شیوه رکن بندی خانلری با تکمیل و اصلاح، توانایی توصیف وزن شعر فارسی را دارد و می تواند با فرارفتن از نگاه مرسوم و شکستن هنجارهای ذهنی، درکی متفاوت از ماهیت اوزان عروضی ایجاد کند و در آسان سازی آموزش عروض و ژرفادادن به آن مفید باشد. در این مقاله برای نخستین بار ارکان خانلری در عمل به کارگرفته شد و این موارد برای تکمیل نظریه خانلری پیشنهاد شد: منظم کردن تقطیع براساس تکرار و تناوب و پرهیز از اوزان مختلف الارکان؛ نشان دادن تکرارها و تناوب های بزرگ تر از سه هجا؛ اضافه کردن یک رکن به شش رکن سه هجایی خانلری و بهره گیری از رکن ناقص یک هجایی و تبیین نام گذاری ارکان ناقص.
خوانشی تطبیقی از داستان «زال و رودابه» فردوسی و «بهرام و گل اندام» کُردی از دیدگاه تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تاریخ گرایی نو در تقابل با تاریخ گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نو به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل اندام از منظومه های قابل توجه در ادبیات کُردی است که از آن ها با عنوان «بیت» نام برده می شود. بیت ها داستان هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیله بیت خوان ها خوانده می شوند. می توان گفت میان داستان بهرام و گل اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی تطبیقی کوشیده ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره های تاریخ گرایی نو به دست بدهیم. یافته ها نشان می دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهراً عاشقانه هستند وکشمکش ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مسأله بنیادین است. هرگفتمانی می کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.
بررسی هفت مفهوم روان شناسی در مثنوی معنوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
115 - 131
حوزههای تخصصی:
روان شناسی علم مطالعه و تحلیل رفتار و فعالیت های ذهنی و روانی انسان است. این علم به بررسی احساسات، تفکّرات، رفتارها، واکنش ها و تجربیات شخصی افراد می پردازد. هدف اصلی روان شناسی، درک و توضیح فعالیت های ذهنی و روانی، بررسی دلایل و انگیزه های پشت این فعالیت ها و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی آدمی است. دانشمندان و محققان علم روان شناسی مجموعه ای از فرضیات، تئوری ها و مدل هایی را برای توضیح و تفسیر رفتارها، تجربیات و پدیده های روانی انسان ها ارائه می نمایند. آن ها به وسیله این نظریات روانشناختی به بررسی و توضیح رفتارهای انسانی و عواملی که آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، می پردازند. این نظریات به شکل دهی به دیدگاه ها و تفکّرات اصلی روان شناسی کمک می کند و نقش مهمی در پیشرفت و توسعه این حوزه دانشی دارد. با این وجود، مولوی به عنوان یک روان شناس معنوی-عرفانی، قرن ها پیش به ارائه برخی از نظریات و مفاهیم روانشناسی که امروزه مطرح می شود، پرداخته و در آثار خود (به خصوص در مثنوی) مطرح نموده است. مثنوی مولوی علاوه بر ارزش والای عرفانی، دارای اهمیت علمی و روانشناسی نیز می باشد به طوری که می توان آن را از جنبه روانشناسی مورد بررسی قرار داد. مولوی در جای جای مثنوی، برخی از مسائل روان شناسی را در ضمن ابیات خود مطرح می کند تا بتواند بر مخاطب خویش تأثیر گذاشته و او را به طرف هدف راستین خود (که همان آرامش و سعادت غایی آدمی است) هدایت کند. نگارندگان این پژوهش، ضمن بررسی هفت هفت مفهوم روان شناسی به کار رفته در مثنوی معنوی، نمونه های هر یک از این نظریات را از این اثر ارجمند استخراج و ارائه نموده اند.
مناجات نامه ها در بوته تحلیل هماهنگی وزن و محتوا (مطالعه موردی مناجات نامه های منظوم فارسی تا قرن هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۲
41 - 72
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر تلاشی است برای بررسی همراستایی وزن و محتوای اوزان مناجات نامه های فارسی تا قرن هشتم هجری. در این پژوهش که با شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است، ابتدا مسأله اصالت وزن و محتوا در شعر فارسی مطرح و اوزان رایج شعر فارسی و کاربست آن ها تشریح شده است. سپس تعریفی از مناجات نامه و پیشینه آن ارائه گردیده و اوزان به کاررفته در مناجات نامه ها به تفکیک قالب (مثنوی، قصیده، غزل، رباعی) تشریح شده است. در نهایت، همراستایی وزن با محتوای مناجات نامه طبق مؤلفه های استخراجی معیّن، تحلیل شده که عبارت اند از: کمیت هجاهای کشیده یا کوتاه (خطاب های کششی در مناجات)، ترتیب قرارگرفتن هجاها، یکسان بودن یا نبودن مقطع کلام با مقطع رکن، تکرار ارکان (دوری بودن و یا توازن درون مصرعی) و طول مصرع ها، همچنین هماهنگی محتوا با وزن. طبق بررسی انجام شده، شاعران در سرایش مناجات نامه ها -فارغ از دو قالب مثنوی و رباعی- بیش از همه به بحر رمل مثمن محذوف و سپس به بحر هزج اقبال داشته اند. به طور کلّی، اوزان سنگین به دلیل کشیدگی هجا با مناجات نامه سرایی همسویی بیشتری دارند و در مقابل، اوزان مطنطن با این گونه همسو نیستند، البته باید منظومه فکری شاعران را نیز پیش چشم داشت؛ مثلاً شوریدگی عارفان به مناجات ایشان نیز تسرّی یافته و سبب تمایلشان به اوزان ضربی شده است.
بررسی و مقایسه فرآیندهای شادی از دیدگاه اپیکور و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم شادی همواره موضوع اخلاق و عرفان بوده است. این مفهوم در فلسفه درقالب دو دیدگاه لذت گرایی اپیکوری و سعادت گرایی ارسطویی بررسی شده است. اپیکورس (341- 270 ق.م) فیلسوف دوره هلنیستی یونان باستان، با تلقی لذتِ پایدار به منزله خیر نهایی انسان، شیوه ای عملی ارائه کرده است که به سعادت منتج می شود و پایدار است. در نظرگاه مولانا (604-672 ه .ق) نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمی یابد. در این مقاله سعی شده است به روش مطالعه کتابخانه ای و مقایسه و تحلیل داده ها، بررسی شود که آیا بین شادی گرایی اپیکور با شادی گرایی مولانا ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائه اطلاعات مقایسه چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولانا درباره شادی برپایه تبارشناسی تاریخی است. نتایج نشان داد که لذت از نگاه اپیکور نه تنها زودگذر نیست، بلکه او غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان کرده است. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین ترتیب که انسان با ایجاد محدودیت هایی برای لذت جویی های موقتی و ناپایدار خود، تلاش می کند به آتاراکسیا دست یابد. ازسوی دیگر، فلسفه عملی اپیکور به بیان مؤلفه هایی می پردازد که با برخی از دیدگاه های عارفان مسلمان، ازجمله مولانا، دارای وجوه اشتراک است.
ملاحظاتی برای تدوین دستگاه عددنویسی فارسی میانه و انعکاس آن در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستگاه عددنویسی یکی از اجزای مهم و بحث انگیز سامانه های خط است که دو بُعد دارد و به سادگی به صورت نوشتاری عدد محدود نمی شود. دشواری عددنویسی ازیک سو به ماهیت عدد و نحوه موجودیت آن در هر زبان بازمی گردد که خود نتیجه نوع نگرش متفاوت هر تبار به هستی است و بُعد دومِ به نحوه نگارش موجودیت های عددی در هر زبان مربوط است؛ بنابراین، با اینکه عددنویسی پدیده ای در حوزه خط است، نمی توان آن را پدیده ای صرفاً خطی دانست، بلکه برای توصیف دستگاه عددنویسی لازم است که به نوع نگرش و بینش اقوام و ملل به هستی و مخصوصاً بنیان های اساطیری بینش هر ملت توجه شود. فارسی میانه نیز از این ره یافت مستثنی نیست و یکی از لازمه های مغفول پاسخگویی به ابهامات دستگاه عددنویسی فارسی میانه، همین توجه به نوع نگرش به هستی و مخصوصاً باورهای اساطیری ایرانیان است. در این مقاله، در ادامه تلاش هایی که تاکنون برای تدوین و توصیف دستگاه عددنویسی فارسی میانه شده است، ملاحظاتی دیگر درباره این دستگاه پیشنهاد می شود و پاسخ برخی از ابهامات در دستگاه عددنویسی فارسی میانه در خلال این ملاحظات به بحث گذاشته می شود. نیز برخی از بقایا و انعکاس های این دستگاه در زبان و خط فارسی نو پیگیری می شود که ازیک سو به تدوین دستگاه عددنویسی فارسی میانه یاری می رساند و ازسوی دیگر، درک واژه ها و متون فارسی نو را تسهیل می کند. یافته های مقاله گویای ممکن بودن توصیف دستگاه وار عددنویسی فارسی میانه است و در این کار یاری گرفتن از بنیان های اساطیری اندیشه ایرانی راهگشا و دارای اهمیت است. این مقاله درنهایت مدعی تدوین دستگاه عددنویسی فارسی میانه نیست و ملاحظات و پیشنهادهایی برای تدوین این دستگاه ارائه داده است.
Analyse narrative du temps dans Les Sirènes de Bagdad de Yasmina Khadra d’après la théorie de Genette(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le temps fait partie des composantes fondamentales des textes romanesques et il est impossible qu’un roman échappe à l’ordre temporel. Dans sa théorie du temps narratif concernant l'analyse du récit, Gérard Genette aborde ce concept sous trois niveaux: l'ordre, la durée et la fréquence. Alors, dans le cadre de la présente recherche, nous avons essayé d’étudier Les Sirènes de Bagdad (2006) de Yasmina Khadra, écrivain algérien d’expression française, d’après la théorie narratologique de Genette, en supposant que les va-et-vient entre le temps raconté et celui de la narration au sein dudit ouvrage offrent une assise appropriée pour concevoir les éléments temporels au sein de la théorie narratologique. Cette recherche, menée suivant une approche descriptive et analytique, repose sur la collecte de données bibliographiques. La question principale de la recherche consiste donc à savoir comment les données temporelles contribuent-elles à la construction de ce roman et comment les éléments narratifs jouent-ils leur rôle dans la progression de la narration. A ce titre, les mécanismes temporels de la narratologie ont été définis en premier lieu comme cadre théorique de la recherche, ensuite l’interaction des éléments temporels, les uns avec les autres et avec les autres éléments du texte, a été examinée. Les résultats de la présente étude confirment que le flux linéaire du temps est souvent perturbé par les anachronies rétrospective et prospective; la narration est souvent ralentie par les procédés utilisés et vu le grand nombre de dialogues et de pauses descriptives, le roman manque de dynamisme et d’action.
تحلیل دگردیسیِ حکایتِ (آبگیر و سه ماهی) در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
187 - 216
حوزههای تخصصی:
مولانا برای بیان نکات عرفانی حکایتِ «آبگیر و سه ماهیِ» کلیله و دمنه را در مثنوی بازآفرینی می کند. تحلیل دگردیسی معناییِ این حکایت، شگرد مولانا برای تبدیل مضامین محدود آن به مفاهیم گسترده عرفانی و چگونگی آفرینش ساختاری نو، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی به نقد دلایلی می پردازد که مولانا بر آن اساس، حکایتِ کلیله را «قشر قصه» و داستان خویش را «مغز جان» می خواند. یافته ها نشان می دهد که مولانا با استفاده از مضامین قرآنی، احادیث نبوی، سخنان صوفیه و امثال و حِکم، مفاهیم مُلهم از تجارب عرفانیِ خود را در فضای کلی قصه القاء می کند و با توسل به نوعی شیوه سخن پردازی در تفسیر افکار و اعمال سه شخصیت اصلیِ حکایت، بر درک نکته ها و رمزها تأکید می ورزد و در اشاره به ماجراهای داستانی از طریق کارکرد ترغیبی اقناعیِ پیام های خود، مباحث عرفانی را می گسترد و به هنگام نقل ماجرا های میانی در قالب تمثیل های گوناگون و با استفاده از قابلیت های ویژه زبان عرفان، درون مایه قصه را برای تصویر عوالم معنوی بسط می دهد و در بیان محتوا بر اساس دو مقوله حکمت و هدف، نمادهای عالیِ متن خود را می آفریند تا قصه مثنوی را ضمن حفظ مشابهت ظاهریِ روایت، در بافتاری متمایز از حکایتِ کلیله عرضه کند.
تکنیک های مدرنیستی و بازنمایی سوژه انسان مدرن در داستان پردازی گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
59 - 78
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوشنگ گلشیری به عنوان یکی از پیشگامان داستان مدرنیستی در ایران، نقش مهمی در تحوّل داستان معاصر دارد. کاربرد تکنیک های مدرنیستی در داستان های گلشیری فراتر از کارکردهای فرمی، با مبانی فکری موجود در داستان هایش پیوند عمیقی یافته است. این مسأله، ضرورت انجام پژوهش مستقلی درباب ماهیت و کارکرد تکنیک های مدرنیستی در داستان های گلشیری را نشان می دهد.روش: در این مقاله با تکیه بر مهم ترین مؤلفه های مدرنیستی در آثار گلشیری شامل: ذهنیت گرایی های متکثّر، شخصیت پردازی های مدرنیستی، تردید و عدم قطعیت، فرم منقطع و تکثّر واقعیت ها، رویکردهای مدرنیستی در داستان پردازی گلشیری بررسی و تحلیل می شود.یافته ها: نتایج مقاله نشان می دهد وفور تکنیک پردازی های مدرنیستی در داستان های گلشیری، اهمیت «زبان» را به عنوان یگانه وسیله ادراک و شناخت به چالش می کشد و در کنار زبان، نظامی از «تکنیک»های داستانی و روایی را به عنوان مجموعه ابزارها و فرآیندهایی با کارکرد «بازنمایی» و «ادراک» در روایت داستان مطرح می کند که به لحاظ مفهومی، کارکرد عمده آن ها بازنمایی اضطراب وجودی و بیگانگی انسانِ عصر مدرن و در عین حال، نمایش پیچیدگی های تجربه انسانی است.
بغداد در آینه ادب فارسی (تحلیل انواع جلوه گری بغداد در متون ادبی فارسی از قرن چهارم تا قرن هشتم ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
35 - 64
حوزههای تخصصی:
اهمیت و جایگاه بغداد در دنیای اسلام موجب شده که در شعر و ادب بازتاب گسترده ای داشته باشد و سخنوران به طرق مختلف به آن اشاره کنند و آن را بستری برای ساخت مضامین و تمهیدات زیبایی شناسانه قرار دهند. هدف این مقاله، تحلیل و بررسیِ این جلوه گری و پاسخ به چرایی آن در آثار ادبی فارسی تا قرن هشتم هجری است که به شیوه توصیفی و تحلیلی بدان پرداخته است. بیشترین جلوه بغداد در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری یعنی تا سقوط بغداد بوده است. بخشی از این بازتاب مربوط به واژه بغداد است که از این حیث، لفظِ بغداد در معنی قاموسی، تعابیر کنایی و نمادی، امثال و برخوردهای شاعرانه در متون ادبی خودنمایی می کند. بخشی دیگر را باید در توصیفاتی دید که به صورت مدح و ذم درباره بغداد ارائه شده است. توصیفِ القاب و اسامی بغداد، فتوّت و جوانمردی و زیبارویان بغداد و اشتیاق شاعران بدان، بخشی از موارد مدحِ بغداد است. قرارگیری در مرکز خلافت، مهد علوم و معارف و تصوف بودن بغداد و آثار و ابنیه های آن، هر کدام سهم خاصی در شهرت و معروف بودن بغداد دارد.
بشارت به عذاب الیم: نقدی پسامدرنیستی بر رمان ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
151 - 195
حوزههای تخصصی:
نخستین فصل از رمانِ ملکوت اثر بهرام صادقی، با کتیبه ای آغاز می شود که آیه ای است از قرآن: «فَبَشِّر هُم بِعذاب الیم» [آن ها را به عذابی دردناک بشارت بده] (انشقاق: 24). می دانیم که از واژه «بشارت» در زبان عربی برای بیان اخبار شادی بخش و خجسته استفاده می شود، اما در این آیه از واژه «بشارت» برای بیان اخبار دردناک و عذاب آور استفاده شده است! در اینجا با آرایه ای ادبی سروکار داریم که اصطلاحاً آن را «استعاره تَهکّمیه» یا استعاره تمسخرآمیز می نامند، و رمان ملکوت را می توان شکل گسترش یافته همین استعاره دانست که تمثیل وار و با استفاده از برخی تمهیدات رایج در آثار پسامدرن تکرار و تکرار می شود. ما در این مقاله می کوشیم تا با استفاده از رویکرد نقدیِ پسامدرنیستی، این رمان را نقد کنیم و به تکنیک ها و ویژگی های خاص آثار پسامدرن در آن بپردازیم. در اینجا ابتدا رمان ملکوت را معرفی می کنیم و خلاصه ای از آن را به دست می دهیم، سپس درباره پسامدرنیسم در آثار ادبی بحث می کنیم و تکنیک های ادبی آثار پسامدرن (فراداستان، بینامتنیت، ازهم گسیختگی، طنز سیاه، تقلید ادبی، اعوجاج زمانی، کمینه گرایی، و نیز گروتسک) را معرفی می کنیم، و سرانجام در بخش پایانی مقاله از چگونگی استفاده از آن تکنیک ها در ملکوت سخن می گوییم.
بررسی فرهنگی استعاره های ساختاری خشم در گویش دشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
173 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی ساختار مفهومی استعاره هایی است که مقوله عاطفی خشم را در گویش روزمره منطقه دشتی مفهوم سازی می کنند. بنیان های نظری این مطالعه در بررسی و تحلیل استعاره ها رویکردی است که لیکاف و جانسون (1980) درباره ساختار مفهومی استعاره ها و همچنین کوچش (2005) درخصوص نقش الگوهای فرهنگی در مفهوم سازی استعاری مطرح می کنند. این مطالعه از روشی بهره می گیرد که استفانویچ (2006) تحت عنوان تحلیل الگوی استعاری پیشنهاد می دهد. بدین منظور از طریق گفت و گو با تعداد 45 نفر از گویشوران (40 ساله و بالاتر) منطقه دشتی و همچنین مشاهده طبیعی رفتارهای زبانی گویشوران این منطقه، عبارت های زبانی ای که ساختار مفهومی حوزه مقصد خشم را به دست می دهند، فراهم شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. داده های به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که هر چند ساختار مفهومی خشم در گویش دشتی عمدتاً تحت تأثیر عواملی است که مربوط به زمینه های مشترک همگانی است، با وجود این، کاربرد حوزه های مبدأ متفاوت و تفصیل های متمایزی که در موارد قابل توجهی از مفهوم خشم در این گویش به دست داده می شود، تأثیر عواملی را به روشنی نشان می دهد که از تجارب اقلیمی و فرهنگی گویشوان این منطقه برمی خیزد.
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیر داستانی برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیرداستانی برای نوجوانان چکیده اقتباس یکی از روش های رایج در خلق آثار هنری، ادبی و نمایشی برای کودکان و نوجوانان است. یکی از منابع غنی برای اقتباس در زبان فارسی، متون کهن غیرداستانی است. شناخت اسلوب های اقتباس و تحلیل آثار نمایشی اقتباسی برمبنای این اسلوب ها می تواند در شناخت هنر نمایشی و کارکردهای روایی نمایش های اقتباسی یاریگر باشد. این جستار با روش تحلیلی توصیفی و با درنظرگرفتن تعاریف اقتباس و انواع آن و نیز باتوجه به ویژگی های رسانه ها از دید لیندا هاچن انجام شده است. با کاربست دیدگاه های نظری در تحلیل سه نمایشنامه ی «خواجه نظام الملک»، «خواجه نصیرالدین» و «سهروردی» نوشته ی شکرخدا گودرزی به این نتیجه رسیدیم که گودرزی از روش ها و تمهیدات هنری گوناگونی مانند کاربرد انواع اقتباس، ایجاد طرح و ساختار نمایشی در متون غیرداستانی، تغییر محتوا، زبان، لحن و موضوعات و ایجاد انواع ریتم در زبان و صحنه ها، حذف و افزودن شخصیت های جدید و تخیّلی به نمایش، کاربرد اشعار و تصنیف های ادب عامه بهره برده است. هریک از این روش ها و تمهیدات در روایت نمایش کارکردهایی زیبایی شناختی و هنری دارند و باعث جذابیت نمایش می شوند. نگارندگان این مقاله معتقدند که هرسه نمایشنامه ی اقتباسی بررسی شده، هم زمان دارای هر سه وجه اقتباسی گفتنی، نشان دادنی و تعاملی هستند و به تناوب از هر سه وجه برای روایت نمایش بهره می گیرند.
از قافله مقلدان نظامی: پژو هشی در احوال و آثار رشحه اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۶
115 - 134
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجه ای خالق منظومه های پنجگانه موسوم به خمسه، شاعر قرن ششم هجری و استاد فن مثنوی سرایی بزمی است. تقلید از نظامی گنجه ای در تاریخ ادبیات ایران و نظیره سازی از مثنویهای او بعد از قرن ششم رواج جدی یافت. نزدیک یک صد تن از شاعران فارسی زبان در طول هشت صد سال تاریخ ادبیات پس از نظامی موفق شدند در تقلید از وی مثنویهای داستانی با درونمایه حکمی، اخلاقی، عرفانی و تاریخی خلق کنند. یکی از مقلدان نظامی، رشحه اصفهانی شاعر سده سیزدهم بوده است. رشحه اصفهانی در مثنوی نوروز و جمشید، که به تقلید از لیلی و مجنون سرود، تلاش کرد که داستانی جذاب بیافریند و در خلال این داستان تذکره ای از شاعران هم عصر خود درج کند. تذکره منظوم رشحه در تعارض با فن مثنوی سرایی و به عنوان وصله ای نامناسب در میانه داستان عاشقانه توجه احمد گلچین معانی را برانگیخت. گلچین معانی این تذکره را از دل مثنوی بیرون کشید و مستقلاً منتشر کرد. در این پژوهش، که به شیوه توصیفی- تحلیلی نوشته شده است، منظومه نوروز و جمشید نقد و بررسی، و بر اساس نظریه های علمی، دلایل عدم توفیق مقلدان نظامی به طور عام و رشحه اصفهانی به طور خاص مشخص می شود. در خلال این پژوهش با احوال و آثار رشحه به عنوان شاعری توانا در سده سیزدهم آشنا می شویم.