فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۸۱ تا ۶٬۴۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
11 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی امید و انگیزه کارکنان مرد کلانتری بر اساس تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی بود. در این پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون ، جامعه آماری کلیه کارکنان مرد کلانتری های شهر تبریز بود که در سال 1402 درحال خدمت بودند و 160نفر به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به ابزارهای تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1983)، امیدواری اشنایدر (1991)، انگیزه لورنس و جردن (2009) و پرسش نامه خوش بینی شییر و کارور (1985) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار 21 SPSS- و روش پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان با رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری و خوش بینی قادر به پیش بینی امیدواری و انگیزه در بین کارکنان کلانتری های شهر تبریز هستند (01/0P<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که متغیرهایی روانشناختی از جمله تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان کلانتری ها رابطه دارند.
بررسی نقش میانجی تاب آوری در ارتباط بین خود تعیین گری و استرس ادراک شده در همسران آزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
157 - 175
حوزههای تخصصی:
ادراک شده در همسران آزاده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در ارتباط بین خود تعیین گری و استرس ادراک شده در همسران آزاده انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.که با روش معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی همسران آزاده ساکن شهر مشهد در سال 1402 بود که از بین آن ها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات ازپرسشنامه های نیازهای اساسی خود تعیین گری گاردیا و دسی و رایان (2000)، پرسشنامه کانر و دیویدسون(2003) و پرسشنامه کوهن(1983) استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نیازهای اساسی خودتعیین گری با متغیرهای تاب آوری (008/0 = P ، 186/0 = r) و استرس ادراک شده (001/0 = P ، 224/0 = r)، رابطه معناداری برقرار است. همچنین بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش در مدل اصلاح شده نشان داد که بین نیازهای اساسی خودتعیین گری با متغیرهای تاب آوری (001/0 > P ، 558/0- = β) و استرس ادراک شده (001/0 > P ، 307/0 = β) رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین تاب آوری با متغیر استرس ادراک شده (001/0 > P ، 557/0- = β) رابطه معنادار وجود دارد. رابطه غیرمستقیم میان دو متغیر نیازهای اساسی خودتعیین گری و استرس ادراک شده با میانجیگری متغیر تاب آوری (001/0 > P ، 311/0 = β) نیز معنادار شده است. بنابراین می توان گفت که متغیر تاب آوری در رابطه بین خودتعیین گری و استرس ادراک شده نقش میانجی را دارد.
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تنش فرزندپروری و پریشانی روانشناختی در مادران نظامی دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
89 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تنش فرزندپروری و پریشانی روانشناختی در مادران نظامی دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش جامعه آماری کلیه مادران نظامی دارای کودک 7 تا 12 ساله مبتلاء به ADHD شهر تهران در سال 1402-1403 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر مادر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس درجه-بندی مقیاس اختلال بیش فعالی- نقص توجه کانرز ، پرسش نامه تنش فرزندپروری(PSI-SF) آبدین(1995) و مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر تنش فرزندپروری و پریشانی روان شناختی در مادران داشته است(05/0>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان شیوه های مناسب برای بهبود تنش فرزندپروری و پریشانی روان شناختی در مادران نظامی به اختلال بیش فعالی در مراکز مشاوره به کار برده شوند.
مدل یابی ترس از عود از سرطان سینه براساس شخصیت، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی با نقش میانجی ادارک از بیماری در همسران خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
139 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه مدل یابی ترس از عود از سرطان سینه براساس شخصیت، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی با نقش میانجی ادارک از بیماری در همسران خانواده های نظامی بود. در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو سرطان مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران بودند که درمان آنها تکمیل شده بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار و تابستان 1403 برای پیگیری منظم به انستیتو سرطان مراجعه کردند. 300 بیمار که شرایط ورود را داشتند بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها پرسشنامه ها را به صورت آنلاین برای FCR (سیمارد و ساورد، 2009)، فرم کوتاه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایج، 2006)، فرم کوتاه بهزیستی روانشناختی (ریف و کییز، 1995) و ادراک مختصر بیماری (برودبنت و همکاران) تکمیل کردند. ، 2006). داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS (نسخه 26) و نرم افزار AMOS (نسخه 24) استفاده شد. یافته ها نشان داد که جهت همبستگی بین متغیرها در (01/0p<) با تئوری های پژوهش همخوانی دارد. علاوه بر این، مدل با داده ها مطابقت داشت. علاوه بر این، روان رنجورخویی، راهبردهای ناسازگار تنظیم هیجانی شناختی و ادراک بیماری با ضرایب مسیر کل مثبت مثبت و معنادار و برونگرایی، وظیفه شناسی، راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی به طور منفی و معنادار تأثیر داشتند.
دریافت تاریخچه در روان درمانی و تعارض با تجسس از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاوره و روان درمانگری شامل مراحلِ آغازین، میانی و پایانی است؛ مرحله آغازین، خود شامل ارزیابی اولیه، ارزیابی مسئله مراجع، ارزیابی چندبعدی، مصاحبه، آزمون، تشخیص و مفهوم سازی یا فرمول بندی می باشد. اطلاع همه جانبه از مشکل مراجع و نحوه پدیدآیی و تحول آن، اطلاع از تأثیر دوران تحول و عوامل اجتماعی، خانوادگی و پزشکی و نیز علائم بالینی وضعیت روانی در مرحله اولیه نشان می دهد که نقطه شروع در این فرایند عبارت است از کسب اطلاعات مربوط به پیشینه مراجع و این کسب اطلاعات در تمام فرایند درمان نیز حضور دارد. بنابراین یکی از موضوعات شایسته پژوهش در عرصه مشاوره و روان درمانی گرفتن تاریخچه اختلال در اتاق مشاوره است که از فرایندهای مهم و مشترک در همه رویکردهای مشاوره و روان درمانی بوده و هست. دریافت «تاریخچه اختلال» در اتاق مشاوره به شیوه های مختلف صورت می پذیرد که در بعضی موارد یادآور عنوان «تجسس» خواهد بود؛ «تجسس» یکی از مفاهیم و رفتارهای منفی از دیدگاه اسلامی به حساب می آید. در جامعه اسلامی و در تعامل مشاور و مراجعِ مسلمان، باید آداب اسلامی رعایت شود و از رفتارهای منفی، کاملا اجتناب شود. درمان یک اختلال از طریق انجام رفتارهای منفی، قابل پذیرش نیست. برای مثال «تداعی آزاد» که یکی از تکنیک هایی درمانی مورد تأکید فروید بود، از این مقوله است؛ فروید معتقد بود و اینگونه عمل می کرد که آزمودنی روی تخت به صورت ریلکس دراز می کشید و با جهت دهیِ درمانگر از طریق ارائه یک سوال، یا حتی ارائه یک کلمه، مراجع هر آنچه به ذهنش خطور می کرد، با صدای بلند برزبان جاری می کرد، بنابراین بر اساس این تکنیک، مراجع ممکن است بسیاری از کلمات، مفاهیم، جریانات و رفتارهای زشت گذشته به ذهنش خطور کند و آنها را بر زبان جاری کند. این گونه رفتار کردن از دیدگاه اسلامی ممنوع است. سؤال پژوهش این بود که این دو رویکرد چگونه با هم جمع می شوند؟ از یک سو، اطلاع از تاریخچه اختلال، ضرورت دارد و بدون آن امکان درمان نیست؛ از سوی دیگر اسلام به مشاور گفته است که در مسائل خصوصیِ مُراجِع جستجو نکن! و نیز به مراجع گفته است که خطاهای گذشته ات را فقط با خداوند به منظور توبه کردن، درمیان بگذار و دیگران را از خطاهای خودت مطلع نساز! آیا این دو رویکرد در اتاق مشاوره قابل جمع هستند؟ آیا اتاق مشاوره یک استثناء به حساب می آید؟ آیا روش پژوهش در متون دینی که با نام «روش اجتهادی» شناخته می شود، راه حلی برای این موقعیت ارائه می کند؟ اگر راه حلی ارائه شده است، آن راه حل کدام است؟ این تحقیق با رویکرد، «علمی - دینی» انجام شده و به لحاظ روشی، مبتنی بر روش «اجتهادی» است. منظور از روش اجتهادی عبارت است از: «پژوهش، سنجش، استدلال و اکتشاف گزاره های دینی براساس کتاب، سنت و بر پایه ادله کتاب، سنت، عقل و اجماع» و دارای مراحل متعددی است از جمله: «طرح مسئله» و «تبیین موضوع»، «گردآوری داده های متنی: آیات، روایات و قواعد فقهی و اصولی»، «بررسی سند و دلالت داده ها»، «تحلیل داده ها بر اساس سند و دلالت»، «تحلیل داده ها بنابر سازگاری درونی»، «تحلیل داده ها بر پایه سازگاری بیرونی»، «حل مسئله و نتیجه گیری». بر این اساس، این پژوهش به لحاظ روشی، از دو مقدمه و یک تحلیل نهایی برخوردار است؛ اثبات مقدمات، با استفاده روشمند از منابع و ادله روانشناختی و منابع دینی حاصل شده است و تحلیل نهائی که محصول درهم کرد آن دو مقدمه است، از بررسی آن دو مقدمه به دست آمده است؛ مقدمه اول این است که «در مشاوره و روان درمانگری از نظر صاحب نظران، کسب اطلاعات از سوابق بیماری و گذشته مراجع ضرورت تام دارد. روش اثبات این مقدمه عبارت است از گردآوری و مرور بر اطلاعات تخصصی و مؤلفه های دخیل؛ این مطالعات بیشتر مربوط است به منابع روانشناختی، اما مقدمه دوم که ناظر به «حکم تجسس» از نظر اسلام است، با روش اجتهادی براساس مؤلفه های سابق انجام گرفت؛ از این روی، با بررسیِ کامل روایات، پنجاه روایت در این مورد به دست آمد که از چند بُعد مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها پژوهش بیانگر چند نکته است: الف. رویکردهای مختلف مشاوره و روان درمانگری تأکید دارند که تلاش برای فراهم سازی اطلاعات مختلف، باید با رضایت مراجع باشد و خود مراجع باید در این مسیر همراهی کند. تعبیرهایی مانند «یادآوری بدون سانسور» (شارف، 1399، ص47 و 48)، «بیان آزادانه»، «باور به رهایی بخشی رهنمود روان کاو»، «اتحاد با روان کاو»، «ابراز به صورت هیجانی»، «تشریح با وجود تکانه آوربودن»، «جرئت مندی بازگشت از واقعیت به عقب» و «بازگشت به واقعیت» (پروچاسکا و نورکراس، 1399، ص55 و 56)؛ «بازگویی موبه مو»؛ «بیان صادقانه» (پروچاسکا و نورکراس، ص274) و «افزایش جرئت و جسارت مندی و پذیرش خطر خودفاش سازی» (زهراکار و جعفری، 1400، ص190)، که در سخنان صاحب نظران آمده، گویا این مطلب است؛ ب. «موضوعات مورد خودافشائی» نیز متعدد است و موارد سخت و ناراحت کننده را نیز شامل می شود؛ تعابیری همچون «همه خاطرات حتی واپس رانده شده و دردناک»، «همه خطورات ذهنی»، «وقایع فراموش شده» و «مواد ناهوشیار» (شارف، 1399، ص47-52)؛ «مطالب زننده و زشت»، «مطالب پیش پا افتاده و بی اهمیت» (پروچاسکا و نورکراس، 1399، ص55 و56)؛ «حداکثر جزئیات» (زهراکار و جعفری، 1400، ص156)؛ «رازهای بسیار ناراحت کننده» (شارف، 1399، ص124) گویای این مطلب است؛ ج. تجسس در امور دیگران» از نظر اسلام، قابل تأیید و جایز نیست؛ قرآن می فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! از بیشتر گمان ها بپرهیزید که پاره اى از آنها گناه است و تجسّس مکنید...» در استفاده «حرمت تجسس» از این آیه شریفه، بین فقیهان اختلافی نیست. علتی که در جمله «أَیُحِبُّ أَحَدُکُم أَنْ یَأکُلَ لَحمَ أَخیهِ» برای حرمت غیبت ذکر شده، برای حرمت تجسس نیز هست (طباطبایی، 1417، ج18، ص323). د. بر اساس آنچه در روایات آمده است، اصل تجسس استثناءپذیر است؛ «ضرورت درمان» از دیدگاه اسلام موجب می شود که «تجسس در حد ضرورت برای درمان» با شرایط خاص خودش استثناء دانسته شده، و مجاز شمرده شود؛ لکن باید به قید «در حد ضرورت» توجه کامل داشت. اذن به درمان، مستلزم اذن به لوازم آن نیز هست؛
Mediating Role of Organizational Envy in the Relationship between Quality of Work Life, Job Burnout, and Organizational Productivity among employees at Zahedan University of Medical Sciences
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the mediating role of organizational envy in the relationship between quality of work life, job burnout, and organizational productivity among employees at Zahedan University of Medical Sciences. A descriptive-correlational design was employed using structural equation modeling (SEM). A total of 165 employees were selected through convenience sampling. Data were collected using validated questionnaires: the Organizational Envy Questionnaire (Valizadeh & Azarbayejani, 2009), the Job Burnout Questionnaire (Reis & Xanthopoulou, 2015), the Quality of Work Life Questionnaire (Lopez et al., 2007), and the Organizational Productivity Questionnaire (Hersey & Goldsmith, 2002). Data were analyzed using Smart PLS–4 software, incorporating Pearson correlation, reliability and validity tests (Cronbach’s alpha, composite reliability, AVE, HTMT), and bootstrapping for mediation analysis. Organizational envy showed significant negative correlations with organizational productivity ( r = -0.43, p < 0.01) and quality of work life ( r = -0.18, p < 0.05), but was not significantly related to job burnout. Quality of work life significantly predicted reduced burnout ( β = -0.417, p < 0.001), lower envy ( β = -0.252, p < 0.05), and increased productivity (β = 0.299, p = 0.001). Organizational envy significantly reduced productivity ( β = -0.384, p < 0.001), yet it did not mediate the relationship between quality of work life and either burnout or productivity. Based on the findings, enhancing the quality of work life directly contributed to reducing job burnout and increasing organizational productivity, underscoring its strategic importance in human resource development.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر تنظیم شناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو انجام شد.
روش: پژوهش نیمه آزمایشی حاضر، با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری ۴ماهه با گروه کنترل، روی ۳۰ زن مبتلا به اختلال کندن مو مراجعه کننده به مراکز مشاوره درود (سه ماهه آخر ۱۴۰۲) که تشخیص موکنی بر اساس DSM-5 توسط دو روانشناس بالینی دریافت کرده بودند، انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلال کندن مو محققان بیمارستان عمومی ماساچوست (1980)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1990)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) بود. افراد به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی با استفاده از نرم افزار اختصاص تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طبق پروتکل سگال و همکاران (2013) دریافت کرد، درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر در SPSS26 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو به طور معناداری مؤثر است (۱/۰>p).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان هیجان محور و درمان ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی، تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن اختلال عضلانی-اسکلتی می باشد که موجب بروز درد در نواحی مفاصل نواحی مختلف بدن می شود و مشکلات جسمی و روانی برای بیماران به وجود می آورد بنابرین پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی درمان هیجان محور و درمان ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی، تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی شهر تهران در سال 1401 بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به 3 گروه 20 نفره درمان هیجان محور، درمان ذهن آگاهی و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی درد، پرسشنامه تعارض هیجانی و ادراک بیماری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد درمان هیجان محور و ذهن آگاهی بر بهبود خودکارآمدی، تعارض ابراز هیجان و ادراک درد تاثیر معناداری دارد (0.05>p). آزمون شفه نشان داد تاثیر درمان هیجان مدار بر تعارض ابراز هیجان و ادراک درد به طور معناداری بیشتر از درمان ذهن آگاهی بود (0.05>p).
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت در بهبود خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن، مداخله ذهن آگاهی و برای بهبود تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد بیماران درد مزمن درمان هیجان مدار تاثیر بیشتری دارند.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر بهبود تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی زنان شاعل نظامی 40 تا 50 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
167 - 186
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر بهبود تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی زنان شاغل نظامی 40 تا 50 ساله اجرا گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان 40 تا 50 ساله بودند که به دلیل مشکلاتی در تعاملات ارتباطی با همسرانشان و همچنین به دلیل دلزدگی زناشویی و گسستگی عاطفی از ابتدای اسفند 1403 تا انتهای اردیبهشت 1403 به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی آستان مهر مشهد مراجعه نمودند. در این پژوهش حجم نمونه 30نفر تعیین شد که این نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان ابتدا در مرحله پیش آزمون به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ(1998)، دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و گسستگی عاطفی گاتمن (1988) پاسخ دادند. مداخله آموزشی آموزش شناختی – رفتاری گروهی بر مبنای رویکرد داتیلیو (2020) در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و در نهایت شرکت کنندگان هر دو گروه در مرحله پس آزمون به پرسشنامه های مورد نظر پاسخ دادند. داده ها به دست آمده جهت تحلیل فرضیات پژوهش به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد (p<0/05) در مرحله پس آزمون در شاخص های تعاملات ارتباطی، دلزدگی و گسستگی عاطفی بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر تعاملات ارتباطی، دلزدگی زناشویی و گسستگی عاطفی رنان نظامی شاعل تاثیر دارد.
چرا گاهی مظلوم به جای ظالم سرزنش می شود؟ پیش بینی سرزنش قربانی از روی سادیسم همگانی با میانجی گری لذت سادیستیک و کمبود همدلی در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
127 - 152
حوزههای تخصصی:
تا کنون تنها نظریه ای که پدیده زیان بار سرزنش قربانیان بی گناه را توضیح داده است نظریه عدالت باوری است، اما از آنجا که برخی از یافته ها با این توضیح ناهمساز هستند، پژوهش کنونی برای این پدیده یک توضیح دوم پیشنهاد و آن را آزمون کرد: سادیسم همگانی. با هدف آزمون این فرضیه که سادیسم همگانی، با میانجی گری لذت سادیستیک و کمبود همدلی، با سرزنش قربانی رابطه مثبت دارد، از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل تهران و کرج، 442 آزمودنی با میانگین سنی 35 سال (202 مرد) با روش در دسترس نمونه گیری شدند. در یک طرح همبستگی، با نسخه 15ماده ای ارزیابی کامل گرایش های سادیستیک و سرزنش قربانی، سادیسم همگانی، لذت سادیستیک و همدلی با قربانی با روش پژوهش های پیشین اندازه گیری شدند. تحلیل های رگرسیون نشان دادند سادیسم همگانی، حتی پس از کنترل عدالت باوری و سه ویژگی تاریک شخصیت، سرزنش قربانی را پیش بینی می کند و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد سادیسم همگانی از راه لذت سادیستیک و کمبود همدلی، بر سرزنش قربانی تأثیر معنا دار داشته است، به این شکل که اثر مستقیم سادیسم همگانی بر سرزنش قربانی غیرمعنا دار، اما اثر غیرمستقیم آن معنا دار است. بر پایه این یافته ها، پیشنهادهایی برای کاهش پدیده سرزش قربانی داده شده است.
بررسی مدل جو سازمانی، سرمایه های روان شناختی و بهزیستی روان شناختی جانباز و ایثارگر شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
57 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری سرمایه های روان شناختی در ارتباط میان جو سازمانی و بهزیستی روان شناختی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی و تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان جانباز و ایثارگر شهر شیراز در سال 1401-1402 تشکیل دادند که از این میان تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف، جو سازمانی هاپلین و کرافت و سرمایه های روان شناختی لوتانز و همکاران استفاده شد. برای بررسی پایایی از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تأثیر مستقیم سرمایه های روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی بود. همچنین یافته ها بیانگر تأثیر مستقیم و غیرمستقیم جو سازمانی بر بهزیستی روان شناختی بود. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سرمایه های روان شناختی متغیری مهم در بررسی رابطه جو سازمانی و بهزیستی روان شناختی است
اثر برداشت مثبت یا منفی بر ارزیابی درد توسط پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
19 - 30
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزیابی درد بیمار ممکن است تاثیر قابل توجهی بر سطح مراقبتی داشته باشد که بیمار دریافت می کند. بسیاری از مطالعات نشان داده اند که عوامل زمینه ای ممکن است بر تخمین درد ناظر تأثیر بگذارد؛ ازجمله مشخص شده است که چگونگی برداشت مثبت یا منفی درباره فرد دردمند ممکن است موجب ارزیابی بیشتر یا کمتر درد در آنان شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر برداشت مثبت و منفی درباره فرد دردمند بر ارزیابی درد آنها در پرستاران و افراد عادی است.
روش: 60 فرد پرستار و عادی زن و مرد (هرگروه 30 نفر) روایت هایی را درباره چهار شخصیت مثبت و چهار شخصیت منفی (مرد و زن) همراه با نام و عکس آنها شنیدند. سپس ویدیوهای از چهره دردمند همان افراد در چهار سطح (خنثی، خفیف، متوسط، شدید) مشاهده کردند. از آنان خواسته شد تا میزان درد هر کدام را از 1 تا 100 ارزیابی نمایند. داده های دو گروه با کمک نرم افزار SPSS-21 مقایسه شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (4×2) در دو گروه مشخص نمود که اولاً افراد عادی، درد شخصیت های مثبت را بیش از شخصیت های منفی ارزیابی نموده بودند؛ درحالی که ارزش گذاری مثبت یا منفی در پرستاران تفاوتی ایجاد نکرده بود. دوماً پرستاران درمجموع سطح درد کمتری را گزارش کرده بودند.
نتیجه گیری: این نتایج در کنار تاکید بر اهمیت برداشت ناظران عادی از فرد دردمند، همچنین مشخص نمود که تجربه و دانش حرفه ای پرستاران در زمینه های درمانی، اثر سوگیری برداشت را در آنان کاهش داده است.
اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
101 - 126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون به همراه مرحله پیگیری 45روزه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه نوجوانان 16-18ساله شهر اصفهان در بازه زمانی بهار 1403 بود. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 40 نفر نوجوان انتخاب و به طور تصادفی در گروه گواه و آزمایش بیست نفر گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن دلسوز بر اساس پروتکل پرورش ذهن دلسوز آیرنز و بیوماونت قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه ابراز وجود، پرسشنامه خوددلسوزی فرم کوتاه و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان تأثیر مثبت و معنادار داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری بعد از 45 روز همچنان پایدار بود. در نتیجه، ارتقا و پرورش ذهن دلسوز موجبات بهبود تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی و نیز مصون سازی نوجوانان در برابر آسیب های روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی را فراهم می کند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مبتلا به کژکاری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری- جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و اختلال کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مرد مبتلا به اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی مراجعه کننده به متخصصان اورولوژی منطقه یک شهر تهران بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 26 نفر به روش هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای را به مدت دو و نیم ماه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزارهای به کار برده شده در این مطالعه شامل پرسشنامه عملکرد جنسی مردان روزن و همکاران (1997)، پرسشنامه استاندارد خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه خودابرازی جنسی اسنل، بلک، کلارک (1987) هستند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره به علاوه آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، درمان شناختی رفتاری جنسی موجب افزایش معنی دار خودپنداره جنسی مثبت (P≤ 0.001) و خود ابرازی جنسی (P≤ 0.001) و کاهش معنی دار اختلال نعوظ (P≤ 0.001) و افزایش معنی دار میل جنسی (P≤ 0.001) در بیماران مرد مبتلا به اختلال کژکاری جنسی شد.
نتیجه گیری: درمان شناختی- رفتاری- جنسی با بهره گیری از تکنیک های شناختی- رفتاری و آموزش رفتارهای جنسی می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و رفتار درمانی گروهی دیالکتیک بر سبک زندگی و پیروی از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
149 - 165
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی در زمینه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی انجام شده است. اما مطالعاتی که به مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مغفول مانده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به مدت دو ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به یک کلینیک تخصصی دیابت در شهر شیراز (1403) بودند. که تعداد 45نفر ( 15 نفر در گروه آموزشی واقعیت درمانی، 15 نفر در گروه آموزشی رفتار درمانی دیالکتیکی و 15 نفر در گروه کنترل) به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک زندگی (لالی و همکاران، 1391)، پرسشنامه تبعیت از درمان (مدانلو، 1392)، استفاده شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی با گروه کنترل در سبک زندگی و تبعیت از درماندر زنان مبتلا به دیابت نوع دو تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) اما تفاوت میانگین حاکی از آن است که واقعیت درمانی نسبت به رفتار درمانی دیالکتیکی منجر به بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان شد اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد هم واقعیت درمانی و هم رفتار درمانی دیالکتیکی را به عنوان یک روش درمانی کارآمد جهت بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد داد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر عزت نفس، اضطراب، اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر آسیب دیده از طلاق در خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش بسته شناختی رفتاری بر عزت نفس، اضطراب، اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر آسیب دیده از طلاق در خانواده های نظامی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر شاغل به تحصیل در مدارس متوسطه اول ساکن شهر کلاله آسیب دیده از طلاق که به روش نمونه گیری هدفمند 33 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) تقسیم شدند. بسته آموزشی شناختی-رفتاری محقق ساخته برای گروه آزمایش در 12 جلسه 90 دقیقه ای اجراء شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965)، پرسشنامه اضطراب بک و همکاران (1988)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی تاکمن (2001) بود. تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کواریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. در متغیرهای عزت نفس، اضطراب و اهمال کاری تحصیلی، اثر اصلی زمان و اثر متقابل زمان و گروه به لحاظ آماری معنادار بود. براساس اندازه اثر، در متغیر عزت نفس 42 درصد، اضطراب 44 درصد و اهمال کاری تحصیلی 28 درصد از نمرات ناشی از اثربخشی بسته آموزشی شناختی رفتاری بر گروه آزمایش بود.
عوامل آسیب زای امنیت روانی خانواده؛ یک مرور سیستماتیک(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امنیت روانی خانواده یکی از مفاهیم اساسی در حوزه مطالعات خانواده است که در سال های گذشته مورد توجه بسیاری از پژوهشگران این حوزه بوده است. هدف از این پژوهش، بررسی عوامل آسیب زای امنیت روانی خانواده است. روش مطالعه مروری نظام مند بود و منابع و پژوهش های مرتبط از سال 1390 تا 1403 از پایگاه های گوگل اسکالر، نورمگز، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پورتال جامع علوم انسانی استخراج شد. از 457 منبع، آن دسته از منابع که منطبق با معیارهای پژوهش و کلیدواژه های اصلی آن بودند (امنیت روانی، امنیت خانواده و امنیت روانی در خانواده) و منابع بررسی کننده این رابطه وارد مطالعه شدند و پس از کنارگذاشتن منابع نامرتبط، دوازده منبع مرتبط شناخته شد. نتایج پژوهش ها نشان می دهد عواملی مانند «تجارب سوء دوران کودکی»، «احساس تنهایی اعضای خانواده»، «انجام ندادن اعمال مذهبی و نبود معنویت در فضای خانواده»، «ساختارهای نادرست در خانواده»، «بحران های طبیعی و اجتماعی»، «فقدان معنای زندگی»، «وابستگی بیمارگون و عدم استقلال فردی اعضای خانواده»، «نارضایتی زناشویی» و «نبود مهارت های ارتباطی در بین اعضای خانواده» به امنیت روانی خانواده آسیب می رساند. نتایج این مطالعه نیز برای مدیران مدارس، مسئولان سلامت و بهداشت و سیاست گذاران آموزشی کشور قابل توجه خواهد بود.
پیش بینی سرسختی روانشناختی براساس شادکامی و پایبندی مذهبی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی سرسختی روان شناختی براساس شادکامی و پایبندی مذهبی اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود؛ بدین منظور 114نفر از جوانان 18 تا 34سال استان قم با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرسختی روان شناختی اهوازی، جهات شادکامی آکسفورد و پایبندی مذهبی جان بزرگی پاسخ دادند. برای تحلیل داه های مرتبط با فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین سرسختی روان شناختی و شادکامی همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد؛ ب) بین سرسختی روان شناختی و پایبندی مذهبی همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد؛ ج) بین شادکامی و پایبندی مذهبی همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد؛ د) نتایج تحلیل مسیر نشان داد پیش بینی سرسختی روان شناختی براساس پایبندی مذهبی و شادکامی معنادار است و دو متغیر پیش بین مدل در مجموع 4/46 درصد از سرسختی روان شناختی پاسخ گویان را پیش بینی می کنند. درنتیجه تقویت شادکامی و پایبندی مذهبی از سوی متولیان این حوزه ها در خانواده و مراکز آموزشی، دینی و مشاوره ای سبب ارتقای بیشتر سرسختی روان شناختی افراد می شود.
پیش بینی کارآمدی خانواده از طریق مسئولیت پذیری با نقش میانجی خودمهارگری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کارآمدی خانواده براساس مسئولیت پذیری و نقش میانجی خودمهارگری انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را زنان و مردان متأهل استان چهارمحال و بختیاری تشکیل می دادند. اعضای نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. تعداد 150 نفر نمونه انتخاب شده برای گردآوری داده های پژوهش به پرسشنامه های کارآمدی خانواده صفورایی (1388)، مسئولیت پذیری گاف (1984) و خودمهارگری رفیعی هنر (1395) پاسخ دادند و نتایج به دست آمده با کمک روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون خطی تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین کارآمدی خانواده و ابعاد سه گانه آن با مسئولیت پذیری و خودمهارگری رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ب) بین کارآمدی خانواده و مسئولیت پذیری رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ج) بین خودمهارگری و مسئولیت پذیری رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر تنظیم شناختی هیجان و تعارضات زناشویی در نظامیان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
83 - 101
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر تنظیم شناختی هیجان و تعارضات زناشویی در نظامیان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) انجام شد. این پژوهش از نوع طرح های نیمه تجربی همراه با پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه کنترل بود. جامعه آماری هدف نظامیان با تشخیصPTSD در بیمارستان 550 ارتش مشهد در سال 1403 بودند. نمونه آماری30 نفر از نظامیانی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. سپس آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی برای گروه آزمایش به مدت10جلسه گروهی هفته ای یک جلسه هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی توسط ثنایی (1379) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانسفکی و کرایج، 2006) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در سطح اطمینان 95 درصد آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر تنظیم شناختی هیجان با اندازه اثر(63/0-) و تعارضات زناشویی (68/0-) بر نظامیان مبتلا تاثیر معکوس معنی داری دارد. نتایج نشان داد آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر کاهش همکاری با اندازه اثر (32/0-) ، کاهش رابطه جنسی (22/0- )، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود (41/0- )، کاهش ارتباط موثر (41/0- ) و واکنش های هیجانی (33/0-) بصورت معکوس تاثیر دارد.