فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۰۱ تا ۶٬۴۰۹ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت بر رضایت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. در این پژوهش، از بین زوجین ساکن اراک در زمستان سال 1402، 24 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ استفاده شد. زوجین گروه آموزش به مدت 11 جلسه 90دقیقه ای در جلسات آموزشی برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد آموزش برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت بر رضایت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین اثربخشی معناداری داشته است و این نتیجه در دوره پیگیری 45روزه نیز پایدار بود. بنابراین، می توان گفت برنامه توانمندسازی زناشویی از روایی لازم برای افزایش تمایزیافتگی و رضایت زناشویی زوجین به عنوان یک برنامه پیشگیرانه سطح اول برخوردار است.
نقش جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر امیدواری با میانجیگری حس انسجام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری امیدواری دانشجویان بر اساس جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. طرح پژوهش از نظر ماهیت کمّی است. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که از طریق مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در این پژوهش در دسترس و غیرتصادفی بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه امیدواری، مقیاس جهت گیری مذهبی، پرسشنامه حس انسجام و مقیاس چندبُعدی حمایت اجتماعی ادراک شده بودند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل میانجی گری به روش بوت استراپ تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده تأثیر مستقیم معناداری بر امیدواری دارند. همچنین، حس انسجام به عنوان متغیر میانجی جزئی، نقش جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی با امیدواری را تقویت می کند. به طور کلی، یافته ها نشان داد جهت گیری مذهبی درونی با تقویت حس انسجام، امیدواری را افزایش می دهد، در حالی که حمایت اجتماعی ادراک شده با ایجاد حس تعلق و امنیت روانی، دیدگاه مثبت به آینده را تقویت می کند. این نتایج نشان دهنده نقش کلیدی حس انسجام در تبیین روابط بین عوامل مذهبی و اجتماعی با امیدواری است. پیشنهاد می شود برنامه های مداخله ای با هدف تقویت جهت گیری مذهبی درونی و گسترش شبکه های اجتماعی حمایت کننده برای ارتقای امیدواری و سلامت روان دانشجویان اجرا شوند.
پیش بینی پیمان شکنی زناشویی بر اساس مرزبندی زناشویی و میزان رضایت زناشویی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی پیمان شکنی زناشویی براساس مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی بود. پژوهش به شیوه توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان و مردان 20 تا 55 سال متأهل عضو شبکه های اجتماعی مجازی شهر قم تشکیل می دهند که بنابر سرشماری سال 1402، 724358 نفرند که از این جامعه تعداد 384 نفر براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای نسبی نمونه گیری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مرزهای زوجینی هوشیاری و همکاران (1399)، پرسشنامه میزان رضایت زناشویی کانزاس (1986)، پرسشنامه پیمان شکنی زناشویی زارعی و همکاران (1401) استفاده شد. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های مرزهای زوجینی (94/0 = α)، میزان رضایت زناشویی (92/0 = α) و پیمان شکنی زناشویی (80/0 = α) به دست آمد که نتایج گویای پایایی مناسب ابزارهاست. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق، افزون بر شاخص های آمار توصیفی از جمله میانگین و انحراف استاندارد از آزمون های آمار استنباطی مانند آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss-26 صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد بین مرزهای زوجینی با پیمان شکنی زناشویی (61/0- = r) و میزان رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی (42/0- = r) رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 < sig). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی می توانند پیمان شکنی زناشویی را پیش بینی کنند (01/0p < ، 69/101 = (381، 2) F). مجذور ضریب همبستگی چندگانه 35/0 = 2 R می باشد که نشان می دهد متغیرهای پیش بین می توانند 35 درصد از تغییرات متغیر پیمان شکنی زناشویی را تبیین کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد برای کاهش پیمان شکنی زناشویی باید روی مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی زوجین برنامه ریزی شود.
نقش ابعاد سلامت معنوی در پیش بینی اختلالات خلقی (افسردگی، اضطراب، استرس) و احساس انسجام روانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ابعاد سلامت معنوی در پیش بینی اختلالات خلقی و احساس انسجام روانی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر قاین ﺍﻧﺠﺎﻡ ﭘﺬیﺮﻓﺖ. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی به شمار می آید. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر قاین بودند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 285 نفر به عنوان نمونه پژوهش بررسی شدند. روش نمونه گیری استفاده شده نمونه گیری خوشه ای بود. با استفاده از پرسشنامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (1982)، افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995)، احساس انسجام روانی آنتونوسکی (1987)، اطلاعات لازم جمع آوری و نتایج به کمک نرم افزار Spss 23 و با استفاده از همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین ابعاد سلامت معنوی با اختلالات خلقی رابطه منفی و معناداری وجود دارد و سلامت وجودی توان پیش بینی اختلالات خلقی را دارد؛ همچنین یافته های پژوهش نشان داد بین ابعاد سلامت معنوی با احساس انسجام روانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و سلامت وجودی توان پیش بینی احساس انسجام روانی را دارد. سلامت معنوی بعدی از سلامت است که در نظام آموزش و پرورش توجه کمتری بدان شده است و نتایج این مطالعه می تواند در اعتلای سلامت معنوی دانش آموزان به عنوان قشری آسیب پذیر مؤثر واقع شود.
اثربخشی روان درمانی تحلیل تابعی بر اضطراب قلب و علائم معده ای- روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه – بیمارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
11 - 28
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی تحلیل تابعی بر اضطراب قلب و علائم معده ای – روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه جانبازان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر اراک؛ با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان جهت دریافت خدمات پزشکی در سال 1403 تشکیل دادند. در پژوهش حاضر 30 نفر با استفاده از روش غیرتصادفیِ هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در 12 جلسه 60 دقیقه ای با روش روان درمانی تحلیل تابعی تحت درمان قرار گرفته، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه شاخص پزشکی سلامت کرنل و پرسش نامه استاندارد اضطراب قلب استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد و روان درمانی تحلیل تابعی به طور معنی داری موجب بهبود اضطراب قلب، علائم معده ای – روده ای شده است (P<0/01). بر اساس یافته های پژوهش حاضر، روان درمانی تحلیل تابعی، بر بهبود اضطراب قلب و علائم معده ای – روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان مؤثر می باشد.
الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
47 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش، بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی سربازان نیروی دریایی ارتش که در سال 1403-1402 مشغول به گذراندن دوران خدمت سربازی خود بودند؛ از بین این جامعه، 228 سرباز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه، رفتارهای خود آسیب رسان (کلونسکی و گلن، 2009)، گرایش به خودکشی(اورباخ و همکاران، 1981)، صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر،2010) و عاطفه خودآگاه (تانگنی و همکاران،2002)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS و با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها نشان داد، اثر مستقیم صفت خودشیفتگی بر رفتارهای خود آسیب رسان و صفت ماکیاولگرایی بر گرایش به خودکشی و مسیر مستقیم احساس گناه بر رفتارهای خود آسیب رسان و احساس شرم بر گرایش به خودکشی و همچنین، مسیر مستقیم صفت ماکیاولگرایی بر احساس گناه و صفت سایکوپاتی بر احساس شرم و گناه معنی دار است (05/0>P)؛ اما، مسیر مستقیم صفت خودشیفتگی بر احساس شرم معنی دار نیست (05/0P>). علاوه براین، نقش میانجی احساس گناه از مسیر صفت ماکیاولگرایی و صفت سایکوپاتی به رفتارهای خود آسیب رسان و نقش میانجی احساس شرم از مسیر صفت سایکوپاتی و صفت خودشیفتگی به گرایش به خودکشی معنی دار است (05/0>P). باتوجه به یافته ها، اتخاذ تدابیری جدی به منظور ارزیابی روان شناختی منظم و شناسایی زودهنگام صفات تاریک شخصیت و پیاده سازی برنامه های پیشگیرانه و درمانی مؤثر، باهدف مدیریت عواطفی مانند شرم و گناه توسط سربازان، احساس می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی شفقت درمانی بر تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی شهرستان یزد در سال 1402 بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری دردسترس 30 زن سرپرست خانوار انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 زن) و کنترل (15 زن) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 24 جلسه 90 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت به گروه آزمایش ارائه شد. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه های تاب آوری خانواده و سرسختی خانواده بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار می شود. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت می تواند گزینه مناسبی برای زنان سرپرست خانوار باشد تا بتوانند مشفقانه با خود رفتار کند و برخورد مناسب تری با فشارها و مسئولیت های زندگی داشته باشند.
طرح زوج درمانی مبتنی بر الگوی خودنظم دهی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودنظم دهی به نحوه اِعمال کنترل بر پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها اشاره دارد. در نظریه شناختی اجتماعی بندورا (1991)، خودنظم دهی از طریق سه خرده کنش اصلی عمل می کند؛ این کنش ها عبارت اند از: خودنظارت گری بر رفتار فرد، عوامل مؤثر و نتایج آن؛ خودقضاوتی در مورد نسبت رفتارهای خود با معیارهای شخصی و شرایط محیطی و خودواکنشی عاطفی. کارور و شیر (2004) فرایند خودنظم دهی را در قالب نظریه کنترل سایبرنتیک به جامعه روان شناسی ارائه کردند. در قلمرو روان شناسی دین، محققان تلاش کرده اند که خودنظم دهی دینی را با بررسی تأثیرات دین بر فرایندهای خودنظم دهی نشان دهند. بررسی منابع اسلامی در قلمرو «تنظیم رفتار» نشان می دهد که منبع محوریِ فرایند تنظیم رفتار «عقل» است. پژوهش جهانگیرزاده و همکاران (1399) نشان داد که عقل دارای بیست مؤلفه است که در چهار ساحت شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجرایی قابل سازمان دهی است. تبیین آسیب های روانی براساس مشکلات خودنظم دهی و تنظیم مداخلات درمانی بنابر صلاحیت های خودنظم دهی، محور پژوهش های مختلف بوده است. در همین راستا زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی نخستین بار توسط هالفورد، ساندرز و بهرنس (2004) برای کمک به بهبود رابطه زوجین مطرح شد. با توجه به اهمیت سازه خودنظم دهی در تحقیقات روان شناختی دهه های اخیر، تأثیر دینداری بر فرایند خودنظم دهی و ورود سازه خودنظم دهی در حیطه مداخلات بالینی، محقق درصدد برآمده است براساس الگوی خودنظم دهی مبتنی بر روابط میان مؤلفه های عقل در منابع اسلامی و با الهام از مدل زوج درمانی هالفورد، یک برنامه زوج درمانی را با هدف تأثیر بر شاخص های کیفیت رابطه زناشویی طراحی کند. روش: در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. تحلیل محتوا دربرگیرنده تحلیل درون مایه یک متن حاوی باورها، دیدگاه ها و احساسات گوینده آن می باشد و کمک می کند تا مفاهیم، اصول، نگرش ها و کلیه عناصر مطرح شده در چارچوب آن متن بررسی شود. جامعه پژوهش حاضر شامل مفاد آیات و روایات در منابع معتبر دینی براساس طبقه بندی طباطبایی (1393) می باشد. نمونه پژوهش شامل روایاتی است که درباره مفهوم «عقل» به فرایندهای خودنظم دهی اشاره دارد که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. پس از غربال روایات تکراری و مشابه، روابط میان مؤلفه ها از راه فرایند کدگذاری و در قالب مدل خودنظم دهی استخراج شد. سپس در چارچوب این مدل و با الهام از ساختار زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی (هالفورد، 1994)، طرح «زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی با رویکرد اسلامی» برای ارتقای فرایندهای سازگارانه و افزایش رضایت زناشویی تدوین گردید. درنهایت روایی طرح زوج درمانی در محورهای ساختار، اهداف و تکنیک ها از سوی پنج کارشناس دارای تحصیلات عالیه در روان شناسی و علوم حوزوی ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی خودنظم دهی اسلامی دربردارنده شش روند پویای مواجهه با موقعیت، تحلیل موقعیت با تمرکز بر نقش خود بر مبنای باورها و ارزش های اسلامی، فعال سازی انگیزش های فطری متعالی، انگیختگی عاطفی، تدبیر عملی، هدایت توجه، صورت بندی عمل، و ارزیابی پسینی است. در این رویکرد، نخست، اطلاعات کافی از وضعیت خانواده جمع آوری می شود. سپس، وضعیت موجود براساس نقش خود در موقعیت مورد وارسی قرار می گیرد. این وضعیت با حقایق اساسی و معیارهای اخلاقی در اندیشه اسلامی سنجیده می شود. در ادامه، وضعیت های مطلوب خود تعریف شده و هدف گذاری معطوف به خود براساس وضعیت ایده آل در دو سطح عمل و قصد صورت می پذیرد؛ برای مثال، در سطح قصد، وضعیت ایده آل توجه به خواست الهی و رستگاری نهایی و اقتضای عملکرد اخلاقی؛ در نقطه مقابل توجه به خواسته نفس و نتایج دنیوی قرار دارد. سپس طرح های عملی خودتغییری برای تحقق وضعیت، با استفاده از سازوکارهای رایج در روندرمانی های مبتنی بر خودنظم دهی یا روش های مطرح شده در آموزه های دینی طراحی می شود. درگیرکردن هوشیاری با امور معنوی، تصویرپردازی های دینی، مطالعه متون مقدس و اخلاقی، تعدیل شناختی از راه تفسیرهای دینی، نمونه ای از روش هایی است که می تواند فرایند خودنظم دهی را براساس آموزه های دینی غنا بخشد. در آخرین مرحله، تأثیر روش های خودتغییری ارزیابی می شود. این ارزیابی می تواند به تغییراتی در نحوه فعال سازی الگوهای رفتاری، طرح های اجرایی و حتی اهداف تعیین شده بینجامد. در نهایت، روایی ساختار، اهداف و تکنیک های درمانی از سوی کارشناسان ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR تأیید شد. بحث و نتیجه گیری: شباهت های مدل فرایند سایبرنتیک خودنظم دهی (کارور و شیر، 2011) و مدل فرایندی تنظیم هیجان (گراس و تامپسون، 2007) با الگوی خودنظم دهی در منابع اسلامی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: تأکید بر بعد عقلانی انسان؛ تأکید بر نقش خودآگاهی و خودنظارتی؛ تأکید بر نقش اهداف و ارزش ها در فرایند تنظیم؛ تأکید بر فرایندهای پیشاعمل یا «فرایندهای تدبیری»؛ تأکید بر فرایندهای پساعمل یا «تجربه اندوزی». ویژگی های الگوی اسلامی را نیز می توان در موارد زیر خلاصه کرد: ورود باورها و انگیزش های متعالی در هدایت فرایند خودنظم دهی؛ گسترش مفهوم عقلانیت به عقلانیت دینی؛ هدایت فرایند تفکر به کاستی های انسان در مسیر سعادت؛ ورود مفاهیم دینی خاص به فرایند خودتنظیمی، همچون تسلط بر نفس، مخالفت با هواهای نفسانی و قصد قربت. هدف کلی درمان در رویکرد اسلامی، تنظیم فرایندهای روانی براساس معیارهای دینی است؛ اهداف جزئی درمان نیز گسترش تفکر منطقی، خداباورانه، معادباورانه و فضیلت اندیش؛ اعتلای انگیزش های معنوی و اخلاقی؛ تحول احساسات ابتدائی و انفعالی به احساسات متعالی و ارتقای توان خودنظم دهی و مهارت های اجرایی در روابط همسران می باشد. برنامه زوج درمانی مبتنی بر رویکرداسلامی با حفظ ساختار زوج درمانی خودنظم دهی (هالفورد، 2004)، فرایندهای شناختی اجرایی را در راستای ارزش های مبتنی بر آموزه های اسلامی هدایت می کند و در این راستا از تکنیک های برآمده از متون دینی نیز استفاده می نماید. این الگوی زوج درمانی با برجسته ساختن جایگاه خودتغییری، مسئولیت شخصی و آزادی عمل افراد در تنظیم کنش های روانی و نیز افزودن عناصر معنوی و اخلاقی در سطح ملاک های ارزیابی، هدف گذاری و تکنیک های مداخله، به درمان های وجودگرا یا معنوی از نوع دینی آن نزدیک می شود. تقدیر و تشکر: از جناب آقای دکتر فتحی آشتیانی و سرکار خانم دکتر فرشته موتابی که در تدوین مبانی نظری و تنظیم طرح مداخله، نویسنده را یاری کردند، سپاسگزارم. تعارض منافع: بدین وسیله اعلام می گردد که در رابطه با مقاله ارائه شده به طورکامل از قواعد اخلاق نشر تبعیت کرده و از هرگونه سرقت ادبی، سوءرفتار، جعل داده ها و ارسال و انتشار دوگانه پرهیز نموده ام و منافعی تجاری در این راستا وجود ندارد و در قبال ارائه اثر خود وجهی دریافت ننموده ام.
نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قدردانی و حساسیت بین فردی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری حساسیت بین فردی، تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی در نوجوانان پسر طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر 15 تا 21ساله شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های رفتار نوع دوستانه، روابط والد (پدر-مادر)-فرزند، پرسشنامه حساسیت بین فردی، پرسشنامه اعتماد اجتماعی، پرسشنامه احساس تعلق اجتماعی و پرسشنامه قدردانی-فرم 6سؤالی جمع آوری شد. نتایج تحلیل مدل به طورکلی حاکی از آن است که مدل دارای برازش است و همچنین، از بین متغیر های موجود در پژوهش، رابطه پدر-فرزند به طور غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی قدردانی و رابطه مادر-فرزند هم به طور غیرمستقیم از طریق متغیرهای میانجی قدردانی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی با متغیر رفتار نوع دوستانه رابطه دارد. به این ترتیب، تعاملات پدر و مادر با فرزند به واسطه قدردانی (برای پدر) و تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی (برای مادر) می تواند در افزایش رفتار نوع دوستانه مؤثر باشد. بر این اساس، می توان گفت روابط والدین و فرزند یکی از متغیرهای مؤثر در رشد و تکامل کودکان و نوجوانان به عنوان بستری برای شکل گیری صفات و عوامل مؤثر در پیدایش رفتار نوع دوستانه کودکان است.