فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش میانجی گر نگرانی از تصویر بدن در ارتباط بین روان رنجورخویی و علائم پرخوری با توجه به نقش تعدیل گر قدردانی از بدن در یک نمونه غیربالینی از زنان بود. بدین منظور از بین زنان شهر نجف آباد با استفاده از نرم افزار محاسبه گر، تعداد 252 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه پنج عاملی شخصیت نئو، سیاهه نگرانی از تصویر بدنی، مقیاس قدردانی از بدن و پرسشنامه غربالگری اختلال پرخوری بود. برای آزمون مدل میانجی گر تعدیل شده از روش تحلیل مسیر پیشنهاد شده توسط هیز استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نگرانی از تصویر بدنی در ارتباط بین روان رنجورخویی و علائم پرخوری در زنان نقش میانجی گر را ایفا می کند. همچنین، نتایج بررسی اثرات تعدیل گری مدل نشان داد که قدردانی از بدن می تواند اثر غیرمستقیم روان رنجورخویی بر علائم پرخوری زنان و اثر مستقیم نگرانی از تصویر بدن بر علائم پرخوری زنان را تعدیل کند. به طور کلی این یافته ها نشان می دهد که قدردانی از بدن می تواند به عنوان یک عامل محافظ، منجر به کاهش اثر غیرمستقیم روان رنجور خویی و اثر مستقیم نگرانی از تصویر بدن بر علائم پرخوری زنان شود.
پیش بینی افسردگی مالیخولیایی با میانجی گری درد ذهنی: نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران نوجوان 15 تا 18 سال ساکن شهر کرمان در سال 1401 بود که تعداد 500 نفر به صورت داوطلبانه، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس روابط ابژه، مقیاس ترومای دوران کودکی و مقیاس درد ذهنی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد مدل پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی برازش مناسبی دارد. همچنین تأثیر غیر مستقیم روابط ابژه و ترومای دوران کودکی از طریق درد ذهنی و تأثیر مستقیم درد ذهنی بر افسردگی مالیخولیایی تأیید شد. منطبق با یافته های این پژوهش، روابط معیوب والدینی در دوران کودکی و تجربه غفلت و سوء استفاده، احتمالاً می تواند از عوامل مؤثر در بروز افسردگی مالیخولیایی باشد. لذا، توجه به این عوامل می تواند راهنمایی برای مشاورین و والدین، برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی مالیخولیایی باشد.
اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
63 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ انجام گرفت. روش: این به پژوهش به روش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مراکز تشخیص درمان سرطان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه مورد مطالعه شامل30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل 15 نفره جایگزین شدند. هر دو گروه کنترل و آزمایش در دو مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس در نرم افزار 22spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ شهر تهران تأثیر معنی داری داشته است (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت معنادرمانی گروهی باعث افزایش امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ می شود؛ بنابراین معنادرمانی گروهی می تواند راه گشای تحقیقات بعدی در حوزه مداخلات مربوط به بیماران سرطانی باشد.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
212 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی 14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی به عنوان یک هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر، همراه با بررسی، منجر به اصلاح و بهبود تفکر فرد می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی بنیان های اخلاقی انجام شد. روش و مواد: در قالب یک طرح همبستگی از نوع پیش بینی، 404 نفر (دختر و پسر) از جوانان در شرف ازدواج به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کلاین (فرمول 1 به 20) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد حمایت اجتماعی - مقیاس خانواده (PSS-FA)، وقایع و تغییرات زندگی خانوادگی جوانان (YA-FILES)، تفکر انتقادی (CTDI)، بنیان های اخلاقی (MFQ-30) بود. به منظور تحلیل داده از نرم افزارهای SPSS19 و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 19.4 درصد از تغییرات تفکر انتقادی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی توضیح داده می شود (P < 0.001). همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی نشان داد که حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی از طریق بنیان های اخلاقی به ترتیب 0.005 (0.661) و 0.008- (0.676) اثر غیرمستقیم ندارد (P > 0.05). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر بنیان های اخلاقی و تفکر انتقادی تأثیرگذار است. بنابراین توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای نوجوانان در شرف ازدواج مفید باشد.
ویژگی های یک مدرسه خوب از نگاه دانش آموز
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
85 - 88
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی ویژگی های یک مدرسه خوب می پردازد که نقش مهمی در تربیت و آموزش دانش آموزان دارد. مدارس با ارائه یک محیط آموزشی مناسب و حمایت کننده، می توانند بستر مناسبی برای رشد علمی، شخصیتی و اجتماعی دانش آموزان فراهم کنند. یکی از اصلی ترین ویژگی های یک مدرسه خوب، کیفیت معلمان آن است. معلمان باید دارای تحصیلات و دانش تخصصی کافی، تجربه و مهارت های تدریس مناسب، توانایی برقراری ارتباط موثر با دانش آموزان، اخلاق حرفه ای و تعهد به شغل خود باشند. معلمان باکیفیت می توانند با استفاده از روش های تدریس نوین، مدیریت صحیح کلاس و ارائه بازخورد سازنده، بهبود قابل توجهی در فرآیند یادگیری دانش آموزان ایجاد کنند.وجود امکانات فیزیکی مناسب مانند کلاس های درس مجهز، کتابخانه، آزمایشگاه ها و سالن های ورزشی نیز از دیگر ویژگی های یک مدرسه خوب است. این امکانات می توانند به یادگیری عملی و کاربردی دانش آموزان کمک کرده و انگیزه آنها را برای شرکت در فعالیت های مختلف افزایش دهند. علاوه بر این، دسترسی به منابع آموزشی با کیفیت، از جمله کتاب های درسی به روز، اینترنت و ابزارهای آموزشی مدرن، نقش مهمی در بهبود فرآیند یادگیری دارند. این منابع باید به گونه ای طراحی شوند که دانش آموزان را در فهم مطالب درسی یاری کرده و فرصت های یادگیری تعاملی را فراهم آورند.خانواده ها نیز نقش بسزایی در حمایت از فرآیند آموزشی و تربیتی دانش آموزان ایفا می کنند. همکاری و تعامل بین خانواده و مدرسه می تواند به ایجاد یک محیط یادگیری مثبت و حمایت کننده کمک کند. والدین می توانند با شرکت در جلسات مدرسه، پیگیری وضعیت تحصیلی فرزندان و تشویق به مشارکت در فعالیت های مدرسه، به بهبود کیفیت آموزشی و تقویت انگیزه دانش آموزان کمک کنند.برنامه های فوق برنامه مانند ورزش، هنر، موسیقی و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز به توسعه مهارت های اجتماعی و شخصیتی دانش آموزان کمک می کنند. این برنامه ها فرصتی برای کشف و پرورش استعدادهای دانش آموزان فراهم کرده و به آنها کمک می کنند تا توانایی های خود را در زمینه های مختلف بهبود بخشند
تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه سوم ابتدایی بر اساس ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه سوم ابتدایی بر اساس ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت می باشد. پژوهش از نوع توصیفی بوده و از روش استقرایی انتخاب گردید. واحد زمینه صفحات(متن، تصویر) و واحد ثبت مضمون متن و تصویر موجود در صفحات می باشد. بدین منظور پس از مشاهده و مطالعه متن و تصویر کتابهای فارسی پایه سوم ابتدایی در دوره زمانی چهارماه مطالب موردنظر استخراج شد. در مرحله تحلیل داده ها استخراج فراوانی مؤلفه های مرتبط با تربیت اخلاقی در کتابهای درسی مورد نظر با استفاده از ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته انجام شد و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از فرم تحلیل محتوا، برای بررسی سوال های اصلی پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(فراوانی،درصد،نمودار و جداول) استفاده ش ده است. یافته ها نشان داد که در میان ساحت های ششگانه، بیشترین میزان فراوانی مربوط به ساحت های زیستی بدنی به میزان 132 مورد و کمترین میزان توجه مربوط بود به ساحت های علمی و فناورانه به میزان 2 مورد. در مجموع براورد آنتروپی شانون نشان داد که بیشترین وزن مربوط به ساحت های زیستی و بدنی و کمترین وزن مربوط به ساحت های علمی و فناورانه و ساحت های اقتصادی و حرفه ای به میزان 15 مورد بود. همچنین مشخص شد که میزان توجه به ساحت های ششگانه در حد 32/0 می باشد. بر اساس یافته ها می توان گفت که با ارتقای سطح توجه ساحت های علمی و فناورانه و ساحت های اقتصادی و حرفه ای می توان حد مطلوبی از توجه به ساحت های ششگانه را در کتاب فارسی سوم دبستان پیش بینی نمود.
طراحی مدل ساختاری رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس جو مدرسه با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتقاء و بهبود سلامت فراگیران، یکی از مهم ترین ابعاد توسعه و بهسازی منابع انسانی بوده و در چند دهه ی اخیر توجه سازمان های آموزشی به نیروهای سالم جسمی و فکری در نهادهای آموزشگاهی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس جو مدرسه با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان بود. روش ها: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی (دوره دوم) شهرستان بروجرد در سال تحصیلی 400- 1399 به تعداد 16000 بود که به صورت تصادفی خوشه ای تعداد 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های پژوهش به کمک پرسشنامه های رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور صالح زاده و همکاران، جو مدرسه لی و همکاران و خوش بینی تحصیلی اسچنن موران و همکاران گردید. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که جو مدرسه اثر مستقیم معناداری بر رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانش آموزان دارد (01/0>p، 30/0=b). همچنین خوش بینی تحصیلی نیز به طور غیرمستقیم اثر معناداری بر رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارد (064/0 = β، 05/0>p). نتیجه گیری: با توجه داشتن به متغیرهای جو مدرسه و خوش بینی تحصیلی می توان افزایش رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانش آموزان را انتظار داشت.
نقش سبک های تفکر و تصمیم گیری در رغبت به ازدواج دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
11 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل واقعیت های جامعه نشان می دهد که در دانشجویان، رغبت به ازدواج کاهش یافته است. این کاهش ممکن است به دلیل تغییراتی در سبک های تفکر و تصمیم گیری باشد که تأثیر چشم گیری بر تمامی جوانان و جوامع دارد و می تواند در زمینه های مختلف جامعه به ویژه در ازدواج و روابط جوانان تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی سبک های تفکر و تصمیم گیری در رغبت به ازدواج دانشجویان صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی _پیش بینی بوده و جامعه آماری پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ تشکیل دادند که نمونه ای به حجم ۲۲۹ نفر با نرم افزار G*power به صورت غیرتصادفی، در دسترس انتخاب گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که از بین مؤلفه های سبک های تفکر، سبک تفکر محافظه کارانه (β=0.123, df=2.226 P<0.05) و سبک تفکر الیگارشی (β=0.185, df=2.226 P<0.01) می تواند رغبت به ازدواج را پیش بینی کند. همچنین از بین مولفه های سبک تصمیم گیری، مولفه سبک وابستگی (β=0.232, df=2.226 P<0.01) می تواند رغبت به ازدواج را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، جوانان نسبت به ازدواج و مسولیت های ازدواج محتاطانه تر و ترجیح می دهند برحسب تفکر محافظه کار با آداب و هنجارهای فعلی پیش روند؛ همچنین براساس سبک تفکری الیگارشی در اولویت بندی کارهای مهم زندگی دچار چالش هستند و ظاهراً این بدان دلیل است که بیشتر در صدد تثبیت شرایط شغلی هستند تا ازدواج و جفت گزینی.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ابراز هیجانی و نوسانات خلقی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
22 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی و ابراز هیجانی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و خانواده درمانی فرامهر، مسیر آرامش و یاشام شهر تبریز تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 30 زوج دارای تعارض زناشویی بود که به صورت نمونه گیری هدفمند و داشتن ملاک های ورود- خروج از میان جامعه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) و عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) در نسخه 24 نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون نوسانات خلقی و ابراز هیجانی وجود دارد. به عبارت دیگر، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش میانگین مؤلفه عاطفه منفی، افزایش مؤلفه عاطفه مثبت نوسانات خلقی و افزایش ابراز هیجانی گروه مورد مداخله شده است (01 /0>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معنی داری بر نوسانات خلقی و ابراز هیجانی دارد. بنابراین می توان از طریق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، نوسانات خلقی را کاهش و ابرازگری هیجان را افزایش داد.
تأثیر مشاوره شغلی مبتنی بر رویکرد سازه گرایی بر برنامه ریزی، تصمیم گیری و انطباق پذیری مسیر شغلی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر سازه گرایی مسیر شغلی بر برنامه ریزی، تصمیم گیری و انطباق پذیری مسیر شغلی نوجوانان انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر (دامنه سنی بین 14 تا 18 سال) شاغل به تحصیل در سال 96-1395 شهرستان سنندج بود. با استفاده از روش نمونه گیری، چندمرحله ای تصادفی 60 نفر انتخاب گردید. ابزارهای سنجش، شامل پرسشنامه های انطباق پذیری، تصمیم گیری و برنامه ریزی مسیر شغلی بود. گروه های آزمایش (یک گروه از دختران و یک گروه از پسران) در 8 جلسه 90 دقیقه ای ، مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد سازه گرایی شغلی شرکت کردند در حالی که گروه های کنترل، هیچ مشاوره ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که به کارگیری مشاوره گروهی مبتنی بر سازه گرایی شغلی، برنامه ریزی و انطباق پذیری و تصمیم گیری مسیر شغلی نوجوانان دختر و پسر را بهبود بخشید و ماندگاری این تأثیر نیز در آزمون پی گیری حفظ شده است. (05/0>P). با توجه به یافته های این پژوهش مشاوره شغلی مبتنی بر سازه گرایی برای برنامه ریزی و تصمیم گیری مسیر شغلی نوجوانان و همچنین انطباق پذیر بودن آن ها در این مسیر مؤثر است.
مدل یابی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره برداری صنایع نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف مدل یابی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره برداری صنایع نفت صورت پذیرفت. پژوهش حاضر جز تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره-برداری صنایع نفت(اُیکو) در سه ماهه بهار سال 1402 به تعداد 4500 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری در دسترس 500 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه فرسودگی شغلی مسلاچ(MBI) مسلاچ، جکسون، لیتر، اسچافلی و اسچواب(1986)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده(WFCQ) کارلسون، کاکمار و ویلیامز (2000) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS) زیمت، داهلم، زیمت و فارلی(1988) استفاده شد. داده ها با استفاده از معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود تعارض کار-خانواده (59/0=β و 001/0=sig) بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و معنادار دارد. در نهایت حمایت اجتماعی ادراک شده(19/0- =β و 05/0>p) دارای اثر مستقیم و معنادار بر فرسودگی شغلی بود و توانست در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی نقش میانجی معنادار ایفا کند. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (018/0=RMSEA و 05/0>p) و 52 درصد فرسودگی شغلی تبیین می شود. می توان نتیجه گیری کرد که با توجه به نقش میانجی معنادار حمایت اجتماعی ادراک شده، می توان با به کارگیری مداخلات خانواده محور از بروز فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری پیشگیری کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر و آموزش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرسختی سلامت و انعطاف پذیری روانشناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
134 - 143
حوزههای تخصصی:
سالمندی یکی از دوران حساس زندگی است که در آن ابعاد مختلف زندگی فرد از جمله جسمی، شناختی، هیجانی و روانی دستخوش تغییر می شوند. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر و آموزش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرسختی سلامت و انعطاف پذیری روانشناختی سالمندان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. از بین سالمندان مقیم سراهای سالمندی منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 تعداد 45 سالمند به روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در سه گروه (15 نفری) آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های سرسختی سلامت (گیبهاردت، 2001) و انعطاف پذیری روانشناختی (بوند و همکاران، 2011) بود. مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر و آموزش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش انجام پذیرفت؛ اما برای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر انعطاف پذیری روانشناختی (P<0/001 ،Eta=29 ،F=19/82) و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرسختی سلامت (P<0/001 ،Eta=29 ،F=19/26) سالمندان اثربخشی بیشتری داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت با تعدیل سبک زندگی و حفظ مسئولیت پذیری در قبال سلامت جسمانی و روانشناختی و ذهن آگاهی مثبت نگر با تمرکز بر واقعیت ها و توجه به اینجا و اکنون و عدم انکار مشکل های مختلف می تواند به عنوان روشی موثر در جهت افزایش سرسختی سلامت و انعطاف پذیری روانشناختی سالمندان مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
195 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متاهل شرکت کننده در کلاس های آموزش خانواده شهر ابهر که در محدوده سنی 45-25 قرار داشتند، بود که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی ساده 260 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (MIS)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (RASS) و باورهای ارتباطی اپستاین و آیدلسون (RBT) بود. اطلاعات پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 27 و ایموس نسخه 26 و به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی منفی و معنادار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم از طریق باورهای ارتباطی برصمیمیت زناشویی تاثیر دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی یک رابطه خطی نیست و باورهای ارتباطی می تواند در این رابطه نقش واسطه ای داشته باشد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
427 - 436
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانبخشی شناختی بر سطوح مختلف توجه و مؤلفه های حافظه در کارکنان ادارات شهر شیراز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کارکنان سه اداره شهر شیراز در سال 1401 تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و تعداد 30 نفر از کارکنانی که نمره مطلوبی در مصاحبه سلامت روانی و شناختی داشتند انتخاب و به شکل تصادفی در یکی از گروه های پژوهش گمارش شدند. برای اجرای مداخلات از پروتکل توانبخشی شناختی نجاتی (1396) و برای جمع آوری داده ها از آزمون های عملکرد مداوم (لزاک، 1995)، استروپ (بروزشده توسط داویدسون و همکاران، 2003)، توجه تقسیم شده (مؤسسه سینا، 1390)، N-BACK (کرکنر، 1958) و حافظه وکسلر بزرگسالان (وکسلر، 1981) استفاده شد که نتایج روایی و اعتبار ابزار حاکی از مطلوب بودن آنها بود. برای تحلیل داده ها از آزمون MANOVA استفاده شد و یافته ها نشان داد، مداخله توانبخشی شناختی تأثیر معناداری بر افزایش سطوح توجه پایدار و توجه انتخابی داشت اما بر توجه تقسیم شده تأثیر معناداری نداشت. همچنین تأثیر معناداری بر هر سه مؤلفه حافظه (کلامی، دیداری و فعال) داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان از توانبخشی شناختی به عنوان روشی مطلوب برای افزایش کارکردهای شناختی توجه و حافظه استفاده کرد.
Comparing the Efficacy of a Specialized Package for Women with Body Dysmorphic Disorder and Schema Therapy on Perfectionism and Maladaptive Schemas in Women with Body Dysmorphic Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the efficacy of a specialized package for women with body dysmorphic disorder and schema therapy on perfectionism and maladaptive schemas in women afflicted with body dysmorphic disorder. Methods: The research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up phases involving two experimental groups and one control group, conducted among women with body dysmorphic disorder visiting psychological centers in Isfahan in the first half of 2022. For this purpose, 45 women were selected by convenience and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The first experimental group received the specialized package for women with body dysmorphic disorder (researcher-designed), and the second experimental group underwent schema therapy according to the protocol of Young and colleagues (2023) over ten 90-minute sessions, while the control group received no intervention. Participants completed the Perfectionism Questionnaire (1995) and Young's Schema Questionnaire (1998) at pre-test, post-test, and follow-up stages. Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS software. Findings: There were significant differences between the groups receiving the specialized package and schema therapy and the control group in terms of negative perfectionism and rejection schemas (p < .01). Additionally, there were differences between the group receiving the specialized package and the schema therapy group in terms of positive perfectionism, autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .01), such that the specialized package had an effect on positive perfectionism, and schema therapy had an impact on autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .05). Moreover, neither treatment had an effect on schemas of other-directedness and hypervigilance. Conclusion: Specialists are recommended to utilize both interventions to improve women with body dysmorphic disorder in terms of reducing negative perfectionism and rejection schemas, to use the specialized package for enhancing positive perfectionism, and to employ schema therapy for reducing autonomy schemas and impaired functioning and limits.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Existential Therapy on Symptoms of Demoralization and Life Attitudes in Women Heads of Households in Welfare(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
105-113
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and existential therapy on symptoms of demoralization and life attitudes in women heads of households in welfare in the city of Rasht. Methods: The research method was quasi-experimental with a pre-test, post-test, and follow-up design with two experimental groups and one control group. The statistical population included all women heads of households in the welfare organization of Rasht city (2159 individuals) in 2021. The sample size included 60 individuals who were randomly assigned to two experimental groups (20 individuals in the existential therapy group and 20 individuals in the cognitive-behavioral therapy group) and one control group (20 individuals). Then, each of the two experimental groups received 8 sessions of 90-minute group therapy. The cognitive-behavioral therapy was based on the cognitive-behavioral therapy protocol by Antony et al. (2013), and the existential therapy was based on the existential therapy protocol by Irvin Yalom (2016). The data collection tools included the Symptoms of Demoralization Questionnaire by Kissane et al. (2004) and the Life Attitudes Questionnaire by Battista (1973). Data analysis was performed using repeated measures ANOVA. Findings: Based on the effect size values, the effectiveness of both cognitive-behavioral therapy and existential therapy on the demoralization symptoms variable was 43%, and on the life attitudes variable, it was 62%. This effectiveness was significant and persistent (according to the follow-up test results), and both therapies had a lasting impact on the dependent variables. In the variables of demoralization symptoms (F=29.34, p=0.001) and life attitudes (F=62.36, p=0.001). Conclusion: The results showed that there was a significant difference between the three stages of pre-test, post-test, and follow-up in the variables of demoralization symptoms and life attitudes of women heads of households in the two experimental groups (cognitive-behavioral therapy and existential therapy), indicating the significant impact of both therapeutic methods on the research's dependent variables.
Structural Family Therapy and Culturally Informed Care with an Incarcerated Family: A Clinical Case Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: By the end of 2014, an estimated 6,851,000 adult individuals were in the United States criminal justice system. Many of these individuals are racially and ethnically minoritized men. These families have been adversely impacted by the loss of adult family members who have been sent to prison. Family therapy has been recommended for successful reentry from incarceration into the home and community. Methods: Structural family therapy (SFT) aims to restructure the family’s organization to decrease dysfunction and establish flexible boundaries. SFT and the use of culturally sensitive practices are key to the success of family therapy for this population. Findings: This case study showcases SFT’s main components including rules, roles, hierarchies, and boundaries. Clinical implications advise to explore the effectiveness of using culturally informed care practices when using SFT models when a parent is incarcerated. Conclusion: Correctional facilities should take a deep dive into the importance of investing in programs of essential skills that will not only help the individual to return to society but can lead to the reduction of recidivism.
Comparing the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Play Therapy and Resilience-Based Play Therapy on Anxiety, Executive Functioning Behaviors, and Emotional Expression in 6 to 8-Year-Old Children Undergoing Dental Treatment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of cognitive-behavioral play therapy and resilience-based play therapy on anxiety, executive functioning behaviors, and emotional expression in children aged 6 to 8 years undergoing dental treatment. Methods: The current research was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test design, including a control group and a two-month follow-up period. All children aged 6 to 8 visiting specialty dental clinics in Isfahan during the first six months of 2021 constituted the research population. Forty-five children were selected using purposive sampling based on inclusion criteria and were randomly assigned to three equal groups of fifteen. Data collection was carried out using the Revised Children's Anxiety Scale - Short Form (Ahlen et al., 2018), the Emotion Expression Questionnaire - Child Form (Penza-Clyve & Zeman, 2002), and the Executive Functioning Questionnaire (Gioia et al., 2000). Cognitive-behavioral play therapy sessions were conducted based on the protocol by Hall, Kaduson, and Schaefer (2002), and resilience-based play therapy sessions followed the protocol by Nikneshan et al. (2019), each lasting for eight weekly sessions of 60 minutes. However, the control group did not receive these interventions. Data analysis was performed using descriptive statistics and mixed ANOVA with SPSS software, version 26. Findings: Results indicated that the mean scores of executive functioning behaviors and their dimensions significantly improved in the experimental groups at post-test compared to the control group, and these improvements remained stable at follow-up (p < 0.05). Moreover, therapeutic interventions (both cognitive-behavioral and resilience-based play therapy) significantly improved scores on anxiety and emotional expressiveness compared to the control group. Additionally, post hoc Bonferroni tests showed that cognitive-behavioral play therapy was more effective than resilience-based play therapy in reducing anxiety scores and increasing skills in emotional expression and executive functioning in children undergoing dental treatment (p < 0.05). Conclusion: These findings further clarify the role of play therapy in children undergoing dental treatment and highlight the necessity of using therapeutic approaches derived from the cognitive-behavioral model to modulate symptoms in these children.
Consequences of Online Extramarital Relationships from the Men's Perspective: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study is to qualitatively analyze the consequences of online extramarital relationships from the perspective of men. Method: This research was conducted using a qualitative approach, employing content analysis. Based on the principle of theoretical saturation, twelve men participated in this study. Semi-structured interviews were used for data collection, and MAXQDA software was used for coding and categorizing the data. Findings: The consequences of online extramarital relationships among men can be classified into two main categories and five subcategories. The results indicate that hiding the relationship while maintaining marital life, public disclosure, divorce, and separation are among the consequences of online extramarital relationships from the men's perspective. Conclusion: In conclusion, this study highlights the complex dynamics of online infidelity among men in Mashhad, Iran, revealing key themes such as relationship concealment, marital dissatisfaction, and the impact on trust and family stability. The findings underscore the importance of understanding cultural and individual factors in the context of extramarital relationships and provide a foundation for future research on the psychological and relational consequences of online infidelity.