فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۷۷-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی سابقه پژوهشی حاکی از رابطه میان هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی فرزندان است اما پژوهش های اندکی به بررسی رابطه هوش هیجانی والدین و مهارت اجتماعی فرزندان در سنین کودکی پرداخته اند و نیز در زمینه بررسی نقش میانجی گری رابطه والد-کودک در این رابطه خلاء پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر رابطه والد-کودک در رابطه هوش هیجانی والد با مهارت های اجتماعی کودک انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی کودکان 4 تا 7 ساله شهر بجنورد در سال 1400-1401 بودند که از بین آن ها 210 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه مهارت های اجتماعی کودکان (ماتسون، 1983)، هوش هیجانی (شرینگ، 1996) و رابطه والد-کودک (پیانتا، 1994) جمع آوری شد. برازندگی مدل پیشنهادی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و بهره گیری از نرم افزار AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازندگی مدل پیشنهادی در حد بسنده و قابل قبولی قرار دارند. ارزیابی روابط میانجی با استفاده از روش بوت استراپ نشان داد هوش هیجانی والدین از طریق رابطه والد-کودک، بر مهارت های اجتماعی فرزند اثر مثبت غیرمستقیم و معنی دار دارد (0/000 =p، 0/43 =β). اما، اثر مستقیم هوش هیجانی والدین بر مهارت های اجتماعی فرزند در حضور متغیر میانجی معنی دار نبود (0/532 =p، 0/07 =β). از این رو، نوع رابطه میانجی حاصله از مدل مطالعه حاضر از نوع میانجی گر کامل بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، هوش هیجانی والدین از طریق بهبود رابطه والد-کودک می تواند به افزایش مهارت های اجتماعی کودکان بیانجامد و نیز اصلاح سبک ارتباطی والدین با فرزندان و کاهش تعارضات در رابطه می تواند در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان نقش داشته باشد.
مطالعه ای مروری بر اساس مفاهیم روانشناختی مدل انتقادی اجتماعی وندایک درباره شناخت شناسی عقیده در رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۴۵-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در شکل دهی به عقاید و بازنمایی ایدئولوژی های مسلط در جامعه نقش کلیدی دارند. مدل انتقادی وندایک به تحلیل گفتمان های رسانه ای و نقش آن ها در بازتولید قدرت و نفوذ ایدئولوژی ها می پردازد. در کنار آن، مفاهیم روانشناختی مرتبط با شناخت اجتماعی نشان می دهد که چگونه افراد به واسطه تعامل با این گفتمان ها، عقاید خود را شکل می دهند و بازتولید می کنند. با این حال، بررسی های میان رشته ای که به تحلیل همزمان ابعاد روانشناختی و انتقادی بپردازند، به ندرت انجام شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل چگونگی شکل گیری عقاید از طریق گفتمان های رسانه ای با استفاده از مفاهیم روانشناختی و مدل انتقادی اجتماعی وندایک بود. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم روانشناختی مدل انتقادی اجتماعی وندایک و شناخت شناسی عقیده در رسانه ها بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی، و تحلیل های انتقادی منتشرشده در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان می دهند که رسانه ها با استفاده از استراتژی های زبانی و گفتمانی خاص، نحوه پردازش و انتخاب اطلاعات توسط مخاطبان را هدایت می کنند، به طوری که افراد تمایل دارند اطلاعاتی را که با پیش فرض های ذهنی آن ها سازگار است، به راحتی پذیرش کنند و اطلاعات متناقض با مقاومت مواجه شود. همچنین، تجربیات شخصی نقش مهمی در تفسیر و درونی سازی اطلاعات رسانه ای دارند، و تغییرات در باورها و نگرش ها معمولاً در بستر تجربیات شخصی و پیش فرض های موجود صورت می گیرد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که رسانه ها با استفاده از استراتژی های زبانی، نقش مهمی در شکل دهی به عقاید عمومی ایفا می کنند. ترکیب رویکردهای روانشناختی و انتقادی در تحلیل شناخت شناسی عقیده، به درک عمیق تری از نحوه نفوذ گفتمان های رسانه ای بر ذهن مخاطبان کمک می کند.
الگوی تحلیل مسیر روابط میان تصور از خود، تصور از خدا و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
71 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای «تصور از خدا» در رابطه ی «تصور از خود» و «رضایت از زندگی» صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع «توصیفی - همبستگی» و جامعه آماری تمام دانش پژوهان مقطع کارشناسی ارشد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بودند که از بین آنان 153 نفر به روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای» با واحد نمونه گروه کلاس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه «تصور از خود» بک (BSCT)، «تصور از خدای» گرینوی (RSI)، و «رضایت از زندگی» داینر (SWLS) استفاده شد. اطلاعات به دست آمده از طریق الگو یابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه سلسله مراتبی با بهره گیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986)، تجزیه و تحلیل گردید. یافته های برآمده از تحلیل مسیر نشان داد متغیر «تصور از خدا» در رابطه ی میان «تصور از خود» و «رضایت از زندگی» نقش واسطه ای دارد. افزون بر آن تصور از خود به طور مستقیم پیش بینی مثبت و ضعیفی از رضایت از زندگی دارد، به طور غیر مستقیم از مسیر متغیرهای حضور و یاریگری خداوند پیش بینی مثبت و معنا داری بر روی رضایت از زندگی ارائه می دهد و از مسیر متغیر تصور منفی از خداوند، پیش بینی منفی بر روی رضایت از زندگی دارد. بنابراین نتایج حاکی از تحلیل مسیر، بیانگر معنا داری نقش واسطه ای تصور از خدا در رابطه میان تصور از خود و رضایت از زندگی بود.
پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس ابعاد شخصیت و دینداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
87 - 100
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس ابعاد شخصیت و دینداری در افراد متأهل شهر قم در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش حاضر «توصیفی» از نوع همبستگی بود. ابتدا پرسشنامه ها در فضای مجازی در بستر «تلگرام» و «ایتا» در اختیار جامعه آماری قرار داده شد و تعداد 364 تن با نمونه گیری «در دسترس» به پرسشنامه ها پاسخ دادند. به منظور اجرای پژوهش حاضر، از سه پرسشنامه «صمیمیت زناشویی» واکر و تامسون، پرسشنامه «ویژگی های شخصیت نئو فرم کوتاه» (NEO-FFI) مک کری و کاستا و پرسشنامه «دینداری» گلاک و استارک استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد بین ابعاد روان رنجور خویی و انعطاف پذیری با صمیمیت زناشویی، و بین دینداری و زیرمقیاس های اعتقادی، عاطفی، مناسکی با صمیمیت زناشویی ارتباط معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد ابعاد روان رنجور خویی به صورت معکوس و گشودگی به تجربه به صورت مستقیم و زیرمقیاس های اعتقادی و عاطفی از متغیر دینداری می توانند پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی باشند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار در زندگی خود مشکلات متعددی را در حوزه سرسختی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی تجربه میکنند، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تشکیل میدادند که در سال 1402 در این شهر سکونت داشتند. در این مطالعه تعداد ۳۰ زن سرپرست خانوار با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. افراد شرکت کننده در دو گروه در سه مرحله به تکمیل پرسشنامهها پرداختند. در پژوهش حاضر افراد گروه آزمایش۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله دریافت نکرد. در پایان نیز داده با تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p). همچنین در مرحله پیگیری نیز تاثیر معنادار این روش درمانی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تدوام داشته است (05/0>p). نتیجهگیری: از نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی باعث افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار شده است، از این رو روانشناسان و مشاوران میتوانند برای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تکنیک های این رویکرد درمانی استفاده کنند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر انزوای اجتماعی و حساسیت اضطرابی نوجوانان دختر مبتلا به صدا بیزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدابیزاری نوعی اختلال عصبی-رفتاری است که باعث واکنش های فیزیکی و احساسی شدید نسبت به صداهای خاص می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر انزوای اجتماعی و حساسیت اضطرابی نوجوانان دختر مبتلا به صدابیزاری انجام شد. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر سنین 12 تا 18 ساله مبتلا به صدا بیزاری شهر اردبیل در سال 1403 بودند که از میان آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند گزینش و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان شناختی-رفتاری را دریافت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه، در سه مرحله قبل از اجرای مداخله، پس از پایان مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه صدابیزاری (وو و همکاران، 2014)، پرسشنامه انزوای اجتماعی (چلپی و امیرکافی ، 1383) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و پترسون، 1985) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری موجب کاهش انزوای اجتماعی و حساسیت اضطرابی در مراحل پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش تاثیر معنی دار داشته است (01/0>p). نتیجه این مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتای موجب بهبود انزوای اجتماعی و کاهش حساسیت اضطرابی نوجوانان دختر مبتلا به صدا-بیزاری شده است. روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای بهبود انزوای اجتماعی و حساسیت اضطرابی نوجوانان دختر مبتلا به صدابیزاری از این مداخله استفاده نمایند.
نقش جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر امیدواری با میانجیگری حس انسجام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری امیدواری دانشجویان بر اساس جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. طرح پژوهش از نظر ماهیت کمّی است. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که از طریق مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در این پژوهش در دسترس و غیرتصادفی بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه امیدواری، مقیاس جهت گیری مذهبی، پرسشنامه حس انسجام و مقیاس چندبُعدی حمایت اجتماعی ادراک شده بودند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل میانجی گری به روش بوت استراپ تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده تأثیر مستقیم معناداری بر امیدواری دارند. همچنین، حس انسجام به عنوان متغیر میانجی جزئی، نقش جهت گیری مذهبی و حمایت اجتماعی با امیدواری را تقویت می کند. به طور کلی، یافته ها نشان داد جهت گیری مذهبی درونی با تقویت حس انسجام، امیدواری را افزایش می دهد، در حالی که حمایت اجتماعی ادراک شده با ایجاد حس تعلق و امنیت روانی، دیدگاه مثبت به آینده را تقویت می کند. این نتایج نشان دهنده نقش کلیدی حس انسجام در تبیین روابط بین عوامل مذهبی و اجتماعی با امیدواری است. پیشنهاد می شود برنامه های مداخله ای با هدف تقویت جهت گیری مذهبی درونی و گسترش شبکه های اجتماعی حمایت کننده برای ارتقای امیدواری و سلامت روان دانشجویان اجرا شوند.
فراتحلیل نقش شاخص های اجتماعی در پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
141 - 157
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ترکیب کمّی پژوهش ها در حوزه رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با استفاده از روش فراتحلیل انجام شد. همچنین تعیین نقش متغیرهای تعدیل کننده همچون انواع شاخص های رشد اجتماعی، متغیر وابسته، محل انجام پژوهش، جنسیت و سن آزمودنی ها بر این رابطه از دیگر اهداف این فراتحلیل بود. بر طبق ملاک های ورودی و خروجی 42 مطالعه اولیه مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از حذف یک اندازه اثر پرت بر اساس نتایج نمودار قیفی، اندازه اثر ترکیبی بین این دو متغیر برابر با 33/0 به دست آمد. همچنین تحلیل های ناهمگنی نشان از نقش احتمالی متغیرهای تعدیل کننده بر روابط بین این دو سازه داشت. سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی دارای اندازه اثر بزرگ تری نسبت به سایر شاخص ها در رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی بودند. در رابطه با متغیر وابسته، استفاده از معدل دروس ادبیات و ریاضی به عنوان متغیر وابسته اندازه اثر بیشتری نسبت به استفاده از معدل کل تحصیلی به عنوان متغیر وابسته داشت. همچنین مشخص شد که اندازه اثرهای اجرای پژوهش در مدرسه تفاوت چندانی با اجرای پژوهش در دانشگاه ندارد. در ارتباط با جنسیت نیز مشخص شد که اندازه اثرهای رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در مردان اندکی بالاتر از زنان است. همچنین با افزایش سن آزمونی ها اندازه های اثر رابطه بین دو متغیر مذکور افزایش می یابد.
Structural Relationship between Autonomy and Intimate partner violence: Mediation Role of Self-esteem(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Intimate partner violence represents a prevalent issue for women and is strongly correlated with mental health difficulties. Previous research has primarily concentrated on identifying factors that can anticipate intimate partner violence, specifically individual and interpersonal factors. This investigation examines the structural associations between autonomy and IPV among Iranian women who have encountered such violence, shedding illumination on the intricate factors contributing to IPV and potential avenues for intervention.
Methods: The research method is a correlation, and the structural equation modeling method was used to test the proposed model. The statistical population was all women referred to counseling clinics in Bandar Abbas City in 2023. Data were collected from a sample of 306 Iranian women who had undergone IPV via purposive sampling method, utilizing a domestic violence questionnaire (Mohseni Tabrizi et al., 2013), basic psychological need satisfaction scale (La Guardia et al., 2000), and Rosenberg self-esteem scale (Rosenberg, 1979).
Results: The findings corroborated the appropriate fit of the proposed model and disclosed that autonomy exerted noteworthy direct and indirect effects on IPV, which were mediated through self-esteem.
Conclusion: The findings show that with the increase in women's autonomy, intimate partner violence decreases, and self-esteem plays a moderating role in the relationship between these two variables. These outcomes provide valuable novel insights into the intricate dynamics of IPV and hold promise for the development of targeted interventions aimed at preventing IPV and supporting the well-being of affected individuals.
پیش بینی اضطراب ناشی از عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق و دست مزد متناسب با سختی کار با میانجی گری مقایسه اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب ناشی از عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق و دست مزد متناسب با سختی کار با میانجیگری مقایسه اجتماعی در شهر تهران انجام شده است و نقش متغیر واسطه ای مقایسه اجتماعی را به عنوان متغیری پراهمیت در ایجاد اضطراب کارکنان سازمانی مورد بررسی قرار داده است.روش: طرح کلی پژوهش حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بوده است. از میان جامعه آماری سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران ، تعداد200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. در این تحقیق، برای گردآوری داده های مورد نیاز، از چهارپرسش نامه استفاده شده است. پرسشنامه اضطراب بک(1988)، پرسشنامه امنیت شغلی نیسی (۱۳۷۹)، پرسشنامه مقایسه اجتماعی گیبونز و بونک (۱۹۹۹) و پرسشنامه عملکرد و سیستم حقوق و دستمزد آرمسترانگ (2006) استفاده شده اند.یافته ها: مقادیر شاخص برازندگی یا) GFI922/0 )، شاخص برازش تطبیقی یا CFI ( 922/0)، شاخص برازش افزایشی یا IFI ( 929/0) و همچنین شاخص برازندگی تعدیل شده یا AGFI در این مدل 88/0 و مدل شاخص نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی X2/df ( 76/1) محاسبه شد.ه است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داده است که اضطراب در مدل پیشنهادی پژوهش حاضر، می تواند توسط عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق متناسب با سختی کار با میانجیگری مقایسه اجتماعی پیش بینی شود.
رابطه بین حافظه ی کاری و استدلال سیال کودکان نارساخوان: نقش میانجی عملکرد اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش میانجی عملکرد اجرایی در رابطه ی بین حافظه ی کاری و استدلال سیال کودکان نارساخوان انجام شد.روش: این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه سوم ابتدایی شهر مشهد بود. از بین جامعه هدف، 205 نفر ( 130 پسر و 75 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز اختلالات یادگیری شهر مشهد در سال تحصیلی 1389-1399 انتخاب شدند. از مقیاس هوشی استنفورد بینه - ویراست پنجم، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون رنگ-واژه استروپ برای جمع آوری داده ها استفاده شد.یافته ها: نتایج مدل برازش شده، نشان داد که حافظه ی کاری با استدلال سیال رابطه ی معنی داری دارد (04/0p=)، 1/28 درصد از تغییرات متغیر استدلال سیال تحت تأثیر عملکرد اجرایی و حافظه ی کاری است، عملکرد اجرایی در رابطه ی بین حافظه ی کاری و استدلال سیال نقش میانجی ندارد و تقویت حافظه ی کاری منجر به تقویت استدلال سیال کودکان نارساخوان می گردد.
رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان: نقش میانجی خودنظم جویی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
99 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان با نقش میانجی خودنظم جویی تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (مدل یابی معادلات ساختاری) بود. در این مطالعه، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر کلاس دهم مقطع متوسطه مدارس شهر ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادندکه از بین آنها 420 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی و مقیاس اهمال کاری تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اهمالکاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (p<0/05). همچنین بین سرزندگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معناداری (p<0/05) به دست آمد. علاوه بر این، نتایج نشان داد خودنظم جویی تحصیلی، بین اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی و بین سرزندگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی نقش میانجی دارد (p<0/05). بر مبنای یافته های به دست آمده، می توان گفت خودنظم جویی تحصیلی از عوامل مهمی است که در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی باید مورد توجه قرار گیرند. در واقع دانش آموزانی که خودنظم جویی تحصیلی در آنها پایین باشد احتمال اینکه اهمال کاری تحصیلی بالا و سرزندگی تحصیلی پایین آنها به فرسودگی تحصیلی منجر شود، زیاد است.
Comparing The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy with Emotion-Focused Therapy on Emotion Regulation in Patients with Peptic Ulcer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: Patients suffering from psychosomatic disorders such as peptic ulcers struggle with many psychological and physical problems. This study aimed to compare the effectiveness of group mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) with emotion-focused therapy (EFT) on cognitive emotional regulation of patients with peptic ulcer.
Method: This semi-experimental study was conducted with a pre-test-post-test-3-month follow-up design and a control group. For this purpose, 45 patients were selected through convenience sampling method among patients referred to specialized internal medicine clinics during Jan-March 2023. The participants were randomly assigned to three groups i.e. control (15 people), EFT (15 people), and mindfulness-based cognitive therapy (15 people). The intervention groups received eight sessions of mindfulness-based cognitive therapy/ emotion-focused therapy. The control group did not receive any treatment during the study. The participants completed the standard cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and Kraaij before, after and three months after the interventions. The obtained data were analyzed by repeated measurement analysis of variance and Bonferroni test.
Results: Overall, the obtained results showed that EFT and mindfulness-based cognitive therapy are effective in the emotional regulation of patients with peptic ulcers (P=0.001). Comparing the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy with emotion therapy on adaptive (P=0.56) and maladaptive (P=0.22) emotional regulation showed no significant difference in patients with peptic ulcer.
Conclusion: Therefore, it can be said that both emotional therapy methods and mindfulness-based cognitive therapy have a positive effect on the emotional regulation of patients with peptic ulcers, and these two methods can be used for the improvement of emotional improvement in patients.
Prediction of Love Stories based on Attachment Styles and Self-differentiation in University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۵, Issue ۲, June ۲۰۲۴
121 - 138
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to predict love stories based on attachment styles and self-differentiation in students. This was a cross-sectional correlational research. The statistical population of this research consists of students of Rasht university in 2022-2023. 223 people were selected by multi-stage cluster sampling method. The Love Stories Scale (Sternberg, 1996), Revised Adult Attachment Scale (Collins & Reid 1990), and Differentiation of self-inventory-short form (Drake, 2011), were used to collect the data. Data were analyzed using SPSS-24 software and multivariate regression analysis method The findings of the study showed that attachment styles and self-differentiation can predict the love as a story of students, and the contribution of self-differentiation components was higher (41.3%). The value of the standardized regression coefficient (Beta) for the reactivity component (β=0.243, P<0.01), my position (β=0.169, P<0.01), emotional fault (P<0.01, β=0.194), and mixing with others (P<0.01, β=0.203). Thus, it was concluded that self-differentiation positively and meaningfully predicts love stories in students. The results of the current research show the importance of the role of self-differentiation and attachment styles in students, which can be effective in designing counseling programs in university counseling centers.
تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری/ قربانی فضای مجازی نوجوانان مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرم شناسان اتفاق نظر دارند که افزایش جرائم سایبری ازجمله قلدری سایبری نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی است که تعامل اجتماعی و رفتار مردم را تغییر داده است و به یک ناسازگاری و مشکل روانی- اجتماعی رایج در جمعیت کودک و نوجوان مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری و قربانی فضای مجازی مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی بود.روش : روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش سنتز پژوهی ترکیبی بود. به منظور طراحی بسته پیشگیری، از مبانی نظری موجود در پژوهش های انجام شده استفاده شد و برای کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته پیشگیری، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه با پانل خبرگان 11 نفری و از دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است. محتوای تمامی جلسات، کاملاً مرتبط با اهداف و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده توسط متخصصان که 17 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در ده جلسه تدوین شد.نتیجه گیری: با توجه به روایی مطلوب این بسته پیشنهاد می شود محتوای بسته حاضر به عنوان یک فصل درسی برای کتاب تفکر و سبک زندگی متوسطه اول در نظر گرفته شود. همچنین به مشاوران مدارس و مسئولین ذی ربط پیشنهاد می شود برنامه مداخله حاضر را در صورت لزوم به صورت بالینی و آموزشی مورد استفاده و بهره برداری قرار دهند.
The Relationship between Emotional Creativity and Pregnancy Anxiety in Five to Eight Months Pregnant Women
حوزههای تخصصی:
Objective: Pregnancy is a very important period that sometimes comes with various complications such as anxiety during pregnancy. Therefore, timely and early identification of this anxiety can play an important role in the health of pregnant women. This research aimed to explore the association between alexithymia and psychological well-being in pregnant women during their 5th to 7th month of pregnancy.Methods: The study population consisted of pregnant women from the Mazandaran province, Iran, during 2022-2023. Employing purposive sampling, 200 pregnant women were selected from health centers. Participants completed the Toronto Alexithymia Scale-20 (FTAS-20) and the Psychological Well-being Scale (RSPWB). The data were analyzed using correlation and regression tests.Results: analyses revealed an inverse relationship between alexithymia and psychological well-being (r = -0.388, p < 0.01). Approximately 53% of the variance in psychological well-being scores could be attributed to alexithymia.Conclusion: In conclusion, alexithymia serves as an effective predictor of maternal psychological well-being.
The Effects of Participation in Physical Activity and Exercise on Mental Health and Quality of Life of the Nurses
حوزههای تخصصی:
Objective: Despite numerous studies on the influence of regular engagement in physical activity and sports on mental health and quality of life across various demographics, there has been limited focus on its impact within the nursing profession. As a result, this study seeks to explore the effects of sports and physical activity participation on the mental health and quality of life of nurses.Methods: The current study utilized a descriptive correlational design and was conducted in a cross-sectional manner. The target population consisted of all nurses employed in the hospitals of Tehran. The research sample was selected using an available sampling method, specifically among nurses who expressed their willingness to participate in the study. A total of 384 male and female nurses took part in the research and successfully completed the provided questionnaires. Standard questionnaires were used for data collection. Pearson correlation test and the structural equation modeling were used for data analysis.Results: Results reveled that physical activity significantly affected depression (T= - 5.254), anxiety (T= - 6.471) and stress (T= - 4.527). In addition, physical activity significantly affected quality of life (T=3.627). Results of model fit are presented in Table 3 and indicated that the research model has good fit. Conclusion: This implies that nurses could greatly enhance their well-being through increased engagement in physical activity and a decrease in sedentary habits. As a result, we strongly urge healthcare policymakers to implement measures aimed at increasing physical activity levels among nurses.
بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از حیطه های درمان در روان پزشکی و به خصوص روان پزشکی اطفال، درمان غیر دارویی است و تأثیر آموزش والدین در اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از درمان های بسیار مؤثر در این حیطه می باشد. این مطالعه به بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان سنین7تا12سال مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه می پردازد. روش اجرا: از بین مراجعین سرپایی به درمانگاه و کلینیک ویژه بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد تعداد 32 کودک 7 تا12ساله که تشخیص اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه بر اساس کرایتریای DSM-5 و مصاحبه روان پزشک کودک و نوجوان،دریافت نموده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار این مطالعه و پژوهش شامل پرسشنامه های توانایی ها و مشکلات (SDQ)، کانرز-فرم کوتاه والدین،SNAPV)) و مقیاس های فرزند پروری آرنولد و افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) بودند. والدین این32 کودک به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده و گروه مداخله، تحت آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در پنج جلسه 90 دقیقه ای و گروه شاهد تحت جلسات غیر ساختاریافته گروهی، قرار گرفتند. ارزیابی در بدو مطالعه، پایان جلسات و چهار هفته بعد انجام شد. داده ها با آمار توصیفی و آزمون T، مجذور کای، آزمون لوین و کولموگروف اسمیرنوف با کمک نرم افزار spss نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که نمرات گروه مداخله نسبت به شاهد در آزمون های مقیاس فرزند پروری آرنولد، SDQ ،کانرز (به جز خرده مقیاس های سایکوسوماتیک، اضطراب و مشکلات اجتماعی)، DASS-21 و SNAP-V معنی دار بود ((p<0.05. نتیجه گیری: فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در والدین کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش توانایی های این کودکان بسیار مؤثر است.
نگرش مددکاران اجتماعی به فقر: ترجمه و تطابق فرهنگی و اعتبار یابی ابزار اندازه گیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
309-343
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش و باورهای مددکاران اجتماعی به فقر و محرومیت اجتماعی بر شیوه تعریف آنها از مشکل و مسئله و روشهای مداخله آنها برای کاهش یا رفع آن تأثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف ترجمه، انطباق و هنجاریابی نسخه فارسی پرسشنامه نگرش به فقر در مددکاران اجتماعی شاغل و دانشجو در ایران و مقایسه نگرش آنها در سال 1400 طراحی شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع اعتباریابی بود که با مشارکت 450 مددکار اجتماعی شاغل و دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. روایی صوری و محتوا به صورت کمی و کیفی، روایی سازه به کمک تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی بررسی شد. پایایی مقیاس نیز با استفاده از همسانی درون خوشه ای و آزمون-بازآزمون سنجیده شد. برای مقایسه نگرش مددکاران اجتماعی دانشجو و شاغل، آزمون t و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: شاخصهای روایی محتوا برای کل پرسشنامه (74/0 و 23/0) به دست آمد. سه عامل «کلیشه ها»، «رویکرد فردی» و «رویکرد ساختاری» با 15 گویه استخراج شد. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 68/0 و همبستگی درون خوشه ای 75/0 به دست آمد. بین نگرش مددکاران اجتماعی شاغل و دانشجو تفاوت وجود داشت و مددکاران اجتماعی شاغل گرایش بیشتری به عوامل ساختاری و کلیشه ها در نگرش به فقر داشتند. بحث: نسخه فارسی 15 گویه ای نگرش به فقر در مددکاران اجتماعی از روایی و پایایی نسبتاً مناسبی برخوردار بود و استفاده از این ابزار در مطالعات آتی روی جمعیت مددکاران اجتماعی توصیه می شود.
اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
194 - 203
حوزههای تخصصی:
آسیب های روان شناختی و رفتاری در دانشجویان همانند خشونت می تواند سلامت روانی و هیجانی آنان را با آسیب جدی مواجه سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) دارای علائم خشونت در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 27 دانشجوی دارای علائم خشونت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (14 دانشجو) و گواه (13 دانشجو) جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خشونت (آیزنک و ویلسون، 1367) (VQ)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) (EQ) و پرسشنامه معنا در زندگی (استگر و فرازیر، 2006) (MLQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ارتباط بدون خشونت بر همدلی (0/001>P؛ 51/0=Eta؛ 35/24=F) و معنای زندگی (0/001>P؛ 46/0=Eta؛ 21/20=F) دانشجویان دارای علائم خشونت تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش ارتباط بدون خشونت با بهره گیری از فنونی همانند دریافت همدلانه، شناسایی و ابراز احساسات و مسئولیت پذیری احساسات خود می تواند روشی موثر در جهت بهبود همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت مورد استفاده قرار گیرد.