فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه حساسیت اضطرابی و اضطراب سلامت با توجه به نقش میانجی تحمل پریشانی بود. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که در آن 197 شرکت کننده از بین دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با استفاده از سیاهه کوتاه اضطراب سلامت (HAI)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI) و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمون و گاهر نسبت به اندازه گیری متغیرهای پژوهش اقدام شد. یافته ها: تحلیل داده های جمع آوری شده پس از کنار گذاشتن پاسخنامه های مخدوش و ناقص با استفاده از روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 24 و Amos نسخه 24، نشان داد متغیر تحمل پریشانی قادر است رابطه حساسیت اضطرابی و اضطراب سلامت را به طور مثبت و معنی دار تبیین نماید (P<0.05). پس نقش میانجی تحمل پریشانی تائید شد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه میان حساسیت اضطرابی و اضطراب سلامت، می توان به این نتیجه رسید که تمرکز بر مؤلفه های حساسیت اضطرابی و تحمل پریشانی در فرآیندهای مداخله ای می تواند در کنترل علائم اضطراب سلامت مفید و مؤثر باشد. بنابراین می توان به متخصصان سلامت روان توصیه کرد تا در فرآیند ارزیابی و ارزیابی حساسیت اضطرابی و تمرکز بر آن در صورت لزوم در دستور کار قرار گیرد.
تدوین مدل ساختاری باورهای وسواسی و کارکردهای اجرایی با میانجی گری تنظیم هیجان: ارزیابی مدل فرآیندی تنظیم هیجان گروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالعه به روش مدل یابی معادلات ساختاری است که با هدف تعیین میزان برازش مدل ساختاری باورهای وسواسی براساس کارکردهای اجرایی با میانجیگری تنظیم هیجان در یک جمعیت غیربالینی انجام گرفت. نمونه این پژوهش شامل 400 نفر از بزرگسالان 20 تا 50 ساله شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از جمعیت عمومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه باورهای وسواسی OBQ، پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف نسخه بزرگسال (BRIEF-A)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان فرم کوتاه (CERQ)، و پرسشنامه نظم جویی رفتاری هیجان (BERQ)، بود. طبق نتایج، همه شاخص های برازش مدل ساختاری در دامنه قابل پذیرش مدل قرار داشتند. بنابراین برازندگی مدل ساختاری پژوهش تایید شد. طبق این مدل، کارکردهای اجرایی به ترتیب با ضرایب استاندارد 45/0- و 76/0 بر تنظیم هیجان سازگارانه و تنظیم هیجان ناسازگارانه اثر گذاشت. تنظیم هیجان سازگارانه با ضریب استاندارد 10/0- و تنظیم هیجان ناسازگارانه نیز با ضریب استاندارد 63/0 بر باورهای وسواسی اثرگذار بودند. براساس نتایج آزمون بوت استرپ، اثر کارکردهای اجرایی بر باورهای وسواسی با واسطه گری تنظیم هیجان ناسازگارانه با ضریب استاندارد 478/0 در سطح 01/0 > p معنی دار بود. اما اثر کارکردهای اجرایی بر باورهای وسواسی با واسطه گری تنظیم هیجان سازگارانه با ضریب استاندارد 045/0 در سطح 05/0>p معنی دار نبود. یافته های این پژوهش، تلویحات کاربردی بسیاری برای پیشگیری از پیشرفت باورهای وسواسی و ابتلا به وسواس دارد
پیش بینی تاب آوری خانواده بر اساس تعهد زناشویی و سرمایه روانشناختی در متأهلین شهر تکاب
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در شادترین روابط زناشویی، افراد گاهی با شرایط یا مشکلات استرس زا مواجه می شوند و با این حال، روابط آنها می تواند پایدار بماند. در این شرایط، تصور می شود که تعیین اینکه کدام منابع، تاب آوری رابطه ای را فراهم می کنند، می تواند راهنمایی برای تقویت یک رابطه زناشویی باشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری خانواده بر اساس تعهد زناشویی و سرمایه روانشناختی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است؛ بدین منظور از جامعه آماری زنان و مردان متآهل شهرتکاب(از استان آذربایجان غربی) نمونه ای باروش نمونه گیری در دسترس به حجم 296 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری خانواده مک کوبین و همکاران ( 1986 )، و پرسشنامه تعهّد زناشویی استانلی و مارکمن (1992) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز(2007)، استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد تعهد زناشویی با اطمینان 99 درصد و از بین مولفه های سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی با اطمینان 95درصد قادر به پیش بینی تاب آوری خانواده می باشد. نتیجه گیری: در نتیجه برای رویارویی و مقابله با مشکلات و بحران ها بر حفظ کیان خانواده و تعهد زناشویی و سرمایه روانشناختی تاکید می شود.
پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس باورهای معرف شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس باورهای معرف شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 375 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی(EIQ) برادبری و گریوز (2005)، پرسشنامه باورهای معرف شناختی (EBQ) شومر (1990) و پرسشنامه ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی (PCLE) تیلور و همکاران (1996) بود. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که علاوه بر باورهای معرفت شناختی (003/0=P و 15/0=β)، از بین مولفه های محیط سازنده گرایی اجتماعی، مولفه های ارتباط فردی (02/0=P و 12/0=β)، تفکر تاملی (001/0=P و 36/0=β) و حمایت (05/0=P و 10/0=β) پیش بینی کننده معنادار هوش هیجانی بوده است، ولی مولفه های تعامل کلاسی (81/0=P و 01/0=β)، رهبری (17/0=P و 07/0=β) و همدلی (13/0=P و 07/0=β) پیش بینی کننده معناداری برای هوش هیجانی نبوده اند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 33/0 از واریانس متغیر هوش هیجانی بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی می تواند به تبیین هوش هیجانی در دانش آموزان کمک نماید.
نقش پیش بینی کنندگی محبوبیت والدین و نشاط معنوی از احساس خودارزشمندی در نوجوانان دارای والد با آسیب بینایی در خانواده های تحت پوشش سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نشاط معنوی مقوله ای است که با وجود اهمیت فراوان آن به عنوان موضوعی مجزا کمتر به آن توجه شده است. نشاط لازمه زندگی و عامل محرکی برای نیل انسان به سلامت روانی و قُرب الی الله است. در عین حال، عامل خانواده به ویژه محبوبیت والدین با بهزیستی روانی و کاهش آسیب های اجتماعی-روانی ارتباط معناداری دارد. ازاین رو، این پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی محبوبیت والدین و نشاط معنوی با احساس خودارزشمندی نوجوانان انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری همه نوجوانان دارای والد نابینای تحت پوشش سازمان بهزیستی در 31 استان ایران در سال 1400 بود که 240 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و برحسب مراجعات متوالی به مراکز بهزیستی انتخاب شدند و پرسش نامه های احساس خودارزشمندی روزنبرگ، نشاط معنوی افروز و محبوبیت والدین افروز و اسدی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نشاط معنوی با احساس خودارزشمندی (63/0=r و 011/0>P) و همچنین بین محبوبیت والدین (52/0=r و 017/0>P) با احساس خودارزشمندی همبستگی مثبت و معنادار برقرار بود. تحلیل رگرسیون نشان داد به ترتیب نشاط معنوی توان تبیین 20% از واریانس احساس خودارزشمندی، نشاط معنوی و محبوبیت والدین با هم توان تبیین 28% از واریانس احساس خودارزشمندی؛ و محبوبیت والدین مستقل از نشاط معنوی توان تبیین 7% از این واریانس را داشتند. دو عامل محبوبیت مادر و پدر نیز توانستند 8% از واریانس احساس خودارزشمندی را پیش بینی کنند. در میان متغیّرهای مربوط به محبوبیت مادر و پدر، محبوبیت مادر با ضریب بتای 26/0=β قوی ترین پیش بینی کننده بود. نتیجه گیری: ازآنجایی که محبوبیت والدین و نشاط معنوی میزان بالایی از تغییرپذیری احساس خودارزشمندی را تبیین می کنند، می توان توجه به این عوامل را در بهبود احساس خودارزشمندی نوجوانان مهم دانست و در برنامه های ارتقای سلامت در جامعه مدنظر قرار داد.
اثربخشی والدگری مثبت نگر بر کیفیت رابطه والد-کودک در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با اسپسیفایر نوشتن
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
512 - 524
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی والدگری مثبت نگر بر کیفیت رابطه والد-کودک در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با اسپسیفایر نوشتن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر ملارد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 1 گروه آزمایش (15 نفر) و 1 گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس مادران این کودکان در گروه آزمایش تحت والدگری مثبت نگر قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از آزمون هوش ریون کودکان (RPM) ریون (2003)، پرسشنامه اختلالات یادگیری خاص کلورادو (CLDQ) ویلکات و همکاران (2011)، آزمون اختلال نوشتن (FWDT) فلاح چای (1374) و مقیاس تعامل والد- کودک (PCRS) پیانتا (1992) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد والدگری مثبت مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش کیفیت رابطه والد-کودک داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که والدگری مثبت نگر می تواند به عنوان یک مکمل برای توان بخشی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص با اسپسیفایر نوشتن در مراکز مشاوره و توان بخشی اختلالات یادگیری به کاربرده شوند.
اثربخشی ذهن آگاهی ویژه کودکان بر سازش یافتگی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
407 - 417
حوزههای تخصصی:
مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان بسته ای آموزشی-درمانی در مطالعات زیادی توسط روان شناسان در حوزه بزرگ سالان و نوجوانان استفاده شده است. این در حالی است که این مداخله در ایران در جمعیت کودکان به کار گرفته نشده است. لذا ﻫﺪف ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮرﺳی اثربخشی ذهن آگاهی ویژه کودکان بر سازش یافتگی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از طرح نیمه آزﻣﺎیﺸی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماه همراه با گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از ﺑیﻦ کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم مراجعه کننده مراکز اوتیسم شهرستان ملارد در سال 1402 تعداد 20 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزﻣﺎیﺶ و کنترل (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی ویژه قرار گرفت، اﻣﺎ ﮔﺮوه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم اهلر و همکاران (1999) و سیاهه سازش یافتگی کودک دخانچی (1377) بود. داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزمون ﺗﺤﻠیﻞ واریانس آمیخته ﻣﻮرد تجزیه وتحلیل ﻗﺮار گرفت. نتایج ﻧﺸﺎن داد آموزش ذهن آگاهی ویژه کودکان بر سازش یافتگی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا اثربخش بود. می توان گفت که نتایج، اثربخشی ذهن آگاهی ویژه کودکان بر سازش یافتگی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا را تائید کرد.
نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با میانجی گری تفکر راهبردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی کارآفرینانه نقش مهمی در پرورش نسل کارآفرین و توسعه اقتصادی- فرهنگی یک کشور دارد. ازاین رو مطالعه حاضر باهدف نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه با میانجی گری تفکر راهبردی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارآفرینان مشغول به فعالیت در واحد فناور پارک علم وفناوری خراسان جنوبی در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه 1398 بودند، که از افراد واجد شرایط 120 نفر دانشجوی کارآفرین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، تفکر راهبردی گلدمن (2006) و خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار (SPSS) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه و تفکر راهبردی و رابطه مستقیم و معناداری بین تفکر راهبردی با خودکارآمدی کارآفرینانه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفکر راهبردی نقش میانجی در رابطه بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان بازی می کند. نتیجه گیری: با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش فرهنگی و تفکر راهبردی بر میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان، به نظر می رسد با تقویت هوش فرهنگی و تفکر راهبردی می توان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان را بهبود بخشید.
اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مادران دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بندپی شرقی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل می باشند به تعداد 665 تشکیل می دهند که از این میان تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری پرخطر و مادرانشان که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشتند با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی والدگری براساس بسته آموزشی بریگل (2016) را طی ۸ جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف، ۱۳۹۱) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر (زادمحمدی و همکاران، ۱۳۹0) در هر دو گروه اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزارSPSS-22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش برنامه والدگری آدلری موجب افزایش پیوند والدینی مراقبت (53/51=F، 001/0>P)، حمایت افراطی (50/70=F، 001/0>P) و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان (30/120=F، 001/0>P) موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش والدگری آدلری موجب افزایش پیوند با مدرسه و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان موثر شد.
بازنمایی پدیدارشناسانه مناسبات اجتماعی در نزد زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 220
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هم اینک تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر سر موضوع آسیب پذیری آنان موجب شده است، بسیاری از پژوهش ها به سمت گره گشایی از مسائل آنان برآیند. یکی از مهمترین آنها بخصوص در ایران، تغییر شکل مناسبات اجتماعی این زنان و انتظاراتی است که جامعه از آنان دارد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته این زنان در مناسبات اجتماعی آنان است. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، 1962 زن سرپرست خانوار شهر مشهد در زمستان1400بود که به شیوه هدفمند و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید، سپس تحلیل داده ها با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار در چهار بعد زیسته بدن، روابط، فضای اجتماعی و زمان در قبل و بعد از سرپرستی خانوار تغییراتی را در مناسبات اجتماعی خود می دهند. بدن برای گروهی محملی برای حفظ شرافت و برای گروهی ابزاری برای اعتراض به شرایط موجود تلقی می شود. روابط زیسته نیز در طیفی وسیع از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. اکثریت آنان متفق-القولند که فضای اجتماعی برای آنان ناامن و غیر قابل اعتماد است. تعدادی به گذشته با نگرشی مثبت، گروهی با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و زندگی در اکنون و تعدای خود را تسلیم سرنوشت و بالاخره گروهی با توجه به شرایط موجود درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. نتیجه گیری: ضروریست که سیستم های حمایتی از این زنان چگونگی مناسبات اجتماعی آنان را جدی بگیرند و به طور توامان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه نمایند.
پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس صمیمیت زناشویی، خودارزشمندی و کیفیت زندگی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
420 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف: در هر زمینه ای پیشگیری بهتر از درمان است؛ لذا بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی نیز بر این باور هستند که برای پیشگیری از کژرفتاری ها مخصوصا اعتیاد به اینترنت که در چند سال اخیر مسئله ای نوپدید می باشد، باید در ابتدا عوامل موثر بر آن را شناسایی کرد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس صمیمیت زناشویی، خودارزشمندی و کیفیت زندگی زنان متأهل شهر اصفهان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. به این منظور از بین زنان متأهل شهر اصفهان در پاییز سال 1400 تعداد 270 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (1983)، پرسشنامه خودارزشمندی دوستی و حسینی نیا(1399)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ (1998) بود که به صورت پرسشنامه آنلاین در فضای مجازی اجرا گردید. داده های به دست آمده با روش آماری رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودارزشمندی (549/0-=B)، کیفیت زندگی (446/0-=B) و صمیمیت زناشویی (107/0-=B) توانستند 16.7 درصد اعتیاد به فضای مجازی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: در نتیجه از یافته های پژوهش حاضر می توان استنباط کرد که خودارزشمندی، کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی در پیشگیری از اعتیاد به فضای مجازی نقش مهمی را برعهده دارند. به عبارتی هر چقدر خودارزشمتدی، کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی بالاتر باشد، اعتیاد به فضای مجازی کمتر است .
مقایسه تأثیر طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
113 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر طلاق انجام شد. روش : پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع سنجش مکرر با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر خانواده طلاق که در محدوده سنی 13 تا 15 سال شهر اصفهان بودند. نمونه آماری 45 دختر که به صورت تصادفی در گروه آزمایشی طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی به مدت20 جلسه90 دقیقه ای مشاوره طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند .ابزار مورد استفاده پرسشنامه 36 سوالی تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی، کرایج و اسپین هاون، 2002) (CERQ) بود. جهت مقایسه میانگین های آزمون در هر مرحله، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد گروه های آزمایشی طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری افزایش معناداری در تنظیم شناختی هیجان (01/0 ( p<؛ ایجاد کرده و این نتایج در پیگیری دوماهه باقی ماند (01 /0 .( p<مقایسه بین دو گروه های آزمایشی نشان داد که طرح واره درمانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در تنظیم شناختی هیجان در هر دو مرحله پس آزمون ( 05 / 0 ( p< و پیگیری (01 / 0 ( p<اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری : بر اساس این مطالعه به درمانگران در حوزه کودک و نوجوان پیشنهاد می گردد که برای تنظیم شناختی هیجان از طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.
بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۸۳-۹۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: حساسیت اضطرابی و کانون توجه از مؤلفه های مهم در ایجاد و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی محسوب می شوند که نقص در هر یک از آن ها می تواند به عنوان یک عامل خطر بالقوه در این اختلال نقش داشته باشد. برخی مطالعات نشان داده اند که درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند منجر به کاهش نگرانی و علائم اضطراب اجتماعی شود. در ایران در مورد اثربخشی این روش درمانی بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان درمانی شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1401 بود. نمونه آماری نیز شامل 30 نفر از درمانجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانون توجه (وودی و همکاران، 1997)، شاخص حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (تیلور و کاکس، 1998) استفاده شد. همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکس (بشارت، 1396) در شش جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز علاوه بر شاخصه های آمار توصیفی با استفاده از آزمون تحلیل چندمتغیری، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS25 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، درمان برنامه زمانی پارادوکس بر تمام مؤلفه های حساسیت اضطرابی (ترس از نشانه های تنفسی، ترس از واکنش های اضطرابی، ترس از نشانه های، قلبی – عروقی - معده ای، عدم مهار شناختی و نمره کل) و کانون توجه (توجه متمرکز بر خود و توجه به بیرون) تأثیر معنادار داشته است (0/001P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند توسط روانشناسان و روان پزشکان به عنوان درمانی کارآمد در جهت کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی به ویژه حساسیت اضطرابی و کانون توجه به کار برده شود.
پدیده وانمودگرایی
حوزههای تخصصی:
پدیده وانمودگرایی (IP- سندروم ایمپاستر) به معنای احساس فریب کاری است که در میان افرادی وجود دارد که بین نگرش خود نسبت به دستاوردهای خود و ارزیابی این دستاوردها توسط دیگران تفاوت هایی را تجربه می کنند. وانمودگرایان موفقیت های خود را به عواملی مانند تلاش زیاد، بخت و اقبال خوب، خوش شانسی، جذابیت شخصی، خطای کامپیوتری و یا روابط سودمند نسبت می دهند. هدف این مقاله، تحلیل مروری IP است که در ایران کمتر موردبررسی قرارگرفته است. این مطالعه از نوع مروری- تحلیلی است. بامطالعه اسناد نظری و پژوهشی موجود و جستجوی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر، داده ها جمع آوری شد. تعاریف و ویژگی های IP، شیوع، عوامل مؤثر بر آن، اثرات سن، پیامدهای آن، افراد در معرض خطر، نمونه های بالینی و مداخلات مربوط به کاهش این پدیده ازجمله مواردی است که بررسی شده است. IP شیوع بالایی در دانش آموزان و دانشجویان و پیامدهای زیان باری بر عملکرد آنان دارد؛ براین اساس می توان گفت که شناخت پدیده وانمودگرایی می تواند برای ژرف اندیشی پژوهشگران، تعمق در درک مشکلات وانمودگرایان و فرایند روان درمانی آنان، ارائه خدمات مناسب در مدارس و دانشگاه ها مفید واقع شود.
مدل یابی رابطه ساختاری ابعاد شخصیت و سبک های دلبستگی با مهارت های ارتباطی و تعارض های زناشویی با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
251 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل یابی رابطه ی ساختاری ابعاد شخصیت و سبک های دل بستگی با مهارت های ارتباطی و تعارض های زناشویی با میانجی گری طرح واره های ناسازگار اولیه در زوجین در معرض طلاق بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین در معرض طلاق به مراکز مشاوره ای شهر تاکستان بود که در بازده سال های نیمه دوم 1400 و 1401 به این مراکز مراجعه کرده بودند. در این میان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه بر اساس نرم افزار سمپل پاور (373 نفر) در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیتی سنجش صفات پنچ گانه، مهارت های ارتباطی(کوئین دام، 2004)، تعارضات زناشویی (جونز، 1997)، طرح واره ناسازگارانه اولیه یانگ (2007) و سبک دل بستگی هازان و شاور (1987) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با نرم افزارspss و Amos انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیت بر تعارض های زناشویی در بین زوجین در معرض طلاق و سبک های دل بستگی بر تعارض زناشویی با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارند. ابعاد شخصیت بر تعارض های زناشویی در بین زوجین در معرض طلاق با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارد. سبک های دل بستگی بر تعارض زناشویی با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارد. طرح واره ناسازگارانه در رابطه با ابعاد شخصیت و تعارض زناشویی نقش میانجی دارد. مقدار t (17.97) سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد. همچنین، طرح واره ناسازگارانه در رابطه با ابعاد شخصیت و مهارت های ارتباطی با مقدار t (17.93) و سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد و دیگر اینکه طرح واره ناسازگارانه در رابطه با سبک های دل بستگی و تعارض های زناشویی با مقدار t (12.87) و سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه طرح واره ناسازگارانه اولیه می تواند نقش میانجی را در رابطه زوجین در معرض طلاق ایفاء نماید، یکی از عوامل تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت و سبک های دل بستگی و تعارضات زناشویی است.
مقایسه تأثیر تمرین های شبیه سازی موازی، تمرین های شبیه سازی مکرر و تمرین های شبیه سازی بدون تشریح در توسعه شایستگی انرژی ارتباطی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر تمرین های شبیه سازی موازی، تمرین های شبیه سازی مکرر و تمرین های شبیه سازی بدون تشریح در توسعه شایستگی انرژی ارتباطی کارکنان بود. روش پژوهش، روش آزمایشی با چهار گروه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان یک شرکت صنعتی بود که با استفاده از جدول مورفی و میورز، تعداد 48 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس انرژی ارتباطی و تمرین شبیه سازی ایفای نقش بود که در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط پژوهشگران اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که مشارکت کنندگان در تمرین های شبیه سازی موازی در مقایسه با دیگر گروه ها دارای بهبود و افزایش انرژی ارتباطی بیشتری هستند. همچنین مشارکت کنندگان در تمرین های شبیه سازی ترکیبی مکرر و غیر مکرر نسبت به مشارکت کنندگان در تمرین های شبیه سازی بدون تشریح بهبود انرژی ارتباطی بیشتری را تجربه کردند. از آنجایی که تمرین های شبیه سازی موازی از نشت اطلاعات جلوگیری می کنند، انرژی ارتباطی کارکنان در سازمان را به میزان قابل توجهی بهبود می بخشند. این نتیجه به شایسته سالاری کمک کرده و با رعایت عدالت و انصاف در سازمان سازگاری بیشتری دارد.
رابطه باورهای وسواسی والدین و اضطراب اجتماعی در فرزندان با واسطه تنظیم هیجان در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
37 - 68
حوزههای تخصصی:
اضطراب اجتماعی معمولا روندی مزمن و پیوسته دارد و به میزان زیادی با دوران کودکی و خانواده در ارتباط است. هدف این پژوهش تعیین رابطه باورهای وسواسی والدین و اضطراب اجتماعی در فرزندان با میانجی گری تنظیم هیجان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 500 نفر دانشجوی دختر عضو شبکه مجازی تلگرام دانشکده روان شناسی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب بود. نمونه آماری 600 نفر شامل 200 دانشجوی دختر و 400 نفر والدین آن ها بودند که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. مقیاس اضطراب اجتماعی (مایکل لایبویتز، 1987)، توسط دانشجویان و پرسش نامه باورهای وسواسی (گروه کاری دریافت های شناختی در اختلال وسواس فکری عملی،2003) و فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، گرایچ و اسپینهاون، 2002)، توسط والدین دانشجویان تکمیل و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد باورهای وسواسی والدین با راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان آن ها، و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان والدین با اضطراب اجتماعی فرزند رابطه مثبت با سطح معنا داری05/0≥p داشتند.
طراحی یک مدل علّی مرتبط بین ویژگی های شخصیتی بدبینی با واسطه گری چگونگی ادراک استرسورها با اختلال خود بیمار انگاری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف: از این پژوهش، بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی بدبینی با واسطه گری چگونگی ادراک استرسورها با اختلال خودبیمارانگاری است. جامعه آماری پژوهش، شامل 11250 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر در سال تحصیلی 96-95 هستند که از میان ایشان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 371 نفر با استفاده از جدول مورگان، انتخاب شدند.ابزار گرد آوری داده ها: در این پژوهش، پرسش نامه خوش بینی-بدبینی کارتر(2000)، پرسش نامه ارزیابی تجارب زندگی ساراسول(1987) و مقیاس نگرش نسبت به بیماری کلنر(1985) است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شاخص های متناسب آماری در سطح استنباطی(همچون تحلیل عاملی، رگرسیون، مدل سازی معادلات ساختاری و ...) استفاده شده است.یافته ها: یافته ها بیانگر آن است که رابطه معنی دار و مستقیم بین ویژگی های شخصیتی بدبینی(26/0)، چگونگی ادراک رویدادهای فشارزای پیشرفت(43/0) با اختلال خودبیمارانگاری و هم چنین، رابطه معنی دار و غیر مستقیم بین ویژگی های شخصیتی بدبینی و اختلال خودبیمارانگاری (13/0) وجود دارد.نتیجه گیری: نتایج بررسی اثر میانجی به روش بوت استراپینگ نشان داد که ادارک فشارزای پیشرفت، تاثیر متغیر بدبینی بر اختلال خودبیمارانگاری را به صورت جزیی، میانجی گری می کند.
رابطه سازنده گرایی و موفقیت در یادگیری برخط با متغیرهای میانجی تعهد دانشجویان،آمادگی و جو یادگیری برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا عنوان " رابطه سازنده گرایی وموفقیت در یادگیری برخط با متغیرهای میانجی تعهد دانشجویان برخط،آمادگی وجویادگیری برخط،" است. هدف از این مطالعه، تعیین مدل یابی معادلات ساختاری موفقیت در یادگیری دانشجویان برخط بر پایه سازنده گرایی و متغیرهای واسطه ای، می باشد.جامعه آماری، تمام دانشجویان شاغل به تحصیل دوره های کارشناسی وکارشناسی ارشد که در دوره های مجازی آموزش عالی ثبت نام کرده و دست کم آزمون پایان یک ترم تحصیلی را دردوره مجازی(دوره LMS) را گذرانده باشند، هستند و بااستفاده ازامکانات اینترنت وثبت نام در گوگل، پرسشنامه ها توسط پژوهشگر دراختیار دانشجویان قرار گرفته و در محاسبات نهایی مورد استفاده قرار گرفت. ابزار سنجش، پرسشنامه 5 وجهی است که اعتبار یابی و اجرا گردید. براساس یافته های پژوهش، نتایج اجرای تحلیل مسیر، حاکی ازآن است که " سازنده گرایی به صورت غیر مستقیم و از طریق سه متغیر تعهد دانشجویان، آمادگی یادگیری و جو یادگیری برخط بر متغیر موفقیت در یادگیری برخط، تاثیر دارد.
تحلیلی بر مفهوم تفکر طراحی و ضرورت آن در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
10 - 35
حوزههای تخصصی:
رویارویی با مسائل پیچیده آموزشی و طرح مسائل نوآورانه در جهانِ متأثر از تغییرات علم و فناوری قرن حاضر، نیازمند تجهیز به نوعی از اندیشه و عملِ تحلیلی و خلاق در عرصه آموزش و یادگیری است. تفکر طراحی در آموزش" نوعی مسئله گشایی یادگیرنده محور و خلاق برای پاسخگویی به مسائل مبهم و پیچیده و طرح مسائل نوآورانه در آموزش است." هدف از این پژوهش، واکاوی و مفهوم پردازی تفکر طراحی و همچنین بررسی ضرورت آن در آموزش است. در پژوهش حاضر با مطالعه اسنادی پژوهش های موجود، از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای آنالیز مقالات منتخب از مرور نظام مند استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مفاهیم در گستره ای از اندیشه(فلسفه، استراتژی، رویکرد و ذهنیت، فرایند ذهنی و تفکر حل مسئله) تا عمل(فرآیند اجرا، ابزار تولید دانش و نوآوری، مهارت و فعالیت) قرار دارند؛ همچنین، انسان محوری، تفکر تحلیلی و خلاق، راه حل محوری درحل مسائل مبهم، تفکر خارج از چارچوب، پذیرش ابهام و عدم قطعیت، مشارکتی و فرارشته ای بودن، فرآیندی، ادغام نظر و عمل، نوآوری و یادگیری از شکست از مهمترین ویژگی های تفکر طراحی شناسایی گردید. با توجه به نتایج پژوهش، بهره گیری از تفکر طراحی برای حوزه علوم تربیتی و برای افراد یک مجموعه آموزشی اعم از یادگیرندگان، رهبران آموزشی، مدیران، معلمان ضروری به نظر می رسد تا به عنوان یک حوزه منشأ اثر در پرورش نسلی کارآمد مورد توجه قرار گیرد.