فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۴۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگویپارادایمی همسرگزینی زوجین رضایتمند شهر تهران انجام شد و از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی به روش تحلیل عامل تاییدی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاورهخانواده شهر تهران تشکیل داد. نمونهگیری با روش هدفمند بود که از میان کلینیکهای مشاوره مناطق چندگانه شهر تهران سه منطقه که نماینده پایگاههای مختلف اجتماعی و اقتصادی بود انتخاب و 6 کلینیک انتخاب شدند و به شکل نمونهگیری دردسترس از میان افرادی که ملاکهای ورود و خروج را داشتند و در ابزارغربالگری نمره بالایی کسب کرده بودند 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محققساخته الگویهمسرگزینی زوجهای رضایتمند و پرسشنامه رضایتزناشویی انریچ (1998) بود. برای بررسی رواییسازه الگوی پیشنهادی از تحلیل عامل تأییدی با نرم افزار AMOS24 استفاده شد. همچنین جهت بررسی الگوی پارادایمی پژوهش از رویکرد معادلاتساختاری مبتنیبر روش حداقلمجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. بررسی شاخصهای برازش مدلپیشنهادی نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است و بارعاملی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدلپژوهش بزرگتر از 4/0 بود. پایاییترکیبی، دیلون-گلدشتاین و همسانیدرونی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدل پژوهش بالاتر از 7/0 و مناسب بود. همچنین نتایج نشان داد، مقدار رواییهمگرا و رواییواگرای مقیاسهای مدلپیشنهادی مناسب میباشد. نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم مدلپژوهش نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش بیانگر این بود که در فرهنگایرانی عوامل متعددی در سطوح مختلف فرآیند همسرگزینی رضایتمند را تحت تاثیر قرار میدهند که باید مشاوران و زوجدرمانگران مداخلات خود را بر این اساس تنظیم نمایند.
ساخت و تحلیل عاملی مقیاس رضایت زناشویی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و تحلیل عاملی مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» است. با توجه به اینکه خانواده موضوعی فرهنگ محور است و از سوی دیگر، مقیاسی که بتوان با آن کنش و رضایت زوج را براساس آموزه های اسلامی به دست آورد وجود نداشت، این پژوهش انجام گرفت. با توجه به هدف، این پژوهش جزو پژوهش های بنیادی بوده و از لحاظ مطالعه، «توصیفی» از نوع همبستگی است و از روش های آماری مثل «تحلیل عاملی اکتشافی» و روش «همسانی درونی» بهره برده است. جامعه آماری تمام افراد متأهل ساکن در شهر قم بودند که به شیوه «در دسترس» انتخاب شدند. نتایج نشان داد: مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» دارای دو بخش «مهارتی» و «شخصیتی» بوده و از نُه عامل اشباع شده است: ارتباط جنسی، ارتباط کلامی و غیرکلامی منفی، ارتباط کلامی و غیرکلامی مثبت، رفت و آمد فامیلی، پایبندی مذهبی، و مدیریت امور مالی با آلفای 84/0، 85/0، 77/0، 66/0، 60/0 و 61/0 و آلفای کل برابر با 87/0 شش عامل بخش «مهارتی» بوده و در بخش «شخصیتی» پرسشنامه سه عامل روان آزرده خویی، بدبین (پارانویاگونه)، و همراه یا موافق با آلفای 91/0، 88/0، و 88/0 و آلفای کل این بخش برابر با 90/0 مشخص شد. همچنین نتایج از اعتبار و روایی بالای پرسشنامه با 50 گویه حکایت دارد.
The Effectiveness of Yoga on Reducing Women's Anxiety
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the effect of Yoga on women's anxiety. This research was quasi-experimental. The statistical population of the research included women who visited Yoga clubs in Rasht city in 2021. For this purpose, 30 women who had a high score according to the Beck Anxiety Questionnaire (BAI) were selected as a purposive sampling and divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Then, Yoga exercises were performed for 8 ninety-minute sessions for the participants of the experimental group, and the control group did not receive any exercises during this period. Then the said questionnaire was again implemented on both groups. The data were analyzed using covariance analysis and SPSS27 software. The results showed that Yoga exercise was effective in reducing women's anxiety (p < 0.05). Therefore, it can be concluded that counselors, psychologists and psychiatrists can use Yoga exercises to reduce women's anxiety.
The Relationship between Cognitive Emotion Regulation and Executive Functions
حوزههای تخصصی:
This research was conducted with the aim of investigating the relationship between cognitive emotion regulation and executive functions. The research method is descriptive-correlation type. 150 students of Islamic Azad University Science and Research Branch were selected by convenience sampling method and completed research tools including Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) and Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS). Data analysis was done with Pearson correlation coefficient and SPSS-22 software. The findings showed that there is a positive and significant relationship between the strategies of emotion regulation of acceptance, positive refocusing, planning, positive reappraisal, and putting into perspective with executive functions, but this relationship were inverse for self-blame, other-blame, catastrophizing and rumination (P < 0.01). According to the findings, it is concluded that constructive strategies of cognitive emotion regulation can be effective in strengthening executive functions, and incorrect strategies of cognitive emotion regulation cause problems in executive functions.Therefore, students should be trained in the field of improving cognitive regulation strategies.
نقش میانجی هیجان خواهی و تکانشگری در ارتباط بین اعتیاد به اینترنت با دلزدگی زناشویی و نگرش به خیانت زناشویی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به اینترنت سبب ارتباطات بیش از اندازه و بدون مرز افراد در فضای مجازی شده که در نهایت مشکلاتی مانند دلزدگی و خیانت زناشویی را ایجاد می کند. هدف: نقش میانجی هیجان خواهی و تکانشگری بین اعتیاد به اینترنت با دلزدگی زناشویی و نگرش به خیانت زناشویی روش: توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه کارمندان متاهل شرکت توسعه فناوری اطلاعات گردشگری شهر تهران در سال 1401 بودند که 106 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (1998)، دلزدگی زناشویی (1996)، نگرش به خیانت زناشویی (2006)، هیجان خواهی (1978) و تکانشگری (1995) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و SmartPLS نسخه 3 انجام شد. یافته ها: اثر مستقیم اعتیاد به اینترنت بر دلزدگی، هیجان خواهی، تکانشگری و نگرش به خیانت مثبت و معنادار بود (05/0P<). اثر مستقیم هیجان خواهی و تکانشگری بر دلزدگی و نگرش به خیانت معنادار بود (05/0P<). نتایج آزمون بوت استرپ نیز نشان داد که اثر غیرمستقیم اعتیاد به اینترنت بر دلزدگی و نگرش به خیانت با واسطه نقش هیجان خواهی و تکانشگری معنادار بود (05/0P<). نتیجه گیری: استفاده از اینترنت به تدریج باعث وابستگی و تغییر شکل روابط بین زوجین می شود و با ایجاد تعارضات، منجر به تکانشگری بین آن ها و جستجوی راهی برای رفع هیجان ها در فضای مجازی و در نهایت منجر به دلزدگی و زمینه سازی خیانت خواهد شد. شناخت تاثیرات مخرب اعتیاد به اینترنت یاری گر زوجین در ارتقاء سطح رضایت از زندگی است.
Identifying the Components of the Acceptance of the maternal role: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: mothering is one of the biggest challenges in women's lives that can affect their mental health. Awareness of the role of motherhood and acceptance of this role by women can help the health of mother and child. Therefore, it seems necessary to identify the components of accepting the mother's role. the aim was to identify the components of accepting the role of mother for married women without children. Methods: This study was conducted with a qualitative method and a library approach. The statistical population of the research was 75 books, articles and theses related to the topic of motherhood and the role of the mother in the years 2000 to 2022, from which 31 articles were selected in a targeted manner and the data were analyzed using the thematic analysis method of Brown and Clark (2006). Results: The findings were classified in the form of 25 organizing categories and 5 main categories including individual, family, social, cultural and economic components. Conclusion: The results of the present study showed that identifying the components of accepting the role of mother can be the basis for adopting educational and support measures for women.
بررسی ویژگی های طیفی مرتبط با اختلال وسواسی_جبری در الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از میان تکنیک های نقشه برداری مغزی، الکتروانسفالوگرافی کمی با کاربری آسان تر جهت بررسی اختلالات روان پزشکی از جمله اختلال وسواسی_جبری مورد اقبال واقع شده است. ویژگی های طیفی، نمایان گر توزیع قدرت سیگنال در باند های فرکانسی مختلف سیگنال الکتروانسفالوگرافی کمی می باشند و می توانند تفاوت فعالیت عصبی نواحی مختلف را که شاید زمینه ساز بیماری باشند مشخص کنند. در این مطالعه با استفاده از ویژگی های طیفی دخیل در اختلال وسواسی_جبری که بر اساس مطالعات گذشته شناخته شده است را بررسی کرده و به عنوان ورودی داده ها به عملکرد الگوریتم پیشنهادی عملکرد بررسی کردیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی_تحلیلی بود. سیگنال های الکتروانسفالوگرافی در حالت استراحت از افراد دارای اختلال و سالم در شرایط چشم بسته به دست آمد. این روش با استفاده از کلاهک ۲۱ کاناله انجام شد. پس از حذف نویز با روش ICA ویژگی های طیفی محاسبه و پس از افزایش داده ها از طریق تقسیم الکتروانسفالوگرام به سیگنال های یک دقیقه ای، به عنوان ورودی ماشین یادگیری استفاده شد. همچنین با استفاده از آزمون های آماری این ویژگی ها بین دو گروه سالم و افراد دارای اختلال مقایسه شد. یافته ها: ۴۲ فرد وارد مطالعه شدند که ۲۷ نفر دارای اختلال و ۱۴ نفر سالم بودند. مشخص شد که هیچ یک از ویژگی های استخراج شده بین دو گروه اختلاف معناداری نداشتند. حساسیت ارایه شده توسط الگوریتم یادگیری ماشین 83/3 درصد، اختصاصیت ۸۰ درصد، دقت 82/1 درصد و نرخ نسبت یافتن غلط (FDR) 11/7 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: برخلاف مطالعات قبل اغلب ویژگی های طیفی به جز یک مورد (بتای ناحیه پیشانی) اختلاف معناداری نداشتند. الگوریتم یادگیری ماشین با دقت 82/1 درصد توانست افراد مبتلا را تشخیص دهد. این عملکرد قابل قبول و مشابه عملکرد دیگر الگوریتم ها با ویژگی های غیر طیفی و روش های تصویربرداری دیگر بود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، بر ولخرجی و سوء مصرف شیشه در بیماران با تشخیص اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر ولخرجی و سوء مصرف شیشه در بیماران با تشخیص اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی انجام شد. طرح پژوهش، پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی بودند که به اردوگاه کرامت درشهرستان مبارکه اصفهان در سال 1400 مراجعه نموده اند. ملاک های ورود به نمونه عبارت بودند از اینکه: حداقل چهار ماه از بستری شدن گذشته باشد، بیمار تشخیص اختلالات دوقطبی یا شخصیت مرزی را گرفته باشد، حداقل به مدت دو هفته دارو مصرف نکرده باشد، و در مداخلات درمانی دیگر شرکت نکرده باشد. نمونه پژوهش چهار گروه 15 نفری(15 نفر بیماران دوقطبی گروه آزمایش، 15 نفر بیماران دوقطبی گروه کنترل، 15 نفر بیماران اختلال شخصیت مرزی گروه آزمایش، 15 نفر بیماران اختلال شخصیت مرزی گروه کنترل) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این چهار گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. ابزار اندازه گیری: پرسشنامه چند محوری بالینی میلون3(1994) و آزمون مقیاس کنترل شخصی یا PCS و پرسشنامه ولخرجی کلارکی و مورتیمر(2013) بود. سپس اطلاعاتبدست آمده به روش آماری تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در گروه آزمایش با تشخیص اختلال دوقطبی در مصرف شیشه اثر بخش بود (0/05 p < ) ولی بر ولخرجی اثربخش نبود. (0 /05< p ) و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در گروه آزمایش با تشخیص اختلال شخصیت مرزی برمصرف شیشه و کنترل ولخرجی اثربخش بود (05/0 < p ) ، این در حالی بود که در هیچ کدام از دو گروه کنترل تغییری حاصل نشد.
مقایسه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
251 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1400-1399 می باشد.21 زوج در این طرح به صورت در دسترس در سه گروه 14نفره آزمایش اول(دریافت کننده مداخله زوج درمانی هیجان مدار) ؛گروه آزمایش دوم (دریافت کننده مداخله زوج درمانی گاتمن) و گروه کنترل تقسیم و به شکل تصادفی جاگیری شدند.دو گروه آزمایش به مدت ۱۰ هفته مداخله زوج درمانی گاتمن را در 45 دقیقه و ۱۰ هفته زوج درمانی هیجان محور را در 45 دقیقه دریافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زوج گاتمن و زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر سازش زناشویی، چهار اسب سوارکار نابودگر تاثیر معناداری داشته است؛ همچنین میزان اثر گذاری زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی بیشتر از زوج درمانی متمرکز بر هیجان و میزان اثر بخشی این دو درمان بر چهار اسب سوار کار نابودگر تفاوت معناداری با هم ندارند. نظر به تاثیر این دو درمان بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر ؛بهره گیری از این دو مداخله برای زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره نتیجه بخش خواهد بود.
چگونه توانستم با آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین میزان رضایت شغلی معلمان را افزایش دهم؟ یک مطالعه اقدام پژوهی با پیگیری دوماهه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
397 - 406
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پاسخ به این سؤال بود که چگونه توانستم با آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین میزان رضایت شغلی معلمان را افزایش دهم؟ این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. جامعه آماری 4 نفر معلمان شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. از مقیاس رضایت شغلی مینه سوتا برای اندازه گیری میزان رضایت شغلی معلمان استفاده شد. ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین در 6 جلسه، یک بار در هفته و هر جلسه 90 دقیقه بر روی معلمان موردنظر ارائه شد. مقیاس رضایت شغلی مینه سوتا در خط پایه، انتهای آموزش و پیگیری 30 روزه تکمیل شد، به علاوه دو بار در میانه آموزش (یک سوم و دوسوم مدت دوره آموزش) نیز توسط معلمان پاسخ داده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص درصد بهبودی استفاده گردید. یافته ها نشان دهنده اثربخشی آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین برافزایش رضایت شغلی معلمان بود. بهبودی همه معلمان در دوره پیگیری ادامه یافته بود. به طورکلی آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین توانست مهارت رضایت شغلی معلمان را بهبود بخشد. پیشنهاد می شود از آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین در مراکز مشاوره تحصیلی و مدارس برای افزایش رضایت شغلی معلمان استفاده شود.
عشق به همسر و کیفیت زندگی زناشویی با علائم فرسودگی شغلی: نقش میانجی گری سازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش میانجی گری سازگاری زناشویی در رابطه ی بین عشق به همسر و کیفیت زندگی زناشویی معلمان دچار فرسودگی شغلی بود. تحقیق بر حسب هدف، کاربردی وروش پژوهش، توصیفی ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه معلمان زن و مرد متأهل شاغل درشهر یزد (تقریباً 5500 نفر) بود. روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. ازمیان 45 مدرسه ناحیه 1، 320 معلم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارپژوهش، پرسشنامه ی عشق استرنبرگ (1987)، کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) و مقیاس سازگاری همسران اسپانیر و کرولی (1986) بود. برای تحلیل داده ها ازروش تحلیل مسیر و نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها نشان داد، بین متغیر عشق به همسر و سازگاری همسران رابطه ی مستقیم ومعنی داروجود دارد. بین متغیر سازگاری همسران و کیفیت زندگی زناشویی رابطه مستقیم ومعنی داروجود دارد. متغیر عشق به همسر با کیفیت زندگی زناشویی رابطه ی مستقیم ومعنی دار ندارد.
Prediction of Marital Satisfaction Based on Health Anxiety and Self-Efficacy with the Mediation of Mindfulness in Women with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
59 - 70
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to predict marital satisfaction based on health anxiety and self-efficacy with the mediation role of mindfulness in women with multiple sclerosis.
Method: The present research method was descriptive-correlational using structural equation modeling (path analysis). The statistical population included 14899 married women with diplomas and higher education who were members of the Tehran MS Association in 2021. Using the Cochran formula, 342 women were selected as research samples through convenience sampling. All participants responded to four questionnaires, including Olson et al.’s Marital Satisfaction, Salkovskis et al.’s Health Anxiety, Schwarzer and Jerusalem’s Self-efficacy, and Baer et al.’s Mindfulness questionnaires.
Results: The results showed the direct effect of marital satisfaction through self-efficacy and health anxiety was significant (P<0/05). Also, the indirect effect of marital satisfaction through mindfulness was significant (P<0/05).
Conclusion: According to the results, mindfulness plays a mediating role in the relationship between health anxiety, self-efficacy, and marital satisfaction.
نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
61 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 180 نفر از بیمارانی که در کلینیک های سطح شهر مشهد که توسط پزشک متخصص تشخیص بیماری قلبی- عروقی گرفتند بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های تیپ شخصیتی D دنولت (2005)، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسش نامه اضطراب فراگیر اسپیترز و همکاران (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تیپ شخصیتی D به طور معناداری با اضطراب فراگیر (001/0>p)، کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معنادار دارد. همچنین اضطراب فراگیر نیز با کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد اضطراب فراگیر نقش میانجی در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ایفا می کند (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران قلبی- عروقی، اضطراب فراگیر نقش میانجی گرانه ایفا می کند.
مرور سیستماتیک نقش رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
187 - 214
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: رهبری در سازمان های آموزشی به علت تأثیر آموزش و پرورش در پیشرفت جوامع، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تراکم پژوهش ها درباره نقش آفرینی رهبری مدرسه در اثربخشی مراکز تربیتی، موجب پدید آمدن ادبیات و پیشینه ای غنی برای توضیح اهمیت و نقش رهبری در مدارس شده است، اما با بررسی ادبیات موجود در این حوزه، به علت پراکندگی و تنوع یافته های مطالعات گذشته پیرامون نقش رهبری آموزشی، نمی توان به نتایج منسجمی که به طور مشخص چگونگی نقش رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی را تبیین نماید، دست یافت. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مرور پژوهش ها در این حوزه و دستیابی به چگونگی نقش آفرینی رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش پیش رو با روش فراترکیب با استفاده از الگوی سندلوسکی و باروس انجام گرفته است. جامعه پژوهشی این تحقیق، شامل همه مطالعاتی است که در بازه زمانی 2000-2022 به رابطه رهبری آموزشی و نتایج تحصیلی دانش آموزان پرداخته اند. این مطالعات با جستجو در پایگاه های اطلاعات علمی خارجی و داخلی به دست آمدند و از میان آن ها 44 منبع، با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها: تجزیه و تحلیل ادبیات بررسی شده در نوشتار حاضر، به شناسایی سه مضمون فراگیر در چگونگی نقش آفرینی رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر شد که عبارتند از: سبک رهبری (با چهار مضمون سازنده و بیست و یک مضمون پایه)، نقش مستقیم (با سه مضمون سازنده و سی و پنج مضمون پایه) و نقش غیرمستقیم رهبری آموزشی (با چهار مضمون سازنده و پنجاه و هفت مضمون پایه). بنابراین مطابق با یافته های پژوهش، چهار سبک رهبری که عبارتند از رهبری یکپارچه، رهبری آموزشی توزیع شده، رهبری اقتضایی و رهبری رفتاری می توانند به ارتقاء اثربخشی رهبر آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک کنند. همچنین یافته ها حاکی از تأثیر مستقیم رهبری آموزشی از طریق ویژگی های شخصی رهبر، مهارت ها و اقدامات؛ و تأثیرغیرمستقیم رهبری آموزشی از طریق بهبود شرایط مدرسه، بهبود شرایط کلاس درس، ارتقاء اثربخشی معلمان و تعامل با شرکای اجتماعی است.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، می توان گفت، رهبری آموزشی از طریق به کارگیری سبک های رهبری مؤثر، به صورت مستقیم از طریق ویژگی ها، مهارت ها و اقدامات؛ و به صورت غیرمستقیم از طریق تأثیر بر شرایط مدرسه، شرایط کلاس درس، معلمان و تعامل با شرکای اجتماعی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش آفرینی می کند.
رابطه تصور از خدا با امنیت روانی در جانبازان شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
614 - 620
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه تصور از خدا با امنیت روانی در جانبازان شهر کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه جانبازان شهر کرمانشاه بود که برابر 19616 نفر می باشند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و حجم کل جامعه، 377 نفر بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. نتایج نشان داد که بین متغیر تصور از خدا با امنیت روانی جانبازان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت یکی از عناصر سازنده امنیت روانی در جانبازان، مفهوم تصور از خدا است، آنجا که فرد از وابستگی های دنیوی اعراض کرده و از غیرخدا، به خدا روی می آورد و همین امر توان تحمل فرد را در برابر مشکلات بیشتر می کند و منجر به امنیت خاطر جانبازان می شود.
بررسی ارتباط بین سازش یافتگی اجتماعی، ادراک شایستگی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
667 - 674
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین سازش یافتگی اجتماعی ادراک شایستگی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی دوم در محدوده سنی 9-12 شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد نمونه پژوهش شامل 50 نفر از دانش آموزان بود؛ که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از پرسشنامه سازش یافتگی اجتماعی کالیفرنیا (1953)، پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر (1985) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ﺑﺮای تجزیه وتحلیل داده ها در ایﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ از آزﻣﻮن ﺿﺮیﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮن استفاده شده اﺳﺖ. یافته ها نشان داد بین سازش یافتگی اجتماعی، ادراک شایستگی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد. به عبارتی دیگر بالا بودن میزان خودکارآمدی تحصیلی و ادراک شایستگی در دانش آموزان با بالاتر بودن سازش یافتگی اجتماعی همراه است. یافته های پژوهش نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی و ادراک شایستگی قادر به پیش بینی سازش یافتگی اجتماعی در دانش آموزان است که می تواند در راستای کمک به بهبود سلامت روان کودکان موردتوجه قرار گیرد.
اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) برشفقت ورزی به خود و تاب آوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برشفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود . نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان آموزش پذیر در سال 1400-1401 در شهر های ملارد و شهریار بود از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروه گواه، قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از بسته آموزشی کران 2009 در 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود ،نف 2003 و تاب آوری خانوادگی سیکسبی 2005 به عنوان ابزار استفاده شد نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر دارد (001/0P<) و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماه دارای ثبات بود. (001/0P<) با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود .
اثر تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به DCD در هماهنگی حرکات، کندی و عدم دقت در عملکرد مهارت های حرکتی مشکل دارند و به طور کلی در مقایسه با کودکان با رشد معمولی، عملکرد ضعیف تری در تکالیفی دارند که به یکپارچگی بینایی حرکتی نیاز دارند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون - پس آزمون اجرا گردید، 40 دانش آموز 7 تا 10 ساله دارای اختلال هماهنگی رشدی با توجه به معیارهای ورود انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک tDCS و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، به اجرای آزمون یکپارچگی حرکتی پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، تحریک الکتریکی مغز از قشر حرکتی (آند C3 و کاتدFp2 ) و تحریک ساختگی انجام می گرفت. در آخرین جلسه، پس آزمون اجرا گردید. یک روز و 42 روز بعد از مرحله پس آزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت انجام گرفت. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر حرکتی، باعث بهبود معنی دار یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمون های پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت بود. به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
گسترش مدل خودتخریب گری با تأکید بر تحول یافتگی من(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
242 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریب گری با تأکید بر تحول یافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحول یافتگی من می تواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراک شده به عنوان متغیر تعدیل کننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسش نامه های خودتخریب گری مزمن (CSDS)، آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشنگتن (WUSCT)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (PSS) و مقیاس وقایع زندگی پایکل (PSLE) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS-21 و LISREL-8.72 و با بهره گیری از همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشانگر ارتباط معکوس تحول یافتگی من و خودتخریب گری بود. شرکت کنندگان به دو دسته با سطح تحول یافتگی بالا و پایین تقسیم شدند و رابطه خطی میان تنیدگی، تنیدگی ادراک شده و خودتخریب گری در هر گروه مورد بررسی قرار گرفت؛ تمامی مسیرها معنی دار بودند و مدل با یافته ها برازش داشت. معنی داری CR به دست آمده، حاکی از وجود تفاوت معنی دار در ضریب دو گروه با تحول یافتگی من بالا و پایین بود. مسیر «عامل تنیدگی زا← تنیدگی ادراک شده» در افراد با تحول یافتگی پایین من، از قدرت بیشتری برخوردار بود، چرا که طبق انتظار تحول یافتگی بالای من، به عنوان یک سازه بنیادین، قبل از ادراک تنیدگی، می تواند از اثر و میزان تنیدگی بکاهد. یافته ها به بسط مدل ساده ای منتهی شد که در آن صرفاً وجود تنیدگی ها یا ادراک آنها را عاملی برای گرایش به خودتخریب گری می دانست. تحول یافتگی من، به عنوان یکی از شاخص های اساسی در تحول شخصیت، نقش مهمی در این مدل تبیینی ایفا کرد. این یافته ها در درمان افراد با گرایش های خودتخریب گر کمک کننده است.