فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۰۱ تا ۶٬۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
81-94
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در قرن بیست ویک نگرش های جدیدی نسبت به جنبه های اخلاقی معلمان در مدارس شده است و با توجه به نقشی که فضیلت در پرورش احساسات و تعاملات سازنده دارد، اهمیت روزافزون آن در بهبود بهزیستی روان شناختی آشکار شده است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای هوش معنوی در رابطه بین فضیلت سازمانی و بهزیستی روان شناختی در بین معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 3850 نفر بود که از این تعداد 350 نفر نمونه آماری پژوهش در نظر گرفته شدند که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد بهزیستی روان شناختی، فضیلت سازمانی و هوش معنوی و برای تحلیل یافته ها از روش الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین متغیّرهای فضیلت سازمانی، هوش معنوی و بهزیستی روان شناختی همبستگی معنادار در جهت مثبت وجود داشت. علاوه براین، فضیلت سازمانی بر بهزیستی روان شناختی (27/0) و هوش معنوی (84/0) و هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی (68/0) اثر مستقیم مثبت و معناداری داشت. علاوه براین، فضیلت سازمانی از طریق هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی (74/9) اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، هرچقدر هوش معنوی معلمان و فضیلت در سازمان بالاتر باشد به همان میزان بهزیستی روان شناختی و رضایت از کار بیشتر می شود. بنابراین فضیلت به عنوان یک متغیّر اخلاقی اسلامی در سازمان می تواند بر هوش معنوی و بهزیستی روان شناختی معلمان تأثیر بگذارد.
مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۸۲-۳۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتار اخلاقی به مجموعه رفتارهای مورد پذیرش جامعه که می تواند درونی و بیرونی و یا مربوط به دیگران باشد اشاره دارد. تحقیقات نشان داده که آموزش شناختی - اجتماعی در ارتقا رفتار اخلاقی دانش آموزان تأثیر داشته، همچنین مربی گری نیز با توانمندسازی افراد بر این رفتار مؤثر نشان داد. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر رفتار اخلاقی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه در لیست انتظار همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در حال اشتغال به تحصیل در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه در لیست انتظار) بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش شامل سیاهه رفتار اخلاقی توسط ثابت، دلاور، پاشا شریفی و خوش نویسان (1394) و بسته آموزشی مربی گری بازرگان (1397) شامل 8 جلسه 45 دقیقه ای) و شناختی - اجتماعی آن ورنون، ترجمه فیروزبخت (1395) شامل 9 جلسه 45 دقیقه ای بود، آموزش در مدرسه به اجرا درآمد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو شیوه آموزش شناختی - اجتماعی و آموزش مربی گری بر نمرات رفتار اخلاقی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/38 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/01 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش شناختی - اجتماعی از گروه مربی گری بیشتر بوده است، بنابراین آموزش شناختی اجتماعی در افزایش رفتار اخلاقی دانش آموزان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: می توان به این نتیجه رسید که با دو روش آموزش شناختی اجتماعی و مربی گری، می توان رفتار اخلاقی را در دانش آموزان افزایش داد و استفاده از این دو شیوه آموزشی در برنامه های تحصیلی دانش آموزان ضرورت دارد
مدل یابی ساختاری تبیین باورهای وسواسی دانش آموزان دبیرستانی براساس نشانه های استرس، اضطراب و افسردگی، باورهای فراشناختی و عزت نفس: نقش میانجیگری آشفتگی استنتاج
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افکار، تکانه ها و یا تصاویر مزاحم هسته اصلی اختلال وسواسی اجباری هستند. از سوی دیگر باورهای وسواسی عامل مهمی در تبدیل افکار مزاحم به افکار وسواسی می باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری تبیین باورهای وسواسی دانش آموزان دبیرستانی براساس نشانه های استرس، اضطراب و افسردگی، باورهای فراشناختی و عزت نفس با نقش میانجیگرانه آشفتگی استنتاج انجام شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۳۰۰ نفر بود که با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه های باورهای وسواسی (OBQ۴۴)، استرس، اضطراب و افسردگی (DASS۲۱)، باورهای فراشناختی (MCQ-۳۰)، آشفتگی استنتاج (ICQ-EV) عزت نفس (RSES) انجام شد. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۰ و AMOS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری (RMSEA=۰/۰۸۴, x۲/df=۳/۱۲) از برازش مدل اندازه گیری حمایت کردند. همچنین شاخص های برازندگی مدل ساختاری (RMSEA=۰/۰۶۴, x۲/df=۲/۲۴) نشانگر برازش مدل ساختاری با داده های گردآوری شده بودند. نتیجه گیری: باورهای فراشناختی، نشانه های استرس، افسردگی، اضطراب و عزت نفس از عوامل موثر بر باورهای وسواسی بودند، که آشفتگی استنتاج در روابط آنها با باورهای وسواسی نقشی میانجی ایفا می نمود. ازاین رو در اصلاح باورهای وسواسی حذف و یا تعدیل عوامل سببی پیشنهاد می شود.
معیار تشخیص اولویت درمان بین بیماران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بسیار اتفاق می افتد که دو حکمِ الزامی متوجهِ پزشک یا مدافعِ سلامت شود؛ بدین صورت که پزشک درباره دو یا چند بیماری که در معرضِ خطرِ مریضی هستند، با ملاحظه امکانات یا شرایط خاص، توانایی معالجه هر دو را ندارد، یا دو خطر متوجهِ یک بیمار است و واجب است که پزشک هر دو را دفع کند؛ حال سؤال این است که وی چگونه باید از عهده دو تکلیف برآید؟ این در صورتی است که مصلحت برای هر دو حکمِ وجوبی وجود دارد امّا بدان علم نداریم و باید مرجعی برای تشخیصِ ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر یا ملاکی برای تقدیم علاجی اهم بر معالجه غیر اهم وجود داشته باشد. برای یافتن راهکارِ عملیاتی در ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر و اینکه معیارِ تشخیص اولویت درمان بین بیماران چگونه خواهد بود؛ در چند مرحله بحث ادامه خواهد داشت:
نقش تعلّق به مادیات در حوزه سلامت روان در فضای مجازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
48-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه افراد زمان زیادی را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی می گذرانند. یکی از پدیده های معمول این فضا نمایش خودِ کاذب است که می تواند هم برای خود فرد هم برای کاربران دیگر تبعات زیادی در حوزه سلامت روان داشته باشد. شناسایی عوامل مؤثر در این پدیده ما را در امر توانبخشی یاری می نماید. به نظر می رسد عزّت نفس و تعلّق از عوامل مؤثر در این زمینه باشند. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی نقش تعلّق به مادیات در حوزه سلامت روان در فضای مجازی بود که در قالب الگو بررسی شد.
مقایسه کمال گرایی سازش نایافته، راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان و نشخوار فکری در نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اضطراب اجتماعی یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است که از ابتدای نوجوانی نشانه های آن آغاز شده و تا دوره های بعدی تحول ادامه پیدا می کند. این اختلال در زندگی شخصی، تعاملات اجتماعی، زندگی شغلی و سایر ابعاد عملکردی فرد نابسامانی هایی به وجود می آورد. از این رو، شناسایی ویژگی های مبتلایان اهمیت ویژه ای دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه کمال گرایی سازش نایافته، راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و نشخوار فکری در نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا و اضطراب اجتماعی پایین بود.
روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه ی مورد مطالعه 329 نفر از دانش آموزان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000)، پرسشنامه کمال گرایی هیل (2004)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) و پرسشنامه نشخوار فکری هوکسما (1993) بود.
یافته ها : نتایج این پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان با اضطراب اجتماعی بالا و پایین در کمال گرایی سازش نایافته، راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان و نشخوار فکری تفاوت معناداری (5 0/0 > p) وجود دارد.
نتیجه گیری : یافته های این پژوهش بر اهمیت توجه به کمال گرایی سازش نایافته، راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان و نشخوار فکری در نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا تاکید می کند و تلویحات کاربردی مهمی جهت مداخله های آموزشی_ درمانی برای نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا دارد.
واژه شناسی «اضطراب» از نگاه روایات اسلامی و نقش آن در ایستایی و رشد انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
201-218
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین حوزه معنایی «اضطراب» برای ارتقا و یا اصلاح روش های درمان در حوزه روان شناسی با روش «تحلیل محتوای کیفی» انجام شد و با تحلیل مفاهیم همنشین و جانشینِ «اضطراب» در متون روایی معین نمود مفاهیم «هَمّ، ارتیاب، فزع، قلق و...» به سبب ویژگی های «ترسِ مبهم، ترسِ ناشی از ناامنی، نگرانی از رفتار خود» به صورت خاص و واژه های «وَجَع، ضَیق، رِجز، خوف و...» به انضمام قرینه دال بر همان ویژگی ها، به گونه عام با «اضطراب» متناظرند. همچنین در میدان معنایی «اضطراب» می توان آن را به سه نوع شناختی، عاطفی و رفتاری تقسیم کرد. اما واژه های «امن»، «استقرار»، «راحه»، «اطمینان»، «شرح صدر» در تقابل با «اضطراب» قرار دارند. دیگر یافته ها حاکی از آن است که اضطراب به منزله بخشی از زندگی انسانی دارای مراتبی است. اضطراب در مرحله پایین، بهنجار است و موجب پیشرفت انسان می شود. اما در مرتبه بالا، نابهنجار است. ایستایی اضطراب در مرحله مزمن وقتی است که نگرش های ناکارامد اراده وی را در انجام وظایف دینی از او بگیرد.
اعتباریابی اثربخشی یادگیری در سیستم آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۴۵۱-۴۴۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در نتیجه تغییر و تحولات تکنولوژی پدیده آموزش نیز از حالت سنتی خود خارج شده و به شکل آموزش از راه دور یا آموزش الکترونیکی نمایان شده است. هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی اثربخشی یادگیری در سیستم آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ رویکرد پژوهشی از روش آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی، اعضاء هیات علمی و مدرسین دانشگاه ها در رشته تعلیم و تربیت از دانشگاههای استان های خراسان(شمالی، جنوبی و رضوی) به تعداد 18 نفرمی باشند که به شیوه هدفمند و در دسترس انتخاب شدند.جامعه آماری در بخش کمی مطالعه عبارت بود از کلیه اعضاء هیات علمی، مدرسین حق التدریس، خبرگان آموزش مجازی و دانشجویان دکتری دانشگاه های استان خراسان شمالی، جنوبی و رضوی. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 347 نمونه محاسبه گردید. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های اکتشافی و کدگذاری و تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و در عین حال مطابقت آن ها با مبانی نظری، طبق نظر مشارکت کنندگان مقوله ها و عوامل اصلی (ابعاد) و فرعی (مؤلفه ها) تأثیرگذار در افزایش اثربخشی آموزش های مجازی را می توان در 5 مقوله یا بعداصلی و 40 عامل فرعی طبقه بندی نمود. ابعاد اصلی مؤثر عبارتند از عوامل مدیریتی، اداری و سازمانی دانشگاه، عوامل برنامه درسی و طراحی آموزشی، عوامل مربوط یه صلاحیت های استاد و فراگیر، عامل تجهیزات تکنولوژی و زیرساختی فناوری اطلاعات و عوامل فرهنگی فضای مجازی. در نهایت هر یک از مؤلفه های شناسایی شده از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد مدل از برازش مناسب برخوردار است. نتیجه گیری: بنابراین اکیداً پیشنهاد می گردد جهت دستیابی دانشجویان به بسترهای مجازی و همچنین اینترنت پرسرعت و تجهیزات با کیفیت و بروز نمودن تجهیزات، اقدامات و تمهیدات لازم توسط مدیران دانشگاه آزاد انجام پذیرد.
نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف افسردگی، چهارمین عامل عمده بار بیماری ها در جهان است ک ه به تنهایی بزرگترین سهم ب ار بیم اری ه ای غیرکش نده را ب ه خ ود اختصاص می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی انجام شد. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کل افراد با دامنه سنی 18تا 47 سال شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 212 نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده از پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسش نامه احساس شرم تانگنی و همکاران و پرسش نامه سطوح انتقادی تامپسون و زاروف استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار لیزرل 8/80 استفاده شد. یافته ها نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد بین سبک های دلبستگی مضطرب اجتنابی (62/r=0؛ 01/P<0) و مضطرب-دوسوگرا (0/51=r؛ 01/P<0) و شدت علائم افسردگی، بین احساس شرم و شدت علائم افسردگی (0/75=r؛ 01/P<0) و بین خودانتقادگری و شدت علائم افسردگی (45/r=0؛ 01/P<0) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری شرم به ترتیب با ضریب استاندارد 0/30 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. علاوه براین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری خودانتقادی به ترتیب با ضریب استاندارد 0/22 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. نتیجه گیری باتوجه به نتایج پژوهش حاضر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و دوسوگرا، شرم و خودانتقادی عوامل زمینه ساز افسردگی می باشند و توجه به متغیرهای مطرح شده در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی در دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه چهارم دبستان و مادران آنها بود که در بازه زمانی مرداد و شهریور ۱۳۹۹ به کلینیک های روان شناسی منطقه ۵ تهران مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور، ۴۵ شرکت کننده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگذاری شدند. جلسات گروه های آزمایش ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای هر گروه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و پرسشنامه خودکنترلی (CPSC) بود. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و به منظور مقایسه زوجی از تحلیل بنفرونی استفاده گردید. یافته ها نشان داد در هر دو گروه آزمایش میانگین نمرات پس آزمون در راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه (اندازه اثر= ۵۶۶/۰)، ناسازگارانه (اندازه اثر= ۷۰۱/۰) و ابعاد خودکنترلی (اندازه اثر= ۶۳۳/۰) نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است (۰۵/۰>P)، اما تفاوت معناداری بین این دو روش بر روی متغیرهای پژوهش و ابعاد آنها مشاهده نشد (۰۵/۰<P). از این یافته های می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری به مادران به اندازه آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای اثربخش است.
نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و بر اساس مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهرستان اقلید استان فارس در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه 250 نفر از دانش آموزان بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پس از بررسی سؤالات مربوط به قد و وزن آزمودنی ها، دانش آموزان با شاخص توده بدنی 25 به بالا به عنوان مبتلا به اضافه وزن و چاقی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد، خودپنداره منداگلیو و پی ریست (1995)، خودکارآمدی ورزش کرل و همکاران (2007)، خودگردانی میلر و براون (1999) و رفتار کاهش وزن از بخش رفتار پرسشنامه مظلومی محمودآباد و همکاران (1397) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار LISREL 8.8 تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد، خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره بر رفتارهای مرتبط با کاهش وزن تأثیر مستقیم و معنی دار دارند (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که خودگردانی از نقش میانجی در رابطه با خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن برخوردار است.
نتیجه گیری: با افزایش خودکارآمدی ورزشی، خودپنداره و خودگردانی، رفتارهای مرتبط با کاهش وزن نیز افزایش خواهد یافت. لذا، بهتر است در محیط هایی که درمانگران مشغول به کار هستند، به خودکارآمدی، خودپنداره و خودگردانی نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن توجه بیشتری داشته باشند.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان در رابطه بین استحکام من و سازش یافتگی اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
299 - 308
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در بین دانشجویان باختر شهر ایلام انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان مشغول به تحصیل مؤسسه آموزش عالی باختر در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 750 نفر است. تعداد نمونه این پژوهش بر اساس نرم افزار جی پاور، 256 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-30) (ولز و کارترایت، 2004)، شاخص حساسیت اضطرابی- تجدیدنظرشده (ASI-R)، (تیلور و کاکس 1998)، و سیاهه اضطراب امتحان (اسپیلبرگر،1980) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین تمام مؤلفه های باورهای فراشناختی شامل باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی ضعیف، نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی ضعیف با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین بین حساسیت اضطرابی و اضطراب امتحان در بین دانشجویان دانشگاه باختر ایلام رابطه معناداری وجود دارد (57/0r=). همچنین یافته ها نشان داد که معادله رگرسیون معنادار است و حساسیت اضطرابی و کنترل ناپذیری و خطر با هم 42درصد اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی از متغیرهای مهم در اضطراب امتحان دانشجویان هستند و با افزایش حساسیت اضطرابی و کنترل ناپذیری و خطر، میزان اضطراب امتحان افزایش می یابد.
نقش هوش سازمانی و دین داری در کار با سلامت عمومی کارکنان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
169 - 188
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی تحت تأثیر عوامل مختلفی می تواند کاهش یا افزایش یابد. از جمله این عوامل هوش سازمانی و دین داری در کار می باشد. هوش سازمانی، ظرفیت سازمان ها برای ایجاد و استفاده از دانش، به منظور سازگاری با محیط است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش سازمانی و دین داری در کار با سلامت عمومی کارکنان نظامی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان نظامی شهر اردبیل 1399-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 120 نفر از کارکنان نظامی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سلامت روان گلدنبرگ و هیلر (1972)، پرسش نامه هوش سازمانی کارل آلبرش (2004) و مقیاس دین داری در کار لین و همکاران (2008) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss ورژن 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین هوش سازمانی و دین داری در کار با سلامت عمومی کارکنان نظامی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که سلامت عمومی کارکنان براساس متغیرهای هوش سازمانی (05/0 > P، 062/0= β) و دین داری در کار (05/0>P، 147/0=β) قابل پیش بینی است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هوش سازمانی و دین داری در کار نقش معنی داری در پیش بینی سلامت عمومی کارکنان نظامی دارند و نیاز است که مدیران و مسؤئولان نظامی توجه ویژه ای به این موضوع داشته باشند.
عوامل مؤثر و نقش خود انگاره های مثبت و مثبت اندیشی بر افزایش رعایت مسائل ایمنی و تأمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
189 - 222
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر و نقش خودانگاره های مثبت و مثبت اندیشی بر افزایش رعایت مسائل ایمنی و تأمینی با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از تکنیک دلفی، به صورت کاربردی، تهیه و تلاش گردیده در راستای هدف تحقیق، گام مؤثری برداشته شود. جامعه آماری تعداد 25 نفر از خبرگان و صاحب نظران مرتبط با موضوع بوده که با روش گلوله برفی انتخاب گردیده اند. در ادامه با انجام مطالعات نظری و تحقیقات میدانی، با استفاده از ابزار گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی، نسبت به احصاء مؤلفه ها، عوامل مؤثر و بررسی نقش خودانگاره های مثبت و مثبت اندیشی بر افزایش رعایت مسائل ایمنی و تأمینی، در قالب مدل مفهومی اقدام و ضمن مشاوره با افراد خبره ، نسبت به اصلاح برخی از مؤلفه ها و حذف عوامل کم اثر اقدام گردید و در نهایت عوامل مزبور در قالب پرسش نامه ای مشتمل بر 13 سؤال بسته و یک سؤال باز جهت اخذ نظر جامعه نمونه آماری تدوین، توزیع و جمع آوری شد. پس از گردآوری و بررسی پرسش نامه ها، با استفاده از نرم افزارهایSPSS و EXEL، نسبت به تجزیه وتحلیل داده ها اقدام و بعد به جمع بندی و ارزیابی پاسخ مسئله تحقیق نیز پرداخته شده است. سپس در پاسخ به سؤال تحقیق، مؤلفه های چهارگانه؛ ایمان به خدا، شادی در محیط کار، شخصیت متناسب شغل و فضیلت سازمانی، و برحسب اولویت میانگین، میزان تأثیر آن ها به عنوان عوامل مؤثر در خودانگاره های مثبت و مثبت اندیشی بر افزایش رعایت مسائل ایمنی و تأمینی تعیین گردیده است.
پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که به تمامی مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 9 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس سرسختی روانشناختی لنگ و همکاران (2004)، مقیاس کنترل عمل دیفندورف (2000) و مقیاس بهزیستی ذهنی ریف (2002) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سرسختی روانشناختی با ضریب بتای 15/0 و کنترل عمل با ضریب بتا 16/0 می توانند بهزیستی ذهنی آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای کنترل عمل و سرسختی روانشناختی بهزیستی ذهنی نوجوانان را پیش بینی نمود.
پیش بینی ابعاد کمالگرایی بر اساس فراهیجانات مثبت و منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد کمالگرایی بر اساس فراهیجانات مثبت و منفی در دانشجویان بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس جدول مورگان و با در نظر گرفتن احتمال ریزش آماری و برای اطمینان بیش تر 250 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری در دسترس با مراجعه به دانشگاه و همچنین پخش پرسشنامه در گروه های دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز در پیام رسان های اجتماعی، نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد کمال گرایی مثبت و منفی تری – شورت و همکاران (1995) و مقیاس فراهیجان ها (MES) بود. در پژوهش حاضر داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد فراهیجانات مثبت می تواند 5/9 درصد از کمال گرایی مثبت و فراهیجانات منفی می تواند 5/12 درصد از کمال گرایی منفی نمونه آماری پژوهش پیش بینی کند (01/0>p). همچنین نشان داد فراهیجانات مثبت می تواند با ضریب بتای 19/0 کمال گرایی مثبت و فراهیجانات منفی می تواند با ضریب بتای 20/0 به طور معنادار و مستقیم کمال گرایی منفی را پیش بینی کند (01/0> p). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ابعاد کمال گرایی توسط فراهیجانات مثبت و منفی قابل پیش بینی است.
اثربخشی آموزش تحول مثبت نوجوانی به والدین بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
19 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش آموزش تحول مثبت به والدین و بررسی اثربخشی آن بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع اول متوسطه مدارس دخترانه منطقه یک تهران و نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان دختر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته در برنامه ی آموزشی تحول مثبت حسین آباد و همکاران(1397) شرکت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب (اسپیلبرگر، 1970) و سرمایه های روان شناختی (لوتانز، 2007) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در سرمایه های روان شناختی افزایش معنی داری پیدا کرده است (05/0>, P199/21F=) و در مؤلفه ی حالت اضطراب کاهش معنی داری پیدا کرده است(05/0>, P688/4F=) که حاکی از اثربخشی آموزش تحول مثبت به والدین بر حالت اضطراب و سرمایه های روان شناختی نوجوانان می باشد. نتیجه گیری : تأکید بر مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی در آموزش مهارت های فرزندپروری به والدین منجر به کاهش اضطراب نوجوانان و ارتقای سرمایه های روان شناختی در آن ها می شود.
Is Iranian University Students’ Computer Self-efficacy a Strong Contributor to Learning Anxiety? A Mixed-methods Investigation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The contributions of computer self-efficacy (CSE) to university students’ learning anxiety (LA) in online classes (OCs) has largely remained unexplored in the higher education context of Iran. Thus, this mixed-methods study aims to inspect the correlation between Iranian university students’ CSE and LA from both quantitative and qualitative perspectives. For this purpose, a total of 290 undergraduate students, including male students (n = 64) and female students (n = 226) for the quantitative part and a sample of 18 undergraduate students, consisting of male students (n = 7) and female students (n = 11) for the qualitative part were chosen through a random sampling method at Ayatollah Borujerdi University, Iran. The participants were asked to fill out a Computer Self-Efficacy Questionnaire, an Anxiety in Online Classes Questionnaire, and a reflective written statement. The collected data were analyzed using a Pearson correlation coefficient test, a multiple regression analysis test, and a thematic coding approach. Findings documented that the participants’ CSE and LA were negatively correlated in OCs. Additionally, the results indicated that the participants’ LA was mainly affected by advanced and beginning factors of CSE. Furthermore, the qualitative findings yielded five overarching themes, including ‘high CSE leads to more risk-taking’, ‘high CSE leads to increased motivation’, ‘high CSE leads to useful experiences’, ‘high CSE leads to accessing additional knowledge sources’, and ‘high CSE leads to increased self-regulation’. The study concludes by offering some implications for pertinent stakeholders.
درآمدی بر اندیشه های فلسفی-تربیتی یورگن هابرماس و تبیین دلالت های آن در تعلیم و تربیت (اهداف، اصول و روش ها)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی (استنباطی) و با استفاده از منابع کتابخانه ای، باهدف بررسی و تبیین اندیشه های فلسفی- تربیتی یورگن هابرماس و تبیین دلالت های آن در تعلیم و تربیت (اهداف، اصول و روش ها) انجام پذیرفته است. از اندیشه های هابرماس5 هدف، 6 اصل و 5 روش تربیتی به دست آمده است. دلالت های تربیتی استنتاج شده عبارت اند از: اهداف تربیتی: تفکر انتقادی، افزایش توانایی حل مسئله، رشد اخلاق گفتمانی، تفکر خلاق و خلاقیت، کنش گفتاری مطلوب در تعلیم و تربیت. اصول تربیتی: تأکید بر بحث و گفتگوی آزاد و متقابل، مشارکت، تفاهم و توافق در معرفت شناختی، اصل احترام به اندیشه های مخالف، تأکید بر عقلانیت در آموزش، تأکید بر حقوق متعلمان برای اظهارنظر و تأکید بر تفکر نقاد. روش های تربیتی: روش فعالیت مشارکتی و گروهی، استفاده از رویکرد تأویلی، روش ارتقای مهارت های ارتباطی در دانش آموزان، روش استدلال در بحث و گفتگو و روش پرورش تفکر انتقادی. این یافته ها بیانگر ضرورت بازنگری در اهداف، اصول و روش های تعلیم و تربیت در نظام آموزشی کشور می باشد.