فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۴۱ تا ۶٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۵۰-۱۰۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: آمارهای موجود نشان می دهند که زوج درمانگری شناختی و روان بنه درمانگری بر مهارگری عواطف و سبک های حل تعارض در زوجین دارای تعارض زناشویی تأثیر داشته اند. وجود پژوهش های متعدد انجام شده در خصوص اثربخشی زوج درمانگری شناختی مک کی و روان بنه درمانگری بر کاهش تعارضات زناشویی، تفاوت های فوق منجر شد تا پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی این دو رویکرد درمانی بپردازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانگری شناختی مک کی و روان بنه درمانگری بر مهارگری عواطف و سبک های حل تعارض در زوجین دارای تعارض زناشویی شهر قم، انجام شد. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که جهت حل مشکلاتشان به کلینک روانشناختی قم در سال 1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 45 نفر از این زنان در سه گروه طرحواره درمانی (15 نفر)، درمان پذیرش و تعهد (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایابی شدند. گروه های آزمایش روان بنه درمانگری یانگ (10 جلسه 90 دقیقه ای)، رویکرد شناختی مک کی (10 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای از روان بنه درمانگری و رویکرد شناختی مک کی دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس مهارگری عواطف (ACS) توسط ویلیامز (1997)، کمپل و آهرانز (1997) و سبک های حل تعارض رحیم (1983) استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که زوج درمانگری شناختی مک کی و روان بنه درمانگری بر بهبود مهارگری عواطف و سبک های حل تعارض در زوجین دارای تعارض زناشویی شهر قم مؤثر بوده و باعث کاهش تعارضات شده است. اثر کلی معنادار شد و در ادامه نتایج جزیی تر و آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های آزمایش تفاوتی وجود ندارد و تفاوت های هر کدام از گروه های آزمایش با گروه کنترل بوده که معناداری F کلی را باعث شده است. اثربخشی این دو درمان در این سطح معنی دار بوده و در ادامه با بررسی دقیق تر داده ها بر اساس آزمون تعقیبی بن فرونی، مشخص شد که معنی داری بین گروه های آزمایش با گروه کنترل وجود داشته ولی بین دو گروه آزمایش تفاوت ها معنی دار نبوده است. اثراصلی مرحله (0/000 p<و 473/90 =F) اثر متقابل گروه با مرحله (001/> P و 130/84= F) معنی دار شد. اثر متقابل متغیر با گروه و با مرحله (0/001>P و 10/82 =F) و بین گروه ها (008/>P و 5/91 =F) معنی دار شد. (در پس آزمون و پیگیری). نتیجه گیری: توجه به زوج درمانگری روان بنه محور و رویکرد شناختی مک کی برای بهبود مهارگری عواطف و سبک های حل تعارض در زوجین از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بین اثربخشی این دو رویکرد تفاوتی مشاهده نشد و با توجه به یافته های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک های مشاوره، متخصصین حوزه های خانواده و زوج درمانگرها، به منظور کمک به زوجین برای حل تعارضات و جهت پیشگیری از طلاق های تکانشی پیشنهاد می شود.
رابطه فعّالیت سیستم های مغزی رفتاری و اختلال اضطراب بیماری با نقش میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۱۴-۱۱۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: حساسیّت سیستم های مغزی/رفتاری نشان دهنده ی آمادگی ابتلا به اشکال متعدد آسیب روان ی از جمله اختلال های اضطرابی است، از سوی دیگر، عدم تحمل بلاتکلیفی نیز به عنوان یک سازه ی فراتشخیصی تقریباً در همه ی اختلال های اضطرابی، ازجمله اختلا اضطراب بیماری وجود دارد. با این حال، روابط میان این متغیرها در قالب یک مدل منسجم و در جمعیت بالینی نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین رابطه بین سیستم های مغزی/رفتاری با اختلال اضطراب بیماری انجام شد. فرض بر این است که سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی در تعامل با یکدیگر به اختلال اضطراب بیماری منجر می شوند. ولی با وجود اهیمت این مدل، پژوهش های کافی در این راستا انجام نشده است. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد نظر بالینی بود که شامل تمامی درمانجویان دارای اختلال اضطراب بیماری (زن و مرد) مراجعه کننده به مراکز روانشناختی و روان پزشکی شهرستان ارومیه (افراد 17-40 ساله) در سال های 1399-1400 بود. برای این منظور 200 نفر از درمانجویان با روش نمونه گیری هدفمند (با تشخیص روان شناس یا روان پزشک) انتخاب شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوویسکیس و همکاران،2002)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) و مقیاس سیستم های بازداری/فعال ساز رفتاری (کارور و وایت، 1994) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که سیستم بازداری رفتار با ضرایب اثر 0/340 و 0/519 و سیستم فعال سازی رفتار با ضرایب اثر 0/219- و 0/233- به ترتیب بر اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی تأثیر مثبت و منفی دارند. همچنین عدم بلاتکلیفی با ضریب اثر 0/414 بر اضطراب سلامتی تأثیر مستقیم و مثبتی دارد. نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد که عدم تحمل بلاتکلیفی و سیستم های مغزی/رفتاری می توانند از جمله سازه های زیربنایی در اختلال اضطراب بیماری باشند. می توان نتیجه گیری کرد که فعالیت سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی مکانیسم هایی اثرگذار در تداوم اضطراب بیماری هستند و در نظر گرفتن این روابط می تواند در سبب شناسی و درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری سودمند باشد.
نقش واسطه ای بخشودگی بین فردی در رابطه بین تمایز یافتگی و شایستگی اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای بخشودگی بین فردی در رابطه بین تمایزیافتگی و شایستگی اجتماعی دانشجویان بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، شامل دانشجویان دختر دانشگاه تهران در همه مقاطع در سال 1399 بودند. به منظور جمع آوری داده ها 378 نفر از آن ها به روش در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین مورد سنجش قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ) (پرندین، 1385)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI) (اِسکورن و اِسمیت، 2003) و مقیاس بخشودگی بین فردی (IFS) (احتشام زاده و همکاران، 1389) انجام شد. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 تحلیل شدند. ضرایب مسیر تمایزیافتگی بر بخشودگی بین فردی (001/0=P، 635/0=β) و بخشودگی بین فردی بر شایستگی اجتماعی (001/0=p، 649/0=β) معنادار بود (05/0>P)؛ اما مسیر مستقیم تمایزیافتگی بر شایستگی اجتماعی معنادار نبود (122/0=p، 149/0=β). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که مسیر غیرمستقیم تمایزیافتگی بر شایستگی اجتماعی با نقش میانجی بخشودگی بین فردی (001/0=P، 412/0=β) معنادار بود (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که بخشودگی بین فردی بین تمایزیافتگی و شایستگی اجتماعی دانشجویان دختر نقش میانجی کامل دارد.
نقش طرحواره های هیجانی و سرشت و منش در شکل دهی صفات چهارگانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی صفات چهارگانه تاریک شخصیت بر اساس طرحواره های هیجانی و سرشت و منش در دانشجویان انجام شد. این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 17020 نفر بودند که حجم نمونه طبق جدول کرجسی و مورگان 375 نفر برآورد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با نسخه دوم مقیاس طرحواره های هیجانی (ESS-II، لیهی، 2012)، پرسشنامه سرشت و منش (TCQ، کلونینجر، 1994) و مقیاس صفات چهارگانه تاریک شخصیت (DTPTS، پلوف و همکاران، 2017) جمع آوری و با روش رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که طرحواره های عدم درک، احساس گناه، ساده انگاری، فقدان کنترل، کرختی، عدم پذیرش، نشخوار فکری و احساس شرم و سرشت های نوجویی، پاداش وابسته و پشتکار با صفات چهارگانه تاریک شخصیت در دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار و طرحواره های فقدان ارزشیابی، منطقی بودن و اظهارگری ضعیف و و منش های همکاری، خودراهبری و خودفراروی با صفات چهارگانه تاریک شخصیت آنان رابطه منفی و معنی دار داشتند (01/0>P). همچنین، طرحواره های هیجانی و سرشت و منش به طورمعنی داری توانستند 6/24 درصد از تغییرات صفات چهارگانه تاریک شخصیت در دانشجویان را تبیین نمایند (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برای کاهش صفات چهارگانه تاریک شخصیت در دانشجویان می توان زمینه را برای تعدیل طرحواره های هیجانی و سرشت و منش مرتبط با آن فراهم کرد.
اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
272 - 280
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن که در سال تحصیلی 1399-1400 به مرکز اختلال های یادگیری شهر لارستان مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکرد اجرایی (بریف) به عنوان پیش آزمون هر دو گروه و برنامه توالی واجی لیندامود به مدت 16 جلسه مداخله فشرده به گروه آزمایش ارائه گردید. بلافاصله پس از اتمام آموزش، هر دو گروه در پس آزمون و پس از یک ماه در آموزش پیگیری شرکت کردند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با تکرار سنجش استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در کارکرد اجرایی بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری عملکرد بهتری داشته است. به طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برنامه توالی واجی لیندامود منجر به بهبود کارکرد اجرایی در دانش آموزان با اختلال خواندن شده است. به این صورت که استفاده از برنامه تجسم و کلام سازی در برنامه توالی واجی لیندامود، منجر به بهبود مهارت های شناختی در کارکرد اجرایی شده است.
بررسی موانع و چالش های تحقق اهداف آموزش منش در مدارس ابتدایی کشورهای مختلف: مرور نظام مند
حوزههای تخصصی:
رویکرد منش پروری، یکی از رویکردهای مهم در قلمرو آموزش ارزش هاست و با مبانی و اصول آموزش و پرورش در انتقال ارزش های دینی سازگاری دارد و بر تعیین و تثبیت ارزش ها از جانب بزرگان فرهنگی و اجتماعی یا توسط نهادهای آموزشی، تربیتی، مذهبی، فرهنگی و احیاناً سیاسی، اصرار می ورزد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی چالش ها و موانعی است که در مسیر تحقق آموزش منش در مدارس ابتدایی کشورهای مختلف وجود دارند. این پژوهش با رویکرد کیفی و از منظر طرح پژوهش، مروری است. بنابراین پایگاه های اطلاعاتی PsycInfo،Emerald ،Sage ، Pub Med و Science Direct مورد بررسی قرار گرفتند. پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، مرور کامل 20 مقاله باقیمانده انجام شد که شامل بررسی موانع آموزش منش بود. نتایج نشان داد که موانع به سه دسته کلی: دولت، مدرسه و والدین تقسیم می شود؛ موانع ایجاد شده توسط دولت به طور کلی شامل میزان حمایت دولت و چالش در نظارت، طراحی و ارزیابی است. طبقه بندی اصلی چالش های مدرسه نیز شامل چالش در طراحی، تحقق اهداف و ارزیابی است. موانع ایجاد شده توسط والدین را می توان در دو مورد کلی خلاصه کرد: عدم نظارت کافی بر فرزندان و عدم همکاری موثر با مدرسه. نتایج پژوهش بر نیاز به توجه و همکاری بیشتر این سه نهاد اجتماعی تاکید دارند.
مدل پردازش واج شناختی در کودکان با اختلال خواندن و اختلال ریاضی: عامل همبودی یا مؤلفه افتراق ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تمایز یا همبودی شناختی دانش آموزان با اختلال خواندن و اختلال ریاضی در متغیرهای مدل پردازش واج شناختی شامل آگاهی واج شناختی، حافظه کوتاه مدت واج شناختی و نامیدن سریع خودکار انجام شد. روش کار: شرکت کنندگان 30 دانش آموز دوره دوم ابتدایی (15 نفر دختر و 15 نفر پسر) بودند که با توجه به ارجاع یا عدم ارجاع آنها به مراکز اختلالات یادگیری و همچنین بر پایه ملاک های اختلال یادگیری ویژه در DSM-V و با توجه به نمراتشان در مقیاس ارزیابی ناتوانی یادگیری LDES-4 در سه گروه اختلال خواندن (10)، اختلال ریاضی (10) و بهنجار (10) قرار گرفتند. سپس، همه افراد به صورت فردی به برخی از خرده آزمون های نسخه ایرانی مقیاس هوشی وکسلر کودکان-ویرایش 5 و ویرایش سوم آزمون رشد زبان کودکان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس ها نشان داد دو گروه اختلالی در دو متغیر آگاهی واج شناختی شامل تولید واج و تولید کلمه عملکردی مشابه و نسبت به گروه عادی عملکردی متمایز داشتند و تفاوت معنا دار بود. اگرچه در تمایزگذاری کلمه نیز الگوی پاسخ به همین منوال بود؛ اما، تفاوت دو گروه اختلالی و عادی به سطح معنا داری نرسید. در متغیر توالی عدد-حرف از حافظه کوتاه مدت واج شناختی عملکرد دو گروه اختلالی با یکدیگر و با گروه عادی به گونه معنا دار متفاوت بود. در نهایت، در متغیرهای نامیدن سریع خودکار شامل سرعت نامیدن سواد و کمیت و همچنین متغیر فراخنای عددی از حافظه کوتاه مدت واج شناختی بین دو گروه اختلالی و بین گروه اختلالی با گروه عادی تفاوت نمرات بارز و معنا دار نبود. نتیجه گیری: به نظر می رسد در مدل پردازش واج شناختی مولفه آگاهی واج شناختی به عنوان عامل همبودی و مولفه حافظه کاری (نه ظرفیت) واج شناختی به عنوان عامل افتراق بین دو گروه اختلال خواندن و اختلال ریاضی باشد؛ اگرچه، در این زمینه به پژوهش های بیشتری نیاز داریم.
بررسی رابطه دشواری در تنظیم هیجان و فرا نگرانی در تحمل ابهام بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکیزوفرنی اختلال روانی پیچیده ای است و یکی از متغیرهایی که در افراد اسکیزوفرنی اهمیت دارد خودتنظیمی هیجانی است. از طرف دیگر، مطالعات نشان داده اند که بین اختلال در تنظیم احساسات و عدم تحمل ابهام رابطه وجود دارد. هدف: هدف از این پژوهش بررسی ارتباط تنظیم هیجان و فرا نگرانی در تحمل ابهام بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. روش: مطالعه حاضر از نوع مطالعه همبستگی بود و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی فرقانی- نکویی قم در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند. نمونه پژوهش ۱۴۱ بیمار بستری شده و یا مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ های دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه فرا نگرانی ولز و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺗﺤﻤﻞ اﺑﻬﺎم استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر با برنامه PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمره حیطه دشواری در انجام رفتارهای هدفمند مواقع درماندگی ۲۱/۶۳±۵۴/۱ و میانگین نمره دشواری در مهار رفتارهای تکانشی مواقع درماندگی ۱۹/۲۷±۶۷/۲۷ بود. میانگین نمره تحمل ابهام ۴/۳۲±۲۵/۱۲ بود. بین متغیر های دشواری تنظیم هیجان با فرا نگرانی و دشواری تنظیم هیجان با تحمل ابهام هیچ رابطه معناداری یافت نشد. تنها رابطه معنادار اثر فرا نگرانی بر تحمل ابهام بود (۰/۰۴۹=P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه بیانگر ظرفیت کمتری در تحمل ابهام و فرا نگرانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. پیشنهاد می گردد در درمان بیماران اسکیزوفرنی به این جنبه ها توجه بیشتری گردد.
ارائه مدل پیامدهای درد در بیماران با کمر درد مزمن براساس نشانه های خلقی/ اضطرابی و طرحواره های هیجانی؛ نقش میانجی اجتناب تجربه ای و شفقت به خود
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل مختلف روانشناختی همانند نشانه های خلقی/ اضطرابی پیامدهای درد را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی پیامدهای درد براساس نشانه ها و طرحواره های هیجانی با میانجیگری اجتناب تجربه ای، پذیرش درد و شفقت به خود بیماران با درد مزمن انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری زنان و مردان ۳۰-۵۰ ساله دارای کمردرد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درد در بیمارستان های اختر، لبافی نژاد و امام حسین (ع) شهر تهران در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که تعداد ۴۰۰ نفر با در نظر گرفتن ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه نشانه های خلقی/ اضطرابی، فرم کوتاه طرحواره های هیجانی، پذیرش و عمل، پذیرش درد و شفقت به خود بود. داده ها با برنامه های نرم افزاری SPSS نسخه ۲۱ و لیزرل نسخه ۸/۸ با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها : مدل برازش یافته نشان داد، اثر مستقیم نشانه های خلقی/ اضطرابی بر افزایش طرحواره های هیجانی (۰/۰۵>p) و اثر مستقیم طرحواره های هیجانی بر افزایش اجتناب تجربه ای و کاهش پذیرش درد، شفقت به خود (۰/۰۵>p) معنی دار بدست آمد. همچنین اثر غیرمستقیم نشانه های خلقی/ اضطرابی از طریق افزایش طرحواره های هیجانی و افزایش اجتناب تجربه ای و کاهش پذیرش درد، شفقت به خود بر افزایش پیامدهای درد معنادار بدست آمد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری : بنابراین اجتناب تجربه ای، پذیرش درد و شفقت به خود در رابطه بین نشانه های هیجانی و طرحواره های هیجانی با پیامدهای درد نقش میانجی را دارند. لذا تدوین مداخلات درمانی مبتنی بر طرحواره های هیجانی در جهت کاهش طرحواره های هیجانی و اجتناب تجربه ای و افزایش پذیرش درد و شفقت به خود می تواند در کاهش پیامدهای درد بیماران مبتلا به درد مزمن مفید باشد.
نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
197 - 207
حوزههای تخصصی:
ترومای کودکی منجر به پیامدهای منفی برای سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان سال تحصیلی 99-98 بود. با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده در پژوهش تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس اجتناب تجربه ای مختصر، مقیاس همجوشی شناختی، مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز بود. داده ها با روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش بین ترومای کودکی، همجوشی شناختی، اجتناب تجربه ای و اضطراب اجتماعی رابطه معناداری وجود داشت (p<0/01). با توجه به مقادیر شاخص های برازش از قبیل RMSEA، CFI، IFI، SRMR و... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. همچنین نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی می توانند راههای ویژه ای برای اثرگذاری تروما بر اضطراب باشند.
مدل یابی روابط علّی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۴۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در کمپ های ترک اعتیاد و انجمن معتادان گمنام شهر تهران در سال 1398 بود که 400 نفر (200 نفر مرد و 200 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه ذهن آگاهی، پرسشنامه بهزیستی ذهنی، پرسشنامه رضایت از زندگی و پرسشنامه تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم متغیرهای تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی ذهنی معنادار بود. همچنین، نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد معنادار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که متغیرهای تنظیم هیجان، تاب آوری و ذهن آگاهی نقش مهمی در بهزیستی ذهنی دارند. همچنین، نتایج نشان داد تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی دارای نقش میانجی می باشد.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر اهمالکاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1400 بود. روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 30 نفراز دانش آموزان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه آموزش مهارت های هوش هیجانی دیدند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه اهمالکاری (سولومون و راث بلوم، 1984) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده، 1391) استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب برای هر دو پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، آموزش هوش هیجانی باعث کاهش اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان شده، هم چنین براساس نتایج یافته ها، آموزش هوش هیجانی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان شد. بنابراین به نظر می رسد، آموزش مهارت های هوش هیجانی می تواند باعث کاهش اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان شده و تکنیک های موثری را برای افزایش سرزندگی تحصیلی ارایه کند.
واکاوی گزاره های اعتقادی-کلامی قرآن کریم درباره سلامت محیط زیست؛ مطالعه کیفی در نقد دیدگاه کیت توماس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
150-162
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از نظریه پردازان علت اصلی ظهور بحران های محیط زیست را آموزه های ادیان می دانند. برای نمونه کیت توماس به بخشی از آیات قرآن کریم اشاره می کند و آن را موجب شکل گیری آسیب های مختلف زیست محیطی قلمداد می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی انتقادی دیدگاه کیت توماس بود. در این بررسی انتقادی تلاش شده است از گزاره های اعتقادی-کلامی با محوریت گزاره های قرآن کریم استفاده شود.
اثربخشی آموزش مهارت ارتباط مؤثر بین فردی بر بی میلی زناشویی زنان دارای همسر ناسازگار
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت ارتباط مؤثر بین فردی بر بی میلی زناشویی زنان دارای همسر ناسازگار در سال 1400-1399 بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 40 نفر بود که از جامعه مذکور، به روش تصادفی ساده انتخاب شدند.20 نفر به گروه آزمایش و 20 نفر به گروه کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایش در طول هشت جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه آموزش مهارت ارتباط مؤثر بین فردی دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل ازلحاظ پس آزمون ابعاد بی میلی زناشویی با کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. آموزش مهارت ارتباط مؤثر بین فردی (با کنترل اثر پیش آزمون به عنوان عامل همپراش روی پس آزمون) برافزایش هر یک از ابعاد بی میلی زناشویی شامل از پا افتادگی جسمی (0/001=F، 13/43=P و 0/621=Eta)، از پا افتادگی عاطفی (0/012=F، 21/54=P و 0/572=Eta) و از پا افتادگی روانی (0/02=F، 15/86=P و 0/645=Eta) در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن آموزش مهارت ارتباط مؤثر بین فردی بر بی میلی زناشویی زنان دارای همسر ناسازگار می باشد. ازاین رو به مشاوران خانواده و روان شناسان توصیه می شود گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی زناشویی زنان بردارند.
رابطه ظرفیت تأملی والدین و بد تنظیمی هیجانی نوجوانان: نقش میانجی توانایی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی توانایی ذهنی سازی در رابطه بین ظرفیت تأملی والدین با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان انجام گردید. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و پسر بودند که در طیف سنی 11 تا 17 سال قرار داشتند و در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل در مناطق یک و دو شهرستان زنجان بودند. 200 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ذهنی سازی (RFQ) (ها و همکاران، 2013) و دشواری تنظیم هیجان- (DERS) (گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. شاخص های برازش نشان دهنده ی برازش عالی داده ها با مدل اصلاح شده بود. ظرفیت تأملی والدین (هم مادر و هم پدر) به صورت غیرمستقیم و از طریق توانایی ذهنی سازی توانستند بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ظرفیت تأملی والدین و توانایی ذهنی سازی در کنار هم می توانند نقش زیادی در پیش بینی بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های ارتقا تنظیم هیجانی ضروری است.
بررسی مختصات روان سنجی پرسشنامه سلامت روان رانندگان تاکسیرانی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۶۲-۱۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اهمیت مقوله رانندگی و ارتباط آن با سلامت عمومی جامعه، تشخیص صلاحیت های روانشناختی رانندگان تاکسیرانی آنلاین مورد توجه است. تحقیقات مختلف ارتباط بین سلامت روان افراد و رفتارهای مختلف حین رانندگی را نشان داده اند و از سوی دیگر فقدان ابزار ارزیابی در این خصوص، شکاف تحقیقاتی ایجاد کرده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر ساخت ابزاری جهت سنجش سلامت روان رانندگان بود. روش: روش: پژوهش حاضر یک بررسی ابزارسازی و هنجاریابی بود. جامعه آماری پژوهش شامل رانندگان تاکسی های آنلاین در شهر تهران بود. در نهایت 1323 پرسشنامه تکمیل شده بدست آمد. شیوه انتخاب نمونه به صورت دردسترس بود. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت روان رانندگان تاکسیرانی آنلاین و پرسشنامه سلامت عمومی بود. به منظور تحلیل آمارهای توصیفی، از فراوانی و درصد استفاده شد. جهت بررسی همسانی درونی پرسشنامه، از همبستگی پیرسون بین خرده مقیاس های «پرسشنامه سلامت روان رانندگان تاکسیرانی آنلاین» استفاده شد. تحلیل عاملی تأییدی نیز جهت بررسی برازش مقیاس به کار گرفته شد. جهت بررسی روایی همگرای، در کنار پرسشنامه «پرسشنامه سلامت روان رانندگان تاکسیرانی آنلاین»، پرسشنامه سلامت عمومی نیز روی 100 نفر اجرا گردید و همبستگی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب بازآزمایی پرسشنامه نیز جهت بررسی اعتبار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 22 صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی بیانگر بخوبی برزش مدل را تأیید کرد. ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (در دامنه 0/68 الی 0/77). همچنین بین مؤلفه های ابزار مورد نظر همبستگی معنی داری وجود دارد (در دامنه 0/22 الی 0/52). نتایج روایی همگرایی نیز نشان داد که این ابزار با پرسشنامه سلامت عمومی همبستگی معنی داری دارد (0/001 P=، 0/59 r=). نتیجه گیری:. نتایج بررسی نشان داد که «پرسشنامه سلامت روان رانندگان تاکسیرانی آنلاین» از درستی آزمایی و قابلیت اعتماد بالایی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، تحقیقات بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
بازنمایی جنسیتی در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه دبیرستان از منظر مؤلفه های نگاه نابرابر و تبعیض آمیز به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۷۴-۵۵۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: کتاب های درسی منبع اصلی و رسمی انتقال ارزش های جامعه به دانش آموزان بوده و نیروی بسیار قدرتمند در فرآیند شکل گیری نقش های جنسیتی کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. در این مقاله باز نمایی جنسیتی و شناسایی ارتباط جنسیت در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران مد نظر می باشد . هدف: شناسایی مؤلفه های اساسی گفتمان جنسیتی در کتب ادبیات فارسی و زبان انگلیسی و علوم اجتماعی دوره دوم متوسطه دبیرستان. روش: تحلیل محتوای کمی و کیفی به صورت ترکیبی می باشد. تحلیل محتوای کیفی متن دروس و تصاویر، انتخاب شده است که در این بخش کیفیت بازنمایی ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحلیل محتوای کمی نیز برای مقایسه کمی تعداد تصاویر، اسامی و ضمایر مؤنث و مذکر مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق کل کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه بوده است و با استفاده از میانگین و F و آزمون T نتایج تحقیق بررسی شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی، دلالت بر وجود نابرابری و تبعیض جنسیتی در کلیه کتب دوره دوم متوسطه بررسی شده داشته اند. نتایج تحلیل محتوایی کتاب ها نیز حاکی از رویکردی سنتی و کلیشه ای و عدم تناسب و توازن به ویژه در ابراز احساسات عاطفی توجه به هر دو جنس بوده است. نتیجه گیری: نادیده گرفتن واقعیت تربیتی دانش آموزان دختر و عدم بازتاب آن در کتاب های درسی چندان منطقی به نظر نمی رسد. همچنین برای اصلاح شرایط ابتدا باید زمینه ی فرهنگی فراهم آید این پژوهش نشان داد که باز تولید کلیشه های تبعیض آمیز جنسیتی به صورت پنهان و گاه آشکار در کتب آموزشی از طریق تصاویر و متون ادبی صورت می پذیرد.
مؤلفه های موفقیت در نقش مادری بر اساس منابع اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف استخراج و تبیین مؤلفه های موفقیت در نقش مادری براساس منابع اسلامی سامان گرفت. برای دستیابی به هدف پژوهش، آیات و روایات مرتبط با موضوع تحقیق استخراج و بررسی شد و مؤلفه ها و زیرمؤلفه های موفقیت در نقش مادری استخراج و به روش استنباط دینی روان شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد: الف) مادر برای موفقیت در نقش خود باید در چهار بُعد زیستی روانی، شناختی، عاطفی و رفتاری ویژگی هایی داشته باشد که از آنها به مؤلفه های شایستگی در نقش مادری تعبیر می شود؛ ب) هر کدام از این مؤلفه ها دارای زیرمجموعه هایی هستند که از آنها به زیرمؤلفه های شایستگی یاد می شود. زیرمؤلفه های زیستی روانی شامل سلامت جسمی و سلامت روانی است؛ زیرمؤلفه های شناختی، آمادگی شناختی برای مادر شدن و پذیرش نقش مادری را دربرمی گیرد؛ زیرمؤلفه های عاطفی مشتمل بر پذیرش قلبی فرزند، دلسوزی نسبت به فرزند می باشد و زیرمؤلفه های رفتاری عبارت اند از: محبت کردن به فرزند، صبر و بردباری، حضور فعّال در کنار فرزند، مدارا کردن با فرزند، پاسخگو بودن، پاکدامنی، اعتدال رفتاری، راستگویی و عمل به وعده، هماهنگی با همسر در تربیت فرزند و عدالت در نقش مادری.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خرد در ایران: یک دیدگاه یکپارچه از عوامل پیشایندی، پسایندی و همبسته خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
91 - 108
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خرد با توجه به ابعاد، مقوله ها و مولفه های الگوی خرد در جامعه ایران انجام شد. جامعه پژوهش شامل افراد بالای 20 سال ایرانی بود. 985 نفر از گروه های مختلف قومی، جنسیتی، سنی و تحصیلی به کمک روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. نتایج تحلیل عامل تاییدی نشان داد که ساختار 6 بعدی خرد یعنی عوامل علی (مهارت ها و توانایی های شناختی، هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی)، مقوله اصلی (یکپارچگی، هماهنگی و تعادل ابعادی وجودی)، شرایط زمینه ای (دینداری، معنویت و تعالی خود، اخلاق، تامل و تجارب چالش انگیز)، شرایط مداخله گر (عوامل محیطی، نظام آموزش رسمی و غیررسمی و خانواده)، راهبردها (استدلال خردمندانه، نگرش و رفتارهای جامعه پسند، بهزیستی، مشاوره، راهنمایی و رهبری دیگران) و پیامدها (کمال و سعادت انسان، خیر مشترک و جهانی عادلانه تر) با داده ها برازش مناسبی داشتند. به طور کلی خرد را می توان به عنوان صفت منحصر به فرد، پیچیده و چندمولفه ای انسانی تعریف کرد که یکپارچگی پویا و متعادل مولفه های مختلف را در بر می گیرد. باید اذعان داشت توصیف خرد به عنوان بهترین بودن در همه ابعاد، موجب شود بسیاری آن را یک ایده ال غیرقابل دسترس ادراک کنند، در حالی که خرد را می توان به عنوان یک پیوستار در نظر گرفت که افراد ممکن است در طیفی از خیلی کم تا خیلی زیاد در ارتباط با این ابعاد قرار گیرند. این ابعاد به صورت هم افزایی در مسیر افزایش سطح خرد عمل می کنند و در واقع می توان گفت خرد بزرگتر از جمع اجزای آن است.
تبیین روابط علی تنظیم هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی: نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان-شناختی در دوران همه گیری کروناویروس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
75 - 98
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس اجرا شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان متاهل شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 257 نفر بود، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه تعارضات زناشویی (1379)، پرسش نامه تنظیم هیجان (2006)، پرسش نامه پذیرش و عمل ویرایش دوم (2011) و فرم کوتاه پرسشنامه استرس والدینی (1983). اطلاعات به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس رابطه معناداری وجود دارد (05/0> p). همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس نقش میانجی دارد (05/0> p). بنابراین، به منظور کاهش شدت تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی لازم برای کاهش استرش های والدگری اجرا شود.