فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۷۵-۳۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدارس با انجام اقداماتی می توانند مهارتهای مقابله ای مبتنی و ابزارهای مدیریت زندگی را برای کمک به معلمان و دانش آموزان جهت مدیریت استرس روزانه و اثربخشی مثبت بر عملکرد تحصیلی و سلامت دانش آموزان به ارمغان می آورد. براین اساس پژوهش حاضر با هدف شناسایی و و اولویت بندی مؤلفه های مدارس تاب آور بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر ترکیبی(کیفی- کمی) بود که ابتدا با روش کیفی- تحلیل داده بنیاد و سپس در بخش کمی از روش تحلیل سلسله مراتب استفاده شد؛ از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیات علمی، متخصصان و مدیران مدارس استان کردستان بودند. جهت انتخاب نمونه، از 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای اعتبار یافته ها از روش صوری و برای پایایی از روش ضریب توافق بین کدگذران استفاده شد که مقدار 90/0 شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های مدارس تاب آور شامل 5 مؤلفه محوری و 21 زیر مؤلفه است. بر این اساس شرایط علی شامل 4 مضمون (فراگیری مهارت های زندگی، برقراری ارتباط، ارتقا منزلت اجتماعی و رشد توانمندی های دانش آموزان)؛ شرایط زمینه ای شامل(امکانات، فرایند یاددهی- یادگیری و رهبری)؛ شرایط مداخله گر شامل (حقوق و مزایا، توجه به نیازهای دانش آموزان)؛ راهبردها شامل(فعالیت های فوق برنامه، آموزش، حمایت از معلمان، توسعه مشارکت، تناسب حجم محتوای کتب درسی، شاداب سازی) و پیامدها شامل(خودآگاهی، سلامت روانی و ارتقای بهداشت عمومی) است. مؤلفه های، معیار فراگیری مهارت های زندگی، تدارک فعالیت های فوق برنامه، امکانات، حقوق و مزایا و خودآگاهی در اولویت بالایی نسبت به سایر معیارها قرار داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که توجه به معیارهای یادشده در مدارس می تواند در تبدیل شدن مدارس به محیطی در راستای تقویت تاب آوری همه جانبه معلمان و دانش آموزان و در نتیجه رشد حرفه ای و تحصیلی آنان گردد.
Causal relationship between Self-Compassion and Psychological Capital with Corona Anxiety: Mediating Role of Empathy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
19 - 34
حوزههای تخصصی:
Objective: The Coronavirus not only affects physical health, but the outbreak of this virus can also have devastating psychological effects. To treat and diagnose, these impacts should be identified. This study aimed to the mediating role of empathy in relationship between self-compassion and psychological capital with corona anxiety. Method: The research method was correlation of the type path analysis. The population of this study included all Undergraduate Students Poldokhtar Higher Education Center (450 student) who were studying during the academic year of 2020-2021. 210 male students participated in this study online and responded to Corona Disease Anxiety Scale (CDAS; Alipour & et al., 2020), Self-Compassion Scale (SCS; Neff, 2003), Psychological Capital Questionnaire (PCQ; Luthans et al., 2007)and Interpersonal Reactivity Index (IRI; Davis, 1983). The research method used was casual modeling. Results: The results showed that the proposed model has a good fit with the data of this study (RMSEA = 0.001, GFI = 1.00, AGFI = 0.98, CFI = 1.00). The results showed that the psychological capital had a direct effect on corona anxiety (β = -0.16, p<0.05); but Self-compassion did not have a direct effect on corona anxiety (p>0.05). Self-compassion had a direct effect on empathy (β = 0.32, p<0/01); but psychological capital did not have a direct effect on empathy (p>0/05). Also, empathy had a direct effect on corona anxiety (β = -0.29, p<0/01). Indirect pathway results showed that only Self-compassion mediated by empathy could reduce corona anxiety (p<0/01). Conclusions: According to the results, students with higher psychological capital and empathy experience less corona anxiety, and on the other hand, the more self-compassion increases, the more empathy improves, which results in a decrease in corona anxiety. Therefore, through education and promotion of self-compassion, empathy can be increased and the severity of corona anxiety in students can be reduced.
ارائه مدل روابط ساختاری احساس انسجام و مسئولیت پذیری باعملکرد شغلی کارکنان از راه میانجی گری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
129 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش ارائه مدل روابط ساختاری احساس انسجام و مسئولیت پذیری با عملکرد شغلی کارکنان از راه میانجی گری هوش هیجانیبود.
روش بررسی: این پژوهش به صورت توصیفی و از نوع همبستگی، بر روی 400 نفر از تمامی کارکنان شرکت توسعه خدمات دریایی و بندری سینا و سازمان بنادر و دریانوردی بوشهر در سال 1399 انجام گرفت. تعداد نمونه های مورد مطالعه بر اساس مدل کلاین و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه عملکرد شغلی پاترسون(1992)، احساس انسجام فلنسبرگ-مدسن و همکاران(2006)، مسئولیت پذیری اجتماعی کارول(1991) و هوش هیجانی شات و همکاران(1998) بود. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که احساس انسجام و مسئولیت پذیری اجتماعی و هوش هیجانی بر عملکرد شغلی اثر مستقیم دارد (01/0>P). هم چنین، بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود (071/0=RMSEA، 911/0=GFI، 952/0=IFI و 05/0>P-value) و مسیر غیرمستقیم مسئولیت پذیری اجتماعی از راه نقش میانجی هوش هیجانی بر عملکرد شغلی معنادار بود (001/0) اما مسیر غیرمستقیم احساس انسجام از راه نقش میانجی هوش هیجانی معنادار نبود(650/0).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گامی مهم در برای شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد شغلی کارکنان شرکت سینا و اداره بنادر و دریانوردی است.
Testing the Model of Direct and Indirect Effects of Self-Esteem and Communication Skills on the Sexual Satisfaction of Female Nurses in Shiraz: The Mediating Role of Hidden Communication Aggression(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Considering the effects of hidden communication aggression and its consequences on the couple's relations, reducing it can diminish its consequences. The present study aimed to examine the model of direct and indirect effects of self-esteem and communication skills on sexual satisfaction with mediating role of hidden aggression dimensions of spouses in female nurses of public and private hospitals in Shiraz city. Methods: The study sample consisted of 310 female nurses selected through the two-stage random cluster sampling method. The research method was correlational, and the research tools were the Self-Esteem Scale (SES), the Marital Social-Skills Inventory (MSSI), the Hidden Communication Aggression Scale (HCAS), and the Sexual Satisfaction Scale for Women (SSSW). Data analysis was done using Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling. Results: The results showed that there was a significant relationship in the direct paths of self-esteem to the social image sabotage, self-esteem to emotional withdrawal, communication skills to emotional withdrawal, self-esteem to sexual satisfaction, communication skills to sexual satisfaction, social image sabotage to sexual satisfaction, and emotional withdrawal to sexual satisfaction, but the relation of communication skills to the social image sabotage was not significant (P=0.41). Also, the mediating role of emotional withdrawal was significant between self-esteem and sexual satisfaction (P=0.006, b=0.038) and between communication skills and sexual satisfaction (P=0.006, b=-0.062) at P<0.05. But the mediating role of the social image sabotage variable was not significant between communication skills and sexual satisfaction (P=0.20, b=0.027) and between self-esteem and sexual satisfaction (p=0.06, b=-0.034). Conclusion: Researchers interested in this field are suggested to examine the effect of home violence and especially covert violence in other psychological variables so that the results of this type of violence in married life can be better recognized. The results of this research on self-esteem showed that people with high self-esteem have higher quality and satisfaction in their relationships and married life. Thus, those responsible for the education and upbringing of people since childhood (family, teachers, counselors, etc.) should attempt to increase this spirit in people and make the increase of this spirit in the individual a priority of their work
خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه مدل شش عاملی اهداف پیشرفت دانش آموزان دوره اوّل و دوّم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
309 - 326
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت، ماریاما و پکران در دو گروه دانش آموزان مقطع متوسطه اوّل و مقطع متوسطه دوّم بود. لذا در قالب یک پژوهش روان سنجی جهت بررسی روایی و پایایی پرسشنامه اهداف پیشرفت؛ 699 نفر از دانش آموزان (279 نفر از مقطع متوسطه اوّل، 420 نفر از مقطع متوسطه دوّم) شهرستان اوز (واقع در جنوب فارس) که در سال تحصیلی 400-99 مشغول به تحصیل بودند؛ با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های اهداف پیشرفت، درگیری تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و انگیزه درونی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی شش مؤلفه تکلیف گرایی، تکلیف-گریزی، خودگرایی، خودگریزی، دگرگرایی و دگرگریزی را تأیید نمود. برای تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد؛ که تمامی ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول مؤلفه های اهداف پیشرفت بود. نتایج نشان می دهد که پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و همکاران از روایی و پایایی مطلوبی در دانش آموزان مقطع متوسطه اوّل و متوسطه دوّم برخوردار است؛ و کارایی لازم را برای اندازه گیری اهداف پیشرفت مذکور دارد.
نقش واسطه ای دشواری های تنظیم هیجانی و اجتناب تجربی در رابطه بین سازوکارهای دفاعی و افکار خودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
202 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای اجتناب تجربی و دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین سازوکارهای دفاعی با افکار خودکشی نوجوانان بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام نوجوانان شهر کرج در پاییز سال 1398 بود که از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس از مناطق آموزشی 3 و 7، 270 نوجوان 15 تا 18 سال (125 پسر و 143 دختر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازوکارهای دفاعی-40 آندروز و همکاران (۱۹93) (DSQ-40)؛ پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) (ERDS)؛ پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گراتز و همکاران (2011) (MEAQ) و مقیاس شناخت های خودکشی رود و همکاران (2010) (SCS) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر رابطه مستقیم رابطه مستقیم سازوکارهای پخته (348/0-=β، 001/0=P) و ناپخته (440/0-=β، 001/0=P) با افکار خودکشی معنادار بود. رابطه مستقیم اجتناب تجربی با افکار خودکشی معنادار بود (224/0-=β، 001/0=P). رابطه مستقیم دشواری تنظیم هیجان با افکار خودکشی معنادار بود (439/0=β، 001/0=P). رابطه غیرمستقیم سازوکارهای دفاعی پخته با افکار خودکشی معنادار بود (295/0-=β، 001/0=P). رابطه غیرمستقیم سازوکارهای دفاعی ناپخته با افکار خودکشی معنادار بود (314/0=β، 001/0=P). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر پیشنهاد می شود در درمان نوجوانان خودکشی گرا سازوکارهای دفاعی، اجتناب تجربی و راهبردهای تنظیم هیجان در آنها مدنظر قرار گیرد.
بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130-146
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی شاخه ای از سلامت است که می توان آن را جامع تمام ابعاد سلامت در نظر گرفت؛ به طوری که با رسیدن به کمال سلامت معنوی، دیگر ابعاد سلامت نیز مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. سلامت معنوی حالتی از داشتن و برخوردارشدن از حس پذیرش، اتصال به قدرتی برتر و طی مسیر در جهت خواست آن قدرت و یکپارچگی در کل وجود بر مبنای مسیر تعیین شده از سوی قدرت برتر (خداوند) است. در این پژوهش به بررسی و بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان پرداخته شد تا مسیر هموارتری فرا روی پژوهش های بعدی پژوهشگران قرار گیرد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-کتابخانه ای است. در گردآوری مطالب کلیدواژه های سلامت معنوی، معنویت، سلامت معنوی-سلامت انسان و معنویت-سلامت انسان و معادل انگلیسی آنها در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 با جست وجو در پایگاه های گوگل اسکولار، نورمگز، اس.آی.دی، اسکپوس، پاب مد و مگیران بررسی شد. در این بازه بیش از 150 مستند بررسی شد و داده های مرتبط با سؤال های پژوهشی که بیشتر در مقالات با موضوع ارتباط سنجی و اثربخشی ابعاد مختلف سلامت معنوی در ارتباط با زندگی انسان بود، بررسی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: پس از بررسی اسناد منتخب، یافته های حاصل از مستندات نشان داده است که بیشتر تحقیقات در حیطه تأثیر یا رابطه سلامت معنوی با سلامت عمومی، سلامت روان، پیشرفت بیماری، کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی انجام گرفته بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که ارتقای سلامت معنوی در افراد در سلامت عمومی، بهبود روند بیماری ها و سلامت روان می تواند مؤثر واقع شود. همچنین لازم است برای سنجش سلامت معنوی ابزار متناسب با فرهنگ و گروه های مختلف سنی ساخته شود و در آینده نزدیک به یکی از دامنه های علمی پرکاربرد تبدیل گردد.
اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
139 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ، تعیین اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه اول شهرستان ورامین در سال تحصیلی 1400-1399تشکیل دادند .وحجم نمونه شامل 32 دانش آموز دخترمتوسطه اول که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (16 نفر) و کنترل (16 نفر) جایگزین شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کوئین دام(2004) و حل مسئله هپنر PSI (1988)استفاده گردید و مداخله هیپنوتراپی شناختی درمانی به مدت 8 جلسه 2 ساعته در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که هیپنوتراپی شناختی درمانی در سطح (01/0> P ، 82/153F=) در مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری توانسته است مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر شهرستان ورامین را افزایش دهد.
The Relationship between Character Strength and Psychological well-being: The Moderating Effect of Strength-Based Parenting(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the role of strength-based parenting moderators on the relationship between character strength and psychological well-being. The research design was correlational. The statistical population was all sixth-grade students in the 18th district of Tehran in 2019-2020. The research sample consisted of 300 sixth-grade students who were randomly selected from primary schools in Tehran's 18th district. Students completed the Values in Action Inventory of Strengths (VIA-IS), Ryff's scale of Psychological well-being, short-form (18-item), and Strength-based parenting. In data analysis, descriptive statistics, correlation matrix, and hierarchical regression by version 25 of SPSS statistical software were used. Findings showed that there is a positive and significant relationship between character strength and psychological well-being (P <0.01). The results also showed that strength-based parenting has a moderating effect on the relationship between character strength and psychological well-being in children (P <0.01). In total, 55% of changes in psychological well-being are explained by the strength of character and strength-based parenting. According to the research findings, it can be concluded that strength-based parenting will modify the strength of character and psychological well-being of students.
مدل طلاق عاطفی براساس تمایز یافتگی با نقش میانجی ساختار شخصیت و تجربه مایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش: با توجه به شاخص ها و اهداف تحقیق، پژوهش انجام شده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ی والدین دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و راهنمایی انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1399 بود. روش نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای وحجم نمونه آماری براساس نرم افزارsample power (350 نفر) در نظر گرفته شد و مورد تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن(2008)، تمایز یافتگی اسکورن و فریدلندر (1989)، ساختار شخصیت نئو(NEO-AC) مک کری و کاستا(1992)، تجربه مایی ویدز و نیس بک و بودنمانن(2013) مورد استفاده قرار گرفته و بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و معادلات ساختاری smartpls تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد ارائه مدل طلاق عاطفی براساس تمایز یافتگی با نقش میانجی ساختار شخصیت و تجربه مایی در والدین دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره وراهنمایی انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است، همچنین بین مولفه های تمایز یافتگی، ساختار شخصیت و تجربه مایی با طلاق عاطفی رابطه معناداری وجود داشت و از طرفی بین مولفه های تمایز یافتگی با طلاق عاطفی و میانجیگری ساختار شخصیت و تجربه مایی در والدین دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران شدت اثر مطلوبی وجود داشته بود. نتیجه گیری: تمایز یافتگی، ساختار شخصیت و تجربه مایی هر یک از زوجین بر مبنای درک متقابل نیازهای یکدیگر می تواند پیش بینی کننده تعهد زناشویی در بافت روابط زناشویی کارآمد و ایجاد صمیمیت، تعهد در روابط و کاهش بروز طلاق عاطفی در زوجین گردد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بربهبود کنترل پاسخ دیداری و حافظه بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود کنترل پاسخ دیداری و حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک بود. روش: بدین منظور 20 بیمار مبتلا به سکته مغزی از نوع ایسکمیک (با میانگین سنی 38 تا 73 سال) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. ارزیابی شناختی از بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله، بلافاصله پس از مداخله و سه ماه پس از مداخله با استفاده از آزمون های حافظه روزمره (1983) و IVA+plus (بررسی عملکرد پیوسته شنیداری و دیداری,، 2015) صورت گرفت. گروه آزمایش 15 جلسه به مدت 20 دقیقه با جریان 2 میلی آمپر، درمان تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را به مدت چهار هفته دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: طبق یافته ها، درمان تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS) بر بهبود عملکرد شناختی نظیر حافظه و کنترل پاسخ دیداری بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است و این نتایج در مرحله پیگیری که 3 ماه پس از مداخله بود نیز بدست آمد (05/0 p≤). نتیجه گیری: بنابراین این مطالعه شواهدی برای اثربخشی تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS) برعملکرد حافظه و کنترل پاسخ دیداری بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است که میتواند اختلالات حافظه و کنترل پاسخ دیداری را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد شناختی بیماران بگذارد.
بررسی اثربخشی بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
136 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی است که در سال 1398 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های روان شناسی شهر اصفهان است. نمونه گیری از میان کلیه زوج هایی که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز و کلینیک های شهر اصفهان در زمستان 1398 مراجعه می نمایند با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت در دسترس 3 زوج انتخاب شدند. پس از نمونه گیری اولیه 3 زوج در گروه تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت زندگی (روابط) زناشویی و پرسشنامه دلبستگی کالینز و رید برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمودنی ها هر هفته یک جلسه و به مدت 12 جلسه، تحت آموزش تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها اثربخشی درمان در زوج هایی که تحت مداخله بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بودند را نشان داد که درواقع اجرای درمان تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی باعث ارتقاء کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین تأثیرگذار بوده و می توان از این رویکرد در جهت بهبود روابط و کاهش میزان طلاق در جامعه استفاده کرد
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله مشکلات اصلی کودکان کار مشکل در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود است. یکی از روان درمانی های موجود، درمان شناختی رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه ای اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران آسیب دیده اجتماعی (کودکان کار) شهر تهران در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند و به تصادف در دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری جایدهی شدند. نخست پرسشنامه ساز ش یافتگی اجتماعی (سینها و سینگ، 1993) و مقیاس حرمت خود (پوپ و همکاران، 1998) به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش یکم، درمان شناختی رفتاری را به مدت هجده جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم، درمان فراتشخیصی را در پانزده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش آزمون تحلیل واریانس با تکرار سنجش و نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که هر دو درمان، موفق به افزایش معناداری در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در مراحل پس آزمون و پیگیری در کودکان کار شدند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به گرفته شد پس از سه ماه، پیگیری انجام شد. با وجود این مقایسه اثربخشی بین دو درمان یکپارچه نگر و شناختی رفتاری نشانگر آن است که اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه در حرمت خود (34/0=partial ƞ؛01 /0P<؛ 46/14=F) و سازش یافتگی اجتماعی (16/0=partial ƞ2؛ 05/0P<؛ 33/11=F) نسبت به درمان شناختی رفتاری بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی کودکان در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در بهبود میزان سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود از اثربخشی بیشتری برخوردار بود. اگرچه درمان فراتشخیصی نتایج امیدوارکننده ای را نشان داد، اما کارآزمایی های بالینی بیشتری برای ارزیابی اثربخشی در جوامع مختلف و سایر وضعیت های روانی همزمان مورد نیاز است.
مقایسه امید به زندگی و اضطراب مرگ در پرستاران بخش کرونایی و غیرکرونایی شهرستان ارومیه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه امید به زندگی و اضطراب مرگ در پرستاران بخش کرونایی و غیر کرونایی شهرستان ارومیه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علّی مقایسه ای مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران شهرستان ارومیه در سال 1400 در بازه زمانی فروردین ماه الی خردادماه بودند. نمونه آماری مطالعه حاضر شامل 30 نفر به عنوان گروه اصلی و 30 نفر به عنوان گروه مقایسه از بین جامعه آماری بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید به زندگی میلر (1988) پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از ابزارهای آمار توصیفی ازجمله جداول فراوانی، میانگین و انحراف معیار و همچنین برای بررسی سؤالات پژوهشی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA)، آزمون اسمیرنوف- کلموگروف، آزمون لوین و آزمون باکس استفاده شد. نتایج نشان داد بین اضطراب مرگ در پرستاران بخش کرونایی و غیر کرونایی تفاوت وجود دارد اما در امید به زندگی پرستاران بخش کرونایی و غیر کرونایی اختلاف معنی داری بین دو گروه دیده نشد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر به مسئولان حوزه پزشکی و بیمارستان ها پیشنهاد می گردد در کاهش اضطراب مرگ تدابیر روان شناختی لازم را در نظر داشته باشند.
بررسی ارتباط کیفیت خواب با شاخص های سلامت و فعالیت بیماری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وضعیت خواب یکی از مهمترین اجزای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید است. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ارتباط کیفیت خواب با شاخص های سلامت و فعالیت بیماری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید انجام شد. روش: در این مطالعه مقطعی تحلیلی تعداد ۲۵۰ بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به کلینیک تخصصی روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در طی سال های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ با پرسشنامه های استاندارد مقیاس آنالوگ بصری، کیفیت خواب پیتزبورگ، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی، پرسشنامه چندبعدی خستگی و میزان فعالیت بیماری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون های اسپیرمن، تی مستقل، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه و SPSS نسخه ۲۳ استفاده شد. یافته ها: ۴۲ بیمار مرد و ۲۰۸ بیمار زن مبتلا به آرتریت روماتوئید مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت خواب ۹۸% از شرکت کنندگان نامناسب بود. شدت بالاتر درد (۰/۰۰۱>p)، فعالیت بیشتر بیماری (۰/۰۵>p)، افسردگی و خستگی ذهنی (۰/۰۱>p) با کیفیت بدتر خواب بیماران همراه بود. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد؛ افسردگی و خستگی ذهنی، شدت درد و فعالیت بیماری آرتریت روماتوئید، با کیفیت خواب بدتر این بیماران همراه است. توصیه می شود وضعیت خواب این بیماران و متغیرهای مورد اشاره مورد توجه درمانگران قرار گیرند.
نقش واسطه ای ترس از شکست، خود شفقت ورزی و عدم تحمل بلا تکلیفی در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ترس از شکست، خود شفقت ورزی و عدم تحمل بلا تکلیفی در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی انجام شد. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر، مدل یابی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در شهر تهران در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 440 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی در نرم افزار SPSS نسخه 24 و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Lisrel نسخه 8/80 استفاده شد. یافته ها نتایج نشان دادند اثر مستقیم کمال گرایی بر ترس از شکست، عدم تحمل بلاتکلیفی، اهمال کاری تحصیلی مثبت و معنادار (P≥0/001) و اثر مستقیم کمال گرایی بر خود شفقت ورزی منفی و معنادار (P≥0/001) است. همچنین اثر مستقیم ترس از شکست بر اهمال کاری تحصیلی مثبت و معنادار (P≥0/001) و اثر مستقیم خود شفقت ورزی بر اهمال کاری تحصیلی منفی و معنادار (P≥0/001) بود. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد ترس از شکست، عدم تحمل بلاتکلیفی و شفقت خود در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی نقش معناداری (P≥0/001) دارند. نتیجه گیری بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی یک رابطه خطی و ساده نیست و ترس از شکست، خود شفقت ورزی و عدم تحمل بلا تکلیفی در این رابطه نقش واسطه ای دارد.
پیش بینی اعتیادپذیری به مواد دانش آموزان: نقش نگرانی، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل متعددی در اعتیاد جوانان مؤثرند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی نقش نگرانی، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در پیش بینی اعتیادپذیری به مواد دانش آموزان بود. روش کار: در این مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی، از بین کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر زرند کرمان در سال تحصیلی 1399-1398، تعداد 260 نفر بر اساس جدول گرجسی مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. دانش آموزان پرسش نامه های نگرانی میر و همکاران (1990)، نشخوار فکری Morrow وNolen-Hoeksema (1991)، ناگویی هیجانیBagby و همکاران (1994) و گرایش به اعتیاد فرچاد (1385) را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-22 به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین نشخوار فکری با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (622/0=r و 01/0>P)، نگرانی با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (597/0=r و 01/0>P) و ناگویی هیجانی با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (580/0=r و 01/0>P) بود. همچنین دشواری در تشخیص احساسات (05/0 P<،128/0=β)، دشواری در توصیف احساسات (01/0 P<،292/0=β)، تفکر با جهت گیری خارجی (01/0P< ،289/0=β)، نگرانی عمومی (01/0P< ،536/0=β)، فقدان نگرانی (01/0p<،173/0-=β)، پاسخ های نشخواری (01/0 P<،359/0=β) و پاسخ های منحرف کننده حواس (01/0 P<،345/0=β) گرایش به اعتیاد را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اهمیت مؤلفه های شناختی (نگرانی و نشخوار فکری) و هیجانی (ناگویی هیجانی) در گرایش به اعتیاد دانش آموزان تأکید می کند، لذا توسعه و گسترش برنامه های پیشگیری با تقویت مهارت های شناختی و هیجانی برای مقابله با اعتیاد از سطح مدارس می تواند به عنوان یک راهکار مهم به سیاست گزاران و مجریان برنامه های بهداشتی_اجتماعی توصیه گردد.
پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه مردم شهر اصفهان در ایام کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیری ویروس کرونا، پدیده ای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیون ها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفته اند. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همه گیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آن ها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پریشانی روان شناختی کسلر، سبک های مقابله با موقعیت های فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانه ی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS۲۸انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش به شدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه می توانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روان شناختی را به صورت معنادار پیش بینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی نبود. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت تبیین پریشانی روان شناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعه محور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همه گیر کرونا استفاده کرد.
استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ در کشور چین و همه گیر شدن سریع آن در جهان، این مسئله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیل شده است. ازآنجایی که کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، به مراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیب های جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. جامعه موردپژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخش های مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند. ۱۰ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع داده ها با ۲ شرکت کننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن داده های جدید، نمونه گیری متوقف شد. سپس تجزیه وتحلیل داده ها با روش توصیفی کلایزی انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه ها در دو کد نظری «احساسات و افکار ناخوشایند» و «رفتار های محدود کننده و اجتنابی» معرفی شد. نتیجه گیری: پرتکرارترین عوامل استرس زا در صحبت های مصاحبه شوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتار های محدود کننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند. نتایج این پژوهش می تواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرس زا در موقعیت های مشابه باهدف کاهش استرس ادراک شده افراد مورداستفاده قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نقطه نظر هدف از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران و زنان تحصیل کرده (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) مراجعه کننده به کلینیک های جراحی زیبایی شهر کرج در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه به تعداد 200 نفر، براساس فرمول تعیین حجم گرین، بصورت در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش نیز عبارت بودند از، پرسشنامه تمایل جراحی زیبایی هندرسون کینگ (2005)، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت نمایشی زنان، علوی حجازی و همکاران (1397) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کراجی (2002). تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 26 انجام شد. یافته های بدست آمده نشان دادند که ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی (به میزان 4/43 درصد) و تنظیم شناختی هیجان (به میزان 2/38 درصد) قادر به پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی در زنان داوطلب جراحی زیبایی شهر کرج (با 99 درصد ضریب اطمینان در سطح کمتر از 01/0) می باشند (434/0 = β، 382/0 = β، 01/0 > P). بر اساس یافته های بدست پیشنهاد می گردد تا با ارزیابی روانشناختی در داوطلبان جراحی زیبایی پیش از هر گونه عملی انجام شود با تشخیص فاکتورهای روانشناختی قبل از عمل، با انجام روان درمانی، فرد از تحریف واقعیت خود آگاه شود.