فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۰۱ تا ۷٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیستم توجه را می توان به شبکه های هشدار، جهت گیری و کنترل اجرایی تقسیم کرد. رواسازی ابزارهای اندازه گیری توجه حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون شبکه توجه بزرگسالان و کودکان بود. روش کار: شرکت کنندگان در مطالعه حاضر شامل 184 کودک (9-6) سال و 184 بزرگسال (44-20) سال بودند که با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون شبکه توجه را تکمیل کردند. برای تحلیل اعتبار از آلفای کرونباخ و برای مقایسه گروه ها از آزمون های تی م ستقل، یومن ویتنی و تحلیل واریانس یک راهه به وسیله نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای آزمون شبکه توجه کل بزرگسالان (88/0) و ابعاد آن یعنی بعد هشدار (80/0)، بعد جهت گیری (79/0) و بعد کنترل اجرایی (84/0) بود. همچنین آلفای کرونباخ برای کل آزمون کودکان (82/0) و برای هر کدام از خرده مقیاس ها شامل هشدار (70/0)، جهت گیری (70/0) و کنترل اجرایی (76/0) به دست آمد. تفاوت معناداری در نمرات آزمون توجه کودکان در سه بعد هشدار، جهت یابی و کنترل اجرایی بین دختران و پسران و مردان و زنان مشاهده نشد. بین نمرات آزمون شبکه توجه کودکان در بعد جهت یابی و کنترل اجرایی در گروه های سنی مختلف تفاوت معنا داری وجود نداشت؛ اما در بعد هشدار و آزمون شبکه توجه کل بین گروه های سنی مختلف تفاوت معنا داری وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان چنین عنوان کرد که آزمون شبکه توجه بزرگسالان و کودکان در جامعه ایرانی از اعتبار قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری در جهت اهداف تشخیصی، بالینی و پژوهشی استفاده کرد.
شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعلیم و تربیت معاصر با مسئله تربیت اخلاقی روبه رو است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظام های آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی صورت گرفته است. روش ها: تحقیق حاضر به صورت ترکیبی و شامل بخش های کیفی و کمی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت قیاسی و در بخش کمی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. در تحلیل محتوی، 54 مقاله مطابق معیارهای مورد نظر بررسی شد. برای تشکیل الگوی پیشنهادی، داده های حاصله تلفیق شدند. ابزار تحقیق پیمایش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی، 85 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی به صورت هدفمند انتخاب شدند که الگوی پیشنهادی براساس نظرات آنها اعتباریابی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: الگوی طراحی شده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی بود. مهم ترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتج شده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزش های اسلامی به برنامه درسی تربیت اخلاقی شد. نتیجه گیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی تربیت اخلاقی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفه های برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو می توان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارت ها و صلاحیت های اخلاقی دست یافت.
اثربخشی آموزش مدل چهار عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی بر رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
612 - 631
حوزههای تخصصی:
هدف : با توجه به افزایش جمعیت سالمندان ، مسائل سلامت و کیفیت زندگی این گروه سنی وخیم تر از هر سنی دیگر است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدل 4 عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی بر رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 473 از زنان سالمندی بود که در سال 1399 در آسایشگاه های سالمندان گیلان ساکن بودند. نمونه ای با حجم 45 نفر به شیوه هدفمند و با توجه به معیار های ورود و خروج انتخاب شد و به طور تصادفی در سه گروه 15 نفری به ترتیب گروه آزمایشی ذهن آگاهی، گروه آزمایشی خود دلسوزی و گروه کنترل دسته بندی شدند. برای گروه آزمایشی اول 8 جلسه 2 ساعتی آموزش ذهن اگاهی بر اساس بسته کابات-زین و برای گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 2 ساعتی آموزش خود دلسوزی بر اساس بسته گیلبرت، اجرا گردید(هر هفته یک جلسه) و در گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه های رضایت از زندگی دینر و همکاران، و تاب آوری کونور و دیوید سون، مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل 4 عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی باعث بهبود رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند گردید (05/0 > p )، و این تاثیر در مرحله پیگیری ماندگار بود(05/0 > p ). نتیجه گیری: بنا براین می توان از این مداخله به عنوان بخشی از مداخلات درمانی به طور موثر در مراکز سالمندان استفاده نمود.
بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرحواره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان
حوزههای تخصصی:
نبود رابطه خوب بین والدین و فرزندان می تواند منجر به طیف وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان و نوجوانان شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای نوجوان مبتلا به مشکلات رفتاری در رده سنی 12 تا 16 سال در شهر اصفهان در سال 1400 بودند. بدین منظور64 مادر با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 32 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش را به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) و مقیاس راهبردهای تعارض موری ای. اشتراس بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد بعد از آموزش به طور معناداری نمره کل تعارض والد، نمره کل تعارض فرزند و نمره کل مشکلات رفتاری و زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎسﻫﺎی آن شامل درون سازی و برون سازی در ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﮐﺎﻫﺶ ﻣﻌﻨﺎداری داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره می تواند به عنوان یک درمان مؤثر جهت بهبود روابط والد-فرزند و کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شود.
مفهوم سازی خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مفهوم سازی خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی انجام شده است. روش پژوهش تحلیل کیفی محتوای متون دینی (شجاعی، 1399) بود؛ بدین منظور، نخست واژه ها و مفاهیم مرتبط با خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی گردآوری شد. در مرحله بعد واژه ها و مفاهیم گردآوری شده با به کارگیری اصول پیش پردازش متن بررسی شد و محتواهای استنباطی مربوط به هر مفهوم و گزاره، کنار آنها روی فرم ثبت و با تحلیل و طبقه بندی محتواهای استنباطی مؤلفه های خودآگاهی هیجانی به دست آمد. سپس مؤلفه ها برای روایی سنجی در اختیار کارشناسان قرار گرفت و پس از محاسبه cvi و cvr و اعمال نظر کارشناسان درنهایت یازده مؤلفه شامل شناخت خود واقعی، شناخت باورهای خود، آگاهی از ارزش های خود، تشخیص هیجان مثبت، تشخیص هیجان های منفی، شناخت احساس های خود، آگاهی نسبت به پیامد هیجان ها، توانایی کنترل هیجان ها، آگاهی نسبت به عوامل پدیدآورنده هیجان ها، احساس آمادگی برای تغییر مثبت، گرایش به استفاده بهینه و مطلوب از هیجان ها برای خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی به دست آمد. سپس مدل مفهومی خودآگاهی هیجانی براساس مؤلفه های به دست آمده ترسیم شد. یافته های این پژوهش زمینه ساخت مقیاس و تدوین بسته آموزشی برای خودآگاهی هیجانی عرفانی را فراهم می کند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد . روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل و به روش گمارش تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایش به شیوه کارآزمایی بالینی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دوبار در هفته و با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تعدیل شده استیگمای بیماری ریتچر (2003) جهت گردآوری داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب مرگ (P=0/05 ) و داغ ننگ (P=0/01) و مولفه های آن از جمله تنهایی (P=0/01)، تأیید تصورات قالبی (P=0/01)، تجربه تبعیض اجتماعی (P=0/05) و کناره گیری از اجتماع (P=0/05) را نشان می دهد . بنابراین استفاده از درمان شناختی- بر اضطراب مرگ و داغ ننگ و مولفه های آن از جمله تنهایی، تأیید تصورات قالبی، تجربه تبعیض اجتماعی، کناره گیری از اجتماع آزمودنی های گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش اضطراب مرگ و داغ ننگ در بیماران مصروع شهرستان بوکان شد.
مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی (الکتروسنتی) بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
363 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش بود. روش پژوهش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دختران نوجوان تیزهوش دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر کرمان بود که از بین به 2500 نفر 60 نوجوان دختر تیزهوش در رده سنی 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در چهار گروه آزمایش آموزش سنتی، الکترونیکی، ترکیبی و گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش در آغاز دوره ی ارزشیابی بار شناختی بر مبنای آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی طراحی و سپس بر روی دانش آموزان گروه های آزمایشی اجرا شد. گروه گواه نیز همین ارزشیابی را در مرحله پیش آزمون به شکل متداول سپری کرد. به منظور ارزیابی اثربخشی این سه روش آموزشی از پرسشنامه بار شناختی پاس وون مرینبوئر (1994) استفاده شد. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر سه آموزش بر بار شناختی (82/111=F، 001/0=P) موثر بود؛ همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت فراگیران از رویکرد ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است (05/0<01/0= P). نتیجهگیری: آموزش نوجوانان به ویژه تیزهوشان باید به شیوه چندرسانه ای و فناوری های نوین صورت گیرد و در آن به اصول پردازش و اثرات بار شناختی در جهت کاهش بار شناختی بیرونی، حفظ بار شناختی مطلوب و مدیریت بار شناختی درونی در جهت حداکثر کارایی دانش آموزان در زمینه پیشرفت تحصیلی توجه ویژه شود.
بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشدخودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشد خودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر یاسوج در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل داد که مطابق با آمارهای دریافتی حجم جامعه 1400 نفر برآورد شده است. نمونه این پژوهش 300 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس جدول انتخاب نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد ارتباطی خانواده نودرگاه فرد (1373)، پرسشنامه رشد خودگردانی و استقلال آیووا (1986) و پرسشنامه اشتیاق مدرسه بری، بتی و وات (2004) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد میان نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل رشد خودگردانی و حیطه های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و زیر مقیاس های وابستگی متقابل، استقلال عاطفی-والدین و استقلال عاطفی دوستان و همسالان بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند. همچنین دیگر یافته پژوهش نشان داد بین نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل اشتیاق تحصیلی و زیرمقیاس های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه منفی و معناداری وجود دارد و زیر مقیاس های مشارکت در اجتماع، مشارکت علمی و احساس احترام بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند.
رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز، حوزه ی یاددهی – یادگیری در زمره فعالیت های شناختی، عاطفی قرار می گیرد. همچنین با توجه به قرارگیری مقوله خودکارآمدی ذیل نظریه شناختی- اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان امری ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. روش ها: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه پژوهش نیز شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم (پایه دوم دوره متوسطه اول) در شهرستان نکا است. ابزار پژوهش متشکل از پرسشنامه های سبک یادگیری، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی بوده که پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی نیز با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت و سبک یادگیری در بین دانش آموزان بالاتر از میانگین فرضی طیف لیکرت قرار دارد. همچنین یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده با خودکارآمدی تحصیلی است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود ارتباط مثبت و معنی دار خلاقیت (42/0 r=) و ابعاد آن یعنی؛ سیالی (20/0 r=)، بسط (22/0 r=)، ابتکار (23/0 r=) و انعطاف پذیری (57/0 r=) با خودکارآمدی تحصیلی اشاره نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، همچنین اهمیت دوره متوسطه اول در دوره نوجوانی و از سوی دیگر وجود مطالعه ی بین المللی تیمز در پایه ی هشتم، پیشنهاد می شود که متصدیان امر تعلیم و تربیت در راستای بهبود و ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، به برپایی کارگاه و آموزش معلمان و دانش آموزان در رابطه با سبک های یادگیری و نگرش به خلاقیت اهتمام ورزند.
مقایسه علاقه اجتماعی بین دانش آموزان عادی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: علاقه اجتماعی یکی از مفاهیمی است که برای اندازه گیری ارتباط فرد با افراد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علاقه اجتماعی به معنای احساس تعلق و تعامل با دیگران است. هدف از این پژوهش مقایسه علاقه اجتماعی دانش آموزان دیرآموز با همتایان عادی آن ها در شهر مشهد بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دیرآموز مشغول به تحصیل در مدارس عادی شهر مشهد بودند. نمونه ی این پژوهش شامل 145 دانش آموز مشتمل بر 73 دانش آموز عادی (27 پسر و 46 دختر) عادی و 72 دانش آموز دیرآموز (26 پسر و 46) که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی علاقه اجتماعی دانش آموزان از مقیاس علاقه اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد در بین دانش آموزان دیرآموز و عادی در نمره کل مقیاس و زیر مقیاس های علاقه اجتماعی از جمله مسئولیت پذیری- انجام تکلیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرات و اطمینان، احساس برابری در مقابل کهتری- برتری تفاوت معنادار آماری (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: دانش آموزان دیرآموز از نظر علاقه اجتماعی در مقایسه با دانش آموزان عادی ضعیف تر هستند. این نتایج ضرورت توجه بیشتر به علاقه اجتماعی در کودکان دیرآموز را مطرح می کند.
پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها صورت گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان کلاس ششم تا دوازدهم در سال ۹۸ ۹۹ بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر (۱۵۰ دختر و ۱۵۰ پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات بین فردی بارخام و همکاران (1966) و رضایت زناشویی افروز (1390) روی آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رضایت زوجیت والدین، ۲۲ درصد از واریانس مشکلات بین فردی را تبیین می کند. درنهایت نتایج نشان داد که بین ابعاد ده گانه رضایت زوجیت والدین با ابعاد شش گانه مشکلات بین فردی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان گفت با توجه به نقش رضایت زوجیت والدین بر مشکلات بین فردی نوجوانان، لازم است بر اهمیت رضایت زوجیت والدین در زندگی نوجوانان تأکید شود چراکه رضایت زناشویی از طریق ایجاد محیط گرم و صمیمانه در خانواده یکی از عوامل مهم در کاهش مشکلات بین فردی فرزندان است.
بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اردل
حوزههای تخصصی:
باورهای دینی در همه ابعاد زندگی انسان، تأثیرات بسزایی دارد و تقویت این باورها باعث افزایش سلامت روان افراد می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه تجربی با پیش و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دخترانه دین و دانش گندمکار بود 30 دانش آموز دختر مقطع متوسطه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. آن ها در دو گروه آزمایشی و کنترل تخصیص تصادفی شدند. با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری (AGQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس افراد در گروه آزمایش به مدت 4 هفته طی 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش باورهای دینی با رویکردشناختی-رفتاری با قرار گرفتند. یافته ها در نرم افزار SPSS-22 ثبت و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل واقع شد، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان اثرگذار است.
تبیین شیوع کوئید -۱۹ بر اساس نظریه بازی ها و پیش بینی عدم واکسیناسیون به عنوان رفتار سواری رایگان از طریق صفات تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
129 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی نشان داده اند که نظریه بازی ها و به طور خاص دیدگاه کالاهای عمومی به درک بهتر رفتار افراد در یک پاندمی جهانی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر این است که ضمن تبیین برنامه واکسیناسیون علیه ویروس کوئید- ۱۹ بر اساس نظریه بازی کالای عمومی، عدم شرکت در واکسیناسیون را به عنوان رفتار سواری رایگان از طریق صفات تاریک شخصیت پیش بینی کند. 176 شرکت کننده اینترنتی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به سؤالات جمعیت شناختی و پرسشنامه صفات تاریک شخصیت پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. از رگرسیون لجستیک دوحالتی برای پیش بینی متغیر مشارکت در واکسیناسیون استفاده شد. نتایج آزمون هومسر- لمشو نشان داد که مدل به صورت مناسبی با داده ها برازش دارد (249/12 x2=، 05/0< P) و قادر به پیش بینی متغیر ملاک (شرکت/ عدم شرکت در برنامه واکسیناسیون) بود (914/63 x2= کلی نگر، 001/0> P). درکل مدل قادر بود 9/86 درصد همه موارد را به درستی پیش بینی کند. از بین سه متغیر پیش بین خودشیفتگی، ماکیاولیسم و سایکوپاتی در سطح خطای 05/0 تنها ضریب شیب تفکیکی برای متغیر سایکوپاتی معنادار بود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت افزایش در نمرات سایکوپاتی با کاهش احتمال یا شانس شرکت در واکسیناسیون ارتباط دارد (179/0OR=). این پژوهش با به کارگیری مفاهیمی از علم اقتصاد (نظریه بازی ها) تبیین جدیدی از مشارکت گروهی افراد در برنامه واکسیناسیون ارائه می کند؛ همچنین نتایج این پژوهش به درک بهتر چگونگی عملکرد افراد با صفات تاریک شخصیت در واکسیناسیون علیه کوئید-19 کمک می کند.
رابطه والدگری مستبدانه و اختلال سلوک با میانجی گری عزت نفس در نوجوانان پسر مقیم کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه والدگری مستبدانه و اختلال سلوک با میانجی گری عزت نفس در نوجوانان پسر مقیم کانون اصلاح و تربیت انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل تما می نوجوانان پسر کانون های اصلاح و تربیت استان های کرمان، یزد و هرمزگان و یکی از والدین آن ها در سال 1400 بودند، در این پژوهش 180 نمونه به روش در دسترس مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ) (گودمن، 1997)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (BPSQ) (بامریند، 1971) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (CSEI) (کوپراسمیت، 1967) انجام شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر بود. نتایج بوت استرپ نشان داد که اثرات مستقیم والدگری مستبدانه بر عزت نفس (216/0-=β)، والدگری مستبدانه بر اختلال سلوک (424/0=β)، عزت نفس بر اختلال سلوک (747/0-=β) معنادار است (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم والدگری مستبدانه با میانجی گری عزت نفس بر اختلال سلوک (161/0=β) نیز معنادار است و نقش میانجی جزئی دارد (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. والدگری مستبدانه یک عامل منفی بر عزت نفس نوجوانان است که می تواند نقش موثری بر مشکلات سلوک نوجوانان داشته باشد، بنابراین جهت پیشیگیری از مشکلات سلوک در نوجوانان می بایست به بهبود مهارت های فرزندپروری والدین توجه شود.
اثربخشی خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر اضطراب مزمن و تمایزیافتگی در مبتلایان به اختلالات روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر اضطراب مزمن و تمایزیافتگی در مبتلایان به اختلالات روان تنی بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سه نوع اختلال روان تنی شامل میگرن، اختلال گوارشی و اختلالات قلبی عروقی مراجعه کننده به مراکز درمانی بیمارستان شریعتی تهران و مرکز قلب تهران، در سال 1399 تشکیل داد که از بین آن ها تعداد 30 نفر از افراد واجد ملاک های ورود و خروج از پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. همه آن ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های اضطراب (BAI) بک (1990) و فرم کوتاه تمایز خود (DSI-FH) اسکورون و فریدلندر (1998) را تکمیل کردند. گروه آزمایش تحت مداخله خانواده درمانی ساختاری مینوچین قرار گرفت. در نهایت پس از جمع آوری اطلاعات برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV19 استفاده شد. نتایج نشان داد در هر دو متغیر اضطراب و تمایزیافتگی و همه مؤلفه های آن ها بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). به این معنی که مداخله خانواده درمانی ساختاری مینوچین باعث کاهش اضطراب و افزایش تمایزیافتگی گروه آزمایش شد. در نهایت می توان گفت روش خانواده درمانی ساختاری مینوچین یک روش مناسب برای درمان اضطراب مزمن و تمایزیافتگی بیماران روان تنی بوده است.
اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زوجین با رویکرد متمرکز بر هیجان بر رفتارهای کنترل گرایانه در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
230 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زوجین با رویکرد متمرکز بر هیجان بر رفتارهای کنترل گرایانه در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر شهر تهران در سال 1399-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 40 نفر انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رفتارهای کنترل گرایانه گراهام کوان و آرچر (2005) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله غنی سازی روابط زوجین متمرکز بر درمان هیجان مدار قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد روش آموزش متمرکز بر هیجان بر نمرات رفتارهای کنترل گرایانه (47/4=F، 040/0=P) در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که روش آموزش غنی سازی روابط زوجین متمرکز بر رویکرد هیجان مدار، الگویی اثربخش در زنان و مردان آسیب دیده از خیانت همسر است و می تواند به عنوان یکی از روش های درمانی و یا آموزشی در برنامه های زوج درمانی به کاربرده شود.
پیش بینی رفتار صرفه جویی برق خانگی: نقش انگیزش و نیاز اجتماعی به مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
33 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد. روش: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار صرفه جویی برق خانگی در مصرف کنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدل سازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام مصرف کنندگان برق در سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. حداقل حجم نمونه با استفاده از روش ساپر (2021) برابر با 256 نفر برآورد شد؛ با این وجود تعداد شرکت کنندگان پژوهش برابر با 684 نفر بود. ابزارهای مورداستفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه سنجش ویژگی های جمعیت شناختی و ویژگی های منزل مسکونی (DHC)، مقیاس صرفه جویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی (SESSSU)، مقیاس انگیزش نسبت به صرفه جویی برق (MTSES) و مقیاس سنجش رفتار صرفه جویی در مصرف برق (ESBS) بود که در مجموع 57 سؤال و گویه را در بر می گرفت. داده ها با استفاده از امکانات گوگل فرم جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزارهای Smart PLS 3.3.3 و SPSS 26 به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که نیاز اجتماعی به مصرف برق 35 درصد از انگیزش صرفه جویی برق را تبیین می کند (00/0P=). همچنین انگیزش صرفه جویی برق 38 درصد از رفتار صرفه جویی برق را تبیین کرد (00/0P=). در بین مؤلفه های انگیزش صرفه جویی برق، بیشترین رابطه با سازه اصلی به ترتیب در انگیزش یکپارچه، انگیزش همانندسازی شده، درونی و درون فکنی شده مشاهده شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که افزایش رفتار صرفه جویی برق از طریق تحریک انگیزش توسط نیاز اجتماعی به مصرف برق ممکن است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در سیاستگذاری ها و مداخلاتی که هدف خود را رفتار مصرف کننده و افزایش صرفه جویی قرار می دهند، مورد استفاده قرار گیرد.
طلاق عاطفی و طرحواره های هیجانی در زوجین دارای تجربه طلاق عاطفی: نقش واسطه ای هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
361 - 377
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، طلاق عاطفی و طرحواره های هیجانی در زوجین دارای تجربه طلاق عاطفی: نقش واسطه ای هوش هیجانی انجام شد. روش پژوهش: روش این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره منطقه 1 شهر تهران با حیطه مشاوره ی زوج درمانی در سال 1400 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 220 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای طلاق عاطفی (گاتمن، 1999)، طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) و هوش هیجانی (بار-آن، 1980) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V22 و Amos-V22 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایچ پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد طرح واره های هیجانی بر طلاق عاطفی در زوجین دارای تجریه طلاق عاطفی مراجعه کننده به مرکز روان-شناسی تهران تأثیر مستقیم ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد طرح واره های هیجانی بر طلاق عاطفی با میانجیگری هوش هیجانی در زوجین دارای تجریه طلاق عاطفی مراجعه کننده به مرکز روان شناسی تهران تأثیر غیرمستقیم ندارد.
دیدگاه پرستاران بخش کرونای بیمارستان های شهر یزد ازمفهوم مراقبت مشفقانه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: در همه گیری کووید-19پرستاران نقش اصلی مراقبت را در تیم درمان برعهده داشتند مفهوم مراقبت به عنوان جوهره پرستاری شناخته شده و امروزه مراقبت مشفقانه با تاکیدی که بر ارزشهای اخلاقی و انسانی دارد بطور ویژه ای مطرح گردیده است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف کاوشی بر دیدگاه پرستاران شاغل در بخش کووید-19، درخصوص مراقبت مشفقانه انجام گرفت تا با شناساندن این نوع مراقبت، بتوان خدمات بهتری به بیماران ارائه نمود. روش : روش پژوهش حاضر، کیفی و براساس راهبرد پدیدارشناسی توصیفی بوده و نمونه پژوهش از بین پرستاران شاغل در بخش کووید-19 بیمارستانهای شهدای کارگر وشهید رهنمون یزد بر اساس نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع داده ها یعنی تا نفر شانزدهم (16) ادامه یافت. مصاحبه ها با رعایت اصول اخلاقی و کسب اجازه از مصاحبه شوندگان ضبط و کلمه به کلمه نوشته شد. برای تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده گردید. یافته ها: پس از استخراج مفاهیم، و تحلیل آنها، 17مقوله فرعی و درنهایت 9 مقوله اصلی شامل داشتن دید انسانی به بیمار، شفقت الهی، شفقت عجین شده با پرستاری، تحمل پریشانی، همدردی، رفتار مشفقانه، قانون عمل و عکس العمل، عدم اجبار و توجه مشفقانه استخراج شد. نتیجه گیری: ، پژوهش حاضر نشان داد که مراقبت مشفقانه یک فرآیند ذاتی، انسانی و معنوی است که لازمه آن، داشتن یکسری از مهارت های ویژه است، از نتایج این پژوهش می توان جهت شناساندن وگسترش این نوع مراقبت در مراکز درمانی و بالتبع آن رسیدگی بهتر به بیماران و بهبودی سریعتر آنان بهره جست.
ویژگی های روان سنجی مقیاس تفکر آینده نگر در کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
46 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف : آینده نگری مجموعه ای از توانایی های شناختی است. که شامل پیش بینی حالت های ممکن آینده و نیازهای خود است. این مهارت برای برنامه ریزی، غلبه بر موانع و رسیدن به موفقیت به افراد کمک می کند. یکی از جدیدترین ابزارهای سنجش توانایی تفکر آینده نگر در کودکان، مقیاس تفکر آینده نگر کودکان (مازاچووسکای و مهی، 2020) است که ویژگی های روان سنجی آن برای استفاده در جمعیت کودکان ایرانی مورد مطالعه قرار نگرفته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی و مقطعی بود. تعداد 200 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی (139 پسر و 61 دختر) که در سال تحصیلی 1399- 1400 مشغول به تحصیل بودند، به شیوه در دسترس انتخ اب ش دند و مقیاس مورد نظر به همراه چک لیست جمعیت شناختی به شیوه برخط در اختیار والدینشان قرار گرفت. برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس تفکر آینده نگر کودکان از تحلیل عاملی تائیدی، بررسی همسانی درونی خرده مقیاس ها، روش دونیمه کردن گاتمن و ضریب آلفای کرونباخ با کمک نرم افزارهای تحلیل آماری LISREL8.8 و SPSS24 استفاده شد. یافته ها : تحلیل محتوای مقیاس تفکر آینده نگر کودکان نشان داد که مدل پنج عاملی مقیاس برازشی متوسط و روایی سازه مطلوبی دارد. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ و دونیمه کردن گاتمن برای نمره کل مقیاس به ترتیب 89/0 و 85/0 بود که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. نتیجه گیری : از یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقیاس تفکر آینده نگر کودکان روایی و پایایی مطلوبی در جمعیت ایرانی دارد و پژوهشگران حاضر کاربست نسخه فارسی مقیاس تفکر آینده نگر کودکان را برای بررسی توانایی های شناختی مرتبط با آینده نگری کودکان ایرانی مناسب می دانند.