فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۸۱ تا ۷٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر سازگاری رفتاری، اضطراب و ترس دندانپزشکی کودکان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان ۱۱ الی۷ ساله مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی تبریز در طول سال 1399 که دچار ترس و اضطراب بودند، تشکیل دادند. از بین کودکان مراجعه کننده به شیوه در دسترس تعداد30 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. به طوری که گروه آزمایشی درمان فرا تشخیصی را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه و طی 3 ماه دریافت کرد؛ در حالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بررسی ترس کودکان- زیر شاخص دندانپزشکی (CFSSS) (کاتبرت و ملامد، 1982)، پرسشنامه اضطراب دندانپزشکی (DAQ) ونیهام و همکاران، 1980) و مقیاس رفتاری سازگاری (ABS) (فرانکل، 1962) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). در واقع درمان فراتشخیصی باعث کاهش ترس و اضطراب و افزایش سازگاری رفتاری کودکان در دندانپزشکی می شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی بر بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
113-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از پژوهش ها نشان می دهد که دین و معنویت در افزایش بهزیستی روانی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی در بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی بود. روش کار: روش این پژوهش کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون-پس آزمون است. از میان افراد مبتلا به افسردگی که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، 42 نفر انتخاب شدند و درنهایت 30 نفر تا اتمام پژوهش باقی ماندند. 15 نفر درمان شناختی-رفتاری سنتی و 15 نفر درمان شناختی-رفتاری مذهبی را به صورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5 (SCID-I)، پرسش نامه های دین داری گلارک و استاک (CRS)، افسردگی بک؛ ویراست دوم (BDI-II)، عاطفه مثبت و منفی واتسون (PANAS) و امید اشنایدر (AHS) بود که شرکت کنندگان یک هفته پیش از شروع درمان و یک هفته بعد از اتمام جلسات درمانی به پرسش نامه ها پاسخ دادند. هر شیوه نامه شامل 10 جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی-رفتاری سنتی موجب افزایش امید و مؤلفه های آن شد (001/0P<). همچنین، اگرچه دو درمان مذهبی و سنتی به طور معناداری موجب افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی شدند، اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: اگرچه درمان شناختی-رفتاری مذهبی موجب تقویت امید افراد می شود اما باید به لحاظ مؤلفه ها و فنون روان شناختی آمیخته به معنویت تقویت شود تا اثربخشی آن در افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی بیشتر شود.
The Impact of Brief Imago-based skills training on Self-Compassion, Life Quality and Marital Commitment of Women Who Filed for Divorce in Neishabour City(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of the present study was to investigate the effect of brief imago-based skills training on self-compassion, quality of life and marital commitment of women who filed for divorce. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest and follow-up design. The population included all women who filed for divorce, either referring or were referred to the psychological and counseling centers under the supervision of Welfare Organization in Neishabour. The sample was selected purposively. Then, 30 women were randomly assigned to the experimental and the control groups (i.e., each group included 15 participants). Data collection instruments included Neff’s Self-Compassion Scale (2003), World Health Organization’s short form of Quality of Life Scale (1989) and Adams and Jones’ Marital Commitment Questionnaire (1997). Data analysis was performed through multiple analyses of variance using SPSS software (version 25). The results showed that brief imago-based skills training positively affected self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce. Furthermore, the effectiveness of imago-based skills training in self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce was sustained. As a result, this treatment can be used by psychologists, counselors, and clinicians in psychological interventions related to self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.
اثر بخشی طرحواره درمانی بر باورهای فراشناختی، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
121 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر کرمان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به صورت هدفمند از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره و روان شناسی شهر کرمان انتخاب شدند و به منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسشنامه های باورهای فراشناختی، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری تعداد 40 نفر از مراجعه کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های باور فراشناخت ولز و همکاران، آمیختگی فکرکنش تورداسون و راچمن و نشخوار فکری هوکسما و مارو بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر تأثیر دارد. به طوری که طرحواره درمانی گروهی باعث کاهش باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوارفکری در زنان می شود. طرحواه درمانی شیوه مناسبی جهت تعدیل ابعاد باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر است.
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی؛ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زوجین پایه گذار خانواده و خانواده رکن اصلی جامعه هستند به همین دلیل سلامت و پویایی جامعه در گرو سلامت خانواده و زوج است. از آنجا که هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق است، از نظر نوع پژوهش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه زوجین در آستانه طلاق شهر لار استان فارس بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق برای اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی از پرسشنامه نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی)؛ پرسشنامه جهت گیری دینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه عواطف مثبت و منفی استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان دهنده آن است که بین نگرش های ناکارآمد و عواطف منفی با روابط فرازناشویی رابطه مثبت وجود دارد. ارتباط بین نگرش های دینی با روابط فرازناشویی، منفی است و بین عواطف مثبت و روابط فرازناشویی رابطه معناداری وجود ندارد.
پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین عادی و متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۷۸-۱۷۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت ارتباط، الگوهای ارتباط و طرحواره های ناسازگار اولیه ازجمله عوامل پیش بینی کننده طلاق هستند که پژوهش های متعددی نقش آن ها را به تنهایی در طلاق بررسی کرده اند. اما تاکنون پژوهشی که نقش این سه عامل را همزمان در زوجین متقاضی طلاق و عادی مقایسه کند، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره پیش از طلاق و زوجین عادی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 400 نفر زوج متقاضی طلاق منطقه 4 تهران بود که در شش ماهه نخست سال 1399 توسط محاکم خانواده به مراکز مشاوره پیش از طلاق ارجاع شدند و 400 زوج عادی نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ (FS-QS) 1998، مهارت های ارتباطی کوئین دام (CSTR) 2004 و الگوهای ارتباطی (CPQ) 1991 بود که توسط نمونه های پژوهش پاسخ داده و با استفاده از آزمون مانوا و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 53 تا 70 درصد واریانس طلاق توسط طرحواره های ناسازگار اولیه، 45 تا 61 درصد توسط مهارت ارتباط و 17 تا 22 درصد طلاق توسط الگوهای ارتباط تبیین می شود. مهارت ارتباط زوجین متقاضی طلاق ضعیف تر از زوجین عادی بود و الگوهای ارتباطی کناره گیری - توقع و اجتناب متقابل در زوجین متقاضی طلاق بیشتر از زوجین عادی بود. طرحواره های زوجین متقاضی طلاق تنها در دو طرحواره ناسازگار اولیه بی اعتمادی و خودکنترلی ناکافی کمتر از زوجین عادی بود و میانگین 13 طرحواره دیگر آن ها بیش تر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد در مشاوره های پیش از ازدواج، با آموزش و ارتقاء مهارت ارتباط و الگوی ارتباط، همچنین طرحواره درمانی می توان میزان تقاضای طلاق را کاهش داد.
مدل یابی پرخاشگری در مدرسه براساس عملکرد خانواده، روان رنجورخویی و جو مدرسه: نقش واسطه ای باوربه پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
77 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار پرخاشگرانه یکی از معضلاتی است که بر نوجوانان به ویژه روند رشد و عملکرد تحصیلی آن ها تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر مدل یابی پرخاشگری در مدرسه بر اساس عملکرد خانواده، روان رنجورخویی و جو مدرسه با نقش واسطه ای باور به پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه (دوره دوم) شهرستان هرسین در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1918 بود که به صورت تصادفی خوشه ای تعداد 450 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های پژوهش به کمک پرسش نامه های شیوه سنجش خانواده مک مستر (بالدوین و بیشاب،1983)، پرسش نامه جو و هویت مدرسه (لی و همکاران، 2017)، پرسش نامه شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985)، مقیاس تجدید نظر شده باور به پرخاشگری (کمپبل، مونسر، مک منیوس و وودهاوس، 1999)، پرسش نامه همدلی و همدردی در نوجوانان (ووزن و همکاران، 2015)، پرسش نامه دلبستگی به مدرسه (موتون، دی وایا و گلازیر، 1993)، مقیاس پرخاشگری (اورپیناس و فرانکوسکی، 2001) گردآوری گردید. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS27 و 27AMOS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل تدوین شده پرخاشگری در مدرسه از برازش مناسبی برخوردار است و عملکرد خانواده، روان رنجورخویی، جو مدرسه، باور به پرخاشگری، همدلی، دلبستگی به مدرسه اثر مستقیم بر پرخاشگری دانش آموزان در مدرسه دارند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، عملکرد خانواده، روان رنجورخویی، جو مدرسه، باور به پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه نقش مهمی در پرخاشگری دانش آموزان در مدرسه دارند.
اثربخشی طرح واره درمانی فردی و خانواده محور، با و بدون درمان حمایتی، در کاهش نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
49 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح واره درمانی فردی و خانواده محور با درمان حمایتی بر نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد . روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون است . جامعه آماری بیماران با تشخیص قطعی اختلال شخصیت مرزی بودند که به بیمارستان قدس شهر سنندج در سالهای 1399 و1400 مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود که در نهایت 60 نفر مرد به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند و به صورت تصادفی در گروه های درمانی مورد نظر تقسیم شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین نشانگان اختلال شخصیت مرزی در گروه های مورد نظر در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 > P). همچنین نتایج کوواریانس چند متغییره نشان می دهد که طرحواره درمانی فردی، خانواده محور با درمان حمایتی باعث بهبود در مؤلفه های اختلال شخصیت مرزی شده است (05/0>p ) .بر اساس ضریب اتا بیشترین تأثیر بر روی تهی بودن با 41 درصد و کمترین تأثیر را بر روی خشم انفجاری با 22 درصد وجود داشته است. نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که طرحواره درمانی های استفاده شده در کاهش مؤلفه های اختلال شخصیت مرزی از کارایی لازم برخوردار است بنابراین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی به کار گرفته شود.
Comparing the effectiveness of good enough child-rearing training schema therapy approach and positive parent program training on parent-child conflict in mothers of children with conduct disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Conduct disorder is one of the most serious and complex complications in school-aged children. This study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of efficient child-rearing training with the schema therapy approach and positive parenting training on the parent-child conflict in mothers of children with conduct disorders. The method of the current research was a quasi-experimental one with pre-test-post-test method plus a control group and a follow-up stage. The population included all mothers of students with conduct problems in the second grade of elementary school in Tehran in the academic year of 2020-2021. From this population, after the implementation of the Sprafkin test (the fourth edition) a sample of 60 participants (three groups of 20 people from mothers of children, including two experimental groups and one control group) were selected using the availability sampling. They were given Sprafkin children's behavioral syndrome questionnaire and the parent-child conflict questionnaire. The results were analyzed using repeated measurements analysis of variance. The results indicated that both interventions led to a significant reduction in parent-child conflicts. Also, there was no significant difference between their effectiveness. In general, the results revealed that efficient child-rearing training with schema therapy approach and positive parenting training has a significant effect on parent-child conflict. The results of this study can be benefited in psychology, especially in the field of parenting.
اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر آشفتگی زوجی و تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
87 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی کتل بر آشفتگی رابطه زوجی و تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در تابستان 1399 در شهر ارومیه بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان-شناختی پندار، روان بنیان و بهراز مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های برش 20 تا 28 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن (2003) و آشفتگی رابطه زوجی براتی و ثنایی (1394) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر آشفتگی رابطه زوجی و تمایزیافتگی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و آشفتگی رابطه زوجی را به طور معناداری کاهش داده و میزان تمایزیافتگی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به زوج درمانی شخصیتی- سیستمی نقش مهمی در کاهش آشفتگی رابطه زوجی و بهبود تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده دارد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
167 - 175
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر از بیماران بیمارستان شهید مدنی تبریز که در بازه زمانی 15 مرداد 1398 تا 15 مرداد 1399 تحت جراحی بای پس عروق کرونری قرار گرفته اند، تشکیل می دادند که به همراه همسران خود در پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری داتیلیو قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود علایم افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری می شود (001/0P=). زوج درمانی شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در شناخت ها و رفتارهای زوجین با استفاده از تکنیک های متعدد و آموزش مهارت های مؤثر می تواند به بهبود روابط زوجین و افزایش حمایت عاطفی آنان و در نتیجه درمان اختلالات روانشناختی بیماران مؤثر باشد.
اثر بخشی روان پویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی ، نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی ، نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود .طرح پژوهش از نوع پژوهش موردی است . در این پژوهش 3 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تک موردی(A-B-A) استفاده شد. پس از تعیین خط پایه مداخله را آغاز و هشت جلسه ی یکساعته به فراخور حال بیمار درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر روی هریک از افراد نمونه انجام شد و در نهایت به منظور تعیین اثربخشی درمان روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی و نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی مجددا درمانجویان توسط پرسشنامه ها بعد از پایان هر جلسه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که در رابطه با متغیر ترس از ارزیابی منفی، درمان روان پویشی کوتاه مدت با تاثیر بسیار خوب برای مورد اول، مورد دوم و مورد سوم نتیجه داده است . در رابطه با نارضایتی بدنی، درمان روان پویشی کوتاه مدت با تاثیر بسیار خوب برای مورد دوم و با تاثیر نسبتاً خوب برای مورد اول، سوم نتیجه داده است .در رابطه با متغیر علایم بدشکلی بدنی با تاثیر نسبتاً خوب برای مورد اول، دوم و سوم بوده است.در نهایت بر اساس نتایج حاصله می توان گفت روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی و نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی تاثیر دارد.
اثربخشی آموزش پیشگیری از ابتلا به بیماری کووید-19 بر اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
109 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کروناویروس، یک بیماری حاد تنفسی، اولین بار در دسامبر 2019 در ووهان چین گزارش شد. ظهور مسائل مربوط به سلامت روان در طول همه گیری COVID-19 کاملاً غیرمنتظره نبود. مواردی از افزایش علائم استرس، سردرگمی، خشم، اضطراب و افسردگی گزارش شده است. ادبیات مربوط به مداخلات یا دستورالعمل ها برای مدیریت اثرات سلامت روانی ویروس محدود است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش پیشگیری از ابتلا به بیماری کووید-19 بر اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر (در دو گروه 15 نفری آزمایش و گروه کنترل) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که بعد از مداخله آموزشی، میانگین نمرات اضطراب بیماری کرونا و مولفه های آن (علائم جسمانی و روانی) در گروه آزمایش بطور چشمگیری نسبت به گروه کنترل در پس-آزمون کاهش یافت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که ترکیبی از پروتکل های آموزشی برای پیشگیری و افزایش آگاهی در مورد ویروس کرونا و نحوه انتشار آن، آموزش تکنیک های ذهن آگاهی و اصلاح تفکر معیوب موجب کاهش قابل ملاحظه ای در اضطراب بیماری کرونا شده است.
چالش های زناشویی زوج های نابارور: یک بررسی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین چالش های زناشویی زوج های نابارور بود. روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش حاضر، شیوه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی است، دامنه شمول پژوهش زنان و مردان ناباروری هستند که برای درمان پیشرفته ناباروری به پژوهشگاه رویان و دفتر مددکاری اجتماعی و مشاوره خانواده مراجعه کرده اند. پژوهشگر با شیوه نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 زوج پرداخت و داده های بدست آمده را بر اساس شیوه عملی کولایزی تحلیل کرد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر با بررسی و دسته بندی کدهای توصیفی حاصل از متون مصاحبه، 27 مقوله فرعی را شناسایی نموده و با توجه به شباهت و قرابت معنایی آنها، در 6 مفهوم اصلی شامل: چالش در تصمیم گیری و پذیرش درمان، چالش های مربوط به کنش ها و واکنش های خانواده و اطرافیان، نگرانی از عدم پذیرش فرهنگی و اجتماعی و دغدغه های شرعی، نگرانی های ناشی از احتمال بروز نقایص جسمی، ذهنی و رفتاری کودک، چالش های تأثیرگذار بر زندگی مشترک و چالش های اقتصادی درمان ناباروری دسته بندی نموده است. نتیجه گیری: مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می رسد استفاده گسترده تر از خدمات مشاوره مامایی و روانشناسی برای زوج های نابارور و اطرافیان آنها در مراکز درمان ناباروری، برای این زوجها کمک کننده است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس استیگمای عموم کووید-19 در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
151 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری انگ زنی اجتماعی برای بیماری های واگیردار و تهدیدکننده سلامتی مانند ایدز ساخته شده است. در زمینه اندازه گیری انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 ابزار مشخص اندازه گیری وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 بر روی جمعیت ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر کمی از نوع هنجاریابی بود. تعداد 322 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در شهر اصفهان که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند، از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. برای ساخت مقیاس، ابتدا با 40 نفر از افراد (20 نفر بدون سابقه ابتلا به کرونا و 20 نفر با سابقه ابتلا به کرونا)، مصاحبه های عمیقی انجام شد. بر اساس تحلیل محتوای مصاحبه ها و نظریه فلان و لینک (2013) پرسشنامه اولیه با 20 گویه طرح ریزی شد. برای بررسی روایی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه استفاده شد. برای بررسی پایایی از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: فرم نهایی پرسشنامه با 12 گویه و 3 عامل تصورات قالبی، احساس های منفی و رفتارهای اجتنابی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه مناسب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 نشان دهنده ی پایا بودن این پرسشنامه است . نتیجه گیری: پرسشنامه انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر در سنجش انگ زنی اجتماعی کرونا استفاده نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
33 - 55
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد مخدر در صدر تهدیدها و آسیب های اجتماعی و از غم انگیزترین معضلات جوامع امروزی است که منشأ بسیاری از کج رفتاری ها و جرایم محسوب شده و تحت تأثیر عوامل روان شناختی بسیاری قرار دارد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد دارای اختلال سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده بود. پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان 20 تا 45 ساله دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر رباط کریم، از اسفند 1399 تا خرداد 1400بودند. که از بین آن ها نمونه ای به حجم 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه (18 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه) به تصادف جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه خودتنظیمی ارادی (فروند و بالتز، 2002)، پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسش نامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) بود. گروه آزمایش تحت 10 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2004) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS22 انجام شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر سه متغیر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در گروه آزمایش تأثیرگذار است (0001/0p<) و میانگین گروه آزمایش در پس آزمون، به صورت معناداری بیشتر از میانگین گروه گواه است (0001/0>p). نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش است؛ بنابراین می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر رویکردهای درمانی موجود به عنوان گزینه مناسبی برای افراد دارای سوءمصرف مواد و درنتیجه کاهش بزهکاری و هزینه های مادی و معنوی نهادهای نظامی و قضایی بهره برد.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت CFT بر کیفیت زندگی وتوانمندسازی روان شناختی سربازان وظیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر کیفیت زندگی و توانمندسازی روان شناختی سربازان وظیفه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی سربازان وظیفه نیروی انتظامی شهر بوکان در سال 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری در دسترس از بین افراد داوطلب واجد شرایط تعداد 30 نفر وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) بود. گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بعد از مداخله، اثر درمان مبتنی بر شفقت بر کیفیت زندگی و توانمندسازی روان شناختی معنادار بود (01/0>p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان مبتنی بر شفقت روش مداخله ای مناسبی برای افزایش کیفیت زندگی و توانمندسازی روان شناختی سربازان وظیفه است. بنابراین به کارگیری این روش درمانی به تنهایی یا در ترکیب با سایر برنامه های مداخله ای می تواند موجب افزایش کیفیت زندگی و توانمندسازی روان شناختی سربازان شود.
گونه شناسی دعاهای پیامبران (علیهم السلام) در قرآن کریم
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
184 - 166
حوزههای تخصصی:
عنایت انبیاء(ع) به دعا و اصرار بر آن در همه حال حاکی از جایگاه و اهمیت آن در ادیان توحیدی می باشد. وقتی دعوتگران به معنویت، خود این اندازه به دعا می پردازند و از آن مدد می طلبند، سزاوار است که در مفهوم و گستره پیامدهای معنوی نیایش، تامل بیشتری داشته باشیم؛ چرا که پیامبران به دلیل نزدیک بودن به منبع لایزال وحی، این بصیرت را به دست آورده اند که دعا در میان اسباب تقرب و تکامل، جایگاهی ویژه دارد. پرسش اساسی در این تحقیق این است که بر اساس آیات قرآن، پیامبران در ادعیه خود چه خواسته هایی از خداوند متعال داشته اند؟و در ساختار این ادعیه چه تفاوت ها وشباهت هایی وجود دارد؟. در این پژوهه تلاش شده است با بهره گیری از روش توصیفی و با مطالعه اسنادی و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا به بررسی ادعیه پیامبران در قرآن پرداخته شود، تا با فهم آن بتوانیم از روش انبیاء در مسیر بندگی و رسیدن به کمال نهایی الگوبرداری نماییم. بررسی ها حاکی از آن است که در قرآن کریم ادعیه 12تن از انبیاء ذکر شده است. انبیاء برای بیان ادعیه خود از روش مستقیم و غیر مستقیم و به صورت ایجابی و سلبی استفاده نمودند. بیشترین ادعیه در قرآن به حضرت نوح و حضرت موسی اختصاص داده شده است. طلب غفران و هدایت، موضوعی بود که در همه ادعیه تکرار شده است. رعایت ادب و تواضع در ادعیه تمامی انبیاء دیده می شود. برخی از انبیاء مانند حضرت ایوب، حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت یوسف و حضرت ابراهیم در دعاهای خود به برخی از خصوصیات الهی مانند غفور، سمیع، علیم و... اشاره نمودند. حضرت ابراهیم تنها پیامبری بود که در ادعیه خود برای حضرت محمد دعا نمود و قبل از بیان خواسته خویش به ستایش الهی پرداخت. تنها دعایی که خداوند آن را به انبیاء آموزش داد مربوط به حضرت محمد (ص) بود و آن تقاضای فزونی علم بود.
تجربه زیسته زنان متأهل دارای ازدواج بدون رضایت والدین: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
225 - 252
حوزههای تخصصی:
چکیده چکیده زمینه: ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیازهای انسان همواره پیش روی او بوده است و افراد همیشه سعی می کنند بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا زندگی سرشار از رضایت داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته در زنانی است که بدون رضایت والدین ازدواج کرده اند. روش : پژوهش با رویکرد کیفی و الگوی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه 15 نفر از زنانی که بدون رضایت خانواده خود ازدواج کرده و به همین دلیل با خانواده مبداء خود ارتباط ندارند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافت. روش تحقیق کیفی مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تمام مصاحبه ها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 4 درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی بررسی و استخراج شد. درون مایه های اصلی که شامل: رضایت زناشویی، احساس تنهایی، تحمل پریشانی و حمایت متقابل بود. نتیجه گیری: با توجه به فرهنگ ایرانی و تاثیر عمیق خانواده، مسئله رضایت خانواده و والدین موردی هست که زوجین در حین انتخاب و تصمیم خود برای ازدواج، باید مورد توجه ویژه قرار دهند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از رضایت زناشویی پایین، احساس تنهایی بالا، و حمایت متقابل پایین در زنان مورد پژوهش بود. همچنین تحمل پریشانی به نسبت بالا از نتایج به دست آمده است. کلیدواژگان: تجربه زیسته، زنان، ازدواج، بدون رضایت والدین، مطالعه پدیدارشناسی