فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای پرداخته است. هدف اصلی این مطالعه، شناسایی عوامل روان شناختی مؤثر بر گرایش به اعتیاد و تحلیل روابط میان این متغیرها است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال ۱۴۰۰ بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و در مجموع ۲۸۵ دانشجو از دانشکده های مختلف این دانشگاه در مطالعه شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد شامل مقیاس گرایش به اعتیاد، تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای جمع آوری و با روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای به طور معناداری گرایش به اعتیاد را پیش بینی می کنند. در میان این متغیرها، سبک های مقابله ای با ضریب پیش بینی ۰.۵۰ بیشترین تأثیر را داشتند، در حالی که تمایزیافتگی خویشتن (۰.۴۵) و خودمیانبینی (۰.۳۲) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد افرادی که تمایزیافتگی خویشتن پایین تر و سبک های مقابله ای ناکارآمدتری دارند، بیشتر در معرض گرایش به اعتیاد هستند.این پژوهش با تأکید بر نقش عوامل روان شناختی، کاربردهای مهمی در طراحی مداخلات پیشگیرانه و درمانی مرتبط با اعتیاد دارد. نتایج می تواند به عنوان پایه ای علمی برای ارتقاء سلامت روانی و کاهش رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
Parental Verbal Abuse, Substance Use and Self-Esteem as Predictors of Mental Health among In-School Adolescents in Lagos, Nigeria
حوزههای تخصصی:
Objective: Mental health has remained an issue that affects various age groups with different levels of outcomes. One age group that needs urgent attention is the in-school adolescents. Studies have used various predictors to explore in-school adolescents’ mental health with varied results. Therefore, this study investigated parental verbal abuse, substance use and self-esteem as predictors of mental health among in-school adolescents in Lagos, Nigeria. Methods: A cross-sectional survey research design was adopted while purposive and convenience sampling techniques were used to select three local government areas and 200 in-school adolescents for the study. Data were collected using General Health Questionnaire (GHQ-12), Hare Self-esteem Scale, Verbal Abuse Questionnaire and Substance Use Scale and analyzed using multiple regression analysis. Results: The results revealed that parental verbal abuse, substance use and self-esteem jointly predicted mental health among study participants [R2=.12, F (4,199) = 6.64, p <.05]. Also, parental verbal abuse (β = -.20, p < .05) and self-esteem (β = -.20, p < .05) independently predicted mental health among study participants. However, substance use (β = -.11, p >.05) did not independently predict mental health among study participants. Conclusion: The study concludes that parental verbal abuse, substance use and self-esteem are strong predictors of mental health among study participants. The paper recommended that in order to enhance the mental health of in-school adolescents, government and other stakeholders should advocate for the development and implementation of policies that prioritize mental health support and resources for adolescents within Lagos State and Nigeria.
مخاطره الگوریتم متروپلیس هستینگز روبینز مونرو در مدل های چندارزشی چند بعدی نظریه سوال پاسخ با در نظر گرفتن نقش داده های گمشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
7 - 31
حوزههای تخصصی:
کارایی و سوگیری برآورد پارامترها، در اندازه گیری های علوم رفتاری یکی از مهمترین موضوعات روانسنجی است. وجود الگوریتم های گوناگون مانند MHRM و کاربرد آنها در آزمون های دارای داده گمشده، یکی از چالش های موجود در حوزه مدل های نظریه سوال پاسخ است. هدف این پژوهش بررسی مخاطره الگوریتم MHRM در مدل های چند بعدی نظریه سوال پاسخ در داده های چند ارزشی با در نظر گرفتن مکانیزم و میزان داده گمشده متفاوت، بود. روش پژوهش مورد استفاده آزمایشی و با استفاده از طرح پس آزمون چند گروهی بود. نمونه مورد مطالعه براساس مطالعات شبیه سازی تحت شرایط مختلف متغیرهای مستقل (نوع الگوریتم، نوع داده گمشده و میزان داده گمشده) در 27 حالت با 100 تکرار برای هر کدام، ایجاد شد. مدل مورد استفاده مدل پاسخ مدرج چندبعدی و پارامترهای مورد بررسی شیب و آستانه سوالات بود. جهت بررسی مخاطره هر یک از پارامترها در حالت های مختلف آزمایشی شاخص میانگین توان دوم خطاها (MSE) مورد استفاده قرار گرفت. جهت تولید و تحلیل داده ها ار نرم افزار آماری R استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوریتم MHRM در قیاس با الگوریتم های EM و MCEM دارای مخاطره برآورد کمتری است. همچنین نتایج نشان داد که در میزان مخاطره پارامترهای شیب و آستانه، بین سه مکانیزم متفاوت داده های گمشده تفاوت معنی داری وجود دارد ولیکن در رابطه با متغیر مستقل میزان داده های گمشده، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین بین نوع الگوریتم و مکانیزم گمشدگی نیز تعامل معنی داری وجود داشت که حکایت از عملکرد مطلوب الگوریتم MHRM داشت. در نتیجه زمانی که از این الگوریتم استفاده می شود، میانگین و واریانس MSE پارامترهای شیب و آستانه در هر سه مکانیزم گمشدگی، همزمان که کاهش می یابند، به یکدیگر نزدیک نیز می شوند. پس می توان گفت کاربرد الگوریتم MHRM در داده های با میزان داده گمشده بالا و انواع گمشدگی، ضروری است. بنابراین، به پژوهشگران توصیه می شود که از الگوریتم MHRM در تحلیل داده های با ساختار پیچیده از قبیل میزان داده گمشده بالا و انواع مکانیزم گمشدگی بهره گیرند.
رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معنای زندگی از نیازهای انسان تلقی می شود و فقدان معنا در زندگی علت بسیاری از مشکلات روانشناختی است. لذا پژوهش حاضر با هدف رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام در سال تحصیلی 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل تاب آوری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (559/0=r و 006/0>P). همچنین بین نمره کل پرخاشگری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (627/0-=r و 009/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نقش مؤثر و مفید معنای زندگی، ضرورت دارد در راستای افزایش معنای زندگی برنامه ریزی های مدون در دستور کار قرار گیرد.
بررسی کفایت روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در جمعیت عمومی و دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
337 - 366
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در دو گروه جمعیت عمومی و دانشجویی بود. بدین منظور دو مطالعه انجام شد. جهت بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در مطالعه اوّل 450 نفر از جمعیت عمومی شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های غنای زندگی روان شناختی (Oishi et al.)، افسردگی – فرم کوتاه (Beck et al.) و معنای زندگی (Steger) پاسخ دادند. در مطالعه دوّم، 220 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند؛ با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های غنای زندگی روان شناختی (Oishi et al.)، مقیاس شکوفایی (Diener et al.)، مقیاس احساس مثبت و منفی (Diener et al.) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al.) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-21 تحلیل شدند. روایی محتوایی، سازه، همگرا و واگرای پرسشنامه مذکور به ترتیب با استفاده از نظر متخصصان روان شناسی تربیتی و بالینی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب همبستگی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. متخصصان معرف بودن ماده های پرسشنامه را برای سنجش غنای روان شناختی تأیید کردند. در مطالعه اوّل به منظور روایی سازه از هر دو نوع تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیلی عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه غنای روان شناختی متشکل از سه عامل تحت عناوین تجربیات جدید و متنوع، تجربیات غیرمعمول و عدم یکنواختی است. تحلیل عاملی تأییدی نیز انطباق مدل سه عاملی با داده ها را تأیید کرد. همچنین در این مطالعه ارتباط منطقی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط از روایی همگرا و واگرای این پرسشنامه حکایت دارد. در مطالعه دوّم نیز تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل سه عاملی غنای روان شناختی با داده ها منطبق است. در این مطالعه نیز ارتباط منطقی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط از روایی همگرا و واگرای پرسشنامه حکایت دارد. در هر دو مطالعه ضریب آلفای کرونباخ تأییدکننده اعتبار پرسشنامه است. در مجموع یافته های پژوهش نشان می دهد که پرسشنامه مذکور از شاخص های روان سنجی مناسب برای اندازه گیری غنای روان شناختی جمعیت عمومی و دانشجویی برخوردار است؛ و می تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
ماهیت و نشانه های بحران شغلی در پرستاران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین ماهیت و نشانه های بحران شغلی بر اساس تجارب زیسته پرستاران بود. این پژوهش از نوع کیفی بود که پژوهشگر با استفاده از روش داده بنیاد اقدام به جمع آوری و تحلیل داده ها نموده است. به این منظور 21 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر تهران در سال 1403 که تجربه مواجه با بحران شغلی را داشتند به طور هدفمند انتخاب و تا رسیدن داده ها به حد اشباع مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش استراوس و کوربین (2014) انجام شد. با تحلیل داده ها، «بحران شغلی پرستاران» به عنوان مسأله اصلی شناسایی شد. در بخش شرایط علی، «برنامه ریزی نامناسب شغلی» و «شرایط محیطی دشوار»، در بخش شرایط مداخله گر، «چالش های مرتبط با هماهنگی» و «ارتباط و چالش های مرتبط با تأمین امکانات» مطرح شدند. در بخش شرایط زمینه ای، «سیاست های مدیریتی نادرست»، «فشارهای خانواده و اقوام»، و «تحریف های شناختی شناسایی» شدند. در بخش پیامدها، «خودکارامدی منفی»، «تجربه استرس و اضطراب»، و «احساس بی تفاوتی» بر جامعه پرستاری تأثیر می گذاشتند. عوامل مختلفی ازجمله برنامه ریزی نامناسب شغلی، شرایط محیطی دشوار، چالش های مرتبط با هماهنگی و ارتباط، و سیاست های مدیریتی نادرست به عنوان دلایل اصلی این بحران مطرح شدند. برای مقابله با این چالش ها، استفاده از مهارت های حل مسأله، مدیریت ارتباط با همکاران، و ایجاد امنیت های محیطی پیشنهاد شد.
نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در رابطه هویت تحصیلی با احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۵۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در رابطه هویت تحصیلی با احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر انجام شد. این مطالعه توصیفی-همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آن ها 800 نفر با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه ی احساس تعلق به مدرسه (SBSQ، بری و همکاران، 2004)، مقیاس هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، 2008) و مقیاس اشتیاق تحصیلی (AES، فردریکز و همکاران، 2004) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد هویت تحصیلی موفق با احساس تعلق به مدرسه دارای رابطه مثبت معنادار و هویت تحصیلی سردرگم با احساس تعلق به مدرسه رابطه منفی معنادار (001/0=P) دارد. اثر مستقیم اشتیاق تحصیلی بر احساس تعلق به مدرسه و همچنین هویت تحصیلی موفق، سردرگم و دیررس بر اشتیاق تحصیلی معنادار بود (001/0=P). اثر غیرمستقیم هویت تحصیلی موفق (001/0P<)، سردرگم (01/0P<)، دنباله رو (05/0P<) و دیررس (001/0P<) بر احساس تعلق به مدرسه با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی معنادار بود. به عبارت دیگر، اشتیاق تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی با احساس تعلق به مدرسه نقش میانجی دارد.
موضوع روان شناسی اسلامی، چالش ها و افق های پیش رو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و معرفی موضوع روان شناسی اسلامی، چالش ها و افق های پیش رو است. بدین منظور با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به منابع اصیل و دسته اول روان شناسی که به موضوع روان شناسی در هر رویکرد پرداخته اند، مراجعه شد. موضوع از رویکردها یا صاحبان مکاتب روان شناسی استخراج گردید. سپس طبق چهار معیار جهت گیری روان شناختی، جامعیت، برخورداری از عنصر انسجام بخش، و همسویی با اهداف بررسی و به اختصار نقد گردید. در گام دوم به فعالیت های انجام شده در حوزه روان شناسی اسلامی مراجعه و موضوعات پیشنهادی برای روان شناسی اسلامی کشف و بر اساس چهار معیار پیشین بررسی و نقد گردید. در نهایت با رجوع به منابع دست اول اسلامی مانند اسفار ملاصدرا، شفاء بوعلی، آثار علامه مصباح یزدی و کتاب های نوشته شده درباره مبانی روان شناسی اسلامی با نگاهی روان شناختی موضوع روان شناسی اسلامی استخراج و با عنوان «سازمان یافتگی ها، دگرگونی ها، حالت ها و کنش های روان و فرایندهای زیرین آن ها» به عنوان موضوع منتخب برای روان شناسی اسلامی معرفی گردید.
عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۵۴-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل همه خبرگان حوزه مبارزه با مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که از این بین براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 8 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند که از این بین 377 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی با استفاده از ضریب تغییرات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که مفاهیم به دست آمده از کدگذاری عوامل زمینه ساز دارای 3 مقوله عوامل فردی، روانی و بین فردی با 18 زیر مقوله بود. همچنین، عوامل آشکارساز با مقوله عوامل خانوادگی دارای 6 زیر مقوله و عوامل تداوم بخش با 3 مقوله عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی و 14 زیر مقوله دسته بندی شدند. نتایج بررسی بخش کمی با استفاده از روش ضریب تغییرات نشان داد که به ترتیب عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، بین فردی و محیطی بر مصرف گل و روان گردان های جدید مؤثر بودند. همچنین، با بررسی در بین همه زیرمقوله ها، ضعف اراده رتبه اول و شرایط زندگی بی ثبات رتبه آخر را داشت. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، ضعف اراده مهم ترین عامل درگرایش جوانان به اختلال مصرف گل و روانگردان های جدید بود. بنابراین، به منظور پیشگیری از این مشکل لازم است آموزش های لازم جهت آشنایی با عوارض مصرف مواد، راهکارهایی برای افزایش عزت نفس و تقویت اراده به جوانان ارائه گردد.
پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان براساس سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
93 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان براساس سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین بود. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن و والدین آن ها در سال تحصیلی ۱۴02-1401 (حدود 8000 نفر) بود که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 367 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل و چندمحوری بالینی میلون (1944،MCMI-III )، شیوه های فرزندپروری بامریند (1971،PSI ) و پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت کوهل و کازن (2009، PSDI-S) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل رگرسیون چندگانه بود. یافته ها نشان داد ویژگی های شخصیت والدین و همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه و سبک سهل گیرانه، قادر به پیش بینی اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان بوده اند (05/0>p) و در مجموع 7/57 درصد از واریانس متغیر نشانگان اختلال شخصیت نمایشی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین در پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی نقش اساسی دارند و می توانند در شکل گیری اختلال شخصیت نمایشی در فرزندان نقش بسزایی داشته باشد.
اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
181 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران در سال 1400 بود. بر این اساس تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987 AASQ,) و پرسشنامه طرح واره ناسازگار اولیه یانگ (1998YSQ-SF, ) بود. پروتکل روان درمانی تحلیلی کارکردی در 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه، درمان روان تحلیلی کارکردی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر باشد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
162 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر تبریز در سال 1402 تشکیل دادند. 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). اعضای گروه آزمایش، درمان مختص گروه خود را در 10 جلسه یک و نیم ساعته دریافت کردند؛ اما اعضای گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های بخشش ری و همکاران و صمیمیت جنسی باگاروزی بودند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با گروه کنترل، بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی را در پس آزمون افزایش داده است. تأثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی در مرحله پیگیری ماندگار بود. به نظر می رسد زوج درمانی هیجان مدار می توانند سبب افزایش بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شود، از این رو احتمالاً می تواند راهبرد درمانی مفیدی برای بهبود رابطه زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی باشند.
تجربه زیسته نوجوانان تک فرزند در تعاملات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
225 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرشناسایی تجربه ی زیسته ی نوجوانان تک فرزند بود. این پژوهش کیفی به شیوه ی پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر نوجوانان تک فرزند ساکن تهران بودند. فرایند مصاحبه ها تا زمان به اشباع رسیدن داده ها ادامه پیدا کرد و در نهایت با ۱۴ شرکت کننده به اشباع رسید. روش انتخاب شده برای تحلیل داده های به دست آمده، روش هفت مرحله ای کلایزی بود. یافته های حاصل از پژوهش حاضر چهار طبقه ی اصلی ادراک نسبت به خود، تعاملات بین فردی در خانواده، تعاملات بین فردی با دوستان و تعاملات بین فردی در مدرسه را ارائه داد. همچنین 8 زیر طبقه در این پژوهش وجود دارد که 55 سازه ی مفهومی از دیگر یافته های حاصل از این پژوهش را نشان می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اگرچه تک فرزندی دوره ای است که می تواند برای افراد و به طور خاص نوجوانان مزایایی را به همراه داشته باشد اما درعمل نوجوانان تک فرزند با چالش ها و مسائل متعددی روبرو بوده اند. به نظر می رسد متخصصین سلامت روان با بهره گیری از نتایج این پژوهش می توانند به درک عمیق تر و بهتری از نوجوانان تک فرزند دست پیدا کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر در اثربخش بودن آموزش مهارتی با استفاده از روش های دلفی فازی و بهترین - بدترین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
7 - 39
حوزههای تخصصی:
شاخص ها و معیار های زیادی در اثربخش بودن آموزش مهارتی وجود دارد تا فرد آموزش دیده بتواند بعد از آموزش وارد بازار کار شود.این شاخص ها و زیرشاخص ها باید جنبه عملیاتی داشته باشند و برای اساس روش های نوین وزن دهی و رتبه بندی شوند هدف این پژوهش شناسایی، وزن دهی و رتبه بندی این معیار ها است تا بتوان در تدوین و ارزیابی مدل های آموزش مهارتی استفاده شود. جامعه آماری پژوهش 7 نفر از مدیران و متصدیان شرکت های صنعتی، مدیران مدارس آموزش مهارتی و افراد خبره در حوزه تدوین دروس آموزشی فنی هستند که ابتدا با مرور پژوهش های و مصاحبه با خبرگان به شناسایی شاخص ها و معیار های پژوهش پرداخته شده است. سپس با روش دلفی فازی ۵ شاخص اصلی و ۱۲ زیر شاخص مورد تأیید قرار گرفته است. در انتها با روش بهترین - بدترین فازی رتبه بندی شاخص ها و زیر شاخص ها نشان داده شده است که معیار هم راستایی آموزش با وضعیت اشتغال مهم ترین شاخص اصلی و معیار مشارکت صاحبان مشاغل در برنامه ریزی درسی مهم ترین زیر شاخص در اثربخش بودن آموزش مهارتی به دست آمده است.
عوامل کلیدی رضایتمندی دانشجویان از آموزش به شیوه الکترونیکی: با رویکرد فراترکیب
حوزههای تخصصی:
زمینه: آموزش به شیوه الکترونیکی در چند دهه اخیر سیستم آموزشی را با انقلابی عظیم مواجه کرده است. یکی از مهم ترین شاخصه های کیفیت آموزش به شیوه الکترونیکی، رضایتمندی است که در موفقیت دوره ها نقش حائز اهمیتی ایفا می نماید. تدریس به عنوان مهم ترین فعالیت آموزشی، نقش کلیدی در عملکرد مؤثر نظام های آموزشی و بهبود کیفیت یادگیری و در نهایت رضایتمندی دانشجویان دارد. تدریس اثربخش اساتید و رویکرد عمیق دانشجویان به یادگیری، می تواند از زمینه های تعیین کننده کیفیت یادگیری و رضایتمندی باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی رضایت مندی دانشجویان از آموزش به شیوه الکترونیکی و متعاقباً ارائه یک الگو انجام شده است. روش: تجزیه و تحلیل داده های پژوهش حاضر به روش آمیخته اکتشافی انجام گرفته است. در بخش تحلیل کیفی از رویکرد فراترکیب کیفی به منظور اعمال بازنگری های عمیق و دقیق در حیطه مورد بررسی استفاده شده است. بدین صورت که بر مبنای جستجوهای نظام مند صورت گرفته ۳۲۶۶ مقاله شناسایی شد که پس از ارزیابی های نهایی این تعداد به ۳۲ مقاله تقلیل یافت. در نهایت پژوهش های منتخب با استفاده از کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به کمک روش کمی آنتروپی شانون میزان اهمیت و اولویت هر یک از کدهای شناسایی شده مشخص گردید. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، کد های تعامل دانشجو- دانشجو، تعامل دانشجو- استاد، امکانات ارتباطی پیشرفته در بسترهای آموزشی، مدیریت زمان و توجه به تنوع روش ها و فعالیت های یادگیری بیشترین ضریب اهمیت را در رضایتمندی دانشجویان از آموزش به شیوه الکترونیکی داشتند. نتیجه گیری: در این پژوهش، الگوی عوامل کلیدی رضایت مندی دانشجویان از آموزش به شیوه الکترونیکی در قالب هشت دسته شامل عوامل مرتبط با ارتباطات، عوامل مرتبط با محتوا، عوامل فنی، عوامل انسانی، عوامل سازمانی، عوامل حمایتی، عوامل مرتبط با فنون تعلیم و پیامد ها ارائه گردید که می تواند راهگشای طراحان و سیاست گذاران آموزش عالی در راستای بهبود اجرای دوره های آموزش به شیوه الکترونیکی باشد.
ساخت برنامه آموزش ذهن شفقت گرا برای نوجوانان: رویکرد نقشه نگاری مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
150 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی برنامه آموزش ذهن شفقت گرا برای نوجوانان با استفاده از رویکرد نقشه نگاری مداخله انجام شد. نقشه نگاری مداخله، رویکردی است که به طور تکراری و تجمعی برای توسعه مداخلات سلامت محور مبتنی بر نظریه، شواهد و عمل، به کار می رود.روش: در این مطالعه، علاوه بر بررسی دانش نظری و تجربی در زمینه شفقت ورزی، نظرات خبرگان در دو حوزه روان شناسی مثبت و تحولی نیز لحاظ شد. هدف اصلی این بود که پروتکلی بافت محور برای آموزش ذهن شفقت گرا در نوجوانان طراحی شود.یافته ها: پژوهش نشان داد که دستیابی به ذهن شفقت گرا از طریق این پروتکل آموزشی با مفاهیمی مانند ابرازگری هیجانی، والدگری کمال جویانه، محیط سرزنش گر، رسانه های اجتماعی، نیاز های اساسی و خودمراقبتی در ارتباط است. این یافته ها تأکید می کند که رویکرد تک بعدی به مقوله شفقت ورزی کافی نیست و لازم است به ابعاد مختلف اجتماعی، خانوادگی و فردی توجه شود.نتیجه گیری: در نتیجه، ساده سازی بیش از حد مفهوم شفقت ورزی و تمرکز صرف بر یک جنبه خاص، نه تنها باعث درک ناقص این سازه می شود، بلکه می تواند در توسعه مداخلات نیز به نتایج محدودی منجر شود. بنابراین، لازم است که مداخلات شفقت ورزی به صورت چندبعدی و با نگاهی جامع به جنبه های مختلف این سازه طراحی و اجرا شود.
اثر عدم تعادل تلاش- پاداش بر درگیری شغلی معلمان با نقش میانجی سلامت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان برازش مدل مفهومی درگیری شغلی معلمان بر اساس عدم تعادل تلاش- پاداش با میانجیگری سلامت معنوی با مدل تجربی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن و مرد مدارس دخترانه متوسطه دوم ناحیهی یک شهرستان کرمانشاه به تعداد 313 نفر که از این تعداد 265 نفر زن و 48 نفر مرد بود. به روش نمونهگیری تصادفی از نوع طبقهای تعداد 142 نفر زن و 27 نفر مرد بهعنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه عدم تعادل تلاش- پاداش (ERIQ) سیگریست (2013)، سلامت معنوی سایه میری و همکاران (1395) و درگیری شغلی کانونگو (1982) استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که عدم تعادل تلاش-پاداش بر سلامت معنوی و درگیری شغلی اثر معناداری دارد. سلامت معنوی بر درگیری شغلی اثر معناداری دارد. همچنین متغیر سلامت معنوی نقش میانجی بر اثر عدم تعادل تلاش-پاداش بر درگیری شغلی را دارد. همچنین شاخصهای برازندگی مدل حاکی از آن بود که مدل ارائهشده از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجهگیری: با توجه به وجود اثر عدم تعادل تلاش-پاداش و سلامت معنوی معلمان بر درگیری شغلی، میتوان نتیجه گرفت که با تعادل تلاش-پاداش و ارتقای سطح سلامت معنوی معلمان، درگیری شغلی بهبود مییابد.
تاثیر گرانباری نقش بر فلات شغلی: تاملی در میانجی گری تعارض کار- زندگی و تعدیل گری ثبات عاطفی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر گرانباری نقش بر فلات شغلی با میانجی گری تعارض کار-زندگی و تعدیل گری ثبات عاطفی معلمان است. روش: روش پژوهش حاضر کاربردی است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 250 نفر از معلمان شاهین شهر بود که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 151نفر محاسبه شد. ابزار گرد آوری داده پرسشنامه استاندارد فلات زدگی شغلی بر گرفته از الن و همکاران(1999) با پایایی 7/0، ثبات عاطفی برگرفته از گلدبرگ (1999) با پایایی 832/0، گرانباری شغلی بر گرفته از اسپکتور و جکس (۱۹۹۸) با پایایی 733/0 و تعارض زندگی و کاربرگرفته از نت مه یر(1996) با پایایی(952/0) می باشد. پایایی و روایی ابزار در این پژوهش بررسی و تائید شد. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فلات شغلی بر گرانباری شغلی در سطح اطمینان 95 درصد تأثیرگذار است. فلات شغلی بر گرانباری نقش با نقش میانجی تعارض کار و زندگی، فلات شغلی بر گرانباری نقش با نقش تعدیلگر ثبات عاطفی و فلات شغلی بر تعارض کار و زندگی تاثیر گذار نمی باشند. نتیجه گیری: وقتی عوامل استرس زا مانند گرانباری شغلی وجود دارد، افراد با ثبات عاطفی ممکن است رویکردی پیشگیرانه و حل مسئله اتخاذ کنند، که منجر به تخصیص منابع بیشتر به حوزه کاری می شود اما منابع کمتری را در حوزه های غیر کاری ذخیره می کنند. در نتیجه، آنها تمایل دارند تضاد کار و زندگی بیشتری را تجربه کنند.
بررسی رابطه جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی: نقش میانجی گری هویت مدرن (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۲۳۵-۲۰۸
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش مقاله ی حاضر، بررسی رابطه ی جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی با تکیه بر نقش میانجی گری هویت مدرن بود. روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. حجم نمونه نیز به صورت تمام شماری، تعداد 271 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) که طی سال های 1398 تا 1401 ازدواج کرده بودند، را تشکیل داد که این تعداد توانستند به سیاهه ی جهانی شدن فرهنگی و هویت مدرن پاسخ دهند. چنانچه داده های گردآوری شده با بهره بردن از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون و سوبل مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. یافته ها: از حیث تأثیرگذاری بر ابعاد متغیر وابسته (فضاهای همسرگزینی)، بیشترین میزان مربوط به رابطه ی میان فردگرایی و فضای نظارت گریز همسرگزینی بود(0.77)؛ بدین معنا که هرچه میزان فردگرایی بالاتر باشد، به همان میزان نیز میزان ازدواج های نظارت گریز افزایش پیدا می کند و بلعکس. کمترین میزان ارتباط نیز میان متغیرهای استفاده از موسیقی ایرانی و فضای نظارت منفعلانه ی همسرگزینی(0.16) دیده شد. همچنین با تکیه بر آزمون سوبل، مشخص گردید که میزان این آماره در همه ی متغیرها بزرگ تر از 96/1± است و این بدین معناست که متغیر هویت مدرن نقش ِمعناداری به عنوان میانجی در رابطه ی بین جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی ایفا نموده است. نتیجه گیری: با توجّه به اینکه رفتار اجتماعی از لحظه ی تولد تا زمان مرگ در حال شدن و درونی شدن است، به منظور بهبود عملکرد افراد در موضوع همسرگزینی، متولیان امر باید در جهت هویت سازی و تقویت منابع هویت ساز سنتی و ایضاً شکل دادن به هویت مقاوم در مواجهه با هویت مدرن و جهانی شده تلاش کنند. همچنین نظارت توأمان والدین در کنار انتخاب آگاهانه فرزندان می تواند در عملکرد همسرگزینی مؤثر واقع شود.
به کارگیری مدل سازمان شخصیت در تمایز سطوح فرسودگی شغلی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
365 - 374
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی یکی از چالش های اساسی در محیط های کاری است. هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در تشخیص و تمایز بین گروه ها با سطوح مختلف فرسودگی شغلی است. به این منظور، 329 کارمند شهرداری تهران در بهار و تابستان 1403 از طریق نمونه گیری سلسله مراتبی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و آزمون سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO) و با استفاده از روش تحلیل تشخیصی مقاوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که متغیرهای سازمان شخصیتِ آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی به طور معناداری قادر به ایجاد تشخیص و تمایز بین گروه های مقاوم به فرسودگی و با فرسودگی بالا هستند. یافته ها نشان می دهند که کارکنانی که نقص بیشتری در آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی داشتند، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بر اهمیت توجه به ویژگی های شخصیتی مدل سازمان شخصیت کرنبرگ در اتخاذ دیدگاهی جامع تر در محیط های کاری تاکید داشته و نقش آنها را در بروز و تشدید فرسودگی شغلی معنادار یافته است.