فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
109 - 150
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ذهنی سازی یا توانایی فهم وضعیت ذهنی خود و دیگران، همچنین نشان دادن واکنش مناسب به آن، می تواند نقش به سزایی در فرایند درمانی و سازگاری با تغییرات ناشی از بیماری های مزمن در زندگی ایفا کند. هدف این پژوهش کیفی، شناسایی مشکلات ذهنی سازی کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به دیابت نوع یک و والدین آن ها است. لذا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع و با بهره-گیری از رویکرد پدیدارشناسی استعلایی یا روان شناختی و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، برگرفته از سئوالات مقیاس عملکرد تاملی کودکان و نوجوانان و فرم مصاحبه تحولی والدین، تجارب زیسته 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک و 22 نفر از والدین آن ها تحلیل و طبقه بندی شد. حاصل نهایی این مطالعه پدیدارشناسانه، استخراج سه مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنی سازی، انواع مشکلات شایع ذهنی سازی و پیامدهای شکست ذهنی سازی است. نتایج این پژوهش و تامل بر مدل چرخه شکست ذهنی سازی، علاوه بر تسهیل روابط و تنظیم هیجانات کودکان و والدین درگیر این بیماری، می تواند به طراحی مقیاس سنجش مشکلات ذهنی سازی، تدوین مداخلات روان شناختی و توسعه خدمات پزشکی کمک قابل توجهی نماید.
بررسی نقش واسطه ای سرعت پردازش اطلاعات در روابط ساختاری تنظیم شناختی هیجان با سازگاری در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
149 - 177
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سرعت پردازش اطلاعات در روابط ساختاری تنظیم شناختی هیجان با سازگاری در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه ی پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود که به مراکز اختلال یادگیری مراجعه کردند. از میان آنها 230 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی (2006) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و آزمون استروپ بود. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS , AMOS انجام شد. یافته ها نشان داد تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری تاثیر مثبت مستقیم و معناداری دارد (05/0>P). تنظیم شناختی هیجان به واسطه سرعت پردازش اطلاعات بر سازگاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری تاثیر مثبت غیر مستقیم و معنادار دارد (05/0>P). نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان از طریق تاثیری که بر سرعت پردازش اطلاعات می گذارند بر سازگاری دانش آموزان اختلال یادگیری تاثیر دارد. در واقع انتخاب راهبردهای تنظیم شناختی هیجان متناسب با موقعیت، از طریق تاثیری که بر سرعت پردازش اطلاعات می گذارد نقش بسزایی در افزایش سازگاری این دانش آموزان ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
7 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش پژوهش کاربردی و طرح نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، سنین 20 تا 45سال مراجعه کننده به مراکز روان شناختی در جزیره کیش در سال 1403 تشکیل داد. نمونه ای 45 نفری که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند در 3 گروه (هر گروه 15 نفر) بطور تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های اختلال استرس پس از آسیب بود. گروه مداخله درمان شناختی–رفتاری 8 جلسه تحت درمان 90 دقیقه ای وگروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 8 جلسه تحت درمان 40 دقیقه ای قرار گرفتند. روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در موردداده ها اعمال شد. نتایج نشان داد که درمانِ شناختی-رفتاری پردازش اطلاعات هیجانی را بیشتر افزایش داده است. می توان نتیجه گرفت درمان شناختی_رفتاری به نسبت تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه موثرتر می باشد.
تحلیل پدیدارشناسانه پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ: بررسی تجارب والدین زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق یک پدیده اجتماعی چند وجهی است که توسط عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شکل می گیرد. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی به بررسی پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ پرداخته و تجارب والدین زوجین متقاضی طلاق را واکاوی می کند. روش: این پژوهش با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل والدین ۱۲ زوج متقاضی طلاق در شهر یزد بودند که به روش نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و بر اساس روش تحلیل داده های پدیدارشناسی توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ در سه بعد اصلی شامل ۱) تنش های عاطفی (اضطراب، افسردگی و احساس گناه والدین)، ۲) تغییر در تعاملات اجتماعی (کاهش پذیرش اجتماعی و انگ زنی)، و ۳) پیامدهای شناختی-رفتاری (احساس شکست در تربیت فرزند و کاهش اعتماد به نهاد ازدواج) طبقه بندی می شوند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر تأثیرات عمیق طلاق بر والدین زوجین متقاضی طلاق است. این نتایج می تواند برای مشاوران خانواده، سیاست گذاران اجتماعی و برنامه ریزان فرهنگی در راستای کاهش پیامدهای منفی طلاق و ارائه مداخلات حمایتی برای خانواده های درگیر، مفید باشد.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، امید به زندگی و خودکارآمدی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر در مراکز اقامتی میان مدت تبریز در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) قرارگرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس احساس تنهایی، مقیاس خودکارآمدی و پرسشنامه امید به زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش حل مسئله اجتماعی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش حل مسئله اجتماعی باعث کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته این پژوهش، به درمانگران و متخصصین حوزه پیشگیری پیشنهاد می شود برای بهبود زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد از آموزش حل مساله اجتماعی استفاده کنند.
کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی، بر ساختار خانواده اثر گذاشته و زمینهساز مسائل عدیدهای در جامعه میشود. ازاینرو این پژوهش با هدف کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است. مواد و روشها: مشارکتکنندگان پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و دادگاه خانواده در شهر اصفهان سال 1401 به دلیل طلاق میباشند. لذا از میان آنان تعداد 12 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل دادهها از روش کدگذاری سه مرحلهای گلیزر و اشترواس استفاده شد. برای کسب قابلیت اطمینانپذیری یافتهها از معیارهای چهارگانه تأیید پذیری، اعتبار پذیری، قابلیت اطمینان و انتقالپذیری لینکن و گوبا استفاده شد. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به 82 کد اولیه، 11 زیر مقوله، 9 مقوله و 4 پارادایم و یک الگوی نظری شد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق را میتوان در 4 چهار پارادایم شرایط علی، شرایط زمینهای، عوامل تسهیلکننده و پیامدها طبقهبندی کرد. در بخش شرایط علی سه مقوله طلاق عاطفی، ساختار انگیزشی و فقدان صمیمیت زناشویی، در بخش عوامل تسهیلکننده دو مقوله عدم آشنایی نسبت به زندگی زناشویی و اعمال محدودیتهای بدون منطق، در بخش شرایط زمینهای سه مقوله تعارضهای درون فردی، عدم وجود تعاملات عاطفی و نارضایتی از عملکرد همسر و در بخش پیامدها دو مقوله سلطه گری (حاکم بودن من فردی) و عدم اعتماد در الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق به دست آمد.
Predicting Marital Intimacy Based on Infertility Stigma and Coping Strategies in Infertile Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Infertility is not merely a medical condition affecting women but a biopsychosocial health issue that encompasses lower quality of life, psychiatric disorders, and even marital conflicts. The aim of this study was to predict marital intimacy based on infertility stigma and coping strategies in infertile women. Method: This applied research was descriptive-correlational in nature. The population included all infertile women in Tehran in the year 2020. From this group, 250 participants were selected using purposive sampling. The participants were assessed using the Thompson and Walker (1983) Marital Intimacy Scale, Fu’s (2014) Perceived Infertility Stigma Scale, and Folkman and Lazarus’s (1985) Coping Strategies Scale. Data were analyzed using SPSS software, version 23. Findings: Data analysis revealed that infertility stigma and coping strategies significantly predict marital intimacy in infertile women at the 0.01 level (p < .01, F(6, 249) = 45.877). Infertility stigma and coping strategies explained 53.1% of the variance in marital intimacy. The t-tests for significance in regression for self-devaluation (β = -.189, p = .001), social rejection (β = -.143, p = .003), family shame (β = -.279, p = .001), emotion-focused coping style (β = .351, p = .001), and problem-focused coping style (β = .251, p = .001) were significant at the level below .01. Among the sub-scales of infertility stigma, family shame and among the coping strategies, emotion-focused coping style had a more significant unique contribution in predicting marital intimacy. Conclusion: Infertility stigma and coping strategies can be used to predict marital intimacy among infertile women.
Effectiveness of Acceptance and Commitment-Based Couples Therapy on Attitudes Towards Marital Infidelity and Emotional Regulation in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to investigate the effects of acceptance and commitment-based couples therapy on attitudes toward marital infidelity and emotional regulation in married women. Methods: This research was a quasi-experimental study conducted using pre-test, post-test, and follow-up methods. The study population consisted of 30 married women visiting psychological services and counseling centers in Tehran in the fall of 2022, who were selected using a convenience sampling method and were randomly assigned to either the experimental or control groups. The experimental group received acceptance and commitment-based couples therapy, while the control group received no training. The standard questionnaire on the tendency toward marital infidelity by Bashirpour et al. (2018) and the Difficulties in Emotion Regulation Scale by Gratz and Roemer (2004) were distributed among all the study participants. Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS software version 22. Findings: The results showed that couples therapy based on acceptance and commitment had a significant effect on attitudes toward infidelity (F = 57.26, p < .001) and emotional regulation (F = 26.64, p < .001) in married women. Conclusion: It can be concluded that acceptance and commitment-based couples therapy is effective in influencing attitudes towards marital infidelity and emotional regulation in married women and can be used to improve the quality of married life.
Structural Model Presentation of Quality of Life for the Elderly Based on Self-Care with the Mediating Role of Social Support(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to present a structural model of the quality of life for the elderly based on self-care with the mediating role of social support. Methods: The research employed a correlational design using structural equation modeling. The study population consisted of individuals aged 60 to 75 years living in urban homes in Tehran, with 314 participants selected as the research sample. The data collection tools included the Iranian version of the Phillips Social Support Questionnaire (1986), the World Health Organization's Quality of Life Questionnaire (1989), and the Elderly Self-care Questionnaire by Younesi et al. (2020). The statistical technique used was a full latent variable structural equation model, and the data analysis was performed using SPSS version 26, AMOS version 24, and R software version 4.3.1. Examination of the model fit indices indicated that the model overall is in excellent condition for explaining and fitting the data. Findings: The results showed that both social support and self-care have a significant positive effect on the quality of life variable for the elderly. Moreover, the self-care variable also has a significant positive impact on the social support variable at a 95% confidence level. Additionally, the self-care variable significantly affects the quality of life of the elderly through the mediating variable of social support. Conclusion: According to the findings of this study, the mediating role of social support can play a significant role in examining changes in the quality of life of the elderly. It is recommended that the importance of social support be emphasized and taught in elderly care centers and other counseling and guidance centers.
Comparing the Effectiveness of Schema-Focused Couple Therapy and Emotion-Focused Couple Therapy on Marital Offense Forgiveness in Couples with Marital Discrepancies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of schema-focused couple therapy and emotion-focused couple therapy on marital offense forgiveness in couples with marital discrepancies in Ilam city. Method: This was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The study population comprised 105 couples who sought counseling in Ilam during the second half of the year 2021. From this population, 30 couples were selected using a convenience sampling method and randomly assigned to three groups: emotion-focused intervention (10 couples), schema-focused intervention (10 couples), and a control group (10 couples). The emotion-focused group received Johnson's training package (2012) over 9 sessions, and the schema-focused group received the Young, Klosko, & Weishaar package (2003) also over 9 sessions. The control group did not receive any intervention. The research instrument used was the Marital Offense Forgiveness Scale by Paleari, Regalia, and Fincham (2009). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance. Findings: Schema-focused couple therapy had a significant effect on marital offense forgiveness (F = 5.85, p = .025). Emotion-focused couple therapy also had a significant effect on marital offense forgiveness (F = 5.81, p = .045). These effects were reported to be stable at the follow-up stage. Additionally, there was no significant difference in the effectiveness of schema-focused couple therapy versus emotion-focused couple therapy on marital offense forgiveness. Conclusion: Both schema-focused and emotion-focused couple therapies are effective methods for enhancing marital offense forgiveness in couples with marital discrepancies.
مروری بر اثرات تغییرپذیری ضربانات قلبی بر شبکه مغزی تنظیم عواطف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیری ضربانات قلبی، معیاری شناخته شده به مفهوم تغییرات ضربه به ضربه ضربانات قلبی است. در عین حال، دیده شده است که افراد با تغییرپذیری ضربان قلب بالا نسبت به افراد با تغییرپذیری ضربان قلب پایین، دارای سلامتی عاطفی بهتری هستند و در تنظیم عواطف خود بهتر عمل می نمایند. برای توجیه این پدیده دو مکانیسم پیشنهاد می شود. مکانیسم اول مربوط به ارتباط قلب از طریق سیستم عصبی خودمختار با شبکه های مغزی تنظیم عواطف است که از آن جمله می توان به قشر پیش پیشانی و همچنین آمیگدال اشاره نمود. مکانیسم دوم ارتباط قلب با الگوی خون رسانی مشخص به مغز با فرکانس معین می باشد. باید در نظر گرفت که ارتباط قلب و مغز دو طرفه است. به طوری که قلب بر سیستم عصبی مرکزی اثر می گذارد و به طور متقابل سیستم عصبی مرکزی هم با اثر بر قلب موجب تغییرات ایجاد شده در ضربان سازی آن می شود. در پژوهش های پیشین دیده شده است که نوسانات با دامنه زیاد در ضربانات قلبی، فعالیت نوسانی مغز را تعدیل می کند، و این مورد به ویژه در نواحی مغزی مرتبط با شبکه های تنظیم عواطف مرتبط است. مطالعات اخیر با استفاده از الگوی تنفس رزونانسی یا جلسات روزانه بیوفیدبک برای افزایش دامنه نوسانات ضربان قلب نشان می دهد که نوسانات فیزیولوژیکی با دامنه زیاد تأثیر معناداری بر سلامتی عاطفی به خصوص از طریق عصب واگ دارند. در مجموع به نظر می رسد سلامت فعالیت ضربان سازی قلب با عملکرد بهینه شبکه های مغزی تنظیم عواطف رابطه تنگاتنگی برقرار می نماید.
ارزیابی تعهد به طبیعت گرایی روش شناختی در دیدگاه Daniel Dennett درمورد آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی میزان تعهد Dennett به طبیعت گرایی روش شناختی در نظریه او درباره آگاهی می پردازد. آگاهی، به عنوان یکی از پیچیده ترین معماهای فلسفی و علمی، همواره محل نزاع میان دیدگاه های طبیعت گرا و غیرطبیعت گرا بوده است. Dennett با ارائه نظریه "پیشنویسهای چندگانه"، رویکردهایی را که آگاهی را تجربه ای واحد و متمرکز می دانند، نقد می کند. او با رد استعاره "تماشاخانه دکارتی"، آگاهی را محصول جریان های موازی و چندگانه در مغز می داند که به طور پیوسته و بدون یک پردازشگر مرکزی در سراسر مغز ویرایش می شوند. همچنین Dennett با انکار جنبه پدیداری آگاهی و تأکید بر توهم بودن این تجربه ها، تلاش می کند نظری های کاملاًً طبیعت گرایانه از آگاهی ارائه دهد. برای ارزیابی دیدگاه Dennett ، ابتدا مروری بر زمینه شکل گیری و تعاریف دقیق طبیعت گرایی روش شناختی و هستی شناختی خواهیم داشت. طبیعت گرایی روش شناختی بر این باور است که تنها روش معتبر برای کسب دانش، استفاده از روش های علوم طبیعی است؛ در حالی که طبیعت گرایی هستی شناختی بیان می کند که تنها موجودات واقعی، آنهایی هستند که در قلمرو امور طبیعی وجود دارند. نکته مهم این است که طبیعت گرایی در مقابل پوزیتیویسم مطرح شده و برخلاف آن، محدودیت ها یا معیارهای پیشینی بر علم تحمیل نمی کند. در عوض، طبیعت گرایی خود را با دستاوردهای علمی تطبیق داده و دامنه متافیزیک را براساس یافته های علمی توسعه داده یا محدود می کند. بنابراین، طبیعت گرایی روش شناختی نوعی اولویت نسبت به طبیعت گرایی هستی شناختی دارد و می توان گفت که هسته اصلی طبیعت گرایی، طبیعت گرایی روش شناختی است. با توجه به این مسأله، Dennett در تبیین آگاهی، برای پایبندی به طبیعت گرایی هستی شناختی، به صورت پیشینی موجودیت Qualia را رد کرده و آن را توهم می داند. به عبارت دیگر قبل از بررسی علمی، Dennett یک معیار متافیزیکیِِ پیشینی اتخاذ می کند که این امر با تعریف و مبنای طبیعت گرایی روش شناختی تعارض دارد. طبیعت گرایی روش شناختی به طور اصولی مستلزم بررسی علمی همه پدیده ها، حتی پدیده ها از جمله آگاهی است. بنابراین، این مقاله استدلال می کند که Dennett به هسته اصلی طبیعت گرایی، که بر پایبندی به رو شهای علمی استوار است، پایبند نیست و نظریه او در نهایت بیشتر به موضعی پوزیتیویستی نزدیک می شود تا یک نظریه کاملاًً طبیعت گرایانه.
ارائه مدل ساختاری – تفسیری شادمانی سازمانی مبتنی بر ارزش های کار تیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
115 - 144
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با توجه به چالش هایی که سازمان ها با آن مواجه هستند، ایجاد سازمان شاد یکی از نیازهای استراتژیک برای موفقیت سازمان می باشد. هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری - تفسیری شادمانی سازمانی مبتنی بر ارزش های کارتیمی (موردمطالعه شرکت گاز استان اردبیل) بود. روش شناسی: این تحقیق از نظرهدف کاربردی از لحاظ ماهیت، آمیخته با طرح ترکیبی اکتشافی – متوالی است. بخش کیفی با روش تحلیل تماتیک مبتنی بر ترید -استرلینگ (2001) و بخش کمی نیز با بهره گیری از تکنیک مدلسازی ساختاری – تفسیری (ISM) انجام شد. جامعه هدف پژوهش، خبرگان آگاه به موضوع تحقیق بودند که در بخش کیفی نمونه ای با رویکرد هدفمند تا مرحله اشباع (18نفر) انتخاب شد و در بخش کمی نمونه ای به تعداد 5 نفر پیشنهاد شد. به منظور جمع آوری و تحلیل داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد و برای این منظور از نرم افزارهای Maxqda10 و Matalab2016a استفاده گردید. یافته ها: بعد از تحلیل مصاحبه ها، به استخراج 227 مضمون پایه، 35 مضمون سازمان دهنده و درنهایت 13 مضمون فراگیر تاثیرگذار بر شادمانی سازمانی مبتنی بر ارزش های کارتیمی منجر شد و این عوامل شناسایی شده در هفت سطح مدل ساختاری – تفسیری قرار گرفتند.نتیجه گیری: این نتایج می تواند مبنایی برای تصمیم های مدیران و برنامه ریزان در شرکت گاز استان اردبیل در راستای ارتقای شادمانی سازمانی مبتنی بر ارزش های کارتیمی باشد.
اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه محور بر انزوای اجتماعی و اضطراب مرگ سالمندان مقیم مراکز سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جامعه سالمندان به دلیل کاهش فعالیت و تحرک، از دست دادن دوستان و نزدیکان، کاهش حمایت های اجتماعی احساس تنهایی و اضطراب مرگ بیشتری را تجربه می کنند. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه محور بر انزوای اجتماعی و اضطراب مرگ سالمندان مقیم مراکز سالمندان انجام شده است.روش: روش پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل سالمندان مقیم مراکز سالمندان شهر های اردبیل و کرمان در سال 1402 بود. که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش دوازده جلسه 45 دقیقه ای توان بخشی شناختی رایانه محور دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های این پژوهش شامل اضطراب مرگ سالمند تمپلر (1970) و انزوای اجتماعی چلپی و امیرکافی (1383) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره، آزمون t مستقل و نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: برآیند ها و نتایج پژوهش در دسترس نشان داد که توان بخشی شناختی رایانه محور بر انزوای اجتماعی سالمندان اثربخش بوده (P>0.001) و بر اضطراب مرگ سالمندان اثربخش نبوده است (P<0.001).نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که مداخله توان بخشی شناختی رایانه محور را می توان به دلیل سهولت کاربرد و متنوع بودن تکالیف، برای انزوای اجتماعی سالمندان کاربردی دانست. لذا می توان از توان بخشی شناختی رایانه محور به عنوان یک روش کارآمد در جهت بهبود انزوای اجتماعی سالمندان مقیم مراکز سالمندان مورد استفاده قرار داد. همچنین یافته های پژوهش حاضر بیانگر اثربخش نبودن این مداخله بر اضطراب مرگ سالمندان هم است، در نتیجه پیشنهاد می شود، پژوهش های بیشتر در این حیطه انجام شود.
اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور بود. جامعه آماری در این مطالعه، کل افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره کنکور استاد کرمی در سال 1398 در شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 24 نفر پسر در محدوده سنی 18 تا 20 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مرکز مشاوره انتخاب شدند. سپس در دو گروه 12 نفری کنترل و 12 نفری آزمایشی به صورت تصادفی قرار داده شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمون اثر استروپ و دستگاه ثبت الکتروانسفالوگرافی بود. تعداد جلسات هیپنوتیزم برای هر یک از افراد گروه آزمایشی، 10 جلسه در طول دو هفته بود. گروه کنترل در مدتی که مداخله گروه آزمایشی سپری می شد، تحت گذر زمان بودند و در پس آزمون، هر دو گروه از نظر میزان توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی، با یکدیگر مقایسه شدند. داده های آماری از طریق تحلیل کوورایانس در سطح 05/0 ˂ p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه مطالعه نشان داد که اثر متغیر مستقل معنی دار شد. لذا به نظر می رسد که روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور تاثیرگذار است.
مقایسه جهت گیری زندگی، حالات خلقی و شادکامی زناشویی در والدین کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص و کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اختلالات یادگیری خاص، اختلالات عصبی-شناختی هستند که به طور قابل توجهی بر توانایی های تحصیلی کودکان تأثیر می گذارند که ممکن است جنبه های مختلف زندگی و روان شناختی والدین آن ها را نسبت به والدین کودکان عادی تحت تأثیر قرار دهد. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف مقایسه جهت گیری زندگی، حالات خلقی و شادکامی زناشویی در والدین کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص و کودکان عادی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین دارای کودکان 7 تا 12 سال با اختلالات یادگیری خاص که به مراکز روانشناسی و روان پزشکی در مناطق مختلف شیراز مراجعه کرده بودند و همچنین والدین کودکان عادی همین سن در مقطع دبستان از تمامی نواحی شیراز در سال 1403 بود. از بین والدین کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص، 20 زوج و از بین والدین کودکان عادی نیز 20 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های جهت گیری زندگی شییر و کارور (1985)، حالات خلقی برومز (2007) و شادکامی زناشویی آزرین و همکاران (۱۹۷۳) بود. داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار SPSS.23 و با آزمون واریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در جهت گیری زندگی، حالات خلقی و شادکامی زناشویی دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. به طوری که خوش بینی، حالات خلقی مثبت و شادکامی زناشویی والدین کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص به طور معناداری کمتر از والدین کودکان عادی؛ و بدبینی و حالات خلقی منفی آن ها به طور معناداری بیشتر از والدین کودکان عادی بود (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود کارگاه های آموزشی برای والدین کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص باهدف ارتقای جهت گیری زندگی، بهبود حالات خلقی و افزایش شادکامی زناشویی برگزار شود.
Chronic Anxiety in Medical Students at Balkh University
حوزههای تخصصی:
Subjective : Anxiety is a negative emotional state caused by confronting unfavorable and unmanageable situations. Starting university and facing a new setting often triggers anxiety in students, particularly those who anticipate a demanding work environment. Methods : The study is a descriptive-analytical research conducted in 2023 on the students of Balkh University Faculty of Medicine. A sample size of 120 students was chosen using the basic random sampling approach. Data was collected using Beck Anxiety Inventory (BAI). Descriptive and inferential statistics were applied for data analysis using SPSS 27. Out of 120 participants, 52 were aged 20-25, 38 were aged 25-30, and 30 were aged 30-35. Out of the respondents, 62 resided in dormitories and the remaining 58 lived in individual residences. Results : Out of 120 students, 56 had normal anxiety levels, 35 had mild anxiety, 12 had moderate anxiety, 8 had severe anxiety, and 9 had extremely severe anxiety. Conclusion : Therefore, psychologists in student counseling centers should pay attention to reducing the level of anxiety in students and study the reasons for its occurrence.
امکان سنجی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
1 - 10
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا بود. پژوهش به روش نیمهآزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا در شهر تهران در سال 1402-1403بود. نمونه پژوهش بعد از غربال با توجه به ملاک های ورود و خروج با روش نمونه گیری هدفمند از کودکان واجد الشرایط وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تشخیصی اتیسم گیلیام - ویرایش دوم (1994) بود. جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل واریانس با انداز گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده در دو مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تأثیر معناداری داشت (001/0p<). همچنین، اندازه اثر نشان از تأثیر 29/0 درصدی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های اجتماعی بود. نتیجه گیری می شود که برای بهبود مهارت های اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می توان برای آموزش کارکردهای اجرایی از واقعیت افزوده استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1035 - 1052
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال های هیجانی شامل هیجان هایی در کودکان است که با سن آن ها متناسب نیست، با وضعیت فرهنگی آن ها همخوانی ندارد. پژوهش ها نشان داده است که هر دو شیوه بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای بر اختلال های هیجانی مؤثر است. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر اختلال های هیجانی در کودکان مبتلا به شب ادراری شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری دو ماهه بود، جامعه آماری این پژوهش، تمامی کودکان مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران درسال 1400 بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود، 60 کودک انتخاب و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره گمارده شدند. ابزار پژوهش ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ مشکلات رفتاری هیجانی راتر (1991) بود. برنامه های مداخله ای تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و بازخورد عصبی در مورد گروه های آزمایش استفاده شد، گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند و داده ها با روش آماری تحلیل واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نمرات اختلالات هیجانی در مراحل سه گانه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری درمانی تفاوت معنادار وجود دارد (0/05 >P). با توجه به میانگین تفاوت ها و این که میانگین گروه بازخورد عصبی از گروه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بیشتر بوده است. نتایج آزمون بون فرونی نشان داد که روش بازخورد عصبی بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: با هر دو شیوه مداخله بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای، می توان اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری را کاهش داد و مداخله بازخورد عصبی در درمان شب ادراری کودکان مؤثرتربود.
واکاوی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
223 - 234
حوزههای تخصصی:
چالش در درک نوجوانان، جزئی اجتناب ناپذیر از روابط میان والدین و نوجوانان امروزی است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین انجام گرفته است. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش شامل نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله پسر و دختر شهر سبزوار در بازه زمانی تابستان ۱۴۰۲ بودند که بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در این مطالعه با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که پس از مصاحبه با ۱۴ نفر به اشباع نظری رسید و تجزیه وتحلیل یافته ها نیز با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی انجام گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه شناسایی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین، منجر به شناسایی ۳۶ مقوله فرعی و ۴ مقوله اصلی تحت عنوان«شکاف بین نسلی»، «فقدان استقلال»، «فقدان حمایتگری» و «فقدان ارتباط مناسب» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به آنچه در روابط بین والدین و نوجوانان جاری است؛ زمینه تدوین برنامه ها کاربردی با هدف اصلاح روابط والد و نوجوان و همچنین زمینه مداخلات مؤثر در اصلاح روابط والد- فرزندی را فراهم می آورد.