مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
دانشگاه
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی و ارزیابی الگوی شایستگی های مدیران تربیت بدنی دانشگاه های ایران بود. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و نمونه آماری 122 نفر از مدیران تربیت بدنی دانشگاه های کشور بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده که برای ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از نظرهای خبرگان مدیریت ورزشی با استفاده از تکنیک دلفی ساخته شده بود. روایی محتوایی و روایی سازه (تحلیل عاملی) مطلوب ارزیابی شد و برای همه ابعاد شایستگی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بیشتر از 0/7 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. نتایج نشان می دهد که شایستگی های مدیران تربیت بدنی دانشگاه های ایران شامل شایستگی اسلامی، ویژگی های فردی، عملکرد مطلوب، توانایی فکری، ارتباطی، سازمانی و حرفه ای است که از میان این عوامل، شایستگی اسلامی، بیشترین اهمیت را در طراحی الگو از دیدگاه مدیران داشته است. ارزیابی و توسعه این شایستگی ها باید به اولویتی اساسی در انتخاب، انتصاب و ارزیابی عملکرد مدیران تربیت بدنی دانشگاه های ایران تبدیل شود.
طراحی مدل انگیزه مشارکت ورزشی در بهره وری کارکنان با نقش میانجی دگرگون سازی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی مدل انگیزه مشارکت ورزشی در بهره وری کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران با نقش میانجی دگرگون سازی شغلی بود. تحقیق کمی، کاربردی از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که به استناد تعیین حجم نمونه در معادلات ساختاری 538 نفر از طریق نمونه گیری احتمالی به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های بهره وری هرسی و گلداسمیت (26 گویه)، دگرگونی شغلی اسلمپ و ولابرودریک (15 گویه) و انگیزه مشارکت ورزشی کارکنان (محقق ساخته 22 گویه) بود. روایی صوری و محتوایی با نظر خبرگان و روایی سازه با تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ همگی بالای 70/0 بود. یافته ها نشان داد 46 درصد از اثر کل انگیزه مشارکت ورزشی بر بهره وری از طریق متغیر میانجی دگرگون سازی شغلی تبیین می شود و شاخص برازش مدل GOF با 307/0 حاکی از برازش متوسط مدل بود. بنابراین با توجه به تأیید رابطه انگیزه مشارکت ورزشی و دگرگون سازی شغلی بر بهره وری تأکید بر روی نقش این دو متغیر، توسط مسئولان سازمان ها به منظور ارتقای بهره وری کارکنان توصیه می شود.
طراحی الگوی پارادایمی تجاری سازی محصولات مراکز علمی ورزشی (مطالعه موردی: پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
206 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل تجاری سازی محصولات پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی بود.روش شناسی: نوع تحقیق اکتشافی و دارای ماهیت کیفی بود که از روش نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک بهره گرفته شد. جامعه آماری، کارشناسان، اساتید دانشگاه، در حیطه های علمی و اجرایی ورزش از داخل و خارج از پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی بودند. تعداد نمونه ها تا اشباع نظری ادامه پیدا کرد و در نهایت 23 مصاحبه انجام شد. روش نمونه گیری غیر تصادفی و انتخاب نمونه ها به دو روش هدفمند و گلوله برفی بود. برای جمع آوری داده ها در مرحله اول از مطالعات کتابخانه ای، بررسی آیین نامه ها و اسناد، کتب و سایت های اینترنتی استفاده شد و در مرحله دوم از مصاحبه به صورت سؤالات باز به شکل نیمه ساختاریافته بهره برده شد. جهت تحلیل داده ها از روش کدگذاری بر اساس تئوری داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک استفاده شد.یافته ها: توجه به مبانی نظری، تحقیق و بررسی، عوامل اقتصادی و مالی، موانع و تهدیدات، تسهیل کننده ها، موسسات و سازمان های موثر بر تجاری سازی از جمله یافته های اصلی تحقیق است. بود.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود موسسات علمی پژوهشی با تشکیل تیم تجاری سازی و تقویت ساختارهای دانشی و نگرشی، با در نظر گرفتن برنامه های فن آور محور و ارتباط محور و توجه به راهبردهای درونی و بیرونی به موضوع تجاری سازی ورود نموده و از پیامدهای ایجاد ارزش افزوده و درآمدزایی آن بهره مند شوند.
کاوشی پدیدارشناسانه بر تجربه گریز از اخلاق پژوهشی در رشته های علوم اجتماعی و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۴۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاوشی پدیدارشنانه بر تجربه گریز از اخلاق پژوهشی در رشته های علوم اجتماعی و رفتاری است. این پژوهش با رویکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مدرک دکتری رویکرد تجربه زیسته در تخلف پژوهشی بود، که 14 نفر از آنها از طریق نمونه گیری هدفمند با تکنیک ترکیبی گلوله برفی و در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیق صورت بود. برای تحلیل داده ها از روش چند مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های بیانگر استخراج سه مضمون اصلی گریز از اخلاق پژوهشی در سطح فردی (7 مولفه)، گریز از اخلاق پژوهشی در سطح دانشگاه (5 مولفه) و گریز از اخلاق پژوهشی در سطح جامعه (6 مولفه) بود. از آنجایی که مصادیق گریز از مسائل اخلاقی علاوه بر سطح فردی و دانشگاهی در سطح جامعه هم نمود دارد، لذا در راستای فرهنگ سازی و گسترش مسائل اخلاقی در رشته های علوم اجتماعی و رفتاری نیازمند است دست اندارکاران آموزشی و پژوهشی دانشگاه در همکاری با سیاستگزاران کلان و کلیه ذینفعان در سطح جامعه هم افزایی لازم را داشته باشند.
آسیب شناسی گفتمان علمی حوزه و دانشگاه در تحول علوم انسانی با تاکید بر گفتمان فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول در علوم انسانی بدون داشتن یک نقشه راه علمی و مهندسی فرهنگ آن جامعه ممکن نمی گردد. تحقق آن نیز، بدون شناسایی مقدورات و موانع نرم افزاری و سخت افزاری گفتمان های علمی حوزه و دانشگاه ممکن نمی شود. در حقیقت این غیریت ها و موانع را می توان، در سه سطح طبقه بندی کرد: 1. علوم و مفاهیم سنتی و مدرن که با نیازها و اهداف تکاملی و تمدنی جامعه انقلابی و اسلامی موجود سنخیت ندارد؛ 2. ساختارها و نهادهای آموزشی، علمی و اجرایی سنتی و مدرن؛ 3. محصولات علمی و الگوها و مدل های اجرایی و تکنولوژی مدرن. این آسیب ها مانع تفاهم علمی میان دو گفتمان حوزه و دانشگاه در موضوع تحول علوم گشته و تا زمانی که ظرفیت و توان علمی این دو نهاد علیه همدیگر عمل کند، ظرفیت مثبت و موازنه مثبت آن دو خنثی گشته و امکان تحول در علوم انسانی میسر نخواهد شد و نمی توانند گره های کارشناسی نظام اسلامی را حل کنند. پژوهش حاضر تلاش می کند آسیب شناسی تحول در علوم را در اندیشه آیت الله خامنه ای، با روش توصیفی و تحلیلی با اسناد کتابخانه ای، مورد بررسی قرار دهد.
تأثیر مؤلفه های چهارگانه دل بستگی به مکان بر رضایت مکانی دانشجویان از دانشگاه (نمونه موردی: دانشکده فنی دانشگاه آیت الله بروجردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸
65 - 80
حوزههای تخصصی:
باوجود اهمیت دل بستگی به مکان برای دانشجویان دانشگاه، به دلیل تأثیرات آن بر کارایی تحصیلی، سلامت عاطفی و روابط بین فردی، تاکنون پژوهشی درباره تأثیر مؤلفه های چهارگانه دل بستگی مکانی (متغیر مستقل) بر رضایت از مکان (متغیر وابسته) در محیط دانشگاه انجام نشده است. این مقاله با در نظر گرفتن یک ساختار چهاربعدی برای دل بستگی به مکان شامل: هویت مکانی، وابستگی مکانی، علائق مکانی و پیوند اجتماعی با مکان، به بررسی متغیرهای دل بستگی و رضایت از مکان پرداخت و درنهایت به این سؤال پاسخ داد که آیا دل بستگی به مکان، رضایت از مکان را پیش بینی می کند. روش پژوهش پیمایش کمی بوده است و نمونه مورد بررسی 98 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آیت الله بروجردی هستند که بین آن ها پرسش نامه استاندارد توزیع شده است. به منظور تحلیل داده ها؛ از رگرسیون خطی چندگانه برای پاسخ به سؤال های پژوهش و آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل واریانس جهت بررسی ارتباط متغیرهای تحقیق با ویژگی های جمعیت شناختی بهره برده شد. نتایج حاکی از پیش بینی پذیری رضایت از مکان توسط دل بستگی به مکان در بستر موردنظر است و از بین متغیرهای مورد بررسی، به ترتیب علائق مکانی، هویت مکانی و وابستگی مکانی بیشترین اثر مثبت را در پیش بینی رضایت دارند و پیوند اجتماعی با مکان و رضایت از مکان، فاقد ارتباط معنادار هستند. نتایج این مطالعه می تواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر رضایت دانشجویان از محیط دانشگاهی کمک کند.
طراحی الگوی کارآمدی سازمانی در دانشگاه ها به عنوان یک سازمان فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
149-162
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی هر جامعه بالاترین نماد سطح علم و فرهنگ آن جامعه محسوب می شوند و باید مبدأ تحولات علم و فرهنگ باشند. مطالعه نظام مند پژوهش های متعدد موجود که جنبه های مختلف کارآمدی سازمان های فرهنگی و دانشگاه ها را به صورت پراکنده بررسی نموده اند، می تواند نقشه دانشی کارآمدی سازمانی دانشگاه ها در داخل کشور را ترسیم نماید. هدف این مقاله ترسیم دانش موضوعی کارآمدی سازمانی در دانشگاه ها به عنوان یک سازمان فرهنگی از طریق بررسی ویژگی های دانش انباشته آن از نظر شکلی، روشی و محتوایی در مطالعات می باشد، تا مؤلفه های کارآمدی را شناسایی نماید. روش پژوهش در این مقاله تحلیل اسنادی می باشد. ابزار گردآوری اطالعات فرم های فیش برداری و کتابخانه ای است. در این مقاله ابعاد کارآمدی سازمان های فرهنگی و مؤلفه های اصلی و فرعی کارآمدی سازمانی در دانشگاه ها، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که سازه ساختاری با مقوله اصلی هم ترازی ساختار/ استراتژی بیشترین اثرگذاری را در تبیین کارآمدی سازمانی دانشگاه ها دارد و مقوله های فرعی هم همو سویی ساختار، مأموریتی و منافع ذینفعان، و ارتباطات چند وجهی از دیگر ابعاد آن می باشند.
شناسایی و تبیین ویژگی های مکان سوم در دانشگاه ها و نقش آن بر تعاملات اجتماعی (موردمطالعه: لابی دانشکده معماری و بوفه دانشگاه صنعتی شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت شهرنشینی مدرن موجب کاهش تعاملات اجتماعی و افزایش انزوای افراد شده است. در این شرایط، «مکان های سوم» به عنوان فضاهای عمومی غیررسمی، نقش کلیدی در تقویت ارتباطات اجتماعی ایفا می کنند. دانشگاه ها به عنوان جوامعی کوچک مقیاس، نیازمند چنین فضاهایی برای تعاملات غیررسمی، استراحت و گفت وگوی دانشجویان هستند. این پژوهش با روش توصیفی-کیفی و از طریق مشاهده میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته، ویژگی های مکان های سوم (لابی دانشکده معماری و بوفه دانشگاه صنعتی شاهرود) و تأثیر آن ها بر تعاملات اجتماعی را بررسی می کند. یافته ها نشان دهنده نقش حیاتی این فضاها در ایجاد پیوندهای اجتماعی است. مشاهدات به صورت حضوری و با در نظر گرفتن شرایط زمانی در مکان های موردمطالعه انجام شد که چک لیستی بر اساس معیارهای اولدنبرگ برای ارزیابی ویژگی های اجتماعی و فضایی تدوین گشت. همچنین، مصاحبه ها به روش نمونه گیری در دسترس و با مشارکت ۱۰ نفر از کاربران هر یک از مکان ها انجام شد. انتخاب مشارکت کنندگان بر اساس منطق مطالعات کیفی و اشباع نظری صورت گرفت که شامل 6 سؤال اصلی برای درک بهتر ویژگی های مکان های سوم و تأثیر آن ها بر تعاملات اجتماعی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا بوده است. تبیین و تحلیل یافته های پیمایش میدانی بر اساس معیارهای مکان سوم اولدنبرگ نشان می دهد که لابی دانشکده فضایی دسترس پذیر برای تعاملات اجتماعی غیررسمی است و حس تعلق دانشجویان را تقویت می کند. بوفه دانشگاه نیز به عنوان مکانی خنثی و اجتماعی برای استراحت و گفت وگو شناخته می شود. مصاحبه ها تأیید می کنند که این مکان ها نقش مهمی در ارتباطات دانشجویی دارند و دانشجویان از آن ها برای گپ زدن، استراحت و تعاملات غیررسمی استفاده می کنند.
واکاوی مولفه های تمدن سازی در دانشگاه و آموزش عالی از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان یکی از کلیدی ترین نهادهای ساختاری، در جهت توسعه و رشد همه جانبه به شمار می رود. چرا که تحول جوامع با آموزش انسان های آن جامعه گره خورده است و بر اساس نظام آموزشی و تربیتی یک جامعه، نظم و انضباط اجتماعی حالت نهادی به خود می گیرد و عامه مردم خصوصا جوانان به طرف فرهنگ ترقی و توسعه حرکت می کنند. در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های تمدن سازی در دانشگاه و آموزش عالی از دیدگاه امام خمینی(ره) می باشد. این پژوهش با روش فراترکیب انجام شد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شد که مبتنی بر راهبرد جستجوی منابع، 29 منبع از 312 منبع برای فراترکیب نهایی مناسب بود. یافته های پژوهش نیز 8 مقوله اصلی شامل استقلال، بصیرت و اقدام آگاهانه، انسان سازی، تخصص علمی، شناخت مبانی دینی، اعتلای کشور، مردم محوری و وحدت می باشد که در قالب یک چارچوب منسجم از بیانات امام خمینی در طول سالهای انقلاب تدوین و در نهایت پیشنهاداتی به سیاست گذاران حوزه آموزش عالی ارائه گردید.
نقدی بر ایده های ساختارشکنی دانشگاه و قلمروزدایی نظام تربیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
59 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: اندیشمندان غربی بسیاری، مانند ایمانوئل کانت، یورگن هابرماس، جان سرل، ژاک دریدا و ژیل دلوز درمورد ایده دانشگاه سخن گفته اند و تحقیق کرده اند. امّا، اندیشمندان ایرانی که شاید این ضرورت را به دلیل جدید بودن دانشگاه حس نکرده اند، به این موضوع وارد نشده اند. درحال حاضر، باتوجّه به گسترش کمّی و کیفی دانشگاه های کشور و تولید علم توسط آنها که در دهه های اخیر رخ داده است، بحث در مورد فلسفه و ایده دانشگاه با اهمیت شده است و یکی از دغدغه های موجود در میان بسیاری از صاحب نظران و همچنین مدیران کشور است، و پرسش هایی نظیر «مفهوم دانشگاه چیست؟» «دانشگاه در ایران چگونه است؟» و «دانشگاه ایرانی چقدر با دانشگاه تراز فاصله دارد؟» مطرح شده اند. هر نوع پاسخی به این پرسش ها مسیری متفاوت برای آینده آموزش عالی کشور ترسیم خواهد کرد.
ازآنجایی که منابع داخلی در پرسش از «ایده دانشگاه» ناچیز است، نگاه برخی از پژوهشگران به ایده های متفکّرین غربی است که به تبع آن تأثیرپذیری از آن به وجود می آید. درنتیجه، عملاً دانشگاه های ما در خدمت نظام مدرن و مدرنیته خواهند بود و کارکرد آنها با واقعیت اجتماعی فرهنگی کشور سنخیتی ندارند. در این گونه آثار ملاحظه می شود که برخی از نکات اصلی و پایه ای مورد غفلت قرار گرفته است، مانند نقدها و ایرادهایی که اندیشمندان غربی به نظرات همدیگر وارد کرده اند و همچنین ایرادات ماهوی علوم مدرن. ازاین رو، علاوه بر اینکه نیاز است، خود پژوهشگر در به کارگیری و تجویز نظریات غربی با دقت نظر و منتقدانه عمل نماید، ضروری است که دیگران نیز به نقدِ ایده های مطروحه این پژوهشگران بپردازند.
در این مقاله به مطالعه و نقد دو ایده دانشگاه، یعنی «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی کشور» (سجادی، 1399) خواهیم پرداخت. درواقع، پرسش اصلی این مقاله این است که آیا هر یک از دو ایده می توانند ایده دانشگاه در تراز کشور را معرفی نمایند؟
روش: روش پژوهش در این مقاله، روش نقد منطقی فلسفی است. پژوهشگر عدم انسجام منطقی، تناقضات درونی و ایرادات فلسفی ایده های «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی» (سجادی، 1399) را بررسی می کند.
نتایج: در ساختارشکنی تاریخ، دریدا به نفی ارزش های دوران تاریخی یا همان پیش فرض های متون تاریخی می پردازد. هدف از طرح ساختارشکنی، معنازدایی و اعتبارزدایی از ارزش های گذشته و متافیزیکی ایجاد شده است (Derrida, 2002). درواقع، «کاربرد مرسوم، این اصطلاح [ساختارشکنی] به معنای برچیدن انتقادی سنت و شیوه های سنتی تفکر است» (Britannica). با این توضیحات معلوم می شود مقصود دریدا از ساختارشکنی دانشگاه و دانشگاه بدون شرط ایجاد دانشگاهی است که در مقابل ارزش های پیش فرض گرفته شده مقاومت کند و تسلیم ارزش های انسان گرایی باشد. البته، دریدا در این مسیر دچار مغالطات بسیاری شده است. در این مقاله ملاحظه شد، ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا دارای تناقض درونی و عدم انسجام منطقی است. درواقع، نشان داده شد که گزاره «دانشگاه بدون شرط، وجود ندارد» نوعی خطا در تفکر و استدلالی غیرمعتبر است.
برای ایجاد خلّاقیت در تفکر لازم است نظام تربیتی در آینه جغرافیا، جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (سجادی، 1399). بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم، به تعبیر فلاسفه پساساختگرا یعنی جیو [1] داشته باشد؛ «جیو»یی به نام دانش آموز، پداگوژی، آموزش وپرورش و غیره، بنابراین در این گفتمان، جغرافیا خود باید دیده شود نه چیزهای دیگر (همان). باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان).
فلسفه دلوز براساس مفاهیم ریاضی و علمی ای بنا نهاده شده است که دانشمندان غربی معتقدند که او برداشت صحیحی از آنها نداشته است (سوکال، 1392، فصل 9). ازاین رو، استفاده دلوز از این مفاهیم مسلماً بدون تناقض نخواهد بود. علاوه بر اینکه بسیاری از چشم اندازهای این گونه ایده های دانشگاه ادعاهای بدون شواهد تجربی و یا اثبات نظری هستند.
برخی از ایرادهای ناشی از کاربرد فلسفه دلوز در نقد تعلیم و تربیت کشور در مقاله (سجادی، 1399) ناشی از عدم توجّه به این واقعیت است که قلمروسازی و بازتولید قلمرو، از واژگان دلوز باورمند به مذهب انسان گرایی (اومانیسم) عاریت گرفته شده است که خداباوری جایگاهی ندارد. ازاین رو قلمروزادیی به صورت روشی برای تغییر قلمروی مفاهیم الهی استفاده می شود و نمی توان آن را به عنوان ابزاری برای نقد این مفاهیم به کار برد. ایراد مهم و اساسی دیگر مقاله (سجادی، 1399) این است که خلط مفاهیم در اشتراک لفظی واژگانی مانند «خلّاقیت» و «استعداد» که نزد هر مکتب فکری دارای معنای متفاوت هستند.
بحث و نتیجه گیری: در پدیدارشناسی تاریخی دانشگاه در اروپا چهار مدل دانشگاه (مسیحی، دولت ملت، ایدئالیسم، جهانی سازی اقتصادی و خدمت به فرد) در دوران های مختلف تاریخی استخراج شده است که با بررسی نزاع و گفتگو میان آنها، سمت حرکت دانشگاه مشخص می شود (مصباحیان، 1388). از پدیدارشناسی فوق نتیجه می شود که دانشگاه همواره منعطفْ و متأثر از وضعیت های اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بوده است. دریدا با ساختارشکنی دانشگاه، به «دانشگاه بدون شرط» می رسد که بدون شروط بودن؛ یعنی دانش نامشروط و مطلق و به معنای بدون پیش شرط بودن و عدم تأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی است. دریدا اعتراف می کند که «دانشگاه بدون شرط، درواقع وجود ندارد»! (همان). در این گزاره، دانشگاه بدون شرط (بلاشرط) در جایی با ماهیت «بشرط شیء» (مقارنت با دولت ملت و غیره) مصداق خارجی پیدا می کند و ماهیت مخلوطه است و در جایی دیگر ماهیت «بشرط لا» و ماهیتی مجرده است که با هیچ چیز حتی «وجود» هم مقارنت پیدا نمی کند. این تناقض منطقی فلسفی نهفته در ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا است.
در مقاله (سجادی، 1399) گفتمان نظام تربیتی حاکم در کشور براساس مبناگرایی تاریخی است. در این گفتمان نگاه به گذشته، سپس حرکت به سوی آینده و ساختن آینده براساس گذشته که عامل رکود و رخوت در این نظام است. ازاین رو، بر پایه اندیشه قلمروزدایی ژیل دلوز برای ایجاد خلّاقیت در تفکر نظام تربیتی در آینه جغرافیا، باید جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (همان). زیرا در آینه، درواقع خود انسان دیده می شود. بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم. در این گفتمان، جغرافیا «خود» باید دیده شود نه چیزهای دیگر. باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان). برخی از ایرادهای مقاله (سجادی، 1399) عبارت اند از:
یک ایراد مقاله (سجادی، 1399) خلط مفاهیم است که در اشتراک لفظی واژه ها در مکاتب گوناگون رخ داده است، مانند واژه «خلّاقیت» در واژگان دلوز معنایی متفاوت از فهم عامه از آن دارد. به طوری که گزاره سجادی (1399): «خلّاقیت را نمی توان در کلیشه آن [رویکرد اسلامی] قرار داد» در تناقض با تعریف دلوزی از خلّاقیت است، زیرا، مفهوم دلوزی خلّاقیت، ایجاد تردید و پرسش در مفهوم «خلّاقیت در قلمرو سرمایه داری» است که یکی از قربانیان این خلّاقیت کدهای اجتماعی سنتی، اعتقادات مذهبی و غیره است (Jeanes, 2016). نمونه دیگر، واژه «پتانسیل» (استعداد) است که مفهوم آن در واژگان دلوز و مطهری کاملاً متفاوت است. «استعداد» در تعریف مطهری ریشه در فطرت دارد و در تعریف دلوز ریشه در عقل خود بنیاد. همچنین، خودسازی نزد مطهری و معارف اسلامی مبتنی بر همان مبناگرایی و حیات طیبه است که مقاله سجادی (1399) در نفی و قلمروزدایی از آن نوشته شده است. به طور کلی عقل خودبنیاد نافی عقل خدابنیاد است و این دو با هم ناسازگارند.
یکی دیگر از ایرادها، در مقاله (سجادی، 1399) التقاط است. ارزیابی یک نظریه بر مبنای وجود فطرت، با نظریه رقیب، انسان گرایی (اومانیسم) که منکر فطرت است؛ به عبارت دیگر، دلوز درون بودگی را در مقابل متعال کانتی استفاده کرده است. اکنون می توان پرسید «چگونه فطرت در فلسفه دلوزی می تواند تعریف شود؟»
ایرادی دیگر، محدود ساختن مفاهیم است. به عنوان مثال، در مقاله «سجادی، 1399) «نقل» را فقط معادل «تاریخ» گرفته شده است. در مقاله (سجادی، 1399) مبناگرایی را متصف به تاریخی بودن کرده است؛ یعنی، «حیات طیبه» امری است که در گذشته مطرح شده است و امروزه دیگر مطرح نیست. به بیان دیگر و بر سیاق این مقاله، در زمان حاضر، انواع دیگری از حیات به وجود آمده اند یا می توانند توسط افراد خلق شوند. درحالی که در نگاه دینی حیات طیبه امری فطری است و فطرت انسان «اکنون» است نه «گذشته».
ایرادهای دیگری نیز وجود دارند که در مقاله به آنها پرداخته شده اند.
تعارض منافع: تعارض منافع اعلام نشده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر دانشگاه اخلاق محور با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
212 - 222
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر دانشگاه اخلاق محور با استفاده از رویکرد کیفی انجام شده است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه نمونه گیری گلوله برفی بود. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران، معلمان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 21 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است. نشان می دهد عوامل مؤثر بر دانشگاه اخلاق محور در سه مضمون فراگیر شامل: عوامل فردی (ویژگی مدیران و سیاست گذاران، ویژگی رفتاری اساتید، ویژگی رفتاری کارکنان، ویژگی شخصیتی دانشجویان)، عوامل درون دانشگاهی(سبک رهبری اخلاقی، آموزش اخلاقی، پژوهش های اخلاق محور، رفتار شهروندی بالا، فرهنگ سازمانی، عدالت سازمانی، جو سازمانی)، عوامل محیطی (فلسفه حاکم بر جامعه، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی اجتماعی) بودند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند مورد توجه سیاست گذاران دانشگاهی قرار گیرد و مدیران دانشگاهی را ترغیب کند تا از طریق آشناکردن اساتید و دانشجویان با موضوع اخلاق در دانشگاه، پیشرفت علمی و عملی را فراهم سازند.
طراحی مدل تعاملات بین سازمانی دانشگاه ها در راستای توسعه نوآوری فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
22 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : تعامل و همکاری اثربخش دانشگاه ها با سایر بازیگران زیست بوم نوآوری از مهم ترین فاکتورهای رشد و توسعه فناوری های کاربردی در جامعه می باشد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر طراحی مدلی جامع جهت تبیین تعاملات بین سازمانی دانشگاه ها در راستای توسعه نوآوری فناورانه بوده است. روش شناسی پژوهش : این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پژوهش فراترکیب نظریه ساز انجام گرفته است، بر این اساس، یافته های مطالعات علمی مرتبط در بازه زمانی 2025-1995 میلادی استخراج و داده های گردآوری شده طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته های پژوهش در قالب 53 کد باز و 12 کد محوری در سه محور پیشایندها، فرایندها و پیامدها ارائه گردید. محور پیشایندها در قالب 3 کد محوری (عوامل فردی، سازمانی، محیطی)؛ محور فرایندها در قالب 5 کد محوری (توسعه زیرساخت های مشترک، انتقال دانش و فناوری، مدیریت پروژه های مشترک، توسعه شبکه های همکاری، مدیریت دانش)؛ محور پیامدها در قالب 4 کد محوری (توسعه محصولات و خدمات نوآورانه، افزایش درآمد سازمانی، توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه، ارتقاء اعتبار دانشگاه) سازماندهی گردیدند. جهت ارتقای اعتبار یافته ها، چهار نوع راهبرد اعتباریابی توصیفی، تفسیری، نظری و پراگماتیک مورد استفاده قرار گرفت. بحث و نتیجه گیری: اثربخشی تعاملات بین سازمانی دانشگاه ها در توسعه نوآوری فناورانه، حاصل توجه به عوامل پیش نیاز و فرایندهای کارآمد در جریان شکل گیری این تعاملات است. یافته های این پژوهش می تواند به رهبران و سیاست گذاران آموزش عالی در طراحی راهبردهایی هوشمندانه برای توسعه همکاری های اثربخش بین سازمانی کمک کند، به گونه ای که تعاملات دانشگاه ها با سایر سازمان های جامعه را با رویکردی برد-برد و در راستای رفع نیازهای جامعه طراحی و اجرا نمایند.
هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کیفیت خدمات در آموزش عالی (براساس مدل HEdPERF)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسشنامه ارزیابی کیفیت خدمات در آموزش عالی بود. روش ها : جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 (به تعداد 17000) دانشجو بود که تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی همگرا و واگرا از پرسشنامه کیفیت خدمات آموزشی مؤسسات عالی آموزشی براساس مدل AQIP و کیفیت خدمات آموزشی Parmason et al (1985) استفاده شد. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. نسخه 25 و لیزرل نسخه 8/8 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی همانند فرم اصلی، 6 عامل جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی را مورد تأیید قرار داد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 86/0 و برای خرده مقیاس های جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی به ترتیب ضریب آلفای کرونباخ برابر با 82/0، 80/0، 81/0، 86/0، 83/0 و 89/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب بازآزمایی با فاصله چهار هفته برای کل پرسشنامه 79/0 و برای خرده مقیاس های جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی به ترتیب 74/0، 73/0، 72/0، 80/0، 77/0 و 84/0 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی نشان دهنده روایی همگرا و تشخیصی مطلوب پرسشنامه بود (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسش نامه ارزیابی کیفیت خدمات در آموزش عالی ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه گیری کیفیت خدمات در آموزش عالی است.
تجربۀ زیستۀ استادیاران نو استخدام از قلدری در دانشگاه: تحلیل پیامدها و راهبردهای مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه قلدری سازمانی یکی از معضلات جدی در محیط های آموزشی است و می تواند پیامدهای روانی، جسمانی و سازمانی متعددی برای قربانیان به همراه داشته باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای قلدری سازمانی برای استادیاران نواستخدام و راهبردهای مقابله ای آنان در محیط دانشگاهی انجام شده است. این پژوهش به دنبال شناسایی و تحلیل این پیامدها و راهکارهای اتخاذی اعضاء هیئت علمی برای مقابله با این پدیده است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکت کنندگان پژوهش را استادیاران نواستخدام دانشگاه گیلان که به باور خود مورد قلدری واقع شده بودند، در سال 1401 تشکیل دادند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر هدفمند و گلوله برفی بود و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 مرد و 8 زن، جمع آوری شد و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه داشت. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: از تحلیل داده ها، 15 کد باز، 4 مقوله فرعی و 2 مضمون اصلی به دست آمد. مضامین اصلی برای پیامدهای قلدری سازمانی شامل پیامدهای فردی و پیامدهای سازمانی بودند. مقولات مربوط به پیامدهای فردی، شامل پیامدهای جسمی و پیامدهای روان شناختی و مقولات مربوط به پیامدهای سازمانی، شامل کاهش بهره وری و تضعیف فرهنگ سازمانی بود. همچنین، 13 کد باز، 4 مقوله فرعی و 2 مضمون اصلی از راهبردهای مقابله ای با قلدری سازمانی به دست آمد که مضامین اصلی شامل راهبردهای مقابله ای فردی با مقولات پذیرش و کناره گیری و دریافت حمایت اجتماعی با مقولات جستجوی حمایت از همتایان و جستجوی حمایت در خانواده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که قلدری سازمانی تأثیرات منفی عمیقی بر سلامت جسمانی و روانی اعضاء هیئت علمی دانشگاه دارد. این پیامدها شامل سردرد، حملات میگرنی و غیره می باشد. از سوی دیگر تجربه مورد قلدری واقع شدن، منجر به پیامدهای سازمانی از جمله کاهش بهره وری افراد و تضعیف فرهنگ سازمانی در دانشگاه می شود. مقابله مؤثر با این پدیده نیازمند ایجاد محیط های حمایتی و آموزشی، تقویت مدیریت تعارض و افزایش آگاهی نسبت به پیامدهای قلدری است تا افراد قادر به واکنش مؤثرتر و مثبت تری باشند. همچنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی همکاران و خانواده نقش کلیدی در کاهش اثرات منفی این پدیده ایفا می کند.
تأملی پدیدارشناسی بر ابعاد سیاستگذاری علمی در آموزش عالی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر ابعاد سیاست گذاریِ علمی در آموز عالی ایران را از دیدگاه اعضای هیئت علمی موردمطالعه قرار داده است. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر از نوع کیفی و به طور خاص راهبرد پدیدارشناسی بکار گرفته شد. مشارکت کنندگان تحقیق استادان چندین دانشگاه دولتی در کشور بودند. با شیوه نمونه گیری ترکیبی ( هدفمند و گلوله برفی) با 15 نفر از این استادان به عنوان نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده ها پس از پیاده سازی به شکل استقرائی و به شیوه کدگذاری دو مرحله ای بارنی گلیزر (1999) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که مفهوم سیاست گذاری علمی در آموزش عالی ایران می تواند شامل تصحیح قوانین، تغییردادن ساختارهای دانشگاهی، تأکید بر دانش عملی و مهارت محوری، پیوستگی صنعت و دانشگاه، روزآمدسازی برنامه های درسی، پاسخگویی اثربخش در راستای مسائل جامعه، فرهنگ سازمانی نوگرایی، حفظ خودگردانی دانشگاه، رشد منابع اقتصادی خودکفا و تثبیت نظام تضمین کیفیت باشد. نتیجه گیری: مفهوم سیاست گذاری علمی مناسب در آموزش عالی سبب برنامه ریزی آینده نگارانه دانشگاه ها و پیش بینی نیازهای فعلی خود و مسائل پیش روی جامعه و دانشگاه ها در آینده می گردد.
شناسایی مؤلفه ها و سطح بندی ابعاد توسعه زیست بوم کارآفرینی فناورانه دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
95 - 114
حوزههای تخصصی:
زیست بوم کارآفرینی فناورانه مجموعه پیچیده ای از اجزا و روابط است که امکان ایجاد و رشد شرکت های فناوری جدید را فراهم می سازد. این زیست بوم ها باید به وضوح تعریف و ارزیابی شوند تا به استقرار و توسعه مناسب خود برسند. هدف این پژوهش ترسیم مؤلفه های اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه دانشگاه رازی برای توسعه چارچوب جامع این زیست بوم و سطح بندی ابعاد اصلی آن است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و باتوجه به ماهیت آن جزء پژوهش های آمیخته (کیفی - کمی) از نوع اکتشافی - متوالی و بر اساس گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و اسنادی - میدانی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه خبرگان کلیدی دارای سابقه مرتبط با موضوع پژوهش است که با 12 مصاحبه اشباع نظری محقق شد. در این پژوهش از روش های تحلیل تم مبتنی بر قیاس و تحلیل تفسیری - ساختاری بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج، 14 مؤلفه (حاکمیتی، مدیریتی، ساختار بودجه ای، ساختار نهادی، حمایت های نرم و سخت، اقدامات انگیزشی، مسئولیت پذیری، فعالیت های بازاریابی، شبکه سازی، اطلاع رسانی، الگوسازی، پیوندسازی و ترویج و نگرش) برای ابعاد اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه در دانشگاه رازی شناسایی شد که ابعاد در سه سطح دسته بندی شدند. ابعاد بازار، سرمایه های مالی، سرمایه های انسانی و حمایت ها در سطح اول، فرهنگ در سطح دوم و سیاست ها در سطح سوم قرار گرفتند.
تحلیل سیاست های آموزشی و پژوهشی کشورها با افق های پیش روی آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
159 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل مبانی راهبردی سیاست های آموزشی و پژوهشی در کشورهای اسکاندیناوی است که افق امیدبخشی برای ارتقای حکمرانی آموزش عالی در بستر ملی مورد واکاوی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد تفسیر و تاویل گرایی(تفسیر و تاویل گرایی) و مبتنی بر پنج پرسش اساسی پژوهش است. جامعه آماری با تأکید بر معیار فرهنگی شامل پنج کشور سوئد، دانمارک، فنلاند، نروژ و ایران می باشد. سیاست های آموزشی- پژوهشی در چهار کشور مبتنی بر اجرای طرح بولونیا بر اساس بافتار آن جامعه بوده است. این بررسی پس از مطالعه مقالات این حوزه و نیز تفسیر آراء و اثرگذاری سیاست های آموزشی و پژوهشی صورت پذیرفته است. بررسی مورد نظر در کشور ایران نیز در پاسخ به افق های پیش روی آموزش عالی با توجه به نهادهای علم و فناوری و اسناد مرتبط بر اساس برداشت ضمنی از برنامه های منتخب به انجام رسیده است. نتایج بررسی در کشورهای منتخب نشان داد سه عامل جایگاه اجتماعی، مشروعیت، و وابستگی منابع اهمیت دارد. این عوامل یک دیگر را تقویت کرده و رابطه ای تنگاتنگ میان آنها وجود دارد. جریان افکار در میان کشورهای اسکاندیناوی، تغییرات مشابه سایر نقاط اروپا را در سطح سیاست گذاری رقم زده است. در ایران بیشترین تأثیر در جهت گیری برنامه ها وجود دارد. زیرا سیاستگذاری درون زمینه اتفاق می افتد. لذا ریشه سیاست های آموزشی و پژوهشی کاملاً وابسته به زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. از این رو، به منظور افق های پیش روی آموزش عالی ایران، شبکه سازی فرهنگی، توسعه آگاهی عمومی، پویایی کنشگران و تقویت اجماع نخبگانی کشور پیشنهاد می گردد.
شناسایی مدلی برای طردشدگی اعضای هیئت علمی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مدلی برای طردشدگی اعضای هیئت علمی در محیط کار اجرا شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از لحاظ ماهیت اکتشافی و از لحاظ روش، به شیوه کیفی و با نظریه داد ه بنیاد انجام شده است. میدان پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران تشکیل می دهند که در این میان 19 نفر به روش هدفمند و نیز روش گلوله برفی و رعایت قاعده اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. نتایج حاکی از آن است که طردشدگی اعضای هیئت علمی در محیط کار تحت تأثیر 3 دسته عوامل علی (عوامل فردی، عوامل گروهی و عوامل سازمانی) قرار داشته و عوامل زمینه ای (عوامل مربوط به فرهنگ سازمانی، عوامل مربوط به ساختار سازمانی و عوامل مربوط به فرایندهای سازمانی) و عوامل مداخله گر نیز پیدایش این پدیده در دانشگاه ها را تحت تأثیر قرار می دهند. راهبردهای پیشگیری از طردشدگی اعضای هیئت علمی و پیامدهای این پدیده در دانشگاه ها نیز در دو سطح فردی و سازمانی مورد شناسایی قرار گرفته است. یافته های پژوهش می تواند بینش مناسبی در ارتباط با چگونگی شکل گیری پدیده طردشدگی اعضای هیئت علمی در محیط کار ایجاد کرده و زمینه جلوگیری از آن را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران نظام دانشگاهی فراهم آورد.
دلالت های معنایی انگیزش در مدیران ورزشی دانشگاهی بر اساس آموزه های قرآن
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
83 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش دلالت های معنایی انگیزش در مدیران ورزشی دانشگاهی بر اساس آموزه های قرآن بود. روش تحقیق از نوع بنیادی- توسعه ای بوده که بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی آیات قرآن کریم بود و نمونه های این پژوهش را آیات مرتبط با مفهوم انگیزش تشکیل دادند که با تحلیل دقیق متن آیات قرآن کریم، مضمون های مربوط به مدیریت انگیزش مشخص شدند. شیوه گردآوری داده ها نیز بر اساس اسناد و مدارک کتابخانه ای بود که با راهبرد "جستجوی واژگانی" و "متن خوانی باز" مفاهیم مورد نظر شناسایی گردید. از نرم افزار جامع التفاسیر برای یافتن موارد مورد نظر استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش مفاهیم انگیزشی شناسایی شده مرتبط با سازمان های ورزشی عبارتند از: انگیزه های تمایل به پیشرفت، رقابت و برتری جویی، نوع دوستی، عزت و کرامت انسانی، دینداری، حقیقت جویی، صبر و استقامت، جمع گرایی، انگیزه علم جویی، انگیزه عبرت پذیری، نظم و برنامه ریزی، نظارت و کنترل، مشورت و مشاوره، داشتن، اراده، کار و اشتغال، همبستگی اجتماعی، عدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، هم افزایی اجتماعی و روحیه جهادی.
فساد آکادمیک، ساختار یا عاملیت؟ : تاملی بر دیدگاه متخصصان و پژوهشگران این حوزه در ایران
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
112 - 84
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش و عملکرد درست مهم دانشگاه ها در جامعه، هدف این پژوهش این است تا با رویکردی تفسیرگرایانه ریشه های ساختاری وقوع فساد اکادمیک در نظام آموزش عالی ایران از دیدگاه صاحب نظران و اساتید واکاوی کند. روش : رویکرد پژوهشی بکار برده شده در این پژوهش کیفی می باشد و از روش روش نظریه داده بنیاد مبنی بر طرح نوظهور (Emerging Design)برای انجام عملیات پژوهش استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از روش مصاحبه باز جمع آوری شد. روش نمونه گیری بکار رفته در این پژوهش از نوع روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی می باشد و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 15 نفر از اساتید و صاحب نظران به عنوان جامعه مورد پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آنها نسبت به چگونگی وقع فساد اکادمیک در آموزش عالی ایران مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری از یافته های پژوهش از نظریه زمینه ای استفاده شده است. یافته های اصلی این پژوهش با استفاده از نظریه زمینه ای شامل ریشه های ساختاری همچون ریشه های اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. و در اخر با استفاده از یافته های پژوهش، مدلی تحت عنوان مدل عوامل ساختاری وقوع فساد اکادمیک ارائه گردید.