مطالب مرتبط با کلیدواژه

همکاری علمی


۴۱.

تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر کاهش همکاری علمی در بین اعضای هیئت علمی دانشکده های علوم اجتماعی (مطالعه موردی دانشگاه های تهران، تربیت مدرس، علامه طباطبایی، شهیدبهشتی، تربیت معلم، الزهرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همکاری علمی اخلاق گروه علمی تعاملات و ارتباطات گروه علمی اجتماع علمی جامعه-شناسی علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۵۸
سؤال اساسی این طرح عبارت است از:چه عواملی بر کاهش همکاری علمی اساتید علوم اجتماعی تأثیر دارند؟ هدف اصلی پژوهش نیز، توصیف و تبیین میزان همکاری علمی در بین اساتید علوم اجتماعی در دانشگاه هایمورد نظر است.برای رسیدن به هدف پژوهش، از چهارچوب نظری استفاده شده است؛ که شامل مبانی توصیفی – تبیینی همکاری علمی، نظریه بن داوید و مرتن است. فرضیات پژوهش نیز بر مبنای پرسش آغازین، اهداف پژوهش و مبانی نظری مشتمل بر  3 فرضیه علی و همبستگی است. روش پژوهش «کمی- پیمایشی» است؛ و از تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 101 نفر از اساتید علوم اجتماعی شش دانشگاه مورد نظر است که به شیوه نمونه گیری احتمالی طبقه بندی انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مختلفی نظیر رگرسیون، همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهند که اخلاق گروه علمی، میزان ارتباطات و تعاملات علمی و متغیرهای زمینه ای مورد نظر (جنس، سن، مرتبه علمی، وضعیت تأهل و...) بر همکاری علمی تأثیر معناداری دارند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهند که همبستگی مثبت و معنی داری میان اخلاق گروه علمی و میزان ارتباطات و تعاملات وجود دارد. بر اساس تحلیل داده ها می توان استنتاج کرد که ضعف اخلاق گروه علمی و ضعف تعاملات و ارتباطات باعث شده است همکاری علمی در بین اساتید  علوم اجتماعی شش دانشگاه مورد نظر پایین باشد. علاوه بر این میزان تولیدات علمی و پژوهشی اساتید مورد مطالعه بسیار کم است.
۴۲.

پژوهش های نابرابری آموزشی: تحلیل شبکه های پژوهشی و خوشه های موضوعی مقالات با روش کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری آموزشی کتاب سنجی همکاری علمی عدالت اجتماعی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
هدف : نابرابری آموزشی یکی از چالش های اساسی جوامع مدرن است که تأثیرات عمیقی بر فرصت های یادگیری و توسعه اجتماعی دارد. این پژوهش با رویکرد علم سنجی به بررسی روند تولیدات علمی، نشریات برتر، پژوهشگران پرکار، همکاری های بین المللی و روند موضوعی پژوهش های نابرابری آموزشی می پردازد. روش شناسی: این مطالعه از روش کتاب سنجی و تحلیل شبکه استفاده کرده است. داده های مربوط به مقالات علمی حوزه نابرابری آموزشی از پایگاه های داده معتبر استخراج و از ابزارهای تحلیل هم واژگانی و همکاری علمی برای تحلیل ساختار پژوهش های این حوزه استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که تعداد مقالات منتشر شده در حوزه نابرابری آموزشی به طور مداوم افزایش یافته است. نشریات معتبر مانند British Journal of Sociology of Education  و PLOS ONE بیشترین تأثیر را در این زمینه دارند. پژوهشگران کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بیشترین میزان تولید و همکاری علمی را داشته اند. تحلیل موضوعی نشان داد که نابرابری اقتصادی، نابرابری دیجیتال و عدالت اجتماعی از موضوعات پررنگ این حوزه هستند. نتیجه گیری و پیشنهادها:  نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به سیاست های آموزشی عادلانه و توسعه فناوری های آموزشی برای کاهش شکاف دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است. پیشنهاد می شود که مطالعات آینده بر بررسی تأثیر سیاست های کلان آموزشی بر کاهش نابرابری تمرکز کنند. نوآوری و اصالت :  این مطالعه با بهره گیری از روش های کتاب سنجی و تحلیل شبکه، تصویری جامع از روند پژوهش های نابرابری آموزشی ارائه می دهد و به سیاست گذاران و محققان در تدوین راهبردهای مؤثر کمک می کند.
۴۳.

ارزیابی، تحلیل و مصورسازی شبکه هم نویسندگی پژوهشگران دانشگاه های علوم پزشکی حوزه قلب و عروق در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماری های قلب و عروق تحلیل شبکه اجتماعی دانشگاه های علوم پزشکی شبکه هم نویسندگی همکاری علمی مصورسازی علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۸
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی، ارزیابی و تحلیل شبکه هم نویسندگی پژوهشگران حوزه قلب و عروق دانشگاه های علوم پزشکی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس تا سال 2020 میلادی است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با رویکرد علم سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل همه پژوهشگران حوزه بیماری های قلب و عروق بوده که در پایگاه اسکوپوس طی سال های 1999 تا 14 جولای 2020 مقاله داشته اند و حداقل یکی از نویسندگان آنها وابستگی سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی را داشتند. ترسیم و تحلیل ساختار منتج از تحلیل هم نویسندگی با استفاده از نرم افزارهای BibeExcle, Ucinet انجام شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که از نظر تعداد مقالات، کاظم رحیمی از دانشگاه آکسفورد با 1143 مقاله، مازیار مرادی لاکه از دانشگاه علوم پزشکی ایران با 1142 مقاله و علی کیادلیری از فیلادلفیای آمریکا با 1072 مقاله به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارند و پژوهشگران برتر این حوزه از نظر تعداد مقاله (بهره وری) به حساب می آیند. همچنین از نظر تعداد استناد مصطفی قربانی با دریافت 100 استناد در جایگاه نخست، حمید آسایش با دریافت 99 استناد در جایگاه دوم، و امیرکساییان از دانشگاه علوم پزشکی تهران با دریافت مجموع 88 استناد در جایگاه سوم قرار دارند. امیرحسین صاحبکار و رضا ملک زاده و نضال صراف زادگان، با مرکزیت رتبه 105 و 96 و92 به ترتیب بالاترین مرکزیت رتبه را دارند. از نظر مرکزیت نزدیکی، رضا ملک زاده، و نضال صراف زادگان بالاترین نمره و فرید نجفی، امیرحسین صاحبکار و حسین پوستچی بالاترین نمره مرکزیت بینابینی را کسب کرده اند. نتیجه گیری: پژوهشگرانی که دارای شاخص های مرکزیت درجه، بینابینی و نزدیکی بالایی بودند، به لحاظ کارایی (تعداد استناد دریافتی) در وضعیت خوبی قرار دارند. نویسندگان مقالات از این طریق می توانند از تشابهات و تمایزهای مختلف موجود، همراه با شاخص های گوناگون هم نویسندگی سایر کشورها مطلع گردند. همچنین علل ضعف و قوت محققان در حوزه های مختلف در انتشار تولیدات علمی در مجلات انگلیسی زبان و غیره مشخص خواهد شد.  
۴۴.

سنجش تعاملات و همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل مارپیچ سه گانه هم نویسندگی مهندسی برق و الکترونیک همکاری علمی تعاملات سازمانی تولید علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲
هدف: مدل مارپیچ سه گانه تعاملات بین دانشگاه، صنعت و دولت را مورد سنجش قرار می دهد و به عنوان یک چارچوب هنجاری برای درک تعاملات بین بازیگران اصلی در سیستم های نوآوری توسط محققان استفاده می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل پویایی تعاملات سازمانی در تولید مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران است. لذا، پژوهش حاضر به سنجش کمّی وضعیت همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه در گستره کشور ایران پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با استفاده از مدل مارپیچ سه گانه و براساس شاخص رسانش عدم قطعیت T(UIG) به عنوان شاخص تعامل دانشگاه-صنعت-دولت انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 19802 مقاله علمی نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس از ایران در حوزه مهندسی برق و الکترونیک (2019-2010) است. پس از استخراج داده ها، در این پژوهش، از نرم افزار TH به منظور تبدیل داده ها به فرمت اکسل و محاسبه عدم قطعیت تعاملات ارکان استفاده شد. به منظور تحلیل مناسب در این خصوص، ابتدا براساس روند مرسوم و متداول تحقیقات این حوزه دانشگاه با کد U، صنعت با کد I، دولت با کد G در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش موید این است که تعداد مقالات در بازه زمانی مورد بررسی رشد یافته و از 1019 مقاله در سال 2010 به 3216 مقاله در سال 2019 رسیده است. در بررسی روند رشد مقالات هر یک از ارکان مشخص شد که تولید مقالات در هر سه رکن دارای رشد صعودی بوده و ضریب رشد مقالات از سال 2010 تا سال 2019 برای دانشگاه 0.63، صنعت 2.5 و دولت 1.8 بوده است. بیشترین همکاری بین دانشگاه و صنعت صورت گرفته و کمترین میزان همکاری بین دولت و صنعت واقع شده است. یافته ها، همچنین نشان داد بالاترین میزان تعاملات مربوط به دانشگاه- دولت در سال 2010 و پایین ترین تعاملات مربوط به دولت- صنعت است که در اکثر سال ها نزدیک به صفر بوده و نشان دهنده استقلال و عدم ارتباط ارکان مذکور است. یکی از نتایج قابل توجه این است که در سال های 2010-2019 تعامل بین دانشگاه- صنعت در تضاد با تعامل دوگانه دانشگاه- دولت بوده است. تعامل دانشگاه- صنعت با تعامل صنعت- دولت طی سال های مورد بررسی همسو بوده است. در سال 2014 تعامل بین ارکان دوگانه و سه گانه صفر بوده است، در حالی که تعامل دانشگاه- صنعت در این سال به بالاترین میزان خود می رسد. همچنین، در سال 2014 بالاترین تعامل بین ارکان دوگانه مربوط به دانشگاه- صنعت صورت گرفته است و در خصوص روابط سه گانه در سال 2010 بیشترین میزان تعامل سه گانه بین ارکان دانشگاه- صنعت- دولت مشاهده می شود. براساس مقادیر شاخص T، بیشترین میزان تعاملات ارکان دوگانه و سه گانه به ترتیب بین دانشگاه- دولت، دانشگاه- صنعت- دولت، دانشگاه- صنعت، و صنعت- دولت دیده شده است. تعامل ارکان دوگانه و سه گانه در سال 2014 نزدیک به صفر بوده، ولی در این سال تعامل دانشگاه- صنعت روندی بسیار افزایشی داشته که حاکی از عدم سرمایه گذاری دولت بر صنعت بوده و به عبارتی هرکجا که نقش دولت کم رنگ تر می شود، نقش صنعت نمایان تر است. نتیجه گیری: در مجموع، در حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران، نمودار تعامل بین ارکان سه گانه در سال های مختلف دارای نوسانات بسیار اندکی بوده و پیشرفتی نداشته است. جدا بودن ساختارهای نهادی و در نتیجه، افزایش روندهای دیوان سالاری میان نهادی، مانع تعامل موثر شده و حوزه های نهادی مانند دانشگاه و صنعت به داشتن نقشی منفعلانه در فرآیند تولید دانش یا به اشتراک گذاری دانش شناخته می شود. بر این اساس، توسعه برخی سیاست های علم و فناوری و راهبردهای پژوهشی و صنعتی برای ارتقای شبکه نوآوری دانشگاه-صنعت-دولت به عنوان یک ضرورت پیشنهاد شده است. یکی از نکات بسیار مشهود این پژوهش، اهمیت حضور بخش دولتی است که با حمایت از ارکان علمی می تواند نقش مؤثری را در تعاملات داشته باشد. با توجه به شرایط خاص حاکم بر تولیدات علمی کشور، جایگاه حمایت های دولتی و انگیزش های موجود که از طریق این بخش به فضای علمی تزریق می شود، هدایت و توسعه اقدامات پژوهشی و تسریع تولید علم در کشور مشخص خواهد شد. یکی از راهکارهای اهتمام بیشتر به توسعه فناوری و تعامل بیشتر دو رکن دانشگاه- صنعت نیز سیاست گذاری های حمایتی و هدایتی دولت است که در صورت وجود هوشمندی بیشتر، شاید زمینه ساز تقاضا محوری و مسئله محوری پژوهش های دانشگاهی و ارتقای نوآوری و توسعه فناوری در بخش صنعت و افزایش بهره برداری از سرمایه های فراوان بخش دانشگاهی کشور باشد. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش های متعدد، استفاده از رویکرد مدل مارپیچ سه گانه و قابلیت های آن در سنجش و پویایی دانش و تعاملات و همکاری های فناورانه و دانشی و حتی تولیدی در حوزه های مختلف دانش توصیه می شود.
۴۵.

کانال های جریان دانش میان دانشگاه و صنعت: بررسی علم سنجی و مروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانال جریان دانش دانشگاه صنعت مرور روایتی نقشه هم رخداد واژگان پایگاه وب آو سایسن علم سنجی همکاری علمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۳
هدف: به منظور کاربردی شدن دانش تولید شده در دانشگاه ها، جریان یافتن این دانش به خارج از این محیط، به ویژه محیط های صنعتی، فعالیتی مهم و حائز است. ابزارهایی که این جریان را میسر می سازند، تحت عنوان کانال های جریان دانش شناخته می شوند. عدم آشنایی با این کانا ل ها و ویژگی های آنها می تواند موجب ناکامی در نیل به هدف غایی این ارتباط شود. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هر کدام از این کانال ها، ابزاری که بتواند با شاخص های مشخص، جنبه های متفاوت این جریان را نشان دهد، ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه کانال های جریان دانش میان دانشگاه و صنعت است. روش: این پژوهش با رویکرد علم سنجی و با تکنیک تحلیل هم رخداد واژگان و همچنین مرور روایتی انجام شده است. با استفاده از رویکرد مرور روایتی، مهم ترین پایگاه های اطلاعاتی بین المللی مورد جستجو قرار گرفتند، و به عنوان چارچوب نظری به کار گرفته شدند. در مرحله دوم، با رویکرد علم سنجی انجام شده و به منظور کشف ارتباطات و مهم ترین واژگان و نقشه علمی شکل گرفته از ارتباط بین واژگان، از فن هم رخداد واژگان استفاده شد. به این صورت که واژگان «صنعت و دانشگاه» با واژه «کانال» و دیگر واژه های هم ردیف با کانال که در متون استفاده شده بود، به صورت university AND industry AND (channel OR transfer OR spillovers OR flow OR dissemination) در فیلد Topic در پایگاه وب آو ساینس به عنوان یکی از معتبرترین پایگاه های استنادی جستجو شد. بازه زمانی از 1975 تا 27 نوامبر 2022 بود و جستجو در مجموعه هسته[1] وب آو ساینس انجام شد. با این استراتژی جستجو، در مجموع 5178 مدرک بازیابی شد. به منظور ترسیم نقشه هم رخداد واژگان، از نرم افزار وس ویور[2] استفاده شد و به منظور داشتن نقشه ای قابل تحلیل، با اعمال آستانه حداقل 50 رخداد، 86 واژه به مرحله تحلیل و ترسیم نقشه هم رخدادی وارد شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که کانال های انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت، جنبه های مختلفی را شامل می شود. این کانال ها ممکن است رسمی، غیررسمی یا ترکیبی باشند. همچنین جریان دانش بین صنعت و دانشگاه می تواند هدفمند یا بدون هدف باشد که در صورت هدفمند بودن دوسویه، و در حالت بدون هدف، یک سویه خواهد بود. این دانش می تواند عیان یا نهان باشد. در کانال های انتقال دانش مسائلی مانند تجاری سازی یا هزینه سودمندی و برگشت مالی نیز مورد توجه بوده است. همچنین این کانال ها و انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت، به نوعی سرمایه اجتماعی در نظر گرفته می شود. بررسی ارتباط بین صنعت و دانشگاه از جنبه های علم سنجی و براساس نقشه هم رخداد واژگان هم نشان داد که مباحثی همچون عملکرد و تأثیر همکاری ها، انتقال دانش، تریپل هلیکس، صنعت، انتقال فناوری، دانش، کارآفرینی و تحقیق و توسعه، از مهم ترین مفاهیم استخراج شده بوده اند. نقشه علمی و خوشه های شکل گرفته نشان دهنده اهمیت موضوع کانال های جریان دانش صنعت و دانشگاه از سوی پژوهشگران بوده است و در این بین تأثیر همکاری ها در انتقال دانش اهمیت دارد. در مجموع چهار خوشه موضوعی در نقشه هم رخداد واژگان تحلیل شده، تشکیل شد. نتیجه گیری: کانال های بین دانشگاه و صنعت در پژوهش های مختلف مورد توجه بوده و تشکیل خوشه های موضوعی نیز نشان دهنده این اهمیت است. تنوع میان کانال ها نشان می د هد که بررسی جامع و مانع ارتباطات میان دانشگاه و صنعت، نیازمند استفاده از شاخص های زیادی است.  
۴۶.

بررسی اهمیت همکاری علمی در میزان استناد به پروانه های ثبت اختراع کشورهای حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کشورهای حوزه خلیج فارس همکاری علمی پروانه ثبت اختراع مخترعان تحلیل استنادی علم سنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اهمیت همکاری علمی در میزان استناد به پروانه های ثبت اختراع کشورهای حوزه خلیج فارس، موجود در پایگاه اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده آمریکا USPTO (United States Patent and Trademark Office) انجام شده است. روش: این پژوهش با روش توصیفی و با رویکرد علم سنجی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل 8182 پروانه ثبت اختراع ثبت شده در پایگاه اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده آمریکا است که در مرحله دوم پژوهش، برای به دست آوردن تعداد استناد مدارک علمی به هر پروانه ثبت اختراع، عنوان تک تک پروانه های ثبت اختراع در مجموعه هسته پایگاه  Web of Science Core Collectionموسوم به وب آف ساینس و با مراجعه به قسمت Cited Reference Search جستجو شد و با تایپ بخشی از عنوان پروانه ها در علامت نقل قول " " جستجو انجام شده و میزان استنادات مدارک علمی به پروانه های ثبت اختراع گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل میزان همکاری های صورت گرفته در پروانه های ثبت اختراع، از نرم افزار اکسل استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که فقط 841 پروانه ثبت اختراع از 8182 پروانه ثبت شده در کشورهای خلیج فارس موفق به کسب استناد در مدارک علمی نمایه شده در پایگاه وب آف ساینس شده اند و مجموعاً 2496 استناد دریافت کرده اند. یافته های پژوهش در خصوص تعداد پروانه های ثبت اختراع کشورهای حوزه خلیج فارس براساس رده بندی موضوعی سی.پی.سی (CPC) نشان داد که بیشترین میزان ثبت پروانه های ثبت اختراع مربوط به رده فیزیک (G) با تعداد 1717 پروانه است؛ و کمترین میزان ثبت پروانه ها مربوط به رده منسوجات و کاغذ (D) با تعداد 24 پروانه است. در مجموع، بیشترین تعداد پروانه ها مربوط به کشور عربستان با تعداد 5469 پروانه و کمترین میزان پروانه های ثبت اختراع مربوط به کشور عراق با تعداد 22 پروانه است. بیشترین تعداد ثبت پروانه های دارای یک مخترع در کشور عربستان در رده موضوعی فیزیک (G) و با تعداد 288 پروانه است و کمترین میزان پروانه ها براساس رده های موضوعی مربوط به کشور عراق با تعداد 11 پروانه ثبت اختراع است. همچنین بیشترین میزان تولید پروانه های دارای بیش از یک مخترع در کشور عربستان با رده موضوعی شیمی و مهندسی مواد (C) با تعداد 4114، و کمترین میزان تولید پروانه ثبت اختراع مربوط به کشور عراق با تعداد 11 پروانه است. نتیجه گیری: تعداد کمی از پروانه های ثبت اختراع ثبت شده از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس در پایگاه اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده آمریکا، در مدارک علمی نمایه شده در پایگاه استنادی وب آف ساینس استناد دریافت کرده اند. بیشترین میزان همکاری در داخل کشورهای حوزه خلیج فارس مربوط به کشور عربستان با تعداد 12583 مخترع و کمترین میزان همکاری نیز مربوط به کشور عراق با تعداد 30 مخترع بوده است. همچنین، بیشترین میزان همکاری با کشورهای خارج از حوزه خلیج فارس مربوط به کشورهای آمریکا با تعداد 2198 مخترع و انگلستان با تعداد 384 مخترع، آلمان با تعداد 333 مخترع، کانادا با تعداد 219 مخترع، هندوستان با تعداد 203 مخترع، و فرانسه با تعداد 171 مخترع بوده است. طبق داده های به دست آمده در خصوص میزان استناد دریافتی در پروانه های ثبت اختراع تک مخترع و چند مخترع، با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیس، سطح معناداری داده ها کمتر از 0.05 را نشان داد. از این رو، اختلاف رتبه ها معنادار بوده، و نتیجه آزمون نشان داد که پروانه های ثبت اختراع چندمخترع، تعداد استناد بیشتری نسبت به پروانه های ثبت اختراع تک مخترع، در رده های موضوعی به دست آورده اند.