علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 9 تابستان 1402 شماره 2 (پیاپی 31) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت زمان در روزآمدی اطلاعات و برنامه ریزی حرفه ای متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در کتابخانه های عمومی استان کرمان است.
روش: روش این پژوهش پیمایشی و از نوع مطالعه کاربردی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان کتابخانه های عمومی استان کرمان به تعداد 82 نفر می باشد. حجم نمونه براساس جدول مورگان 68 نفر برآورد شده و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. جامعه مورد مطالعه برحسب شهرستان مشخص گردید و سپس از هر یک، نمونه تصادفی به نسبت تعداد افراد جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از 2 پرسشنامه محقق ساخته شامل مدیریت زمان و روزآمدسازی اطلاعات استفاده شده است. پرسشنامه مدیریت زمان شامل 40 پرسش درباره روش های پایش و کنترل وقت در انجام فعالیت های حرفه ای بود. پرسشنامه روزآمدی اطلاعات نیز شامل 15 پرسش در خصوص استفاده روزآمد از منابع اطلاعاتی، وبگاه ها، رسانه ها، پایگاه ها و دسترسی به اطلاعات تخصصی طراحی شد. برای محاسبه روایی ابزار اندازه گیری از روش اعتبار صوری استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. ضریب مورد نظر برای پرسشنامه های مدیریت زمان و روزآمدسازی اطلاعات به ترتیب 845/0 و 948/0 تعیین شد که بیانگر پایایی بالای ابزار سنجش است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.پی. انجام شد و از آماره های توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و نیز استنباطی شامل: ضریب همبستگی پیرسون- اسپیرمن و نیز مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که ضرایب همبستگی آزمون پیرسون و اسپیرمن بین دو متغیر مدیریت زمان و روزآمدسازی اطلاعات به ترتیب برابر 412/0 و 318/0 است. در نتیجه بین مدیریت زمان کارکنان و روزآمدسازی اطلاعات در کتابخانه های عمومی استان کرمان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. با توجه به اینکه مقدار R2adj (تعدیل شده R2)، برابر با 174/0 می باشد، لذا، امتیاز نمره واریانس، روزآمدسازی اطلاعات را تایید می کند. بر این اساس، بین هدف گذاری، اولویت بندی اهداف و فعالیت ها، برنامه ریزی عملیات، تفویض اختیار، مدیریت ارتباطات و مدیریت جلسات کارکنان و روزآمدسازی اطلاعات رابطه خطی معنی داری وجود دارد. ضریب همبستگی چندگانه 498/0=r می باشد که نشان دهنده میزان روابط هدف گذاری، اولویت بندی اهداف و فعالیت ها، برنامه ریزی عملیات، تفویض اختیار، مدیریت ارتباطات و مدیریت جلسات کارکنان و روزآمدسازی اطلاعات است و با توجه به اینکه سطح معنی داری برابر 006/0 و کوچک تر از سطح 05/0= α است، بنابراین، این رابطه معنی دار است. با توجه به اینکه مقدار R2adj (تعدیل شده R2)، برابر با 174/0 می باشد، پس، امتیاز نمره واریانس، روزآمدسازی اطلاعات را تایید می کند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد مدیریت زمان کارکنان و روزآمدسازی اطلاعات در کتابخانه های عمومی استان کرمان رابطه مستقیمی دارند؛ یعنی هرچه توانایی کارکنان در مدیریت زمان بیشتر باشد، توانایی آنها در روزآمدسازی اطلاعات و افزایش کیفیت کارهای تخصصی بیشتر می شود. علاوه بر آن، ارتباط تنگاتنگی میان برنامه ریزی عملیات توسط کارکنان و روزآمدسازی اطلاعات وجود دارد؛ یعنی هرچه کارکنان به صورت عملیاتی و عینی برای رسیدگی به امور، برنامه ریزی داشته باشند، بهتر می توانند اطلاعات خود را در زمینه های تخصصی و عمومی روزآمدتر کنند. سازماندهی قدرتمند شامل تفویض اختیار و فضای کاری مناسب برای داشتن مدیریت زمان موثر جهت مدیران بسیار مهم است و شایسته است تا تمرکز مدیران بر فعالیت های سودمند باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود کارکنان کتابخانه ها اهداف خود را مطابق با اهمیت شان اولویت بندی کنند؛ زمان مشخصی برای برنامه ریزی و روزآمد کردن اطلاعات خود اختصاص دهند؛ اهداف کوتاه مدت و بلندمدت شغلی تهیه کنند؛ اهداف سازمانی را درجه بندی نمایند؛ جلسات را در زمان مناسب برگزار کنند؛ شروع و اتمام کار را مشخص کنند؛ روش انجام کار را مشخص کرده و برنامه مطالعات تخصصی داشته باشند.
روند موضوعی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در مجلات معتبر داخلی براساس مدل LDA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل محتوای مقالات مجلات علمی، می تواند بیانگر مسیر تحولات و جهت گیری های موضوعی در هر رشته ای باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی روند موضوعی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در مجلات معتبر داخلی، براساس مدل LDA انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت پژوهشی توصیفی- اکتشافی است؛ چرا که از فنون متن کاوی بهره برده است. تکنیک متن کاوی به کار گرفته شده در این پژوهش، برای شناسایی موضوع های پنهان و روند موضوعی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی، روش مدل سازی موضوعی و الگوریتمLDA است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل چکیده و کلیدواژه های مقالات منتشر شده در 11 مجله علمی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در فاصله سال های 1395 تا 1399 است که 1581 مقاله را در برمی گیرد. روایی روش LDA در پژوهش های پیشین تأیید شده و پایایی داده های استخراج شده با روش قابلیت اطمینان بین ارزیاب، مورد تأیید قرار گرفت.
یافته ها: به طور کلی، موضوعات تحلیل استنادی، کتابخانه، و وب به ترتیب در رتبه اول تا سوم موضوعات مورد توجه پژوهشگران حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بودند. طی سال های 1395 تا 1399 به ترتیب، موضوعات فرهنگ سازمانی، شبکه های اجتماعی، سواد اطلاعاتی، مدیریت دانش و اینستاگرام، موضوعات اصلی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی هستند. دیگر یافته پژوهش نشان داد که در مجلات مختلف، موضوعات متفاوت و بعضاً مشترکی مورد توجه پژوهشگران حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بوده است. مدیریت دانش و موضوعات مشابه و مرتبط با آن همانند: اشتراک دانش، تسهیم دانش، در دو مجله «مطالعات کتابداری و علم اطلاعات» و «پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات»، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و البته در بیشتر مجلات، کتابداران و کاربران جزو موضوعات اصلی مورد بررسی بوده اند. نتیجه گیری: تکنیک های داده کاوی می تواند ابزار مناسبی برای تسهیل و تسریع در زمینه تدوین روند موضوعی در یک حوزه باشد. به منظور همگام شدن با مجلات رشته در سطح جهان، ضروری است موضوعات مرتبط با فناوری، در مجلات بیشتر مورد توجه قرار گیرد. همچنین سردبیران مجلات باید ضمن در نظر گرفتن سیر موضوعی مقالات مجله در گذر زمان، تلاش کنند تا براساس خط مشیء و حوزه های موضوعی مجلات، نسبت به انتشار مقالات اقدام نمایند.
تدوین مدل کسب و کار الکترونیکی در صنعت فناوری اطلاعات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عصر دیجیتال فناوری هایی را ارائه می دهد که به همه جنبه های زندگی انسان کمک می کند و امروزه تقریباً تمام فعالیت های کاری انسان به ایمیل، اینترنت، رایانه و... بستگی دارد. بنابراین، توسعه فناوری دیجیتال تأثیر بسزایی در تغییرات فعالیت های اقتصادی در جهان دارد. در حال حاضر شرکت هایی قادر به پایداری و توسعه اند که باتوجه به ارزیابی مداوم نیازهای بازار و ضرورت های فناوری مدل کسب وکار مناسب تری از رقبا انتخاب کنند. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل کسب وکار الکترونیکی در صنعت فناوری اطلاعات در ایران براساس آنتولوژی استروالدر و پیگنیور است. روش: این پژوهش با رویکرد اکتشافی و با استفاده از تحلیل محتوای کیفی شامل کدگذاری باز، انتخابی و محوری انجام شده است. نمونه آماری پژوهش حاضر تعدادی از مدیران، مسئولان فنی و پشتیبانان وب سایت های فعال در حوزه فناوری اطلاعات در ایران هستند که با 12 نفر از آنها مصاحبه انجام شده است. روش نمونه گیری به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل داده ها، مدل کسب وکار الکترونیکی صنعت فناوری اطلاعات ایران تدوین شد که شامل 9 بلوک مختلف با ابعاد مشتریان، ارتباط با مشتریان، کانال ها، ارزش های پیشنهادی، فعالیت های کلیدی، منابع کلیدی، شرکای کلیدی، جریان های درآمدی و ساختار هزینه است. نتیجه گیری: گسترش کسب وکارهای الکترونیکی در سایه اقتصاد دیجیتالی، انتخاب مدل کسب وکار الکترونیک را به یک ضرورت استراتژیک تبدیل کرده است. طراحی دقیق مدل کسب وکار الکترونیکی باتوجه به ارزیابی مداوم نیازهای بازار و ضرورت های فناوری سبب افزایش اثربخشی شرکت های فعال در صنعت فناوری اطلاعات خواهد شد.
مسائل، چالش ها و حوزه های موضوعی آینده علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران: تحلیل دیدگاه های متخصصان این حوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ریشه شماری از کاستی ها و مشکلاتِ مربوط به مسئله یابی و انتخاب موضوع و بخشی از آسیب های پژوهش ها در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی می تواند ناشی از نامشخص بودن مسائل و چالش های اساسی این رشته و عدم توجه به نیازها و زمینه های مطالعاتی فعلی و آینده در این حوزه باشد. همین امر لزوم مطالعه و پژوهش در خصوص مسائل و نیازهای پژوهشی آینده در این رشته را روشن می سازد. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است تا به شناسایی مسائل و چالش های پیش رو و حوزه های مطالعاتی آینده در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه متخصصان این حوزه بپردازد.
روش: رویکرد پژوهش حاضر برحسب نوع داده ها کیفی بوده و برای گردآوری داده ها از مصاحبه الکترونیک مبتنی بر پرسشنامه باز-پاسخ استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان و دانش آموختگان دکتری، اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی و آزاد و وابسته به پژوهشگاه ها در این حوزه در ایران بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ملاک انتخاب نمونه ها، تمایل به شرکت در پژوهش و دارا بودن حداقل 5 سال سابقه خدمت در مراکز آموزشی و پژوهشی مرتبط با حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بود. با توجه به هدف نهایی پژوهش در خصوص مطالعه مسائل و حوزه های موضوعی پیش رو در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی، بررسی شد که افراد شرکت کننده در پژوهش تا حد امکان از سوابق پژوهشی مرتبط با مطالعه موضوعات و زمینه ها پژوهشی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی، مسائل، نیازها و مشکلات این رشته به صورت های مختلف برخوردار باشند. در ادامه، با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، از افراد مذکور درخواست شد که در صورتی که افراد دیگری را می شناختند که در زمینه مسائل، چالش ها و موضوعات رشته تجربیات یا دیدگاه هایی دارند، در پایان پرسشنامه، برای شرکت در مطالعه معرفی کنند. نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پژوهشگران براساس شاخص اشباع نظری به این نتیجه رسیدند که اطلاعات دریافتی از سوی شرکت کنندگان، تکرار همان مطالب قبلی و دارای هم پوشانی با آن هاست و اطلاعات مفهومی تازه ای در اظهارات آن ها یافت نمی شود. در نهایت، از نظرات 22 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی استفاده شد. برای تحلیل داده های کیفی و شناسایی مؤلفه ها از روش تحلیل تفسیری بهره گرفته شد. مدیریت و کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 2020 صورت گرفت. جهت حصول اطمینان از پایایی نتایج، از روش پایایی بازآزمون (شاخص ثبات کدگذاری) استفاده شد که مقدار آن 83 درصد بدست آمد.
یافته ها: تحلیل متون حاصل از مصاحبه با متخصصان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی، به شناسایی 54 مسئله در این حوزه انجامید. بر طبق این یافته ها، بسیاری از چالش های شناسایی شده در پژوهش حاضر، تنها مختص رشته علم اطلاعات و دانش شناسی نبوده و شماری از آن ها در سایر رشته ها به ویژه رشته های علوم انسانی و اجتماعی نیز مطرح هستند. منشأ برخی از این مشکلات به شرایط محیطی شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فناوری و غیره و به طور کلی، به سیاست گذاری ها و شرایط حاکم بر جامعه برمی گردند و برخی دیگر متأثر از شرایط حاکم بر خود رشته هستند. در میان مسائل و چالش های شناسایی شده، متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی تأکید ویژه ای بر مسائل مربوط به آموزش و نظام آموزش عالی داشتند. بیشترین مشکلات مطرح شده از سوی آن ها مربوط به وضعیت بروندادهای علمی این رشته بوده است. به علاوه، با توجه به روند سریع تحولات امروز و تداوم آن ها در آینده، یکی از مهم ترین نگرانی های متخصصان این رشته، توان همراهی و سازگاری با روند تحولات همه جانبه و مدیریت آن ها در راستای رسیدن به اهداف و رسالت های خود است. حوزه های موضوعی آینده از سوی متخصصان این رشته در 10 محور اصلی شامل آموزش، پژوهش و تولید علم، مطالعات کاربران، سازماندهی اطلاعات، بازیابی اطلاعات، کتابخانه های مجازی، مدیریت دانش، خدمات اطلاعاتی، کتابداران و متخصصان اطلاعات، و مبانی نظری و فلسفی دسته بندی شدند. طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر در خصوص مسائل و حوزه های موضوعی آینده در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی، می توان اذعان داشت که به طور کلی، تمرکز مطالعات آینده در این حوزه بر 6 محور اصلی خواهد بود: مسائل مربوط به کاربران و تعامل آن ها با اطلاعات و نظام های اطلاعاتی؛ مباحث مرتبط با علم اطلاعات و مدیریت محتوا در بستر فضای مجازی، شامل سازماندهی داده های بزرگ و بازیابی محتوای دیجیتالی؛ آموزش دانش آموختگان و متخصصان اطلاعات برای اشتغال مؤثر در محیط های کاری متحول آینده و آمادگی برای کارآفرینی و خوداشتغالی؛ ارزیابی و توسعه علم و پژوهش؛ توسعه رابطه علم اطلاعات و دانش شناسی با سایر رشته های مرتبط شامل علوم رایانه، فناوری اطلاعات، هوش مصنوعی، مدیریت؛ مطالعات آینده پژوهی و استفاده از دستاوردهای آن ها در جهت بهبود و همگامی با تحولات آینده؛ دیجیتال سازی و مجازی سازی کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی، خدمات و فعالیت های مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر، از یک سو می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان علمی، آموزشی و پژوهشی در راستای تخصیص منابع مالی به مسائل و موضوعات اساسی کمک کند و از سوی دیگر، راهگشای پژوهشگران در مسئله یابی و انتخاب موضوعات کاربردی و مسئله محور باشد. این نتایج همچنین می تواند زمینه را برای متولیان این رشته در راستای توجه به مسائل و چالش های پیش رو و برنامه ریزی برای هموار ساختن آن ها فراهم کند.
علم سنجی و تجزیه و تحلیل روند پژوهش ها در حوزه انقلاب صنعتی چهارم و کیفیت0/4(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد بررسی تغییرات صورت گرفته در انقلاب صنعتی چهارم، و در بخش تخصصی تر کیفیت 0/4، در سطح جهان و سازمان ها است. در واقع می توان گفت در این پژوهش، پژوهشگران به دنبال بررسی این موضوع هستند که فناوری های هوشمند چه تاثیری در سطح جامعه و محصولات داشته و کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت چگونه به سمت هوشمندسازی حرکت کرده اند. همچنین چه کشورهایی در چه زمینه هایی با یکدیگر همکاری داشته و پژوهشگران و صنعتگران در کشورهای توسعه یافته تا چه اندازه توانسته اند با کمک فناوری های هوشمند، سطح خود را ارتقاء دهند. روش: در این پژوهش از روش علم سنجی برای دستیابی به اهداف و پاسخ به سوالات پژوهش استفاده شده است. در این راستا، ابتدا داده های مورد نیاز (مقلات، کتاب ها، دستنوشته ها، مقالات در حال چاپ، مقالات کنفرانسی و...) از پایگاه وب آو ساینس، بین سال های 2012 تا 2020، در حوزه صنعت0/4، فناوری های هوشمند، کیفیت 0/4 و مفاهیم مرتبط استخراج شد. تعداد این پژوهش ها 4926 مورد بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار سایت اسپیس استفاده شد. در این نرم افزار گره ها نشان دهنده نام نویسنده، مجله، کشور، کلمات کلیدی و... است و پیوندها استناد یا همبستگی بین گره ها را نشان می دهد. خروجی موردنظر از این نرم افزار، به صورت شکل ها و جدول ها ارائه گردید. یافته ها: اگرچه کشورهای آلمان و آمریکا، اولین کشورهایی بودند که درپی هوشمندسازی و استفاده از فناوری های هوشمند در سیستم های تولیدی و کلیه بخش های کشور خود هستند، اما هم اکنون بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند هند، این فناوری ها را بیشتر مورد استفاده قرار داده اند. انتظار می رود در آینده ای نزدیک این کشور بتواند خود را از نظر پیشرفت تکنولوژی در سطح بالایی قرار دهد. از سوی دیگر، با توجه به بررسی موضوعات داغ، در سال های اخیر توجه بیشتر پژوهشگران به سمت استفاده از تکنولوژی های هوشمند در کاهش آلودگی محیط زیست از طریق کاهش استفاده از منابع طبیعی بوده است که این امر نشان دهنده توجه جهان به مسائل محیط زیستی است. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد، که در سال های اخیر، تولید به سمت هوشمند شدن حرکت کرده است و کنترل کیفیت باید اتوماتیک و با کمک ربات ها انجام شود، این امر باید در سطحی گسترش یابد که بتوان تمامی بخش های سازمان را با کمک فناوری های هوشمند، بهبود بخشید، که دستیابی به این امر منجر به کیفیت هوشمند یا کیفیت 0/4 می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، درپی تحولات صورت گرفته در انقلاب صنعتی چهارم، فناوری ها به طور کلی دستخوش تغییر شدند و فناوری هایی مانند سیستم های سایبر- فیزیکال، چاپ سه بُعدی، بلاکچین، داده های بزرگ و... فرایندهای تولید و ارائه خدمات را متحول ساخته اند. همچنین در سال های اخیر بسیاری از سازمان ها در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته سعی کرده اند مفاهیم کیفیت0/4 را در بخش های مختلفی مانند رهبری، فرهنگ، تدوین استراتژی و... بکار گیرند و از فناوری های هوشمند، جهت کنترل کیفیت هوشمند سازمان استفاده نمایند. بنابراین، می توان افق دید پژوهش های آتی در حوزه صنعت0/4 و کیفیت0/4 را ورود به مباحثی مانند رهبری دیجیتال، فرهنگ دیجیتال، ساختار سازمانی دیجیتال و... در نظر گرفت.
شناسایی اجزای ضروری موثر بر استخراج هوشمند دانش در سازمان ها: مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمیت هوشمندسازی در فرایندهای کسب وکار صنایع در سال های جاری به شدت افزایش یافته است. از طرفی اهمیت دانش به عنوان یک مزیت رقابتی همچنان در حال افزایش است. برای به دست آوردن این دانش حیاتی، چارچوبی برای شناسایی اجزای ضروری استخراج دانش مورد نیاز است. شناخت و تقویت هر یک از این منابع دانش، به طور سیستماتیک، در صنایع باعث می شود راهی برای استخراج دانش به روش هوشمند پیدا شود. محققان می توانند الگوریتم های استخراج دانش را به صورت سازمان یافته بیابند و به طور خاص بر اهداف هر جزء در فرایندهای کسب و کار تمرکز کرده و دانش را به شیوه ای هوشمند شناسایی و استخراج کنند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی اجزای ضروری موثر در استخراج هوشمند دانش است.
روش: این تحقیق فراترکیب با روش هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو انجام شد. 289 مقاله تحقیقاتی از پایگاه داده ها بازیابی گردید که از این تعداد 36 مقاله برای اهداف پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. هر مقاله تحقیقاتی انتخاب شده یک یا چند مولفه را گزارش کرده است که جداگانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: 48 کد در 6 موضوع اصلی (عوامل فردی، آموزش و یادگیری، عوامل فناوری و فناوری هوشمند، دانش، پویایی و چابکی، عوامل سازمانی) طبقه بندی شدند. نتایج نشان می دهد که توانمندسازی افراد در کسب و کار، یکی از مهم ترین مولفه های کسب دانش است که تقویت آن می تواند منجر به استخراج هوشمندانه دانش شود.
نتیجه گیری: با توانمندسازی کارکنان و مطالعه طرز فکر و کار آن ها در سازمان، می توان مدل های هوشمندی را برای انجام وظایف تعریف کرد. این امر می تواند منجر به استخراج دانش مفید شود. به عبارت دیگر، هرچه توانایی کارکنان بیشتر باشد، مطالعه رفتار انسان در محل کار منجر به کشف الگوهای هوشمند قوی تری می شود.
ارائه مدل تعیین آمادگی دیجیتالی سازمان های دولتی (مورد مطالعه: دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آمادگی دیجیتالی ابزار ارزیابی به روز بودن سازمان، مبتنی بر اهداف است. این ابزار ساختاری برای مدیریت کسب وکار و چارچوبی مرجع برای اهداف تحول دیجیتالی می باشد. نخستین اقدام اساسی برای تعیین مدل و سنجش آمادگی دیجیتالی سازمان، شناسایی معیارهایی است که با ساختار و فرهنگ حاکم بر آن سازمان متناسب باشند، در این راستا، در پژوهش حاضر در چارچوب مطالعه موردی به این موضوع پرداخته شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی با رویکرد پژوهش کیفی و کمّی است. در بخش کیفی، با مرور پیشینه، معیارهای اولیه موثر بر آمادگی دیجیتالی شناسایی شدند و سپس با استفاده از روش دلفی فازی توسط خبرگان مشخصی غربال گردیدند. در بخش کمّی با پژوهشی پیمایشی، و با نظرخواهی از خبرگان و روش های سلسله مراتبی فازی، دیمتل فازی و سطح بلوغ، به توصیف و تفسیر روابط موجود بین معیارها و عوامل تأثیرگذار پرداخته شد و وزن معیارها، میزان اثرگذاری معیارها جهت ارائه مدل و همچنین سطح آمادگی دیجیتالی دانشگاه تعیین شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد با تجربه و آگاه در بخش فناوری اطلاعات دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به تعداد 12 نفر بود.
یافته ها: یافته ها نشان داد 15 معیار در چارچوب 5 عامل اصلی بر آمادگی دیجیتالی سازمان در دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین موثر هستند. این معیارها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی رتبه بندی شدند و در نهایت یک مدل آمادگی دیجیتالی برای دانشگاه ایجاد شد. سپس سطح آمادگی دیجیتالی تعیین گردید.
نتیجه گیری: معیار حمایت مدیریت عالی از پروژه های دیجیتال سازی از بالاترین وزن برخوردار است. با استفاده از دیمتل فازی مدل جامع علت و معلولی پژوهش ترسیم گردید. معیار آمادگی مدیریتی در دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین از وضعیت مناسبی برخوردار است؛ اما معیار آمادگی زیرساخت های فنی در این دانشگاه وضعیت مناسبی ندارد.
مدل مبتنی بر بازی وارسازی در بستر شبکه های اجتماعی به منظور شناخت تفکر افراد: مورد مطالعه تاکسی های اینترنتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: جمع آوری داده از کاربران با استفاده از روش های سنتی مرسوم، به جهت رسیدن به یک مقصود خاص، غالباً امری پرهزینه، زمان بر و همراه با معایبی اثرگذار بر نتایج تحقیق است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی بر پایه بازی وارسازی جهت جمع آوری داده، به منظور دستیابی به نحوه تفکر افراد، با مطالعه موردی سه اپلیکیشن تاکسی های اینترنتی در ایران (اسنپ، تپسی و کارپینو) می باشد.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته انجام شد که روایی و پایایی آن، براساس نظر خبرگان و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه کاربران اپلیکیشن های مذکور و عضو در شبکه اجتماعی تلگرام بود که با نمونه گیری طبقه ای، تعداد ۱۸۰ نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردید.
یافته ها: مقایسه نتایج حاصل برای تعیین محبوبیت برندها در دو روش حضوری و بازی وارسازی تقریباً یکسان بود که نشان دهنده قابل اتکاء بودن روش ارائه شده می باشد، ضمن اینکه هزینه و زمان استفاده از روش پیشنهادی بطور قابل ملاحظه ای کم تر و درصد مشارکت پرسش شونده ها به شدت در این روش افزایش یافت.
نتیجه گیری: با ارائه مدل پیشنهادی، محدودیت های روش های رایج جمع آوری داده برطرف شده و از داده های دقیق تر و با کیفیت بالاتر جهت شناخت تفکر افراد استفاده گردید. همچنین قابلیت استفاده از این روش برای تمامی محققین و پژوهشگران وجود دارد.
مدیریت انتخاب پایگاه های اطلاعاتی در کتابخانه های دانشگاهی با مشارکت کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل عوامل تاثیرگذار بر استفاده از پایگاه های اطلاعاتی در بین کاربران دانشگاهی است. شناسایی عواملی که منجر به پذیرش و استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاهی می شود، به مدیران و تصمیم گیرندگان کتابخانه های دانشگاهی در هنگام انتخاب پایگاه های اطلاعاتی کمک می کند.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی استفاده کننده از پایگاه های اطلاعاتی در رشته های مختلف دانشگاه یزد تشکیل دادند. نمونه مورد مطالعه براساس فرمول کوکران مشتمل بر 319 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد بودند. از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری داده ها استفاده شد و روایی آن با استفاده از تحلیل عامل تاییدی روش استخراج مولفه اصلی و چرخش واریماکس، مورد سنجش قرار گرفت. روش های مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزارهای اموس 24 و اس.پی.اس.اس. 26 برای آزمون فرضیه ها بکار گرفته شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در زمینه بررسی تاثیر عوامل مختلف بر استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاه یزد نشان داد که میزان منفعتی که فرد معتقد است، با استفاده از یک پایگاه اطلاعاتی در عملکرد شغلی خود به آن نائل می آید، اثر مثبتی بر استفاده از آن دارد. یافته ها نشان داد که عامل نگرش شکل گرفته در کاربران دانشگاهی با اثر کلی (255/0)، تأثیر مستقیمی بر تصمیم به استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط آنان دارد. با توجه به اینکه نگرش یک حالت درونى است، که آمادگى براى عمل ایجاد می کند، اینگونه استنباط می شود که نگرش شکل گرفته در کاربران، نسبت به تصمیم به استفاده از پایگاه های اطلاعاتی، عاملی برای پذیرش پایگاه های اطلاعاتی است. به عبارت دیگر، نتایج و پیامدهایی که کاربران در هنگام استفاده از پایگاه ها، مثبت ارزیابی می کنند، موجب افزایش تمایل آنان نسبت به استفاده از آن می شود . به عبارت دیگر، عوامل سودمندی و نگرش به ترتیب با کسب ضرایب (420/0 و 255/0) رابطه معنی دار و مثبتی با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاهی داشته اند. متغیرهای سودمندی استفاده (516/0=β) و سهولت استفاده (202/0=β) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تاثیر را در پذیرش پایگاه های اطلاعاتی داشتند.
نتیجه گیری: هنگام انتخاب پایگاه های اطلاعاتی مناسب برای دانشگاه ها، باید به عواملی همچون کارایی، سهولت استفاده و نگرش کاربران توجه شود. توجه به این عوامل، در ارتقاء ایجاد شرایط لازم برای بهبود بهره وری از پایگاه ها و افزایش هزینه سودمندی آنها در کتابخانه های دانشگاهی تاثیرگذار است.
ارائه چارچوبی برای شناسایی پیشران های موثر روی آینده منابع درآمدی دانشگاه ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی با توجه به کاهش بودجه های دولتی، فشارهای اقتصادی، شدت رقابت و کاهش تقاضا برای تحصیلات تکمیلی و بحران های مالی بین المللی، به سمت متنوع کردن منابع درآمدی خود حرکت کرده اند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین پیشران های موثر بر آینده منابع درآمدی دانشگاه ها است.
روش: این پژوهش از نظر جهت گیری دارای ماهیتی کاربردی بوده و روش آن کمّی چندگانه است. جامعه نظری پژوهش، مدیران طرح و برنامه دانشگاه های بزرگ کشور و اساتید متخصص در حوزه تأمین مالی آموزش بودند. روش نمونه گیری به صورت قضاوتی، و با توجه به تخصص خبرگان در حوزه تأمین مالی آموزش عالی انجام شد. حجم نمونه در این پژوهش برابر 10 نفر بود. پیشران های پژوهش از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بدست آمد. در ادامه برای غربال و تحلیل اثرگذاری پیشران ها به ترتیب از دو پرسشنامه خبره سنجی و اثرسنجی استفاده شد. این پرسشنامه ها با دو تکنیک دلفی فازی و دیمتل فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: 25 پیشران از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بدست آمد. از میان پیشران های پژوهش، 10 پیشران دارای مقدار دیفازی بیشتر از 6/0 بودند و برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. میزان اثرگذاری پیشران های باقیمانده با دیمتل فازی ارزیابی شد. با توجه به شاخص خالص اثر، پیشران های تحریم ها و محدودیت های خارجی، شرایط اقتصادی جامعه، ماهیت ارتباط دانشگاه ها با صنایع و کسب و کارها در جامعه و سیاست های وزارت علوم در مورد جذب دانشجو به ترتیب بیشترین اثرگذاری را داشتند.
نتیجه گیری: پیشنهادهای کاربردی پژوهش با توجه به اثرگذارترین پیشران ها ارائه گردید. در این زمینه پیشنهادهایی مثل تاب آور کردن دانشگاه ها، توجه دانشگاه ها به تولید ثروت در جامعه، هدایت پایان نامه های تحصیلات تکمیلی و پژوهش ها به سمت مسئله محوری و جذب دانشجو براساس نیازهای صنعت و بازار، برنامه آمایش سرزمین و الزامات بومی ارائه شد.
سنجش تعاملات و همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل مارپیچ سه گانه تعاملات بین دانشگاه، صنعت و دولت را مورد سنجش قرار می دهد و به عنوان یک چارچوب هنجاری برای درک تعاملات بین بازیگران اصلی در سیستم های نوآوری توسط محققان استفاده می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل پویایی تعاملات سازمانی در تولید مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران است. لذا، پژوهش حاضر به سنجش کمّی وضعیت همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه در گستره کشور ایران پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با استفاده از مدل مارپیچ سه گانه و براساس شاخص رسانش عدم قطعیت T(UIG) به عنوان شاخص تعامل دانشگاه-صنعت-دولت انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 19802 مقاله علمی نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس از ایران در حوزه مهندسی برق و الکترونیک (2019-2010) است. پس از استخراج داده ها، در این پژوهش، از نرم افزار TH به منظور تبدیل داده ها به فرمت اکسل و محاسبه عدم قطعیت تعاملات ارکان استفاده شد. به منظور تحلیل مناسب در این خصوص، ابتدا براساس روند مرسوم و متداول تحقیقات این حوزه دانشگاه با کد U، صنعت با کد I، دولت با کد G در نظر گرفته شد.
یافته ها: یافته های پژوهش موید این است که تعداد مقالات در بازه زمانی مورد بررسی رشد یافته و از 1019 مقاله در سال 2010 به 3216 مقاله در سال 2019 رسیده است. در بررسی روند رشد مقالات هر یک از ارکان مشخص شد که تولید مقالات در هر سه رکن دارای رشد صعودی بوده و ضریب رشد مقالات از سال 2010 تا سال 2019 برای دانشگاه 0.63، صنعت 2.5 و دولت 1.8 بوده است. بیشترین همکاری بین دانشگاه و صنعت صورت گرفته و کمترین میزان همکاری بین دولت و صنعت واقع شده است. یافته ها، همچنین نشان داد بالاترین میزان تعاملات مربوط به دانشگاه- دولت در سال 2010 و پایین ترین تعاملات مربوط به دولت- صنعت است که در اکثر سال ها نزدیک به صفر بوده و نشان دهنده استقلال و عدم ارتباط ارکان مذکور است. یکی از نتایج قابل توجه این است که در سال های 2010-2019 تعامل بین دانشگاه- صنعت در تضاد با تعامل دوگانه دانشگاه- دولت بوده است. تعامل دانشگاه- صنعت با تعامل صنعت- دولت طی سال های مورد بررسی همسو بوده است. در سال 2014 تعامل بین ارکان دوگانه و سه گانه صفر بوده است، در حالی که تعامل دانشگاه- صنعت در این سال به بالاترین میزان خود می رسد. همچنین، در سال 2014 بالاترین تعامل بین ارکان دوگانه مربوط به دانشگاه- صنعت صورت گرفته است و در خصوص روابط سه گانه در سال 2010 بیشترین میزان تعامل سه گانه بین ارکان دانشگاه- صنعت- دولت مشاهده می شود. براساس مقادیر شاخص T، بیشترین میزان تعاملات ارکان دوگانه و سه گانه به ترتیب بین دانشگاه- دولت، دانشگاه- صنعت- دولت، دانشگاه- صنعت، و صنعت- دولت دیده شده است. تعامل ارکان دوگانه و سه گانه در سال 2014 نزدیک به صفر بوده، ولی در این سال تعامل دانشگاه- صنعت روندی بسیار افزایشی داشته که حاکی از عدم سرمایه گذاری دولت بر صنعت بوده و به عبارتی هرکجا که نقش دولت کم رنگ تر می شود، نقش صنعت نمایان تر است.
نتیجه گیری: در مجموع، در حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران، نمودار تعامل بین ارکان سه گانه در سال های مختلف دارای نوسانات بسیار اندکی بوده و پیشرفتی نداشته است. جدا بودن ساختارهای نهادی و در نتیجه، افزایش روندهای دیوان سالاری میان نهادی، مانع تعامل موثر شده و حوزه های نهادی مانند دانشگاه و صنعت به داشتن نقشی منفعلانه در فرآیند تولید دانش یا به اشتراک گذاری دانش شناخته می شود. بر این اساس، توسعه برخی سیاست های علم و فناوری و راهبردهای پژوهشی و صنعتی برای ارتقای شبکه نوآوری دانشگاه-صنعت-دولت به عنوان یک ضرورت پیشنهاد شده است. یکی از نکات بسیار مشهود این پژوهش، اهمیت حضور بخش دولتی است که با حمایت از ارکان علمی می تواند نقش مؤثری را در تعاملات داشته باشد. با توجه به شرایط خاص حاکم بر تولیدات علمی کشور، جایگاه حمایت های دولتی و انگیزش های موجود که از طریق این بخش به فضای علمی تزریق می شود، هدایت و توسعه اقدامات پژوهشی و تسریع تولید علم در کشور مشخص خواهد شد. یکی از راهکارهای اهتمام بیشتر به توسعه فناوری و تعامل بیشتر دو رکن دانشگاه- صنعت نیز سیاست گذاری های حمایتی و هدایتی دولت است که در صورت وجود هوشمندی بیشتر، شاید زمینه ساز تقاضا محوری و مسئله محوری پژوهش های دانشگاهی و ارتقای نوآوری و توسعه فناوری در بخش صنعت و افزایش بهره برداری از سرمایه های فراوان بخش دانشگاهی کشور باشد. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش های متعدد، استفاده از رویکرد مدل مارپیچ سه گانه و قابلیت های آن در سنجش و پویایی دانش و تعاملات و همکاری های فناورانه و دانشی و حتی تولیدی در حوزه های مختلف دانش توصیه می شود.
تاثیر تحولات مدیریت دانش و سازگاری سازمانی بر ابعاد سه گانه فرآیند عملکرد داخلی، عملکرد مشتری و یادگیری و رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بکارگیری مدیریت دانش در سازمان ها و توسعه آن با توجه به تحولات روزافزون مدیریت دانش، از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد سازمان بوده و منجر به بهبود یادگیری و رشد سازمانی و عملکرد مشتریان می شود و یک الزام به شمار می رود. همچنین تدوین استراتژی مدیریت دانش و استراتژی شخصی مدیریت دانش از عوامل تاثیرگذار بر تحولات مدیریت دانش می باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تحولات مدیریت دانش و سازگاری سازمانی بر ابعاد سه گانه فرآیند عملکرد داخلی، عملکرد مشتری و یادگیری و رشد است.
روش: پژوهش کاربردی حاضر، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و کارشناسان شعب بانک ملت استان قم بودند. نمونه آماری پس از انجام پیش آزمون و تایید روایی و پایایی و تعیین انحراف واریانس نمونه اولیه، طبق فرمول کوکران برابر با 101 نفر به دست آمد که به صورت غیراحتمالی در دسترس به پرسشنامه ها پاسخ دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه بود. پس از گردآوری پرسشنامه ها، برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد، که یک مدل کامل معادلات ساختاری آمیزه ای از نمودار مسیر و تحلیل عاملی تأییدی است. ضریب پایایی کرونباخ در این مطالعه برای تمامی متغیرها بالاتر از 7/0 بوده که از حداقل مقدار استاندارد بیشتر است. لذا، سنجه ها پایایی بالایی دارند. همچنین باگازی و یی استاندارد بالای 6/0 برای پایایی ترکیبی (CR) گزارش شده است. تمامی مقادیر (CR) متغیرها، بیش از 6/0 می باشد، بنابراین، مدل اندازه گیری از پایایی ترکیبی مناسبی نیز برخوردار است. برای بررسی روایی همگرا در مدل PLS معیار میانگین واریانس استخراج شده (AVE) مورد تحلیل قرار گرفت و ﺗﻤﺎمی ﻣﻘﺎدیﺮ AVE ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﺎزه ﻫﺎ، ﻣﻘﺪاری بیش از 4/0 را ﻧﺸﺎن دادند و ایﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﮔﻮیﺎی ﺣﺪ ﻗﺎﺑﻞ قبول برای روایی ﻫﻤﮕﺮای پرسشنامه است. در این پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی جهت آزمون فرضیات و برازش مدل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تاثیر تحولات مدیریت دانش بر فرایند عملکرد داخلی، عملکرد مشتری و یادگیری و رشد به ترتیب با t-value 6.56، 4.97 و 6.92 تایید شدند. ولی تاثیر سازگاری سازمانی بر فرایند عملکرد داخلی، عملکرد مشتری و یادگیری و رشد به ترتیب با t-value 0.199، 0.819و 0.531 رد شدند. تاثیر استراتژی شخصی مدیریت دانش بر تحولات مدیریت دانش با t-value 4.74 تایید شد، ولی تاثیر تدوین استراتژی مدیریت دانش بر تحولات مدیریت دانش با t-value 1.69 رد شد.
نتیجه گیری: طبق یافته ها، تحولات مدیریت دانش بر فرایند عملکرد داخلی، عملکرد مشتری و یادگیری و رشد، تاثیر مثبت و معنی داری دارند. بنابراین، توجه به تحولات مدیریت دانش، به سازمان ها در بهبود فرایند عملکرد داخلی آن ها و یادگیری و رشد اعضای سازمان کمک کرده و عملکرد مشتری را نیز بهبود می بخشد. همچنین سازمان ها با اتخاذ استراتژی شخصی مدیریت دانش می توانند در تاثیر بر تحولات مدیریت دانش موفق تر عمل نمایند. لذا، می توان گفت قابلیت های مدیریت دانش و توانایی سازمان برای مدیریت موثر دانش که در سایه تحولات مدیریت دانش تکامل یافته است، مبنایی مشترک برای دستیابی به تعامل در اختیار کارکنان قرار می دهد که اثربخشی آن در خلق ارزش برای سازمان از طریق اثرگذاری فرآیندهای دانش بر فرایند عملکرد داخلی سازمان پدیدار می شود. همچنین تحولات مدیریت دانش منجر به یادگیری و رشد سازمانی به عنوان مهم ترین ابزار تحول مدیریت دانش که فرآیند خلاقیت مداوم از طریق خلق دانش جدید است، خواهد شد و در صورت ادغام مدیریت ارتباط با مشتری با مدیریت دانش (به مثابه یک راهبرد ضروری برای محیط های پیچیده، پویا) می توان فرایندهای کسب وکار را بهبود بخشیده و سبب ارتقاء سطح رضایت مشتریان، سودآوری و وفاداری مشتریان گردید. با توجه به تایید تاثیر تحولات مدیریت دانش بر فرآیند عملکرد داخلی، پیشنهاد می شود با استفاده از تحولاتی که در زمینه مدیریت دانش ایجاد شده، از طریق ساده سازی فرایندهای داخلی بانک، افزایش کیفیت خدمات بانک و ایجاد نوآوری در ارائه خدمات، بتوانند در بهبود فرایند عملکرد داخلی موثر واقع شوند. همچنین با توجه به تایید تاثیر تحولات مدیریت دانش بر یادگیری و رشد، پیشنهاد می شود مدیران با فراهم ساختن شرایط مناسب، با استفاده از قابلیت های مدیریت دانش و تحولاتی که در این زمینه رخ داده است، به یادگیری و رشد سازمانی پرداخته و منجر به ارتقاء مهارت و رضایت کارکنان و همچنین منجر به ارتقای خدمات ارائه شده به مشتریان و جلب رضایت مشتریان شوند. با عنایت به نتایج این پژوهش، به نظر می رسد سازمان هایی که فعالیت های خود را براساس مدیریت دانش انجام می دهند و به یادگیری مداوم سازمانی می پردازند، با تحولات عرصه مدیریت دانش همگام شده و در نهایت از کارآیی، اثربخشی، بهره وری و کیفیت خدمات بالاتری برخوردار خواهند بود. با توجه به تایید تاثیر تحولات مدیریت دانش بر عملکرد مشتریان، پیشنهاد می گردد در سازمان ها بویژه سازمان های مالی، از طریق تلفیق مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت دانش، فرایندهای کسب وکار را بهبود بخشیده و سبب ارتقاء سطح رضایت مشتریان، سودآوری و وفاداری مشتریان گردند.
تأثیر مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی: نقش میانجی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تأثیر مدیریت راهبردی و مدیریت دانش منابع انسانی با نقش میانجی رسانه های اجتماعی بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است، و از آنجا که محققین به دنبال تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش هستند، این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه (200 نفر) بودند که با روش نمونه گیری، تصادفی و براساس جدول مورگان (127نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه مدیریت راهبردی منابع انسانی طالقانی و همکاران، (1395)، پرسش نامه مدیریت دانش منابع انسانی همتی (1389) و پرسش نامه رسانه های اجتماعی کریمی (1399)، بود. روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) مدل اندازه گیری حاکی از آن بود که مدل از روایی و پایایی خوبی برخوردار است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دوسطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت که از طریق نرم افزار Smart PLS، اجرا شد.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از فرضیه های پژوهش، مدیریت راهبردی بر رسانه های اجتماعی دارای تأثیر مستقیم و معنادار است؛ و مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی دارای تأثیر مستقیم و غیرمستقیم و معنادار می باشد، همچنین رسانه های اجتماعی بر مدیریت دانش منابع انسانی اثرگذاری مستقیم و معناداری دارند، ضمن اینکه نقش میانجی رسانه های اجتماعی در تاثیرگذاری مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی نیز تأیید شد.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج پژوهش، کاربست مدیریت راهبردی در اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه می تواند زمینه ساز توسعه مدیریت دانش در بین منابع انسانی شده و بهره گیری از برنامه ریزی های متعدد و راهبردی از سوی مدیران به خوبی می تواند زمینه ساز این امر گردد. در این میان استفاده از فناوری های نوین همچون رسانه های اجتماعی در اطلاع رسانی و نیز بالا بردن سطح دانش در بخش های مختلف عمومی و تخصصی بسیار تأثیرگذار است.
کووید-19 و دسترسی به اطلاعات: تجزیه و تحلیل پرسش های مطرح شده از درگاه گفتگوی همزمان مرجع مجازی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در طول همه گیری کووید-19، کتابخانه های سراسر جهان با انتخاب های سختی در مورد خدمات و نحوه ارائه، از محدودیت های حداقلی تا بسته شدن کامل روبرو شدند. فراگیری بیماری کووید-19، تعطیلی کتابخانه ملی و عدم ارائه خدمات حضوری باعث شد کتابخانه ملی ایران خدمات مرجع مجازی خود را نسبت به قبل گسترش داده و در تلاش است که فعالیت های خود را در این حوزه ارتقاء دهد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر همه گیری کووید-19 بر سؤالات دریافتی از طریق درگاه گفتگوی همزمان مرجع مجازی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران بود. لذا، سوالات مطرح شده از این درگاه مرجع مجازی در طول دو سال 1398 و 1399 و میزان رضایت کاربران از این خدمت بررسی شد.
روش: برای انجام این پژوهش تحلیل محتوای سوالات مطرح شده و تحلیل کمّی تراکنش های انجام گرفت. مدت زمان انجام هر تراکنش، موضوع سوالات مطرح شده و میزان رضایت کاربران از درگاه گفتگوی همزمان مرجع مجازی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ارزیابی شد.بدین منظور ترااکنش های انجام شده از طریق درگاه گفتگوی همزمان مرجع مجازی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران شامل 3098 تراکنش در سال 1399 استخراج شد. به منظور تجزیه و تحلیل محتوای هر گفتگو و پاسخ به پرسشهای اساسی پژوهش، نمونه گیری با استفاده از جدول مورگان انجام و 341 مورد انتخاب شد. از آنجایی که در برخی از تراکنش ها بیش از یک سؤال مطرح شده، تعداد 1931 سوال بررسی گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد تعداد سؤالات دریافتی از طریق درگاه گفتگوی همزمان مرجع مجازی به طور قابل توجهی در طول همه گیری به دلیل افزایش ساعت ارائه خدمت افزایش یافته است. 47.8 درصد محتوای سوالات مطرح شده مربوط به خدمات کتابخانه، 28.35 درصد در مورد نحوه دسترسی به منابع، 8.02 درصد مربوط به پرسش های پژوهشی و جستجوی موضوع خاص، 8.07 درصد مربوط به جستجو در کتابشناسی ملی ایران و در نهایت 7.76 درصد مربوط به دسترسی به پایگاه های اطلاعاتی بوده است. میزان رضایت 90.4 درصد کاربران از خدمت گفتگوی همزمان «عالی» توصیف شده است. رشد 6 برابری استفاده از درگاه گفتگوی همزمان نشان دهنده استقبال کاربران از افزایش ساعت این درگاه مرجع مجازی است. میزان استفاده از گفتگوی همزمان از 508 مورد در سال 1398 به 3098 مورد در سال 1399 افزایش یافته است. به طور میانگین در هر تراکنش 5 پرسش مطرح شده است. بیشترین استفاده کنندگان از خدمت گفتگوی همزمان در گروه علوم انسانی و کمترین آن مربوط به گروه علوم پزشکی است. یکی از دلایل استقبال گروه علوم انسانی از خدمات مرجع مجازی کتابخانه ملی، نحوه گردآوری داده جهت پژوهش در این گروه تحصیلی بوده که بیشتر مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است.
نتیجه گیری: یکی از مهم ترین اقدامات کتابخانه ملی در همان روزهای آغازین همه گیری شیوع کووید-19 و درپی تعطیلی کتابخانه در راستای توسعه خدمات اطلاع رسانی و کمک به رفع نیازهای اطلاعاتی اعضاء و کاربران، افزایش ساعت گفتگوی همزمان بود. به این ترتیب گفتگوی همزمان با کاربران علاوه بر رفع نیازهای اطلاعاتی آنها، فرصت مناسبی برای دریافت بازخورد و انتظارات معقول کاربران از خدمات کتابخانه ای نیز فراهم نمود که منجر به ارائه خدمات جدید گردید. خدمات تهیه نسخه رقومی از منابع کتابی، غیرکتابی و نشریه با رعایت مالکیت معنوی منابع، از جمله خدمات مهمی بود که به منظور رفع این بخش از نیازهای کاربران راه اندازی گردید و در حال حاضر این خدمت به صورت الکترونیکی برای کلیه کاربران عضو و غیرعضو کتابخانه ملی با ارسال درخواست به آدرس پست الکترونیکی ارائه می شود.
بررسی میزان توجه به فراداده در مجلات علمی- پژوهشی براساس دستوالعمل های نویسندگان و فایل های بارگذاری شده روی سایت های مجلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از مجلات علمی به عنوان منابعی که اطلاعات دسته اول را در اختیار جامعه علمی و پژوهشی قرار می دهند، انتظار می رود که حداکثر تلاش خود را برای نمایه سازی و ذخیره سازی دقیق و سریع مقالات توسط موتورهای جستجو و پایگاه های اطلاعاتی انجام دهند. در این میان فراداده ها بهترین راه حل می باشند. استفاده از فراداده ها در فایل مقالات می تواند در محیط وب معنایی بازیابی را به بهترین شکل ممکن تسریع کند. بنابراین، از حجم اطلاعات در محیط وب پنهان کاسته خواهد شد و در نتیجه دسترسی و استناد به مقالات افزایش می یابد، و این امر منجر به تسریع و بهبود روند انتشار علم خواهد شد. لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی کاربرد فراداده ها در مقالات مجلات علمی در داخل و خارج از کشور براساس دستورالعمل های نویسندگان و فایل های بارگذاری شده در سه قالب ورد، پی.دی.اف. و اچ.تی.ام.ال. است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بوده و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش در داخل کشور شامل 90 مجله بین المللی موجود در سایت رتبه بندی مجلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات می باشد. با اعمال شرایط ورود به پژوهش، داشتن صفحه و لینک فعال، تعداد 50 مجله مورد بررسی قرار گرفتند. در خارج از کشور، تعدد، و پراکندگی موضوعی باعث ایجاد جامعه ای ناهمگن برای بررسی شد، لذا، برای رفع این مشکل مجلات سه ناشر بزرگ مجلات علمی در حوزه های موضوعی مختلف یعنی وایلی، الزویر و اشپرینگر که هر کدام به ترتیب تعداد مجلات 2756، 2937 و3750 را منتشر می کنند، انتخاب و وارد مطالعه شدند. ناشران مذکور برای کلیه مجلات دارای ساختار انتشار و راهنمای نویسندگان یکسان بودند که این امر موجب سهولت گردآوری داده ها و همگن شدن جامعه شد. ابزار گردآوری داده ها نیز چک لیست محقق ساخته می باشد. چک لیست در سه بخش برای بررسی فایل های ورد، پی.دی.اف. و اچ.تی.ام.ال. و با 41 گویه (سوال) بود. هر یک از سوالات با توجه به استانداردهای مطرح شده در رابطه با فراداده ها در سایت کنسرسیوم شبکه جهانی وب (W3C) استخراج شدند. روایی صوری چک لیست توسط گروهی از اساتید گروه علم اطلاعات و دانش شناسی تایید گردید و پایایی آن با ضریب آلفا کرونباخ 74/0 تایید شد.
یافته ها: از میان مجلات داخلی برای تهیه فایل ورد، هیچ دستورالعملی در راهنمای نویسندگان نیامده و از میان ناشران خارجی تنها اشپرینگر به این موضوع توجه کرده است. در مورد فایل اچ.تی.ام.ال. هم هیچ یک از مجلات داخلی دارای فایل اچ.تی.ام.ال. نبودند، اما ناشران خارجی به این موضوع توجه داشته و بر طبق استانداردهای فراداده ای عمل کرده اند. همچنین تنها تعداد محدودی از مجلات موراد مربوط به فراداده ها که توسط نویسندگان قابل پیاده سازی هستند را مد نظر قرار داده و نویسندگان را ملزم به رعایت آنها کرده اند. نتیجه بررسی معناداری تفاوت میان مجلات داخلی و خارجی در مولفه های ورد، پی.دی.اف. و اچ.تی.ام.ال. نشان داد که مقدار معناداری آزمون کروسکال والیس برای فایل های پی.دی.اف. و اچ .تی. ام.ال. کمتر از 05/0 (sig≤0.05) بوده است، لذا می توان گفت که اختلاف مشاهده شده در مورد میزان رعایت فراداده در فایل های پی. دی. اف. و اچ. تی. ام .ال .، میان مجلات داخلی و خارجی، معنادار است؛ اما در خصوص فایل های ورد، اختلاف مشاهده شده معنادار نیست و یافته ها در یک سطح هستند.
نتیجه گیری: سنجش تفاوت بین مجلات داخلی و خارجی در مولفه های ذکر شده در سه فایل ورد، پی. دی. اف. و اچ. تی. ام. ال. معنادار است. مجلات داخلی (آنهایی که در سطح بین المللی منتشر می شوند و در این پژوهش هدف مطالعه بوده اند) هیچ توجهی به این مولفه های ذکر شده در سه فایل ورد، پی. دی. اف. و اچ. تی. ام. ال. نداشته اند. تنها 9 مجله ای که توسط انتشارات اشپرینگر منتشر می شوند، آن هم به دلیل اینکه این ناشر یک دستورالعمل کلی برای همه نویسندگان دارد، به موضوع فراداده ها در تنظیم فایل ورد توجه داشته و آن را در فایل های پی. دی. اف. و اچ. تی. ام. ال. مقالات نیز بکار برده اند. به طور کلی توجه به فراداده ها و کاربرد آن در میان مجلات داخلی، تقریباً صفر می باشد که لازم است جهت بهبود کیفیت نمایه سازی و دسترسی به مقالات، به این موضوع به صورت جدی توجه شود.