علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 8 تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 27) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد شناسایی و تحلیل مهم ترین رویدادهای احتمالی مؤثر بر روند موضوعی پژوهش های آینده در حوزه علم اطلاعات دانش شناسی است تا زمینه برای مواجه بدون غافل گیری با آینده و برنامه ریزی برای مدیریت درست رویدادهای غیر منتظره فراهم شود. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش های مرور منابع و دلفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل اساتید حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در سطح بین المللی و ایران با دارا بودن سوابق مطالعاتی در زمینه آینده این رشته هستند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای، میانگین، انحراف معیار و شاخص اهمیت استفاده شد. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که 78 رویداد، در آینده بر روند موضوعی پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی مؤثر خواهند بود. این رویدادها در 6 بُعد کلی شامل رویدادهای آموزش و یادگیری، علمی و پژوهشی، نوآورانه و فناورانه، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و قانونی و اقتصادی و اشتغال زایی هستند. در میان رویدادهای آینده از دیدگاه متخصصان، رویدادهای نوآورانه و فناورانه بیشترین تأثیرگذاری را بر تغییر روند موضوعات پژوهش ها در آینده خواهند داشت. نتیجه گیری: فناوری اطلاعات و ارتباطات، حوزه پویایی است که با سرعت، نفوذ خود را در بیشتر حوزه های علمی از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی گسترش داده است. بدیهی است که تحولات ناشی از فناوری های اطلاعاتی، نقش مهمی در محتوای پژوهش های آینده در این رشته داشته باشند. مدیریت درست رویدادهای آینده می تواند به ترسیم درست موضوعات آینده پژوهش ها کمک کند و در مقابل، بی توجهی به آن ها، سیاست گذاری های پژوهشی در این رشته را با مشکل مواجه خواهد کرد.
مقایسه دیدگاه پژوهشگران حوزه فنی- مهندسی و علوم انسانی در ارتباط با اهمیت معیارهای ارسال مقاله به نشریه و میزان ربط موضوعی نتایج پیشنهادی سامانه ژورنال یاب رایسست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه دیدگاه پژوهشگران حوزه فنی- مهندسی و علوم انسانی در ارتباط با اهمیت معیارهای ارسال مقاله به نشریه و میزان ربط موضوعی نتایج پیشنهادی سامانه ژورنال یاب رایسست است. روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و روش گردآوری داده ها، پیمایشی بوده و در دو گام انجام شده است. ابتدا با توجه به نبود پرسشنامه ای استاندارد، ضمن مطالعه متون، معیارهای مهم و مشترک مد نظر پژوهشگران دو حوزه مورد مطالعه، استخراج و پرسشنامه ای محقق ساخته متشکل از 13 معیار تهیه شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی انجام بررسی گردید. سپس به منظور شناسایی میزان اهمیت معیارها و همچنین ربط موضوعی نتایج پیشنهادی سامانه، از نظر متخصصان موضوعی (داور) در دو حوزه از سراسر ایران بهره برده شد. نتایج: یافته ها نشان داد معیارهای بررسی کارشناسانه/ داوری، ربط موضوعی مقاله با دامنه موضوعی نشریه و داشتن ضریب تاثیر، از دیدگاه پژوهشگران در هر دو حوزه مورد بررسی، دارای بیشترین میزان اهمیت و قدمت نشریه در رتبه آخر قرار داشت. همچنین سنجش میزان ربط موضوعی نتایج پیشنهادی سامانه، بر اساس نظر متخصصان نشان داد که در بیش از 85 درصد پرس وجوها، نشریه پیشنهادی برای مقاله مورد نظر کاملاً مرتبط است و تفاوت معنی دار آماری بین نظر متخصصان/داوران در این دو حوزه وجود ندارد. لازم به توضیح است که ارزیابی میزان ربط موضوعی نتایج، پس از بهبود چالش های موجود در سامانه ژورنال یاب رایسست، انجام شده است. نتیجه گیری: با توجه به افزایش تعداد نشریات علمی و دشواری انتخاب نشریه مرتبط جهت ارسال مقاله و همچنین امکان پالایش نتایج پیشنهادی بر اساس معیارهای دارای اولویت از دیدگاه پژوهشگران، به نظر می رسد در مجموع استفاده از سامانه های پیشنهاددهنده نشریه می تواند به عنوان یک ابزار کمکی مفید واقع شود.
طراحی مدل استقرار مدیریت منابع انسانی سبز در سازمان های دولتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که شیوه های مدیریت منابع انسانی یکی از اصلی ترین عوامل برای دستیابی به اهداف سازمانی سبز و عملکرد پایدار است، هدف پژوهش حاضر بررسی فعالیت های مدیریت منابع انسانی سبز، عوامل تأثیرگذار و پیامدهای آن در سازمان های دولتی کشور است. روش شناسی: برای نیل به هدف این پژوهش، یک طرح پژوهشی کیفی انتخاب گردید و ابعاد، مولفه ها و شاخص های مدل مدیریت منابع انسانی سبز با استفاده از روش فراترکیب و تحلیل تم، شناسایی شد. سپس ابعاد، مولفه ها و شاخص های شناسایی شده با استفاده از تکنیک دلفی فازی اعتبارسنجی گردیدند. نتایج: نتایج حاصل از فراترکیب، حاکی از شناسایی ابعاد رهبری، تکنولوژی، بودجه و فرهنگ به عنوان پیش نیازهای استقرار مدیریت منابع انسانی سبز؛ و ابعاد استخدام، آموزش، ارزیابی عملکرد و جبران خدمات سبز به عنوان فرایندهای اجرایی استقرار مدیریت منابع انسانی سبز و نیز ابعاد پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، سازمانی و زیست محیطی به عنوان پیامدهای استقرار مدیریت منابع انسانی سبز بود. نتیجه گیری: نظر به این که فعالیت های مدیریت منابع انسانی سبز می تواند پیامدهای مثبتی را در راستای پیشرفت و توسعه سازمان های دولتی ایران به همراه داشته باشد، پژوهش حاضر به منظور شناخت پیش نیازها، فرایندها و پیامدهای استقرار مدیریت منابع انسانی سبز در سازمان های دولتی کشور، انجام شده و مدلی در این زمینه طراحی گردد
شناسایی مشکلات دانشی فرآیند مرکز تماس بر پایه فرآیند کاوی (مطالعه موردی: مرکز تماس 122 سازمان آب و فاضلاب استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میان فرآیند طراحی شده و فرآیند استخراج شده حاصل از فاز کشف فرآیند کاوی در مرکز تماس 122 سازمان آب و فاضلاب استان تهران و شناسایی مشکلات دانشی مرتبط با انحرافات فرآیندی اجرا گردید. در این راستا، راهکارهای مبتنی بر فرآیندهای مدیریت دانش به منظور بهبود انحرافات فرآیندی نیز ارائه شده است. روش شناسی: در این مطالعه با انتخاب مرکز تماس 122 سازمان آب و فاضلاب استان تهران، فرآیند طراحی شده و فرآیند استخراج شده حاصل از فاز کشف فرآیند کاوی مقایسه شد که به شناسایی انحرافات در مسیر اجرای فرآیند و گلوگاه های فرآیند انجامید. برای این منظور داده های مربوط به سه ماه مرکز جمع آوری و پس از پیش پردازش، هر یک از سه دیدگاه فرآیند، سازمان و مورد بر روی داده ها پیاده سازی شد. نتایج: نتایج تحقیق حاکی از وجود عدم مطابقت اجرای فرآیند در برخی موارد با فرآیند اصلی و نیز وجود افراد کلیدی در مرکز بوده که برخی از این عدم تطابق ها، ناشی از عدم پیاده سازی درست فرآیندهای مدیریت دانش است. نتیجه گیری: مشکلات دانشی در فرآیندهای کسب و کار به آن دسته از مشکلاتی اطلاق می شود که ناشی از عدم پیاده سازی درست فرآیندهای مدیریت دانش اعم از ایجاد، به کارگیری، به اشتراک گذاری و ذخیره سازی است. وجود مشکلات دانشی در حین اجرای فرآیند منجر به بروز انحراف در مسیر فرآیند خواهد شد. شناسایی و تشخیص این انحرافات نیازمند ابزاری دقیق است که قادر به کشف روند حقیقی فرآیند باشد. فرآیندکاوی رویکردی هوشمند بوده که با استفاده از تکنیک های داده کاوی، آنالیز شبکه های اجتماعی و برخی تکنیک های ویژه و همچنین وقایع ثبت شده از اجرای فرآیند، فرآیند کسب و کار را از جنبه های مختلف بررسی نموده و منجر به استخراج دانش نهفته در فرآیند می شود.
روند جهانی جستجو در زمینه درمان با سلول های بنیادی بر اساس تحلیل گوگل ترندز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تمایل فزاینده مردم برای کسب اطلاعات سلامت از طریق اینترنت، بررسی روند جستجو در وب، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار متخصصان و سیاست گذاران قرار خواهد داد. تحلیل عبارت های جستجوی کاربران گوگل می تواند علائق و گرایش های آن ها را نشان دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر روند جهانی جستجو در زمینه درمان با سلول های بنیادی در پنج سال اخیر را با استفاده از اطلاعات مستخرج از گوگل ترندز مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش، روند جهانی جستجو، توزیع جغرافیایی جستجو، عبارات جستجوی ترجیحی کاربران که می توانند ترجیحات درمانی متقاضیان درمان را بیان کنند، و اهمیت هزینه درمان برای متقاضیان بالقوه درمان مورد توجه بوده است. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی بوده و گردآوری و تحلیل داده ها با استفاده از ابزار گوگل ترندز انجام شده است. گوگل ترندز یکی از سرویس های شرکت گوگل است که از طریق آن می توان نیازها و رفتارهای اطلاعاتی کاربران گوگل را بررسی و تحلیل کرد. نتایج بازیابی شده به بازه زمانی 19 جولای 2015 تا 12 جولای 2020 اختصاص دارد. نتایج: بر اساس نتایج این پژوهش، روند جستجو در زمینه درمان با سلول های بنیادی در بازه زمانی مورد بررسی، افزایشی بوده و بیشترین جستجوها به کشورهای آمریکا، سنگاپور و فیلیپین اختصاص داشته است. همچنین، کشورهای آسیایی بنگلادش، پاکستان، هند، قطر، مالزی، کویت، کره جنوبی و هنگ کنگ، کشورهای کانادا، نیوزلند، انگلستان و ایرلند و کشورهای آفریقایی نیجریه، کنیا و آفریقای جنوبی نیز در میان 20 کشور دارای بیشترین شاخص حجم جستجو قرار دارند. کشور ایران نیز از نظر شاخص حجم جستجو در رتبه 25 قرار داشت. درمان با سلول های بنیادی برای زانو، درمان درد، اوتیسم، آرتریت، درمان با سلول های بنیادی مزانشیمال و درمان بیماری مزمن انسدادی ریه مورد توجه کاربران گوگل قرار داشته است. همچنین، نتایج بیانگر اهمیت هزینه درمان از نظر کاربران در کشورهای مختلف می باشد. بیشترین جستجوی مرتبط در زمینه هزینه درمان، در کشورهای ایالات متحده، استرالیا، هند، کانادا و انگلستان انجام شده است. نتیجه گیری: گوگل ترندز ابزاری مؤثر جهت بررسی رفتار جستجوی اینترنتی کاربران گوگل در زمینه درمان با سلول های بنیادی است. از داده های ارائه شده می توان به منظور شناسایی کشورهای متقاضی، اولویت های درمانی و روند تقاضا برای درمان استفاده کرد. بر این اساس می توان سیاست گذاری های مناسب را جهت جذب گردشگران سلول های بنیادی اتخاذ کرد. در این راستا، متخصصان اطلاع رسانی می توانند با بهره گیری از گوگل ترندز، داده های جستجوی کاربران در حوزه های مختلف مرتبط با سلامت را استخراج نموده و جهت برنامه ریزی های آتی در اختیار متخصصان و سیاست گذاران حوزه سلامت قرار دهند.
بررسی تاثیر مکانیسم های فناوری اطلاعات بر چابکی سازمان با نقش دوسوتوانی فناوری اطلاعات (مطالعه موردی: کارکنان شرکت هلدینگ تدبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیقات در مورد منابع و توانایی های فناوری اطلاعات که شرکت ها را قادر می سازد، در بازار با تغییر سریع، چابک باشند، نوپاست. ایجاد چابکی از طریق فناوری اطلاعات، یک فرآیند طولانی مدت و کار دشواری برای هر بنگاهی است. پژوهش حاضر با هدف، تعیین تاثیر مکانیسم های حاکمیت فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی با نقش دوسوتوانی فناوری اطلاعات انجام شد. روش شناسی: این تحقیق از نظر نوع کاربردی و به صورت کمّی بوده و از نظر روش تحقیق نیز یک تحقیق توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، مدیران و کارشناسان شرکت هلدینگ تدبیر به تعداد 215 نفر می باشد که با استفاده جدول کوکران تعداد 138 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه دوسوتوانی فناوری اطلاعات، چابکی سازمانی و مکانیسم های حاکمیت فناوری اطلاعات ژن و همکاران (2021) بود. روایی پرسشنامه به صورت صوری و محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و تایید شد. داده های به دست آمده با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که ابعاد مختلف مکانیسم های حاکمیت فناوری اطلاعات (حاکمیت ساختاری، حاکمیت فرآیندها و حاکمیت رابطه ای) بر اکتشاف و بهره برداری از فناوری اطلاعات در هلدینگ تدبیر تاثیر داشته و از سوی دیگر، اکتشاف و بهره برداری از فناوری اطلاعات بر چابکی هلدینگ تدبیر تاثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان استنباط نمود که فراهم نمودن چابکی هلدینگ تدبیر نیازمند آن است که ابعاد مختلف مکانیسم های حاکمیت فناوری اطلاعات همراه با مولفه های دوسوتوانی فناوری اطلاعات مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه دیدگاه کتابداران و کاربران کتابخانه در مورد وضعیت مدیریت دانش مشتری: مطالعه موردی کتابخانه های عمومی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دیدگاه کتابداران و کاربران از میزان بکارگیری مدیریت دانش مشتری در کتابخانه های عمومی استان همدان است. روش شناسی: این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش نیز مشتمل بر کلیه کاربران و کتابداران کتابخانه های عمومی استان همدان می باشد. در این پژوهش با توجه به اینکه تعداد کتابداران زیاد نبودند، کل آن ها با استفاده از روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. حجم نمونه نیز در میان کاربران با استفاده از فرمول کوکران برابر با 382 نفر به دست آمد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته، هر کدام با 22 گویه استفاده شده است. روایی ابزار گردآوری داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای ابعاد مختلف هر دو پرسشنامه از 7/0 بزرگ تر بدست آمد و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تی دو نمونه ای مستقل استفاده گردید. نتایج: یافته ها نشان داد که از نظر میزان بکارگیری مؤلفه دانش درباره مشتری و دانش از مشتری در کتابخانه های عمومی استان همدان، میان دو گروه کتابداران و کاربران تفاوت معنی داری وجود دارد. اما از نظر میزان بکارگیری مؤلفه دانش برای مشتری میان دو گروه کتابداران و کاربران تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین، بین نظرات کاربران در مورد میزان رعایت مدیریت دانش مشتری در سطوح مختلف متغیرهای جمعیت شناختی شامل جنسیت، وضعیت تأهل، سن و سابقه عضویت، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اما بین نظرات آن ها در مورد میزان رعایت مدیریت دانش مشتری در سطوح مختلف متغیرهای سطح تحصیلات و میزان استفاده از خدمات کتابخانه تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، کتابداران معتقدند دو مؤلفه دانش برای مشتری و دانش از مشتری در کتابخانه های عمومی استان همدان رعایت شده، اما کاربران کم تر نشانی از رعایت این دو بعد در کتابخانه های عمومی می بینند که این قطعاً باید توسط مدیریت کتابخانه مورد توجه قرار گیرد، زیرا ممکن است کتابداران ابعاد مدیریت دانش مشتری را به درستی رعایت نکرده باشند و یا کاربران با این ابعاد آشنایی لازم را ندارند و براساس نظر شخصی و بدون در نظر گرفتن این ابعاد، نظر داده اند.
چالش های حقوقی کتابخانه های دیجیتالی برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیجیتالی سازی، راهی برای سازماندهی و ارائه بهتر اطلاعات است که دسترسی عموم مراجعان به آن را آسان تر خواهد کرد. با وجود این، حقوق مالکیت فکری که بر اساس دیدگاه های مولف محور ایجاد شده، چالش هایی را برای کتابخانه ها ایجاد کرده است؛ تا جایی که امروزه به عنوان یک ضرورت باید گفت که این حقوق به یک انقلاب فکری نیاز دارد تا موازنه میان حقوق مالکان آثار و جامعه همواره تضمین شود. به طور سنّتی، وقتی کتابخانه ای اقدام به خرید یک کتاب از ناشر می کند، طبق نظریه «اولین فروش یا اسقاط حق» دیگر آن نسخه خریداری شده، پس از آن مشمول قواعد کنترلی کپی رایت نخواهد بود. امانت دادن کتاب در کتابخانه ها نیز دقیقاً بر همین مبنای حقوقی استوار است. اما این مبنا در خصوص امانت کتب در کتابخانه های الکترونیکی چندان کارایی ندارد. بنابراین، به زعم برخی، در حال حاضر مقررات حقوق مولفان، اسقاط حق را فقط ناظر به اشیاء ملموس نظیر کتب چاپ شده، قلمداد کرده است و در مقابل، وضعیت آثار دیجیتالی مبهم است. هدف پژوهش حاضر این است که با دسته بندی منابع، تا جایی که ممکن است این ابهامات برطرف شود. روش شناسی: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از جهت شیوه گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن، کیفی- توصیفی است. نتایج: کتب و آثار دیجیتالی کتابخانه های دیجیتالی از حیث وضعیت حقوق چاپ و نشر و به ویژه وضعیت حقوقی دسترسی به آن ها، به سه دسته تقسیم بندی می شوند؛ نخست، آثار دارای حق چاپ و نشر (مورد حمایت)؛ دوم، آثاری که صاحب حق چاپ و نشر آن ناشناس است و سرانجام، آثاری که تجدید چاپ نمی شوند. راه حلی که موجب تقویت کتابخانه های دیجیتالی می شود، تعلق و اختصاص آثار ناشناس و آثاری که تجدید چاپ نمی شوند، به حوزه عمومی (قلمروی همگانی) است. تبدیل این آثار به عنوان بخشی از مالکیت عمومی و همگانی، ارتباط اثر با خالق آن را قطع نمی کند و در واقع این آثار به طور کلی واجد یک خانواده شده و این خانواده (جامعه) از آن لذت برده و از منافع آن بهره مند خواهد شد. نتیجه گیری: وجود یک چارچوب جامع مقرراتی حمایت کننده از کتابخانه های دیجیتالی آنلاین و حمایت و گسترش دانش و آگاهی های عمومی یک نیاز و ضرورت بنیادی است. در عصر کنونی، کتابخانه های دیجیتالی اصلی ترین محمل دسترسی به دانش و آگاهی محسوب می شوند و رفع انحصارات و غنی سازی کتابخانه های دیجیتالی در این حوزه، بسیار تعیین کننده است. بازنگری در قوانین سخت گیرانه حقوق مولفان به نفع تولید دانش و اطلاعات و فرهنگ عمومی، و نیز گسترش قوانین کپی رایت در جهت کمک به تولید دانش اطلاعات و فرهنگ، ضروری است. پیشنهادهای حقوقی بسیاری برای حل مشکل آثار واجد حق چاپ و نشر ارائه شده است. اصلاح قوانین حقوق مولفان و معافیت یا مستثنی شدن کتابخانه ها از دایره شمول قوانین حقوق مولفان و حمایت دادگاه ها از دکترین اسقاط حق در آثار دیجیتالی، از زمره این پیشنهادها است.
تاثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر توسعه مدیریت دانش در جهاد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر توسعه مدیریت دانش در جهاد دانشگاهی به عنوان یک ضرورت در سازمان های پژوهش محور می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کمّی با هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران میانی و پایه جهاد دانشگاهی بوده و بر اساس جدول مورگان، نمونه 148 نفری با روش نمونه گیری غیر تصادفی- هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آن با روش چند متغیره مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS انجام شده است. نتایج: هریک از ابعاد فرهنگ سازمانی در سازمان پژوهش محور جهاد دانشگاهی، با توسعه مدیریت دانش رابطه مستقیم و بالایی دارند. تأثیر بُعد سازگاری با توسعه مدیریت دانش بیش از سایر ابعاد می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه بار عاملی مقداری مثبت است، بین ابعاد فرهنگ سازمانی (درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و مأموریت) و توسعه مدیریت دانش رابطه مستقیم، معنادار و مثبتی وجود دارد. بنابراین، با حمایت و توسعه بیشتر ابعاد فرهنگ سازمانی و ایجاد زیرساخت ها در جهاد دانشگاهی می توان به اجرای بهتر توسعه مدیریت دانش دست یافت.
ارائه یک سیستم تصمیم یار برای مقاوم سازی بخش بانکی با رویکرد تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بانکداری یکی از حوزه های اثرگذار در اقتصاد از منظر تأمین مالی، کنترل نقدینگی و بهبود فضای کسب و کار است. مقاوم سازی بانکداری نقش مهمی در توسعه اقتصاد کشور دارد. تحقیق حاضر به دنبال مقاوم سازی این حوزه با رویکرد تاب آوری است. برای تحقق این هدف، عوامل تاب آوری بانکی شناسایی و اولویت بندی شده اند. روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، اکتشافی بوده و به دلیل استفاده از روش های کمّی، دارای روش شناسی کمّی چندگانه است. جامعه پژوهش، خبرگان بانکی هستند. نمونه گیری، قضاوتی بوده و حجم نمونه 15 نفر می باشد. ابزارهای گردآوری داده ها در این پژوهش عبارتند از مصاحبه و پرسشنامه. پرسشنامه خبره سنجی برای غربال عوامل، پرسشنامه دیمتل، برای غربال ثانویه عوامل و تعیین میزان اثرگذاری آن ها و نهایتاً پرسشنامه اولویت سنجی کداس برای رتبه بندی نهایی عوامل مورد استفاده قرار گرفت. عوامل پرسشنامه های تحقیق مبتنی بر مرور مقالات معتبر و مصاحبه با خبرگان می باشند، به همین دلیل ابزارهای تحقیق از روایی مطلوبی برخوردار بودند. برای تحلیل داده ها از آزمون بینم، دیمتل و کداس استفاده شد. آزمون بینم برای غربال اولیه، دیمتل برای غربال ثانویه و کداس برای اولویت بندی عوامل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند. آزمون بینم یکی از آزمون های ناپارامتریک برای غربال عوامل بوده و علت استفاده از آن، نرمال نبودن داده های تحقیق است. دیمتل جزء فنون تحلیل ساختاری بوده و با استفاده از آن می توان میزان اثرگذاری و اثرپذیری عوامل را مشخص کرد. روش کداس جزء فنون فاصله ای جدید بوده و علاوه بر فاصله اقلیدسی، فاصله تاکسی کب را هم برای هر یک از عوامل مشخص می کند. نتایج: در ابتدا 22 عامل موثر روی تاب آوری بانکی از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بانکی شناسایی شد. عوامل مذکور با کاربست آزمون بینم غربال شدند. 13 عامل با ضریب معناداری بالای 5 درصد حذف گردیدند و 9 عامل باقیمانده با بکارگیری آزمون دیمتل، تحلیل شدند. غربال عوامل پیش از اولویت بندی نهایی، به سازگاری نتایج و کیفیت یافته ها کمک می کند. 5 عامل دارای خالص اثر مثبت بوده و اثرگذار ارزیابی شدند. نهایتاً 5 عامل مذکور با کاربست آزمون کداس اولویت بندی گردیدند. نتیجه گیری: عوامل آینده نگری، مشارکت راهبردی با فین تک ها و وجود سیستم تحلیل ریسک، به ترتیب بیشترین اولویت را در تاب آوری بانکی دارند. تحلیل پیشران ها و شناسایی سناریوهای آینده بخش بانکی، سرمایه گذاری روی فین تک ها برای استفاده از ظرفیت آن ها در تحقیق و توسعه و شناسایی و مدیریت ریسک های آینده بخش بانکی، به تاب آوری شبکه بانکی کمک می کند.
طراحی الگوی ارزیابی و ارتقاء مهارت های اطلاعات و ارتباطات کتابداران کتابخانه های عمومی (مطالعه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر طراحی الگوی ارزیابی و ارتقاء مهارت های فن آوری های اطلاعاتی (مهارت های نرم افزاری، سخت افزاری، شبکه و فن آوری های ارتباطی) کتابداران کتابخانه های عمومی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با استفاده از تکنیک فراترکیب، تحلیل محتوا، تکنیک دلفی، مدل معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) انجام شده است. در تحلیل محتوای کیفی با استفاده از فراترکیب، 129مقوله مفهومی از 15 مقاله استخراج گردید. سپس این مفاهیم با اجرای تکنیک دلفی، در سه مرحله و با تأیید 20 نفر از اعضای تیم خبره، به پرسشنامه ای متشکل از 35 گویه با پایایی (97/0) و روایی (90/0) تبدیل شد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل 327 نفر از کتابداران استان خوزستان در سال 1399 بوده است که با روش نمونه گیری انتساب متناسب، تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج: یافته ها نشان می دهد که مهارت های نرم افزاری با بارعاملی (95/0)، مهارت های سخت افزاری با بارعاملی (88/0)، مهارت های شبکه با بارعاملی (91/0) و مهارت فن آوری های ارتباطی با بارعاملی (87/0) در یک رابطه همبسته، بر ارتقاء مهارت فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی کتابداران تأثیرگذار هستند. بنابراین، کتابداران کتابخانه های عمومی طبق نظریه پذیرش فن آوری دیویس و همکاران (1989)، نگرش مثبتی به استفاده از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات داشته اند و این نگرش مثبت موجب تمایل به استفاده و ارتقاء مهارت های اطلاعاتی و ارتباطی در میان آنان شده است. همچنین با استناد به چهار عامل تعیین کننده و مؤثر در تمایل و استفاده از فن آوری در نظریه یکپارچه پذیرش، می توان استنباط کرد که کتابداران مشارکت کننده در این پژوهش، باور داشته اند که استفاده از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی، در عملکرد و موفقیت شغلی آن ها تأثیرگذار است. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، در مهارت های اطلاعاتی برای کتابداران ابتدا مهارت های نرم افزاری اهمیت دارند، سپس مهارت های شبکه مفید می باشند و مهارت های سخت افزاری و ارتباطاتی نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. شاخص های برازش نیز مؤید آن است که الگوی پیشنهادی از اعتبار بالایی برخوردار است.
ترسیم وضعیت استارت آپ های حوزه مطبوعات در ایران و ارائه سناریوهای توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فعالیت های استارت آپی در حوزه های مختلف کسب و کار یکی دو دهه است که در حال شکل گیری و فعالیت و رشد هستند. بر این اساس نهادهای حاکمیتی باید به دنبال شناسایی، رصد و مدیریت این حوزه باشند. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و دسته بندی استارت آپ های فعال حوزه مطبوعات و تدوین سناریوهای محتمل برای توسعه آینده آن ها است. روش شناسی: برای وصول به اهداف پژوهش، از رویکرد ترکیبی (کمّی- کیفی) استفاده شد. در بخش نخست پژوهش، روش پژوهش پیمایشی- توصیفی جهت شناسایی و بررسی وضعیت استارت آپ های حوزه مطبوعات مورد استفاده قرار گرفت. در بخش دوم (بخش کیفی) نیز از روش سناریونگاری تکوینی برای تدوین سناریو، استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کمّی، تمام استارت آپ های فعال در صنعت مطبوعات بودند که با بررسی های متعدد صورت گرفته، در نهایت تعداد 62 استارت آپ شناسایی و معرفی شدند. در بخش کیفی نیز 8 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی حوزه مطبوعات شناسایی و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کمّی، از سیاهه وارسی تولید شده توسط محققان استفاده شد و در بخش کیفی نیز از مصاحبه و تحلیل محتوای آن ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها و تدوین سناریوها از روش سناریونویسی تکوینی استفاده گردید. نتایج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که استارت آپ های فعال در حوزه مطبوعات از عمری کم تر از یک دهه برخوردار هستند و ضعف سرمایه گذاری و فعالیت، از عمده ضعف های آن ها است. از طرفی نیز آن ها تنها متمرکز بر خبررسانی و تولید ابزارهایی برای مدیریت و اشاعه مطبوعات هستند. استارت آپ ها برای فعالیت در این حوزه با مسائل و مشکلات متعددی مواجه می باشند که از جمله آن ها می توان به مسائل زیرساختی، ضعف صنعت و مدافعه در مقابل تغییرات اشاره کرد. به لحاظ جغرافیایی نیز استارت آپ های این حوزه بیشتر در شهر تهران متمرکز هستند و به لحاظ موضوعی بیشتر بر خبررسانی عمومی متمرکز بوده و نتوانسته اند کل صنعت مطبوعات را پوشش دهند. در نهایت برای تبیین آینده این حوزه سه سناریو در صورت مهیاء شدن زیرساخت های شکل گیری آن ها تبیین شد تا آینده این حوزه را برای مسئولان مربوطه نشان دهد. نتیجه گیری: استارت آپ های حوزه مطبوعات در ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند و ضروری است برنامه ریزی برای حمایت مالی و معنوی از این استارت آپ ها توسط نهادهای مسئول انجام شود.
بررسی تاثیر مدیریت دانش و سرمایه های فکری در کسب مزیت رقابتی و اولویت بندی آن به روش AHP (مورد مطالعه: شرکت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر مدیریت دانش و سرمایه های فکری در کسب مزیت رقابتی و اولویت بندی آن به روش AHP در شرکت بیمه ایران می باشد. روش شناسی: روش ﺗﺤﻘﯿﻖ حاضر از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ اﺳﺖ. برای جمع آوری داده ها، از روش کتابخانه ای (مطالعه اسناد و مدارک) و روش میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق از کارکنان شرکت بیمه ایران به تعداد 3000 نفر انتخاب شدند. برای تعیین اندازه نمونه آماری از جدول مورگان استفاده گردید که با توجه به حجم جامعه آماری، تعداد نمونه آماری 341 نفر برآورد شد. مقدار آلفای کرونباخ برای متغیرهای مدیریت دانش، سرمایه فکری و مزیت رقابتی به ترتیب 956/0، 926/۰ و 250/1 بدست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد بالای پرسشنامه ها است. فرضیه های پژوهش نیز با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای lisrel و Spss مورد بررسی قرار گرفته و همه فرضیه ها تأیید شدند. نتایج: ﻧﺘﺎﯾﺞ بدست آمده از ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎی آﻣﺎری در ﺳﻄﺢ ﻣﻌﻨﯽ داری 05/0، ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮد تاثیر مدیریت دانش و سرمایه های فکری در کسب مزیت رقابتی می باشد. نتیجه اولویت بندی نیز بیانگر این است که توزیع دانش با وزن 0.246 بیشترین تاثیر را در بین ابعاد مدیریت دانش دارد و نگهداری دانش با وزن 0.119 کم ترین تاثیر را دارد. همچنین سرمایه رابطه ای با وزن 0.210 بیشترین تاثیر را در بین ابعاد سرمایه فکری و سرمایه سازمانی با وزن 0.130 کم ترین تاثیر را دارد. ابعاد سرمایه فکری با اشتراک دانش ارتباط مستقیم و معناداری داشته و سرمایه فکری ارتباط معناداری با اشتراک دانش دارد. به علاوه، سرمایه فکری منجر به بهبود اشتراک دانش کارکنان می شود. ﻧﺘﺎیﺞ آزﻣﻮن فرضیه ها ﺣﺎکی از ﺗﺎییﺪ راﺑﻄﻪ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎدارى ﺑیﻦ ﺳﺮﻣﺎیﻪ ﻓکﺮى و ﻣﺰیﺖ رﻗﺎﺑﺘی ﻣی ﺑﺎﺷﺪ؛ بدین معنی که متغیر مدیریت داﻧﺶ ﺑﺮ کﺴﺐ ﻣﺰیﺖ رﻗﺎﺑﺘﻰ در شرکت بیمه ایران تاثیر مثبت و معنی داری می گذارد. نتیجه گیری: سازمان های برخوردار از مدیریت سرمایه فکری اصولاً عملکرد بهتری نیز دارند.لذا، سازمان ها باید تلاش بیشترى در جهت ایجاد تمایل و توانمند ساختن کارکنان خود براى به اشتراک گذارى دانش و کسب مزایای رقابتی انجام دهند. توسعه و بهبود سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری و مدیریت دانش در سازمان، نه تنها مستلزم بهبود ارتباطات و تعاملات مبتنی بر اعتماد میان اعضای سازمان بوده، بلکه نیازمند ساختار و فناوری مطلوب و مناسب هر سازمان است. بنابراین، سرمایه اجتماعی می تواند به عنوان یکی از قابلیت های سازمان به شمار آید و در خلق و تسهیم دانش موجود در سرمایه های فکری و مدیریت دانش سازمان کمک بسیار نماید.
بررسی قابلیت های شرکت های داخلی دارای محصولات مبتنی بر هوش مصنوعی با قابلیت استفاده در حوزه فعالیت های کتابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به قابلیت های رو به گسترش فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی، هدف اصلی این پژوهش بررسی قابلیت استفاده از محصولات/ نرم افزارهای ایرانی مبتنی بر هوش مصنوعی در کتابخانه ها و نرم افزارهای کتابخانه ای می باشد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش کمّی است که به روش تحلیلی و توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش، کلیه شرکت های ثبت شده رسمی در ایران بوده که نمونه پژوهش شامل 21 شرکت فعال در زمینه تولیدات نرم افزاری هوش مصنوعی هستند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش چک لیست محقق ساخته است که شامل دو بخش، اطلاعات دموگرافی شرکت ها و سوالات پژوهش بوده و پایایی آن با آلفای کرونباخ 84/0، تایید گردید. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین حوزه های فعالیت شرکت های مورد بررسی پردازش متن، تصویر و صوت بوده است و محصولات این شرکت ها قابلیت کاربرد در نرم افزارهای کتابخانه ای را دارند. شرکت های عصر گویش پرداز و سرزمین هوشمند، از قدیمی ترین شرکت ها در این حوزه هستند که از سال 1384تاکنون مشغول فعالیت می باشند. شرکت عامر اندیش هوشمند با داشتن 30 کارمند، دارای بیشترین تعداد کادر متخصص می باشد. نتیجه گیری: بهره گیری از هوش مصنوعی در نرم افزارهای کتابخانه ای در ایران علمی نوپا است و شرکت های مرتبط با این حوزه برای طراحی و تولید نرم افزارهای بومی سازگار با زبان رسمی کشور، در حال طی مسیرهای پیشرفت و توسعه هستند. کتابخانه ها و کتابداران نیز به استفاده از فناوری های جدید در کتابخانه ها علاقمند بوده، هرچند که نیازمند آموزش هایی برای استفاده از آن ها باشند.
تدوین و اعتباریابی مقیاس سنجش رفتار اطلاعاتی در بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه رفتار اطلاعاتی در بحران در جامعه ایرانی با تأکید بر بحران های عمومی است. روش شناسی: این مطالعه یک پژوهش کمّی بوده که با رویکرد طراحی ابزار انجام شده است. در این پژوهش به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه، از نمونه در دسترس 413 نفری از شهروندان اهوازی استفاده شده است. همچنین از روش های ساخت پرسشنامه همچون روایی ظاهری، محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روایی سازه استفاده شد. به منظور بررسی همسانی درونی نیز آلفای کرونباخ به کار رفت. نتایج: شاخص نمره تأثیر برای روایی ظاهری همه گویه ها مقدار قابل قبول بیش از 5/1 را در برداشت و برای شاخص روایی محتوایی، مقیاس مقدار مطلوب 92/0 بدست آمد. در بارگزاری عاملی نیز همه عامل ها با میزان تبیین مناسبی در تحلیل عاملی، تأیید شدند و آلفای کرونباخ برای همه عامل ها مقادیر قابل قبول 7/0 تا 9/0 بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از تاثیر چهار عامل اصلی اطلاع یابی، اشتراک گذاری اطلاعات، اعتبار رسانه و جهت گیری نسبت به اطلاعات بحران در رفتار اطلاعاتی در بحران است. مقیاس طراحی شده به منظور بررسی رفتار اطلاعاتی جامعه ایرانی در مواقع بحران های عمومی، مناسب ارزیابی شده و استفاده از آن برای سنجش رفتار اطلاعاتی در هنگام بحران عمومی توصیه می گردد.
تدوین الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلانشهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرهای ایران است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع، توصیفی همبستگی می باشد. جامعه پژوهش تعداد 5000 هزار نفر از کارکنان 5 استان از شهرداری های کلان شهرهای کشور است. روش نمونه گیری پژوهش خوشه ای بوده که براساس فرمول کوکران 360 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که از تحلیل کیفی پژوهش بدست آمد که شامل هفت مؤلفه و 59 سؤال می باشد. نتایج: نتیجه آزمون t تک نمونه ای نشان داد که بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود همه مؤلفه های الگوی مدیریت دانش در بین کارکنان شهرداری های کلان شهرهای ایران، تفاوت وجود دارد و وضعیت موجود نسبت به وضعیت مطلوب در حد پایین تری ارزیابی شده است. همچنین نتایج بار عاملی بزرگ تر از 6/0 بوده که در محدوده خوب و قابل قبول قرار دارد و با توجه به اینکه اعداد معنی داری یا همان t-value بزرگ تر از 96/1 است، معنی دار بودن همه مؤلفه های مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرها تأیید می گردد. بر این اساس، الگوی مدیریت دانش در شهرداری های کلان شهرهای ایران، از برازش مناسبی برخوردار می باشد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در سازمان شهرداری ها از روش های جدید و خلاقانه برای انتقال دانش استفاده شود، توسعه خدمات الکترونیک در شهرداری ها صورت گیرد، کارکنان ترغیب شوند تا آموخته هایشان را به نیروی های جدید شهرداری انتقال دهند و کارکنان و مدیران از مزایای حاصل از پیاده سازی مدیریت دانش اطلاع یابند.