علوم و فنون مدیریت اطلاعات

علوم و فنون مدیریت اطلاعات

علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 8 زمستان 1401 شماره 4 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

چالش های استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای در کتابخانه های دانشگاهی (مطالعه موردی دانشگاه های علوم پزشکی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه کاربردی تلفن همراه خدمات الکترونیکی کتابخانه کتابخانه مجازی اپلیکیشن کتابخانه ای کتابخانه های دانشگاهی دانشگاه های علوم پزشکی تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چالش های اصلی عدم استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای است. در این راستا، به سه سوال اساسی پاسخ داده شد: چالش های اساسی استفاده از اپلیکیشن های موبایل کتابخانه ها کدامند؟ اولویت بندی این چالش ها در کتابخانه های دانشگاهی ایران چگونه است؟ مدل ارتباط این چالش ها چگونه است؟ روش: این تحقیق از نوع کاربردی- توسعه ای، با رویکرد آمیخته است؛ چرا که بخشی از داده ها از مطالعه متون و تحلیل محتوای کیفی و بخشی دیگر نیز از پیمایش بدست می آید. برای مدل سازی نیز از روش ساختاری- تفسیری که یک روش کمّی است، استفاده شد.. جامعه پژوهش در بخش اول: مقالات دوره 10 ساله 2010 تا2020 با کلیدواژه های کتابخانه، اپلیکیشن و موبایل، در پایگاه های اطلاعاتی پروکوئست، ساینس دایرکت، الزویر، امرالد، اسکوپوس و گوگل اسکولار جستجو شدند. ابزار گردآوری در بخش دوم این تحقیق، پرسشنامه 25 سوالی محقق ساخته براساس طیف لیکرت است. جامعه بخش دوم: شامل کتابداران کتابخانه های علوم پزشکی تهران و متخصصان طراحی اپلیکیشن ها بودند که تعداد آنها حدود 70 نفر بدست آمد. جامعه پژوهش در بخش سوم شامل دو گروه بودند: اساتید کتابداری و اطلاع رسانی 7 نفر، و متخصصان طراحی اپلیکیشن ها 7 نفر بودند و در مجموع 14 نفر به عنوان پنل خبرگی براساس نمونه گیری هدفمند با معیارهای طراحی حداقل 1 اپلیکیشن موفق برای متخصصان و انجام طرح تحقیقاتی عملی یا نظری برای اساتید، بدست آمد. یافته ها: مطالعه متون مختلف نشان داد که 5 چالش اصلی برای استفاده از اپلیکیشن های تحت موبایل کتابخانه ها وجود دارد: چالش های مرتبط با وضعیت مالی، چالش های فرهنگی، چالش های فنی، چالش های دانش و تخصص و چالش های ارتباط بین فردی. اولویت بندی این چالش ها از دیدگاه اساتید کتابداری و متخصصان حوزه برنامه های کاربردی به ترتیب چالش های فرهنگی، مالی، دانش و تخصص، فنی و ارتباط بین فردی بوده که با نتایج بدست آمده از بخش مدل سازی ساختاری- کمّی متفاوت است. در بخش مدل سازی ساختاری- تفسیری، این چالش ها به دو گروه تفکیک شدند: چالش های فنی، دانش و تخصص و فرهنگی: این چالش ها نیروی نفوذ و همچنین نیروی وابستگی زیادی دارند. همچنین با یکدیگر و با چالش های سطح دوم در ارتباط هستند؛ اما چالش های سطح دوم که شامل چالش های مالی و ارتباط بین فردی است که از نظر میزان نفوذ و وابستگی، نزدیکی زیادی با سطح اول دارند، ولی این دو چالش در واقع از دید خبرگان تاثیرپذیری بیشتری نسبت به سطح اول دارند، به این مفهوم که چالش های سطح اول غالباً به صورت چالش های ثابت مدنظر هستند، در حالی که چالش های سطح دوم قابلیت تغییر و تعدیل بیشتری دارند. از مولفه های سطح دوم، چالش مالی در تحلیل MICMAC به عنوان مولفه کلیدی شناسایی شد. همان طور که در مدل نیز ترسیم شده است، این چالش تاثیر کلی و عمده ای بر سایر چالش ها دارد و تغییر در آن می تواند سایر چالش ها را دستخوش تغییرات و حتی در مواردی رفع چالش نماید. نتیجه گیری: می توان به مدیران و برنامه ریزان کتابخانه ها پیشنهاد کرد که برای استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای تحت موبایل، ابتدا مباحث فرهنگی را پیگیری نمایند؛ چرا که به نظر می رسد تغییر در چالش های مالی چندان در قدرت کنترل آنها نیست.  
۲.

بررسی مقایسه ای الگوی همکاری دانشگاه، صنعت و دولت در تحقیقات علمی هوش مصنوعی ایران، چین و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی دانشگاه صنعت دولت ایران چین آمریکا همکاری پژوهشی آنتروپی شانون علم سنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲
هدف: پژوهش حاضر با شناسایی پژوهشی های علمی هوش مصنوعی انجام شده توسط دانشگاه، صنعت و دولت، به دنبال ترسیم وضعیت تحقیقاتی ایران در زمینه این فناوری در مقایسه با کشورهای چین و آمریکا به عنوان دو کشور پیشرو در هوش مصنوعی است. بر مبنای این شناخت، هدف اصلی پژوهش استخراج الگوی تعاملی دانشگاه، صنعت و دولت به عنوان بازیگران اصلی در همکاری های علمی - پژوهشی هوش مصنوعی در سه کشور مورد مطالعه می باشد. روش: این پژوهش برمبنای روش علم سنجی و بهره گیری از داده های پایگاه اسکوپوس در قلمرو زمانی 2002 تا 2021 انجام شده است. رتبه بندی کشورها براساس تعداد مستندات و میزان ارجاع دهی به 1000 سند برتر انجام شد. سپس مستندات برمبنای وابستگی های سازمانی، به گروه های دانشگاهی، صنعتی، دولتی و بین المللی تفکیک گردیدند. بر این مبنا، شبکه هم تالیفی مستندات ایران بر مبنای همکاری های سازمانی ترسیم شد. از طریق محاسبات رهیافت اطلاعات متقابل، کیفیت همکاری ها در ایران با دو کشور دیگر مقایسه شدند. برای این منظور، بررسی معناداری آرایش دسته ها و هم پوشانی های چندجانبه از طریق محاسبات آنتروپی شانون و رسانش اطلاعات صورت گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که کشورهای چین و آمریکا با اختلافی اندک، بیشترین مستندات را در بین کشورهای مورد مطالعه داشتند و ایران در جایگاه سی ام بود. از نظر میزان استناد، آمریکا با اختلاف قابل توجهی اول، چین دوم و ایران در رتبه هفدهم قرار گرفتند. با نرمال کردن تعداد پژوهش ها برحسب جمعیت، درآمد و عملکرد، آمریکا علی رغم نزدیک بودن تعداد مستنداتش با چین، در جایگاه بسیار بالاتری قرار گرفت و فاصله ایران با چین در نتایج نرمال شده بسیار کم تر شد. از منظر عدم قطعیت و هم افزایی تعاملات نیز همین ترتیب برقرار بود. از بین بازیگران ایران، دانشگاه تهران و پس از آن دانشگاه های امیرکبیر و شریف بیشترین تولیدات علمی را داشته اند. داده های دانشگاه، صنعت و دولت برای ایران به صورت آزمایشی کم و زیاد شدند. بیشترین افزایش خروجی بر مبنای کم ترین تغییر ورودی از طریق افزایش پژوهش های صنعت به دست آمد که نشان می دهد ورود بخش صنعت به امر پژوهش می تواند باعث افزایش هم افزایی در همکاری های پژوهشی بازیگران ایرانی شود. نتیجه گیری: تحلیل و بررسی نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین تفاوت در الگوی همکاری های پژوهشی بین بازیگران ایرانی و بازیگران دو کشور دیگر، میزان مشارکت بخش صنعت است. از بین سه کشور مورد مطالعه، آمریکا بیشترین همکاری های پژوهشی صنعتی را نشان می دهد. در مورد ایران نیز چنین نتیجه گیری شد که سیاست تحریک صنعت به مشارکت در تحقیقات هوش مصنوعی، بیشترین اثربخشی را خواهد داشت. این نتیجه از طریق دست کاری آزمایشی مقادیر داده ها پشتیبانی شد.  
۳.

استخراج و دسته بندی مؤلفه های دانشگاه هوشمند به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی (یک مطالعه فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دانشگاه هوشمند هوشمندسازی آموزش عالی دانشگاه های نسل جدید پردیس هوشمند پاندمی کووید-19 آموزش هوشمند پژوهش هوشمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
هدف: هدف پژوهش حاضر استخراج و دسته بندی مؤلفه های دانشگاه هوشمند به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی است. روش : پژوهش کیفی حاضر با استفاده از راهبرد فراترکیب تدوین شده است. در این راستا، کلیدواژه های تخصصی پژوهش شامل دانشگاه هوشمند، آموزش عالی هوشمند، دانشگاه دیجیتال و آموزش عالی دیجیتال در پایگاه های معتبر علمی Science Direct، Springer، Wiley Online Library، ERIC، Sage Journals، Emerald در بازه زمانی (2010 - 2020) جستجو شدند. از میان 75 مقاله به دست آمده در نهایت 25 مقاله به تحلیل نهایی راه یافت. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، سه پرسش مؤلفه های اصلی چارچوب مفهومی دانشگاه هوشمند کدام اند؟ چه عواملی سبب به وجود آمدن شرایط پیچیده و پیدایش دانشگاه هوشمند شده است؟ عوامل زمینه ای برای استقرار دانشگاه هوشمند کدام اند؟ طرح ریزی شد. یافته ها: براساس نتایج حاصل، مؤلفه های دانشگاه هوشمند شامل: پداگوژی هوشمند (آموزش هوشمند، یادگیری هوشمند، ارزیابی هوشمند)؛ پژوهش هوشمند (هوشمندسازی پژوهش، ظرفیت سازی پژوهش)، کارآفرینی هوشمند دانشگاهی (تعامل مستمر با صنعت، خدمات مشاوره و شغلی)؛ حکمرانی هوشمند (حکمرانی خوب بر مبنای هوشمندسازی، رهبری هوشمند آموزش عالی)؛ مدیریت نوین هوشمند (مدیریت هوشمند آموزش عالی، مدیریت هوشمند در دانشگاه)؛ پردیس هوشمند (کلاس هوشمند، هوشمندسازی محیط، پایداری سبز و هوشمند پردیس، معماری هوشمند در پردیس)؛ فناوری های هوشمند (فنی-آماری، فناوری های سطح بالا، قوانین و مقررات هوشمند)؛ ظرفیت سازی هوشمند (توسعه زیرساخت های سخت و فناورانه)؛ مالیه هوشمند (سازوکارهای تأمین و تخصیص منابع مالی، مدیریت مالی هوشمند) و نیروی انسانی هوشمند (اعضای هیأت علمی هوشمند، دانشجویان هوشمند، کارکنان هوشمند و مدیریت منابع انسانی هوشمند) است. در پاسخ به پرسش دوم، عوامل سه گانه؛ زمینه های فرهنگی (تغییر در فرهنگ دانشگاهی و فرادانشگاهی)؛ زمینه های تشویقی- نگرشی (زمینه تشویقی، زمینه نگرشی)؛ زمینه های رقابتی (تشدید رقابت داخل و خارج از آموزش عالی) و عوامل دوگانه؛ تکثیر دگرگونی های فناورانه (توسعه فناورهای غیرآموزشی، توسعه فناوری های آموزشی)، پیدایش تحولات زیستی (تحولات زیستی، تحولات دانشگاهی) بر دانشگاه هوشمند اثرگذار بودند. همچنین علاوه بر شبکه مضامین، چارچوب مفهومی سه بُعدی دانشگاه هوشمند نیز ترسیم شده است. نتیجه گیری: با توجه به تحولات پیش آمده در حوزه های فناوری و تغییر ساختار و ماهیت الگوهای گذشته دانشگاهی و حرکت به سمت دانشگاه های هوشمند در کنار وقوع رخدادهای ناشناخته ای همچون اپیدمی کووید-19، بازگشت به شیوه های گذشته دانشگاهی را دشوار ساخته است. لیکن، برای همسویی با این تحولات خواه و ناخواه نظام های آموزش عالی برای بقاء و کنش گری در شرایط پویا، به سمت هوشمندسازی پیش رفته اند. براساس مولفه های ده گانه شناسایی شده در این پژوهش، سیاست گذاران آموزش عالی و مدیران دانشگاه ها می توانند با توجه به این مولفه استراتژی ها و برنامه هایی را برای هوشمندسازی دانشگاه ها تدوین و پیاده سازی کنند.
۴.

مدل ساختاری عوامل مؤثر بر خودکارآمدی اطلاعاتی عاملان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی اطلاعاتی سواد اطلاعاتی عاملان آموزشی عوامل توانمندساز مدل معادلات ساختاری فناوری اطلاعات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
هدف: آموزش، به لحاظ ماهیت، محتوا و فرایند، امری تعامل محور است؛ با تغییر در اشکال و کیفیت ارتباطات، عاملان درگیر در این امر نیازمند استفاده بهینه از فناوری های اطلاعاتی در جهت برقراری تعاملات کارآمد آموزشی هستند که اولاً وابسته به توسعه صلاحیت های لازم برای کاربرد فناوری های اطلاعاتی در عاملان آموزشی و ثانیاً باور پیدا کردن آنها به صلاحیت های خود شان است؛ هر دو مقوله توسعه صلاحیت و شکل گیری باور به آن، متأثر از عوامل گوناگونی است. تحقیق حاضر با تمرکز بر شناسایی ساختار عواملی انحام شده است که شکل گیری باور به توانمندی های اطلاعاتی و مشخصاً خودکارآمدی اطلاعاتی عاملان آموزشی را تحت تاثیر قرار می دهد. روش: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر عاملان آموزشی شهرستان اردبیل بوده که با استفاده از فرمول کوکران 317 نفر از آنان که در مدارس ابتدائی مشغول فعالیت بودند، به روش اتفاقی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و در تحقیق مشارکت داده شدند. برای سنجش عوامل توانمندساز خودکارآمدی از مقیاس دنهو و برای سنجش خودکارآمدی اطلاعاتی از پرسشنامه مورفی، کوور و اوون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای SPSS و LISREL تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: مدل عوامل توانمندساز خودکارآمدی اطلاعاتی از طریق داده های واقعی برازش می شود و عوامل «اثرگذاری بالا»، «اجماع در هدف»، «آگاهی از یکدیگر»، «انسجام کارکنان»، «مسئولیت پذیری رهبری» و «نظام کارآمد مداخله» تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی اطلاعاتی دارند. طبق این نتایج مسئولیت پذیری رهبری با ضریب 68/0 بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی اطلاعاتی دارا بوده است و اثرگذاری بالا، انسجام، آگاهی از یکدیگر، نظام کارآمد مداخله و اجماع در هدف با ضرایب تاثیر 63/0، 47/0، 42/0، 39/0 و 29/0 در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به تأیید نقش عوامل توانمندساز بر خودکارآمدی اطلاعاتی و برازش مدل با داده ها، مداخله در جهت ارتقای باور عاملان آموزشی به توانمندی های اطلاعاتی شان می تواند متمرکز بر طرح ها و دستورالعمل هایی باشد که با توجه به عوامل فوق الذکر توسعه داده شده اند. مشارکت و اثرگذاری در تعیین اهداف و فرصت ایفای نقش، این شانس را به عاملان آموزشی می دهد که تجارب موفقیت آمیزی کسب کنند. اجماع بر اهداف گروه آموزشگران را به سمت انسجام، یکپارچگی و هماهنگی هرچه بیشتر سوق می دهد. آگاهی از تجارب یکدیگر فرصت الگوبرداری، مشاهده و یادگیری فراهم می کند. همچنین رهبر آموزشی با مسئولیت پذیری می تواند شرایط، انگیزه و تمرکز لازم برای تمرین، تسلّط، یادگیری از دیگران و کسب تجربه در زمینه فناوری های اطلاعاتی را برای عاملان آموزشی فراهم آورد. نهایتاً عملی سازی مداخلات این باور را در آموزشگران تقویت می کند که آن ها می توانند با تلاش های خود، تغییراتی را در جهت بهبود آموزش ایجاد نمایند.
۵.

بررسی سناریوهای استقرار دانش سبز در شهرداری ها (مورد مطالعه: شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش سبز سازمانی فرهنگ سازمانی محیط زیست نقشه شناختی فازی سناریو اصفهان شهرداری ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۶
هدف: امروزه پرداختن به مسائل محیط زیستی توسط سازمان های مختلف می تواند عملکرد و طول عمر سازمان ها را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، شهرداری ها با توجه به درگیری بالا با میزان و مقدار تولید و جمع آوری زباله، درک مناسبی از برنامه های ساختاری و استقرار دانش سبز دارند. پژوهش حاضر، طراحی یک نقشه استقرار دانش سبز در شهرداری است تا بتوان با استفاده از آن سناریوهای مختلف بهبود در جهت استقرار مناسب را برنامه ریزی نمود. روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از جنبه نحوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. جامعه پژوهش را تعداد 50 نفر از متخصصان، خبرگان و کارکنان شهرداری اصفهان تشکیل داده اند. به منظور انجام پژوهش در ابتدا عوامل مؤثر در استقرار و پیاده سازی دانش سبز در یک سازمان مورد بررسی قرار گرفت. سپس با طراحی پرسشنامه طیف لیکرت، وضعیت فعلی هر یک از عوامل در سیستم مورد آزمون قرار گرفت. در ادامه عوامل بدست آمده با استفاده از تکنیک نقشه شناختی فازی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور چرایی حرکت سیستم یک سناریو رو به جلو و یک سناریو رو به عقب با استفاده از نرم افزار FCMAPPER آزمون شد. به منظور ترسیم نقشه شناختی فازی در این پژوهش از نرم افزار Pajek استفاده گردید. یافته ها: در این پژوهش نُه عامل گرایش به یادگیری سبز، فرهنگ سازمانی زیست محیطی، فراگیری دانش سبز، نوآوری سبز، تولید دانش سبز، یکپارچگی دانش سبز، به اشتراک گذاری دانش سبز، فشار ذینفعان و نگرش به برند سبز به عنوان عوامل اثرگذار بر استقرار دانش سبز شناسایی شد. یافته های بدست آمده از طریق اجرای تکنیک نقشه شناختی فازی نشان دهنده از شناسایی عامل تولید دانش سبز به عنوان عامل دارای بیشترین درجه مرکزیت در مدل است. همچنین عوامل تولید دانش سبز و فرهنگ سازمانی زیست محیطی به ترتیب به عنوان عوامل دارای بیشترین درجه درونداد و برونداد در نقشه شناسایی شدند. براساس یافته های حاصل از اجرای سناریوی رو به عقب در این پژوهش، عامل فرهنگ سازمانی زیست محیطی به عنوان عامل آغازگر سناریو مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از سوی دیگر، یافته های حاصل از اجرای سناریوی رو به جلو در این پژوهش نشان می دهد که در صورت بهبود در عامل تولید دانش سبز در درون شهرداری اصفهان، ساختار سیستم به سمت بهبود در عوامل مختلف ساختار پیش رفته و در نهایت منجر به بهبود در وضعیت نگرش به برند سبز می گردد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند تسهیل گر استقرار مناسب دانش سبز در درون شهرداری های مختلف کشور گردد و مدیران شهری را به سمت استفاده مؤثرتر از دانش سبز تشویق نماید.
۶.

امکان سنجی به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی (آر.اف.آی.دی.) با بهره گیری از شاخص اولویت بندی براساس شباهت به راه حل ایده آل (تاپسیس) در کتابخانه های عمومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سامانه بازشناسی با امواج رادیویی (آر.اف.آی.دی.) شاخص اولویت بندی براساس شباهت به راه حل ایده آل (تاپسیس) کتابخانه های عمومی شهر کرمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
هدف: آر.اف.آی. دی آغازه ای است برای اصطلاح «سامانه بازشناسی با امواج رادیویی» و به نوعی فناوری اشاره دارد که به موجب آن داده های دیجیتال کدگذاری شده در برچسب های آر.اف.آی. دی یا برچسب های هوشمند توسط یک خواننده از طریق امواج رادیویی ضبط می شوند. سامانه بازشناسی با امواج رادیویی یکی از ابزارهای مهم فناوری برای ردیابی منابع اطلاعاتی در کتابخانه است. این سامانه امکان دستیابی سریع و مناسب به منابع را مهیا می کند، از سرقت جلوگیری می کند، سبب تسریع خدمات کتابخانه می شود، و کارآیی فعالیت کتابخانه را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه ها است. روش: پژوهش از نوع پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و کارکنان 8 کتابخانه عمومی شهر کرمان تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ایی محقق ساخته می باشد که برای تعیین روایی آن، از روش روایی صوری استفاده شد، و امید ریاضی برابر با 73/0 به دست آمد که مقداری قابل قبول برای تایید روایی پرسشنامه است. به منظور محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ 814/0 نشان دهنده پایایی قابل قبول پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های آمار استنباطی، شاخص اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (تاپسیس) و نرم افزار  SPSSویرایش20 انجام شد. تاپسیس یک روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره است که مجموعه ای از گزینه ها را بر اساس یک معیار از پیش تعیین شده مقایسه می کند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از این است که قابلیت پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی از نظر زیرساخت و ابزارهای فناورانه در کتابخانه های عمومی شهر کرمان به میزان متوسط است. این کتابخانه ها از نظر نرم افزارهای موجود قابلیت پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی را دارند. همچنین نیروی انسانی شاغل در کتابخانه های عمومی شهر کرمان آمادگی لازم برای پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی را به میزان متوسط دارند. علاوه بر آن، در حال حاضر، زیرساخت های فناوری برای اجرای سامانه بازشناسی با امواج رادیویی کافی به نظر نمی رسد. شایسته است تا انتخاب نرم افزار باید با دقت و مطالعه کافی انجام پذیرد. به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه های عمومی شهر کرمان ضروری است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محدودیت در پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه های عمومی شهر کرمان بیش از همه مربوط به نیروی انسانی متخصص، بودجه و مسائل فنی است. از نظر مدیران و کتابداران انجام این فرایند و بهره گیری از امکانات آن ضروری است. اجرای برنامه های آموزشی، برنامه ریزی میان مدت و طولانی مدت، تعامل مدیریت با کارشناسان کتابخانه برای اجرای بهتر، استفاده از قابلیت های سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در ارائه خدمات کتابخانه، چون امانت، سازماندهی، بازیابی و مدیریت مجموعه از زمره پیشنهادهای این پژوهش است.  
۷.

شناسایی و رتبه بندی عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش (با استفاده از تکنیک دیمتل فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش تسهیم دانش انگیزش معنوی تکنیک دیمتل فازی کارکنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
هدف: با توجه به اهمیت ایجاد انگیزش معنوی در کارکنان به عنوان عامل موفقیت اجرای مدیریت دانش، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش و همچنین میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این عوامل نسبت به هم از دیدگاه متخصصان این حوزه انجام شده است. روش : این تحقیق از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش آمیخته است. ابتدا با بررسی متون، عوامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش شناسایی و در ادامه از روش نظرسنجی دلفی برای تأیید عوامل شناسایی شده و رسیدن به اجماع کلی استفاده شد. به همین منظور پرسشنامه ای مشتمل بر عوامل شناسایی شده، تهیه و در بین اعضای تیم خبره توزیع گردید. سپس با تهیه پرسشنامه دیگری، موسوم به پرسشنامه روش دیمتل، از اعضای تیم خبره خواسته شد تا شدت اثرگذاری هر کدام از عوامل را به صورت زوجی مشخص کنند. در این تحقیق، از روش دیمتل به منظور اولویت بندی و شناسایی عوامل علّی و معلولی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 12 نفر از خبرگان فعال و آشنا در هر دو حوزه مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی هستند. یافته ها: از مجموع 27 عامل انگیزشی شناسایی شده، 17 عامل انگیزشی معنوی موثر در استقرار مدیریت دانش به تأیید خبرگان رسید. پس از تعیین شدت روابط موجود بین متغیرها، براساس نظر خبرگان و انجام مراحل روش دیمتل فازی مشخص شد سبک رهبری و اقدامات مدیریتی، فرهنگ سازمانی و عدالت سازمانی سه اولویتی هستند که بیشترین تاثیرگذاری را بر سایر عوامل انگیزشی معنوی در استقرار مدیریت دانش دارند و مشارکت کارکنان در امور، ایجاد حس ارج نهاده شدن و پیشرفت و ارتقاء شغلی تاثیرپذیرترین عوامل انگیزشی معنوی در استقرار مدیریت دانش می باشند. همچنین شرایط محیط کار (شرایط فیزیکی، تجهیزات و...) مستقل است و هیچ گونه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری با سایر عوامل ندارد. نتیجه گیری: منابع انسانی با انگیزه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر پیاده سازی مدیریت دانش تاثیر می گذارد. در این میان انگیزه های معنوی سنگینی مسئولیت را سبک و راه را هموارتر می سازد. از این رو یکی از وظایف مهم مدیران سازمان هایی که ابتکارات مدیریت دانش را در سازمان خود ایجاد نموده یا در مراحل اولیه پیاده سازی مدیریت دانش هستند، شناخت راه های ایجاد و تقویت انگیزش معنوی در کارکنان است. سرمایه گذاری بیشتر روی عوامل تاثیرگذار علاوه بر تأثیر مستقیم بر روی خود عامل می تواند بر روی سایر عوامل نیز تأثیرگذار باشد و مقداری از بار اجرایی سایر عوامل را به صورت غیرمستقیم پاسخ دهد.  
۸.

بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی در شرکت گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی فناوری اطلاعات شرکت گاز ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تجزیه و تحلیل مهم ترین عوامل ممکن مؤثر بر پذیرش سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی در شرکت گاز ایران است. این تلاش، فرصتی برای همگام سازی و رویارویی مؤثر با تحولات آتی فراهم کرده و ادبیات مرتبط با این موضوع را غناء می بخشد. شناخت این عوامل برای طراحی و اتخاذ سیاست های مربوط به استقرار، افزایش استفاده و بهره وری از این سامانه بسیار مهم است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از مرور ادبیات و تحلیل عاملی تأییدی انجام شده است. جامعه پژوهش متشکل از کارکنان شرکت گاز ایران با سابقه کار با سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t، میانگین، انحراف معیار، شاخص معناداری، مقادیر آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. در این پژوهش، مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری، با عوامل زمینه (به عنوان مکان، هویت افراد مجاور، میزبان ها و دستگاه های قابل دسترسی و تغییرات آنها در طول زمان) و فراگیری (به عنوان دسترسی کاربران به نرم افزار در همه سطوح اجرایی سازمان) ترکیب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی و براساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی- پیمایشی است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پیشینه، از روش های کتابخانه ای و برای جمع آوری داده های میدانی از ابزار پرسشنامه و ارائه آن در بستر اینترنت استفاده شده است. یافته ها: عوامل زمینه ای و یادگیری به عنوان عوامل پشتیبان، تأثیر بسزایی بر انتظارات عملکرد، تأثیر اجتماعی، انتظار تلاش و شرایط تسهیل کننده دارند و در نتیجه از فرآیند پذیرش سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی حمایت می کنند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از نقش مهم رابط کاربری، حمایت مدیران ارشد و توسعه مهارت های کارکنان در پذیرش و بکارگیری این فناوری است. نتیجه گیری: مؤسسات عمومی به سیستم های اطلاعاتی نیاز دارند که مدیریت اسناد تولید شده در طی فرآیندهای تجاری را در بستر دیجیتال تسهیل کند. توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات امکان دیجیتالی سازی و انتقال امن اسناد به سیستم عامل های دیجیتال را فراهم کرد که منجر به ظهور سیستم های مدیریت اسناد الکترونیکی شد. برای دستیابی به مزایای سیستم های مبتنی بر فناوری و جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه در مقیاس یک کشور، پذیرش آنها توسط کاربران ضروری است. به همین دلیل شناخت عوامل موثر بر قصد استفاده از سیستم مدیریت اسناد الکترونیکی ضروری است. براساس یافته های این پژوهش، یکی از عوامل اصلی موفقیت سیستم مدیریت اسناد الکترونیک در شرکت گاز ایران، رابط کاربری مناسب و سهولت استفاده از این سیستم است. توجه به یافته های پژوهش حاضر می تواند به روند استقرار موفق سیستم آرشیو الکترونیک اسناد در سایر سازمان های دولتی ایران کمک کند.  
۹.

شناسایی عوامل تحولات آینده فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) موثر بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان های دانش بنیان فناوری های اطلاعات و ارتباطات مهندسی دانش سازمانی مدیریت دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) و تاثیر آن بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان می باشد. با توجه به اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، این پژوهش در چارچوب مهندسی دانش بر مبنای نگرش سیستمی انجام شد. روش: روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و توسعه ای و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها از نوع کیفی است. جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت های دانش بنیان در سطح ارشد می باشد. روش نمونه گیری نظری بوده و بر همین اساس با تعداد 15 نفر از پژوهشگران حوزه علوم انسانی مصاحبه باز و ساختارنیافته به عمل آمد که از این تعداد 9 نفر به صورت خاص در حوزه مدیریت اطلاعات و ارتباطات مشغول تحقیق و پژوهش بودند. مصاحبه ها به مدت 45 تا 90 دقیقه با هرکدام از پژوهشگران به طول انجامید. روایی و پایایی ابزار سنجش با رعایت شرایطی از جمله تعریف اصطلاحات، توجیه پاسخ دهندگان، تجانس و همگونی پاسخ گویان و برقراری شرایط و زمینه های اجرای پرسش گری مورد توجه و اعتبار قرار گرفته است. با به کارگیری روش های تحلیل تماتیک و نظریه زمینه ای به طبقه بندی، شاخص بندی و سنخ بندی داده ها پرداخته شده است. با توجه به هدف پژوهش، محقق تلاش کرد با انجام مطالعات میدانی و مشارکت در فرآیندهای مربوط به موضوع پژوهش، به درک و فهم چالش های فراروی فناوری های اطلاعات و ارتباطات و تاثیر آن بر مهندسی دانش و مدیریت اطلاعات و ارتباطات بپردازد. یافته ها: عوامل مؤثر بر ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات و تاثیر آن بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان شرایط علّی (با شاخص های سیاست گذاری های کلان کشور، نوسانات سیاسی و اقتصادی، پتانسیل منابع انسانی، کمبود منابع اطلاعاتی و ارتباطی، بالا بودن هزینه فناوری اطلاعات و ارتباطات، مشکل مالی و همکاری شرکت های دارای فناوری)، شرایط زمینه ای (سرمایه فکری، عملکرد نیروی کار، اثربخشی و کیفیت کاری، تعهد مدیران، نوسانات مدیریتی و استراتژی مدیریت)، شرایط مداخله گر (ساختار سازمانی، مدیریت کاربران، بلوغ دانشی، تجربه شخصی، مشارکت کاربران و فرهنگ سازمانی)، فرآیند / تعاملات (تعداد واحدهای سازمانی، کیفی سازی دانش سازمانی، سرعت فرایند، برآورد دقیق حجم کار، شفافیت اهداف، تخمین صحیح زمان و تخمین صحیح بودجه) و پیامدها (ارتباطات سازمانی، مدیریت مشارکتی، کیفی سازی دانش سازمانی، بهسازی منابع انسانی و ارتباط صنعت با سازمان) هستند. نتیجه گیری: فناوری اطلاعات به عنوان مهم ترین عامل تواناساز فرایند مهندسی دانش با سرعت و دقت بالا است. مولفه ها و شاخصه های تحولات این فناوری که در پژوهش حاضر به عنوان عوامل تاثیرگذار بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان شناسایی شده است؛ شامل شاخص های مهمی بوده که ضروری است جهت بررسی این تحولات و به کارگیری آن ها در معماری دانش سازمانی مورد توجه قرار داده شوند.  
۱۰.

نقش آموزش سواد بصری بر مهارت های یادگیری کودکان 10-7 ساله مراجعه کننده به کتابخانه عمومی محمد رسول الله جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد بصری مهارت های یادگیری آموزش کودکان کتابخانه عمومی محمد رسول الله جوانرود تصویر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
هدف: داشتن تمرکز، آشنایی با یادداشت برداری، بالا بردن قدرت خواندن متون، تجزیه و تحلیل و افزایش تفکر انتقادی، مقدمات یادگیری را فراهم می سازد و یکی از راه هایی که می تواند به کودکان در خصوص آشنایی با این مباحث یادگیری کمک کند، داشتن سواد بصری کودکان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش آموزش سواد بصری بر مهارت یادگیری کودکان 10-7 ساله مراجعه کننده به کتابخانه عمومی محمد رسول الله جوانرود و مؤلفه های آن (یادداشت برداری، تقویت حافظه ، آمادگی برای امتحان، افزایش تمرکز و مدیریت زمان) انجام شده است. روش: پژوهش با روش شبه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان 10-7 ساله عضو کتابخانه عمومی محمد رسول الله شهر جوانرود در سال 98-1397 تشکیل داده است که از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس دو گروه انتخاب شدند. یک گروه (15نفره) به عنوان گروه آزمایش برای آموزش سواد بصری و گروه دیگر (15نفره) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. برای گردآوری داده ها در این پژوهش از دو پرسشنامه استفاده شده است، پرسشنامه مهار ت های یادگیری کانگاس (2009) و پرسشنامه سواد بصری لوپاتسکا و همکاران (2018). روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط 5 نفر از اساتید علم اطلاعات و دانش شناسی و روانشناسی مورد ﺗﺄیید قرار گرفت و جهت سنجش پایایی نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین نمرات مهارت های یادگیری و مؤلفه های آن (یادداشت برداری، تقویت حافظه، آمادگی برای امتحان، افزایش تمرکز و مدیریت زمان) در کودکانی که آموزش سواد بصری را دریافت کرده اند، با کودکانی که آموزشی را دریافت نکرده بودند، تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش سواد بصری منجر به افزایش مهارت یادگیری آن ها شده است. نتیجه گیری: نتایج نشاد داد که با استفاده از سواد بصری، مهارت یادگیری کودکان افزایش یافته است. با توجه به اهمیت آموزش سواد بصری در جهت ارتقای مهارت های یادگیری کودکان، آموزش این سواد می تواند به عنوان برنامه ای مؤثر در کتابخانه های عمومی و بخش کودکان آن مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، نیازمند برنامه ریزی دقیق و منسجم در این راستا است. سواد بصری در حال حاضر می تواند یکی از برنامه های لازم برای آموزش کودکان در کتابخانه های عمومی باشد و نیاز به کتابدارانی مجرب در این زمینه دارد که قادر به سازماندهی و استفاده از گرافیک برای یادگیری کودکان باشند.  
۱۱.

طراحی مدل توافق سطح خدمات با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل توافق سطح خدمات نظریه داده بنیاد مشتری خدمات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
هدف: توافق سطح خدمات، تعهدی بین ارائه دهنده خدمات و مشتری است که در آن جنبه های خاصی از خدمات، کیفیت، در دسترس بودن و مسئولیت ها بین ارائه دهنده خدمات و کاربر خدمت، مورد توافق قرار می گیرد. هدف این پژوهش، طراحی مدل توافق سطح خدمات با استفاده از نظریه داده بنیاد است. روش: این پژوهش براساس نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی- کمّی انجام شد. روش جمع آوری داده ها دربخش کیفی، مصاحبه عمیق بوده و متون مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اطلس استفاده شد. روش نمونه گیری از نوع گلوله برفی بوده که در مجموع با انجام 16مصاحبه با خبرگان در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات اشباع حاصل گردید. در بخش کمّی، جامعه آماری شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تعیین گردید و به استناد تحلیل عاملی تأییدی، حجم نمونه 120 نفر انتخاب شد. برای اعتبارسنجی کمّی مدل، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها: در بخش کیفی، تعیین عوامل علّی، زمینه ای، راهبرد، مداخله گر و پیامدهای حاصل از طراحی مدل توافق سطح خدمات انجام شد. در بخش کمّی نیز، میزان تاثیر شرایط علّی بر پدیده اصلی برابر با 662/0، میزان تاثیر پدیده اصلی بر راهبرد برابر با 428/0، میزان تاثیر شرایط زمینه ای بر راهبرد برابر با 551/0، میزان تاثیر شرایط مداخله گر بر راهبرد برابر با 408/0 و میزان تاثیر راهبرد بر پیامد برابر با 639/0محاسبه گردید. نتیجه گیری: در بخش کیفی، پژوهش منتج به طراحی مدل جدید توافق سطح خدمات براساس تئوری داده بنیاد شد و در بخش کمّی نیز معناداری و ضریب استاندارد اجزای مدل تأیید شدند.  
۱۲.

شناسایی و اولویت بندی ابعاد توسعه فناوری اطلاعات در مدیریت منابع انسانی با رویکرد چابکی سازمانی: یک رهیافت فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فناوری اطلاعات منابع انسانی چابکی سازمانی فرماندهی انتظامی استان اردبیل نیروی انسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
هدف: پژوهش و مطالعه در مورد منابع و توانایی های فناوری اطلاعات که سازمان ها را قادر می سازد در مقابل تغییرات چابک باشند، نوظهور است. ایجاد چابکی در یک سازمان از طریق فناوری اطلاعات، یک فرآیند طولانی مدت و کار دشواری برای هر سازمانی محسوب می شود. در همین راستا، قابلیت های فناوری اطلاعات از چابکی سازمان پشتیبانی نموده و نقش اساسی و محوری در درک و واکنش نسبت به محیط دارند. امروزه استفاده از فناوری اطلاعات در سازمان ها تأثیر شگرفی بر مدیریت منابع انسانی داشته، با اِعمال روش های مختلف، باعث افزایش بهره وری مدیریت منابع انسانی شده است. بر همین اساس پژوهش حاضر نیز برای اولین بار و با هدف شناسایی ابعاد توسعه فناوری اطلاعات در مدیریت منابع انسانی با رویکرد چابکی سازمانی در ستاد فرماندهی انتظامی استان اردبیل انجام گرفته است. روش: این تحقیق ترکیبی از نوع توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش 20 نفر از کارکنان ستادی فرماندهی انتظامی استان اردبیل بودند که در قسمت انفورماتیک و فناوری اشتغال داشته و به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری ارجاع زنجیره ای (روش گلوله برفی) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان بوده که با استفاده از روش دلفی و در دو دُور انجام شده است. همچنین برای بررسی پایایی پرسشنامه مورد استفاده، از شاخص آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آن از روش فورنل و لاکر استفاده گردید. در این پژوهش و بعد از مشخص شدن ابعاد، با بهره گیری از رویکرد سلسله مراتبی و با اسفاده از نرم افزار Expert Choice اولویت ها تعیین شد. همچنین از ضریب هماهنگی کندال نیز برای تعیین میزان هماهنگی نظرات خبرگان استفاده گردید. تحقیق حاضر در فاصله زمانی بهمن ماه 1400 تا مرداد ماه 1401 انجام شده است. یافته ها: هوشمندی و سرعت نیروی انسانی، شایستگی فناوری و نیروی انسانی، اشتراک دانش و مسئولیت پذیری و انعطاف پذیری در فناوری اطلاعات به عنوان ابعاد توسعه فناوری اطلاعات با رویکرد چابکی سازمانی در ستاد فرماندهی انتظامی استان اردبیل شناسایی شدند. نتیجه گیری: شایستگی فناوری و نیروی انسانی با ارزش 319/0 به عنوان مهم ترین بُعد، در رتبه اول ابعاد توسعه فناوری اطلاعات با رویکرد چابکی سازمانی قرار گرفت. هوشمندی و سرعت نیروی انسانی با ارزش 255/0، اشتراک دانش و مسئولیت پذیری با ارزش 236/0 و انعطاف پذیری در فناوری اطلاعات با ارزش 186/0 به ترتیب به عنوان اثرگذارترین ابعاد توسعه فناوری اطلاعات با رویکرد چابکی سازمانی در ستاد فرماندهی انتظامی استان اردبیل قرار گرفتند. در نهایت نرخ سازگاری نیز در این پژوهش 004/0 بدست آمد.
۱۳.

اولویت بندی اقدامات کتابخانه های عمومی ایران در جهت افزایش رضایت کلی کاربران براساس مدل کانو و تأثیر عملکرد نامتقارن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضایت مشتری مدل کانو عملکرد نامتقارن کتابخانه های عمومی ایران کاربران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
هدف: هدف پژوهش حاضر اولویت بندی اقدامات کتابخانه های عمومی ایران در جهت افزایش رضایت کلی کاربران براساس مدل کانو و تأثیر عملکرد نامتقارن است. روش: روش پژوهش از نظر گردآوری داده ها پیمایشی- توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 10000 کاربر کتابخانه عمومی در ایران است که تعداد400 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای است که توسط محقق ساخته و اعتباریابی شد. داده ها با نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سه ویژگی خدمات کتابخانه های عمومی، برنامه های اجتماعی و فرهنگی، تبلیغ و معرفی کتابخانه جزو خدمات اساسی با عملکرد پایین و ویژگی هزینه های کتابخانه جزو خدمات اساسی با عملکرد بالا هستند. ویژگی اشتهار و معروف بودن کتابخانه جزو خدمات عملکردی با عملکرد پایین و ویژگی های کتابداران، تجهیزات، و مجموعه ها جزو گروه خدمات عملکردی با عملکرد بالا هستند. ویژگی های خدمات جانبی و مشارکت اجتماعی جزو خدمات انگیزشی با عملکرد پایین و ویژگی های زمان فعالیت، فضا، مکان، احساس راحتی و امنیت، و سامانه و نرم افزار کتابخانه جزو خدمات انگیزشی با عملکرد بالا هستند. نتیجه گیری: خدمات اساسی و عملکردی با عملکرد پایین باعث نارضایتی از کتابخانه های عمومی هستند که باید در اولویت نخست اقدام برای افزایش رضایت کاربران قرار گیرند. در اولویت دوم خدمات انگیزشی با عملکرد پایین، باید به عملکرد بالا ارتقاء یابند و در اولویت آخر سطح خدمات اساسی، عملکردی و انگیزشی با عملکرد بالا، در سطح فعلی حفظ شود. این نوع از اولویت بندی اقدامات در کتابخانه های عمومی با در نظر گرفتن دو اصل برجسته بودن عملکرد منفی در مقایسه با عملکرد مثبت و همچنین قابلیت به یادسپاری وقایع مثبت در مقابل وقایع منفی، انجام شده است.  
۱۴.

تحلیل ارتباط بین رهبری دانش محور، کیفیت نوآوری، مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی استان چهار محال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت نوآوری رهبری دانش محور مدیریت دانش مشتری عملکرد شرکت استان چهار محال و بختیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
هدف: هدف تحقیق حاضر، تحلیل ارتباط بین کیفیت نوآوری، رهبری دانش محور، مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط است. به عبارت دیگر، پژوهشگر به دنبال بررسی تأثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری با تعدیل گری رشد رقابت و همچنین بررسی تاثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری از طریق نقش میانجی عملکرد شرکت می باشد. روش : تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی است. ابزار تحقیق براساس پرسشنامه های استاندارد دونات و پابلود (2015)، وانگ و وانگ (2012)، طاهرپور و همکاران (2015) و گریوال و تانسوهاج (2014) می باشد که پس از سنجش روایی همگرا (میانگین واریانس استخراج شده فرنل و لاکر)، واگرا (نرخ یگانه - دوگانه یا میانگین همبستگی ها) و اکتشافی (واریماکس) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، که از ایده مثلث بندی متدولوژیکی تبعیت نموده است؛ از طریق مشارکت 96 نفر از مدیران شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS8» اجرا شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، شدت رقابت با ضریب بتای 0.00 و معناداری 0.49، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری را تعدیل نمی کند؛ اما کیفیت نوآوری با مقدار معناداری Z=10.47، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت را میانجی گری نموده است. همچنین، رهبری دانش محور بر مدیریت دانش مشتری؛ مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری؛ کیفیت نوآوری بر عملکرد شرکت و نهایتاً مدیریت دانش مشتری بر عملکرد شرکت، تاثیر معناداری داشته است؛ اما رهبری دانش محور نتوانسته بر کیفیت نوآوری تاثیرگذار باشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که مدیریت دانش مشتری، به کیفیت نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط کمک می کند. جمع آوری دانش از مشتریان ممکن است به ایجاد کیفیت نوآوری با ارائه دیدگاه های خارجی و ایده های عملی و خلاقانه تر برای توسعه محصولات یا خدمات در شرکت های کوچک و متوسط کمک کند. پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط را تشویق می کند تا با مصرف کنندگان خود نزدیک تر کار کنند؛ زیرا آنها کلید دستیابی به مزیت رقابتی هستند. مدیران و صاحبان مشاغل کوچک و متوسط از داشتن دانش در مورد مشتریان و دانش برای مشتریان سود خواهند برد. در نهایت، حل مشکلات مشتری نیز باید به طور کارآمد و مؤثر، یکی از عوامل کلیدی موفقیت شرکت های کوچک و متوسط برای به دست آوردن مزیت رقابتی باشد.  
۱۵.

پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و مدیریت زمان در دانشجویان دانشگاه قم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد اینترنت اهمال کاری تحصیلی احساس تنهایی مدیریت زمان دانشجویان دانشگاه قم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۳
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و مدیریت زمان در دانشجویان دانشگاه قم در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش: روش پژوهش، پیمایشی توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشگاه قم در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند که 10171 بودند. حجم نمونه با توجه به جدول مورگان و کرجسی، 373 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل چهار پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1988) با 20 سوال، اهمال کاری تحصیلی سولمون و راثبلوم (1989) با 27 سوال و سه زیرمقیاس، احساس تنهایی دی تو ماتسو و همکاران (2004) با 15 سوال و سه زیرمقیاس و مدیریت زمان ترومن و هارتلی (1996) با 14 سوال و 2 زیرمقیاس بودند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با کمک آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با کمک نرم افزار spss نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و مدیریت زمان قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت بودند. متغیر اهمال کاری تحصیلی با اعتیاد به اینترنت رابطه مستقیم و معناداری داشت (01/0p<). همچنین متغیر احساس تنهایی با اعتیاد به اینترنت رابطه مستقیم و معناداری دارد (01/0p<). از طرف دیگر، متغیر مدیریت زمان با اعتیاد به اینترنت رابطه معکوس و معناداری داشت (01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مدیریت زمان قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری نسبت به دو متغیر دیگر برای اعتیاد به اینترنت دارد. ضریب بتا برای متغیر اهمال کاری تحصیلی 148/0، برای متغیر احساس تنهایی 231/0- و برای متغیر مدیریت زمان 287/0- بود. همچنین از بین مولفه های اهمال کاری تحصیلی، آمادگی برای امتحان، از بین مولفه های احساس تنهایی، احساس تنهایی خانوادگی و از بین مولفه های مدیریت زمان، اطمینان به برنامه ریزی بلندمدت، قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری برای اعتیاد به اینترنت داشتند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد که با افزایش اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان، اعتیاد به اینترنت افزایش می یابد. همچنین با زیاد شدن احساس تنهایی در دانشجویان، میزان استفاده آنها از اینترنت افزایش پیدا می کند. در این میان هرچقدر توان مدیریت زمان در دانشجویان بیشتر باشد، اعتیاد به اینترنت در آنها نیز به همان میزان کاهش می یابد. نتایج بدست آمده اهمیت توجه به متغیر های اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و مدیریت زمان در ارتباط با متغیر اعتیاد به اینترنت را نشان می دهد.  
۱۶.

تبیین رابطه هوش سازمانی بر رضایت شغلی و کفیت زندگی کتابداران دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش سازمانی رضایت شغلی کیفیت زندگی کاری کتابدارن دانشگاهی شهر خرم آباد رضایت شغلی کتابداران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر رابطه هوش سازمانی با رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد هست. روش شناسی: روش تحقیق توصیفی - همبستگی هست. جامعه آماری؛ کلیه کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهرخرم آباد بود. روش نمونه گیری تمام شمار بود (N=25). داده ها به صورت آنلاین در بین کتابداران پخش و جمع آوری گردید. ابزار گردآوری؛ پرسش نامه هوش سازمانی (آلبرخت 2003)؛ کیفیت زندگی کاری والتون (1975) و رضایت شغلی کندال و هالین (1962) بود. روایی و پایایی هر سه پرسشنامه مورد نظر توسط محققین داخلی مورد تایید قرار گرفته بود. یافته: یافته ها نشان داد که بین هوش سازمانی و رضایت شغلی و هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری رابطه معنی داری وجود دارد. در رابطه با پیشایندهای رضایت شغلی متغیر سرنوشت مشترک پیش بینی کننده رضایت شغلی بود. همچنین در رابطه با پیشایندهای کیفیت زندگی کاری اتحاد و توافق پیش بینی کننده کیفیت زندگی کاری بود. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که بین ابعاد سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، اتحاد و توافق، دانش مشترک و فشار مشترک با رضایت شغلی رابطه وجود دارد. رضایت شغلی باعث می شود که بهره وری کارکنان افزایش یابد، فرد نسبت به سازمان متعهد شده و سلامتی فیزیکی و ذهنی او به نوعی تضمین می شود، روحیه کارکنان بهبود پیدا کرده و از زندگی راضی باشند. در کنار این شرایط کارکنان مهارت های جدید شغلی را فرا گرفته و به پیشبرد اهداف سازمان کمک خواهند کرد. پژوهش های صورت گرفته نیز نشان داده است که وقتی کارکنان از کار رضایت پیدا می کنند، میزان تأخیر و یا غیبت در کار و حتی ترک خدمت کاهش می یابد. زمانی که ساختار سازمان با فرآیند انجام کار تناسب داشته باشد، رسالت های سازمان منظم و شفاف باشد و خط مشی های عملیاتی از رسالت سازمان حمایت کنند، کارکنان نیز به طبع از آرامش و رضایت بالایی از فعالیت در سازمان برخوردار هستند که نتیجه ی آن نیز کیفیت بالای زندگی کاری خواهد بود. با توجه به این نتایج توجه به این نکته مهم و ضروری است که سازمان های امروزی در محیط رقابتی و تغییرات فنی زیادی قرار دارند که بر فرصت های شغلی آنها در سازمان اثرگذار هستند، بنابراین موفقیت هر سازمان تا حدود زیادی بستگی به چگونگی کیفیت منابع انسانی آن دارد. کارکنان در هر سازمانی منبع و قدرت اصلی سازمان را تشکیل می دهند. این در حالی است که در برخی سازمان ها اغلب به فناوری و سیستم اهمیت بیشتری می دهند؛ در حالی که واقعیت این است که این کارکنان هستند که فناوری و سیستم ها را در سازمان اداره می کنند. با توجه به عدم آگاهی کامل از کیفیت زندگی کاری در میان کارفرمایان و مدیران، اهمیت کیفیت زندگی کاری بخوبی مورد توجه قرار نگرفته است. لذا عدم وجود کیفیت زندگی کاری موجب نارضایتی از شغل، افزایش غیبت، فقدان انگیزه و روحیه، عدم تعهد سازمانی، عدم مسئولیت شغلی، چالش های کاری و در نهایت بهره وری پایین سازمان خواهد شد که همگی از دلایل اصلی عدم عملکرد مناسب و مطلوب در سازمان است. نتیجه گیری: مدیران در سازمان باید با ارزیابی وضعیت محیط، سازمان خود را از لحاظ هوشمندی مورد ارزیابی قرار دهند، زیرا سازمان هایی که میزان هوش سازمانی بالایی دارند در مقابله با بحران های محیطی، می توانند عکس العمل هوشمندانه ای انجام دهند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۹