علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 9 بهار 1402 شماره 1 (پیاپی 30) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرش دانشجویان، کیفیت سیستم و مدیریت دانش در رفتار استفاده از یادگیری الکترونیکی با میانجی گری پذیرش یادگیری الکترونیکی در بین دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان فارس انجام شده است. روش : این پژوهش از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان فارس در سال تحصیلی 1401-1400، به تعداد 4450 نفر تشکیل دادند که از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 351 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی اکبر (2013)، پرسشنامه محقق ساخته کیفیت سیستم، پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش شرون لاوسون (2003)، پرسشنامه محقق ساخته پذیرش یادگیری الکترونیکی و پرسشنامه استاندارد استفاده واقعی از سیستم یادگیری الکترونیکی اکبر (2013) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با روش های روایی محتوایی و سازه (تحلیل عاملی تأییدی) مورد تأیید قرار گرفت و ضریب پایایی نیز با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0، 79/0، 94/0، 82/0 و 86/0 برآورد شد و مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) انجام گرفت که از طریق نرم افزارهایSPSS 24 و Lisrel 8.8 اجرا شد. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که بین متغیرهای نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی با پذیرش یادگیری الکترونیکی (52/0β=)،کیفیت سیستم با پذیرش یادگیری الکترونیکی (89/0β=)، مدیریت دانش با پذیرش یادگیری الکترونیکی (67/0β=) و پذیرش یادگیری الکترونیکی با استفاده واقعی از سیستم (17/0β=)، رابطه علّی مثبت و معنی داری وجود دارد. نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی، کیفیت سیستم و مدیریت دانش با میانجی گری پذیرش یادگیری الکترونیکی اثر غیرمستقیمی بر استفاده واقعی از سیستم یادگیری الکترونیکی دارد. بنابراین، اثر میانجی پذیرش یادگیری الکترونیکی در این پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان دریافت، افزایش در نمرات نگرش دانشجویان، کیفیت سیستم، مدیریت دانش و پذیرش یادگیری الکترونیکی با افزایش در رفتار استفاده از یادگیری الکترونیکی دانشجویان همراه خواهد بود. با توجه به یافته های پژوهش، به سیاست گذاران و مدیران دانشگاهی پیشنهاد می شود با برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی، ضمن توجه به متغیرهای پژوهش حاضر، زمینه را برای استفاده واقعی و پذیرش یادگیری الکترونیکی در فرآیند یادگیری دانشگاه فرهنگیان مهیاء کنند.
فرمول بندی پرسش جستجو در کودکان و نوجوانان: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در موضوع رفتارهای فرمول بندی پرسش جستجو در کودکان و نوجوانان به منظور شناسایی موانع و راهکارهای فرمول بندی جستجو است. روش : این پژوهش با روش مرور نظام مند براساس سیاهه ارائه شده در پژوهش خو، کانگ و سانگ (2015) انجام شد. بدین منظور، پژوهش های حوزه فرمول بندی پرسش در کودکان و نوجوانان در پایگاه های اطلاعاتی فارسی زبان و پایگاه های معتبر انگلیسی زبان شناسایی شد. در نهایت، 2 پژوهش فارسی و 45 پژوهش انگلیسی جهت بررسی نهایی و پاسخ به پرسش های پژوهش انتخاب شد. یافته ها: نتایج نشان داد در فرایند فرمول بندی پرسش جستجوی کودکان و نوجوانان، ضعف املایی، مهارت نداشتن در تایپ، دانش کم دامنه، محدودیت واژگانی، توانایی شناختی کم، نداشتن مهارت ارزیابی و انتخاب نتایج بازیابی شده، اتکاء به جستجوی مروری، استفاده از کلیدواژه های زبان طبیعی، ناتوانی در استفاده از عملگرهای منطقی، ضعف در فرمول بندی مجدد پرسش، و توان کم در وظایف پیچیده مهم ترین موانع و مشکلات پیش روی کودکان و نوجوانان در فرمول بندی پرسش جستجو است. طراحی رابط کاربر مناسب برای کودکان و نوجوانان با به کارگیری رابط های دیداری و شنیداری، ابزار کنترل املاء و پیشنهاد پرسش و آموزش استفاده از رابط کاربری و فرمول بندی پرسش جستجو به کودکان و نوجوانان، به عنوان راه حل هایی برای رفع موانع فرمول بندی پرسش جستجو ارائه شده است. نتیجه گیری: با توجه به پژوهش های گسترده ای که در سطح جهان در حوزه فرمول بندی پرسش جستجو در کودکان و نوجوانان انجام شده است و با توجه به تفاوت های زبانی، فرهنگی و سواد رسانه ای کودکان و نوجوانان ایرانی، جای این نوع پژوهش ها در بافت ایران خالی است. به نظر می رسد پیش از آموزش استفاده از رابط های کاربری و سواد رسانه های دیجیتالی به این قشر، شناخت رفتارهای فرمول بندی پرسش کودکان ایرانی ضرورت داشته باشد.
طراحی و تبیین معیارهای نقشه ملی جغرافیای نوستالژی براساس مدیریت اطلاعات شبکه های اجتماعی با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: خاطرات نوستالژیک در شبکه های اجتماعی، با یادآوری اینکه زندگی همیشه هم دشوار نبوده است، حس ثبات و توانایی گذر از دشواری ها را به انسان القاء می نماید. هدف تحقیق حاضر طراحی و تبیین معیارهای نقشه جغرافیای نوستالژی براساس مدیریت اطلاعات شبکه های اجتماعی با رویکرد کیفی، براساس سازه های مشخصه های شبکه های اجتماعی برای نوستالژی دیجیتال، عناصر بازیابی اطلاعات گذشته برای یادآوری خاطرات، ویژگی های فردی کاربران شبکه های اجتماعی، طبقه بندی محوری تجربه نوستالژیک و نوستالژی براساس موقعیت جغرافیایی کاربر است. روش: روش تحقیق، تحلیل کیفی براساس تحلیل محتوا و با بهره گیری از نرم افزار مکس.کیو.دی.ای. است. تحلیل محتوا در اینجا، روشی برای برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط و مشاهده نظام مند اشخاص، تعاملات و موقعیت ها است. جامعه مورد مطالعه این تحقیق شامل سه گروه است: گروه اول، اساتید دانشگاهی صاحب نظر در حوزه مورد بررسی (خبرگان آکادمیک)، گروه دوم، متخصصان شاغل در کسب وکارهای فعال در حوزه بازاریابی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (خبرگان صنعت)، و گروه سوم، کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی اینستاگرام، فیس بوک و توییتر (ذی نفعان مردمی) . روش نمونه گیری در این تحقیق، تکنیک گلوله برفی است. جهت اجرای بخش کیفی پژوهش، نظرات 15 نفر از خبرگان، در قالب مصاحبه، در فاصله زمانی بهار 1400 گرد آوری شد. یافته ها: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، معیارهای نقشه ملی جغرافیای نوستالژی براساس مدیریت اطلاعات شبکه های اجتماعی عبارتند از: مشخصه های شبکه های اجتماعی برای نوستالژی دیجیتال، عناصر بازیابی اطلاعات گذشته برای یادآوری خاطرات، ویژگی های فردی کاربران شبکه های اجتماعی، و نوستالژی براساس موقعیت جغرافیایی کاربر و طبقه بندی محوری تجربه نوستالژیک. مهم ترین یافته پژوهش حاضر تعداد به اشتراک گذاری محتوای نوستالژی، با بیشترین فراوانی در مشخصه های شبکه های اجتماعی برای نوستالژی دیجیتال؛ بازیابی اطلاعات گذشته براساس تکرار، دارای بیشترین فراوانی در عناصر بازیابی اطلاعات گذشته برای یادآوری خاطرات؛ و عامل سن کاربر دارای بیشترین فراوانی در ویژگی های فردی کاربران شبکه های اجتماعی، تعیین شدند. نتیجه گیری: با توجه به محتوای نوستالژیک در شبکه های اجتماعی، می توان گفت که جغرافیای نوستالژی، یکی از مباحث اصلی حوزه جامعه شناسی و شناخت علایق و عادات مردم است. مفهوم جغرافیای نوستالژی تأثیرات مهمی بر رفتار و دانش عاطفی و تجربی انسان داشته و بسیاری از پژوهشگران علوم بر این باورند که این مفهوم در الگو های شناخت شناسی جوامع نیز تأثیرهای غیرقابل اغماضی دارد. بسیاری از احساس های بشری که در قالب مفاهیمی چون دلتنگی، نوستالژی و دلتنگ شدن بر انسان عارض می شود، با مفهوم جغرافیای نوستالژی و هویت جغرافیایی رابطه خاصی دارد. اینکه هویت جغرافیایی چگونه می تواند در این عرصه ها رفتار و احساس های بشری را کنترل کند، از نتایج اصلی اجرای این تحقیق است. در نهایت، یکی از بحث های اصلی در این تحقیق، تقسیم بندی نوستالژیا در جامعه کاربران ایرانی است، که در قالب نسل های فرهنگی ایران تدوین شده است.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای مدیریت دانش در موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مأموریت سازمان های پژوهشی و آموزشی، آن ها را به سازمانی دانش بنیان تبدیل کرده است که جهت عملکرد مؤثر و دستیابی به چشم انداز، نیازمند برخورداری از راهبرد مناسب و شفاف در این زمینه هستند. لذا، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی نیازمندی های مدیریت دانش در موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی است. نیازمندی های مدیریت دانش مبتنی بر ادبیات پژوهش، از پیشینه های پژوهش و پرسشنامه های استاندارد و طوفان فکری، براساس دیدگاه خبرگان و مدیران موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی با روش دلفی فازی و کاربست تکنیک فاصله ای اولویت بندی شدند. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی، از نظر مبنای نوع داده های گردآوری شده از نوع کمّی بوده و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. خبرگان مطالعه حاضر، مدیران موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی و متخصصان مدیریت دانش در سال 1400 هستند. شیوه نمونه گیری جامعه پژوهش قضاوتی بوده و نمونه ها براساس خبرگی بوده است. معیارهای پژوهش از بررسی مطالعات مدیریت دانش در مؤسسات استخراج شد. برای تحلیل معیارهای پژوهش، دو پرسشنامه خبره سنجی فازی و اولویت سنجی کداس بین خبرگان توزیع شد. پرسشنامه های خبره سنجی با تکنیک دلفی فازی، و پرسشنامه های اولویت سنجی با تکنیک کداس ارزیابی شدند. به دلیل اینکه مقوله های پرسشنامه از مرور پیشینه مقالات بین المللی و داخلی معتبر حوزه های مدیریت دانش در مؤسسات به دست آمد، هر دو پرسشنامه خبره سنجی و اولویت سنجی، از روایی مطلوبی برخوردار بودند. همچنین به دلیل انتخاب حجم مناسب نمونه (15 نفر) و غربال معیارها، پرسشنامه اولویت سنجی از پایایی برخوردار بود. حجم نمونه در این پژوهش برابر 15 نفر بود که برای روش های خبره محور دارای ماهیت قضاوتی، عدد مطلوبی است. یافته ها: بر مبنای تحلیل کداس، اولویت اول عوامل هم راستا کردن فعالیت های مدیریت دانش با چشم انداز و مأموریت سازمان، اولویت دوم فراهم بودن زمینه ارتباطی افراد سازمان از طریق تکنولوژی های ارتباطی (اینترنت، اینترانت، چت روم، وبینار و...)، اولویت سوم حمایت مدیران اجرایی سطح بالا از فعالیت های دانشی، اولویت چهارم وجود سیستم هایی برای جذب و انتقال ایده ها و تجارب جدید، اولویت پنجم پایگاهی برای آرشیو اطلاعات پروژه های انجام شده، اولویت ششم روزآمدسازی مداوم دانش تخصصی سازمان، اولویت هفتم ارتقای آگاهی کارکنان در زمینه مزایای به کارگیری دانش، اولویت هشتم زمینه وجود فرایند دریافت نیازهای بهره برداران از طریق واحدهای اجرایی و نیز مشارکت مستقیم آنها در اجرای طرح ها، به ترتیب 8 اولویت را در نیازمندی های مدیریت دانش در سازمان دارند. پیشنهاد های کاربردی پژوهش به این شرح است: انتصاب مدیر برنامه های دانشی برای توسعه دارایی های دانش سازمان؛ ایجاد تیم های کسب وکار مبتنی بر فناوری اطلاعات؛ توسعه و گسترش علت و هدف مدیریت دانش با کمک و حمایت مدیران ارشد جهت استقرار مدیریت دانش در موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی؛ موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی به جای اینکه مدیریت دانش را سیستمی برای نگهداری و ذخیره دانش خود تلقی کند، بایستی با ایجاد نقشه دانش، بانک های اطلاعاتی ایجاد نماید، تا تمامی پرسنل سازمان را شناسایی نموده و برحسب تخصص و دانش خاص، اطلاعات آن ها ذخیره گردد، تا در مواقع مورد نیاز جهت رفع نیاز سازمان به آن اطلاعات دسترسی داشته باشد. نتیجه گیری: شناسایی و اولویت بندی نیازمندی های مدیریت دانش در سازمان، به مدیران کمک می کند تا با توجه به حوزه گسترده و متنوع مباحث و موضوعات موجود در این حوزه، منابع محدود مالی، زمانی و انسانی خود را جهت پیاده سازی مدیریت دانش به موارد ارجح و اولویت دار اختصاص دهند.
طراحی مدل هوشمندسازی سازمان با تکنیک تحلیل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر طراحی مدل هوشمندسازی سازمانی شرکت فومن شیمی براساس تحلیل داده بنیاد بوده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع کیفی بوده که با روش گرندد تئوری انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان خبره شرکت فومن شیمی بوده و نمونه آماری به شیوه ای هدفمند انتخاب شد و با تعداد 13 نفر، اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه هوشمندسازی شرکت فومن شیمی بود. یافته ها: براساس نتایج حاصل از بخش کیفی، با نرم افزار Atlas.ti 95 کد باز شناسایی شد که در 17 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی طبقه بندی شدند. مقولات اصلی شامل عوامل علّی، عوامل زمینه ای، پیامدها، راهبردها و مفهوم هوشمندسازی می باشند. مقوله های فرعی مربوط به مفهوم هوشمندسازی عبارتند از: ابزاری برای سازگاری با تغییرات محیطی، تبدیل سازمان به سازمان یادگیرنده، استفاده از تکنولوژی در فرآیندهای مختلف سازمان. مقوله های فرعی عوامل علّی شامل: عوامل سازمانی، عوامل انسانی، عوامل فنی، عوامل اقتصادی است. مقوله های فرعی مربوط به شرایط زمینه ای شامل: فرهنگ سازمانی، بسترهای تصمیم گیری، بسترهای قانونی، مهارت های تجاری بوده و مقوله های فرعی مربوط به راهبردها نیز عبارت است از: راهبردهای تصمیم گیری، راهبردهای اقتصادی، ارتقای فرهنگ سازمانی، فراهم سازی زیرساخت ها و فناوری لازم. پیامدها نیز دارای دو زیرمقوله فرعی پیامد منفی و مثبت می باشد. نتیجه گیری: امروزه سازمان ها با شرایط در حال تغییر اقتصادی، فنی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی مواجه اند که بقاء آنان در چنین شرایط رقابتی و بسیار پیچیده، به هوشیاری و پاسخ به موقع و مناسب به این تغییرات بستگی دارد که لازمه سازگاری و پاسخ مناسب، هوشمندسازی سازمان و استفاده درست از سرمایه فکری سازمان می باشد. لذا، با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، مدیریت و هیئت مدیره شرکت فومن شیمی باید هوشمندسازی سازمان را سرلوحه کار خود قرار دهند. مدل نهایی این تحقیق می تواند در پیاده سازی و عملیاتی کردن این مفهوم مفید واقع گردد.
واکاوی عوامل علّی مؤثر بر قرارداد هوشمند فروش آنلاین و پیامدهای آن با استفاده از مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: قرارداد هوشمند فروش آنلاین، پروتکلی است که برای تنظیم توافق نامه هوشمند الکترونیکی بین خریدار و فروشنده تهیه و براساس اطلاعات مربوط به شرایط قرارداد، منعقد و به طور خودکار اجرا می شود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل علّی مؤثر بر قرارداد هوشمند فروش آنلاین و پیامدهای آن با استفاده از مرور نظام مند پیشینه است. روش : در این پژوهش از مرور نظام مند استفاده شد. این روش یکی از انواع روش تحقیق کیفی است که برای بررسی پدیده ها و شناسایی مقوله ها براساس ادبیات پژوهش مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مقالات پژوهشی حاصل از مطالعات کمّی و کیفی در خصوص قرارداد هوشمند و کسب وکارهای هوشمند به دو زبان فارسی و انگلیسی است. با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر قرارداد هوشمند فروش و پیامدهای آن، نهایتاً30 مقاله مرتبط با موضوع تحقیق در بازه زمانی 2009 تا 2022 به زبان فارسی و انگلیسی با رویکرد مرور نظام مند انتخاب و مطالعه شدند و متن مقالات با بکارگیری رویکرد نظریه داده بنیاد و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا شماره 20 کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. از قابلیت اعتماد و ضریب کاپای کوهن به عنوان معیاری برای جایگزینی روایی و پایایی استفاده شد. یافته ها: با تحلیل مقالات جمع آوری شده، در مرحله کدگذاری، 678 مقاله انگلیسی و فارسی شناسایی شد که پس از بررسی های علمی، تعداد 94 مقاله مرتبط با موضوع پژوهش دسته بندی و در نهایت تعداد 30 مقاله شمول تشخیص داده شد. در ادامه فرآیند تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری محوری، مفاهیم در شش دسته مقوله پدیده مرکزی، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی گردیدند. پژوهش حاضر منجر به ارائه الگوی پارادایمی با عنوان قرارداد هوشمند فروش آنلاین و پیامدهای آن با استفاده از مرور نظام مند شد. نتیجه گیری: قراردادهای هوشمند فروش آنلاین، برنامه هایی هستند که روی بلاکچین ذخیره می شوند و در صورت برآورده شدن شرایط از پیش تعیین شده، اجرا می شوند. آن ها به طور معمول برای خودکارسازی اجرای توافق شده، مورد استفاده قرار می گیرند تا همه شرکت کنندگان بتوانند فوراً و بدون دخالت واسطه یا اتلاف زمانی، از نتیجه مطمئن شوند. همچنین می توانند یک گردش کار را به صورت خودکار انجام دهند و در صورت برآورده شدن شرایط، اقدام بعدی را آغاز کنند. قراردادهای هوشمند فروش از این جهت کارآمد هستند که موضوع اعتماد را به کلی حل کرده اند و برای تأیید، اعتبارسنجی، ضبط و اجرای شرایط مورد توافق بین طرفین، از بلاکچین استفاده می کند. مدل ارائه شده، عوامل علّی مؤثر بر قرارداد هوشمند فروش آنلاین و پیامدهای آن به خوبی مشخص می نماید و شرکت های پیشرو می توانند در بستر بلاکچین، از این مدل پیشنهادی در فروش های آنلاین خود استفاده نمایند.
ابعاد و مؤلفه های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و شاخص های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بود و با روش دلفی و با رویکرد کیفی انجام شده است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل اساتید و صاحب نظران حوزه مدیریت دانش و علم اطلاعات بودند. به منظور نمونه گیری از جامعه پژوهش، با روش هدفمند ابتدا 2 تا 3 نفر از صاحب نظران مدیریت دانش و علم اطلاعات شناسایی شدند. در ادامه براساس روش گلوله برفی، افراد دیگری توسط آنها معرفی گردیدند و حجم نمونه 20 نفر انتخاب شد. در این پژوهش همچنین به منظور تحلیل داده های حاصل از مرحله نخست و دوم دلفی، از آزمون کندال و آزمون دوجمله ای (باینومیال) استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته های پژوهش در زمینه ممیزی دانش عوامل چهارده گانه ای به عنوان عوامل دخیل و مؤثر در ممیزی دانش بدست آمد که عبارتند از: چشم انداز و اهداف سازمانی، تحلیل داده ها و اطلاعات دانشی، اندازه گیری دانش صریح و ضمنی، ترسیم نقشه جریان دانش، شناسایی عناصر راهبردی سازمان، تحلیل شکاف بین دانش موجود و مطلوب، آماده سازی سازمان، شناسایی فرآیند ممیزی دانش، تشکیل کارگروه ممیزی دانش، تحلیل جریان دانش، شناسایی دارایی های با ارزش سازمان، ارزیابی اطلاعات، اندازه گیری سلامت دانش فعلی و تحلیل کاربست دانش. یافته ها نشان داد که شاخص اولویت در انجام طرح های پژوهشی، آموزشی، اجرایی و غیره دارای بیشترین میانگین (01/4) و شاخص انواع منابع دانش، دارای کمترین میانگین (25/1) بود. همچنین مقدار ضریب کندال برای همه عوامل مدنظر به غیر از عوامل چشم انداز و اهداف سازمانی و شناسایی عناصر راهبردی سازمان، بیشتر از 7/0 یا بسیار نزدیک به آن است که دلالت بر اجماع خبرگان دارد. سطح معناداری برای ضریب هماهنگی کندال در بیشتر عوامل نیز بیش از 5 درصد بود که به معنای وجود توافق معنادار بین خبرگان است. نتیجه گیری: استفاده از مؤلفه های ممیزی دانش، زمینه شناسایی بهتر نیاز ها، خلق، سازماندهی، تسهیم و استفاده از دانش را در سازمان ها فراهم می کند. نتایج کلی پژوهش در زمینه اعتبارسنجی توسط خبرگان نشان داد که همه مولفه های ممیزی دانش مورد تأیید بوده و هیچ کدام از مولفه ها رد نشده است.
چگونگی ارائه خدمات در راستای برندسازی کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی پزشکی ایران (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با توجه به رقابتی شدن فضای اطلاعات و اطلاع رسانی، ضرورت دارد کتابخانه ها به منظور همگامی با نیازهای اطلاعاتی کاربران بالقوه و بالفعل خود و پرهیز از واگذاری عرصه رقابت به دیگر بازیگران عرصه اطلاعات، در رویکردهای سنتی خود تجدیدنظر نمایند. در این میان، پی گیری و کاربست راهبردهای مبتنی بر بازاریابی و برندسازی اطلاعات در محیط کتابخانه می تواند به عنوان راه کاری اثربخش در راستای رسیدن به جایگاه واقعی کتابخانه ها در نظر گرفته شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی خدمات مورد نیاز برای برند شدن در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی پزشکی ایران انجام شد. روش: این پژوهش کاربردی و با روش تحلیل محتوای کیفی، به روش قیاسی یا جهت دار انجام شد. داده ها از طریق صاحبه نیمه ساختاریافته با نمونه های هدف مند شامل 14 نفر از مدیران کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی پزشکی ایران گردآوری شد. یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، 2 مفهوم اصلی خدمات تخصصی (دربرگیرنده خدمات اطلاعاتی، پژوهشی و علم سنجی، آموزشی) و خدمات عمومی (دربرگیرنده خدمات رفاهی ، سلامت عمومی کاربران، پشتیبانی و فرهنگی) با 7 مؤلفه و 33 کد فرعی در ارتباط با ارائه و تنوع خدمات در برندسازی کتابخانه های دانشگاهی پزشکی شناسایی شد. نتیجه گیری: ارائه خدمات تخصصی نوین و عمومی باکیفیت و مورد نیاز کاربران امروزی باعث می شود دیدگاه جامعه و کاربران نسبت به کتابخانه تغییر کرده و این ذی نفعان ادراک قوی تری از کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی دانشگاه های علوم پزشکی پیدا کنند. بنابراین، مدیران این مراکز اطلاع رسانی باید در ارائه خدمات در راستای برندسازی کتابخانه های تحت مدیریت خود تمهیدات لازم را در نظر بگیرند.
ارزیابی کارآمدی هستان شناسی پزشکی هسته ای در بازنمون دانش و بازیابی مفاهیم با رویکرد آنتومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی هستان شناسی پزشکی هسته ای با عنوان NucMedOnt بر اساس روش آنتومتریک با معیارهای نمایش محتوا، محتوا (مفاهیم، روابط، و نمونه ها)، درک کاربر از محتوا و جستجو و بازیابی مفاهیم بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد. ارزیابی هستان شناسی پزشکی هسته ای با عنوان NucMedOnt، با رویکرد کیفی در قالب یک مطالعه کاربردپذیری و با استفاده از آزمون استفاده پذیری انجام شد. جامعه پژوهش شامل 10 نفر از اعضای هیأت علمی و متخصصان موضوعی در حوزه پزشکی هسته ای بود که از میان 26 متخصص در حوزه های فیزیک، مهندسی پرتو پزشکی، داروسازی هسته ای و فیزیک پزشکی شاغل در مرکز تخصصی که تجربه استفاده از اصطلاح نامه اینیس را داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ارزیابی کارآمدی هستان شناسی فتحیان دستگردی (1398) مبتنی بر طیف لیکرت بود که به روش آنتومتریک طراحی شده بود. برای ارزیابی، 10 مفهوم در حوزه پزشکی هسته ای که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند، در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. یافته ها: 94 درصد از کاربران از کاریی معیار نمایش محتوا، 100 درصد از کاریی معیار مفاهیم، 98 درصد از کارایی معیار روابط، 93 درصد از کارایی معیار نمونه ها، 98 درصد از کارایی معیار درک کاربر از محتوا و 89 درصد از کاربران از کارایی معیار جستجو و بازیابی محتوا در هستان شناسی پزشکی هسته ای با عنوان NucMedOnt اعلام رضایت کرده و اثربخشی آن ها را مطلوب و مناسب ارزیابی نمودند. همچنین میان نظرات متخصصان در معیارهای درک کاربر از محتوا، محتوا، نمایش محتوا و نیز جستجو و بازیابی محتوا در هستان شناسی پزشکی هسته ای، تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: هستان شناسی پزشکی هسته ای با عنوان NucMedOnt ابزاری کارآمد در بازنمون دانش حوزه پزشکی هسته ای و ارتقاء پایگاه های اطلاعاتی حوزه مذکور می باشد. نتایج پژوهش، نمایانگر رضایت بالای شرکت کنندگان از کارآمدی بازنمون دانش و نیز جسجو و بازیابی مفاهیم در هستان شناسی طراحی شده بود. مجموعه غنی مفاهیم و نیز استناد به پشتوانه انتشاراتی مفاهیم به منظور مستندسازی معادل فارسی مفاهیم مذکور، از دلایل رضایت بالای متخصصان حوزه پزشکی هسته ای و اختصاص نمره بالا در ارزیابی انجام شده توسط آن ها بود.
فراکافت راهبردی استفاده از فناوری بلاکچین جهت تسهیل فرایند تأیید هویت مشتریان سازمان تأمین اجتماعی با رویکرد نظریه کنشگر- شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: چالش مهمی که سازمان های بیمه ای مهمی از جمله سازمان تأمین اجتماعی را درگیر کرده است، چالش تأیید هویت مشتریان یا [1]KYC می باشد. البته در این پژوهش، علاوه بر هویت شناسنامه ای مشتریان، با توجه به ماهیت وظیفه ای سازمان، صحّت داده های ورودی و خروجی به سازمان مد نظر است. هدف پژوهش حاضر تبیین اهمیت فرایند تأیید هویت مشتریان در سازمان و به طور ویژه سازمان بیمه تأمین اجتماعی بوده و در این راستا فناوری بلاکچین را به عنوان تسهیل کننده این فرایند معرفی می نماید. روش: در این پژوهش کیفی که بر چارچوب نظریه کنشگر- شبکه بنا شده است؛ با روش نظام مند نظریه گراندد ئتوری، ادراک مصاحبه شوندگان پیرامون چگونگی، علل، راهبردها، زمینه و پیامدهای کاربست فناوری بلاکچین در سازمان تحلیل شد. به دلیل محدودیت زمانی و مکانی پژوهش و به منظور ارتقاء سطح کیفی، سازمان تأمین اجتماعی که یک سازمان بیمه گر اجتماعی و یکی از سازمان های مهم کشور می باشد، به عنوان مورد مطالعه انتخاب گردید. روش گردآوری داده در این پژوهش، روش مشاهده کامل و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جامعه هدف شامل صاحب نظران و مدیران سازمان تأمین اجتماعی و همچنین نخبگان و متخصصان حوزه بلاکچین می باشند. نمونه گیری به روش گلوله برفی بین 30 نفر از خبرگان تا اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها: در مسیر پیاده سازی فناوری بلاکچین در سازمان تأمین اجتماعی و جایگزین کردن آن با سیستم فعلی، عوامل مداخله گری مثل مدیریت، انطباق منابع انسانی، منابع مالی، کنش گران برون سازمانی و فرهنگ سازمانی وجود دارد که در مسیر کاربست فناوری، می بایست بسیار مورد توجه قرار گیرند. نتیجه گیری: فناوری بلاکچین (به عنوان شبکه اصلی در رویکرد کنشگر- شبکه) با ویژگی های منحصر به فردی که دارد، می تواند شرایط مطلوبی جهت تأیید صحّت داده های ورودی و خروجی به سازمان، بویژه در زمینه فرایند احراز هویت مشتریان فراهم آورد. کنشگران برون سازمانی که خارج از حیطه کنترل سازمان می باشند، در پیشبرد این مسیر بسیار مؤثرند. استفاده از قراردادهای هوشمند (به عنوان اتصال دهنده در رویکرد کنشگر- شبکه) و جایگزینی با سیستم قراردادهای مورد استفاده کنونی سازمان، از کاربردهای مهم این فناوری می باشد. ویژگی های منحصربه فرد فناوری بلاکچین موجبات تغییرات مهمی در فرایند احراز هویت مشتریان سازمان خواهد شد، که این تغییرات اگرچه اغلب مثبت و در جهت کاهش ریسک تقلب، شفافیت جریان اطلاعات، کاهش تمرکز، افزایش سرعت ارائه خدمات و بوروکراسی زدایی است، اما سازمان را با چالش هایی نظیر نگرانی ایجاد یکپارچگی، هزینه استقرار، سخت بودن اصلاح اطلاعات ورودی و زمان بر بودن آموزش کاربران مواجه می کند.
ارزیابی ریسک های مهارت های تخصصی نیروی انسانی کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های دولتی شهر تهران براساس استاندارد ایزو 31000(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ریسک براساس استاندارد 31000، فرآیندی سیستماتیک و منطقی است که شامل شناسایی، تجزیه و تحلیل و سنجش است. فرایند شناسایی ریسک ها شامل تعیین نوع و منبع ریسک های بالقوه است. تحلیل ریسک ها شامل تعیین سطح تخمینی ریسک ها برحسب شاخص هایی نظیر احتمال و پیامدهای بالقوه وقوع ریسک است. سنجش شامل مقایسه سطوح تخمینی ریسک ها با توجه به معیارهای تحلیل و نهایتاً رتبه بندی ریسک ها است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی (شناسایی، تحلیل و سنجش) ریسک های مهارت های تخصصی نیروی انسانی کتابخانه دیجیتالی کتابخانه های دیجیتالی براساس استاندارد ایزو 31000 است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی بوده و روش اجرای آن پیمایشی- تحلیلی است و با فنون آنتروپی شانون برای وزن دهی ریسک ها و تاپسیس فازی برای رتبه بندی ریسک ها انجام شده است. در ابتدا جهت شناسایی ریسک ها با مطالعه و بررسی منابع و پژوهش های مرتبط، با اهمیت ترین ریسک ها شناسایی شدند که به طراحی پرسشنامه ای با 38 گویه انجامید. جامعه آماری پژوهش شامل 15 دانشگاه دولتی دارای کتابخانه دیجیتالی فعال در شهر تهران بود. روایی محتوایی و پایایی براساس آزمون آلفای کرونباخ 955/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل و سنجش ریسک ها با مقایسه فاصله هر یک از ریسک ها از گزینه ایده آل مثبت و منفی و اولویت بندی ریسک ها با استفاده از فنون ذکر شده انجام شد. یافته ها: براساس نتایج بدست آمده 18 ریسک مهارت تخصصی شناسایی شد. ریسک برخورداری از دانش لازم در رابطه با زبان ها و ابزارهای وب معنایی با کم ترین مقدار فاصله از ایده آل مثبت (0/0103) و بیشترین مقدار فاصله از ایده آل منفی (1043/0)، با بیشترین ضریب نزدیکی 9103/0 دارای بیشترین اهمیت و دارای بیشترین نزدیکی به گزینه ایده آل است و در رتبه نخست قرار دارد. ریسک توانایی کارکنان در ارائه خدمات مرجع دیجیتالی با کمترین مقدار فاصله از ایده آل منفی (0/0114) و بیشترین فاصله از ایده آل مثبت با مقدار (0/1043)، با کمترین ضریب نزدیکی (0/0982)، در رتبه 18 ریسک ها قرار دارد؛ یعنی بیشترین فاصله را از گزینه ایده آل مثبت داشته و دارای کمترین اهمیت است. نتیجه گیری: از میان 18 ریسک مهارت های تخصصی نیروی انسانی کتابخانه های دیجیتالی شناسایی شده، ریسک برخورداری از دانش لازم در رابطه با زبان ها و ابزارهای وب معنایی، در اولویت اول ریسک ها قرار دارد. این نکته نشان می دهد که نیروی انسانی کتابخانه های دیجیتالی دانشگاهی از نظر دانش روز و فناوری های نوین اطلاعاتی، وب معنایی که زیربنای آنتولوژی ها و داده های پیوندی و... است، در وضعیت مطلوبی نیستند.
بررسی روابط بین رضایت شغلی با تعهد سازمانی و جو اخلاقی در میان کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی معادله ساختاری روابط بین رضایت شغلی با تعهد سازمانی و جو اخلاقی در میان کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه می باشد. روش : روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه به تعداد 180 نفر بود. نمونه پژوهش بر اساس فرمول کوکران 122 نفر محاسبه گردید. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور (1999)، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (1990) و پرسشنامه بازنگری شده جو اخلاقی ویکتور و کالن (1988) استفاده شده است. همچنین روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای است. جهت آزمون فرضیه ها و پیدا کردن روابط بین متغیر ها از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل و آزمون های ضریب همبستگی، رگرسیون خطی ساده و آزمون سویل در نرم افزار اس. پی. اس. اس. استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین رضایت شغلی کتابداران کتابخانه های عمومی و درک آن ها از جو اخلاقی رابطه معناداری وجود دارد. وضعیت رضایت شغلی، تعهد سازمانی و جو اخلاقی در بین کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه در سطح بیش از متوسط است. همچنین هرچقدر کتابداران کتابخانه های عمومی از رضایت شغلی بالایی برخوردار باشند، نسبت به سازمان خود تعهد بیشتری خواهند داشت و باید مسئولین کتابخانه های عمومی به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند. تعهد سازمانی بالا باعث می شود تأثیر رضایت شغلی بر جو اخلاقی بیشتر شود. در نهایت، تعهد سازمانی بر رابطه بین رضایت شغلی و جو سازمانی تأثیرگذار است و باعث می شود که رابطه بین این دو متغیر تقویت شود. نتیجه گیری: جو اخلاقی و شناخت ارزش های اخلاقی در سازمان منجر به رفتارهای اخلاقی می شود. همچنین جو اخلاقی در دریافت پاداش ها و مزایای سازمانی، اجرای رویه ها و تصمیمات سازمانی، برخوردها و تعاملات، نقش اساسی دارد. کارکنانی که رضایت بالا و تعهد در سازمان پیدا کنند، درک آن ها از جو اخلاقی در سازمان افزایش می یابد. نتایج آزمون تحلیل معادلات ساختاری بر روی مدل پیشنهادی پژوهش نشان داد که مدل از برازش خوب و قابل قبولی برخوردار بود و تمامی مسیرها )فرضیه ها) با اطمینان بالا مورد تأیید قرار گرفتند. نتایج نشان داد، در صورتی که کتابداران رضایت شغلی داشته باشند، می توانند در کتابخانه درک مثبتی از جو اخلاقی داشته، و مدت بیشتری را در آن بگذرانند و تعهد بالایی را نسبت به انجام وظایف خود بروز دهند.
تدوین الگوی رفتار اشتراک گذاری دانش میان اعضای هیأت علمی در محیط ابری: مطالعه موردی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی در زمینه اشتراک گذاری دانش در محیط ابری توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی کشور می باشد. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از نظر نوع پژوهش، آمیخته اکتشافی بوده و از نظر روش پژوهش، یک پژوهش برخاسته از نظریه زمینه ای (گرندد تئوری) است. در این پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی (بالغ بر 28000 نفر)، در کل کشور مورد بررسی قرار گرفتند و برای تعیین حجم نمونه (397 نفر) از روش نمونه گیری چند مرحله ای و فرمول حجم نمونه کوکران استفاده شد. مصاحبه ساختارمند، و پرسشنامه الکترونیک نیز به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله کیفی و کمّی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، مصاحبه با خبرگان متخصص تا کفایت نظری ادامه یافت. الگوی رفتار اشتراک دانش از داده های مرحله کیفی پژوهش استخراج شد. برای طراحی مدل، از رویکرد داده بنیاد و برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، رویکرد معادلات ساختاری (مدل حداقل مربعات جزئی) به کمک نرم افزار اسمارت پی.ال.اس. مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: در الگوی اکتشافی رفتار اشتراک گذاری دانش در محیط ابری، شش مؤلفه موثر به ترتیب اولویت شامل پدیده اصلی به عنوان مؤلفه محوری با عامل سطح بلوغ سازمانی، مؤلفه شرایط علّی شامل عوامل مدیریتی و عوامل سازمانی، مؤلفه راهبردها شامل عوامل توسعه امنیت شغلی و بهبود اعتماد در روابط سازمانی، مؤلفه شرایط زمینه ا ی شامل فرهنگ سازمانی و زیرساخت های فناوری، مؤلفه شرایط مداخله گر شامل تقویت مهارت های نیروی انسانی، مؤلفه پیامد شامل عوامل بهره وری نیروی انسانی و توسعه درگیرسازی شغلی می باشند. نتایج به دست آمده گواه این است که عوامل مدیریتی و همچنین عوامل سازمانی به عنوان دو جزء شرایط علّی بر توسعه بلوغ سازمانی اثرگذار بوده اند. نتیجه گیری: در صورتی که حمایت های مدیران از اشتراک دانش در محیط ابری در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد، بکارگیری این سیستم به بهبود عملکرد اعضای هیأت علمی و افزایش مزیت رقابتی منجر خواهد شد.
ارائه و ارزیابی مدل مدیریت دانش طب بومی در منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه طب بومی یکی از مهم ترین حوزه های دانش بومی است که با وجود کاربرد بسیار بالای آن و تمایل بالای مردم بومی به بهره گیری از آن، در معرض نابودی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای مدیریت دانش طب بومی است. روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با رویکرد ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش کارشناسان و صاحب نظران آشنا با دانش بومی منطقه مکران بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. جامعه آماری بخش کمّی پژوهش نیز ترکیبی از کارشناسان حوزه طب بومی و استادان و دانشجویان دانشکده های پزشکی از جمله دانشکده طب سنتی بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده های کمّی نیز از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد که کار تحلیل داده های کمّی و بررسی برازش مدل پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار آموس انجام گرفت. یافته ها: با تحلیل داده های کیفی، 64 کد اولیه برای مؤلفه های مدل مدیریت دانش طب بومی شناسایی شدند که این کدها در قالب 14مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی دسته بندی گردیدند. برازش مدل اولیه پژوهش با کمک روش معادلات ساختاری نشان داد، مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران از برازش بالایی برخوردار است. بر این اساس، 5 بُعد تولید دانش، کسب دانش، توسعه و تسهیم دانش، انتقال دانش و ثبت و ضبط دانش به عنوان ابعاد مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران ارائه شدند. نتیجه گیری: با توجه به ظرفیت بسیار بالای منطقه مکران در حوزه دانش طب بومی، پژوهش حاضر با ارائه مدلی برای مدیریت آن، زمینه مدیریت کارآمدتر این دانش را فراهم نموده است. افزون بر آن، پژوهش حاضر می تواند مبنایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این حوزه باشد و باعث توسعه دانش نظری این حوزه به ویژه در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی شود.
کنترل و نظارت بر کیفیت هوای محیط های داخلی مبتنی بر اینترنت اشیاء با استفاده از پروتکل داده OPC UA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه طراحی یک سیستم نظارت و کنترل کیفیت هوا، سطح گازهای آزاد شده در محیط، رطوبت و دمای مبتنی بر اینترنت اشیاء در محیط های صنعتی است که علاوه بر مقرون به صرفه بودن سیستم پیشنهادی از لحاظ مصرف انرژی و هزینه، سبب بهبود سطح امنیت در ارسال و دریافت داده شود. از دیگر اهداف این پژوهش بررسی دسترسی آسان کاربران عادی به داده های بلادرنگ در شرایط محیطی به وسیله ارائه سیستمی با قابلیت تشخیص مخاطرات، افزایش ایمنی و بهره وری در محیط های صنعتی و اعلام هشدار به کاربران و صاحبان صنایع در صورت خارج شدن داده ها از محدوده تعریف شده بر اساس استانداردهای محیطی می باشد. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پروتکل های داده سازگار با محیط های صنعتی و پروتکل های ارتباطی با عملکرد مناسب در انتقال داده، در سیستم حسگرهای مبتنی بر اینترنت اشیاء در ایده های مشابه، با محوریت نظارت و کنترل کیفیت هوا مورد بررسی قرار گرفته اند. با مقایسه مقاله های مرتبط، به منظور پیاده سازی ایده پیشنهادی از پروتکل داده OPC UA و پروتکل ارتباطی 4G LTE استفاده گردید و عملکرد سیستم پیشنهادی در یک انبار صنعتی با شبیه سازی آتش سوزی و هوای پاک مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین زیرساخت های نرم افزاری اینترنت اشیاء با فاکتور حفاظت از اطلاعات و افزایش سطح امنیت، به منظور دیداری سازی داده های محیطی مورد بررسی قرار گرفته اند. در سیستم نظارت و کنترل پیشنهادی، از پلتفرم اینترنت اشیاء ThingsBoard در سمت سرویس دهنده ابر و برد رزبری پای برای کنترل و سنجش، حسگر MQ2 برای تشخیص دود و غلظت گازهای LPG، الکل، پروپان، هیدروژن، متان و مونو اکسید کربن، حسگر MQ135 برای سنجش کیفیت هوا و تشخیص گازهای آمونیاک و کربن دی اکسید و حسگر DHT22 برای اندازه گیری رطوبت و دما و همچنین یک مودم همراه 4G به منظور بارگذاری داده های محیطی دریافتی در سمت سرویس گیرنده استفاده شد. یافته ها: در بررسی عملکرد سیستم پیشنهادی با شبیه سازی آتش سوزی چوب، پارچه و کاغذ و هوای پاک در یک انبار صنعتی به مدت چهارده روز، در دو وضعیت اتصال برد رزبری پای به مودم 4G LTE و wi-fi، هنگام شبیه سازی آتش سوزی مقدار داده های تشخیص داده شده در حالت اتصال wi-fi کمتر از حالت 4G LTE و کمتر از مقادیر پیش بینی شده بودند. در مقایسه نتایج هفت روز آزمایش برای هر دو حالت اتصال، شامل هوای پاک و شبیه سازی آتش سوزی، مقادیر ثبت شده در پلتفرم ابری ThingsBoard صرف نظر از تفاوت های جزئی، مشابه یکدیگر هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که ایده این پژوهش از نظر دو فاکتور مصرف انرژی و سطح امنیت ارسال و دریافت داده، بازدهی بهتری را نسبت به مطالعات مشابه دارد.