علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 10 تابستان 1403 شماره 2 (پیاپی 35) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: بر پایه توصیه کمیسیون نشریات علمی کشور و نیز دفتر سیاست گذاری و برنامه ریزی امور پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مورد پایبندی به محورهای موضوعی اعلام شده از سوی نشریات علمی، همه نشریات باید به سوی این خط مشی حرکت کرده و انتظار می رود محتوای مقالات، انعکاس دهنده پژوهش های مرتبط با دامنه و اهداف و مندرج در نشریه باشد. هدف این رویکرد، فراهم ساختن بستر به گونه ای است که جامعه دانشگاهی اعم از پژوهشگران، نویسندگان مقالات و خوانندگان بتواند هر نشریه را با موضوع یا موضوعات تخصصی شناسایی کنند. از این رو پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از روش تحلیل محتوای مقالات نشریات معتبر وزارت علوم در شش حوزه موضوعی سطح کلان، به تعیین میزان همخوانی مقالات با اهداف و دامنه موضوعی اعلام شده از سوی نشریات بپردازد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش توصیفی- اکتشافی انجام شده و از فنون متن کاوی بهره برده است. کاربردی بودن این پژوهش، از آن جهت است که وضع موجود قلمرو پژوهش را بررسی کرده و از نتیجه به دست آمده در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها و همچنین برنامه ریزی ها استفاده می شود. جامعه آماری پژوهش را 1150 عنوان نشریه فارسی مصوب وزارت علوم، تحققات و فناوری (1400) براساس پرتال نشریات[1] تشکیل می دهند. با توجه به محدودیت های زمانی، منابع انسانی و مالی، امکان بررسی اهداف و دامنه موضوعی مقالات تمام نشریات در پژوهش حاضر وجود نداشت؛ بنابراین، بایستی حجم نمونه مشخص گردد. در همین راستا، جهت تعیین حجم نمونه، از نرم افزار PASS نسخه 11 استفاده شد. با در نظر گرفتن فاصله اطمینان 95/0، توان آزمون 80/0 و همبستگی مورد انتظار 20/0، حداقل حجم نمونه مورد نیاز توسط نرم افزار، 116 عنوان نشریه تعیین شد. حجم نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد؛ به گونه ای که تناسب بین نمونه و جامعه در هر یک از شش حوزه موضوعی سطح کلان نشریات وزارت عتف شامل علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه، هنر و معماری، کشاورزی و منابع طبیعی و دامپزشکی و همچنین حوزه های موضوعی سطح میانی رعایت شود. داده های کتابشناختی مورد نیاز از تمام مقالات سه سال اخیر نشریات نمونه پژوهش استخراج و پیش پردازش شامل نرمال سازی و حذف کلمات اضافی صورت گرفت. موضوع ها با روش تکرار واژگان و خوشه بندی شناسایی شدند. درنهایت شباهت سنجی روی داده های بدست آمده انجام و تجزیه وتحلیل دانش صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد در 8 درصد نشریات مورد بررسی، میزان همخوانی یا تطابق محتوای مقالات با دامنه موضوعی مندرج در وب سایت به میزان 95 درصد رعایت شده بود. کمترین میزان همخوانی 40 درصد است که در 20 درصد نشریات مورد بررسی مشاهده گردید. در این میان 47 درصد نشریات به میزان 60 درصد، 23 درصد نشریات به میزان 70 درصد و 2 درصد نشریات به میزان 80 درصد به موضوعات اعلامی پایبند بودند.
نتیجه گیری: با توجه به نقش و اهمیتی که نشریات علمی در عرصه علم و دانش دارند، لازم است به صورت دوره ای از وجوه مختلف کمّی و کیفی مورد ارزیابی قرار گیرند. نتایج حاصل از این ارزیابی ها می تواند یاری گر مسئولان بالادستی و سیاستگذاران عرصه علم و دانش کشور در برنامه ریزی های پژوهشی، ارزیابی، رصد پیشرفت های علمی و ارتقای کیفیت فعالیت های پژوهشی باشد. همچنین دست اندرکاران نشریات به منظور ارتقای محتوای نشریه و تدوین شیوه نامه های استاندارد می توانند از نتایج این ارزیابی ها بهره مند گردند. بدون شک برای پژوهشگران و دست اندرکاران نشریات این موضوع دارای اهمیت است که بدانند موضوع مورد علاقه آنها در چه نشریه ای قابل دسترسی و همچنین انتشار است. از این رو، بررسی موضوع هایی که در مقالات نشریه بدان پرداخته شده، تصویری عینی از شرایط موجود و وضعیت انعکاس تحقیقات در آن نشریه را نشان می دهد. نتایج نشان داد در پیش گرفتن رویکرد شفاف موضوعی از سوی نشریات می تواند دستاوردهای سودمندی برای جامعه دانشگاهی داشته باشد. با مشخص شدن گرایش های موضوعی نشریه های علمی، هویت بارزتری برای هر نشریه ایجاد می شود؛ به طوری که هر متخصصی می تواند انتظار داشته باشد که نشریه یا نشریه های خاصی، زمینه های مطالعاتی وی را پوشش خواهد داد. همچنین سردبیران مجلات باید ضمن در نظر گرفتن سیر موضوعی مقالات مجله در گذر زمان، تلاش کنند تا براساس خط مشی و حوزه های موضوعی مجلات، نسبت به انتشار مقالات اقدام نمایند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در شرکت های نرم افزاری است. شناسایی و اولویت بندی این عوامل می تواند به متخصصان و صاحب نظران کمک کند تا با مولفه های اصلی اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری آشنا شده و در نتیجه آن، کار تیمی و یادگیری بهتر اتفاق بیافتد و روحیه تیمی بالاتر سبب بهره وری بالاتر خواهد شد.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش شناسی چندگانه از نوع کمّی و جهت گیری کاربردی انجام شده است. در این پژوهش، از دو روش دلفی فازی و کداس برای تحلیل داده ها استفاده شد. از آنجایی که مهارت های پرسشنامه از مرور پیشینه مقالات بین المللی و داخلی معتبر حوزه های علم اطلاعات و دانش شناسی، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و مصاحبه با اساتید علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران و کارشناسان ارشد فناوری اطلاعات به دست آمد، هر دو پرسشنامه خبره سنجی و اولویت سنجی از روایی مطلوبی برخوردار هستند. همچنین به علت انتخاب حجم مناسب نمونه و غربال عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش، پرسشنامه اولویت سنجی از پایایی برخوردار بود. حجم نمونه در این پژوهش برابر ۱۰ نفر بود که برای روش های خبره محور دارای ماهیت قضاوتی، عدد مطلوبی است. در پژوهش حاضر، از روش دلفی فازی برای غربال عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری استفاده شد. در این روش، ابتدا لیست اولیه ای از عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش بر اساس مرور پیشینه و نظرات خبرگان تهیه گردید. سپس این عوامل به خبرگان ارائه شد و نظرات آن ها در مورد اهمیت هر عامل جمع آوری شد. در نهایت، عواملی که اهمیت آن ها بیش از یک آستانه مشخص بود، برای مرحله بعدی تحلیل انتخاب شدند. در ادامه از روش کداس برای رتبه بندی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری استفاده شد. در این روش، ابتدا عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش که در مرحله قبل انتخاب شده بودند، با استفاده از یک طیف عددی فازی ارزش گذاری شدند. سپس این ارزش گذاری ها با استفاده از روش کداس پردازش شده و عوامل کلیدی مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری شناسایی گردیدند.
یافته ها: در مرحله اول ۶۰ عامل شناسایی و با روش دلفی فازی غربال شد. در این مرحله ۱۳ عامل کلیدی استخراج و با روش کداس اولویت بندی گردید. عوامل نهایی به ترتیب اعتماد، انگیزه، ذهنیت قدرت دانش، صلاحیت حرفه ای و فرهنگ سازمانی است. همچنین اعتمادبه نفس، امنیت دانش، عوامل سازمانی، نگرانی از نادرستی تصور فرد از دانش خود، پیچیدگی دانش، حضور دانش و شناسایی آن، محدودیت دسترسی به دانش و پشتیبانی سازمانی نیز بر اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری مؤثر هستند.
نتیجه گیری: اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری به عوامل مختلفی ازجمله اعتماد بین کارکنان، انگیزه کارکنان، ذهنیت قدرت دانش، صلاحیت حرفه ای کارکنان و فرهنگ سازمانی بستگی دارد. سازمان های نرم افزاری می توانند با ایجاد فرصت های تعامل و همکاری، تشویق به همکاری، ایجاد فضای احترام و همکاری، اعتماد بین کارکنان را افزایش دهند. همچنین، انگیزه کارکنان با نشان دادن ارزش اشتراک دانش و ارائه پاداش برای آن تقویت شده و ایجاد ذهنیت قدرت دانش نیز با آموزش در مورد اهمیت دانش و تشویق به استفاده از آن برای بهبود عملکرد، ترویج یادگیری و رشد افراد توصیه شده است. صلاحیت حرفه ای کارکنان نیز با ارائه آموزش و توسعه حرفه ای، تشویق به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات، و ایجاد فرصت های یادگیری بهبود می یابد. در نهایت، توسعه فرهنگ سازمانی نیز با برجسته کردن ارزش اشتراک دانش، تشویق و پاداش برای آن، ایجاد فرصت های تعامل و همکاری، و توسعه فناوری های مدیریت دانش امکان پذیر است. این راهکارها می توانند به سازمان های نرم افزاری کمک کنند تا اشتراک دانش را بهبود بخشند و از مزایای آن بهره مند شوند.
بررسی نقش سواد رسانه ای در توانایی تشخیص اخبار جعلی کتابداران کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انتشار گسترده «اخبار جعلی» که باعث فریب کاربران و انحراف جامعه می شوند، به یکی از تهدیدات مهم رسانه ای در جوامع امروز تبدیل شده است. توانایی تشخیص اخبار جعلی برای جامعه و به خصوص کتابداران به عنوان ارائه کنندگان خدمات اطلاعاتی برای شناخت و مقابله با اخبار جعلی ضروری است. سواد رسانه ای ازجمله عوامل مهمی است که در این زمینه می تواند نقش داشته باشد؛ در واقع یکی از مهم ترین راه های مقابله با این تهدید، تجهیز کتابداران به امکانات سواد رسانه ای است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سواد رسانه ای در توانایی تشخیص اخبار جعلی کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه است.
روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه (170 نفر) تشکیل می دهند که از بین آن ها (118 نفر) از طریق فرمول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه توانایی تشخیص اخبار جعلی (اسمعیلی، رحیمی و مرادی، 1398) که براساس هشت مؤلفه اطلاع نگاشت ایفلا طراحی شده و پرسشنامه سواد رسانه ای (فلسفی، 1393) استفاده شده است.
یافته ها: سطح سواد رسانه ای کتابداران (28/3) و توانایی تشخیص اخبار جعلی آنان (29/3) است. همچنین براساس تحلیل داده ها، سواد رسانه ای با ضریب تأثیر 47/0 بر بررسی منبع، با ضریب تأثیر 24/0 بر خواندن متن خبر، با ضریب تأثیر37/0 بر تشخیص نویسنده، با ضریب تأثیر 45/0 بر بررسی منابع پشتیبان، با ضریب تأثیر 41/0 بر بررسی تاریخ و زمان خبر، با ضریب تأثیر 30/0 بر بررسی طنز یا جدی بودن خبر و با ضریب تأثیر 35/0 بر رجوع به باور و تعصبات شخصی نقش دارد. اما در رابطه با پرسش از متخصصین نقشی نداشته و با ضریب تأثیر برابر با 51/0 بر مقیاس کلی توانایی تشخیص اخبار جعلی مؤثر است.
نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن سواد رسانه ای بر افزایش توانایی تشخیص اخبار جعلی، باید آموزش و اقدامات لازم در جهت ارتقاء سواد رسانه ای صورت گیرد، تا سبب افزایش توانایی تشخیص اخبار جعلی کتابداران گردد. تشخیص اخبار جعلی، مجموعه ای از مهارت ها بوده که کتابداران به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض پیام های جعلی از این شاخص ها استفاده می کنند، تا صحّت پیام ها را تشخیص دهند. کتابداران برخوردار از توانایی تشخیص اخبار جعلی، در برابر اخبار جعلی، آسیب پذیری کمتری دارند. اخباری را که به منظور تأثیرگذاری بر آن ها طراحی و ارسال شده، در سطوح مختلف مورد شناسایی قرار می دهند و قادر خواهند بود با آگاهی بیشتری با آنان مواجهه شده و این مهارت ها را به کاربران آموزش دهند. نتایج این پژوهش می تواند در برنامه ریزی های درازمدت کتابخانه های عمومی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
روابط علّی سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی روابط روابط علّی سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز می باشد.
روش : این پژوهش از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به تعداد 435 نفر بود که در سال تحصیلی 1۴۰۰- 139۹ مشغول به تحصیل بودند و از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 205 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری دانشگاه یونسکو (2016)، مهارت های شهروندی سایبری یونسکو (2016) و تهدیدات فضای مجازی ایسا و ایسایاس (2016) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با روش های روایی صوری و محتوایی مورد تایید قرار گرفت و ضریب پایایی نیز با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0، 90/0 و 77/0 برآورد گردید و مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) انجام گرفت که از طریق نرم افزارهایSPSS 21 و Lisrel 8.8 اجرا شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری، تاثیر مثبت و معناداری بر مهارت های شهروندی سایبری دانشجویان دارد. در حالی که مهارت های شهروندی سایبری، تاثیر منفی و معنادار بر تاثیرپذیری دانشجویان از تهدیدات فضای مجازی دارد. همچنین تاثیر سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری بر تاثیرپذیری دانشجویان از تهدیدات فضای مجازی، منفی و معنادار است که این بیانگر نقش واسطه گری تاثیرپذیری دانشجویان از تهدیدات فضای مجازی منفی در روابط بین سیاست ها و برنامه های شهروند سایبری دانشگاه و مهارت های شهروندی سایبری دانشجویان می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان دریافت که سیاست گذاری و برنامه ریزی های دانشگاه ها در حوزه شهروند سایبری می تواند بر افزایش مهارت های شهروندی سایبری دانشجویان و کاهش تاثیرپذیری آنان از فضای مجازی تاثیرگذار باشد. در عین حال، افزایش مهارت های شهروندی سایبری دانشجویان نیز می تواند سطح تاثیرپذیری آنان را از مخاطرات و تهدیدات فضای مجازی کاهش دهد. بنابراین، کاهش تاثیرپذیری دانشجویان از تهدیدات فضای مجازی نه تنها می تواند به طور مستقیم تحت تاثیر سیاست گذاری و برنامه ریزی های دانشگاه در حوزه سایبری باشد، بلکه می تواند به واسطه رشد مهارت های شهروندی سایبری دانشجویان که تحت تاثیر اقدامات آموزشی دانشگاه و حتی دولت در سطح ملی می باشد، نیز به وقوع بپیوندد.
تحلیل و مصورسازی آثار علمی جهان در حوزه کسب و کارهای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تولیدات علمی حوزه کسب و کار دیجیتال در پایگاه استنادی وب آو ساینس بود.
روش: این مطالعه به صورت کاربردی و با رویکرد کمّی، با بهره گیری از شاخص های علم سنجی و تحلیل شبکه هم رخدادی واژگان، تولیدات علمی حوزه کسب وکار دیجیتال را بین سال های 1985 تا 2022 در پایگاه استنادی وب آو ساینس بررسی کرده است. نتایج حاصل از جستجوی موضوعی در بخش جستجوی پیشرفته پایگاه وب آو ساینس به منظور حذف موارد غیرمرتبط و همپوشانی ها، ابتدا در فرمت اکسل ذخیره سازی شدند. سپس بار دیگر جستجو انجام شده و با غیرفعال کردن نتایج نامرتبط و همپوشانی ها، نتایج جستجوی حاصل در فرمت پلین تکس از پایگاه استنادی وب آو ساینس خروجی گرفته شد. به منظور یکدست سازی نتایج حاصل از بررسی، از نرم افزار بیب اکسل استفاده شد. نرم افزارهای یو.سی.آی.نت، و ویس ویوور نیز برای ترسیم نقشه های علمی و تعیین چگالی مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت جامعه آماری پژوهش 1076 مقاله نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس در زمینه کسب وکار دیجیتال تعیین شد.
یافته ها: در طول 37 سال اخیر، بین سال های 1985 تا 2005 میزان انتشار آثار علمی زیر 5 مورد بوده و اولین جهش تولیدات علمی به سال 2007 با انتشار 42 اثر برمی گردد. روند تولیدات علمی به طور کلی رو به رشد بوده است. سال 2022 با انتشار 182 اثر علمی، سال رونق علمی این دانش در جهان محسوب می شود. سال 2021 با انتشار 165 اثر و سال 2020 با 136 اثر و سال 2019 با 126 اثر جزو پرتولیدترین سال های انتشار آثار علمی در حوزه کسب وکار دیجیتال معرفی شدند. بنابراین، می توان گفت که حوزه کسب وکار دیجیتال در جهان بیش از پیش پر اهمیت شده و در کانون توجه تحقیقات پژوهشگران قرار گرفته است. نتایج بررسی پربسامدترین موضوعات حوزه کسب وکارهای دیجیتال نشان داد که اندیشمندان اقتصاد بازرگانی، علوم رایانه و فنی و مهندسی، کتابداری (علم اطلاعات) و مخابرات توجه ویژه ای به این حوزه داشته اند. با بررسی نقشه علمی موضوعی کسب وکار دیجیتال مشخص گردید که نقشه از 5 خوشه که به ترتیب خوشه اول با 27 کلیدواژه، خوشه دوم با 20 کلیدواژه، سومین خوشه با 17کلیدواژه، چهارمین خوشه با 16 کلیدواژه و پنجمین خوشه با 13 کلیدواژه دربردانده 93 موضوع کلیدی در حوزه کسب وکار دیجیتال هستند. بنابراین، نقشه علمی کسب وکار دیجیتال از انسجام خوب موضوعی برخوردار بوده و رویت پذیری مناسبی دارد و ساختار شبکه هم رخدادی واژگان حوزه کسب وکارهای دیجیتال از پیوستگی زیادی برخوردار است.
نتیجه گیری: نقشه چگالی موضوعی که با نرم افزار ویس ویوور ترسیم شد، نشان می دهد که نوآوری، موضوع داغ پژوهش در این حوزه است، موضوعات تحول دیجیتال، کسب وکار دیجیتال و دیجیتالی شدن، در نقشه به عنوان موضوعات هسته در حوزه پژوهش در کسب و کار دیجیتال شناخته شدند. سایر موضوعات مدل تجاری، فناوری اطلاعات، استراتژی کسب وکار دیجیتال، داده های کلان، مدل های کسب وکار دیجیتال، اکوسیستم کسب وکار دیجیتال و اینترنت نیز جز موضوعات نزدیک به هسته حوزه کسب وکار دیجیتال تشخیص داده شدند. بنابراین، نقشه چگالی حاصل موفق شد حوزه های داغ پژوهشی را که مورد تاکید پژوهشگران است، معرفی نماید. تحلیل خوشه های موضوعی، بهره گیری از فناوری های دیجیتال ازجمله اینترنت اشیاء، بلاکچین و پلتفرم های دیجیتال را در اکوسیستم کسب وکار ضروری دانسته و نقش آنها را در آینده زیست بوم کسب وکار دیجیتال مهم می داند. نمودار راهبردی حاصل از پژوهش نشان داد خوشه تحول کسب وکار دیجیتال به بلوغ رسیده است. خوشه های تجارت الکترونیک و اینترنت اشیاء توسعه یافته، اما مجزا هستند. استراتژی کسب وکار دیجیتال در بخش خوشه های حاشیه ای (رو به رشد)، و در نهایت خوشه تحول دیجیتال در بخش خوشه های مرکزی، اما توسعه نیافته قرار دارد. بنابراین، می توان گفت که انجام پژوهش در زمینه این موضوعات ضرورت دارد. این پژوهش می تواند اطلاعات مهمی پیرامون روند تولید دانش در حوزه کسب وکارهای دیجیتال برای پژوهشگران، تصمیم گیران و صنعتگران ارائه نماید. با تحلیل و مصورسازی آثار علمی کسب وکار دیجیتال نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس، این امکان میسر شد تا موضوعات مورد علاقه اندیشمندان کسب وکار دیجیتال که بیشتر مورد توجه بوده و تولید آثار علمی بیشتری را به خود اختصاص داده اند، شناسایی و موضوعات نوظهور و در حال رشد تشخیص داده شوند.
ارائه مدل مفهومی سیستم اطلاعات مدیریت معاونت توسعه کتابخانه ها و ترویج کتابخوانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی سیستم اطلاعات مدیریت معاونت توسعه کتابخانه ها و ترویج کتابخوانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور است.
روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بوده و از نظر نوع گردآوری داده ها، رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل محتوای کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان معاونت توسعه نهاد کتابخانه های عمومی کشور بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که سؤالات آن بعد از سه مصاحبه، نهایی شد. 19 نفر از کارکنان معاونت توسعه نهاد به عنوان نمونه پژوهش با روش هدفمند، و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. بعد از هر مصاحبه، متن آن پیاده سازی و کدگذاری شد. در تحلیل محتوای مصاحبه ها کدهای اولیه، مقوله های فرعی و مقوله های اصلی استخراج شدند.
یافته ها: در تحلیل مصاحبه ها تعداد 12 فرایند برای معاونت توسعه نهاد شناسایی شد. فرایندهای اداره کل تأمین منابع شامل دو فرایند تعیین تکلیف منابع اهدایی و شناسایی منابع کتابی و غیرکتابی بود. فرایندهای اداره ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی شامل سه فرایند برگزاری مسابقات کشوری، تبلیغات دیجیتالی، و نشست های کتابخانه ای بود. اداره کل توسعه کتابخانه ها و مشارکت ها شامل هفت فرایند اصلی شامل ایجاد و طراحی کتابخانه ها، طراحی خدمات برای کتابخانه ها، فهرست نویسی، فرایند صلاحیت احراز پست، فرایند انتخاب برگزیدگان کشوری، فرایند بروزرسانی دستورالعمل ها و آیین نامه های مربوط به کتابخانه ها، و فرایند پشتیبانی و توسعه نرم افزار سامان بود. برای هر کدام از فرایندها، دروندادها به عنوان اطلاعات مورد نیاز کارشناسان جهت انجام فرایند و بروندادها به عنوان گزارش خروجی فرایندها برای مدیران شناسایی شد. همچنین ویژگی های هر کدام از اطلاعات نیز تعیین گردید.
نتیجه گیری: در پژوهش حاضر با شناسایی فرایندهای معاونت توسعه نهاد، فهرستی از اطلاعات مورد نیاز کارشناسان و مدیران با ویژگی های مورد نظر برای هر فرایند تهیه شده است. براساس این فرایندها، دروندادها و بروندادها و ویژگی های اطلاعات، می توان مدل سیستم اطلاعات مدیریت معاونت توسعه نهاد را به صورت سلسله مراتبی ترسیم کرد. در این راستا، به معاونت توسعه نهاد پیشنهاد می شود براساس نیازهای مدل مفهومی شناسایی شده در این پژوهش، یک سیستم اطلاعات مدیریت با داشبوردهای پیشنهادی برای فرایندهای مختلف طراحی شود. همچنین پژوهش حاضر مدلی برای سیستم های مدیریت اطلاعات سازمان ها در اختیار می گذارد که راهنمایی برای استخراج مؤلفه های سیستم اطلاعات مدیریت آنها است.
ارائه الگوی عامل هوشمند هوش مصنوعی پایش پاسخ های رفتاری مصرف کنندگان کیف و کفش در بستر بلاکچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عامل هوشمند هوش مصنوعی پاسخ های رفتاری مصرف کنندگان، سیستمی است که براساس دانش و تجربیات اکتسابی با شناخت نوع سبک غالب رفتاری مصرف کننده، ضمن شناسایی ناهنجاری های رفتاری، به بررسی مدل های رفتاری و ابعاد پاسخ های رفتاری مصرف کنندگان می پردازد و قادر است تا به صورت هوشمندانه تصمیم بگیرد که از کدام مدل رفتاری برای تأثیرگذاری حداکثری بر رفتارها و عادت های مصرف کنندگان جهت ارزش آفرینی و افزایش چرخه عمر مشتری استفاده نماید. در این راستا، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی عامل هوشمند هوش مصنوعی پایش پاسخ های رفتاری مصرف کنندگان کیف و کفش در بستر بلاکچین بود. روش : پژوهش حاضر از نوع کیفی است. از دو روش مرور نظام مند و داده بنیاد به صورت ترکیبی استفاده شد. جامعه آماری در روش داده بنیاد، خبرگان رشته های مدیریت بازرگانی، مدیریت اطلاعات و کامپیوتر بودند و حجم نمونه با اشباع نظری 16 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند مشخص شد. ابزار گردآوری داده ها در روش مرور نظام مند مطالعات کتابخانه ای، و در روش داده بنیاد مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود. اعتبارسنجی این تحقیق به استناد معیار کیفی لینکلن و گوبا انجام شد. یافته ها: ابتدا با استفاده از روش مرور نظام مند، پیشایندها و پدیده مرکزی الگو شناسایی گردید. تعداد 361 مقاله با توجه به موضوع تحقیق شناسایی شد که پس از غربالگری، 26 مقاله فارسی و انگلیسی از نظر موضوع و محتوا شمول تشخیص داده شد. با توجه به اینکه ادبیات و پیشینه پژوهش جهت تکمیل الگوی پارادایمی، از غنای لازم برخوردار نبود، در ادامه تحقیق برای شناسایی عوامل مداخله گر، عوامل زمینه ای، راهبردها و پیامدها، از روش داده بنیاد با بهره گیری از نظر خبرگان استفاده گردید. نتیجه گیری: پژوهش حاضر منجربه ارائه الگوی پارادایمی جدیدی با عنوان عامل هوشمند هوش مصنوعی پایش پاسخ های رفتاری مصرف کنندگان کیف و کفش در بستر بلاکچین گردید.
نقشه راه خط مشی گذاری دولتی برای تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین براساس منویات مقام معظّم رهبری: رهیافتی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه اقتصادی، توجه به شرکت های دانش بنیان یا شرکت های متمرکز بر دانش است که در راستای توسعه اقتصاد دانش محور و تحقق اهداف کشور در حوزه های مختلف ایجاد می شوند. بنگاه هایی که می توانند با بهره گرفتن از دانش و فناوری در حوزه تقویت قدرت اقتصادی و گسترش حوزه تجاری، توسعه پایدار ایجاد کرده و مزیت رقابتی برای کشور بدنبال داشته باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر طراحی نقشه راهی برای خط مشی گذاری دولتی برای تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین براساس منویات مقام معظّم رهبری با دو رویکرد کیفی و کمّی است.
روش: این تحقیق از لحاظ هدف، اکتشافی و از لحاظ نوع، توصیفی است که به روش میدانی اجرا گردید. جامعه آماری در مرحله کیفی که از روش داده بنیاد استفاده شده است، 30 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاه های استان اردبیل بودند که به روش هدفمند (نمونه گیری نظری)، با روش ارجاع زنجیره ای (روش گلوله برفی) انتخاب شدند و بعد از اشباع نظری در مصاحبه، فرآیند کدگذاری انجام گرفت. در بخش کمّی نیز، کلیه کارکنان شرکت های دانش بنیان و پارک علم و فناوری استان اردبیل بودند که مطابق جدول مورگان تعداد 155 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد و براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین گردآوری اطّلاعات این پژوهش در مرحله اول، از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شده است. ابزار جمع آوری اطّلاعات در مرحله دوم پرسشنامه محقّق ساخته (بازطراحی شده) با پاسخ بسته (طیف لیکرت) بود که براساس شاخص های نقشه راه خط مشی گذاری دولتی برای تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین، مستخرج از مرحله اول تنظیم شده است. برای تجزیه و تحلیل سوالات در مرحله اول، کدهای ساختاری با روش داده بنیاد و به سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی جمع آوری شده و بوسیله نرم افزار MaxQDA مورد بررسی قرار گرفتند و در مرحله دوم نیز برای بررسی برازشِ مدلِ به دست آمده از مرحله اول، از روش حداقل مربعات تعمیم یافته و خودگردان سازی (بوت استراپینگ) یا برش جک-نایف در نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. در نهایت از شاخص های برازش NPAR، DF، P، CMIN (Chi Square)، AGFI، GFI، شاخص توکر-لوئیس (TLI)، شاخص بنتلر- بونت (NFI)، CFI، PNFI، PCFI، RMSEA و CMIN/DF جهت اعتبارسنجی مدل (برازش مناسب مدل ارائه شده) استفاده گردید.
یافته ها: مجموعه داده های بدست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و گزینشی و استفاده از نرم افزار MaxQDA، در قالب 104 کد باز، 62 مفهوم، 14 مقوله و 6 طبقه (مقوله محوری، شرایط مداخله گر، شرایط عِلّی، شرایط زمینه ای، راهبردها، پیامدها) براساس رویکرد سامان مند سازماندهی شدند. طبق نتایج به دست آمده برای شاخص های برازش، شاخص های CFI، IFI، GFI و NFI دارای برازش مناسبی هستند. همچنین ریشه میانگین مربعات خطای برآورد نیز 066/0 بدست آمده که کمتر از 08/0 می باشد. بنابراین، برازش مدل، مطلوب ارزیابی شده و می توان به نتایج حاصل از آن اتکاء نمود.
نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش و خروجی نرم افزار Smatr PLS، شاخص «شناسایی مسائل و مشکلات بالقوه و بالفعل مربوط به شرکت های دانش بنیان» با ضریب مسیر 892/0 به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین شاخص در نقشه راه طراحی شده شناسایی گردید. از بین شاخص های مربوط به عوامل عِلّی، شاخص «افزایش بهره وری منابع انسانی و تولید» (el7) به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین شاخص با ضریب مسیر 804/0 شناسایی شد. مهم ترین شاخص مؤلفه مقوله محوری، شاخص «رویارویی با چالش های غیرمنتظره و داشتن برنامه» (me5) با ضریب مسیر 850/0 می باشد. مهم ترین شاخص مقوله های زمینه ای نیز شاخص «وجود نیروی انسانی خبره، بستر دیجیتال و مشتری دیجیتال» (za8) با ضریب مسیر 809/0 معرفی شد. مهم ترین شاخص مقوله راهبردها نیز شاخص «شناسایی مسائل عمومی تولید دانش بنیان توسط نهادهای متولی» (ra4) با ضریب مسیر 865/0 بود. در نهایت با توجه به نتایج پژوهش، مهم ترین شاخص مقوله پیامدها نیز شاخص «ارتقای رضایت عمومی از تولید دانش بنیان» (p5) با ضریب مسیر 868/0 شناسایی شد.
ارائه مدل پویا برای استمرار فناوری های دیجیتال در کسب و کارهای نوآفرین (استارتاپ ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر جدید اقتصاد دیجیتال، کسب وکارها با رقابت های فزاینده و فرصت های فراگیر روبرو هستند. در همین حال، بسیاری از کسب وکارها سنّتی سفر دیجیتالی شدن را به سمت مدل های کسب وکار دیجیتالی تر دنبال می کنند و مشتاقانه منتظر پیاده سازی فناوری های دیجیتال در هر عملکردی از عملیات خود هستند. بسیاری از استارت آپ ها هم سعی دارند با استفاده از فناوری های پیشرفته، مشکلات را حل کنند. از نظر اقتصاد، استارت آپ ها نه تنها محصولات زیادی را برای بهتر کردن زندگی ایجاد می کنند، بلکه به ارائه فرصت های شغلی زیادی در ارتقای رشد اقتصادی کمک می نمایند. بنابراین، پژوهش حاضر با انگیزه ارائه مدل پویا برای استمرار فناوری های دیجیتال در کسب وکارهای نوآفرین (استارتاپ ها) انجام شده است.
روش: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف کاربردی- توصیفی است، استراتژی پژوهش ، داده بنیاد است که با استفاده از رویکرد ساخت گرا (چارمز) به شکل گیری نظریه پرداخته است . جامعه آماری شامل خبرگان، صاحب نظران و کارآفرینان در حوزه کسب و کارهای نوآفرین (استارتاپ ها) بوده که از بین آن ها 10 نفر به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند در تحقیق مشارکت داده شدند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. برای اطمینان از کسب داده های کامل و همه جانبه و از دست ندادن ابعاد اساسی پژوهش، از چارچوب از پیش تعیین شده ای مشتمل بر سه سؤال برای خبرگان به عنوان راهنمای مصاحبه استفاده شد . بعد از انجام هر مصاحبه و تحلیل داده ها ، مواردی که نیاز به واکاوی بیشتری داشتند، در مصاحبه ها مورد پرسش قرار می گرفتند و سؤالات مصاحبه بر این اساس تنظیم می شدند. محتوای تمامی مصاحبه ها به صورت یادداشت های راهنما مستند و ثبت شده است. برای محاسبه پایایی از شیوه دو کدگذار استفاده شد که برابر با 78 درصد بدست آمد. با توجه به اینکه سطح پایایی بیش از 60 درصد است، پایایی کدگذاری تأیید شد و می توان ادعا کرد که سطح پایایی تحلیل مصاحبه مناسب است. درنهایت برای اثبات و تأیید و رتبه بندی مؤلفه های پیشنهادی، از روش آماری آنتروپی شانون براساس نظرسنجی خبرگان استفاده شده است.
یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل داده ها مدل پویای استمرار فناوری دیجیتال در کسب وکارهای نوآفرین یا همان استارتاپ ها تدوین شد که شامل مولفه های زیر می باشد: اقتضائات (تغییرات بازاری، جهانی شدن، هنجارهای جدید فضای کار)، شرایط زمینه ای (محرک های داخلی و خارجی و ابتکارات تغییر و تحول)، عوامل مداخله گر (موانع سازمانی- فرهنگی و فقدان قابلیت های تکنولوژی)، راهبردها (استراتژی بقاء، استراتژی یکپارچه سازی و تحقیق و توسعه)، پیامدها (ایجاد جامعه شبکه ای، رهبری دیجیتال، موقعیت یابی در بازار، افزایش چابکی و ایجاد بازارگاه های داده محور). نهایتا ً بعد از اتمام تحلیل های صورت گرفته بر روی داده های کیفی، کدگذاری ها باید در قالب یک مدل ارائه شوند . مدلی که تبیین کننده روابط علت و معلولی بوده و مقوله های مهم و برجسته را مشخص نماید . از آنجا که چارمز ، مدل از پیش تعریف شده ای را ارائه نمی دهد و این کار را تماما ً در اختیار پژوهشگر قرار می دهد، بنا به نظر پژوهشگر، مدلی که تبیین درستی برای بیان روابط بین مقولات است، تدوین گردید.
نتیجه گیری: فن آوری های دیجیتال توسعه روابط بین بازیگران مختلف را تسهیل می کنند که به صورت پویا برای انجام فرآیندهای تجاری و نوآوری با هم تعامل دارند. این بدان معناست که انتشار فناوری های دیجیتال با استفاده از اهرم همکاری، امکانات جدیدی را برای توسعه کسب وکارهای نوآفرین فراهم کرده است. از این رو، در بازارهای جدید و پویا، استارت آپ ها باید اولین کسانی باشند که فرصت های ارائه شده توسط فناوری های دیجیتال را شناسایی و کشف می کنند؛ به ویژه با توجه به راه اندازی یک سرمایه گذاری جدید. بنابراین، فناوری های دیجیتال یک کانال تجاری مهم برای استارت آپ ها در حوزه های مختلف، مانند توسعه محصول جدید، نوآوری محصولات موجود یا فرآیندها، تجزیه و تحلیل بازار و نیازها و رضایت مشتری است.
طراحی مدل بهسازی منابع انسانی مبتنی بر رایانش ابری در بانک تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بهسازی نیروی انسانی فعالیت های سازمان جهت بهبود قابلیت ها و توانمندی های کارکنان از طریق بهینه سازی شرایط، امکانات و فضای کلی محیط کاری آنها است. عملکرد نیروی انسانی سنگ بنای موفقیت هر سازمانی است. ارزیابی عملکرد سازمان باید در جهت بهبود توانمندی نیروی انسانی طراحی و اجرا شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر طراحی مدل بهسازی منابع انسانی مبتنی بر رایانش ابری در بانک تجارت است.
روش: روش پژوهش حاضر کاربردی بوده که با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی- کمّی) انجام شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی 30 نفر از خبرگان بانکی و اساتید دانشگاهی بودند که دارای ویژگی هایی نظیر تجربه، تناسب رشته تحصیلی، مدرک تحصیلی، اشتغال به تدریس در دانشگاه، سابقه پژوهشی و تألیفی در این زمینه بودند و به شیوه غیرتصادفی (هدفمند) و روش گلوله برفی تا حصول به اشباع نظری انتخاب شدند. برای شناسایی مولفه های بهسازی منابع انسانی از روش دلفی در چهار دور و برای طراحی مدل از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است.
یافته ها: نتایج دلفی نشان داد بهسازی منابع انسانی مبتنی بر رایانش ابری در بانک تجارت، شامل 46 مؤلفه در قالب 4 بُعد (بهسازی آموزشی، بهسازی حرفه ای، بهسازی سازمانی، بهسازی فردی) است. براساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری می توان گفت ابعاد بهسازی آموزشی، بهسازی حرفه ای، بهسازی سازمانی و بهسازی فردی به ترتیب به میزان 864/0، 571/0، 701/0 و 622/0 بر بهسازی منابع انسانی در بانک تجارت تاثیر مثبت و معنی داری دارند.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود رایانش ابری مورد استفاده در بانک های کشورهای پیشرفته مبنایی برای بهسازی آموزشی نیروهای بانک تجارت کشور قرار گیرد و مهم ترین موانع بهسازی آموزشی و حرفه ای از سوی تیمی متخصص شناسایی و برای از میان برداشتن آن اقدام شود.