علوم و فنون مدیریت اطلاعات
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره 11 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 38) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل کسب وکار اینترنتی دانش محور برای کارگزاران دانش انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد، آمیخته (شامل کیفی با روش فراترکیب، روش دلفی فازی و کمّی با روش پیمایشی- تحلیلی) و از نوع اکتشافی بوده است. این پژوهش در سه مرحله اصلی انجام شد. در بخش اول به منظور شناسایی مولفه های کسب وکارهای اینترنتی برای کارگزاران دانش، از روش فراترکیب استفاده شده است. جامعه آماری در این بخش فهرست قابل توجهی از 10617 سند مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی بود که از این میان فهرستی از 65 سند مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شد. بخش دوم این تحقیق با روش دلفی در طی دو مرحله انجام شده است. جامعه آماری در این بخش تعداد 20 نفر از فارغ التحصیلان مقطع دکتری و متخصصان موضوعی با بیش از 5 سال سابقه فعالیت در رشته های مدیریت دانش، مدیریت فناوری و کسب وکار بودند که در ابتدا به صورت هدفمند و پس از آن به روش گلوله برفی انتخاب شدند که تعداد 10 نفر از آن ها به پرسشنامه پاسخ دادند. بخش سوم تحقیق پیمایشی- تحلیلی است که به روش کمّی، وضعیت مولفه های به دست آمده در بخش کیفی را با استفاده از روش معادلات ساختاری رتبه بندی و سنجش می کند و حاصل آن مدلی است که با روش تحلیل عاملی تاییدی سنجیده خواهد شد و با نرم افزار SmartPLS به ارائه مدل پرداخته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمّی نیز تعداد 155 کارگزار فناوری و دانشی تحت نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، فن بازار ملی ایران و شبکه تبادل فناوری نانو بوده اند که به روش سرشماری انتخاب شده اند.
یافته ها: مدل کسب وکار اینترنتی دانش محور برای کارگزاران دانش، به صورت سه سطحی است که دارای 9 بُعد و 30 مولفه شامل انواع مدل درآمد؛ سازوکار قیمت گذاری؛ نظارت و ارزیابی دانش؛ هماهنگی و ایجاد ارتباط میان تولیدکنندگان و کاربران نهایی دانش؛ خلق دانش و نوآوری؛ انعقاد قرارداد؛ بازاریابی، کشف و درک فرصت ها و نیازهای بازار؛ جستجو، کسب و جمع آوری دانش؛ زیرساخت حقوقی و توسعه منابع انسانی؛ بکارگیری، دسترس پذیر نمودن و ذخیره سازی دانش، تهیه مجموعه های آماری و دانشی؛ شناسایی و ارزیابی شرایط موجود؛ توسعه زیرساخت های فنی و ایمن سازی زیرساخت ها؛ یکپارچه سازی، تفسیر و ترجمه دانش و ترکیب پژوهش ها؛ شبکه سازی؛ تسهیل اشتراک گذاری، انتقال و تبادل دانش کسب شده؛ ارزش گذاری دانش، توجیه مشتریان و ارائه خدمات مشاوره؛ ارزش پیشنهادی به کاربران دانش؛ ارزش پیشنهادی به کاربران و تولیدکنندگان دانش؛ ارزش پیشنهادی به تولیدکنندگان دانش؛ منابع انسانی؛ منابع مالی؛ منابع فیزیکی؛ منابع فکری؛ کاربران دانش؛ تولیدکنندگان دانش؛ هزینه های ثابت؛ هزینه های متغیر؛ چگونگی برقراری ارتباط با مشتری؛ نهادهای تاثیرگذار و کانال مجازی می باشد. یافته ها نشان می دهد از آنجایی که قدرمطلق آماره تی از مقدار 96/1 بیشتر است، ارتباط معناداری میان مولفه ها در مدل مفهومی پژوهش وجود دارد.
نتیجه گیری: کسب وکارهای اینترنتی دانش محور با کارکردها و ویژگی هایی که دارند، می توانند نقشی حیاتی در دنیای رقابتی امروز ایفا کنند و فرآیند به اشتراک گذاری دانش را تسهیل و تسریع نمایند. در این میان کارگزاران دانش به عنوان یکی از انواع میانجی ها عمل خلق، اشتراک گذاری و استفاده از دانش را در یک سازمان و یا میان سازمان های مختلف فراهم می آورند. کارگزاران دانش با جستجوی اطلاعات از طریق تفسیر و تحلیل بانک داده ها و دیگر منابع، کمک بسیار مفید و موثری به افراد و سازمان ها در جستجوی تجربیات و مهارت های مورد نیازشان خواهند کرد. نبود و ناکارآمدی کارگزاران دانش، جریان دانشی درست در میان افراد، سازمان ها و کسب وکارهای مختلف را دچار اختلال کرده و موجب بوجود آمدن شکاف اطلاعاتی میان آن ها خواهد شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد کارگزاران دانش می توانند با داشتن مدل کسب وکار مشخص و شفاف در بهبود جریان دانش، برقراری ارتباط میان سیاستگذاران و محققان، انتقال دانش و تجارب، تسهیل تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها از طریق دانش کسب شده، کمک به افزایش بهره برداری از پژوهش ها در جریان سیاستگذاری ها، بهره برداری از دانش مفید، پراکنده و پنهان، ارائه راه حل برای حل مشکلات و رفع نیازهای دانشی، افزایش سرعت و سهولت در دستیابی به محصول و خدمات، بسترسازی در دستیابی به اطلاعات مورد نیاز به صورت ایمن، سازگار و مطمئن کارگشا باشند.
طراحی چارچوب سرویس کوییک بوکس در بستر حسابداری دیجیتال: ارزیابی سیستماتیک حکمرانی اطلاعات مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سیستم های حسابداری امروزه علاوه بر وظیفه گردش اطلاعات، نقش با اهمیتی در برآوردها و تدوین استراتژی های مالی شرکت ها ایفا می نماید. یکی از نوظهورترین سرویس های قرار داده شده در بستر سیستم های حسابداری دیجیتال، سرویس کوییک بوکس است که براساس مجموعه ای از ابزارها و زبانه هایی که دارد، توانسته است عملگرهای نظارتی در سیستم های مالی را به سمت پایداری بیشتر هدایت نماید. این تحولات فضای بازتری برای دیجیتالی شدن و پیشرفت های فزآینده تر در فناوری اطلاعات ( ) را به ویژه در سطح بازارهای مالی که باید متکی به جریان آزاد اطلاعات باشد، رقم زده است که در نتیجه آن، زمینه برای تغییر مرزهای تجاری به دلیل شکل گیری راهبردهای متنوع و ادغام بین شرکت ها، هموار گردیده است. لذا پیاده سازی سرویس های نوظهور در بستر کارکردهای حسابداری دیجیتال این فرصت را ایجاد نموده است تا در عین پایبندی به ماهیت سنتی رویه های حسابداری، سرعت تبادل اطلاعات از طریق ارزیابی و تهیه گزارش های مالی آنلاین افزایش یابد و از این طریق ذینفعان از قابلیت های بالاتری برای شناخت بهتر از عملکردهای شرکت ها برخوردار باشند. هدف این مطالعه، طراحی چارچوب سرویس کوییک بوکس در بستر حسابداری دیجیتال با رویکرد ارزیابی سیستماتیک حکمرانی اطلاعات مالی می باشد.
روش: روش مطالعه حاضر کیفی و کمّی است، به طوری که در فاز کیفی، ابتدا از طریق نظریه داده بنیاد نسبت به شناسایی معیارهای سرویس کوییک بوکس در بستر حسابداری دیجیتال اقدام شد. در این بخش به واسطه چارچوب چند بُعدی ارائه شده، تلاش شد تا شکاف های نظری از پیاده سازی پدیده مورد بررسی تا حدی پوشش داده شود و به یکپارچگی بیشتر کارکردهای تئوریک منتج شود. سپس از طریق تحلیل دلفی فازی، محوری های اصلی مدل براساس مقیاس های زبانی فازی مورد کنکاش قرار گرفتند تا پایایی این محورها جهت تعمیم به بستر مطالعه در بخش کمّی مقدور گردد. در فاز کمّی مطالعه حاضر نیز از فرآیند بازنمایی سیستماتیک و توالی ماتریس های پیوندی جهت تعیین محرک ها و پیامدهای سیستمی بهره برده شد. از طرف دیگر، براساس ماهیت ترکیبی این مطالعه در جمع آوری داده ها، مشارکت کنندگان بخش کیفی مطالعه را خبرگان حسابداری که از دانش شناختی در حوزه سیستم های اطلاعاتی و فناوری برخوردار هستند، تشکیل می دهد. این افراد از طریق فرآیند نمونه گیری همگن و روش نمونه گیری نظری برای مصاحبه انتخاب شدند. لذا، با رعایت کفایت خبرگی تعداد 14 نفر در فاز کیفی مطالعه حضور داشتند. در بخش کمّی مطالعه نیز تعداد 23 نفر از مدیران مالی و حسابداران با تجربه شرکت های بازار سرمایه که از شناخت مناسبی در حوزه نرم افزارهای سیستمی در حسابداری برخوردار بودند، از طریق شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج مطالعه در بخش کیفی طی 14 مصاحبه و ایجاد 282 کد باز، حکایت از شناسایی 3 مقوله، 6 مولفه و 33 مضون مفهومی در قالب یک چارچوب چند بُعدی دارد. پس از تأیید پایایی مولفه های محوری از طریق تحلیل دلفی فازی، نتایج در بخش کمّی یک مدل شماتیک از پیوند سیستمی معیارهای سرویس کوییک بوکس در بستر حسابداری دیجیتال ارائه شد که مشخص کرد محرک ترین مکانیزم بکارگیری سرویس کوییک بوکس در بستر حسابداری دیجیتال، مکانیزم سیستمی مرتبط با حقوق و دستمزد می باشد که می تواند پیامدی اثربخش همچون کارکردهای مکانیزم سیستمی مرتبط با سودآوری را به همراه داشته باشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان می دهد فلسفه وجودی پیاده سازی سرویس کوییک بوکس در سیستم های حسابداری دیجیتال می تواند به افزایش سطح آگاهی و شناخت استفاده کنندگان از اطلاعات کمک نماید، تا در بلندمدت پیامدهایی همچون گردش آزاد اطلاعات، ارتقاء کیفیت تصمیم و گستردگی بانک های اطلاعاتی غنی شده تر را برای کاربران داخل و بیرون شرکت به همراه داشته باشد. لذا با رعایت چنین سیکلی در جریان پیاده سازی سرویس کوییک بوکس در حسابداری دیجیتال، محتمل ترین پیامد در شرکت های بازار سرمایه، ارائه اطلاعات جامع تری از نسبت های سودآوری شرکت برای محاسبات تخصصی تر استفاده کنندگان بیرونی از اطلاعات می باشد.
واکاوی وضعیت مدیریت دانش در بدنه پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به تحلیل پژوهش های مدیریت دانش در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی اعم از مقاله های علمی- پژوهشی و پایان نامه ها با روش مرور نظام مند پرداخته شده است. هدف این پژوهش، شناسایی هدف و نوع پژوهش، جامعه و ابزار، الگوها و مدل های پر استفاده و موضوع هایی بود که در پژوهش های مدیریت دانش در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی طی بیست سال اخیر در ایران استفاده شده اند. این کار با هدف شناسایی قوت ها و کاستی های احتمالی این مطالعه ها انجام شد.
روش : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع کمّی بوده است که با شیوه مرور نظام مند انجام شد. جامعه آماری شامل 130 مقاله پژوهشی حاصل از مطالعات کمّی و کیفی انجام شده در ایران است که در فاصله 1383-1402 در حوزه مدیریت دانش در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی به زبان فارسی منتشر شده اند (تعداد مدارک نهایی 130 مورد بود). این پژوهش با استفاده از روش مرور نظام مند پتیکرو و رابرت در 12 گام انجام شده است.
یافته ها: مطابق یافته های این مطالعه، تنوع بستر در پژوهش های بررسی شده، زیاد است. البته این تنوع به گوناگونی کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی برمی گردد. نتایج این پژوهش نشان داد 9 بستر متفاوت در این مطالعه ها برای پژوهش انتخاب شده اند. حدود نیمی از پژوهش های این حوزه در بستر کتابخانه های دانشگاهی انجام شده اند. پس از این مراکز، کتابخانه های عمومی بستر 20 درصد این مطالعه ها بوده اند و سهم سایر کتابخانه ها و مراکز ناچیز است. جامعه اغلب این پژوهش ها، کتابداران، مدیران، کارکنان کتابخانه ها و اعضای هیأت علمی و ابزار رایج پژوهش ها، پرسشنامه بوده است و این ابزار تقریباً در 90 درصد مطالعه ها به کار گرفته شده است. افزون بر این نکته، مشخص است که تعداد قابل توجهی از این پرسشنامه ها توسط متخصصان و پژوهشگران طراحی و ساخته شده اند. 11 مدل، در حدود 22 درصد از مطالعه های این حوزه مورد استفاده قرار گرفته اند. پرتکرارترین آنها مدل هیسیگ و مدل بکوویتر و ویلیامز است. اصلی ترین موضوع پژوهش های این حوزه، کاربست، پیاده سازی و اجرای مدیریت دانش (38/25 درصد) است. همچنین بررسی ارتباط مدیریت دانش با سایر متغیرها و موضوع ها (1/23 درصد) است. پس از این دو موضوع اصلی، فرهنگ سازمانی و بررسی زیرساخت (به ترتیب با 22/12 درصد و 33/9 درصد) به عنوان موضوع پرتکرار در این پژوهش ها شناسایی شدند. افزون بر متغیرهایی مانند نوآوری و سرمایه اجتماعی که ارتباط آنها با مدیریت دانش با تکرار بالا بررسی شده است (به ترتیب 6 و 3 درصد)، حداقل 13 متغیر یا حوزه موضوعی دیگر نیز (مانند خلاقیت، کارآفرینی، سبک های مدیریتی، یادگیری سازمانی، بهره وری و غیره) در این رابطه مورد بررسی قرار گرفته که بیانگر تنوع موضوعی بالا در این موضوع است.
نتیجه گیری: کتابخانه های ایران مانند سایر سازمان ها از اهمیت و تأثیر استفاده و سودمندی کاربست مدیریت دانش غافل نیستند. تأکید وسیع پژوهشگران -که از اختصاص تعداد قابل توجه پژوهش ها مشخص است-، نشان می دهد ارزیابی میزان آمادگی این مراکز اصلی ترین دغدغه است. به رغم گذشت بیش از سه دهه پژوهش، همچنان کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در ایران تجربه اندکی در اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش دارند و این موضوع همچنان به مرحله بلوغ در اجرا نرسیده است. پژوهش های بررسی شده نشان از تمرکز بر آماده سازی مقدمه مدیریت دانش دارند؛ اما بخش اصلی یعنی اجرا هنوز به واقعیت نپیوسته است. تعداد پژوهش هایی که با بررسی میزان آمادگی، شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت دانش و موانع آن انجام شده، به اندازه ای است که بتوان گفت، زمان لازم برای اجرایی سازی مدیریت دانش در این مراکز فرا رسیده است. در ایران پژوهش های مدیریت دانش در بستر کتابخانه ها رو به افزایش است. این پژوهش ها زمینه لازم را برای اجرای مدیریت دانش تا اندازه زیادی فراهم کرده اند و اکنون زمان اجرای آن و بهره مندی از سودمندی های مدیریت دانش در عمل در این سازمان ها است.
مطالعه رابطه نفوذ اجتماعی با بهره وری و کارایی در بین پژوهشگران حوزه مدیریت دانش از دیدگاه علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نفوذ اجتماعی، بهره وری و کارایی در بین پژوهشگران حوزه مدیریت دانش با استفاده از داده های پایگاه وب آو ساینس است. به بیان دیگر، این پژوهش قصد دارد با ترسیم شبکه هم نویسندگی پژوهشگران حوزه مدیریت دانش، کاربرد سنجه مرکزیت را در ارزیابی علمی پژوهشگران این حوزه بررسی کند و رابطه این سنجه با میزان تولیدات علمی افراد و نیز تاثیرگذاری پژوهش های آن ها را مورد تأمل قرار دهد.
روش : پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی علم سنجی است که از فنون هم نویسندگی و تحلیل شبکه های اجتماعی بهره گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مقالات حوزه مدیریت دانش تشکیل می دهد که طی سال های 1900 تا 2018 در پایگاه وب آوساینس نمایه شده اند و شامل 23258 رکورد از 37697 نویسنده هستند. به منظور محاسبه نفوذ اجتماعی، ماتریس مربع هم نویسندگی با نرم افزار بیب اکسل تهیه، و با استفاده از امکانات نرم افزار «یو سی نت» مولفه های نفوذ اجتماعی (شامل مرکزیت نزدیکی، رتبه و بینابینی) محاسبه گردید. شبکه هم نویسندگی این حوزه با استفاده از نرم افزار نت دراو ترسیم شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس. و لیزرل استفاده شد. در این پژوهش، تعداد مقالات نویسندگان به عنوان شاخص بهره وری و تعداد استنادهای دریافتی آنان نمایانگر شاخص کارایی در نظر گرفته شد. در بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش نیز آزمون رگرسیون، با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: بررسی روند رشد مقالات حوزه مدیریت دانش در بازه زمانی 1990 تا 2018 در پایگاه وب آو ساینس نشان داد که مقالات این حوزه، بویژه از دهه 2000 به این سو، رشد قابل ملاحظه ای داشته و این تعداد در سال 2017 به اوج خود رسیده است. طبق یافته های پژوهش، در میان 37697 نویسنده که در تولید مقالات مدیریت دانش مشارکت داشته اند، «چن وای» با داشتن 139 مقاله، بیشترین میزان بهره وری را در این حوزه دارد و از نظر کارایی «گاتزچاک» با دریافت 2398 استناد، در رتبه اول قرار گرفته است. اما، از نظر شاخص های نفوذ اجتماعی «وانگ وای» دارای ثبات و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر نویسندگان این حوزه است و از این نظر از قدرتمندترین نویسندگان این حوزه به شمار می رود. یافته های مربوط به هم نویسندگی مقالات حوزه مدیریت دانش نشان داد که شبکه اجتماعی این نویسندگان از یک خوشه بزرگ و تعداد معدودی گره منزوی تشکیل شده است. مطالعه شبکه اصلی هم نویسندگی نیز حاکی از آن است که ارتباط منسجمی بین نویسندگان وجود دارد. در بررسی رابطه بین نفوذ اجتماعی با کارایی و بهره وری نویسندگان، یافته ها بیانگر این است که تعداد تولیدات علمی افراد و نیز میزان استنادهای دریافتی آنان با شاخص های اثرگذاری اجتماعی دارای ارتباط مثبت و معنی داری است. به عبارت دیگر، با افزایش تعداد تولیدات علمی یک پژوهشگر، و یا با افزایش تعداد استنادهای دریافتی وی، درجه مرکزیت او در شبکه هم نویسندگی نیز افزایش می یابد.
نتیجه گیری: بررسی رابطه بین نفوذ اجتماعی نویسندگان (حاصل از نمره مرکزیت ها) با کارایی (تعداد استنادهای دریافتی) و بهره وری (تعداد مقالات) نشان داد پژوهشگرانی که از نظر هم نویسندگی دارای نقش مرکزی تری هستند، از بهره وری و کارایی بهتری نیز برخوردار می باشند. به بیان دقیق تر، هرچه شخص نمره مرکزیت بالاتر داشته باشد، بهره وری و کارایی نویسنده نیز افزایش پیدا می کند. لذا، با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، برخورداری نویسندگان از نفوذ اجتماعی بیشتر در حوزه روبه رشد مدیریت دانش، بر ارتقاء شاخص های بهره وری و کارایی آنان تاثیرگذار است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تحلیل شبکه های اجتماعی ابزاری قدرتمندی در ارزیابی پژوهشگران است که می تواند حتی به عنوان شاخصی جایگزین مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و تبیین مؤلفه های خدمات کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی براساس معیارهای جامعه اطلاعاتی و ابعاد جهانی شدن با رویکرد دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های 11 معیار جامعه اطلاعاتی و 4 بُعد جهانی شدن در خدمات کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی و همچنین، تعیین میزان اهمیت آنان از دیدگاه پژوهشگران و اساتید آموزش عالی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش کیفی با رویکرد دلفی در 3 دور با مشارکت متخصصان انجام شده است. جامعه پژوهش شامل10 نفر از اساتید و خبرگان دانشگاه های مختلف در زمینه جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن متخصص بوده و روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش از نوع نمونه گیری هدف دار است. مفاهیم اصلی به عنوان پایه و اساس، با بهره گیری از نتایج پژوهش های پیشین به روش تحلیل محتوا، به صورت پرسشنامه بدون ساختاریافته تهیه و پس از انجام سه دور دلفی براساس میزان بازخورد کنترل شده و اجماع نظرات متخصصین، پرسشنامه ساختاریافته با طیف لیکرت پنج گزینه ای با مقیاس «بسیار با اهمیت، با اهمیت، تا حدودی با اهمیت، کم اهمیت، و بدون اهمیت» تدوین شده است. روایی پژوهش، روایی محتوایی- صوری بوده و پایایی آن پس از تأیید اساتید و اطمینان از کارایی آن در پوشش اهداف پژوهش تحت تأثیر میزان پاسخ دهی قرار گرفته است. اطلاعات کسب شده پس از سه دور دلفی، با استفاده از شاخص های توصیفی و استنباطی انجام و سپس، تصمیم گیری و تصویب شده است. برای تعیین میزان اتفاق نظر میان اعضای پنل، از ضریب هماهنگی کندال استفاده شده که در هر دور نسبت به دور قبلی بهبود داشته است و پس از توافق نظر در مورد میزان اهمیت شاخص ها، فرایند دلفی متوقف شد.
یافته ها: پس از شناسایی 164 مولفه در 11 معیار جامعه اطلاعاتی و همچنین در 4 بعد جهانی شدن، یافته ها نشان می دهد، تامین خدمات به موقع در افزایش دسترس پذیری به پایگاه های اطلاعاتی با 82/4 درصد در معیار تحول ساختار شغلی صنعت اطلاعات؛ فراهم آوری تسهیلات و امکانات در ایجاد پایگاه های داده بومی برای مصارف در سطح ملی و بین المللی از طریق گسترش منابع اطلاعاتی با 84/4 درصد در معیار تحول ساختار شغلی بازار اطلاعات؛ فراهم آوری تسهیلات و امکانات در تطابق پذیری با 84/4 درصد در معیار تحول ساختار شغلی کارکنان اطلاعات؛ آموزش نحوه استفاده در ارتباط دو جانبه کاربر و سیستم از طریق آموزش خودآموز به شیوه فراگیر با 85/4 درصد در معیار تحول آگاهانه اجتماعی آموزش از راه دور؛ فراهم آوری امکانات و تسهیلات و امکانات در ایجاد بستر مناسب برای افراد با منافع مشترک با 65/4 درصد در معیار تحول آگاهانه اجتماعی کنفرانس های خبری از راه دور؛ تامین خدمات به موقع در کیفیت خدمات بازاریابی شبکه ای با 80/4 درصد در معیار تحول آگاهانه اجتماعی بازاریابی از طریق شبکه های رایانه ای؛ خدمات اطلاع رسانی در ارتباط سریع و مستقیم پژوهشگران با یکدیگر با نظارت از راه دور با 65/4 در معیار تحول اجتماعی مبتنی بر اطلاعات ایجاد شبکه اطلاعات؛ آموزش نحوه استفاده در تربیت نیروی انسانی کارآمد و ماهر با 82/4 در معیار تحول اجتماعی مبتنی بر اطلاعات ارتباطات الکترونیکی؛ تامین خدمات به موقع در مخاطبان بدون هدف و برنامه با 70/4 در معیار تحول سیاسی مبتنی بر مخاطبان منفعل و صرفاً مصرف کننده؛ خدمات اطلاع رسانی در مقبولیت و قدرت اثباتی اسناد الکترونیکی با 83/4 در معیار تحول سیاسی در تدوین قانون حاکم بر مبادله اطلاعات؛ فراهم آوری تسهیلات و امکانات در احساس تعلق به هویت ملی با 80/4 درصد در معیار تحول فرهنگی در احساس تعلق به هویت و غنای دانش حقیقی، بالاترین میزان اهمیت در جامعه اطلاعاتی خدمات کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از دیدگاه پژوهشگران و اساتید آموزش عالی را به خود اختصاص داده اند. همچنین، تامین خدمات به موقع در حذف موانع و مرزهای اقتصادی 70/4 در بعد اقتصادی؛ آموزش نحوه استفاده در نزدیکی فرهنگی کشورها با توجه به جهانی شدن با 84/4 درصد در بُعد فرهنگی؛ تامین خدمات به موقع در رشد نگرش های جامعه مدنی با 80/4 درصد در بُعد اجتماعی- سیاسی؛ خدمات اطلاع رسانی در آموزش همراه با 65/4 درصد و تامین خدمات به موقع در آموزش همراه با 65/4 درصد در بُعد علمی و فناوری، بالاترین میزان اهمیت در جهانی شدن خدمات کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از دیدگاه و اساتید آموزش عالی را نشان داده است.
نتیجه گیری: با توجه به شناسایی مولفه های معیار جامعه اطلاعاتی و ابعاد جهانی شدن و نیز، تعیین میزان اهمیت آنان در خدمات کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، می توان نتیجه گرفت که با ترسیم فرایندها در خدمات براساس نتایج کسب شده، در یکپارچگی شبکه اطلاعاتی و ارتباطات و نیز، مبادله اطلاعات و دریافت دقیق از محتواهای تولید شده در سطح بین المللی کمک خواهد شد.
کاربرد روش داده بنیاد در شناسایی الگوی عوامل علّی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نتایج تحقیقات حاکی از آن است که مدل های محدودی برای شناسایی عوامل کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها طراحی شده اند، ولی تاکنون بررس قابل توجهی برای شناسایی عوامل علّی موثر بر کاربرد اینترنت اشیاء در کتابخانه ها انجام نشده است. اینترنت اشیاء با هوشمندسازی موجب مدیریت اطلاعات، توسعه خدمات و گسترش کتابخانه ها می شود و زمینه اعتلای کتابخانه ها را فراهم می سازد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل علّی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها و ارائه الگو با روش داده بنیاد است. روش : پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش 13 نفر از اعضای هیأت علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی خبره دانشگاه های کشور بودند. برای انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و نمونه گیری آسان استفاده شد. به عبارتی، افراد مورد نظر منطبق بر معیارهای رشته تحصیلی و تجربه کاری خبرگان با موضوع پژوهش، مواجه بودن با مسأله مورد بحث و داشتن سابقه کاری شناسایی شده و سپس در ادامه کار پژوهش از روش گلوله برفی یا همان زنجیره ای برای شناسایی و انتخاب سایر نمونه های مناسب استفاده شد. مصاحبه با جامعه آماری تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انجام شد و اطلاعات مورد نیاز از مصاحبه ها جمع آوری گردید. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است. ابتدا با تک تک مصاحبه شوندگان مصاحبه انجام شد و همه مطالب آن ها ضبط گردید و در اولین فرصت، متن مصاحبه ها به گزاره هایی تبدیل شدند. این گزاره ها مبنای فرآیند کدگذاری قرار گرفتند. داده ها با سه نوع کدگذاری باز، محوری، انتخابی و تفسیر مصاحبه ها و مدل پارادایمی تحلیل شدند. جهت تعیین روایی، از شیوه پاسخگو، و سنجش پایایی از شیوه دو کدگذاری استفاده شده است. یافته ها: متون مصاحبه ابتدا در چند مرحله مطالعه گردید و همه مصاحبه ها به گزاره هایی تبدیل شدند. از تحلیل داده ها برای عوامل و مؤلفه های علّی کاربرد اینترنت اشیاء در کتابخانه ها، پس از شناسایی ارتباطات معنایی و شباهت های نهفته در آن ها و انجام کدسازی مفهومی و خرده مقولات، تعداد 29 مقوله اصلی استخراج گردید. در مرحله بعد، کدهای محوری استخراج شدند و در ادامه این مقولات در 8 طبقه هوشمندسازی، ارتباط و تعامل، خودکارسازی، هدایت و آموزش، تخصص و مهارت، زیرساخت و تجهیزات، امنیت و انگیزش دسته بندی شده و ارتباط بین آن ها در قالب مفهومی ارائه گردید. پس از استخراج طبقات هشت گانه، در ادامه با بررسی بیشتر مفاهیم و یافتن روابط مقدماتی بین مقولات، الگوی ماتریس شرطی پژوهش برای بررسی سلسله های وسیع از شرایط و عوامل مرتبط با پدیده اصلی تحت بررسی و قادر ساختن پژوهشگر برای تشخیص عوامل و پیامدها و ارتباط بین سطوح آنها نشان داده شد. در الگوی مستخرج، پدیده اصلی، کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها است. نتیجه گیری: داده های بدست آمده برای عوامل علّی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها در سه نوبت کدگذاری باز، محوری و انتخابی، خلاصه، تجزیه و تحلیل گردیدند، و در نهایت الگوی نهایی پژوهش ارائه شد. در فرایند کدگذاری و تحلیل یافته ها، تعداد 29 مقوله و 8 طبقه شناسایی شدند. با تفسیر روابط بین طبقات و مد نظر قرار دادن تحلیل یافته های پژوهش، الگوی نهایی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها طراحی و ارائه گردید. عوامل علّی الگوی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها براساس الگوی نظری عبارتند از: هوشمندسازی، ارتباط و تعامل، خودکارسازی، هدایت و آموزش، تخصص و مهارت، زیرساخت و تجهیزات، امنیت و انگیزش. خبرگان و صاحب نظران حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی معتقدند که پیاده سازی و استقرار اینترنت اشیاء در کتابخانه ها منجربه چابک سازی کتابخانه ها با استفاده از عوامل شناسایی شده می شود. از منظر مصاحبه شوند گان عوامل علّی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها ضروری و مهم دانسته شده است. دامنه شمول عوامل علّی الگوی نظری ارائه شده سبب مرکزیت پدیده اصلی کاربردپذیری اینترنت اشیاء و اثبات آن شده است. در الگوی ارائه شده، عوامل علّی موجب رشد و ارتقاء پدیده کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها خواهد شد. این عوامل بنیادی هستند و به طور مستقیم پدیده اصلی کاربردپذیری اینترنت اشیاء را تحت تاثیر قرار داده و فعال می کنند. نتایج نشان داد الگوی ارائه شده عوامل علّی کاربردپذیری اینترنت اشیاء، می تواند نقشه راهی برای کتابخانه هایی باشد که درصدد بهره برداری از اینترنت اشیاء برای ارائه خدمات نوین هستند. نتایج این پژوهش در ارتقاء سطح کیفی کتابخانه ها و تسهیل تعامل بین کاربران کتابخانه ها مفید و موثر است.
تاثیر استفاده از رسانه های اجتماعی بر سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین استفاده از رسانه های اجتماعی با مؤلفه های سواد سلامت دانشجویان شامل ظرفیت و توان دسترسی، درک و فهم، پردازش و ارزیابی و تصمیم گیری و رفتار در خصوص اطلاعات در مواجهه با بحران کرونا انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی-تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش توزیع نمونه پیشنهادی تاباخنیگ و فیدل، 288 نفر از مجموع کلیه دانشجویان دانشگاه های سراسری از تمامی مقاطع محاسبه شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که براساس بررسی متون و تحقیقات پیشین طراحی شد. این پرسشنامه شامل 60 سوال (17 سوال کیفی و 43 سوال کمّی) و چهار مؤلفه وضعیت فردی، سرگرمی و اوقات فراغت، جستجو و تبادل اطلاعات، کسب اطلاعات، خواندن، فهم و درک، ارزیابی و تصمیم گیری رفتار بود. روایی این پرسشنامه با نظر متخصصان، مطلوب، و پایایی آن براساس محاسبه آلفای کرونباخ 941/0 محاسبه شد. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات به وسیله نسخه 26 نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی، معادلات ساختاری و آزمون های t مستقل، t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت قوی بین میزان استفاده از رسانه های اجتماعی و سواد سلامت در مواجهه با بیماری کرونا در دانشجویان وجود دارد (001/0<P). جنسیت، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان استفاده از رسانه های اجتماعی در طول روز و ابتلا به بیماری کرونا در رابطه بین میزان استفاده از رسانه های اجتماعی و سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا تأثیرگذار بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون آنالیز واریانس، بین مراجعه به رسانه مورد نظر و بازیابی اطلاعات تخصصی، با میزان سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا، ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد، متغیر سواد سلامت و مولفه های وضعیت فردی، دسترسی، خواندن، فهم و درک، ارزیابی و تصمیم گیری و رفتار دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا موثر بود.
بررسی شاخص بین المللی نوآوری و نگاشت نفوذ صنعتی در انتشارات علمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارتباط میان دانش نوین علمی و نوآوری های فنی از اهمیت فراوانی برخوردار است، استنادهای علمی پروانه های ثبت اختراع و استنادهای فنی متون علمی یکی از راه های بررسی ارتباط میان علم و فناوری است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تولیدات علمی ایران براساس شاخص نفوذ بین المللی بروندادهای پژوهشی بر صنعت و نوآوری است که براساس استناد پروانه های ثبت اختراع به متون علمی محاسبه می شود.
روش: این پژوهش با روش اسنادی و با رویکرد علم سنجی و تحلیل استنادی انجام شده است. جامعه پژوهش مدارک علمی ایران هستند که در بازه زمانی 2020-2018 در پروانه های ثبت اختراع مورد استناد قرار گرفته اند. با توجه به اینکه یک بازه زمانی سه ساله برای بررسی استناد مدارک در نظر گرفته شده است و تمامی مدارک بدون لحاظ کردن موضوع آنها مورد شمارش قرار گرفته اند و هر دوی این عوامل از عوامل مؤثر در استنادگیری هستند، نرمال سازی براساس زمان و موضوع انجام گرفت. به منظور نرمال سازی استنادها، موضوع مقالات براساس موضوع نشریات منتشرکننده آنها در 22 موضوع اصلی شاخص های اساسی علم قرار گرفتند تمامی مدارک به روش شمارش کامل مورد محاسبه قرار گرفته و سایر مدارک غیرقابل استناد و نیز قالب های انتشاراتی به جز مقاله، از جامعه پژوهش کنارگذاشته شدند. در این پژوهش از محصولات پایگاه کلاریویت مانندWOS ، JCR و ESI و نیز پایگاه هایLens ، WIPO و ISCWUR به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده شد. جدول انطباق WIPO براساس نمادهای طبقه بندی بین المللی پروانه های ثبت اختراع، زمینه فناوری هر یک را مشخص می نماید. با استفاده از این جدول، زمینه فناوری هر یک از پروانه های ثبت اختراع براساس گروه های طبقه بندی فناوری WIPO مشخص می شود.
یافته ها: در بازه زمانی 2020-2018، 274560 مدرک از ایران به ثبت رسیده است که 2662 مدرک در 3820 پروانه های ثبت اختراع، 4000 بار مورد استناد قرار گرفته است. بر این اساس، کمتر از یک درصد از آثار علمی ایران در پروانه های ثبت اختراع مورد استناد قرار گرفته اند. براساس استناد نرمال شده، دانشگاه آزاد اسلامی با 25.25 استناد نرمال شده در بین دانشگا ه های ایران رتبه نخست را دارد و دانشگاه های علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران به ترتیب با 23.10 و 14.78 استناد نرمال شده در رتبه های دوم و سوم قرار دارند.
نتیجه گیری: براساس گروه های طبقه بندی فناوری، بیشترین تعداد این پروانه های ثبت اختراع در حوزه داروسازی بوده و بیوتکنولوژی و فناوری رایانه با اختلاف زیاد در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. براساس حوزه های موضوعی، مقالات حوزه شیمی، علم مواد و فارماکولوژی و سم شناسی، بیشتر از سایر حوزه های موضوعی در پروانه های ثبت اختراع مورد استناد قرار گرفته اند که نشان می دهد این رشته ها بیشترین تاثیر را بر نوآوری داشته اند.
چالش های همه گیری کرونا بر برنامه ریزی، اجرا و انتشار پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: جهان همواره دستخوش ناملایمات گوناگون بوده است. اغلب این ناملایمات به مثابه یک چالش بزرگ ملی، منطقه ای و جهانی همه بشریت را به مبارزه طلبیده است. گاه هم این ناملایمات در سطح یک بحران جهانی رخ نموده است. ویروس کرونا از خانواده ویروس هایی است که عفونت های تنفسی را در انسان ها و حیوانات ایجاد می کند. ویروس کرونای جدید که با نام رسمی SARS-CoV-2 شناخته می شود باعث بروز بیماری COVID-19 در انسان ها شد و ساختارهای اجتماعی، الگوی کار و توزیع درآمد را دچار آشفتگی و تغییر کرد. از ساختارهای متأثر از این ویروس دانشگاه ها و مأموریت های آن بود. در این راستا، پژوهش حاضر به منظور شناسایی چالش های همه گیری کرونا بر برنامه ریزی، اجرا و انتشار پژوهش های دانشگاهی انجام شد.
روش: این پژوهش از منظر رویکرد، کیفی بوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری اجرا شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 38 نفر از کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران آموزش عالی در دانشگاه ها و نیز ستاد مرکزی وزارت علوم و تحقیقات بودند که به صورت هدفمند انتخاب و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد و با استفاده از روش همسوسازی مورد اعتباریابی قرار گرفت. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل مضمون در محیط نرم افزار MAXQDA انجام شد.
یافته ها: چالش های شناسایی شده پژوهش های دانشگاهی در مرحله برنامه ریزی شامل ابهام نقش، بی انگیزگی و بی رغبتی، ترجیح آموزش، عدم وفاق درون گروهی و بین رشته ای، تأثیر زیرساخت ها بر کمّیت پژوهش ها، تغییر منابع تأمین پژوهش؛ در مرحله اجرا شامل وابستگی به مسیر، کمبود امکانات و زیرساخت ها، پنهان کاری شرکت کننده ها، نظارت معیوب، محدودیت مسافرت های علمی و ارتباطات، فیلترینگ؛ و در مرحله انتشار شامل تغییر سیاست های نشر آثار علمی، هیجان زدگی در اشاعه نتایج، عدم امانتداری، کند شدن فرایند ارزیابی و چاپ مجلات بود.
نتیجه گیری: مدیریت چالش های معرفی شده می تواند به بهبود کیفیت و اثربخشی پژوهش ها در مواقع اورژانسی، ارتقاء سطح علمی دانشگاه، جذب محققین با استعداد، کاهش هدر رفت منابع، ارتقاء تعاملات بین رشته ای، ارتباط با صنعت و جامعه، افزایش قابلیت اطمینان نتایج پژوهشی و احترام بیشتر به مالکیت معنوی دستاوردهای اساتید در فضای مجازی منجر شود.