مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
اشتراک دانش
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 90
حوزههای تخصصی:
رهبری کارآفرینانه دانش محور به عنوان عاملی کلیدی در پیشبرد نوآوری، در حوزه های دانشگاهی اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه به تحلیل نقش میانجی فرایندها و زیرساخت های مدیریت دانش در ارتباط بین رهبری کارآفرینانه دانش محور و عملکرد نوآورانه دانشگاهی در میان مدیران دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 410 نفر از کارکنان دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری بودند که 205 نفر از آن ها با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های استاندارد رهبری کارآفرینانه دانش محور، عملکرد نوآورانه و مدیریت دانش بودند که روایی صوری و محتوایی آن ها از طریق پنل خبرگان و همچنین روایی سازه ای آن ها بررسی و تأیید شد و پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی و تأیید گردید. داده ها با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که رهبری کارآفرینانه دانش محور به طور مثبت و معناداری بر زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش اثر می گذارد و مستقیماً عملکرد نوآورانه دانشگاهی را تقویت می کند. افزون بر این، زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش نیز به صورت مستقیم بر نوآوری تأثیر دارند. تحلیل میانجی گری نشان داد که این دو متغیر به طور معناداری رابطه بین رهبری کارآفرینانه و نوآوری را میانجی گری می کنند. این نتایج بر اهمیت محوری مدیریت دانش در ایجاد پیوند رهبری کارآفرینانه با نوآوری دانشگاهی تأکید داشته و با تحقیقات پیشین هم خوانی دارند. پیشنهاد می شود مدیران دانشگاه ها با بهبود زیرساخت های فناوری و تقویت فرایندهای اشتراک دانش، نوآوری را ارتقاء داده و سایر پژوهشگران در مطالعات آتی متغیرهای تعدیل کننده را مورد بررسی قرار دهند.
نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی بود. روش این تحقیق بر اساس نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران تولید شرکت های صنعتی سطح شهر یاسوج بود. به منظور تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران بهره گرفته شد که تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه های اشتراک دانش اَندراوینا وگووینداراجو (2009)، خلاقیت کارکنان لی و همکاران (2014) و عملکرد نوآورانه پراجوگو و سوهال (2003) به روش غیر تصادفی در دسترس بین افراد توزیع گشت. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMART PLS3 انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که ضریب مسیر بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه از طریق خلاقیت کارکنان برابر 135/0 بود و مقادیر آماره t برابر 646/4 بود که نشان دهنده معنادار بودن ضرایب برآورد شده بودند. اشتراک دانش بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت؛ اشتراک دانش بر خلاقیت کارکنان تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین خلاقیت کارکنان بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت.
یک مدل برای تشکیل تیم های نگهداری و تعمیرات بر پایه بهینه سازی تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
175 - 211
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بهبود عملکرد تیم های نگهداری و تعمیرات، یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای تشکیل تیم های کاری ارائه می کند که بر بیشینه سازی تسهیم دانش تمرکز دارد. در این مدل، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش، از جمله قابلیت و تسهیم دانش، تمایل به تسهیم دانش و انگیزه جذب دانش، همراه با تخصص های مورد نیاز برای انجام فعالیت های نگهداری و تعمیرات، شناسایی و در فرآیند بهینه سازی لحاظ شده اند. داده های مورد استفاده برای طراحی مدل از طریق پرسشنامه ارزیابی عملکرد و مصاحبه با خبرگان صنعت گردآوری شده است. نتایج پیاده سازی مدل در یک سازمان با دارایی های فیزیکی گسترده نشان می دهد که اجرای این مدل و تشکیل تیم های کاری بهینه منجر به بهبود قابل توجه شاخص های کلیدی عملکرد مانند کاهش متوسط زمان تعمیرات، افزایش قابلیت در دسترس پذیری تجهیزات و ارتقای بهره وری کلی سیستم شده است. تحلیل یافته های پژوهش نشان می دهد که تسهیم دانش نه تنها به افزایش مهارت های فردی و تیمی منجر می شود، بلکه به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود عملکرد تیم های نگهداری و تعمیرات نقش ایفا می کند.مدل پیشنهادی می تواند به عنوان یک ابزار تصمیم گیری کارآمد برای مدیران نگهداری و تعمیرات در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گیرد و به آن ها در تشکیل تیم های کاری بهینه با هدف افزایش کارایی، کاهش هزینه های عملیاتی و بهبود قابلیت اطمینان تجهیزات کمک کند.
استمرار استراتژیک و عملکرد کسب و کارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران: پیوند استراتژی و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حوزه کسب وکار و مدیریت استراتژیک در مسیر جدیدی قدم برمی دارند. به طوری که مباحث استراتژیک کسب وکار را برای مدیران کاربردی تر می کنند. استمرار استراتژیک به عنوان ادامه الگوهای تخصیص منابع در ابعاد استراتژیک کلیدی در طول زمان تعریف شده است. این در حالی است که یادگیری بین نسل ها و انتقال این داشته ها به نسل های دیگر در کسب وکارهای خانوادگی بسیار مهم جلوه می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش پیمایشی و با استفاده از الگوی مدل یابی معادلات ساختاری است. مورد مطالعه این پژوهش تعداد 391 کسب وکار خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران می باشد. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده ازنظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های نتایج حاکی از آن است که استمرار استراتژیک بر عملکرد و یادگیری تأثیر مثبت و معنی داری دارد. این در حالی است که یادگیری بر عملکرد کسب وکارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش تأثیر مثبت دارد. بعلاوه یادگیری در رابطه علی بین استمرار استراتژیک و عملکرد نقش مثبت و معنی داری دارد. از دیگر نتایج حاصل از این پژوهش اینکه اشتراک دانش در رابطه بین استمرار استراتژیک و عملکرد و رابطه بین یادگیری و عملکرد نقش تعدیل گر ایفا می کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای سرمایه انسانی از طریق اشتراک دانش (مورد مطالعاتی: مؤسسه دانشمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای سرمایه انسانی از طریق اشتراک دانش در یکی از سازمان های فعال در حوزه تحقیق و توسعه فناوری، نوآوری و مدیریت دانش تدوین شده است. مدیریت دانش، به ویژه اشتراک دانش، در سازمان ها به عنوان یک راهکار مهم برای توسعه سرمایه انسانی و ایجاد مزیت رقابتی شناخته می شود. مقاله ابتدا به اهمیت سرمایه انسانی، شامل دانش، مهارت ها و شایستگی های کارکنان، پرداخته و نقش آن در نوآوری و بهره وری سازمانی را تحلیل می کند. روش تحقیق شامل ترکیب داده های کیفی از مصاحبه های نیمه ساختارمند و داده های کمّی از پرسش نامه های طراحی شده بر اساس تحلیل مضمون است. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان ارشد و کارکنان مؤسسه دانشمند بوده و ابزارهای آماری مختلفی ازجمله آزمون کفایت نمونه گیر (KMO)، آزمون بارتلت، تحلیل عاملی تأییدی (CFA)، معادلات ساختاری (SEM)، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR)، روایی همگرا و واگرا و درنهایت شاخص نیکویی برازش (GOF) برای تحلیل داده ها به کار گرفته شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عامل در ارتقای سرمایه انسانی، فعالیت های مرتبط با اشتراک دانش است. این فعالیت ها شامل اشتراک تجربیات، دانش فنی و علمی، و بهبود مهارت های کارکنان می شود. عوامل دیگری مانند رهبری مؤثر، ایجاد شبکه های ارتباطی، و فرهنگ یادگیری سازمانی نیز تأثیر بسزایی دارند. علاوه بر این، ایجاد ابزارهای مدیریت دانش، تدوین نظام پاداش دهی، و تشکیل محیط های یادگیری فعال از دیگر پیشنهادها تحقیق برای تقویت اشتراک دانش هستند. نتایج نشان می دهد که ارتقای سرمایه انسانی از طریق اشتراک دانش، منجر به بهبود بهره وری، توسعه توانمندی ها و افزایش نوآوری در سازمان می شود. مقاله تأکید دارد که برای دستیابی به این اهداف، باید از روش های نوین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی مناسب بهره گرفت.
شناسایی ابعاد تسهیم دانش در راستای توسعه سلامت در اداره های آموزش و پرورش استان مازندران
زمینه و هدف: با توجه به نقش کلیدی تسهیم دانش در ارتقای یادگیری سازمانی و بهبود کیفیت خدمات آموزشی، شناسایی ابعاد آن می تواند نقشی مؤثر در توسعه سلامت سازمانی داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد تسهیم دانش در اداره های آموزش و پرورش استان مازندران انجام شد.روش کار: این پژوهش به شیوه آمیخته اکتشافی انجام شد؛ در بخش کیفی از تحلیل تم و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان استفاده گردید و در بخش کمی، با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته، داده های 350 نفر از کارکنان آموزش و پرورش استان مازندران (انتخاب شده بر اساس فرمول کوکران) گردآوری و با نرم افزارهای SPSS21 و Amos تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد 7 عامل به ترتیب دانش ترتیبی (5 گویه)، دانش آشکار (5 گویه)، دانش پنهان (6 گویه)، بعد فناورانه تسهیم دانش (4 گویه)، بعد فرهنگی(6 گویه)، بعد سیستم کاری ( 5گویه)، بعد اطلاعاتی (6 گویه) به عنوان ابعاد تسهیم دانش در راستای توسعه سلامت در اداره های آموزش و پرورش استان مازندران در نظر گرفته شدند.نتیجه گیری: مجموع این یافته ها بیانگر آن است که تسهیم دانش در اداره های آموزش و پرورش استان مازندران یک فرایند پیچیده، چندلایه و وابسته به تعامل همزمان عوامل انسانی، فناورانه، فرهنگی و ساختاری است. اگر تنها یکی از این ابعاد مورد توجه قرار گیرد و سایر ابعاد نادیده گرفته شوند، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. بنابراین، مدیران و سیاست گذاران این حوزه باید با نگرشی جامع و سیستمی، زمینه های لازم برای تقویت همه ابعاد شناسایی شده را فراهم کنند. این امر می تواند به ارتقای کیفیت تصمیم گیری ها، افزایش بهره وری سازمانی، بهبود یادگیری سازمانی و در نهایت تحقق اهداف کلان نظام آموزش و پرورش منجر شود.
ارزیابی الگوی مدیریت دانش در دانشگاه ملی مهارت ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
27 - 43
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت مدیریت دانش در دانشگاه ملی مهارت استان ایلام انجام شده است. فرایند مدیریت دانش که کسب، تولید، اشتراک و به کارگیری دانش را شامل می شود، نقشی حیاتی در بهبود کیفیت آموزشی، افزایش بهره وری، ارتقای نوآوری و تقویت توان رقابتی ایفا می کند. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی - پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 1850 نفر از اعضای هیئت علمی، کارکنان دانشگاه و دانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 322 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه برگرفته از مدل کنراد و نیومن بود. یافته ها نشان داد که میانگین تمام مؤلفه های مدیریت دانش (کسب دانش: 83/3، تولید دانش: 20/4، اشتراک دانش: 36/4 و به کارگیری دانش: 21/4) بالاتر از حدّ متوسط و از نظر آماری معنادار است. چالش هایی مانند ضعف زیرساخت های فناوری اطلاعات، نبود فرهنگ سازمانی مناسب برای تسهیم دانش و کمبود نیروی انسانی متخصص، به عنوان برخی از موانع اصلی در استقرار مؤثر مدیریت دانش در دانشگاه ملی مهارت استان ایلام شناسایی شدند. مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج مطالعات مشابه، نشان داد که مدیریت دانش در دانشگاه ها می تواند منجر به ارتقای کیفیت خدمات آموزشی و افزایش نوآوری و توانایی دانشگاه ها در پاسخگویی به تغییرات محیطی شود. بهبود زیرساخت های اطلاعاتی، آموزش نیروی انسانی و ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب نیز از پیش نیازهای استقرار موفق مدیریت دانش به شمار می رود.
مشارکت اساتید دانشگاه در وبلاگ ها و صفحه های عمومی وب: مطالعه مقایسه ای گروه علوم اجتماعی و علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
131 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تمایل اشتراک دانش در صفحات عمومی وب در بین اساتید دانشگاه در گروه علوم پزشکی و علوم اجتماعی است. روش: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی بوده و به روش پیمایشی انجام گرفته و برای تحلیل داده ها از روش مقایسه ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته طراحی شده، و روایی آن توسط چهار نفر از متخصصان علم اطلاعات تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز توسط نرم افزار اس.پس.اس.اس محاسبه و مقدار آن ۰.۷۱ بدست آمد که میزان مناسبی است. اساتید دانشگاه تهران در گروه علوم پزشکی و علوم اجتماعی به عنوان واحدهای مقایسه انتخاب شدند. یافته ها: هر دو گروه علوم پزشکی و علوم اجتماعی نسبت به اشتراک دانش در وب سایت های عمومی، تمایل زیادی نشان دادند. هر دو گروه برای انتشار مطالب علمی فاکتورهای ساختاری رشته ای ازجمله الزام بیان مطالب در قالب مقالات نقد و داوری شده را ضروری نمی دانند. این موضوع نشان می دهد که اعضای دو گروه نسبت به انتشار عمومی مطالب رویکرد مثبت دارند، با این حال گروه علوم پزشکی 20 درصد بیشتر از گروه علوم اجتماعی تمایل به انتشار مطالب علمی دارند. این در حالی است که تنها 2 درصد از گروه علوم پزشکی در عمل اقدام به انتشار مطلبی در صفحه های عمومی وب نموده اند و در مقابل، سهم مشارکت گروه علوم اجتماعی بیشتر بوده است. نتیجه گیری: در هر دو گروه علوم اجتماعی و علوم پزشکی، گرچه انگیزه زیاد و نگرش مثبت نسبت به اشتراک دانش وجود دارد، موانعی مثل عوامل تکنولوژیکی، ترس از سرقت علمی (علوم اجتماعی) و کمبود زمان (علوم پزشکی) مانع ایجاد رفتار اشتراک دانش می گردد؛ ولی نکته مهم و قابل توجه، مسأله ساده نویسی مطالب علمی است. در مورد تفاوت بین دو گروه برای اشتراک اطلاعات علمی در وبلاگ و وب سایت های عمومی مشخص شد که از نظر گروه علوم پزشکی، نگارش به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم به مراتب دشوارتر است، در حالی که این موضوع برای گروه علوم اجتماعی کمتر نشان داده شد. این تفاوت می تواند ناشی از حساس بودن مطالب پزشکی و دشواری تبیین مفاهیم به زبان ساده و قابل فهم برای عموم باشد. بنابراین، دشواری تبیین مطالب به زبان ساده و قابل فهم برای گروه علوم پزشکی یکی از مهم ترین موانعی است که بر سرراه انتشار مطالب علوم پزشکی وجود دارد. با معطوف داشتن توجه به سمت این عوامل و موانع می توان رفتارهای اشتراک دانش را بهبود بخشید.
آیا کاربران کتابخانه های عمومی از شبکه های اجتماعی برای اشتراک دانش استفاده می کنند؟: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی چگونگی به کارگیری شبکه های اجتماعی برای اشتراک دانش توسط کاربران و مراجعه کنندگان کتابخانه های عمومی شهر کرمان است. روش شناسی: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر همه کاربران کتابخانه های عمومی شهر کرمان است و نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری متوالی نظری انتخاب شده اند. داده های موردنیاز این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با مشارکت کنندگان در پژوهش گردآوری شده است. برای تعیین روایی و پایایی پژوهش حاضر از روش ارزیابی لینکولن و گوبا که معادل روایی و پایایی در تحقیقات کمی است، استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها براساس روش رمزگذاری نظری طی سه مرحله رمزگذاری باز، رمزگذاری محوری و رمزگذاری انتخابی انجام شده و سپس با استفاده از شیوه های منظم گردآوری داده ها به تشخیص مقوله های واقعی و مضمون های علمی پرداخته شده که طی آن 64 گزاره مفهومی استخراج و در نهایت بر اساس آن ها به تجزیه و تحلیل مضامین واقعی پرداخته شد. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که درحال حاضر کاربران کتابخانه های عمومی شهر کرمان شبکه های اجتماعی را جهت اشتراک دانش، تجارب، ایده ها، انجام فعالیت های گروهی، سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت مورداستفاده قرار می دهند اما به طورکلی دیدگاهی منفی از سوی این افراد نسبت به کاربرد شبکه های اجتماعی وجود دارد؛ البته در عین حال ارتباطات براساس توطیع و اشتراک دانش در این حیطه به چشم می خورد.
بررسی مؤلفه های مؤثر بر اشتراک دانش کارکنان وب سایت ها (مورد مطالعه: کتابخانه های دانشگاهی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی وضعیت عوامل سه گانه موثر بر اشتراک دانش شامل ابزارهای فناوری اطلاعات، عوامل انسانی و سازمانی در وب سایت کتابخانه های دانشگاهی انجام گرفته است. روش شناسی: روش پژوهش پیمایشی-توصیفی و ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه توسط صاحبنظران و متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی تایید شد و پایایی آن در سطح آلفای کرونباخ 1/83٪ گزارش شد. جامعه پژوهش شامل 20 نفر از کارکنان وب سایت های پنج کتابخانه مرکزی دانشگاه های دولتی (اصفهان، علوم پزشکی، هنر، پیام نور و صنعتی) شهر اصفهان است. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. و نتایج آن در قالب آمار توصیفی در حد فراوانی، درصد فراوانی و در قالب جداول و نمودار ارائه شد. یافته ها: رتبه بندی عوامل سه گانه نشان داد که عوامل انسانی در رتبه نخست، عوامل سازمانی در رتبه دوم و سپس کاربرد ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در رتبه سوم قرار دارد. بر اساس یافته ها، "وب سایت کتابخانه" پرکاربردترین ابزار اشتراک دانش (55٪) شناخته شد. مهم ترین یافته نیز ایجاد حس مسئولیت و تعهد در محیط سازمانی در قبال اشتراک دانش است. تخصیص بودجه در جهت سیستم های انگیزشی در خصوص برانگیختن حس اشتراک دانش کارکنان نیز غیرقابل انکار است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که کارکنان به منظور افزایش اطلاعات و رسیدن به تصمیم گیری های تاثیرگذارتر، پویایی و تعامل خوبی با همکاران خویش دارند. اصالت: این پژوهش به جهت هدف قرار دادن گستره نقش کتابداران وب سایت در اشتراک دانش و هم چنین دانش ضمنی حاصل از آن به سود کتابخانه از اهمیت برخوردار است.
شناسایی و اعتبارسنجی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش معلمان از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
103 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش شناسایی و اعتبارسنجی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش معلمان از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT)) می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به روش توصیفی- پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن و مرد شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 97-1396 در دوره کارشناسی ناپیوسته پردیس رسالت دانشگاه فرهنگیان زاهدان به تعداد 967 نفر بودند که براساس جدول کرجسی و مورگان، 140 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. روایی ابزار با استفاده از دیدگاه صاحب نظران و آزمون تحلیل عاملی سنجیده و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 97% محاسبه گردید. یافته ها: آزمون t تک نمونه نشان داد تمامی گویه ها از دیدگاه معلمان با اهمیت ارزیابی شده است. نتایج آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک راهه نشان داد تفاوت معناداری در زمینه عوامل فردی (671/2-=t) و عوامل سازمانی(026/2-=t) وجود دارد. همچنین آزمون توکی تفاوت معناداری بین رشته های تحصیلی مختلف در زمینه عوامل مؤثر بر اشتراک دانش معلمان از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات را نشان داد. نتیجه گیری: معلمان دیدگاه مثبتی نسبت به اشتراک گذاری دانش خود از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) دارند. بنابراین مدیران آموزش و پرورش باید با ارزش گذاری بر اهمیت به اشتراک گذاری دانش، آموزش و استفاده از پتانسیل معلمان با تجربه و در اختیار نهادن زیرساخت های فناوری، به معلمان در به اشتراک گذاری دانش خود از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات کمک نمایند.
شناسایی مؤلفه ها و مهارت های مدیریت دانش شخصی کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
243 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های مدیریت دانش شخصی و بررسی وضعیت مهارت های مدیریت دانش شخصی کارکنان و کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران است. روش شناسی: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی بوده و برحسب روش و چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، از نوع پژوهش آمیخته (کیفی- کمّی) است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی افرادی هستند که در زمینه مدیریت دانش شخصی سابقه مطالعه و پژوهش داشته اند و در بخش کمّی کارکنان و کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند. برای مطالعه جامعه پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش شخصی استفاده شد. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 8/0 به دست آمد. یافته ها: از میان مؤلفه های مدیریت دانش شخصی کارکنان و کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران، مؤلفه تجزیه و تحلیل اطلاعات در سطح نسبتاً مطلوب، و سایر مولفه های مورد بررسی در سطح مطلوب قرار دارند. بین مهارت های مدیریت دانش شخصی با مقطع تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد؛ اما بین جنسیت، سن و سابقه با مهارت های مدیریت دانش شخصی، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری:مدیریت دانش شخصی به عنوان ابزاری با دوام در اختیار کتابخانه های دانشگاهی است، که از طریق آن می توانند خدمات خود را بهبود بخشیده و توان رقابتی شان را حفظ کنند. به نظر می رسد که مهارت های مدیریت دانش شخصی نیاز به آموزش دارند. از آنجا که کتابداران نیز مانند سایر افراد بدون مهارت های مدیریت دانش شخصی نمی توانند جایگاه خود را در کتابخانه ارتقاء دهند، نیازمند یادگیری اصول مدیریت دانش شخصی هستند. یادگیری و شناسایی مهارت های مدیریت دانش شخصی کتابداران به آن ها کمک خواهد کرد با آگاهی بیشتری نسبت به بهبود این مهارت ها بپردازند و مسئولان کتابخانه و نیز جامعه دانشگاهی متقاعد خواهند شد تا توجه بیشتری به ابزارها و فنون مدیریت دانش شخصی کتابداران داشته باشند. بنابراین، مدیران کتابخانه ها و دانشگاه ها باید برای آموزش این مهارت ها برنامه ریزی کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت گاز استان خوزستان به روش تحلیل سلسه مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت گاز استان خوزستان به روش تحلیل سلسه مراتبی اجرا شد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد شرکت گاز استان خوزستان بودند که تعداد 35 نفر از آنها به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید و مدیران و صاحب نظران شرکت گاز استان خوزستان تایید شد. برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن برای مرحله اول و دوم 864/0 و 893/0 به دست آمد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس و اکسپرت چویس استفاده شده است. یافته ها: براساس تکنیک دلفی، 6 عامل و 33 زیرعامل شناسایی شد. نتایج فرایند تحلیل سلسله مراتبی نشان داد از نظر اهمیت، به ترتیب عوامل مدیریت و رهبری، فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و فرایندها و فعالیت ها در رتبه اول تا ششم قرار دارند. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش با اولویت عامل ها می توان نسبت به ایجاد و توسعه زیرساخت های تکنولوژیکی، اعمال استراتژی دانش محور در تدوین برنامه های شرکت و فراهم نمودن سامانه های اطلاعاتی مناسب برای ذخیره سازی، انتقال و تبادل دانش، حاکمیت تفکر خلاق و انتقادی در فرهنگ، جلب مشارکت، توسعه روابط اجتماعی بین جوامع کاری و تجاری و همچنین روابط غیررسمی در بین کارکنان شرکت برای افزایش رضایت مندی و انگیزه انتقال دانش و سایر فرآیندهای مدیریت دانش برای بهبود و ارتقاء موقعیت رقابتی شرکت در توسعه مدیریت دانش اقدام کرد.
تحلیل عوامل مؤثر بر اشتراک دانش و پیامدهای آن در «شبکه شاد» به عنوان یک جامعه هم کارکرد مجازی، براساس مدل چن و هانگ: مطالعه موردی معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اشتراک دانش یکی از فرآیندهای مهم و خلق کننده ارزش افزوده در راهبرد سازمانی است که نقش مؤثری در تسهیل تحقق اهداف سازمان، حمایت از منافع سازمان، پایداری موفقیت سازمانی، یادگیری سازمانی، ارتقای عملکرد، مزیت رقابتی دانش مدار و در نهایت تبلیغ جامعه ایفا می کند. جامعه هم کارکرد در بستر فضای مجازی در واقع یک جامعه حرفه ای مجازی است که افراد با تخصص مشترک را در مکانی خاص گرد هم می آورد و موجب اشتراک دانش، ارتقای توانایی حرفه ای اعضاء، کسب بینش پیشرفته و حل مسائل شغلی می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر درصدد تحلیل عوامل مؤثر بر اشتراک دانش و پیامدهای آن در شبکه شاد به عنوان یک جامعه هم کارکرد مجازی در میان معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد است.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. چارچوب مفهومی این مطالعه مبتنی بر مدل مفهومی ارائه شده در پژوهش چن و هانگ (2010) است. جامعه پژوهش شامل 2208 معلمان دوره ابتدایی شهر خرم آباد است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 327 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقاتی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و SmartPLS انجام گرفت.
یافته ها: تجزیه وتحلیل اطلاعات جمعیت شناختی پاسخ دهندگان نشان داد که 237 نفر (48/72 درصد) از پاسخگویان را زنان و 90 نفر (52/27 درصد) از پاسخگویان را مردان تشکیل داده اند. از نظر مدرک تحصیلی 199 نفر (86/60 درصد) دارای مدرک کارشناسی، 118 نفر (08/36 درصد) دارای مدرک کارشناسی ارشد و 7 نفر (14/2 درصد) دارای مدرک دکتری و سه نفر (92/0 درصد) دارای مدرک کاردانی هستند. تحلیل شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش نشان داد که میانگین هر یک از متغیرهای قاعده عمل متقابل، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی در اشتراک دانش، مزیت نسبی ادراک شده، رفتار اهدای دانش، رفتار گردآوری دانش، سازگاری ادراک شده، استفاده از دانش و ارتقای دانش به ترتیب عبارتند از 268/4، 882/3، 104/4، 358/4، 336/4، 900/2، 084/4، 4 و739/3 است. نتایج معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که متغیرهای اعتماد بین فردی (129/0 B=)؛ مزیت نسبی ادراک شده (152/0B=)؛ خودکارآمدی در اشتراک دانش (190/0 B=) و قاعده عمل متقابل (251/0 B=) تأثیر معناداری بر رفتار اهدای دانش معلمان دارد. همچنین متغیر مزیت نسبی ادراک شده (449/0 B=) تأثیر معناداری بر رفتار گردآوری دانش دارد. رفتار اهدای دانش معلمان به استفاده از دانش منتج شده است (423/0 B=). همچنین سه متغیر رفتار گردآوری دانش (197/0 B=)؛ استفاده از دانش (363/0 B=) و رفتار اهدای دانش (411/0 B=) تأثیر معناداری بر متغیر تبلیغ جامعه دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نقش مهم معلمان ابتدایی در تربیت دانش آموزان، ضروری است که برنامه ریزی لازم برای استفاده بهینه از دانش تخصصی و تجربیات آن ها به عنوان مؤثرترین رکن نظام آموزش و پرورش صورت گیرد. همچنین پیشنهاد می شود ضرورت اشتراک دانش برای معلمان تشریح شود. با این کار به تدریج، فرهنگ تبادل دانش در میان معلمان ترویج می یابد. به این معنا که معلمان اشتراک و گردآوری دانش را به صورت ارزش می ببینند و نسبت به آن تعهد پیدا می کنند. در این صورت براساس انگیزه درونی اقدام به تبادل کرده و تبادل دانش را وسیله ای برای پیشرفت خود انجام می دهند. در نتیجه، معلمان به طور مدام درصدد رفع خطاها، موانع و افزایش بهره وری شغلی خود خواهند بود. همچنین می توان از معلمان خبره و متخصص درخواست کرد که براساس تحولات محیط آموزشی و نیازهای روز، محتوای موردنیاز را تهیه کرده و در بستر شبکه شاد به اشتراک بگذارند. این امر سبب تسهیل دادوستد دانش میان معلمان شده و می تواند به بهبود مستمر دانش تولید شده کمک کند. همچنین معلمان جوان و کم تجربه تر می توانند از دانش انباشته معلم باتجربه، بدون محدودیت زمانی و مکانی بهره مند شوند. در چنین شرایطی شبکه شاد به عنوان سامانه مدیریت دانش یا مخزن دانشی آموزش وپروش عمل خواهد کرد.