مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
روش فراترکیب
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
151 - 182
حوزههای تخصصی:
بانکداری تمام دیجیتال شکلی از بانکداری است که در آن تمام فرایندها به شکل غیرفیزیکی و بر بستر سامانه های دیجیتالی انجام می شود. تحول دیجیتال در دو دهه اخیر تغییر بسیار زیادی بر بستر و اشکال بانکداری گذاشته است. در ایران نیز صنعت بانکداری یکی از پیشگامان جاری سازی تحول دیجیتال است؛ ولی موانعی صنعت بانکداری ایران را از تحقق بانکداری تمام دیجیتال و رسیدن به استانداردهای بانکی کشورهای توسعه یافته باز داشته است. این پژوهش به احصاء موانع تحقق تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران با بررسی پژوهش های گذشته در این زمینه می پردازد. این نوشتار با بررسی اولیه ۱۲۸ مقاله و بررسی نهایی ۲۵ مقاله در بازه زمانی ۱۶ ساله (۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱) که در بستر صنعت بانکداری ایران انجام شده است با روش فراترکیب، موانع تحقق تحول دیجیتال در این صنعت را در یک تقسیم بندی منسجم گردآوری کرده است. برای تجزیه و تحلیل داده های مقالات از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. ۸۸ مضمون پایه در قالب ۷ مضمون سازمان دهنده و ۲ مضمون فراگیر استخراج شده است. یافته های این پژوهش حکایت از این دارد که برای رفع موانع تحقق تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران باید علاوه بر عوامل زیرساختی فنی، مالی و حقوقی-سیاسی، به عوامل محتوایی و نرم افزاریِ رهبری دیجیتال، سازمان، فرهنگ و دانش و مهارت بها داده شود و بانکداری تمام دیجیتال در ایران تنها با رویکرد جامع نگرانه می تواند محقق گردد.
ارائه مدل الزامات طراحی شبکه هم زیستی صنعتی با استفاده از روش فراترکیب (مورد مطالعه: شهرک صنعتی بابل عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
160 - 192
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چالش های زیست محیطی در پارک های صنعتی به طور فزاینده ای حیاتی شده اند که با دفع نامناسب زباله و کاهش منابع مشخص می شود. این مسائل نیازمند راه حل های نوآورانه برای توسعه صنعتی پایدار است. شبکه های هم زیستی صنعتی یک رویکرد امیدوارکننده برای رسیدگی به چالش های پیچیده زیست محیطی و اقتصادی است. این تحقیق بر ارائه مدل الزامات طراحی شبکه هم زیستی صنعتی برای شهرک صنعتی در شهر بابل عراق متمرکز است.
روش تحقیق: تحقیق حاضر از نظر هدف توصیفی و از نظر نوع استفاده کاربردی است. جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از مطالعه کیفی فراترکیب استفاده شده است و منابع دانشگاهی منتشر شده بین سال های 2016 و 2023 استفاده شده است. پیش از رسم مدل ابتدا باید مولفه های شناسایی شده توسط روش فراترکیب، غربالگری شده و با شرایط مورد مطالعه تطبیق داده شوند. برای این منظور از روش دلفی استفاده شده است. در این پژوهش، پنل خبرگان دلفی متشکل از 15 نفر شامل 8 نفر از مدیران ارشد شهرک صنعتی بابل (با حداقل 10 سال سابقه)، 4 نفر از اساتید دانشگاه با تخصص مدیریت تولید و زنجیره تأمین، و 3 نفر از مشاوران صنعتی با تجربه در حوزه هم زیستی صنعتی است. روش دلفی طی سه مرحله انجام شده است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Atlas.ti مدل نهایی برای الزامات مورد تایید خبرگان استفاده شد.
یافته ها : در این تحقیق، پس از غربال گری مقالات، کتاب ها و پایان نامه های جستحو شده در پایگاه های معتبر علمی، در نهایت 46 مقاله انتخاب شدند. با پیروی از رویکرد هفت مرحله ای سندلوفسکی و باروسو، 46 الزام طراحی شبکه هم زیستی شناسایی شده در پنج بعد فنی، سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی دسته بندی شدند. در نهایت 16 الزام به تشخیص خبرگان انتخاب و مدل اطلس برای آنها ترسیم شد. برای اعتبار سنجی مدل از روش آزمون فرضیات مبتنی بر روابط بین متغیرها استفاده شد. نتایج بدست آمده، اعتبار مدل طراحی شده را تایید می نماید.
نتیجه گیری : این تحقیق چارچوبی جامع برای درک و اجرای شبکه های هم زیستی صنعتی در بابل، عراق ارائه می کند .مدل طراحی شده برای شبکه هم زیستی صنعتی شامل پنج بعد کلیدی است که در قالب یک ساختار یکپارچه ارائه شده است. این ابعاد شامل بعد سازمانی، اقتصادی، اجتماعی، نهادی و فنی هستند. هر یک از این ابعاد نقش منحصربه فردی در موفقیت شبکه ایفا می کنند و در عین حال، از طریق ارتباطات متقابل با یکدیگر تعامل دارند. بعد سازمانی پایه ای ترین مؤلفه برای ایجاد همکاری بین اعضای شبکه است که شامل عواملی است که به مدیریت و هماهنگی میان شرکت های عضو شبکه مربوط می شود، از جمله ظرفیت سازمانی، اعتماد متقابل، اشتراک دانش و نگرش مدیریت. از نظر وجه تمایز تحقیق حاضر باید گفت، تاکنون مطالعه اندکی از جنبه کاربردی، به شناسایی الزامات و مدل های متناسب با آن در رابطه با شبکه هم زیستی صنعتی پرداخته اند. نکته قابل توجه دیگر، تعداد پایین مطالعات در رابطه با شبکه هم زیستی در کشورهای در حال توسعه است. علاوه بر این، در حالی که اکثر پژوهش ها از روش های کمی یا داده بنیاد برای مدل سازی شبکه های هم زیستی صنعتی استفاده کرده اند، این تحقیق با استفاده از فراترکیب تلاش کرده است تا مجموعه ای از یافته های موجود را ترکیب کند و مدلی جامع و نظام مند ارائه دهد.
تحلیل بحران های مدیریتی در سازمان های علمی - فرهنگی بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۳
111 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: سازمان های علمی - فرهنگی، زمینه ساز رهنمون شدن جامعه به سوی تکامل بوده و در حرکت آسان و مستمر آن به سوی تعالی اثرگذارند. یک جامعه آنگاه، پویا و متعالی است که سازمان های علمی - فرهنگی آن وظایف و نقش های اصلی و بی بدیل خود را در آموزش، تربیت و اجتماعی سازی افراد ایفا کرده باشد و درعین حال، مبانی و ابزارهای لازم و کافی را برای نظارت و کنترل بر جریان امور فرهنگی جامعه معرفی و فراهم نموده باشد. اینکه رفتارهای افراد جامعه هنجارمند و ارزش های انسانی و اسلامی در آن متبلور است، به دلیل حضور پویای سازمان های علمی - فرهنگی است. به همین دلیل مدیریت منطقی، معقول و متناسب سازمان های علمی - فرهنگی سبب می شود تا این سازمان ها در تحقق مأموریت و رسالت خود، که هدایت افراد جامعه در مسیر رشد و بالندگی است، موفق باشند؛ اما بحران های مدیریتی سبب می شود که این سازمان ها از پیمودن مسیر موفقیت و تحقق رسالت خود باز بمانند و کیان و هویت و بلکه هستی آنها در معرض نابودی قرار بگیرد؛ از این جهت چنان که مدیریت معقول و عالمانه از سؤالات سازمان های علمی - فرهنگی است، بحران های مدیریتی نیز از سؤالات این سازمان ها محسوب می شود. در مورد بحران های سازمان های علمی - فرهنگی، تحقیقات زیادی انجام شده است و از زاویه های مختلفی بحران های مورد نظر دسته بندی و تحلیل شده اند؛ ولی در مورد بحران های مدیریتی این سازمان ها تحقیقی دیده نشد؛ ازاین رو هدف اصلی تحقیق حاضر این است که ضمن مطالعه ادبیات و تحقیقات موجود، بحران های مدیریتی سازمان های علمی - فرهنگی را معرفی و تحلیل نماید. روش: در این تحقیق از روش فراترکیب و تحلیل محتوا استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توسعه ای و براساس داده های کیفی انجام شده است که به صورت کتابخانه ای و ازطریق مطالعات ثانویه و اسنادی گردآوری شده اند. این پژوهش با هدف ارتقای کیفیت نتایج به استفاده از تحلیل اسنادی روی آورده است و از فراترکیب به عنوان روشی جامع برای استخراج یافته ها بهره گرفته است. جامعه مورد مطالعه تمامی آثاری است که از سال های 1380-1402 در سامانه ها و نشریات، پایان نامه ها و کتب علمی مورد تحقیق قرار گرفته است. در جستجوی انجام شده براساس کلید واژگان مانند بحران های سازمان های علمی - فرهنگی، چالش های آموزش عالی، بحران های حوزه های علمیه، مسائل آموزش عالی، مسائل و مشکلات دانشگاه، بحران های دانشگاه، بحران سازمان های علمی - فرهنگی، 300 تحقیق مرتبط با این موضوع براساس عنوان، چکیده، و محتوا شناسایی شد که براساس فرایند روش فراترکیب، درنهایت به 12 تحقیق مرتبط انجامید. نتایج: آنچه بعد از جمع آوری و تحلیل داده های تحقیق به دست آمد، نشان از بحران های متعدد در سازمان های علمی - فرهنگی بود؛ ولی مسئله تحقیق حاضر این بود که سازمان های علمی - فرهنگی با چه بحران های مدیریتی مواجه اند؛ به دیگرسخن، اینکه سازمان های علمی فرهنگی، نتوانستند انتظارات جامعه را برآورده و به درستی نقش خود را در جامعه ایفا نمایند، از یک مسئله ای ریشه ای تر حکایت می کند و آن این است که این سازمان ها با بحران های مدیریتی درگیر هستند و اگر مدیریت این مجموعه ها به خوبی کار می کردند، بحران های دیگر هم شکل نمی گرفتند؛ زیرا مدیریت، بسان قلب و مغز یک سازمان است؛ از این رو اگر درست کار کند، بقیه هم درست عمل می کنند؛ اما اگر درست عمل نکنند و با بحران مواجه باشند، بقیه هم با بحران مواجه می شوند. به همین دلیل، تحلیل داده ها به شکلی انجام شد که بحران های مدیریتی این سازمان ها شناسایی شود تا از این طریق به مدیریت سالم این سازمان ها نقبی زده شود. براساس تحقیق و تحلیل محتوای انجام شده روی 12 تحقیق مرتبط، 110 کد، 30 مفهوم و 13 مقوله بهدست آمد. این 13 مقوله، همان 13 بحران مدیریتی هستند که سازمان های علمی - فرهنگی با آنها مواجه بوده یا ممکن است مواجه شوند. این 13 بحران عبارت اند از: 1. بحران برنامه ریزی استراتژیک؛ 2. بحران سیاست گذاری؛ 3. بحران هدف گذاری و اولویت بندی؛ 4. بحران کارآمدی سنجش و پذیرش؛ 5. بحران ارزیابی و نظارت در نظام آموزش عالی؛ 6. بحران ارتباط مناسب میان دانشگاه با جامعه (صنعت، خدمات، خانواده، کشاورزی)؛ 7. بحران مدیریت منابع و سرمایه انسانی؛ 8. بحران اخلاقی و فرهنگی؛ 9. بحران ارتباطات بین المللی؛ 10. بحران مالکیت و مدیریت؛ 11. بحران مالی و بودجه؛ 12. بحران ساختاری. بحث و نتیجه گیری: با توجه به آنچه در مورد نتایج تحقیق ارائه شد، چند نکته قابل تحلیل است: دسته بندی و ارتباط بحران ها با یکدیگر، ریشه نظری بحران ها و اثرات کلان بحران ها و راهکارهای مدیریت آنها: الف) دسته بندی بحران ها و ارتباط سیستماتیک آنها: بحران های یادشده را می توان در پنج محور کلی طبقه بندی کرد: 1. حکمرانی ناکارآمد که ناشی از دو امر زیر است: - بحران برنامه ریزی استراتژیک، سیاست گذاری، و رهبری استراتژیک: ناتوانی در تدوین استراتژی های بلندمدت مبتنی بر تحلیل SWOT و فقدان رهبری تحول آفرین، به واکنشی بودن سازمان ها منجر شده است. این مسئله با بحران مالکیت (وابستگی به دولت) و ساختارهای بوروکراتیک تشدید می شود. - تعارض خط مشی ها: تضاد بین سیاست های پژوهشی و اقتصادی (مانند اولویت واردات بر تولید دانش بنیان) نشان دهنده ناهماهنگی در سطح کلان نظام حکمرانی است. 2. گسست از جامعه و محیط بین الملل: دانشگاه ها به جای حل مسائل واقعی (صنعت، کشاورزی، خدمات)، در چهارچوبی خودمرجع عمل می کنند. رشته های تحصیلی و سرفصل ها با نیازهای مخاطبان داخلی و بین المللی همخوانی ندارند. این مسئله با بحران هدف گذاری و پذیرش دانشجو (تست محوری به جای شایستگی محوری) پیوند خورده است. 3. مدیریت ناکارآمد منابع مالی، سرمایه انسانی، و ارزیابی: کمبود بودجه، خصوصی سازی غیراصولی، و استفاده نابهینه از استادان / دانشجویان (عدم تطابق تخصص با مأموریت) نشانگر فقدان نظام مدیریت منابع یکپارچه است. ارزیابی های نمادین و فاقد کیفیت نیز بهبود را ناممکن می کند. 4. چالش های اخلاقی -فرهنگی: کالایی شدن علم، فردگرایی، و بوروکراسی حاکم، ارزش های بنیادین آموزشی را تضعیف کرده و سودگرایی جانشین فضیلت گرایی شده است. این بحران با جهت گیری اقتصادی دانشگاه ها (بنگاه سازی) تشدید می شود. 5. مشکلات ساختاری: ساختارهای متصلب و بوروکراتیک یا به عبارتی بوروکراسی عمیق، مانع انعطاف پذیری و نوآوری می شود. این مسئله در بحران های سیاست گذاری و مالکیت (وابستگی به دولت) ریشه دارد. ب) ریشه یابی نظری بحران ها: به لحاظ نظری بحران های کنونی ریشه در نظریات زیر دارد که: 1. نظریه نهادی: سازمان های علمی - فرهنگی تحت تأثیر فشارهای نهادی (دولتی، اقتصادی، و ایدئولوژیک) به جای پاسخ به نیازهای واقعی، به «مشروعیت نمایی» می پردازند. مثال: گسترش رشته های غیرکاربردی برای جذب دانشجو. 2. چهارچوب حکمرانی چندسطحی: تعارض بین خط مشی های ملی (مثل سیاست های اقتصادی) و مأموریت های سازمانی (تولید علم) نشان دهنده شکاف در هماهنگی سطوح مختلف حکمرانی است. 3. نظریه وابستگی منابع: وابستگی مالی به دولت و عدم تنوع بخشی به درآمدها، استقلال دانشگاه ها را محدود و آنها را به ابزار اجرای سیاست های کوتاه مدت تبدیل می کند. ج) اثرات کلان بحران ها: بحران های یادشده در آموزش عالی، اثرات منفی بر جامعه هم دارد که عبارت اند از: 1. تضعیف نقش دانشگاه در توسعه پایدار: تمرکز بر تولید مقالات علمی بدون حل مسائل جامعه، کاهش اعتماد عمومی به نهاد علم را در پی دارد. 2. مهاجرت نخبگان و فرار مغزها: ناکارآمدی سیستم آموزشی و فقدان چشم انداز شغلی، مهاجرت دانشجویان و استادان را تشدید می کند. 3. کاهش رقابت پذیری بین المللی: برنامه های غیرمنعطف و عدم تطابق با استانداردهای جهانی، جایگاه ایران در رتبه بندی های علمی را تنزل می دهد. براساس آنچه بیان شد، برای رفع بحران های ارائه شده، می توان از این راهکارها بهره گرفت: اصلاح حکمرانی آموزشی، ارتباط مؤثر با جامعه و جهان، تحول در مدیریت منابع، بازتعریف ارزش های اخلاقی و اصلاح ساختار نظام آموزشی.
تبیین چهارچوب فرهنگ اخلاقی در سازمان های عمومی با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ سازمان های عمومی است و طراحی یک سازمان اخلاقی مستلزم تجزیه و تحلیل سیستماتیک تمام جنبه های فرهنگ سازمان و همسوسازی آنها به گونه ای است که از رفتار اخلاقی حمایت کرده و از رفتارهای غیراخلاقی جلوگیری کند. از این منظر هدف مقاله پیش رو تبیین چهارچوب فرهنگ اخلاقی در سازمان های عمومی با روش فراترکیب است. در این پژوهش بمنظور دستیابی به هدف تحقیق از روش پژوهش کیفی استفاده شده و از حیث هدف در دسته مطالعات توسعه ای قرار میگیرد. جامعه پژوهش مشتمل بر مقالات منتشره معتبر در نشریات علمی جهان بوده که پس از غربالگری 41 مقاله انتخاب گردیده است. بنابراین در گام نخست با بهره گیری از روش فراترکیب به استخراج مولفه های چهارچوب فرهنگ اخلاقی مشتمل بر پیشایندها، پیامدها و تهدیدکننده های فرهنگ اخلاقی پرداخته شده و در گام دوم جهت دسته بندی داده ها و شناسایی دقیق تر مولفه های موثر از تکنیک تحلیل تم استفاده شده است. یافته های این مقاله به شناسایی 25 مولفه پیشایندی، 17 پیامد و 8 تهدیدکننده فرهنگ اخلاقی در سازمان های عمومی انجامیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که جهت استقرار موثر فرهنگ اخلاقی در سازمان های عمومی بایستی اهداف کوتاه مدت از طریق اهداف بلند مدت سازمان(اصلاح فرهنگ اخلاقی) دنبال گردیده و محقق گردند.
تحلیل کیفی الگوی رفتاری کارشناسان امنیت اطلاعات در رویارویی با تهدیدات سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
419 - 457
حوزههای تخصصی:
هدف: همزمان با تحولات قرن بیستم و فرایند جهانی شدن در عصر حاضر، فناوری اطلاعات و ارتباطات، امکان ظهور جامعه شبکه ای را فراهم آورده است. جهان جدید به صورت شبکه ای درآمده که بافت اصلی آن را اطلاعات و نظام ارتباطات الکترونیک تشکیل می دهد. تغییر ماهیت مراودات اجتماعی به شکل جوامع مجازی، باعث پیدایش نوعی ناامنی اجتماعی و جرایم و بزهکاری های جدید در فضاهای مجازی شده است. به تدریج با گسترش فناوری اطلاعاتی و ارتباطی، به ویژه اینترنت و متعاقباً گسترش نوع تهدیدات و مخاطرات مرتبط با آن، مفاهیم امنیت اطلاعات، امنیت سیستم های اطلاعاتی و امنیت سایبری نیز توسعه یافت. همانگونه که در جنگ، به سربازان رفتار صحیح مقابله با انواع خطرها را آموزش می دهند، دنیای اطلاعات با وجود هکرها و حملات سایبری، یک میدان جنگ واقعی است و کارشناسان امنیت اطلاعات می بایست همانند یک سرباز خبره، رفتار صحیح مقابله با حملات سایبری را بشناسند. پژوهش کاربردی- توسعه ای حاضر، با رویکرد رسیدن به شاخص های اساسی برای طراحی الگوی رفتاری صحیح کارشناسان امنیت اطلاعات در مواجه با تهدیدات سایبری انجام شده است.
روش: در این پژوهش با هدف و رویکرد کاربردی- توسعه ای، به کمک روش فراترکیب و کیفی- کمّی (متوالی- اکتشافی)، ابتدا به روش کتابخانه ای، از 270 منبع اولیه، 112 منبع غربال شده و به عنوان محور کار قرار گرفت، و به منظور شناسایی مؤلفه های امنیت سیستم های اطلاعاتی، از تکنیک هفت مرحله ای باروسو و ساندلوسکی(2007) استفاده شده است. 142 شاخص از اسناد غربال شده احصاء گردید و پس از خوشه بندی شاخص ها به کمک نرم افزار رپید ماینر، ابعاد و مولفه های پژوهش مشتمل بر 5 بعد و 17 مؤلفه استخراج شد. سپس به کمک روش دلفی دومرحله ای، با استفاده از دو گروه 15 نفره از خبرگان، سؤالات، ارزش سنجی و روایی سنجی شده و پس از اتمام بخش کیفی، وارد مرحله کمّی یا اکتشافی شده و یک دعوتنامه و پرسش نامه با 125 شاخص تأیید شده، آماده گردید و برای 156 کارشناس امنیت اطلاعات ارسال شد. با دریافت 111 پرسش نامه کامل، به دلیل اینکه مطابق رابطه کوکران، حداقل حجم جامعه آماری برابر 111 نفر است، جمع آوری پرسش نامه ها پایان یافت و فرایند تحلیل به کمک نرم افزارهای اس.پی.اس.اس. و متلب آغاز شد.
یافته ها: در این پژوهش بعد «تهدیدات امنیتی» با وزن 0.983 بالاترین وزن بار عاملی را از بین سایر ابعاد داشته و مؤلفه «خسارت های غیرعمدی» از میان سایر مولفه های بعد «تهدیدات امنیتی»، بالاترین وزن را داشته است. «آسیب پذیری های امنیتی» با وزن بار عاملی 0.979 رتبه دوم، «عوامل فرایندی» با وزن بار عاملی 0.975، رتبه سوم، بعد «عوامل انسانی» با وزن بار عاملی 0.970 رتبه چهارم، و در نهایت بعد «عوامل فنی» با وزن بار عاملی 0.920 رتبه آخر را به خود اختصاص داده است. باوجود اینکه بعد «عوامل فنی» در مجموع پایین ترین امتیاز و وزن دهی را کسب کرده است؛ ولی در همین بعد، بالاترین وزن بار عاملی را مولفه های «رمزنگاری» و «تجهیزات» با امتیاز 0.978 به خود اختصاص داده و پایین ترین امتیاز را مولفه های «پایش» با وزن 0.88 و «برنامه ریزی» با وزن 0.84 به خود اختصاص داده است.
نتیجه گیری: برخلاف پنداشت اکثر شرکت های داده محور مبنی بر اینکه بعد «عوامل فنی» را رتبه اول در امنیت اطلاعات می پندارند؛ ولی از نتایج به دست آمده این پنداشت نقض گردید و اهمیت الگوی رفتاری کارشناسان امنیت اطلاعات احراز شد که ناشی از قوانین، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی و آموزش است. در نهایت، به کمک وزن مؤلفه ها و شاخص های به دست آمده، پس از رتبه بندی و اولویت بندی مولفه ها و مشخصه ها، پیشنهاد هایی برای اصلاح الگوی رفتاری کارشناسان امنیت اطلاعات ارائه شد.
عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در صنعت بانکداری با استفاده از فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برای کسب موفقیت در هر سازمانی، توجه به عملکرد شغلی امری ضروری است. عوامل مختلفی در عملکرد شغلی کارکنان موثر است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در صنعت بانکداری انجام شده است. شناسایی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش می تواند چراغی برای راهبری طرح های مدیریت دانش باشد.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع مرتبط با عوامل حیاتی مدیریت دانش مشتمل بر 102 مقاله، کتاب و پایان نامه از منابع معتبر داخلی و خارجی منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی در بازه زمانی 1400-1380 شمسی و 2000 تا 2020 میلادی است. با در نظر گرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش، منابع اولیه غربال گردیده و تعداد 102 منبع انتخاب و کدگذاری روی مفاهیم مستخرج از آن ها انجام شد.
یافته ها: براساس نتایج مرور نظام مند با رویکرد فراترکیب، تعداد هفت مقوله (رهبری، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، منابع انسانی، آموزش، پایش-ارزیابی و سنجش، زیرساخت فناوری اطلاعات)، 18 مفهوم و 114 کد برای 18 مفهوم استخراج شده به عنوان عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش شناسائی شدند. به منظور سنجش پایایی و کنترل کیفیت، از روش کاپا استفاده شد و مقدار شاخص کاپا برای عوامل تشکیل دهنده و حیاتی موفقیت مدیریت دانش محاسبه شد که در سطح توافق عالی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: بر طبق مطالعات پیشین، به ترتیب عوامل مربوط به رهبری و حمایت مدیران ارشد و فرهنگ سازمانی جزو مهم ترین عوامل موفقیت هستند. عواملی همچون مدیریت منابع انسانی، تأمین مسائل انگیزشی کارکنان، ساختار سازمانی، آموزش، پایش و ارزیابی و فناوری اطلاعات در رتبه های پایین تر قرار دارند.