فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۸۲۰ مورد.
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹)
173 - 195
حوزههای تخصصی:
کاربست شایسته سالاری در ارتقای سازمان و بالا رفتن کارایی و اثربخشی (بهره وری) آن، یکی از ضروریات و دغدغه های سازمان های امروزی است. توجه به این مهم که در مجموعه عوامل تأثیرگذار بر انجام موفق یک فعالیت پژوهشی تیمی، "مدیر تیم پژوهش" نقش محوری و تعیین کننده ای را به عهده دارد، سبب گردید که تحقیقی با هدف"تدوین الگوی شایستگی مدیر تیم های پژوهشی (مورد مطالعه: یکی از مراکز مطالعات راهبردی نظامی)" انجام گردد. این تحقیق از لحاظ نوع، توسعه ای - کاربردی و از نظر روش انجام تحقیق، آمیخته (کمی و کیفی) می باشد. جامعه آماری این تحقیق از مدیران تیم های پژوهشی موفق، مدیران و کارکنان مرتبط با آنان در این مرکز مطالعات راهبردی نظامی و به روش نمونه گیری گلوله برفی و ابزار مصاحبه می باشد. نتایج تحقیق نیز ارائه دهنده ی الگویی در سه بعد با ترتیب اولویت 1- شایستگی های دانشی (شامل مولفه های: دانش مدیریتی، دانش پژوهش علمی، دانش نظامی، دانش موضوع پژوهش) 2- شایستگی های عملکردی (شامل مولفه های: نقش مستقیم، نقش نظارتی) 3- شایستگی های شناختی – رفتاری (شامل مولفه های: فردی، ارزشی) و در مجموع با احصاء 41 شاخص می باشد. پیشنهاد مطروحه در این تحقیق نیز، بهره گیری از نتایج حاصله در راستای شناخت، ارزیابی، رتبه بندی و توانمندسازی مدیران تیم های پژوهشی در مرکز مطالعات راهبردی نظامی مورد نظر می باشد.
برنامه ریزی راهبردی توسعه مشارکت اقتصادی در مدیریت شهری کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
87 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف برنامه ریزی راهبردی توسعه مشارکت اقتصادی در مدیریت شهری کلان شهر اهواز تدوین شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای و به لحاظ نوع، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق با روش اسنادی، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش، 30 نفر از کارشناسان و خبرگان حوزه سرمایه گذاری و مشارکت است که با توجه به تعداد محدود، همه افراد جزء نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره دیمتل فازی و با تلفیق آن در مدل SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که راهبردهای: مطالعه آسیب شناسی در حوزه سرمایه گذاری شهرداری اهواز؛ طراحی و ارائه بسته های سرمایه گذاری؛ افزایش تعامل مثبت با دستگاه های اجرایی و بسترسازی لازم با مشارکت سایر دستگاه های ذی صلاح جهت ارتقاء خدمات و انجام وظایفی که بر اساس قوانین، مقررات و دستورالعمل ها به شهرداری واگذار شده است؛ پیش بینی نظام تشویقی برای کاهش ریسک پروژه ها؛ تهیه کاداستر و GIS؛ طراحی بانک اطلاعات سرمایه گذاران و پروژه های شهری؛ تشکیل کارگروه تسهیل سرمایه گذاری با مشارکت دستگاه های مرتبط با دبیری شهرداری؛ و شناسایی ظرفیت های سرمایه گذاری مرتبط با وظایف ذاتی شهرداری به ترتیب جزء اولویت دار ترین راهبردها در توسعه مشارکت های اقتصادی در مدیریت شهری کلان شهر اهواز هستند.
بررسی تأثیر عوامل دوسوتوان بر چابکی بازاریابی بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
47 - 70
حوزههای تخصصی:
در کمتر مطالعه ای عوامل مؤثر بر شکل گیری چابکی بازاریابی بین الملل مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، استفاده از تعریف دوسوتوانی ظرفیت محور (برنامه ریزی بازاریابی و حفظ انعطاف پذیری) و ستاده محور (چابکی فرایندی و سابقه کارآفرینی) بنا بر تحقیقات پیشین و بررسی اثرگذاری آن ها بر روی چابکی بازاریابی بین الملل است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر روش، توصیفی پیمایشی است که به صورت کمی و با توزیع پرسشنامه به روش غیراحتمالی در دسترس در میان کارآفرینان و صادرکنندگان فعال انجام شده است. تعداد 201 پرسشنامه با نرم افزار اموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که در مقایسه میان دوسوتوانی ظرفیت محور و ستاده محور، با این که هر دو بر چابکی بازاریابی بین الملل تأثیر مثبت و معنادار دارند، اما میزان تأثیرگذاری دوسوتوانی ظرفیت محور بسیار بیشتر است. در مقایسه تأثیرگذاری مستقل ابعاد دوسوتوانی ها بر چابکی بازاریابی بین الملل، برنامه ریزی بازاریابی، حفظ انعطاف پذیری و چابکی فرآیندی بیشترین تا کمترین تأثیر را بر چابکی بازاریابی بین الملل داشته و سابقه کارآفرینی تأثیر معنادار بر چابکی بازاریابی بین الملل نداشت. از طرف دیگر افزایش تأثیرگذاری حفظ انعطاف پذیری بر چابکی بازاریابی بین الملل نسبت به برنامه ریزی بازاریابی و تفاوت این نتیجه با تحقیقات قبلی می تواند نشان از آن داشته باشد که بازارهای جهانی با توجه به اتفاقاتی که در طی چند سال اخیر برای جهان افتاده است، نیاز به انعطاف پذیری را بیشتر از قبل احساس می کنند.
شناسایی و تحلیل ابعاد و شاخص های توسعه شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
167 - 196
حوزههای تخصصی:
محققان در سراسر جهان در حال بررسی چگونگی استفاده از فناوری های نوین برای توسعه خدمات جدید به ساکنان شهرهای جهان هستند. این تحقیق با استفاده از روش فراترکیب، یافته های مطالعات حوزه شهر هوشمند را به صورت نظام مند بررسی می کند و بر اساس کدهای شناسایی شده، ابعاد و شاخص های شهر هوشمند را معرفی می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین و دسته بندی ابعاد و شاخص های توسعه شهر هوشمند است. روش پژوهش در دسته مطالعات توصیفی گردآوری اطلاعات به روش مرور سیستماتیک می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مقالات پژوهشی مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی منتخب در بازه زمانی سال 2000 تا 2021 است. نمونه گیری پس از غربال مقالات، صورت گرفت و 106 مقاله انتخاب شد. با مطالعه متن کامل مقالات، کدگذاری انجام و مقوله ها دسته بندی شدند. به جهت ارزیابی اعتبار مقالات از معیار CASP استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل در 8 بعد اقتصاد، محیط زیست، حاکمیت، پویایی، انرژی، زندگی، فناوری و مردم هوشمند و 75 شاخص دسته بندی شدند. یافته های این مطالعه در جهت دهی مطالعات آتی کشور ایران، به سمت برنامه های توسعه پایدار برای پیاده سازی شهرهای هوشمند با تمرکز بر عوامل حیاتی موفقیت که کشورهای در حال توسعه را قادر به دستیابی به پیشرفت و توسعه می نماید، کمک می کند. پژوهش انجام شده با معرفی شاخص های مؤثر بر روند توسعه شهر هوشمند، به ویژه در شاخص هایی که عموماً عوامل اصلی تصمیم گیری در مورد توسعه شهر هستند، می تواند مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.
آسیب شناسی پوشش اتکایی بیمه زندگی و رتبه بندی عوامل موثر بر عدم احساس نیاز به خرید آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
137 - 158
حوزههای تخصصی:
بیمه اتکایی، ابزار اصلی مدیریت خطر و سرمایه در دسترس بیمه گران است. هدف این تحقیق، بررسی وضعیت موجود، آسیب شناسی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف عملکرد بیمه اتکایی زندگی در ایران است. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته، به شناسایی عوامل موثر بر عدم احساس نیاز به خرید پوشش اتکایی زندگی شرکت های بیمه در ایران پرداخته شد و سپس با استفاده از مدل آنتروپی شانون، وزن دهی آن ها صورت گرفت. علاوه بر این، بر اساس یافته های تحقیق، ماتریس SWOT پوشش اتکایی بیمه های زندگی ترسیم شد. نتایج نشان داد که به ترتیب، ناکارآمد بودن سیستم ها، پایین بودن ضریب خسارت، پیچیدگی محاسبات، محدودیت های ایجادی قوانین و مقررات و ماهیت بلندمدت بیمه های زندگی از مهمترین عوامل موثر بر عدم احساس نیاز به خرید پوشش اتکایی زندگی است. پیشنهاد می شود شرکت های بیمه و بیمه مرکزی ایران در راستای اصلاح سیستم های نرم افزاری مورد نیاز برای انجام محاسبات نظام مند بیمه گران اتکایی، اقدامات لازم را انجام دهند تا امکان ارائه پوشش بیمه گران به راحتی فراهم شود. همچنین برگزاری دوره های پیوسته آموزشی جهت آشنایی مدیران اتکایی با پیچیدگی ها و مشخصات فنی این محصولات و به روز رسانی دانش ایشان پیشنهاد می شود. علاوه بر این، به دلیل ماهیت بلندمدت و سهم بالای بیمه های زندگی اندوخته دار از سبد بیمه های زندگی در شرکت های بیمه، خرید بیمه اتکایی یکی از روش های کنترل خطر پیشنهاد می شود.
شناسایی چالش های شرکت ایران خودرو در دوران پاندمی کووید 19 و استراتژی های شرکت برای مقابله با چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
271 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی چالش های شرکت ایران خودرو در دوران پاندمی کووید 19 و استراتژی های شرکت برای مقابله با چالش ها با رویکرد آمیخته است. رویکرد به کار رفته در پژوهش حاضر، آمیخته از نوع اکتشافی و استراتژی به کار رفته در بخش کیفی، تحلیل تم و در بخش کمی، توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه بخش کیفی متشکل از خبرگان موضوع بوده که تعداد 19 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. جامعه آماری بخش کمی نیز متشکل از 405 نفر از روسا، سرپرستان، مدیران ارشد و میانی شرکت ایران خودرو بوده اند. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند قضاوتی و گلوله برفی و در بخش کمی به صورت دردسترس صورت پذیرفته است. در بخش کیفی، تعداد 29 چالش در چهار دسته کلی چالش های اقتصادی، چالش های سازمانی، چالش های مدیریتی، و چالش های نیروی انسانی، و تعداد 34 استراتژی مدیریت بحران در پنج دسته کلی اقدامات پیشگیرانه و حمایتی؛ اقدامات در حوزه بازاریابی و فروش؛ اقدامات در حوزه زنجیره تامین مواد؛ مدیریت منابع و مصارف و تفکر استراتژیک و کارآفرینانه به همراه زیرمجموعه های مرتبط شناسایی گردید. در بخش کمی، پرسشنامه متشکل از چالش ها و استراتژی های مدیریت بحران مورد تحلیل عاملی تاییدی قرار گرفتند.
جایگاه مدل کانو و کاربردهای آن در طراحی و تولید فرش دستباف با تاکید بر فرش تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
257 - 286
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف به عنوان یکی از اصلی ترین و مهم ترین صنایع فرهنگی و اقتصادی ایران است. که جهت حفظ جایگاه خود در بازار های داخلی و جهانی نیازمند روش های نوین در بازاریابی، سلیقه یابی و طراحی است. یکی از مدل های کاربردی برای شناخت نیاز های مشتریان مدل کانو است که نیازها و همین طور انتظارات مشتریان را در سه دسته اساسی، عملکردی و جذاب طبقه بندی می نماید . این تحقیق با بررسی کاربرد مدل کانو در طراحی و تولید فرش صورت گرفته است. روش تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی بوده و از طریق مطالعات میدانی و مصاحبه با 34 نفر از فعالان حوزه فرش در بازار تبریز (خریداران، فروشندگان، تولیدکنندگان و طراحان) داده های مورد نیاز جمع آوری گردیده است. نتایج بیانگر این است که ویژگی های اساسی مانند کیفیت مواد اولیه، شناسنامه فرش و استحکام بافت دارای نقش بسیار مهمی در جلوگیری از نارضایتی مشتریان داراست، ویژگی های عملکردی همچون تناسب و هماهنگی رنگ بندی یا دکوراسیون مدرن و پرداخت زیبا تاثیر کاملا مستقیم بر سطح رضایت مشتریان دارد، ویژگی های جذاب امکان سفارشی سازی و یا داستان دار کردن طراحی منجر به ایجاد تمایز و مزیت رقابتی در بازار می شود. یافته ها حاکی از آن است که استفاده از مدل کانو در فرایند طراحی و تولید فرش موجب افزایش رضایت مشتریان، بهینه سازی فرایند تولید و در نهایت بهبود جایگاه فرش ایرانی در بازار بین المللی شود، نوآوری این پژوهش در تلفیق داده های میدانی بازار فرش تبریز بر مبنای ساختار نظری کانو و ارائه چارچوبی عملیاتی برای طراحی و تولید فرش دستباف مبتنی بر نیازهای واقعی مشتریان می باشد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل دانشگاه سبز در آموزش عالی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
161 - 202
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل دانشگاه سبز در آموزش عالی کشور عراق انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده رویکردی کیفی است. دادهای این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران و اساتید آموزش عالی کشور عراق گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها داده بنیاد(کدگذاری باز، کدگذاری محوری کدگذاری انتخابی) است. پس از احصاء نتایج، دادهای پژوهش در قالب مدل استراوس و کوربین در شش بعد پدیده محوری، شرایط علی، عوامل زمینه ای و مداخله گر، راهبرها و پیامدها دسته بندی شدند. مطابق نتایج پژوهش ابعاد نهایی عبارتند از: مقوله محوری(موسسات و سازمان های آموزشی و پژوهشی آموزش عالی کشور، سیاست های هدفمند دانشگاه سبز برای توسعه اکوسیستم های هوشمند، شکل گیری رویکرد خلاقانه)؛ شرایط علّی(اشاعه آموزش سبز و دانش و نگرش در موسسات آموزش عالی، نهادینه کردن فرهنگ دانشگاه سبز و ارزش ها و باورهای اخلاقی و احترام، زیرساخت های محیط زیست برای تغییرات اقلیمی و پیشگیری از آلودگی)؛ راهبرد ها(فناوری هوش مصنوعی و تکنیک های مدرن روز ، همکاری و مشارکت،کشوری منطقه ای، بین بخشی و بین المللی با کمیته های مسئول دانشگاه سبز)؛ شرایط زمینه ای(اصلاح مقررارت و دستورالعمل ها و بازنگری در چشم اندازها و ماموریت، پایش زیست محیطی فعالیت های دانشگاه سبز)؛ شرایط مداخله گر(رسانه ها و مطبوعات، جامعه مدنی و گروه های سبز، تضادهای ژئوپلیتیکی منطقه ای)؛ پیامد ها(آلودگی ناشی از چالش های زیستی وتهدیدی جدی منافع کشور).
پیشران ها و روندهای مؤثر بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب و کار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
341 - 365
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تحلیل ساختاری تأثیر متقابل روندها و پیشران های مؤثر بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب وکار ایران در افق 1410(ه.ش) انجام گرفته است. لذا در ابتدا از طریق پژوهش کتابخانه ای و بررسی منابع و مستندات در پیشینه موضوع، تعدادی از روندها شناسایی شد و در ادامه از طریق مصاحبه با خبرگان و پیاده سازی روش دلفی، تعدادی از روندهای کلیدی تعیین، پرسشنامه تحلیل اثرات متقاطع (میک مک) طراحی و با تشکیل پانل خبرگان متشکل از 9 نفر کارشناسان و صاحبنظران تکمیل شدند. با کمک نرم افزار میک مک، میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هر کدام از روندهای شناسایی شده، مورد ارزیابی قرار گرفت و بر این اساس متغیرهای کلیدی آینده ساز شناسایی شدند که روندهایی همچون کیفیت قوانین و مقررات، نظام حقوق و دستمزد در فضای کسب و کار ایران، معضلات فرهنگی تاریخی مانند فردگرایی، معنویت در محیط کار، تحریم های سیاسی و اقتصادی بین المللی، مداخله دولت در اقتصاد، تک بعدی بودن فرهنگ ایرانی، اقتصاد زیرزمینی، ضعف شایسته سالاری، عدم التزام به ارزش های اخلاقی، نبود قوانین مناسب در عرصه اقتصادی و بانکداری، پولشویی، کیفیت زندگی کاری، قاچاق، عدالت سازمانی در فضای کسب وکار ایران و بی انضباطی مالی بیشترین تأثیرگذاری را بر آینده اخلاق حرفه ای زیست بوم کسب وکار ایران دارند.
تحلیل هوشمندی رقابتی در کسب وکارهای مجازی با رویکرد اهمیت-عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
177 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله تحلیل هوشمندی رقابتی در کسب وکارهای مجازی است. این مطالعه از نظر هدف، پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی- مقطعی است. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی اساتید بازاریابی و مدیران اتحادیه کشوری کسب وکارهای مجازی است که با روش نمونه گیری نظری 21 نفر از آنها انتخاب شدند. حجم نمونه بخش کمّی نیز با فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید و نمونه گیری با روش خوشه ای-تصادفی انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی مطابق روش نظریه داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا است و در بخش کمّی از روش تحلیل اهمیت-عملکرد با نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد براساس الگوی پژوهش، شرایط علّی (هوش سازمانی، مشتری مداری و سیاست های رقابتی) بر پدیده محوری (هوشمندی رقابتی) تاثیر می گذارند. در این رابطه زیرساخت های هوشمند، زمینه و بستر لازم را فراهم می آورند و شدت رقابت نیز شرایط مداخله گر شناخته شد. مولفه های مذکور بر راهبردها و اقدامات (استراتژی بازاریابی هوشمند) اثر گذاشته و در نهایت به پیامدهایی نظیر مشارکت مشتریان، بهبود تجربه مشتریان و مزیت رقابتی پایدار منجر می شوند.
تأملی در بنیان های نظری جنگ شناختی بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸)
71 - 118
حوزههای تخصصی:
جنگ شناختی محصول ادغام و تلاقی فناوری های نوظهوری است که به دنبال تغییر محاسبات ذهنی است. این جنگ دارای ابعاد و سطوح گوناگونی است که تحلیل هر یک از آنها می تواند به شناخت نسبی از آن کمک کند. در همین راستا، هدف این مقاله، واکاوی بنیان های نظری جنگ شناختی به منظور درک ابعاد و لایه های گوناگون آن است. تحقیق از نوع فراترکیب است که از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده کرده است. در اولین گام پس از شناسایی و تعیین موضوع (جنگ شناختی)، پرسش های پژوهش مشخص شد و سپس مرور نظام مند ادبیات آغاز شد. منابع یافت شده از نظر عنوان، چکیده و متن بررسی شد و مقالات و گزارش های غیرمرتبط حذف شدند. ابتدا 78 منبع شناسایی شد و سپس در چهار مرحله و با حذف منابع غیرمرتبط، تعداد 22 منبع معتبر بین سال های 2022 تا 2024 تحلیل و محورهای مرتبط با جنگ شناختی و انواع روش های تحقیق در این حوزه در قالب جداول آماری استخراج شد. بر اساس یافته ها، پایه های نظری جنگ شناختی شامل: علوم اجتماعی، علوم رفتاری و مداخلات روان شناختی، علوم اعصاب شناختی، فناوری های نوظهور، پردازش اطلاعات در تصمیم گیری، گروه سازی انسان- ماشین، آموزش جنگ شناختی، بنیان های حقوقی، علوم انسانی، سیاست/ ژئوپلیتیک/ رسانه و قلمرو انسان (علوم اعصاب) است. همچنین بر اساس یافته ها، در بیشتر مقالات از روش تحقیق توصیفی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که جنگ شناختی، پدیده ای بین رشته ای است که فناوری های جدید ازجمله هوش مصنوعی، کاربرد زیادی در این جنگ دارد.
ارائه الگویی برای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه (جامعه آماری: کشور تاجیکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه صورت گرفت.نوع پژوهش به لحاظ نوع داده آمیخته متوالی با رویکرد اکتشافی بود که به لحاظ ماهیت در بخش کیفی شامل مراحل فراترکیب/دلفی و در بخش کمی توصیفی با مراحل پیمایشی/همبستگی بود. جامعه آماری در بخش کیفی و مرحله فراترکیب کلیه مبانی نظری و پیشینه مرتبط پایگاه های داده داخلی و خارجی و در مرحله دلفی 20 مشارکت کننده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند؛ همچنین در بخش کمی جامعه آماری کلیه کارکنان و مدیران شرکت های تجاری ایران در بخش صادرات بین الملل بودند که 207 پاسخ دهنده با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش گرداوری داده ها در بخش کیفی و مرحله فراترکیب مرور سیستماتیک ادبیات و در مرحله دلفی کاربرگ بود و همچنین در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته 78 گویه ای برگرفته از بخش کیفی برای اعتبار درونی و پرسشنامه 34 گویه ای برای سنجش اعتبار مدل بود. در بخش کیفی و در هردو مرحله و همین طور در بخش کمی روایی و پایایی موردبررسی قرار گرفت که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزارهای پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی و مرحله فراترکیب، تحلیل سیستماتیک و در مرحله دلفی ضریب توافق کندال بود و در بخش کمی نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی، با نرم افزارهای Maxqda-V2018، Spss-V23 و Smart Pls-V3 بود. یافته ها نشان داد، عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه شامل ابعاد چابکی استراتژی با مؤلفه های چابکی استراتژی (استراتژی بازاریابی، برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت ریسک)(6 شاخص) و چابکی فرآیند تولید (6 شاخص)؛ چابکی محیط (تحلیل بازار، رقابت و جایگاه یابی، شناسایی فرصت های بازار) (6 شاخص)، قانونی (قوانین توسعه اقتصادی، قوانین دسترسی به منابع مالی، قوانین تحولات اقتصادی جهانی)(4 شاخص) و تکنولوژیکی (3 شاخص) و درنهایت فرهنگی (3) موردسنجش قرار گرفت که یافته ها بیانگر اعتبار مناسب مدل بود.
بررسی تاثیر هوش مصنوعی، نوآوری محصول و نوآوری فرآیند بر عملکرد شرکت ها، با توجه به نقش تعدیل گری حمایت رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
287 - 294
حوزههای تخصصی:
امروزه پیشرفت های فناوری باعث افزایش تصاعدی ظرفیت و سرعت محاسباتی رایانه ها و همچنین توسعه نرم افزارهای آماری شده است. مصرف کنندگان با بهره گیری از خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی، تجارب سریع تر و بهتری را کسب می کنند و انتظاراتشان از کیفیت خدمات ارائه دهندگان افزایش می یابد. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز بررسی تاثیر هوش مصنوعی، نوآوری محصول و نوآوری فرآیند بر عملکرد شرکت ها، با توجه به نقش تعدیل گری حمایت رهبری می باشد. روش تحقیق پژوهش کاربردی از نوع توصیفی - پیمایشی است و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS استفاده شد. بدین ترتیب که ابتدا پایایی و روایی ابزار اندازه گیری بررسی و تأیید شد؛ سپس اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها تحلیل گردید. جامعه آماری پژوهش نیز شامل شرکت های کوچک و متوسط فعال تهران در حوزه های مختلف صنعتی بوده و داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از فناوری های هوش مصنوعی و تقویت نوآوری ها می تواند نقش کلیدی در بهبود عملکرد شرکت ها داشته باشد. همچنین، حمایت متعادل رهبری می تواند تأثیر مثبتی در تسهیل فرآیندهای سازمانی ایجاد نماید.در نهایت، این مطالعه نشان می دهد که حمایت رهبری نقش مهمی در تقویت و افزایش اثرگذاری عوامل کلیدی دارد. رهبری موثر، با ترغیب و راهنمایی مناسب، ارزش افزوده عوامل فوق را به طور قابل توجهی بالا می برد. بنابراین، توسعه مهارت های رهبری و فرهنگ حمایتی در سازمان ها ضروری است.
راهبردهای مدیریت هوشمند منابع انسانی ورزشی در بهبود سلامت روان و عملکرد حرفه ای ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
477 - 504
حوزههای تخصصی:
ورزشکاران حرفه ای به دلیل ماهیت رقابتی ورزش حرفه ای، همواره در معرض انواع فشارهای روانی قرار دارند. این فشارهای روانی می تواند بر عملکرد و سلامت روان آنها تاثیر منفی بگذارد. بنابراین، ورزشکاران حرفه ای نیازمند مدیریت ویژه ای برای حفظ سلامت روان خود هستند. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدل عوامل موثر در مدیریت سلامت روان ورزشکاران حرفه ای است. روش پژوهش، کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 15 خبره بوده است. خبرگان شامل صاحب نظران علمی و فضای دانشگاهی، صاحب نظران فنی و همچنین صاحب نظران اجرایی و فضای سازمانی بودند. نمونه گیری به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی صورت گرفت. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام پذیرفت. جهت بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج کیفی در تحقیق حاضر از معیارهای ارزشیابی لینکلن و گابا (1985) شامل معیارهای اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که این مدل از 3 بعد عوامل روانشناختی (فشار رقابتی، پشتیبانی اجتماعی، مشاوره روانشناختی)، مدیریت شخصی (تنوع در فعالیت های روزانه، مدیریت زمان، توازن مناسب بین کار و استراحت) و توسعه مهارت ها (آموزش مهارت های مذاکره، آموزش مهارت های حل مسائل) تشکیل شده است. در نتیجه، این مدل به عنوان یک ابزار تدابیر پیشگیرانه و موثر در مدیریت سلامت روان ورزشکاران حرفه ای مطرح می شود، که می تواند به توسعه استراتژی های مدیریتی و آموزشی در این حوزه کمک نماید.
شناسائی محورهای تدوین خط مشی های منابع انسانی توسعه گرا مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و مسئولیت اجتماعی در صنعت بانکداری ایران با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسائی محورهای تدوین خط مشی توسعه منابع انسانی مبتنی بر ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی در صنعت بانکداری ایران به روش کیفی انجام شده است. اجرای بخش کیفی این پژوهش در دو مرحله مرور سیستماتیک و مصاحبه با خبرگان صورت پذیرفته است روش تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون می باشد. ابزار گردآوری داده ها از نوع فیش برداری و مصاحبه است. جامعه آماری در ابتدا منابع و مستندات علمی مرتبط و منتخب و در مرحله دوم نخبگان صنعت بانکداری ایران و اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه مدیریتی هستند که به روش هدفمند معیارمحور انتخاب گردیدند. در این پژوهش در گام اول ،پس از مطالعه متن 80 منبع منتخب، نسبت به تلخیص و استخراج مفاهیم مرتبط با موضوع پژوهش از متن منابع و پژوهش های کمی و کیفی در ادبیات تحقیق اقدام گردید. در مرحله دوم پژوهش ، شناسائی و استخراج مفاهیم معنادار از متن مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شده است. در مرحله سوم پژوهش، مضامین اولیه شناسائی شده از مفاهیم مربوط به ادبیات پژوهش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با یکدیگر ادغام ، در مجموع تعداد 463 مضمون اولیه شناسائی گردید. به دلیل تعداد تکرار برخی از مضامین اولیه شناسائی شده ، همپوشانی بر پایه قرابت مفهومی و یا مشابهت معنائی با مضامین حاصل از ادبیات تحقیق و یا مصاحبه های قبلی انجام شده ، تعداد61 مضمون اولیه از مجموع 463 مضمون اولیه شناسائی شده حذف و در نهایت تعداد 402مضمون اولیه شناسائی گردید. در مرحله چهارم پژوهش مضامین اولیه در قالب 96 مضمون پایه دسته بندی و با لحاظ ارتباط معنایی مضامین پایه و نظرات خبرگان تعدا 29 مضمون سازنده(مولفه اصلی) شناسائی گردید . در مرحله پنجم پژوهش ، تعداد 29 مولفه شناسائی شده درقالب 4 بعد احصاء ودسته بندی و نام گذاری دقیق شدند. در نهایت با توجه به ماهیت توسعه ای ، فرآیندی و یا اجرائی هربعد ، ابعاد مذکور در قالب 2 مضمون فراگیر شناسائی ، دسته بندی و استخراج گردیدند. مطابق نتایج به دست آمده پژوهش ، ابعاد : 1-رهبری و حکمرانی مبتنی بر ارزش ها و مسئولیت اجتماعی ، 2-رویکردهای تکاملی و آینده نگر در حوزه HRMو CSR ، 3-تقویت تعامل و مشارکت اجتماعی در حوزه CSR ، 4-جذب، استخدام و آموزش کارکنان بر مبنای ارزش ها و CSR ؛ در قالب 2 تم فراگیر محورهای راهبردی و محورهای عملیاتی بایستی در تدوین خط مشی هایHR توسعه گرای نظام بانکداری ایران لحاظ گردند .
اعتبارسنجی مدل سطح نظارت خارجی بر رابطه بین تعیین هویت شریک حسابرسی و کیفیت حسابرسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
505 - 536
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق اعتبارسنجی مدل سطح نظارت خارجی بر رابطه بین تعیین هویت شریک حسابرسی و کیفیت حسابرسی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. ابزارگردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری این تحقیق را 690 نفر از مدیران و کارکنان موسسات حسابرسی در ایران تشکیل داده است. بر اساس فرمول، 368 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. برای آزمون فرضیه های بیان شده در مطالعه استفاده شد. روش تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار smart.PLS بوده است. نتایج نشان داد هویت حرفه ای شریک حسابرسی بر کیفیت حسابرسی تاثیر معناداری دارد. هویت سازمانی شریک حسابرسی بر کیفیت حسابرسی تاثیر معناداری دارد. سطح نظارت خارجی بر کیفیت حسابرسی تاثیر معناداری دارد. سطح نظارت خارجی بر رابطه بین تعیین هویت شریک حسابرسی و کیفیت حسابرسی تاثیر معناداری دارد.
توسعه چارچوب استراتژیک تحول دیجیتال مبتنی بر فناوری های صنعت 4 برای ارتقای پایداری و رقابت پذیری جهانی تولید دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
203 - 256
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف «توسعه چارچوب استراتژیک تحول دیجیتال مبتنی بر فناوری های صنعت 4 برای ارتقای پایداری و رقابت پذیری جهانی تولید دارویی» انجام شده است. صنعت داروسازی در مواجهه با رقابت شدید بین المللی، الزامات زیست محیطی فزاینده و ضرورت نوآوری مستمر، نیازمند راهبردی منسجم برای بهره گیری از قابلیت های تحول دیجیتال است. به کارگیری فناوری هایی چون اینترنت اشیاء صنعتی، هوش مصنوعی و تحلیلات داده های کلان می تواند فرآیندهای تولید را هوشمند کرده، کارایی منابع را ارتقا دهد و آثار زیست محیطی را کاهش دهد؛ با این حال، تلفیق مؤثر این فناوری ها با اصول پایداری مستلزم شناخت عمیق از عوامل مؤثر و روابط میان آن هاست.این تحقیق به صورت کیفی و با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت. داده های لازم از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۵ صاحب نظرِ کلیدی شامل مدیران زنجیره تأمین و تولید در شرکت های دارویی، کارشناسان تحول دیجیتال و اساتید دانشگاه گردآوری شد. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبار نتایج از طریق بازبینی اعضا و مثلث سازی منابع داده تضمین شد.مدل نهایی، شش بُعد اصلی را برای استقرار موفق تحول دیجیتالِ پایدار در صنعت داروسازی شناسایی می کند: (۱) چشم انداز و رهبری پایدار، (۲) زیرساخت هوشمند و یکپارچه فناوری، (۳) نوآوری چابک محصول و فرایند، (۴) مدیریت چرخه عمر منابع و محیط زیست، (۵) حاکمیت داده و شفافیت زنجیره تأمین، و (۶) یادگیری و شایستگی دیجیتال. روابط علّی و زمینه ای میان این ابعاد نشان می دهد که رهبری متعهد به پایداری و سرمایه گذاری هدفمند در زیرساخت های هوشمند، پیش ران تحقق دیگر مؤلفه هاست و نهایتاً به مزیت رقابتی جهانی منجر می شود.یافته ها دلالت می کنند که رویکرد تحول دیجیتالِ پایدار، فراتر از پیاده سازی فناوری است و نیازمند تغییر پارادایم مدیریتی در کل اکوسیستم دارویی است. چارچوب ارائه شده می تواند به عنوان نقشه راهی عملی برای مدیران و سیاست گذاران به منظور طراحی برنامه های سرمایه گذاری، توسعه قابلیت ها و تنظیم مقررات حمایتی در جهت دستیابی به تولید دارویی پایدار و رقابت پذیر در مقیاس جهانی به کار رود.
بنیان شناسی کنترل های راهبردی با ارائه الگوی طراحی آن در نظام بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
295 - 336
حوزههای تخصصی:
تدوین، اجرا و کنترل استراتژیک سه مؤلفه کلیدی و به هم پیوسته در فرآیند مدیریت راهبردی هستند که هماهنگی و توازن میان آن ها برای موفقیت سازمان ها امری ضروری تلقی می شود. با این حال، شواهد موجود نشان می دهد که تنها حدود ۳۰ درصد از اهداف راهبردی در سازمان ها محقق می گردد که یکی از علل اصلی آن، عدم استقرار کامل و مؤثر نظام کنترل راهبردی است. هدف این پژوهش، شناسایی و تبیین ابعاد گوناگون کنترل های استراتژیک و تحلیل نحوه ایفای نقش آن ها در نظام بانکی کشور است. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیم ساختاریافته با مدیران ارشد و کارشناسان حوزه برنامه ریزی استراتژیک در بانک ها جمع آوری شده است. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل داده ها، هفت نوع کنترل راهبردی به عنوان مضامین اصلی نظام کنترل استراتژیک در بانک ها شناسایی گردید: کنترل تدوین استراتژی، کنترل اجرای استراتژی، کنترل ورودی–خروجی، کنترل فرااستراتژیک، کنترل فرایند استراتژیک، پایش استراتژیک و کنترل تبدیل استراتژی به اجرا. همچنین چهار بعد کلیدی شامل نوع بانک، نوع فعالیت، نوع مشتری و طول دوره مدیریت عالی سازمان، به عنوان عوامل تأثیرگذار بر نحوه اعمال کنترل ها استخراج شد. نتایج نشان می دهد که در نظام بانکی کشور، کنترل تدوین استراتژی، کنترل اجرای استراتژی و کنترل ورودی–خروجی، به ترتیب بیشترین سهم را در فرآیندهای کنترلی دارا هستند. این یافته ها می تواند زمینه ساز طراحی نظام کنترلی متناسب با ویژگی های ساختاری و محیطی بانک ها و بهبود عملکرد راهبردی آن ها باشد.
بررسی عوامل موثر در پذیرش بازاریابی شبکه های اجتماعی در گردشگری پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
557 - 612
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که گردشگری پزشکی به عنوان یکی از صنایع استراتژیک در اقتصاد سلامت ایران شناخته می شود، بهره گیری از ظرفیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی می تواند به جذب بیماران خارجی، بهبود تصویر برند ملی و ارتقای مزیت رقابتی مراکز درمانی منجر شود. با این حال، پذیرش این رویکرد دیجیتال در میان فعالان گردشگری سلامت کشور با چالش هایی همراه است که نیازمند مطالعه ای عمیق و بومی سازی شده است.پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش بازاریابی شبکه های اجتماعی در صنعت گردشگری پزشکی ایران انجام شده و به صورت کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون طراحی شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۵ نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران آژانس های مسافرتی درمان محور و مسئولان مراکز درمانی فعال در حوزه گردشگری پزشکی گردآوری شد.تحلیل یافته ها منجر به استخراج ۱۹۸ کد مفهومی اولیه گردید که در قالب ۲۶ مضمون سازمان دهنده و نهایتاً ۵ مضمون فراگیر دسته بندی شدند: «ماهیت شبکه های اجتماعی»، «ساختار سازمانی»، «فضای رقابت»، «محیط کلان کسب وکار ایران» و «ماهیت خاص صنعت گردشگری پزشکی». این عوامل نشان دادند که پذیرش بازاریابی شبکه های اجتماعی در این حوزه تابعی از تعامل چندبعدی بین ویژگی های فناوری، توانمندی های درون سازمانی و الزامات بیرونی است.نتایج این مرحله از پژوهش می تواند مبنایی برای طراحی مدل بومی پذیرش و نیز تدوین سیاست های کلان در راستای توسعه بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری پزشکی ایران قرار گیرد.
شناسایی و اولویت بندی مسائل راهبردی کشور در حوزه علم و فناوری کسب و کار(استارت آپی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
ارائه تصویری جامع از وضعیت استارت آپ ها در یک کشور، می تواند به برنامه ریزی مطلوب در این حوزه، کمک نماید. تاکنون تحقیق جامعی در این حوزه انجام نشده است .در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق کیفی و براساس نظرات خبرگان حوزه های فناوری و نوآوری، حکمرانی فناورانه، فناوری استارتاپها و اقتصاد به بررسی موضوع پرداخته شده است. در این راستا جایگاه علم و فناوری استارتاپی در اسناد بالادستی شامل فرمایشات مقام معظم رهبری، اصول قانون اساسی، سیاست های کلی و سند الگوی پایه اسلامی ایرانی و ... مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، شناسایی مسائل راهبردی و اولویت بندی آن است. در این راستا با استفاده از روش کیفی و بهره گیری از مصاحبه با 10 تن از خبرگان و مطالعه کتابخانه ای به شناسایی کدها(295 عدد) پرداخته شد و مسائل راهبردی استخراج شد. مسائل راهبردی بعد از انجام کدگذاری محوری احصا شدند که عبارتنداز: بسترسازی، چابک سازی، تعامل گرایی، نهادینه سازی، نیروی انسانی، نوآوری، کاربردسازی، سیاستگذاری، زیرساخت سازی، هماهنگ سازی، اعتمادسازی، آموزش، دسترس پذیری، انحصارگرایی، قانون محوری، امنیت محوری، فناوری محوری، حمایت گری و تامین مالی. سپس ظرفیت های بالفعل و بالقوه در این زمینه شناسایی شده و نهایتا با استفاده از روش تحقیق کمی(آزمون فریدمن) به رتبه بندی مسائل راهبردی پرداخته شده و اهم مسائل حوزه علم و فناوری در زمینه اقتصاد و کسب و کار و استارت آپ ها معرفی شدند. تهدیدات ناشی از تحریم های بین المللی و ضعف در برنامه ریزی مالی و ضعف اقتصادی با توجه به تورم حاکم من جمله مسائل مورد تاکید در تحلیل کیفی بودند. یافته های تحلیل کمی نیز نشان داد که در حوزه کسب و کارها از منظر اهمیت به ترتیب نوآوری، چابک سازی، کاربردسازی، زیرساخت سازی، سیاستگذاری، تعامل گرایی، بسترسازی، نیروی سازی و نهادینه سازی در رتبه های 1 تا 9 قرار می گیرند.