فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
کارکرد اصلی مسکن پاسخگویی به سبک زندگی انسان است و در دوران حاضر، در طراحی بیشتر مسکن ها به سلیقه و نیازهای ساکنان کمتر توجه می شود. در این پژوهش در راستای بررسی تأثیر سبک زندگی افراد بر وجوه کالبدی مسکن و پاسخ به پرسش «فضاهای نوین بر مبنای سبک زندگی معاصر چیست؟»، پرسشنامه ای براساس طیف لیکرت طراحی شده است. جامعه آماری 298 نفر از ساکنین منطقه 5 تبریز است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. در مرحله تجزیه وتحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار آماری spss و ترکیبی از آزمون t تک نمونه ای برای میزان تأثیرگذاری هر مؤلفه، آزمون فریدمن برای مقایسه مؤلفه ها و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع نمرات استفاده شده است. براساس تحلیل های انجام شده، بیشترین ضریب وابستگی بین سبک زندگی معاصر و مسکن به ترتیب شامل بعد زیست محیطی با ضریب 91/3، کالبدی 84/3، اجتماعی- فرهنگی 76/3، فردی 62/3 و اقتصادی 55/3 است. براساس یافته ها، مهم ترین زیرمؤلفه های ابعاد زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، فردی و اقتصادی به ترتیب مربوط به بهداشت محیطی، الگوی ساخت، امنیت، اهداف و سطح درآمد است. فضاهای نوین پیشنهادی در این پژوهش شامل، تصفیه آب مرکزی، لاندری مرکزی، لاندری واحدها، شوتینگ زباله، کارواش مکانیکی، فیلتر ورودی سرویس بهداشتی، طراحی فضای نگهبانی به دلیل کنترل ورود و خروج، تأمین دید به فضای بازی کودکان، ایجاد ارتباط بصری و فیزیکی بین حیاط های عمومی و نیمه عمومی محوطه، طراحی مسیر سلامت، سالن ورزشی و استخر پیشنهاد شده است.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
ملاحظاتی درباره دانشگاه پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه پژوهی و اندیشیدن پیرامون مسائل دانشگاه ایرانی امروز یکی از مهمترین ضروریات کشور در حوزه ی علم و آموزش و فرهنگ است. این مهم نمی تواند بدون وجه نظر به آرای دانشگاهیان، دانشگاه پژوهان و متفکران ایرانی میسر گردد. این مقاله ضمن نگاهی اجمالی به دانشگاه پژوهی در آرای پژوهندگان، غیبت متفکر ایرانی دکتر علی شریعتی در دانشگاه ایرانی را مورد تامل قرار داده به معدود آثاری که دانشگاهیان ایرانی در خصوص وی نگاشته اند اشاره می کند. یکی از کتاب هایی که سیدجواد طباطبایی فقید در سال های پایانی حیات خویش نگاشت عبارت است از "ملاحظاتی درباره دانشگاه". این مقاله بر آن است تا، ضمن ارج نهادن به نفس ملاحظاتی از این دست که دانشگاه را موضوعی برای اندیشیدن و تأمل قرار می دهند، امکان داوری در خصوص توفیق یا عدم توفیق طباطبایی در تدوین ملاحظات خویش درباره ی دانشگاه، بدون توقف بر پریشانی ها و پراکندگی های شکلی و صوری آن، و با وجه نظر به فاصله ی کاذبی که ایشان از شریعتی اتخاذ کرده است فراهم سازد. مدعای اصلی این مقاله علی رغم اذعان به ضرورت دانشگاه پژوهی در ایران تذکار به حضور شبح گون و پنهان و آشکار شریعتی در ملاحظات طباطبایی درباره ی دانشگاه می باشد. در این مقاله هم چنین تلاش می کند ذیل پروژه دانشگاه پژوهی مخاطب را در خصوص دانشگاه ایرانی و غیبت شریعتی به عنوان یکی از متفکران ایرانی در آن به اندیشه و تامل وادارد.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
پدیدارشناسی معنای شغل معلمی در گستره سبک زندگی: مطالعه موردی دبیران زن مقطع متوسطه اول ناحیه دو شهر قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
55 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از شئون وسیع سبک زندگی، سبک زندگی مشاغل است که بر اساس بینش ها و ارزش های صاحبانشان شکل می گیرد و در رفتارشان نشان داده می شود. با توجه به خلأ پژوهش درباره نگرش معلمان به شغل خود، این پژوهش معنای شغل معلمی را بررسی کرده است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسیمعنای شغل معلمی را از نگاه ده دبیر زن مقطع متوسطه اول ناحیه دو شهر قم بررسی کرده که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. جمع آوری داده ها با کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته و لحاظ کردن معیار اشباع صورت گرفت. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته ها به پدیدارشدن سه معنا از شغل معلمی در قالب سه سازه عاطفی، ارتباطی و معنوی انجامید. مقوله محوری «رضایتمندی» ذیل سازه عاطفی، مقوله محوری «اجتماعی بودن در کار» ذیل سازه ارتباطی و مفهوم مرکزی «قداست و تعالی جویی» ذیل سازه معنوی قرار گرفت. پدیده مرکزی برآمده از داده ها در سه سازه مذکور، «مفهوم معلمی به مثابه امری مقدس» است که هر سه سازه را پوشش می دهد.
مرور انتقادی پایان نامه ها و رساله های حوزه سبک زندگی: از اختلال پارادایمی تا سوءگیری روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
43-64
حوزههای تخصصی:
این مقاله ، مروری تحلیلی-انتقادی بر پایان نامه ها و رساله های (پارساها) انجام شده در حوزه ی سبک زندگی طی سال های 1385 تا 1400 است. هدف اصلی پاسخ به سؤالاتی از این دست است که آیا اهداف تعریف شده برای پارساهای اجرا شده در حوزه ی سبک زندگی با مبانی نظری و روش شناسی استفاده شده در این پژوهش ها سازگارند؟ نظریه های استفاده شده در چهارچوب نظری این مطالعات چقدر دارای خاستگاه معرفت شناختی و هستی شناختی مشترکی هستند؟ و آیا در چهارچوب نظری این مطالعات می توان سازگاری پارادایمی را مشاهده نمود؟ نتایج نشان داد اختلال پارادایمی یکی از اساسی ترین مشکلاتی است که در پژوهش های مرور شده در حوزه سبک زندگی وجود داشته است. به طوری که عمده این پژوهش ها به نوعی گرفتار ناسازگاری نظری و روشی در بیان اهداف، تدوین چارچوب نظری و روش شناسی شده اند. همچنین غلبه روش های کمی بر بخش روش شناسی این مطالعات منجر به شکل گیری نوعی سوءگیری روش شناختی در آنها شده است. توجه به مبانی معرفت شناختی و روش شناختی نظریه های اجتماعی می تواند در فراهم شدن زمینه ی دستیابی به درک عمیق و واقعی از تغییرات سبک زندگی در جامعه ایران اثرگذار باشد. همچنین با اجتناب از اختلال پارادایمی و سوءگیری روش شناختی در پژوهش های اجتماعی است که می توان پیشنهادات واقع بینانه و کاربردی به نهادهای برنامه ریز و سیاست گذار ارائه داد.
آسیب شناسی «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با نظر به اصل هشتم قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
127-160
حوزههای تخصصی:
بعد از تصویب «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» به عنوان اصلی ترین قانون مجلس شورای اسلامی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر (مصوب 1394)، این انتظار می رفت که این امر گامی اساسی در راستای اجرائی سازی اصل هشتم قانون اساسی باشد. ولیکن در واقعیت این مصوبه صرفاً یکی از ابعاد اصل هشتم قانون اساسی را آن هم تنها از جنبه حمایت از آمران و ناهیان پوشش می داد. لذا این قانون اگر چه در حمایت از آمران و ناهیان و احقاق حقوق آنها موفق عمل کرد؛ ولی به خاطر داشتن نواقص و مشکلات متعدد، در مجموع تأثیر لازم و کافی را برای رواج امر به معروف و نهی از منکر به همراه نداشت. این پژوهش کاربردی(برای دستگاه های مقنن و متولی) در تلاش است با استفاده از روش تحلیل استنتاجی- استنباطی، به بررسی این مسئله بپردازد که «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با توجه به آن که سالانه هزینه های زیاد مالی و انسانی به آن اختصاص داده شده است؛ نظر به اصل هشتم قانون اساسی، با چه آسیب ها و نواقصی مواجه است؟ یافته های پژوهش نشان داد که ضعف محتوایی، نگاه محدود به گسترده امر به معروف و نهی از منکر، ضعف ساختار اجرائی، ناکارآمدی ترکیب اعضای ستاد مرکزی و عملکرد ضعیف ستادهای استانی و فقدان ضمانت اجرائی از مهم ترین عارضه ها و نقایص قانون و عوامل اصلی عدم اجرائی سازی این قانون می باشند.
بررسی پیوستگی عرفان و سلامت معنوی در طرحواره سبک زندگی معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
75 - 90
حوزههای تخصصی:
کسب آرامش از دغدغه های مهم انسان در زندگی است که به زعم برخی صاحب نظران، از طریق وحدت درونی حاصل می شود. از جمله ابزار کارآمدی که نقشی سرنوشت ساز و مؤثر در فراهم کرد این نیاز حیاتی انسان داشته و دارد، انتخاب سبکی از زندگی است که متضمن آرامش باشد؛ سبکی که بتواند با استمداد از قوای معنوی، زیستی آرام را رقم بزند. برای این هدف، عرفان که پیشینه کاربرد کهنی دارد، یکی از رویکردهای مطرحی است که انسان را به وحدت درونی می رساند. فرض این نوشتار آن است که در طرحواره سبک زندگی معنوی، ارتباط مؤثری بین عرفان و سلامت معنوی وجود دارد و هدف آن است که با روش تحلیلی - توصیفی، تبیینی از نحوه تأثیرگذاری ارائه شود.
نحوه ی بازنمایی زنان در آثار عکاسان خبری ایران پسا انقلاب: تحلیل گفتمان انتقادی آثار کریستین اسپنگلر و ژیل پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان ایرانی در بحبوحه ی انقلاب نمود زیادی در تصاویر و عکس های ثبت شده از این واقعه داشتند؛ امری که تا قبل از آن کمتر دیده شده بود. حضور زنان محجبه با آن پوشش خاص و متفاوت در وقایع انقلاب و اعتراضات، برای عکاسان علی الخصوص عکاسان غیرایرانی جالب توجه بود. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب در آثار عکاسی ژیل پرس و کریستین اسپنگلر می پردازد. این پژوهش از طریق بررسی دقیق عناصر بصری و متون پیرامونی به دنبال کشف و آشکارسازی گفتمان نهفته در این عکس ها است. روش فرکلاف با تکیه بر طیفی از عناصر بصری و متنی، تجزیه وتحلیل جامعی از انتخاب های خلاقانه عکاسان و گفتمان های زیربنایی آن ها را امکان پذیر می کند. مقاله ی حاضر با بررسی روایت بصری ثبت شده توسط این عکاسان، ادعا می کند که تصاویر آن ها بینش منحصربه فردی در مورد ماهیت چندوجهی بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب را ارائه می دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این دو عکاس غیرایرانی رویکردهای متمایزی را در ثبت پیچیدگی وضعیت زنان در حین انقلاب و پس از آن اتخاذ کرده و دیدگاه های متنوعی را نشان می دهند. ثانیاً، تجزیه وتحلیل استفاده عکاسان از روش های بصری، نمادگرایی و تکنیک های کادربندی برای انتقال روایت های خاص و برانگیختن پاسخ های منطقی خاص را آشکار می کند.. یافته های پژوهش نشان می دهد در حالیکه در عکس های اسپنگلر نوعی همدلی با زنان ایرانی وجود داشته و آن ها را به رغم نوع پوشش شان، سوژه هایی کنشگر به تصویر می کشد، عکس های پرس بیشتر بر انفعال و به حاشیه رانده شدن زنان تاکید دارد.
تبیین شکل های اجتماعیِ فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی بر پایه آرای گئورگ زیمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد تا با تمرکز بر آرای جامعه شناسی گئورک زیمل، سازوکار و شکل گیری فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی را مورد مطالعه قرار دهد. ستیزه، به عنوان یک فرم تعامل اجتماعی، سنتز عناصری است که همواره هم برعلیه هم و هم برای هم کارکرد دارند. از این رو، این مقاله سعی دارد تا با تأکید بر فرم ستیزه از منظر زیمل به این پرسش پاسخ دهد که این مفهوم چگونه در روابط شخصیت های نمایشنامه های محمد یعقوبی شکل گرفته است؟ به نظر می رسد مفهوم ستیزه در این نمایشنامه ها در ساختاری دوگانه و تقابلیِ طبیعت/فرهنگ آشکار شده است و در ستیزه ای که میان روابط شخصیت ها بروز پیدا می کند، به مثابیه یک فرم ارتباطی نمود روشن تری پیدا می کند. این فرم تعاملی، شکلی از وحدت و تعادل در نوشتار را نیز برمی سازد. فرومی که در ساحت تقابل های زنانه/مردانه عینیت می یابد. از این رو، این مقاله، نخست مفهوم و کارکرد فرم ستیزه با تأکید بر آرای زیمل را می کاود، سپس با روش تحلیلی توصیفی به تحلیل و تطبیق این فرم در نمایشنامه های مورد نظر خواهد پرداخت.
گفتمان مشروطیت در نمایشنامه «شیخ علی میرزا» اثر میرزا رضاخان طباطبائی نائینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نمایشنامه ی«تیاتر شیخعلی میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان» نوشته ی میرزارضاخان طباطبائی نائینی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. در راستای پاسخ به پرسش هایی چون: گفتمان مشروطه در قالب جهان بینی نویسنده و به مثابه ی عناصری که در تولید و تعبیر متن به کار گرفته شده، چه نظام معنایی را ایجاد کرده است؟این نظام دربرگیرنده ی چه نشانه هایی است؟و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، تضعیف روابط قدرت و بازتولید ساختارهای فکری از چه ابزارهایی بهره می گیرد؟ مقاله ی حاضر گفتمان مشروطه را واجد کارکرد ایدئولوژیک، در تقابل با گفتمان استبدادی، و بازتاب واقعیات فرهنگی و اجتماعی می داند که گفتمان استبدادی مانع از بازنمایی بی طرفانه ی آن می شود. داده ها از طریق اسنادی و با تحلیل نظام نوشتاری نمایشنامه گردآوری و در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد ساختار واژگانی و نحوی ایدئولوژ ی بنیاد متن، جهت تخریب حوزه ی اقتدار عمل کرده و نحوه ی عملکرد مشارکین، کنش ها، روابط و کارکرد زبان، در راستای مقابله با طبیعی سازی ایدئولوژی حاکم است، به گونه ای که معانی و دلالت های اجتماعی مدنظر نویسنده را منتقل کند. همچنین به دلیل سلطه ی سنت های جدید زبانی، واژگانی و دستوری مشروطه بر متن، مولف با به کار گرفتن زبان طنز، به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، طبقه و فرهنگ می نگرد. نگرشی که محصول فرایند تقدس زدایی از چهره ی پادشاه و جانشینی الگوهایسیاسی جدیدتر با مرکزیت قانون بوسیله ی گفتمان غالب است.
قصه های پریان آذربایجان: کندوکاوی انسان شناختی در ساختاربندی قصه های فولکلوریک با آزمون های سه گانه قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های پریان بخشی مهم از مجموعیه آثار فولکلوریک در فرهنگ های گوناگون در چهار گوشه دنیا است که از دیرباز مورد توجه حوزه مطالعات میان رشته ای بویژه علوم اجتماعی قرار گرفته است. آذربایجان با توجه به جایگاه خاص تاریخی، ژئوپولتیک و اجتماعی-فرهنگی در بافتار ایران زمین، دارای یکی از غنی ترین ادبیات های عامیانه و شفاهی بوده و متناسب با گستره این بدنه ادبی در خور مطالعات نظام مند و التفات پژوهشی بیشتری است. در این مقاله سعی بر این است با ورود به جهان قصه های این سپهر فرهنگی-جغرافیایی، پنجره ای به روی مطالعات ساختاری بر آن ها بگشاییم و نوری بر تاریکی مفاهیم مشوّش و متون انباشته بتابانیم. در این مطالعه از رهگذر کاربست روش ولادیمیر پراپ و تیپ شناسی روایت های داستانی فولکلوریک ویلیام باسکام در پی ارائه اسلوبی قاعده مند در مطالعه ساختاری این قصه ها بودیم. برای این منظور با مراجعه به قصه های عامیانه مکتوب و معتبر، از روش تحلیل متن، استخراج و کدگذاری مضامین قصه ها بهره جستیم که ماحصل آن تیپ بندی قصه های عامیانه آذربایجان، ارائه الگوی آزمون سه گانه به عنوان ساخت روایی قصه های پریان آذربایجان، تیپ-شناسی شخصیت ها بر اساس خویشکاری های نقش های درون قصه ها، و نیز رده بندی رویدادهایی که به مثابه وجه تمایز قصه های پریان از سایر قصه های عامیانه بازشناخته می شوند، بوده است. در نتیجه، الگویی مشخص برای طبقه بندی نمونه های مورد مطالعه آشکار گردید که در ویژگی های ساختاری قصه ها شامل روند داستانی سه بخشی، رویدادهای ماوراء الطبیعی و کنش شخصیت ها قابل تشخیص است.
سبک زندگی مدرن، نگرش به حجاب و برخی باورهای اجتماعی بانوان باحجاب بالای 18 سال شهر تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سه مقوله اصلی «نگرش به حجاب»، «سبک زندگی مدرن» و «برخی باورهای اجتماعی و سیاسی» را در بین 1200 نفر از بانوان باحجاب مناطق 22گانه شهر تهران بررسی کرده است. این تحقیق که در بهمن ماه 1402 با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه ای که محقق طراحی کرده، انجام شده است، تأثیر عوامل مختلف بر انتخاب حجاب را نشان می دهد. بر اساس داده ها، مهم ترین دلایل این بانوان انتخاب حجاب به ترتیب، احساس امنیت (68٫8 درصد)، محیط خانوادگی (57٫8 درصد)، مسائل شرعی و دینی (57٫8 درصد) و احساس شخصیت (54٫4 درصد) است. نتایج نشان می دهند که بسیاری از بانوان باحجاب در برابر پدیده کشف حجاب در ایران از احساس انفعال و ترس از کنشگری رنج می برند. در حالی که آنان از مزایای حجاب آگاه و از خطرات کشف حجاب نگران اند، به نظر می رسد که در انجام اقدام مؤثر برای مقابله با این پدیده احساس ناتوانی دارند. به طور خاص، 76٫3 درصد از بانوان معتقدند که «تذکر دادن به افرادی که کشف حجاب کرده اند باعث دعوا و درگیری می شود» و 56 درصد نیز باور دارند که «تذکر دادن به خانم های کشف حجاب کرده بی فایده است». 57٫4 درصد از بانوان باحجاب اذعان دارند که بسیاری از رفتارهای مرتبط با سبک زندگی مدرن را نمی پذیرند و از آنها اجتناب می کنند. همچنین 37٫4 درصد از مشارکت کنندگان موافق ادامه مذاکره با امریکا هستند و 31٫9 درصد بر این باورند که حمایت از غزه باید ادامه یابد، حتی اگر به جنگ با اسرائیل منجر شود.
واکاوی مهاجرت و فرار مغزها بر اساس نقش متغیرهای هویت جنسی، قومیتی و مذهبی در طراحی الگوی تحرک تحصیلی دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
161-178
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مهاجرت و فرارمغزها بر اساس نقش متغیرهای متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان ایرانی بود که روش تحقیق حاضر از نظر ماهیت توسعه ای، از نظر استراتژی آمیخته اکتشافی متوالی و از نظر شیوه انجام بر اساس سه مسیر فراترکیب، اکتشافی متوالی(به روش تحلیل تِم) و پیمایش کمی بود. در این پژوهش برای شناسایی تاثیر هویت قومیتی، مذهبی و جنسیتی بر مهاجرت و فرارمغزها دانشجویان ایرانی از روش فراترکیب پیشینه پژوهش استفاده شد که با بررسی 19 مقاله داخلی و خارجی مرتبط جمعا 31 مقوله شناسایی شد. همچنین الگوی در جهت کاهش پدیده مهاجرت و فرارمغزها با مصاحبه از خبرگان و به روش تحلیل تِم انجام که الگوی نهایی شامل 8 عنصر اصلی (توسعه پایدار متوازن، توانمندسازی زنان، تقویت ملی گرایی، کنترل فساد و تبعیض، ارتقا تحرک بین المللی، حاکمیت و ارتقا قانون، تقلیل عوامل سیاسی و آموزش نخبگان) در قالب 43 مقوله یا مولفه طراحی شد. بر اساس نتایج الگوی ارائه شده در این پژوهش بعنوان چهارچوبی در جهت توسعه زمینه های کاهش تبعیض های قومی، مذهبی و جنسیتی، تقویت ملی گرایی، رشد آموزش دانشگاهی، زمینه های تعامل صنعت و دانشگاه، پذیرش دانشجویان بین المللی و تعامل بین المللی دانشگاهی را فراهم می کند که نهایتا می تواند منجر به کاهش مهاجرت نخبگان با هویت های قومی، مذهبی و جنسیتی مختلف می شود.
زبان فارسی و زبان های محلی در رسانه ملی: آسیب شناسی رویکرد سازمان صدا و سیما به مقوله سیاست و برنامه ریزی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
9-42
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی سیاس ت گذاری و برنامه ریزی زبان در رسانه ملی، خواه زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان و خواه زبان های محلی به عنوان سرمایه های فکری و فرهنگی، از جمله موضوعات نوظهوری است که توجه شماری از پژوهشگران در حوزه های مختلف را به خود جلب کرده است. این پژوهش با درک اهمیت موضوع بنا داشته است تا ضمن آسیب شناسی نحوه مواجهه رسانه ملی به مقوله زبان، به راهکارهای تقویت زبان فارسی و حفظ و ترویج زبان های محلی به عنوان مولفه های انکارناپذیر هویت ایرانیان در این رسانه بپردازد. در راستای نیل به این هدف، با بهره جویی از مصاحبه نیمه ساختاریافته از دیدگاه های افراد خبره که شامل سیزده زبان شناس و پنج مدیر و کارشناس سازمان صدا و سیما بوده اند، بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که با وجود اهمیت انکارناپذیر نقش رسانه ملی در تقویت زبان فارسی و حفظ زبان های محلی، به دلایلی متعدد و در رأس آنها تنزل سیاست گذاری و برنامه ریزی زبان به درست گویی، درست خوانی و درست نویسی، اولویت نبودن مقوله زبان در رسانه ملی، مغفول ماندن مقوله هوشیاری زبانی در برنامه ریزی ها و نیز خلأ سند سیاست زبان برای رسانه ملی که به اشکال مختلف ریشه در فقدان درکی درست از اهمیت مقوله سیاست گذاری و برنامه ریزی زبان در بین متولیان این رسانه دارد، شاهد مواجهه غیرعلمی رسانه ملی در قبال این موضوع هستیم. یافته های این پژوهش می تواند در روند تصمیم گیری های متولیان فرهنگی و به طور خاص مدیران و برنامه ریزان سازمان صدا و سیما در حوزه سیاست و برنامه ریزی زبان در عرصه رسانه ملی سودمند باشد.
واکاوی تجربه زنان روستایی از طلاق در بستر تغییرات فرهنگی روستا؛ مطالعه موردی سه روستا در شرق اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
97 - 129
حوزههای تخصصی:
در طول دهه اخیر، نرخ طلاق در ایران، روند رشد نگران کننده ای داشته و نه تنها کلان شهرها، بلکه مناطق روستایی را نیز دربر گرفته است. در پژوهش حاضر، تجربه زنان از پدیده طلاق در سه روستای گیشی، قمشان، و قلعه بالا، واقع در شرق اصفهان بررسی شده است. روش انجام پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضمون است. نمونه گیری به شیوه هدفمند با ترکیب دو شیوه نمونه گیری حاد و گلوله برفی انجام شد. درمجموع، با 17 زن مطلقه یا در آستانه طلاق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها پس از پیاده سازی و تبدیل به متن، کدگذاری شدند. از مجموع مضامین اولیه و وابسته به متن، 27 مضمون فرعی، 7 مضمون اصلی، و یک مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی پژوهش عبارت اند از: «معماری کج بنیان زندگی مشترک»، «فقدان صمیمیت پایدار و حمایتگری عاطفی زوجین»، «ازدواج نابخردانه در بستر نظام تصمیم گیری غیردموکراتیک حاکم بر خانواده»، «ازدواج، قربانی ترکیب های نگرشی نامتوازن درباره رابطه با جنس مخالف»، «آسیب های اجتماعی فرساینده زندگی خانوادگی در روستا»، «زیست تاریخی کژ دار و مریز زنان روستا با رفتارهای انحرافی همسران»، و «چالش های تشدیدکننده مشکلات نهاد خانواده در روستا». همه این مقوله ها، حول مقوله مرکزی «طلاق، زاییده زیست متناقض سوژه های شبه دموکراتیک در بستر ساختارهای سنتی» شکل می گیرند. حاکمیت ساختارهای سنتی بر روستا مانع آن می شود که زنان، زندگی مشترک خود را به عنوان سوژه و عامل آغاز کنند. زندگی مشترک، تحمیلی، و فاقد صمیمیت که زنان نوخواه روستا جویای آن هستند باعث جدایی عاطفی زوجین، شکل گیری سوژگی شبه دموکراتیک در قالب روابط فرازناشویی، و سرانجام، جدایی آن ها می شود.
بررسی انتقادی رابطه میان برنامه های زیرنظام «تربیت معلم و تأمین منابع انسانی» با الگوی نظری آن در «مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
9 - 47
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی انتقادی رابطه میان برنامه های زیرنظام «تربیت معلم در زیرنظام تربیت معلم و تأمین منابع انسانی» با الگوی نظری آن در «مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران» صورت پذیرفته است. برای این منظور، ابتدا برنامه های زیرنظام «تربیت معلم و تأمین منابع انسانی» مطابق با محورهای اصول مطرح شده در الگوی نظری «مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران» دسته بندی شده و سپس ارتباط هر یک از برنامه ها با اصول محور متناظر مورد تطبیق و تحلیل منطقی قرارگرفته است. به طورکلی، از تحلیل ارتباط برنامه های زیرنظام و اصول الگوی نظری در رهنامه مبانی نظری می توان این طور نتیجه گرفت که خط مشی گذاران تنها به 44 درصد از این اصول در مقام طراحی برنامه های عملی توجه داشته اند و برای اکثر اصول الگو برنامه ای تدوین نشده است. از طرف دیگر، تنها 57 درصد برنامه های زیرنظام یادشده مبتنی بر اصول مبانی نظری بوده و مابقی آنها ارتباطی با مبانی نظری سند تحول ندارند. این مهم به این دلیل است که اولاً تدوین اصول دارای نقاط ضعف ساختاری متعددی است، ثانیاً برنامه های مدنظر به صورت بخشی و جزئی با اصول در ارتباط هستند و به طور کامل آنها را پوشش نمی دهند. با توجه به تکلیف قانونی مبنی برترمیم اسنادتحولی آموزش وپرورش، پیشنهاد می شود پژوهش های مشابهی در خصوص برنامه های پنج زیرنظام دیگر نیز انجام شوند تا عدم ارتباط میان مبانی نظری طرح تحول و برنامه های سند تحول احصاء، و سپس در فرآیند ترمیم این اسناد، آن بخش ها با توجه به مبانی نظری طرح تحول بازنویسی شوند.
واکاوی سیاست تأثیر سابقه تحصیلی درکنکور سراسری: مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
139 - 171
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سیاست قطعی معدل در کنکور سراسری بر کیفیت و عدالت آموزشی تدوین شده است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی و استفاده از تئوری داده بنیاد بوده و داده ها از طریق مصاحبه با 13 نفر از خبرگان علمی و سیاست گذاران حوزه کنکور گردآوری شده است. پس از کدگذاری داده ها، 986 کد استخراج شد که به 30 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی دسته بندی گردیدند. این مقوله ها در شش محور اصلی شامل پدیده محوری (عدالت آموزشی)، شرایط علی (سیاست های آموزشی دولت، وضعیت اقتصادی خانواده ها و کیفیت آموزش)، شرایط زمینه ای (ساختار خانواده ها و عوامل فرهنگی - اجتماعی)، عوامل مداخله گر (فشار روانی و اضطراب دانش آموزان)، راهبردها (کمک هزینه تحصیلی و سهمیه ها) و پیامدها (کاهش شکاف اقتصادی - اجتماعی و نزدیک شدن به عدالت آموزشی) سازمان دهی شدند. یافته های کلیدی نشان داد که سیاست قطعی معدل می تواند به کاهش شکاف بین دهک های مختلف اقتصادی و افزایش عدالت آموزشی کمک کند، اما موفقیت آن به شدت تحت تأثیر عواملی مانند فشار روانی دانش آموزان، کیفیت آموزش در مدارس و دسترسی به منابع آموزشی قرار دارد. نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی کمک کند تا تصمیمات بهتری در جهت بهبود عدالت و کیفیت آموزشی اتخاذ کنند.
اثر بخشی مدیریت تعارضات زناشویی مبتنی بر رویکرد قرآنی سهم گذاری برافزایش رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
177 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی مدیریت تعارضات زناشویی مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برافزایش رضایت زناشویی بوده است. این پژوهش با روش کیفی و تک آزمودنی انجام شد، بمنظور ارزیابی اثربخشی الگو سه نفر از زوجینی که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند و در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1989) و پرسشنامه سبک زندگی سهم گذارانه اسمعیلی و همکاران (1400) نمره پایین تر از میانگین دریافت نموده و به دلیل تعارضات زناشویی و درگیری های خانوادگی در سال 1402به مراکز مشاوره، فهم، مصیر صلح مراجعه نموده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در درمان مدیریت تعارضات زناشویی مبتنی برسهم گذاری در 8 جلسه 60 دقیقه ای شرکت نمودند. در پژوهش از روش طرح تک آزمودنی با خط پایه از نوع AB مورد بررسی قرار گرفتند، در طرح خط پایه مشاهده و اندازه گیری در فواصل زمانی درمان در مورد یک فرد یا گروهی از افراد صورت می گیرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری و ترسیم جدول استفاده و سطح، روند و تغییر پذیری مشاهدات بررسی و تفسیر شد. نتایج نشان داد که اندازه اثر الگو بر متغییر رضایت زناشویی در مراحل اول و دوم درمان به ترتیب 6.6 و 5.5 بوده و هر دو نسبت به عدد پایه رشد صعودی داشته است این میزان رشد در مرحله خاتمه درمان 9.1 بوده که نشان از سطح رشد بیشتری دارد. با توجه به نتایجی که در این پژوهش بدست آمد می توان از محتوای آموزشی تحقیق، در مراکز مشاوره جهت افزایش رضایت زناشویی زوجین استفاده نمود.