فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو که با روش تحقیق کتابخانه ای و براساس توصیف و تحلیل به نگارش در آمده از نوع تحقیقات بنیادین و کاربردی است که با نگرش انتقادی به کتاب اصطلاحنامه فلسفه اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در صدد نقد و ارزیابی کیفی آن با هدف تبیین کاستی ها و برطرف کردن آن ها در ویرایش های بعدی بمنظور نیل به روزآمدی، بالندگی و پاسخگویی به نیاز کاربران متناسب با رشد روز افزون دانش فلسفه اسلامی است. ارزیابی کیفی در دو بخش شکلی و ماهوی است؛ ارزیابی شکلی شامل ارزیابی ترتیب الفبایی، رسم الخط، اعراب گذاری، فارسی یا عربی بودن اصطلاحات ؛ و ارزیابی ماهوی شامل ارزیابی مقدمه، ساختار هندسی علم و روابط معنایی پیشینی آن است. یافته های تحقیق در بخش شکلی عبارتند از بکارگیری گسترده لغات عربی ، عدم برقرای ارجاعات متقابل، عدم استفاده از لحاظ تقسیم ، عدم استفاده کافی از یادداشت دامنه ، بگارگیری غیر استاندارد توضیحگرها، عدم رعایت نظم الفبایی در بخش نمایش الفبایی اصطلاحات و وجود غلط های املایی . یافته های تحقیق در بخش ماهوی عبارتند از تبیین خلل هایی در ساختار هندسی علم فلسفه و روابط سلسله مراتبی اصطلاحات، همچنین تبیین خطا در فهم مفاهیم فلسفی و روابط معنایی پیشینی اصطلاحات که در مواردی ناشی از خطای در درک مفاهیم فلسفی و یا خلط مفاهیم و اصطلاحات خاص نظام های فلسفی اشراقی، مشایی و حکمت متعالیه است که ضرورت دارد برطرف شوند؛ زیرا این اصطلاحنامه به عنوان پایه ذخیره سازی ، جستجو و بازیابی اطلاعات از سوی مراکز علمی پذیرفته شده و در کشورهای دیگر در حال ترجمه هست. پیشنهاد تحقیق، توصیه به رعایت دقیق استاندارد های اصطلاح نامه نویسی در تدوین چنین اصطلاحنامه های تخصصی، افزون بر توجه به اختلافات مکاتب مختلف در مبانی فلسفی است که لازمه آن بکارگیری اساتید متخصص در هر مکتب برای تبیین دقیق معانی اصطلاحات و روابط پیشینی آن ها به جهت پرهیز از خلط مشترکات لفظی و صیانت پژوهش های آینده از این آسیب است.
بررسی نقش و حضور قانون مجاورت در نسخه آرایی قرآن (مطالعه موردی: نسخه ی مذهب قرآنی قاجاری از کتابخانه مرکزی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
187 - 222
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله و هدف پژوهش: قانون مؤثر مجاورت پرگنانز به مثابه یک اصل در نظام ارتباطی بین عناصر بصری و ادراک دیداری مخاطب ارتباط دو سویه ایجاد می کند که موجب تسهیل فرایند ادراک می گردد. اصول پرگنانز هسته مرکزی نظریه ادراک دیداری گشتالت را تشکیل می دهند که برخی از آن ها اولین بار در سال 1910م، توسط ماکس ورتهایمر، روان شناس چک تبار، مطرح شدند. اصل مجاورت از جمله اصول و قوانین ادراک دیداری گشتالت عامل مؤثری در کیفیت نسخه آرایی است که سبب همبستگی، تداوم، تعادل، ریتم، تناسب، وحدت و انسجام عناصر بصری می شود. یکی از نسخه هایی که قابل ت أمل در حوزه گشتالت شناسی است، سرلوح مذهب قرآنی عصر قاجار از کتابخانه مرکزی تبریز است. در این پژوهش ضمن معرفی قانون مجاورت پرگنانز و سرلوح مذهب قرآنی مذکور به مطالعه عوامل مؤثر در شکل گیری یک اثر متعادل و منسجم بر اساس این اصل پرداخته می شود.
روش/رویکرد پژوهشی: چگونگی نقش و حضور قانون مجاورت در اثر مورد نظر و عملکرد آن در فرایند ادراک دیداری عناصر سرلوح مذکور و همچنین چگونگی ارتباط آن با سایر اصول مطرح در این فرایند از پرسش های اساسی این تحقیق است. این پژوهش که داده های آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
یافته ها: میزان حضور این قانون و تأثیر آن در روند فرایند ادراک دیداری در سرلوح مزبور 96 درصد است که شامل چهار نوع قابل تشخیص با فراوانی 30 درصد از نوع نزدیکی لبه ها، 24 درصد از نوع تماس، 28 درصد از نوع هم پوشانی، 15 درصد از نوع تلفیق. این چهار اصل در موقعیت های متعدد سرلوح از جمله بخش شرفه ها، جدول کشی، تزئینات، آیات قرآن، کتیبه ها و قاب بندی ها به خوبی ساماندهی شده اند.
نتایج تحقیق: برآیند این تفحص نشان داد: با وجود تراکم بالای تزئینات در اثر مورد نظر، این پژوهش و سامان دهی آن ها بر اساس یکی از دو حالت طراز و برجسته شدن در نقوش، اصل مجاورت موجب می شود فرایند ادراک دیداری با سهولت اتفاق افتاده و آزردگی و خستگی بر مخاطب عارض نشود. این مطلب مؤید تعبیر ورتهایمر از قانون پرگنانز مبنی بر خوب بودن سازمان روانی در نتیجه سادگی و شفافی ادراک است که با اصول گشتالت مطرح در این پژوهش و در ذیل آن مجموعه اصل مجاورت و انواع آن است. پرگنانز قوی تحت شرایط حاکم در سرلوح مذکور وجود دارد. نزدیکی عناصر بصری در تماس با یکدیگر و تلفیق انواع نقوش بصری و رنگ ها در جوار یکدیگر بیشترین همپوشانی منسجم را در ساختار اثر مذکور به وجود آورده اند که باعث ایجاد ارتباط بصری آرام و صریح در خلال فرایند ادراک است.
رتبه بندی کیفیت وب سایت های تجاری- رفاهی مناطق آزاد ایران با استفاده از روش ترکیبی FBWM و FCODAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
293 - 318
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین معیار های سنجش کیفیت یک وب سایت تجاری- رفاهی ایده آل برای مناطق آزاد و میزان اهمیت این معیارها بوده و وب سایت های فعلی مناطق آزاد کشور را رتبه بندی کرده است. در نهایت بر اساس نتایج تحقیق، راهکارهایی به منظور بهبود کیفیت خدمات وب سایت و همچنین افزایش میزان رضایتمندی کاربران، ازجمله توجه به سرمایه گذاری در طراحی وب سایت و تقویت محتوای اطلاعاتی ارائه شده است. روش: ابزار ارزیابی، پرسشنامه های سیاهه وارسی و مدل وب کوآل برای بررسی کیفیت خدمات وب سایت ها بود. پس از تعیین عوامل ارزیابی وب سایت های مناطق آزاد توسط مرور پیشینه و با استفاده از روش دلفی فازی، اهمیت هریک از عوامل براساس روش بهترین- بدترین فازی (FBWM) محاسبه شد. برای انجام این دو مرحله، خبرگان از میان افراد متخصص، در زمینه های طراحی و توسعه وب سایت در حوزه front-end و back-end، رابط کاربری UX، تولیدکنندگان محتوای وب سایت و برنامه نویسان وب، به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در پایان رتبه بندی وب سایت های مناطق آزاد با استفاده از روش FCODAS انجام شد. به دلیل عدم قطعیت و مبهم بودن تفکرات انسان ها، در تمامی مراحل از روش های تصمیم گیری جدید فازی استفاده شده است. یافته ها: مهم ترین شاخص های ارزیابی کیفیت وب سایت مناطق آزاد، به ترتیب تناسب و کفایت اطلاعات وب سایت، موتور جستجوی قوی، پشتیبانی از محیط های رابط کاربری مختلف، توجه به مشتری و برخورد محترمانه، زمان پاسخ دهی بعد از طرح تقاضای کاربر، ارتباط ایمن و مخفی نگاه داشتن اطلاعات شخصی، معرفی شد. همچنین وب سایت منطقه آزاد چابهار در این ارزیابی به عنوان بهترین وب سایت و مناطق آزاد ارس، انزلی، قشم، کیش، ماکو و اروند، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتیجه گیری: با پیشرفت تکنولوژی و کارکرد بالای فضای مجازی در زمینه های رفاهی- تجاری، بهبود طراحی وب سایت می تواند منجربه بازخورد مثبت در تجربه کاربری شده و عامل مهمی در جذب بازار های داخلی و خارجی، تور های گردشگری و در نتیجه تجارت بهتر باشد.
مدیریت انتخاب پایگاه های اطلاعاتی در کتابخانه های دانشگاهی با مشارکت کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل عوامل تاثیرگذار بر استفاده از پایگاه های اطلاعاتی در بین کاربران دانشگاهی است. شناسایی عواملی که منجر به پذیرش و استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاهی می شود، به مدیران و تصمیم گیرندگان کتابخانه های دانشگاهی در هنگام انتخاب پایگاه های اطلاعاتی کمک می کند.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی استفاده کننده از پایگاه های اطلاعاتی در رشته های مختلف دانشگاه یزد تشکیل دادند. نمونه مورد مطالعه براساس فرمول کوکران مشتمل بر 319 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد بودند. از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری داده ها استفاده شد و روایی آن با استفاده از تحلیل عامل تاییدی روش استخراج مولفه اصلی و چرخش واریماکس، مورد سنجش قرار گرفت. روش های مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزارهای اموس 24 و اس.پی.اس.اس. 26 برای آزمون فرضیه ها بکار گرفته شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در زمینه بررسی تاثیر عوامل مختلف بر استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاه یزد نشان داد که میزان منفعتی که فرد معتقد است، با استفاده از یک پایگاه اطلاعاتی در عملکرد شغلی خود به آن نائل می آید، اثر مثبتی بر استفاده از آن دارد. یافته ها نشان داد که عامل نگرش شکل گرفته در کاربران دانشگاهی با اثر کلی (255/0)، تأثیر مستقیمی بر تصمیم به استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط آنان دارد. با توجه به اینکه نگرش یک حالت درونى است، که آمادگى براى عمل ایجاد می کند، اینگونه استنباط می شود که نگرش شکل گرفته در کاربران، نسبت به تصمیم به استفاده از پایگاه های اطلاعاتی، عاملی برای پذیرش پایگاه های اطلاعاتی است. به عبارت دیگر، نتایج و پیامدهایی که کاربران در هنگام استفاده از پایگاه ها، مثبت ارزیابی می کنند، موجب افزایش تمایل آنان نسبت به استفاده از آن می شود . به عبارت دیگر، عوامل سودمندی و نگرش به ترتیب با کسب ضرایب (420/0 و 255/0) رابطه معنی دار و مثبتی با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی توسط کاربران دانشگاهی داشته اند. متغیرهای سودمندی استفاده (516/0=β) و سهولت استفاده (202/0=β) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تاثیر را در پذیرش پایگاه های اطلاعاتی داشتند.
نتیجه گیری: هنگام انتخاب پایگاه های اطلاعاتی مناسب برای دانشگاه ها، باید به عواملی همچون کارایی، سهولت استفاده و نگرش کاربران توجه شود. توجه به این عوامل، در ارتقاء ایجاد شرایط لازم برای بهبود بهره وری از پایگاه ها و افزایش هزینه سودمندی آنها در کتابخانه های دانشگاهی تاثیرگذار است.
تحلیل نگرش، انگیزه ها، و موانع رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل نگرش، انگیزه ها، و موانع رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز است.روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 6223 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز بوده که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی مطابق جدول کرجسی و مورگان374 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تأیید متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی رسید و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ معادل 9/82 درصد محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سن، جنسیت و گروه های عمده تحصیلی پاسخ دهندگان در رفتار اشتراک دانش آنها تأثیرگذار بوده است؛ اما مقطع تحصیلی تأثیرگذار نبوده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین میزان اشتراک دانش و مؤلفه های «نگرش، انگیزش، موانع، منابع، انواع اطلاعات، و کانال های به اشتراک گذاری دانش» رابطه معنا دار وجود داشته است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد از بین همه متغیرهای مستقل، «نگرش به اشتراک دانش»، «انواع اطلاعات و دانش به اشتراک گذاری شده» و «انگیزه های به اشتراک گذاری دانش» وارد معادله شدند که در مجموع 19 درصد از تغییرات مربوط به اشتراک دانش را این سه مؤلفه تبیین می کنند.نتیجه گیری: اشتراک دانش می تواند تبادل ایده ها، تجارب و دانش را در بین دانشجویان تسهیل کند و به گسترش دانش و فهم عمیق تر موضوعات مورد مطالعه منجر شود. به طور کلی، اگر اشتراک دانش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز پیاده شود می تواند به تحقق اهداف آموزشی و پژوهشی دانشگاه کمک کند.
The Conceptual Model for the Digital Content Marketing of Social Media to Boost Green Marketing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۶, Winter & Spring ۲۰۲۳
175 - 196
حوزههای تخصصی:
The present research has been done with a view to designing content marketing model at social media for boosting green marketing. As regards purpose, it is an applied research,and in terms of approach an exploratory survey, and typically, it can be subsumed under a qualitative research. The analysis approach of this research is meta-synthesis. The statistical community consists of academic and scholarly articles published between 2016-2021/1395-1401 on the pertinent area of this study at Iran`s and foreign trustworthy databases. According to our findings, 1740 articles were retrieved, 324 abstracts were sieved and 186 abstracts were investigated. It was established that the titles of 1416 articles were irrelevant, and consequently they were omitted. 138 articles were deleted once their abstracts had been reviewed and found irrelevant and 95 articles were left out after a survey of their contents. The criteria used were size of the statistical sample, theoretical sufficiency (theoretical saturation), and finally 56 articles were accepted. The outcome of this process was 49 codes, 23 concepts and 10 categories. The Kappa index was used to guarantee the quality of our research. The amount of the index was calculated using the SPSS software at the significant level of 0/000 number 0/806. According to the evaluation and the extracted concepts and categories in the present research, the content marketing model of social media (Instagram) for boosting green marketing was designed based on three groups of factors: causal, mediating and consequential. The results of the findings show that in the process of content marketing of social media for boosting green marketing, a set of variables play a causal role, and can act as stimulants or propelling agents, and if the causal and mediating factors come properly about, this can culminate in the boosting of the service or product`s brand and an appropriate competitive advantage regarding green marketing in the organizations will also emerge.
تأثیر سرمایه فکری و مدیریت دانش بر مزیت رقابتی با توجه به نقش میانجی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
385 - 418
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان های پیشرفته ای که اقتصاد دانش محور را مورد پذیرش قرار داده اند، باید مهارت خلق، تجمیع و نگهداری دانش خود را تقویت نمایند، تا از طریق آن بتوانند بر قابلیت های خود افزوده و مزیت رقابتی به دست بیاورند. مدیریت دانش، فرآیند گردآوری ساختاریافته، امنیت و مدیریت اطلاعات و دانش در سازمان قلمداد می شود؛ در واقع داشتن توان رقابتی، بدون بالا بردن درک سازمانی از مدیریت دانش، تولید ارزش و سرمایه فکری میسر نخواهد بود. امروزه، چالش بزرگ تر پیش روی سازمان ها، ایجاد سرمایه فکری جهت تشخیص اینکه چگونه مدیریت سازمان تسهیم دانش در میان کارکنان را تسهیل می کند، و چگونه اطمینان حاصل شود که دانش به موفقیت سازمان کمک می کند، است. پژوهش حاضر با هدف کشف تاثیر سرمایه فکری و مدیریت دانش بر مزیت رقابتی، با توجه به نقش میانجی نوآوری در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است.
روش: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کلیه مدیران و کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز که براساس اطلاعات به دست آمده، تعداد آنها 400 نفر است. با استفاده از فرمول کوکران، 196 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات میدانی در این پژوهش، پرسشنامه است که از پرسشنامه های سرمایه فکری (کیانتو و همکاران، 2010؛ بانتیس، 1998؛ سابرامانیام و یوندت، 2005)، مدیریت دانش (گلد و همکاران، 2001)، مزیت رقابتی (وو و چن، 2012)، نوآوری (هارلی و هالت، 1998) استفاده شده است. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری براساس نرم افزار SmartPLS3 بود. در این پژوهش جهت اطمینان بیشتر، از روش روایی محتوا استفاده شد. به این منظور، پرسشنامه در اختیار متخصصین و خبرگان قرار گرفت. با اصلاحات جزئی، پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از اجرای تحقیق نشان داد که سرمایه فکری اثر مثبت و معناداری بر نوآوری دارد و ضریب مسیر اثرگذاری آن (0.304) و مقدار آماره t (4.860) است. همچنین مدیریت دانش بر نوآوری اثر مثبت و معناداری دارد و ضریب مسیر اثرگذاری آن (0.516) و مقدار آماره t (8.009) است. تاثیر نوآوری بر مزیت رقابتی نیز تایید شد و ضریب مسیر اثرگذاری آن (0.370) و مقدار آماره t (4.014) بدست آمد. تاثیر مدیریت دانش بر مزیت رقابتی نیز تأیید شد، که ضریب مسیر اثرگذاری آن (0.255) و مقدار آماره t (3.602) است. همچنین مشخص شد که نوآوری، رابطه بین سرمایه فکری، مدیریت دانش و مزیتی رقابتی را میانجی گری می کند.
نتیجه گیری: سازمان های امروزی برای آنکه بتوانند در پارادایم جدید رقابت میان سازمان ها که فضایی کاملاً رقابتی و دانش محور است، به حیات خود ادامه دهند، باید به نوآوری به عنوان یک استراتژی ضروری در عصر کنونی نگاه کنند، تا بتوانند مناسب ترین پاسخ را به تغییرات بدهند؛ زیرا نوآور بودن در سازمان در برخورد با محیط متلاطم خارجی، که با پیچیدگی و تغییر همراه است، کمک می کند. سازمان هایی که تاکید بیشتری بر سرمایه های فکری دارند، نسبت به دیگر سازمان ها نوآورتر هستند؛ زیرا در چنین سازمان هایی، به علت وجود سرمایه های فکری و استفاده از دانش، یادگیری دانش نیز بیشتر است؛ این امر به نوبه خود، ارائه راهکارهای جدید برای انجام امور و به طور کلی نوآوری را درپی خواهد داشت.
ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش در شرکت ساختمانی کیسون با رویکرد اهمیت - عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش مستلزم ارزیابی وضعیت مدیریت دانش است که از آن با عنوان میزان بلوغ مدیریت دانش یاد می شود. در همین راستا، پژوهش حاضر به ارزیابی بلوغ مدیریت دانش شرکت کیسون با رویکرد اهمیت عملکرد پرداخته است.روش شناسی: این پژوهش بر اساس هدف مطالعه کاربردی توسعه ای است و بر اساس روش گردآوری داده ها مطالعه غیرآزمایشی (توصیفی) از نوع پیمایش مقطعی است. همچنین در این مطالعه از روش پژوهش آمیخته (کیفی کمی) استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیم ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه طیف لیکرت بود. برای اعتبارسنجی بخش کیفی از ضریب هولستی استفاده شد و اعتبارسنجی بخش کمی نیز با اعتبار صوری و محاسبه آلفای کرونباخ صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی شامل مدیران شرکت کیسون است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. با 19 مصاحبه به اشباع نظری دست پیدا شد. جامعه آماری بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان شرکت کیسون است. حجم نمونه با فرمول کوکران 140 نفر محاسبه شد. نمونه گیری در بخش کمی نیز با روش تصادفی ساده صورت گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودی ای استفاده شد. سپس با استفاده از تحلیل شکاف و تحلیل اهمیت عملکرد به ارزیابی وضعیت بلوغ مدیریت دانش پرداخته شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت دانش در شرکت کیسون در سطح آغازین مدل بهره وری آسیایی قرار دارد. شکاف بین سطح عملکرد و سطح مورد انتظار زیاد است. در زمینه «فناوری» انتظارات (اهمیت) به ادراکات (عملکرد) نزدیک است اما در مورد متغیرهایی مانند «نتایج مدیریت دانش» و «فرایندهای دانشی» شکاف از ژرفنای بیشتری برخوردار است. بر اساس نمره کسب شده شرکت کیسون در وضعیت توسعه یافته قرار دارد که حد متوسطی است.نتیجه : شرکت کیسون جهت اجرای فراگیر مدیریت دانش، می تواند با گذر از مرحله توسعه به مرحله پالایش و در نهایت بلوغ مدیریت دانش دست یابد.
نوع شناسی دانش های حیاتی برای جلوگیری از خروج آن در شرکت ملی نفت: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
69 - 104
حوزههای تخصصی:
خروج کارکنان دانشی و با تجربه از سازمان، برای موفقیت و دستیابی به اهداف آن زیان بار است. سازمان زمانی می تواند به ماموریت های خود دست یابد که دانش در سازمان مستند شده و اقدامات لازم برای حفظ آن انجام دهد. هدف مقاله حاضر، یافتن انواع تقلیل دانش در شرکت نفت می باشد. این تحقیق از روش نظریه داده بنیاد، مبتنی بر نمونه گیری نظری هدفمند از میان کارشناسان و خبرگان در شرکت نفت است. برای تحلیل داده های گردآوری شده از کد گذاری و تحلیل مقایسه ای برای ساختن دسته های مختلف دانش در سازمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که هفت نوع دانش در شرکت نفت وجود دارد که عبارتند از: دانش عملیاتی، دانش تخصصی، دانش بازرگانی، دانش یادگیری از موفقیت و شکست، دانش فرایند، دانش مشروط، دانش فراسازمانی. تحقیق حاضر به منظور تهیه مجموعه ای از اطلاعات مقدماتی برای مدیران شرکت نفت به منظور تهیه راهبردهای مدیریت دانش برای تقابل با خروج دانش های مهم از سازمان ارائه شده است.
پارادایم نقش کتابخانه های عمومی در اطلاع رسانی به معلولین: رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
143 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار و نیاز اطلاعاتی معلولان، به عنوان بخش عظیم و توانمندی از جامعه که به علت محدودیت های جسمی نیاز اطلاعاتی بیشتر و با امکانات متفاوت و خاصی دارند، حائز اهمیت است. دسترسی به اطلاعات حق مسلم هر فرد و لازمه بقا در هزاره سوم است؛ بنابراین، تأمین نیازهای اطلاعاتی بدون آگاهی از نیازهای واقعی این گروه از جامعه امکان پذیر نیست و اگر بدون در نظر گرفتن آن اقدام به اطلاع رسانی و تأمین امکانات شود، این اقدامات مفید فایده نخواهد بود. هدف از انجام این پژوهش تبیین مدل پارادایم نقش کتابخانه های عمومی در اطلاع رسانی به انواع معلولین است.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه زمینه ای انجام گرفت. شیوه گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که پس از گفتگو با 11 نفر از کارشناسان خبره و محققان در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی اشباع نظری، تحقق یافت. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، ثانویه و گزینشی مصاحبه ها استفاده شد.یافته ها: یافته ها مشتمل بر پدیده اصلی، شرایط على، زمینه ها، راهبردها، مداخله گرها و پیامدهاست. شرایط علی نقش کتابداران نابینا، کمبود منابع و نقش انگیزه های معلولین در دسترسی به اطلاعات است. مهم ترین عوامل مداخله گر نقش الگوی اطلاع رسانی و نقش دانشگاه هاست. مهمترین زمینه ها در شاخص های دسترسی به منابع، دسترسی به اطلاعات معلولین خاص و امکانات فناوری هستند. راهبردها شامل شناسایی نیازها، همکاری نهادهای علمی، لزوم تدوین قوانین جدید و لزوم طراحی الگوی اطلاع رسانی برای معلولین است. مهمترین پیامدها موارد بهبود وضعیت معلولین و هماهنگی سازمان ها هستند.نتیجه گیری: برای استفاده از کتابخانه های عمومی و دسترسی معلولین به اطلاعات مورد نیاز، باید خدمات و امکاناتی فراهم شود. مهمترین این امکانات شامل دسترسی به فضای کتابخانه و منابع، برگزاری دوره های آموزشی و تفریحی متناسب با نیاز معلولان، داشتن منابع انسانی و کتابدار آموزش دیده است. همچنین، مأموریت اصلی کتابخانه های عمومی را می توان نقش آن ها در رفع موانع ارائه خدمات به معلولین دانست.
بررسی رابطه بین برنامه ریزی راهبردی و کتابداری مبتنی بر شواهد از دیدگاه مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
157 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف این پژوهش تعیین رابطه برنامه ریزی راهبردی با کتابداری مبتنی بر شواهد از دیدگاه مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمانشاه است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی-توصیفی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمانشاه تشکیل می دهند که درمجموع 75 نفر هستند. حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 63 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه برنامه ریزی راهبردی و کتابداری مبتنی بر شواهد است. در بخش آمار توصیفی از شاخص های آماری نظیر: میانگین، مد (نما)، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد فراوانی و همچنین در بخش تحلیل استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، با استفاده از ویرایش 22 نرم افزار اس پی اس اس انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد وضعیت برنامه ریزی راهبردی کتابخانه های دانشگاهی و وضعیت کتابداری مبتنی بر شواهد مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمانشاه، در سطح نسبتاً ضعیفی است، همچنین در رابطه باهدف اصلی پژوهش نیز مشخص شد که بین برنامه ریزی راهبردی و کتابداری مبتنی بر شواهد رابطه وجود دارد و مقدار این رابطه برابر است با 525/0=r، همچنین از بین مؤلفه های کتابداری مبتنی بر شواهد، برنامه ریزی راهبردی بیشترین رابطه را با ارزیابی نتایج با ضریب همبستگی 536/0 و کم ترین رابطه را با ارزیابی شواهد با ضریب همبستگی 278/0 دارد. نتیجه گیری: کتابخانه های دانشگاهی نسبت به اجرای برنامه ریزی راهبردی و به کارگیری کتابداری مبتنی بر شواهد عملکرد ضعیفی دارند، افزون بر این کتابداری مبتنی بر شواهد با داشتن رویکرد اطلاع جویی و گسترش دانش و برخوردار بودن از چارچوبی دقیق و تنظیم شده در پنج مرحله تدوین سؤال، کسب شواهد، ارزیابی شواهد، به کارگیری شواهد و ارزیابی اثربخشی طرح عملیاتی، ظرفیت بالایی در اجرای فرایند برنامه ریزی راهبردی دارد. پنج مرحله ی ذکرشده در کتابداری مبتنی بر شواهد درواقع بسترهای مناسب و لازم را برای اجرای هرچه بهتر برنامه ریزی راهبردی فراهم می آورد. فرایند برنامه ریزی راهبردی نیز به منظور شناخت مسائل، تعیین اهداف، اتخاذ راهبرد و پیش بینی نتایج به رویکردهایی جهت گردآوری اطلاعات، تجزیه وتحلیل انتقادی و سازمان دهی اطلاعات نیاز پیدا می کند ، بنابراین کتابداری مبتنی بر شواهد با سرمایه دانشی گردآوری شده خود می تواند کانون توجه برنامه ریزی راهبردی قرار گیرد.
مطالعۀ تطبیقی دگرنویسی اسامی غیر فارسی به فارسی در فصلنامۀ مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات و بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی چالش های دگرنویسی اسامی غیرفارسی به فارسی در فصلنامه مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات و میزان انطباق آن با بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین.روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع پژوهش کمّی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. تمامی اسامی غیرفارسی مورد استفاده در فصلنامه مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات از سال 1390 تا پاییز 1398 به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. به منظور گردآوری داده های پژوهش ابتدا تمام اسامی غیرفارسی مورد استفاده در متن مقالات فصلنامه مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات به همراه معادل فارسی آنها به تفکیک دوره و سال در برنامه اکسل دسته بندی و سازماندهی شد. در کل 5570 اسم غیرفارسی بازیابی شد و معادل فارسی آنها در بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین مورد جست وجو قرار گرفت.یافته ها: از مجموع 5570 اسم غیرفارسی بازیابی شده، 58 اسم به دلیل فارسی بودن و عدم مطابقت نام های غیرفارسی با برگردان فارسی از جامعه آماری حذف شدند و در نهایت 5512 رکورد باقیمانده مورد بررسی قرار گرفت. از میان 5512 اسم غیرفارسی بازیابی شده از مقالات فصلنامه و مطابقت آنها با بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین، تعداد 3660 رکورد در این بانک وجود داشت که تعداد 2541 اسم (46/099 درصد) در مطابقت با بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین به درستی دگرنویسی شده اند، و معادل فارسی تعداد 1119 اسم غیرفارسی (20/301 درصد) با بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین مغایرت داشته است. از میان 1119 اسم بازیابی شده که دگرنویسی فارسی آن ها با بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین مغایرت داشت مواردی بود که هر بار به شکل های مختلف آوانویسی شده اند. ۱۶ اسم غیرفارسی به سه چهار شکل متفاوت آوانویسی شده است. اسامی پرتکرار ۱۵ تا ۴۱ بار تکرار شده اند که بیشترین تعداد به لحاظ ملیت به ملیت های چینی و انگلیسی اختصاص دارد. منابع انتخاب در بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین برای دگرنویسی بیشترین تعداد اسامی یعنی ۱۱۵۶ اسم (58/31 درصد) شامل ۱) کتاب در دست فهرست و ۲) منابع خاص تلفظ اسامی، و کمترین تعداد یعنی ۳۵ اسم (0/96 درصد) شامل ۱) پدیدآور/ مترجم اثر و ۲) منابع خاص تلفظ اسامی و شخص مستندساز است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد بیش از نیمی از اسامی بازیابی شده در بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین خوانده شده اند. با توجه به نتایج بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین کتابخانه ملی ایران صلاحیت مرجعیت در دگرنویسی اسامی غیرفارسی را دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهادهای زیر را برای بررسی های بیشتر در نظر گرفت:تلاش برای استفاده از دگرنویسی یکنواخت در نام غیرفارسی به فارسی؛ تعیین چارچوب نظری و روشن و دقیق برای خط مشی دگرنویسی؛ ارائه مقدمه ای برای پژوهشگران در استفاده از اسامی غیرفارسی توسط کتابخانه ملی ایران به عنوان متولی بانک مرجع آوانوشت اسامی لاتین برای شناسایی و امکان معرفی و استفاده گسترده از این بانک و رفع مشکلات و نارسایی های احتمالی آن.
کانال های جریان دانش میان دانشگاه و صنعت: بررسی علم سنجی و مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به منظور کاربردی شدن دانش تولید شده در دانشگاه ها، جریان یافتن این دانش به خارج از این محیط، به ویژه محیط های صنعتی، فعالیتی مهم و حائز است. ابزارهایی که این جریان را میسر می سازند، تحت عنوان کانال های جریان دانش شناخته می شوند. عدم آشنایی با این کانا ل ها و ویژگی های آنها می تواند موجب ناکامی در نیل به هدف غایی این ارتباط شود. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هر کدام از این کانال ها، ابزاری که بتواند با شاخص های مشخص، جنبه های متفاوت این جریان را نشان دهد، ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه کانال های جریان دانش میان دانشگاه و صنعت است. روش: این پژوهش با رویکرد علم سنجی و با تکنیک تحلیل هم رخداد واژگان و همچنین مرور روایتی انجام شده است. با استفاده از رویکرد مرور روایتی، مهم ترین پایگاه های اطلاعاتی بین المللی مورد جستجو قرار گرفتند، و به عنوان چارچوب نظری به کار گرفته شدند. در مرحله دوم، با رویکرد علم سنجی انجام شده و به منظور کشف ارتباطات و مهم ترین واژگان و نقشه علمی شکل گرفته از ارتباط بین واژگان، از فن هم رخداد واژگان استفاده شد. به این صورت که واژگان «صنعت و دانشگاه» با واژه «کانال» و دیگر واژه های هم ردیف با کانال که در متون استفاده شده بود، به صورت university AND industry AND (channel OR transfer OR spillovers OR flow OR dissemination) در فیلد Topic در پایگاه وب آو ساینس به عنوان یکی از معتبرترین پایگاه های استنادی جستجو شد. بازه زمانی از 1975 تا 27 نوامبر 2022 بود و جستجو در مجموعه هسته[1] وب آو ساینس انجام شد. با این استراتژی جستجو، در مجموع 5178 مدرک بازیابی شد. به منظور ترسیم نقشه هم رخداد واژگان، از نرم افزار وس ویور[2] استفاده شد و به منظور داشتن نقشه ای قابل تحلیل، با اعمال آستانه حداقل 50 رخداد، 86 واژه به مرحله تحلیل و ترسیم نقشه هم رخدادی وارد شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که کانال های انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت، جنبه های مختلفی را شامل می شود. این کانال ها ممکن است رسمی، غیررسمی یا ترکیبی باشند. همچنین جریان دانش بین صنعت و دانشگاه می تواند هدفمند یا بدون هدف باشد که در صورت هدفمند بودن دوسویه، و در حالت بدون هدف، یک سویه خواهد بود. این دانش می تواند عیان یا نهان باشد. در کانال های انتقال دانش مسائلی مانند تجاری سازی یا هزینه سودمندی و برگشت مالی نیز مورد توجه بوده است. همچنین این کانال ها و انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت، به نوعی سرمایه اجتماعی در نظر گرفته می شود. بررسی ارتباط بین صنعت و دانشگاه از جنبه های علم سنجی و براساس نقشه هم رخداد واژگان هم نشان داد که مباحثی همچون عملکرد و تأثیر همکاری ها، انتقال دانش، تریپل هلیکس، صنعت، انتقال فناوری، دانش، کارآفرینی و تحقیق و توسعه، از مهم ترین مفاهیم استخراج شده بوده اند. نقشه علمی و خوشه های شکل گرفته نشان دهنده اهمیت موضوع کانال های جریان دانش صنعت و دانشگاه از سوی پژوهشگران بوده است و در این بین تأثیر همکاری ها در انتقال دانش اهمیت دارد. در مجموع چهار خوشه موضوعی در نقشه هم رخداد واژگان تحلیل شده، تشکیل شد. نتیجه گیری: کانال های بین دانشگاه و صنعت در پژوهش های مختلف مورد توجه بوده و تشکیل خوشه های موضوعی نیز نشان دهنده این اهمیت است. تنوع میان کانال ها نشان می د هد که بررسی جامع و مانع ارتباطات میان دانشگاه و صنعت، نیازمند استفاده از شاخص های زیادی است.
تأثیر سرمایه اجتماعی کتابداران بر وفاداری اعضا با توجه به نقش میانجی مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه عمومی به عنوان نهاد اجتماعی خدمت رسان درصورتی که بتواند با ارائه خدمات مورد انتظار افراد جامعه، اعتماد آنها را جلب نموده و به عنوان مرکز اجتماع محلی مطرح شود در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی موفق خواهد بود، بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی کتابداران بر افزایش وفاداری اعضا با واسطه گری مسئولیت اجتماعی کتابخانه ها انجام شده است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی، پیمایشی با رویکرد کمی است. جامعه آماری شامل تمامی اعضای کتابخانه ها و 127 نفر از کتابداران شاغل در کتابخانه های عمومی استان مرکزی بود. نمونه به صورت تصادفی ساده، برای کتابداران، 95 نفر و برای اعضای فعال کتابخانه، 384 نفر محاسبه شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ناهاپیت و گوشال (1998)، مسئولیت پذیری اجتماعی کارول (1991) و وفاداری مشتری کاروانا (2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 25 و لیزرل نسخه 8/8 و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: ازآنجایی که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود، ازاین رو نتایج اجرای مدل اندازه گیری تحلیل مسیر سرمایه اجتماعی کتابداران، مسئولیت اجتماعی کتابخانه ها و وفاداری اعضا، مدل مفهومی پژوهش را تأیید کرد. همچنین برازش لازم و اثرگذاری و پیش بینی اثربخشی سرمایه اجتماعی کتابداران بر مسئولیت اجتماعی کتابخانه ها و نقش آنها بر افزایش وفاداری اعضا وجود دارد.نتیجه گیری: ارتباط معناداری بین سرمایه اجتماعی کتابداران و مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی بر وفاداری اعضا وجود دارد، درنتیجه تلاش در جهت معرفی و شناسایی جایگاه سرمایه اجتماعی کتابداران و مسئولیت اجتماعی کتابخانه ها در تقویت و افزایش وفاداری اعضا در کتابخانه های عمومی دارای اهمیت قابل توجهی است.
استنساخ کتابهای فقهی در دوره صفویه اول درایران با استناد به نسخ خطی کتابخانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
208 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئله اصلی این پژوهش، بررسی فراوانی استنساخ کتب فقهی در دوره صفوی اول است. پس از بررسی نسخ خطی فقهی که در دوره صفوی استنساخ شده می توان به رشد و توسعه فزاینده علم فقه امامیه در این دوره و تداوم این سیر صعودی در دوره های بعدی پی برد. با توجه به گستردگی موضوع، دامنه موضوعی این پژوهش کتب فقهی استنساخ شده در دوره اول صفویه، از ابتدا تا عصر شاه عباس اول (از 907 تا 1038 ق) است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که از مجموع 554 کتاب و رساله فقهی تولید شده در دوره صفوی اول، 3/38 درصد آن آثار با ساختار کتاب و 7/61 درصد آثار در قالب رساله تألیف شده است. در میان 212 کتاب فقهی تولید شده در این دوره، 45 عنوان کتاب مستقل و 167 عنوان کتاب غیرمستقل (در شرح و حاشیه کتاب های دیگر) هستند. 84 عنوان کتاب صرفا تألیف فقهای این دوره است و نسخه هایی از این عناوین، در ادوار بعدی استنساخ شده است؛ و 128 عنوان نیز دارای نسخه های کتابت شده در این دوره هستند. آثار شهید ثانی، محقّق کرکی، شیخ بهایی و مقدّس اردبیلی دارای بیشترین فراوانی در استنساخ هستند.
نتیجه گیری: با توجه به این که آثار فقهی علمای مذکور، کتاب های جامع فقهی و استدلالی بوده، می توان نتیجه گرفت که فراوانی استنساخ این آثار در این دوره، عمدتاً برای تأمین نیاز منبع درسی در مدارس شیعی است که در شهرهای مهم و بزرگ ایران در این دوره تأسیس شده است.
تحلیل خوشه ای همکاری های دانشی زنجیره ارزش تحقیق و توسعه در نظام ملّی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
250 - 293
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت همکاری های دانشی در کسب، دستیابی و ایجاد دانش فنی در تولید محصولات و خدمات فناورانه و نوآورانه در واحدهای R&D صنایع، پژوهش به صورت میان رشته ای قصدِ توسعه کاربرد دانش، در صنعت را دارد و در پاسخ به این پرسش که «انواع همکاری های دانشیِ زنجیره ارزش تحقیق و توسعه کدامند؟»، انجام پذیرفته است. روش شناسی: پژوهش توصیفی- پیمایشی، با ماهیّت اکتشافی و از حیث هدف کاربردی، به شیوه آمیخته و مشتمل بر 2 بخش کیفی (روش دلفی فازی) و کمّی (تحلیل خوشه ای) با استفاده از نرم افزارهای SPSS و R در قالب آزمون مفاهیم نظری، در موقعیت های مسائل واقعی و حل مشکلات ملموس، با نتایجِ مشخص است. 15 نفر از نخبگان نظام نوآوری که به صورت هدفمند و قضاوتی انتخاب شده اند، جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند.یافته ها: بر اساس نظرسنجی خبرگانی و تحلیل خوشه ای، در مجموع 4 شاخص، 12 سازه، 80 مؤلفه در 3 سطح بیانگر انواع همکاری های دانشی زنجیره ارزش تحقیق و توسعه هستند. نتیجه گیری: نتایج مراحل سه گانه تحلیل ها نشان می د هند، همکاری های دانشی نظام ملی نوآوری در قالب 4 خوشه منجر به توسعه همکاری های دانشی می شوند. از مجموع 80 فعالیت زنجیره ارزش تحقیق و توسعه، نوع همکاری راهبرد دانش و نوآوری 15 فعالیت، همکاری خلق دانش و نوآوری 33 فعالیت، همکاری راهبرد دانش و نوآوری 13 فعالیت و همکاری جذب دانش و نوآوری 26 فعالیت، را پوشش می دهند. نوع شناسی همکاری ها سبب بسترسازی مناسب برای کاهش خطا در فرآیند کسب و دستیابی دانش فنی محصول، کاهش زمان نمونه سازی، تسریع در تکوین و تمایز محصولات در صنعت می شود.
ترسیم نقشه دانش و مهارت کتابداران براساس مدل ایده آل تیپ ماکس وبر: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقشه ی دانش یک ابزار مدیریت دانش است و از طریق آن به کاربران سازمان، اطلاعاتی در خصوص محل استقرار دانش و منابع دانشی اعم از افراد صاحب دانش، اسناد و منابع و پایگاه های اطلاعات داده می شود. نقشه دانش تخصص ها و دانش مورد نیاز افراد را با محل استقرار آن در سازمان مشخص می کند، از این روهدف اصلی پژوهش حاضر ترسیم نقشه دانش و مهارت کتابداران کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی بر اساس مدل ایده آل تیپ ماکس وبر است. روش شناسی: پژوهش حاضر از هدف، کاربردی و از نظر روش پیمایشی است. جامعه پژوهش، کتابداران کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی است که در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و یا دکترا در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی تحصیل نموده اند و دارای حکم کتابدار بودند. به دلیل حجم پایین نمونه (39 نفر)، پژوهش به صورت سر شماری انجام گرفت و درصد بازگشت پرسشنامه 100% بود. داده های مورد نیاز پژوهش به وسیله سیاهه ی وارسی شمسی (1391) و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار اس پی اس اس 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: "مهارت های عمومی" کتابداران کمتر از حد متوسط3(61/1) بود و بیشترین مهارت آن ها در "توانایی های اداری" (53/2)است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که دانش و مهارت تخصصی کتابداران بالاتر از حد متوسط(33/3) است که بیشترین میزان آن مربوط به فعالیت های بخش "گردش کتاب" (2/4)است. نتیجه : یافته های منتج از نقشه دانش و مهارت کتابداران براساس مدل ایده آل تیپ نشان داد که بیشتر پاسخگویان (21 نفر) در تیپ 1 قرار دارند، که به معنای دانش و مهارت بالای آن ها است. در مقابل به دلیل رسمی و با سابقه بودن کتابداران، هیچ یک از پاسخگویان در تیپ 2 که نشان دهنده مهارت کم و دانش بالا است، قرار نگرفته بودند. همچنین ترسیم نقشه دانش نشان داد 12 نفر در تیپ 3 که نشان دهنده مهارت بالا و دانش کم است، قرار گرفتند. در تیپ 4 نیز که بیانگر مهارت و دانش کم است، 5 نفر قرار گرفتند، انتظار می رود کتابدارانی که در این تیپ قرار می گیرند نسبت به ارتقای سطح دانش مورد نیاز برای ادامه ی ارائه خدمت در سمت پیشین خود و جلوگیری از حذف رقابتی، اقدام نمایند. همچنین از مدیران انتظار می رود که بسترهای لازم را برای ارتقای سطح دانش مورد نیاز کتابداران بخش های مختلف ایجاد کنند.
شناسایی الگوی ساختاری رابطه فرهنگ سازمانی و سبک های رهبری با مدیریت دانش دربین اعضای هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
59 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی الگوی ساختاری رابطه بین فرهنگ سازمانی(مدل هافستد) و سبک های رهبری( مدل هرسی و بلانچارد ) با مدیریت دانش در بین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد نفر380 تشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 180 نفر به عنوان نمونه از طریق روش طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی هافستد (2001) ، پرسش نامه استاندارد سبک های رهبری ( مدل هرسی و بلانچارد ) (1986) و پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون (۲۰۰۳) بود . روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای فرهنگ سازمانی 89/0 و سبک های رهبری 88/0 وپرسش نامه مدیریت دانش90/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادله ساختاری (SEM )انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگ سازمانی و سبک های رهبری با مدیریت دانش دربین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) رابطه معنی دار دارد(p <0/05)
بازاندیشی در معماری فضاهای کتابخانه های عمومی به منظور بازتعریف الگویی تازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف کشف وضعیت کنونی و شناسایی فضاهای الزامی و بازتعریف نیازهای معماری فضاهای کتابخانه های عمومی کشور برای رسیدن به الگویی تازه و ردایی متناسب با قامت کتابخانه های معاصر صورت گرفته است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و بر روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) متکی است. داده ها به روشِ کتابخانه ای و میدانی با بررسی تحلیلی، مصاحبه با کاربران و کتابدارانِ چهار کتابخانه منتخب وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور، پژوهشگران و متخصصان حوزه معماری و کاربران آنها گردآوری شده اند. یافته ها: معماران، متخصصان حوزه کتابداری، مدیران و سیاست گذاران کتابخانه های عمومی، تغییراتی سریع ناشی از تحولات فناوری و انقلاب ارتباطات را شاهد بوده اند که بر خدمات و مأموریت، برنامه ریزی و طراحی عملکردی، کالبدی و حتی جنبه های ادراکی و زیباشناختی کتابخانه ها سایه افکنده اند. دیدگاه های متقاعدکننده و متنوعی درباره کتابخانه های عمومی و آینده شان، اهداف، خدمات و فضای آن ها در قرن بیست ویکم ارائه شده است: از تردید در حیات کارکردی آن ها به خاطر ماهیت فناوری ها و ارتباطات نوین تا اتفاقاً اهمیت یافتن بیشتر به دلیل ماهیت حفظ اسناد تمدن بشری و امکان تعاملی که میان جامعه برقرار می کنند (برخلاف فناوری های نوین ارتباطات که بر انزوا پای می فشارند). تنوع این دیدگاه ها مؤکد این مطلب است که ارائه شکلی واحد برای طراحی ممکن نیست اما امکان نوعی تعامل طراحانه وجود دارد. بررسی کتابخانه های موردتحلیل نشان داد که معماری کتابخانه ها، الگوهای عملکردی/رفتاری مشخصی را ممکن می کنند؛ یکی الگوی «مجموعه محور» است که هدفش تأکید بر نقش سنتی کتابخانه به عنوان پایگاهی برای عرضه منابع است و دیگری الگویی «تعامل محور» است که بر نقش فرهنگی-اجتماعی کتابخانه عمومی به مثابه پایگاهی تعاملی پای می فشرد که از یک سو بر حفظ، نشر و توسعه دانش و اطلاعات و از سوی دیگر بر پیوند با جامعه و ارتقای سطح تعاملات فرهنگی و اجتماعی تأکید می کند. اصالت/ارزش: یافته های این پژوهش در پی بازتعریف نقش کتابخانه های عمومی با اتکا به مؤلفه های مرتبط با معماری کتابخانه در راستای فراهم آوردن بستر مناسب و توسعه سرمایه اجتماعی از درون آن هاست. با تغییر راهبردهای کتابخانه از الگوی مجموعه محور به الگوی تعامل محور و با بازتعریف مجدد فضاها، کتابخانه های معاصر باید در کنار حفظ، نشر و ارائه منابع مختلف دانش، حافظ و ناشر خاطره جمعی و شریک روابط مردم و نهادهای مدنی باشند.
مرور نظام مند کیفیت داده در فرایندکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
160 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف: فرایندکاوی ارتباط میان دو زمینه داده کاوی و یادگیری ماشین، با رویکردهای مدیریت فرایند کسب وکار را فراهم می سازد. یک فرایند کسب وکار ترتیبی از فعالیت های مستقل و به هم مرتبط است، که در هنگام انجام هر کدام از فعالیت های پیش بینی شده، از یک یا چند منبع (شامل زمان، افراد، هزینه و ...) برای تبدیل ورودی ها (داده، مواد و ...) به خروجی های مورد نیاز استفاده می کند. با استفاده از روش های فرایندکاوی می توان رفتار حقیقی سازمان ها شامل عملکرد افراد، بخش ها و منابع را بررسی نمود. نتایج حاصل از فرایندکاوی که به صورت معمول شامل مدل های فرایند کسب وکار است را می توان با مستندات و الزامات سازمان ها مقایسه کرد. بدین سان امکان بررسی، نظارت و بهبود فرایندها امکان پذیر خواهد شد. مبنای عمل روش های فرایندکاوی براساس نگاره های رویداد ذخیره شده در سامانه های اطلاعاتی است. استفاده از فرایندکاوی بدون وجود داده های ورودی باکیفیت، به یافته هایی باورپذیر در مورد فرایندهای کسب وکار یک سازمان منجر نخواهد شد. از این رو در سال های گذشته ارزیابی و افزایش کیفیت داده های ورودی به روش های فرایندکاوی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناخت و گروه بندی مهم ترین مشکلات کیفیت داده و بازشناخت رویکردهای ارائه شده برای حل این چالش در فرایندکاوی است.
روش : روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مرور نظام مند بوده که با هدف واکاوی همه شواهد معتبر، برای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. در این مطالعه به بررسی و کاوش 102 مطالعه دانشگاهی در بین سال های 2007 تا 2021 میلادی پرداخته شده است که شامل پژوهش های انتشار یافته در همایش ها، مجلات و همچنین تعدادی پایان نامه می باشند. بدین منظور از یک روش پژوهش نظا م مند سه بخشی استفاده شده است. در بخش اول که شامل تعریف پژوهش بوده، ابتدا زمینه پژوهش تعریف شده و سپس اهداف و پرسش های پژوهش مشخص شده اند. در گام نهایی این بخش، دامنه پژوهش تعیین گردیده است. در بخش دوم، روش شناسی پژوهش معین شده و معیارهایی برای وارد کردن مطالعات یافت شده به فرایند بررسی نهایی، مشخص شده اند. سپس این مطالعات از لحاظ ارجاعات مورد بررسی قرار گرفته و در پایان دسته بندی شده اند. در بخش سوم که به ارزیابی پژوهش های جمع آوری شده اختصاص یافته است، پژوهش های نهایی مطالعه شده و سپس بر مبنای کاوش آن ها، یافته ها و نتایج حاصل تعیین گردیده اند. با بررسی جامع پژوهش های گردآوری شده، داده ها و شواهد مهم استخراج گردیده و جداول و نمودارهای مورد نیاز نیز رسم شده اند.
یافته ها: براساس بررسی پژوهش های انجام شده، توجه به چالش های کیفیت داده در فرایندکاوی در سال های اخیر افزایش یافته است. بیشترین حجم از مطالعات در سال های 2019 و 2020 میلادی منتشر شده اند. همچنین مشخص شد که بیشتر مقالات به ترتیب در سه پایگاه علمی Springer، IEEE و Elsevier انتشار یافته اند. 51 درصد از مطالعات مورد بررسی در همایش ها و کنفرانس های معتبر ارائه شده اند. 36 درصد از پژوهش ها در مجلات معتبر علمی انتشار یافته و 13 درصد از مطالعات از طریق پایان نامه ها و گزارشات دانشگاهی انعکاس یافته اند. برآیندهای حاصل از مطالعه مقالات منتخب نشان داد که 20 مشکل کیفیت داده که می توانند در داده های ورودی پدید آیند، در ادبیات مورد کنکاش قرار گرفته اند. این چالش ها در پنج سطح مسیر فرایند، رویداد، مورد، فعالیت و برچسب زمانی طبقه بندی شده و چهار رویکرد بنیادین که برای ارزیابی و حل چالش های کیفیت داده در فرایندکاوی به کار گرفته شده اند، مشخص گردیدند که شامل: چارچوب های ارزیابی کیفیت داده، پیش پردازش، کشف ناهنجاری، و ترمیم می باشند. یافته ها نشان می دهد که روش های پیش پردازش که هدف آن ها حذف رفتارهای آشفته و کم تکرار از داده های ورودی است، بیشتر از دیگر رویکردها مورد توجه واقع شده اند. همچنین در سال های اخیر کشف ناهنجاری و بازسازی رویدادهای گمشده به جستاری جذاب در زمینه فرایندکاوی تبدیل شده اند. یکی دیگر از نتایج مهم، بررسی مطالعات مربوط به زمینه کیفیت داده در فرایندکاوی، استفاده از حجم وسیعی از رویکردها و روش ها برای حل چالش های کیفیت داده است. بررسی ها نشان داد که استفاده از شبکه های پتری، نقش پر رنگی در همه پژوهش های منتخب به عنوان یک رهیافت ریاضی مد نظر پژوهشگران داشته است.
نتیجه گیری: داده های مورد نیاز روش های فرایندکاوی می تواند از مکان های مختلفی به دست آید. یکی از مزایای بزرگ فرایندکاوی این است که مختص به یک نوع سامانه خاص نیست. هر سامانه مبتنی بر گردش کار، فروش بلیط، مدیریت منابع ، پایگاه و انبارهای داده، سامانه های قدیمی و حتی داده هایی که به صورت دستی جمع آوری شده اند، تا زمانی که با استفاده از ویژگی های شناسه مورد، فعالیت و برچسب زمانی قابل تفکیک باشند، قابل تجزیه و تحلیل هستند. اما در مسائل دنیای واقعی، بیشتر داده ها برای اهداف فرایندکاوی جمع آوری نشده اند یا مناسب استفاده برای تحلیل های فرایندکاوی نیستند. به خصوص داده هایی که به صورت دستی ثبت شده اند یا داده هایی که در بین سامانه های جزیره ای مختلف پراکنده شده اند، می توانند حاوی خطا باشند. با وجود تلاش های مناسب برای بهبود کیفیت داده های ورودی در فرایندکاوی، همچنان توسعه چارچوب ها و روش های کارآمد با هدف شناسایی، ارزیابی و حل چالش های کیفیت داده در فرایندهای کسب وکار واقعی که بیشتر اوقات از حجم و پیچیدگی بالایی برخوردارند، پیشنهاد می گردد. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان دورنمایی جدید برای پژوهشگران و متخصصان علم داده و تحلیل گران کسب وکار مورد استفاده قرار گیرد.