فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۵۱۱٬۸۴۹ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نظام سازی در معارف و بحث های نظری کاری ضروری است. چراکه موجبات روشنایی مطالب و دسته بندی اطلاعات را فراهم می آورد. مجموعه معارف تربیتی نیز باید در یک چارچوب به هم پیوسته و منسجم تدوین شود تا هر عنصر جای خود را پیدا کرده و ارتباط خود را با بقیه بیابد. ازاین رو تلاش برای تعریف دقیق عناصر نظام تعلیم و تربیت اسلامی و تبیین منطقی روابط بین آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. اصل و روش دو عنصر بسیار مهم در نظام معرفتی تعلیم و تربیت هستند. اهمیت این دو عنصر بیشتر بدان جهت است که مربیان در صحنه تعاملات تربیتی خود بیشتر و بیشتر با آنها سروکار دارند. ما باید بدانیم منظور چیست که می گوییم: «مربی در عمل تربیتی خود باید به درستی از روش ها و اصول تربیتی استفاده کند». تا وقتی مفهوم روش و اصل معلوم نباشد، نمی توان پاسخ دقیقی به این سؤال ارائه کرد. هدف این تحقیق آن است که مفهوم اصل و روش، و همچنین روابط آنها، را مورد بازبینی قرار داده و تعریف روشن تری ارائه کند. بررسی ها نشان داد که تعریف رایج اصل و روش به قواعد رفتاری مربی تعریف تام و تمامی نیست. چنان که تمیز بین آنها براساس کلیت و جزئیت شدنی نیست. روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق عمدتاً توصیف و تحلیل مفاهیم و گزاره های مربوط است. بدین منظور ابتدا دیدگاه ها و تعاربف ارائه شده در منابع مختلف مربوط به چند دهه اخیر بازبینی و مقایسه می شوند و با یک تحلیل نهایی، نهایتاً، تعریف مختار به دست می آید. دیدگاه های مورد نظر بیشتر از کسانی مانند استاد خسرو باقری، مرحوم استاد غلامحسین شکوهی، استاد علیرضا اعرافی، مرحوم آیت الله مصباح یزدی، استاد سید علی حسینی زاده به دست آمد و این تعاریف سرمایه غنی نویسنده برای تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری نهایی شد. دقت در اصول پیشنهادی این اندیشمندان نشان می دهد که منظور ایشان از اصل نوعی روش یعنی اقدامی کلی است که باید انجام گیرد. به عنوان مثال اصل «فعالیت» از مربی می خواهد که متربی را به تجربه و وارسی شخصی اشیاء و دست ورزی مسائل پدیدآمده وا دارد و به هیچ عنوان به مشاهده تجارب دیگران اکتفا نکند. (شکوهی، 1390، صص142-160) این توضیحات نشان می دهد که مراد از آنچه به نام اصل آمده نوعی اقدام عملی است که مربی باید صورت دهد. مراجعه به «اصول» دیگر یادشده نیز همین فرضیه را تأیید می کند. به عبارت دیگر، «اصل» در ادبیات قدما همان «روش» کلی است (که می تواند مصادیقی داشته باشد). پس از آنکه معلوم شد مفهوم پیشنهادی روش ما را از «اصل» به معنای شایع و مشهور آن بی نیاز می کند، این سؤال مطرح می شود که آیا برای کارآمدی عملیات تربیت، به کارگیری روش ها یعنی اقدامات تربیتی کافی است یا علاوه بر اقدامات تربیتی عنصر دیگری نیز باید حضور داشته باشد. بررسی فرایند تربیت و مطالعه آن نشان می دهد که برای موفقیت در آن به کارگیری روش ها کافی نیست. گاهی روش انجام می شود ولی تأثیر تربیتی ندارد و شاید در دراز مدت اثر عکس بگذارد. مثلاً تشویق بدون رعایت نکات و شرایط لازم نه تنها احتمال تکرار فعل را بیشتر نمی کند؛ بلکه ممکن است به نوعی بازدارنده باشد. در واقع مربیان موفق روش های تربیت را به همراه ابزار دیگری، که می توان «اصول تربیت» نامید، به کار می گیرند. اگر از این زاویه به مسأله بنگریم، «اصول» تربیت عبارت است از قواعد رفتاری و راهنمای عمل مربی که نحوه اجرا و چگونگی اقدام را نشان می دهد. به عبارت دیگر، مربی در فرایند تربیت نمی تواند اقدامات تربیتی یا روش ها را به هر شکل و نحوه ای انجام دهد و نسبت به قواعد رفتاری و شرایط کاری خود بی توجه باشد. موفقیت در فعالیت های تربیتی، مشروط به آن است که آن را چگونه انجام دهیم و در نتیجه توجه به این قواعد و رعایت آنها ضروری است. به عبارت دیگر، رعایت اصول تربیتی شرط تأثیرگذاری و کارآمدی روش ها و فرایند تربیت هستند. و ای بسا که رعایت شرایط انجام کاری از خود آن مهم تر باشد. چراکه در بسیاری از موارد خسارت انجام اقدامات به شکل غلط از خسارت ترک آنها بیشتر است. برای دستیابی به «اصل» به معنای شرایط «روش» نیز از قیاس عملی استفاده می کنیم که به دو مقدمه نیاز دارد؛ یکی هدف و دیگری مبنا. گزاره هدف چنین گزارش می شود: «مطلوب است روش تربیتی به شکلی کارآمد و مؤثر اجرا گردد». اما چه چیزی در تحقق این هدف یاری می رساند؟ رعایت شرایط مورد نظر. این در واقع مقدمه دوم قیاس عملی است که نقش مبنا را ایفا می کند: «کارآمدی و تأثیرگذاری روش مشروط است به رعایت اصول و شرایط آن». از این دو مقدمه اصل را نتیجه می گیریم: «مربی باید شرایط و کیفیت خاص روش را رعایت کند». به عنوان مثال، می دانیم که «آگاهی بخشی» یک روش بسیار مفید و کلیدی در امر تربیت است. هرچه متربی نسبت به حقایق پیرامونی و نسبت به وظایف خود آگاه تر باشد جریان تربیت به هدف خود نزدیک تر خواهد شد و توفیقات مربی در اجرای وظایف مربوط بیشتر خواهد بود. اما نیک می دانیم که آگاهی بخشی در صورتی کارآمد است که با صداقت در گفتار و عمل همراه باشد. مربی بی عمل و فاقد شرایط موفق نیست. این حقیقت به شکلی بسیار صریح در کلام امیر بیان آمده است: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ؛ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ...». (نهج البلاغه، حکمت 73) جمع بندی مباحث فوق حکایت از آن دارد که ادبیات موجود در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی می تواند چابک تر و روان تر تدوین شود. به این منظور پیشنهاد این مقاله آن است که مفهوم اصل به معنای مشهور جای خود را به روش بدهد. در واقع آنچه به عنوان اصل مطرح می شود چیزی جز همان روش کلی نیست که مقسم انواع روش های زیر مجموعه خود است. در کنار این عنصر که روش نام دارد، مقاله عنصر دیگری را نیز پیشنهاد داده است که حکایت از شرایط موفقیت و تأثیرگذاری روش هاست. به عبارت دیگر، هر روش در صورتی تأثیرگذار است که اصول و شرایطی نیز در کنار آن رعایت شود. نام این عنصر جدید اصل است.
بازیابی عناصر زبر زنجیری در قرآن و بررسی ارتباط آن با معنا در سطح جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
215 - 238
حوزههای تخصصی:
عناصر زبرزنجیری شامل آن دسته از نشانه هایی است که فراتر از الفاظ می تواند در معنای مراد گوینده از میان چند معنا یا تشخیص و کشف معنای صحیح، مؤثر باشد. همان گونه که از معنا می توان عناصر زبرزنجیری را دریافت، خود معنا نیز با به کارگیری این عناصر بهتر القا می شود. گرچه قرآن به صورت متن در اختیار ما قرار گرفته، ازآن رو که کلامی قصدگراست، معانی آن یقیناً می تواند در بازیابی عناصر زبرزنجیری آیات مؤثر باشد؛ متقابلاً درک و بهره گیری از این عناصر می تواند در تعیین معنای مراد مؤثر باشد. این پژوهش کتابخانه ای به روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر مختصات سه عنصر زبرزنجیری؛ شامل تکیه و آهنگ و درنگ، نسبت به تطبیق آن ها با نمونه هایی از آیات قرآن کریم در سطح جمله پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که می توان باتوجه به محل تکیه در سطح جملات، آهنگ کلام و محل وقف و سکت، معنای صحیح را از دو معنای محتمل به دست آورد و باتوجه به معنای آیه دریافت که محل تکیه در سطح جملات کجاست، آهنگ کلام به چه صورت و محل وقف و سکت در کدام موضع است. اهمیت این جستار ازاین روست که تاکنون در هیچ نظر تفسیری یا پژوهشی، عناصر زبرزنجیری برای تشخیص معنای آیه بررسی یا پیشنهاد نشده است.
تبیین الگوی ویژگی های یاوران صاحب الزمان (عج) مبتنی بر روایات مهدویت کتاب بحار الانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
178 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، رسیدن به ویژگی های یاوران خاص امام مهدی (عج) است. این پژوهش در استخراج روایات از روش تحلیل محتوا و در تحلیل داده ها از روش داده بنیاد استفاده نموده است. قلمرو مطالعه این پژوهش، آیات قرآن و روایات مهدویت کتاب بحارالانوار است. تحلیل داده ها از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد و الگوی پارادایم طراحی گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از مهم ترین عوامل مؤثر: اعتقاد به توحید و معاد، اعتقاد به امامت و پیروی از امام، ایمان و یقین داشتن، مؤمن حقیقی بودن، روحیه جهاد و سلحشوری، روحیه شهادت طلبی است. عوامل زمینه ای را می توان عوامل فیزیولوژیکی، عوامل عبادی، عوامل اقتصادی، عوامل موفقیت، عوامل نظامی، عوامل دینی-اجتماعی نام برد. در این میان راهبردهایی مانند اخلاق مدار و صبوری، مسئولیت پذیری و تدبیر و نظم در برنامه ریزی، مهیا بودن قبل از ظهور، عدالت محوری و شایسته سالاری، رعایت تولی و تبری، متحد و همدل و خدمتگزار مردم بودن را می توان اثرگذار دانست. از جمله موانع را می توان داشتن ریب و شک و شبهه، سستی و تنبلی و منتظر بدون عمل، دانست.
تأثیر فرهنگ سازمانی سبز بر شهرت شرکت و عملکرد کسب و کار با نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی، آسیب های صنایع به زیست بوم، افزایش انتشار گازهای گلخانه ای و آلودگی آب و هوا باعث شده بکارگیری مدیریت سبز و توجه به مسائل زیست محیطی در جهان متلاطم امروز نه تنها به عنوان یک مزیت، بلکه به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای شرکت ها و سازمان ها به حساب آید؛ لذا این پژوهش با هدف تبیین تأثیر فرهنگ سازمانی سبز بر شهرت شرکت و عملکرد کسب و کار با نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز صورت پذیرفته است. روش پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و بر مبنای اجرا توصیفی پیمایشی و جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان و مدیران شرکت آرتا تجارت زرین بوده و نمونه ای به حجم 145 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه فرهنگ سازمانی سبز هویون و همکاران (2023)، مدیریت منابع انسانی سبز پیووار سولج و همکاران (2023)، شهرت شرکت فائنی و همکاران (2025) و عملکرد مالی باه و همکاران (2020) و برای بررسی فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارتPLS استفاده شده و نتایج حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی سبز بر مدیریت منابع انسانی سبز، شهرت شرکت و عملکرد کسب و کار تاثیر مثبت دارد و تاثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر شهرت شرکت و عملکرد کسب و کار نیز تایید گردید. همچنین مشخص شد فرهنگ سازمانی سبز بر شهرت شرکت و عملکرد کسب و کار با نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز تأثیر دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت در صورت نهادینه شدن فرهنگ سازمانی سبز و بکارگیری مدیریت منابع انسانی سبز می توان شهرت شرکت را بهبود بخشید و عملکرد کسب و کار را ارتقا داد.
ارائه الگوی شایستگی های دانشکاران در بهبود مدیریت دانش سازمان های دولتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
65 - 91
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر که ماحصل یک طرح پژوهشی است؛ باهدف ارائه الگوی شایستگی دانشکاران در بهبود مدیریت دانش سازمان های دولتی نگارش شده است. نوع پژوهش کاربردی و روش اجرای آن توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل مدیران، مسئولین واحدها و کارشناسان ارشد یکی از سازمان های دولتی فعال در حوزه فناوری اطلاعات در استان تهران بوده که نمونه ای معادل 156 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند جهت مطالعه انتخاب شدند. در ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات اولیه جمع آوری و سپس با ابزار پرسشنامه محقق ساخته پنج گزینه ای مبتنی بر مقیاس لیکرت با تعداد 36 گویه، اطلاعات مورد نیاز گردآوری گردید. روایی پرسشنامه توسط پانلی از اساتید و کارشناسان مدیریت دانش مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز از طریق انجام آزمون آلفای کرونباخ (0.91) محاسبه شده است. اطلاعات گردآوری شده با روش حداقل مربعات جزئی توسط نرم افزار SPSS و SmartPLS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تمامی فرضیات پژوهش مورد تایید قرار گرفته اند. به طور خاص، نتایج آزمون آماری نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار میان دانش، مهارت، توانایی و شخصیت با شایستگی دانشکاران هستند. به عبارت دیگر، هر یک از این متغیرها تأثیر قابل توجهی بر شایستگی دانشکاران در بهبود مدیریت دانش سازمان های دولتی دارند.
زیستن در شرایط زوال صداقت: دروغگویی به مثابه سیاست مسلط
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
63 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم دیدگاه های رایج در مورد دروغگویی به عنوان منفور اخلاقی، دروغ بخشی از زندگی اجتماعی است و در تاروپود جامعه ریشه دوانده است. در تمامی جوامع به افراد آموزش داده می شود که دروغ غیراخلاقی تلقی می شود؛ با این حال، دروغ یک تاکتیک ارتباطی است که اغلب در زندگی روزمره دیده می شود. در جامعه ما نیز انواع دروغگویی از تعارفات و ملاحظات گرفته، تا دروغ هایی که با عنوان دروغ مصلحتی به اطرافیان گفته می شود، وجود دارد. در واقع با وجود آنکه دروغگویی در فرهنگ ایرانی و دین اسلام همواره نکوهش شده است، در جامعه ما به نحو جدی شایع است. اکثریت قریب به اتفاق مطالعات در علوم انسانی در مورد دروغ در فلسفه انجام شده است، جایی که عمدتا به عنوان یک مشکل برای فیلسوفان اخلاق و زبان ظاهر می شود. در فلسفه، دروغ تقریبا از نظر اخلاقی بد تلقی می شود. در گزارش های معاصر، فیلسوفان همچنان به یافتن راه هایی ادامه می دهند که از طریق آن می توان دروغگویان را به دلیل فقدان اخلاق متهم کرد و تمایل دارند دروغ را به عنوان چیزی که مخالف هنجارهای اجتماعی صداقت و حقیقت است درک کنند. در مقابل، جامعه شناسان کمتر مایل بوده اند که دروغ را صرفاً بد بدانند، و کار جامعه شناختی زیادی در این مورد وجود ندارد. در کار گئورگ زیمل است که اولین روایت توسعه یافته از دروغ به عنوان یک پدیده اجتماعی را می توان یافت. زیمل به بررسی دروغگویی به عنوان یک شکل اجتماعی در حال تغییر می پردازد که با اشکال مختلف اجتماعی دیگر پیوند خورده است و با تغییراتی که در مدرنیته رخ می دهد دگرگون می شود. اما، تحلیل او از دروغ در مورد تغییرات اجتماعی بسیار گسترده است، و زمانی که تلاش می کند کاوش خود را در مورد دروغ با توجه به سایر اشکال اجتماعی توسعه دهد، گیج می شود. در ایران نیز تحقیقات محدودی در مورد دروغ و دروغگویی انجام پذیرفته است. در تحقیقی که با عنوان نظرسنجی از مردم تهران درباره خصوصیات ایرانی ها درباره مهم ترین خصوصیت های منفی ایرانیان انجام شده است، دروغگویی در مقام نخست قرار می گیرد و 12 درصد از پاسخگویان، مهم ترین صفت منفی ایرانیان را دروغگویی دانسته اند. درواقع از نظر جامعه ایرانی، شکافی بین فرهنگ آرمانی ایرانی_اسلامی و فرهنگ موجود در جامعه وجود دارد که باعث می شود دروغگویی حائز اهمیت و یک مسئله قابل تأمل باشد. پذیرش فرهنگی عدم صداقت پیامدهای گسترده تری برای روابط بین فردی و انسجام جامعه دارد. تداوم دروغ ها، چه در زمینه های شخصی یا عمومی، اعتماد اساسی لازم برای انسجام اجتماعی را از بین می برد. با کاهش یکپارچگی، ساختار اخلاقی جامعه ضعیف می شود و منجر به احساس ناامیدی و بی تفاوتی در بین افراد می شود. در نتیجه، کاوش دروغگویی به عنوان یک سیاست غالب در زندگی مدرن، بر نیاز مبرم به تعهد مجدد به صداقت و شفافیت تاکید می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال مطالعه ای کیفی است برای بیان فرآیندهای اساسی که در آن دروغ ها و فریب ها در زندگی روزمره تجربه می شود. هدف این تحقیق با پرداختن به ماهیت فریب، تقویت گفتگوی انتقادی و تشویق پرورش یکپارچگی است، در نتیجه کیفیت اعتماد جامعه را در جهانی پیچیده تر افزایش می دهد.روش: این پژوهش با روش کیفی گراندد تئوری انجام شده است. در این روش یافته ها با شیوه هایی به جز روش های آماری یا هر گونه کمی کردن به دست می آیند. جامعه آماری این پژوهش افراد 18 تا 50 ساله شهر اصفهان می باشندکه با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده های این پژوهش براساس گفت گوهای عمیق با 20 نفر از ساکنان شهر اصفهان به صورت تصادفی و در مکان های عمومی، پارک ها و مراکز آموزشی جمع آوری و سپس درک و تفسیر آن ها از دروغ و دروغگویی، مبنای بررسی داده ها قرار گرفت. همچنین فرآیند تحلیل داده ها، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفته است. در این مراحل ابتدا مصاحبه های انجام شده بصورت خط به خط تحلیل و کدگذاری می شود و درقالب کدگذاری باز، به هر مفهوم موجود در مصاحبه یک برچسب الصاق می شود و براساس ویژگی ها و ابعاد هر مفهوم، تعداد زیادی کدهای باز و خام پدیدار می شوند. پس از فرآیند خردکردن مصاحبه ها به کدها و زیرمقوله ها در کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری به مرتبط کردن و دسته بندی آنها حول محور موضوع اصلی پرداخته می شود. کدگذاری انتخابی نیز با استفاده از انتخاب مفاهیم و موضوعاتی که در استخراج مضمون اصلی پژوهش موثر به نظر می رسند، دنبال می شود.یافته ها: از دریچه نظریه زمینه ای، محقق به انگیزه ها، استراتژی ها و پیامدهای دروغ پرداخته است. با انجام مصاحبه های عمیق ومشاهده موقعیت های دنیای واقعی و تجزیه و تحلیل، محقق توانسته درک عمیق تری از عوامل زمینه ای که تصمیم گیری برای دروغ را شکل می دهند، توسعه دهد. با اتخاذ رویکرد تئوری زمینه ای، محقق توانسته انواع مختلف دروغ، عوامل زمینه ای که بر شیوع آن تأثیر می گذارند و راهبردهایی که توسط افراد برای مشارکت و کشف دروغ به کار می رود را شناسایی کند. در آنچه پاسخ دهندگان در مورد راست و دروغ گفتند، پدیده دروغگویی عللی دارد که از زندگی اجتماعی و فردی شخص نشأت می گیرد. علت های اصلی به دست آمده فریب، بدخواهی و یا سودمندی است. یعنی علت هر دروغی ممکن است در این دسته بندی جای گیرد. این علت ها شامل لاف زنی (اغراق)، خودنمائی، تنبلی و تن آسایی، حسادت، انتقام گرفتن، خباثت، نفاق و دشمنی، جلوگیری از مجازات، ترس از رسوایی و آبروریزی، ترس از دست دادن منفعت و ترس از دست دادن مقام است. پس افراد یا برای فریب دادن دیگران، یا به علت سرشت بد خود و یا به خاطر مفید بودن دروغ در لحظه به این کار مبادرت ورزند. بسترهای مساعد برای دروغگویی شامل سه بعد زمان، زمینه تجربی فرد و ارضای یک میل ناشناخته در فرد است. این موارد خود به مقولات جزئی تر تاریخچه زندگی (گذشته) ، احتمال کشف دروغ در آینده، وضعیت اکنون، سابقه شنیدن دروغ، سابقه گفتن دروغ، سابقه تماس با افراد دروغگو، کمبودها، احساسات و عواطف و حس جاه طلبی دسته بندی می شود. سه مقوله اصلی نیز عوامل مداخله گر در این زمینه هستند. موقعیت در لحظه، موقعیت فرد مقابل و خروج از تعامل. اینکه فرد در لحظه ای که در یک موقعیت قرار دارد آیا شرایط اقتضا می کند که وی دروغ بگوید یا خیر. این موقعیت نیز ابعادی دارد که به موقعیت مکانی (مکان قرارگیری فرد)، موقعیت جمعیتی (تعداد افراد حاضر در آن موقعیت)، موقعیت ساختاری (موقعیت رسمی یا غیر رسمی) و موقعیت فرهنگی (فرهنگ موجود در آن شرایط) بستگی دارد. استراژی افراد برای به کار بردن دروغ شامل غیرقانونی نبودن، عدم آسیب رسانی و برداشتن موانع است که برای قانع کردن خود برای دروغگویی به کار می برند. مهمترین پیامد دروغگویی در جامعه، ایجاد جامعه دروغگو است. فرآیندی که منجر به پنهان شدن حقیقت، بی اعتمادی و عادی شدن دروغ در جامعه منجر می شود. عمل دروغ گفتن، اگرچه در لحظه به ظاهر بی ضرر به نظر می رسد، می تواند عواقب گسترده و عمیقی داشته باشد که در زندگی شخصی و حرفه ای فرد طنین انداز می شود. دروغ، چه ناشی از نفع شخصی باشد و چه از نیت های نادرست، پایه اعتمادی را که بر آن روابط سالم و ساختارهای اجتماعی بنا شده است، از بین می برد. با گشودن شبکه دروغ، مرتکب، اغلب خود را در شبکه پیچیده ای از فریب غرق می بیند، با از دست دادن اعتبار، روابط بین فردی تیره و تار و با عواقب قانونی یا حرف ه ای احتمالی مواجه می شود. در نهایت، تصمیم به دروغ گفتن، صرف نظر از اینکه چقدر وسوسه انگیز باشد، نشان دهنده خیانت عمیق به صداقت خود و اعتماد دیگران است که پیامدهای آن می تواند هم از نظر احساسی و هم از لحاظ عملی ویرانگر باشد. از بحثی که گذشت مسلم گردید که دروغ و فریب ضد حقیقت است. دروغ سنگری متزلزل و ناپایدار است که فرد برای دفع ضرر و خطر بدان پناه می برد که چون فرو ریزد خطر و ضرر دوچندان می شود. نتایج نشان داد که مقوله اصلی در این تحقیق زوال صداقت است. بطورکلی، در حوزه تعاملات انسانی، مفاهیم صداقت و عدم صداقت در بافت جامعه نفوذ قابل توجهی دارد. از منظر جامعه شناختی، این مفاهیم دارای پیامدهای عمیقی هستند و هنجارها، ارزش ها و انتظارات حاکم بر وجود جمعی ما را شکل می دهند. صداقت به عنوان یک فضیلت اجتماعی اساسی، سنگ بنای اعتماد و انسجام اجتماعی است. عملکرد روان روابط بین فردی را تسهیل می کند و افراد را قادر می سازد تا در تبادلات معنادار شرکت کنند و حس درک متقابل را تقویت کنند. هنگامی که صداقت غالب می شود، افراد در تعاملات خود احساس امنیت می کنند و محیطی از باز بودن و شفافیت را ایجاد می کنند. برعکس، عدم صداقت در قالب فریب، دستکاری و دروغ می تواند تأثیرات مخربی بر پویایی اجتماعی داشته باشد. بنابراین بایستی صداقت و راستگویی در جامعه از طریق فرهنگ سازی، درونی سازی اجتماعی و ریشه یابی دروغ نهادینه سازی شود. این نهادینه شدن، متاثر از روابط درون خانوادگی، روابط موجود در مدرسه و در مقیاس بزرگتر، روابط موجود در جامعه است؛ از این رو نمی توان توقع داشت فردی که در فضایی آکنده از دروغ زندگی می کند به سوی راستگویی گرایش پیدا کند. در نتیجه، یک استراتژی جامع برای مبارزه با فریب در جامعه باید شامل آموزش، پاسخگویی و شفافیت باشد. با پرورش محیطی که برای صداقت ارزش قائل است و ابزارهایی را برای رفتار درست در اختیار افراد قرار می دهد، جوامع می توانند فرهنگی مقاوم در برابر تأثیرات تفرقه انگیز فریب را پرورش دهند.
تحلیل توسعه صنعت پتروشیمی و پیامدهای زیست محیطی آن در ایران
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
59 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت پتروشیمی ایران در سال ۱۳۴۲ پایه گذاری شد و از آن پس به طور گسترده، توسعه یافت. تأسیس بیش از ۵۷ مجتمع پتروشیمی با ظرفیت تولید 70 میلیون تن در سال، باعث شده است ایران به یکی از قطب های اصلی پتروشیمی در منطقه تبدیل گردد. این صنعت، دومین منبع درآمدهای ارزی کشور پس از نفت است و بر توسعه اقتصادی کشور اثرات قابل توجهی دارد. با این حال، در مورد دلایل گسترش صنعت پتروشیمی و آثار زیست محیطی آن ابهامات زیادی وجود دارد. هدف این پژوهش، این است که دلایل توسعه این صنعت را در ایران طی دهه های گذشته تشریح و نشان دهد، توسعه این صنعت، چه تهدیدهایی برای محیط زیست منطقه عسلویه و خلیج فارس داشته است؟روش: این پژوهش از دو بخش مجزا تشکیل شده است. در بخش اول که به تبیین توسعه صنعت پتروشیمی می پردازد، از روش اسنادی و تحلیل منابع کتابخانه ای استفاده می کند. در بخش دوم که به تحلیل پیامدهای زیست محیطی صنایع پتروشیمی می پردازد، علاوه بر روش اسنادی، از داده های موجود جهانی، مرور نظام مند مقالات مرتبط، نتایج حاصل از آزمایش های آزمایشگاهی، و اطلاعات ارائه شده توسط شرکت های پتروشیمی نیز استفاده کرده است.یافته ها: در این پژوهش، توسعه گسترده صنعت پتروشیمی در ایران، در قالب تقسیم کار جهانی و ارجاع صنایع بحران زا به «پیرامون» معنا شده است. بدین معنی که انتقال صنعت پتروشیمی از «مرکز» به «شبه پیرامون» به دلیل غیراقتصادی بودن و بحران زا بودن این صنعت در حوزه محیط زیست بوده است. چنانکه، توسعه صنعت پتروشیمی در منطقه عسلویه، پیامدهای زیست محیطی قابل توجهی به همراه داشته است. مصرف سوخت بالا و انتشار گازهای گلخانه ای نظیر CO2 و CH4 از یکسو و تولید آلاینده های خطرناک مانند اکسیدهای نیتروژن و سولفور، ترکیبات آلی فرار و ذرات معلق، از سوی دیگر، باعث شده کیفیت هوا و سلامت اجتماعات محلی به شدت تحت تأثیر قرار گیرد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد، تبیین توسعه صنعت پتروشیمی در ایران صرفاً با نظریه های «مزیت داخلی» ناقص است و تحلیل کامل توسعه این صنعت، وابسته به سازوکارهای تقسیم کار جهانی و انتقال صنایع بحران زا است. از این رو، توسعه صنعت پتروشیمی علاوه بر دارا بودن سویه های مثبت، دربردارنده سویه های منفی و بحران زا به ویژه، در حوزه محیط زیست است. براین اساس، برای رفع مشکلات بهداشتی و محیطی منطقه عسلویه، پیشنهادهایی ارائه می شود: بهبود زیرساخت های صنعتی، افزایش پایش و مدیریت آلاینده ها، افزایش آگاهی عمومی و مسئولیت های اجتماعی، ایجاد کمربندهای سبز و مناطق حائل، و بالاخره، توسعه تحقیقات آینده نگرانه.
إداره وتنظیم مؤسسات الدوله وفق الشریعه الإسلامیه والقانون العراقی
حوزههای تخصصی:
إنّ إداره وتنظیم مؤسسات الدوله فی العراق وفقاً للشریعه الإسلامیه والقانون العراقی یمثل موضوعاً بالغ الاهمیه یستدعی إجراء دراسات وبحوث عمیقه. یشکّل العراق بتنوعه الثقافی والدینی تحدّیاً حقیقیاً فیما یتعلق بإیجاد التوازن المناسب بین مبادئ الشریعه الإسلامیه والقوانین الوضعیه التی تنظّم الدوله. تاریخیاً، عرف العراق تقلّبات سیاسیه واقتصادیه، مما منح إداره وتنظیم مؤسساته الحکومیه أهمیه خاصه. فی الفتره الأخیره، شهد البلد تغیّرات جذریه على مستوى السیاسه والحکومه نتیجه للتحولات الاجتماعیه والسیاسیه. وفی الوقت نفسه، تشیر الشریعه الإسلامیه إلى مصدر رئیسی للتشریع فی العراق، مما یعکس الهویه الإسلامیه للبلاد والنسبه العالیه للمسلمین فیه. ومع ذلک، یجب تحقیق توازن بین المبادئ الشرعیه وحقوق المواطنین والالتزامات الدستوریه. ومن هذا المنطلق، تطرّقنا فی هذا البحث إلى التفاصیل ذات الصله بإداره وتنظیم مؤسسات الدوله وفق الشریعه الإسلامیه والقانون العراقی بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلى أنّ الشریعه الإسلامیه تلعب دوراً مهماً فی تنظیم المؤسسات فی العراق وفقاً للدستور والتشریعات القانونیه، حیث یعتبر الإسلام دین الدوله الرسمی ومصدراً أساسیاً للتشریع. یجب على المشرعین والجهات الحکومیه الالتزام بمبادئ الإسلام فی صیاغه القوانین والسیاسات. تواجه المؤسسات الحکومیه فی العراق تحدیات مثل الفساد ونقص التمویل، وتحتاج إلى إصلاحات لتحقیق العداله والشفافیه. التوافق بین القانون المدنی والشریعه یعمل فی بعض القضایا مثل الأحوال الشخصیه، وهذا یتطلب إشرافاً دقیقاً. یجب أن یستمر التوجیه الإسلامی فی توجیه السیاسات والتشریعات بطریقه تحقق العداله وتحترم القیم فی العراق.
آینده پژوهی رواداری اجتماعی در ایران: کاربرد روش تحلیل لایه ای علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
7 - 39
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رواداری اجتماعی، به مثابه اساسی ترین پیش شرط تعامل سازنده میان افراد و گروه های گوناگون، از چنان اهمیتی برخوردار است که نقش آن را باید در تضمین همزیستی مسالمت آمیز و درک متقابل جستجو نمود. امروزه، این موضوع در جامعه ایرانی به مسأله مهمی تبدیل شده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر آینده پژوهی رواداری اجتماعی جامعه ایرانی در افقی بیست ساله است. روش و داده ها: روش پژوهش حاضر آینده پژوهی مبتنی بر تحلیل لایه ای علّی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان و صاحب نظرانی است که در حوزه رواداری اجتماعی صاحب نظر بوده اند. شرکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه براساس معیار اشباع نظری، 15 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه باز و برای تحلیل داده ها از تحلیل تِماتیک استفاده گردید. یافته ها: یافته ها در چهار سطح تحلیل لایه ای علّی مورد بررسی قرار گرفت. در سطح لیتانی دو مقوله اصلی جامعه عصبانی و شکاف اجتماعی، در سطح علل اجتماعی عوامل اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و جهانی شدن، در سطح گفتمان، جهان بینی و ایدئولوژی مقوله هایی چون اسلام سیاسی، مدرنیته، ملی گرایی و رواقی گری و در سطح اسطوره ها و استعاره ها، مقوله هایی چون بنی آدم اعضای یک پیکرند، دیگی که برای من نجوشد، خواهم سر سگ در آن بجوشد و کلاه خودت را سِفت بچسب باد نبرد از مهم ترین یافته های این پژوهش است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با نگاهی آینده پژوهانه و اتخاذ افقی 20 ساله، رواداری اجتماعی در جامعه ایرانی ضعیف تر از گذشته خواهد شد و رواداری در جامعه ایرانی، در آینده دچار تغییر و تحولاتی خواهد شد که نیازمند مطالعات بیشتر است. پیام اصلی: براساس یافته های بدست آمده از پژوهش حاضر، انتظار می رود که رواداری اجتماعی در ایران طی ۲۰ سال آینده کاهش یابد. این روند تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، همراه با گفتمان های غالب و نگرش های فرهنگی است. برای بهبود وضعیت، تقویت همبستگی اجتماعی، کاهش دوقطبی سازی و ترویج فرهنگ گفت وگو ضروری است.
رسانه های اجتماعی و بازآفرینی "تصویر بدن": نگرانی های ذهنی دختران نوجوان از تصویر بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی مقطعی مهم در رشد فردی است و به لحاظ جسمی، فیزیولوژیک و روان شناختی یک دوره تحولی محسوب می شود. در این سنین، به دلیل سرعت و گستردگی تغییراتی که رخ می دهد، دوره ای حساس و حیاتی برای بروز و توسعه نگرانی از تصویر بدن است. از طرفی، با توجه به نفوذ فزاینده رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره نسل نوجوانان امروز، و نقش محوری این رسانه ها در الگو دهی به ادراکات و رفتارهای فردی، این پژوهش به بررسی وضعیت نگرانی از تصویر بدن در بین دختران دانش آموز پرداخته و رابطه این نگرانی ها را با نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی مورد تحلیل قرار می دهد. روش و داده ها: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 321 نفر از دختران از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه تصویر بدن خود، فرم کوتاه (BSIQ-SF) و پرسش نامه محقق ساخته رسانه های اجتماعی بود که پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی (CR) و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و روایی تشخیصی برآورد گردید. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند نگرانی از تصویر بدن در بین دختران در حد متوسط روبه بالا بوده است. برمبنای یافته ها، نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی با تصویر بدن رابطه معنی داری دارند و 21 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی می کنند. بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج، مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت آموزش وپرورش سواد رسانه ای و مهارت تفکر انتقادی همچنین برگزاری دوره هایی آموزشی برای دانش آموزان در زمینه استفاده آگاهانه از رسانه های اجتماعی تلاش نمایند. پیام اصلی: این پژوهش با در نظر گرفتن پیچیدگی رابطه بین رسانه های اجتماعی و نگرانی از تصویر بدن، نشان می دهد که صرفاً نوع رسانه یا مدت زمان استفاده، تبیین کننده کاملی نیست. بلکه برای درک عمیق این ارتباط، بررسی جنبه های ظریف تر استفاده از رسانه های اجتماعی مانند نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی ضروری است.
سناریوهای عدالت زیست محیطی و اهداف توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
106 - 125
حوزههای تخصصی:
عدالت زیست محیطی مفهومی است که تعادل بین نظام های اقتصادی و اجتماعی را با محافظت از محیط زیست پیوند می دهد. تلاش برای تحقق آن اصل اساسی برای رسیدن به توسعه پایدار است. هدف این پژوهش تعیین مهمترین عوامل موثر بر تحقق عدالت زیست محیطی است و از آنجایی که تحقق آن نیازمند هم افزایی نهادها و عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است ، شاهد عدم قطعیت های زیادی در این حوزه هستیم؛ به منظور مدیریت این حوزه ی سرشار از عدم قطعیت ، روش آینده پژوهی انتخاب شد چرا که این روش می تواند عدم قطعیت ها را در قالب سناریوهای محتمل برای آینده تنظیم نماید. مطالعه موردی این پژوهش در شهرستان کاشان صورت می گیرد چراکه نگاهی به شاخص های توسعه یافتگی شهرستانهای استان اصفهان نشان می دهد، عدم تناسب بزرگی میان ظرفیت های این شهرستان با رتبه های توسعه آن وجود دارد و این عدم تناسب و یافتن علل و راهکارهای ارتقای آن مسئله اصلی نویسندگان این تحقیق می باشد. این تحقیق چهار مرحله با خبرگان در حوزه توسعه مصاحبه داشته است که ماحصل آن رسیدن به 29 متغیر تاثیرگذار بر عدالت زیست محیطی کاشان است . این متغیر ها با نظر خبرگان به 10 پیشران تبدیل شدند و از طریق نرم افزار میک مک پیشران های اصلی شناسایی و وارد نرم افزار سناریو ویزارد شدند . این پیشران ها به ترتیب اولویت عبارت از آموزش زیست محیطی، اقتصاد سبز ، مشارکت سبز ، انرژی پاک، فناوری سبز، فرهنگ محیط زیستی، کشاورزی سازگار، حقوق محیط زیست ، حق طبیعت و برنامه ریزی شهری متناسب با محیط زیست می باشند. آموزشهای زیست محیطی زمانی میتوانند مهمترین پیشران در تحقق عدالت زیست محیطی باشند که برای تمام اقشار و کاربردی باشند. لازم است اقتصاد نه مبتنی بر صنایع وابسته و سخت بلکه مبتنی و بر صنایع فرهنگی رشد یابد. همچمین با مردمی سازی نهادهای تصمیم گیر، مجری و ناظر در زمینه محیط زیست می توان از طریق ارتقاء مشارکت اجتماعی، گامی بلند در راستای تحقق عدالت زیست محیطی برداشت.
حافظه جمعی و گسست های هویتی: مطالعه دیاسپورای معاودین در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
75 - 94
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی حافظه جمعی و هویت دیاسپورایی معاودین پس از تجربه اخراج از عراق پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل چگونگی شکل گیری هویت در پرتو تجربه های تروماتیک ناشی از اخراج، جنگ هشت ساله، و نسل کشی کردهای فیلی بوده است؛ بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی انجام شده است که حافظه جمعی معاودین چگونه در شکل گیری هویت دیاسپورایی آنها نقش ایفا می کند و تجربه تبعید چه تأثیری بر حافظه جمعی، جایگاه اجتماعی - اقتصادی و بازتعریف هویت آنها در ایران داشته است؟
با استفاده از روش کیفی مردم نگارانه و به کارگیری تکنیک های مصاحبه عمیق، مشاهده حین مشارکت و ثبت روایت های شفاهی، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی معاودین، سازه ای پویا و مقاومتی است که از طریق مناسک مذهبی، شبکه های اجتماعی و تاریخ شفاهی، با دربرگرفتن روایت های تروماتیک، نوستالژیک و عملگرایانه، در شکل گیری هویت آنان نقشی حیاتی ایفا می کند. معاودین با وجود چندپارگی هویتی، از طریق فضاهایی مانند قهوه خانه ها، شبکه های مجازی و ازدواج درون گروهی، هویت خود را به صورت افقی بازسازی می کنند.
این پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی، روایتی منفعلانه از گذشته نیست؛ بلکه ابزاری مقاومتی برابر فراموشی تحمیل شده است. چندپارگی هویتی معاودین که محصول چرخه های تاریخی طرد و بیگانگی است، به آنها امکان می دهد تا در مرزها زندگی کنند؛ یعنی هم از جغرافیای ایران و عراق فراتر روند و هم در نقطه تلاقی این دو سرزمین بایستند؛ بنابراین سیاست آینده معاودین نه در بازگشت به وطنِ از دست رفته؛ بلکه در بازتعریف مرزهاست؛ مرزهایی که نه جغرافیایی؛ بلکه در روایت های زیسته آنان جاری است.
نگرش راهبردی به سازمان های رسانه ای با هدف به سازی فرهنگی-اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
15 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین نگرش به تدوین راهبردها در سازمان های رسانه ای با رویکرد نقش رسانه ها در به سازی فرهنگی-اجتماعی است. جامعه آماری این پژوهش تعداد ۸ مقاله پژوهشی مرتبط با موضوع است که به صورت هدفمند از چهار پایگاه علمی داخلی مگیران، نورمگز، جهاد دانشگاهی و پرتال جامع علوم انسانی انتخاب شدند. ارزیابی مقالات با روش CASP صورت گرفت و مقالات دارای میانگین امتیاز 45 تأیید شدند. مقالات با روش تحلیل مضمون استقرایی مورد مطالعه قرار گرفتند و با نرم افزار مکس کیودا رمزگذاری گردیدند. در مرحله رمزگذاری باز، 198 رمز شناسایی شد که روایی آن ها با روش رمزگذاری مستقل و پایایی آن ها با ضریب هولستی (87/0) تأیید شد، سپس در مرحله رمزگذاری محوری با حذف موارد تکراری و ادغام مفاهیم مشابه، 17 مفهوم یک پارچه استخراج گردید و درنهایت، در مرحله رمزگذاری انتخابی، مفاهیم در پنج دسته اصلی شامل ضرورت ها، زمینه ها، پدیده ها، عوامل مداخله گر و پیامدهای به سازی فرهنگی-اجتماعی طبقه بندی شدند. الگوی نهایی نشان داد که در نگرش راهبردی به سازمان های رسانه ای به منظور به سازی فرهنگی-اجتماعی مواردی باید مورد توجه قرار بگیرند که از این قرارند: تنظیم راهبرد ها براساس نیازهای متنوع مخاطبان، پویاسازی راهبردها در جهت مطابقت با محیط، درنظرگرفتن خلق ارزش در تدوین راهبرد، استفاده از الگوی فراگردی در اصلاح راهبرد سازمانی، تقویت تعامل و همکاری بین سازمانی به ویژه ایجاد تعامل و ارتباط آموزشی با سازمان های اجتماعی، انتظامی و توجه به سطوح کارکردها یا پیامدها در تدوین راهبرد.
راهبردهای کلان حفاظت از میراث فرهنگی ایران با تاکید بر میراث مستند و مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف یافتن راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران برای حفاظت از میراث فرهنگی و با تأکید بر میراث مستند و مکتوب نگارش یافته است. برای این منظور ابتدا لازم بود وضعیت فعلی میراث فرهنگی در کشور مشخص شود تا بر مبنای آن بتوان راهبردهای حفاظت از میراث فرهنگی را شناسایی کرد. برای شناخت وضعیت فعلی میراث فرهنگی در کشور از روش تحلیل محتوای اسناد بالادستی (شامل قانون اساسی، سند چشم انداز، سند اصول سیاست فرهنگی و برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران) و مصاحبه با ۱۰ نفر از خبرگان این حوزه استفاده شد. پس از تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه ها، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مسئله حفاظت از میراث فرهنگی (مستند و مکتوب) مشخص و احصا شد. نتایج حاکی از آن بود که فرصت ها و تهدیدهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مسئله حفاظت از میراث فرهنگی در حالت برابری قرار دارند و میراث فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بیشتر از ناحیه عوامل استراتژیک داخلی در معرض آسیب قرار دارد. درنهایت و با توجه به نتایج به دست آمده ۴۰ راهبرد کلان تدوین شد که در ۴ مقوله اصلی «سیاست گذاری و مدیریت فرهنگی»، «نهادها و سازمان های فرهنگی»، «آگاهی اجتماعی» و «هویت ملی» احصاء شدند.
واکاوی تاثیرات تغییر کاربری اراضی بر پوشش گیاهی و دمای سطحی شهر و واکنش مدیران شهری به این روند (نمونه موردی: شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهرنشینی تحولات گسترده ای را زمینه سازی نموده و منجر به تغییرات قابل توجهی در کاربری و پوشش زمین شده است. کاهش اراضی زراعی حومه ها و حذف پوشش گیاهی به همراه افزایش دمای سطحی خاک، تنها بخشی از پیامدهای منفی توسعه شهری و ازدیاد مناطقی که به زیر ساخت و ساز شهری می روند، قلمداد می گردد. به همین منظور، این تحقیق با هدف بکارگیری سنجش از دور در بررسی پیامدهای تغییر کاربری اراضی در شهر مشهد انجام شده و به تعیین و مقایسه آثار منفی آن روی کاهش پوشش گیاهی و افزایش درجه حرارت انجام شد. بدین منظور، از تصاویر ماهواره لندست، سنجنده TM مربوط به سال 1979 و سنجنده ETM+ مربوط به سال 2009 و سنجنده های OLI و TIRS مربوط به سال2023 میلادی استفاده شده است.روش بررسی: بررسی تغییرات پوشش گیاهی، با شاخص پوشش گیاهی تفاضل نرمال شده (NDVI) انجام شده و کلاس های مختلف سرسبزی (بدون پوشش، ضعیف، متوسط و خوب) تعریف و در سه سال مذکور مورد مقایسه قرارگرفته است. در این مدت، مساحت وضعیت پوشش خوب از 3/8 درصد در 1987 به 2/5 درصد در 2023 رسیده است.یافته ها و نتیجه گیری: مقایسه تغییرات دمای سطحی به کمک باندهای حرارتی نشان داد که تخریب پوشش گیاهی، باغات و مزارع واقع در محدوده شهر مشهد و تغییر کاربری آن در طی 36 سال، منجر به افزایش نسبی دمای محیط شده و میزان حرارت از 7/24 به 8/33 درصد افزایش پیدا نموده است. با این وجود، به دلیل توسعه فضاهای سبز، روند تخریب در طی سال های اخیر کاهش یافته است.
بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی بناهای تاریخی در گردشگری شهری با رویکرد آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اماکن تاریخی از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند که می توانند در تقویت گردشگری شهری نقش مهمی را ایفا نمایند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی ابنای تاریخی در گردشگری شهری می باشد. روش بررسی: برای جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای به جهت نگارش مقدمه و مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو مرحله برای دستیابی به شاخص های تحقیق بهره گرفته شد. در مصاحبه اول از متخصصین معرفی بازیگران اصلی و اهداف مهم مرتبط با هدف تحقیق درخواست گردید و در مرحله بعدی پس از تشکیل ماتریس بازیگر-بازیگر و ماتریس بازیگر-هدف آن ها را در اختیار متخصصین قرار داده و درخواست شد طبق راهنما ماتریس های مذکور را تکمیل نمایند. بعد از جمع آوری داده های مرتبط با بازیگران و اهداف تاثیرگذار بر هدف تحقیق، ماتریس های بازیگر-بازیگر و بازیگر-هدف تشکیل شده و سپس در قالب ورد در اختیار متخصصین قرار داده شد و از آن ها درخواست گردید ابندا تاثیرات بازیگران بر روی یکدیگر را با شماره های 0،1،2،3،4 مشخص نمایند که در آن عدد 0 عدم تاثیر و عدد 4 بیشترین تاثیرگذاری را دارد و سپس میزان موافقت و مخالفت بازیگران با اهداف را از طریق شماره های 0،1،2،3،4، 1-،2-،3-،4- آشکار سازند که در آن عدد 0 بدون نظر، عدد4 بیشترین موافقت و عدد 4- بیشترین مخالفت را نشان می دهد. بعد از وارد کردن نظرات متخصصین در نرم افزار مکتور تحلیل های مرتبط با موضوعات مورد نظر همچون تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین بازیگران و سایر موارد مورد نیاز انجام گرفت و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر مورد استفاده گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اداره میراث فرهنگی و گردشگری و شوراهای اسلامی شهر تاثیرگذارترین و رقابت پذیرترین بازیگران و کارشناسان گردشگری و شرکت های گردشگری و خدمات مسافری تاثیرپذیرترین بازیگران شناخته شدند. همچنین نصب بنرهای تبلیغاتی ابنای تاریخی در سطح شهر مهم ترین هدف از جانب بازیگران معرفی گردیدند. به طور کلی میتوان بیان کرد که تصمیمات گرفته شده در اداره میراث فرهنگی و گردشگری، شوراهای اسلامی شهر و شهرداری ها بیشترین تاثیر را بر فرآیند برنامه ریزی جهت نقش آفرینی بهتر ابنا و اماکن تاریخی در گردشگری شهری و همچنین عملکرد سایر بازیگران مرتبط با فرآیند مذکور دارد.
ارزیابی عوامل موثر بر رضایتمندی گردشگران غیربومی در تفرجگاه عون بن علی شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ایجاد جامعه ای سالم برای تداوم توسعه نیاز به ایجاد، توسعه و نگهداری تفرجگاه ها و مناطق توریستی جهت جوابگوئی به تقاضای روزافزون انسان ها دارد. تفرجگاه عون بن علی تبریز یکی از مناطق گردشگری مهم شهر تبریز می باشد. هدف این تحقیق شناخت و ارزیابی عوامل موثر بر رضایت گردشگران غیر بومی از این تفرجگاه می باشد.روش بررسی: جمعیت آماری پژوهش را گردشگران غیربومی که از تفرجگاه عون بن علی بازدید نموده اند، تشکیل و حجم نمونه غیرتصادفی با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر محاسبه شد و در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از SPSS 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس تحلیل عاملی متغیرهای مستقل به 4 فاکتور (نظارت اجتماعی، امنیت تفرجگاه، خوانایی مسیر، کیفیت دسترسی ها) و متغیر وابسته به 3 فاکتور (امکانات پیک نیک، کیفیت مبلمان و امکانات ورزشی تفرجگاه) دسته بندی شدند. هم چنین نتیجه تحلیل رگرسیونی نشان داد که فاکتورهای امنیت تفرجگاه و کیفیت دسترسی ها بطور معنی داری قادر به پیش بینی 40 درصد از میزان رضایتمندی گردشگران از تفرجگاه بودند که در این میان کیفیت دسترسی ها بیشترین تأثیر (0.50) را در میزان رضایتمندی داشت. نتایج حاصل از آنالیز وضعیت سنی گردشگران در تفرجگاه عون بن علی نشان داد که اکثر گردشگران پاسخ دهنده جوان هستند. بنابراین، باید برنامه ریزی ها بیشتر در راستای برآوردن نیازهای گردشگری این گروه سنی و سلایق این افراد به همراه توان و پتانسیل محیطی منطقه گردشگری باشد چرا که در هر دوره سنی، خصوصیات فردی و اجتماعی شخص، نیازهای فراغتی خاصی را بیان می دارد بطوری که بین نیازهای فراغتی جوانان و کهنسالان تفاوت های آشکاری وجود دارد. شناخت عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران غیربومی به طراحان و مدیران تفرجگاه اطلاعات مفیدی جهت برنامه ریزی مکان های تفرجی جدید ارائه می دهد.
پیشنهاد مدلی برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک؛ مورد مطالعه: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
39 - 66
حوزههای تخصصی:
پیشینه تجربی موجود نشانگر آن است که علی رغم تلاش های مهم و اساسی که برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک به عمل آمده است، شهرهای اندکی در ایران و حتی جهان می توانند ادعا کنند که به چنین هدفی دست یافته اند. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، عدم توجه به تمام ابعاد مهم و اساسی مورد نیاز در شکل گیری شهرهای دوستدار کودک می باشد. به این منظور، مطالعه حاضر برای پیشنهاد مدلی برای دستیابی به شهرهای دوستدار کودک در شهر مشهد به انجام رسید. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی و برمبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود و از نمونه ای به تعداد 90 نفر از کارشناسان متخصص در حوزه های برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و روان شناسی گردآوری شد. داده های گردآمده با استفاده از آماره های استنباطی به خصوص تحلیل عاملی-اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که برای شکل گیری شهر دوستدار کودک به ترتیب سه بعد سیاسی، محیط فیزیکی و حقوق کودک امتیاز 88/0، 87/0 و 80/0 را به خود اختصاص می دهند؛ بنابراین در صورتی که این اولویت بندی مد نظر نباشد، دسترسی به شهرهای دوستدار کودک غیر ممکن خواهد بود. آن چه تاکنون در عمل انجام شده، توجه و تأکید صرف بر بعد فیزیکی بوده است.
پیش بینی مناطق مستعد سیل با استفاده از مدل های یادگیری ماشین خطی تعمیم یافته و بیشینه آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی عوامل موثر، تهیه نقشه های پیش بینی خطرات سیل با استفاده از مدل های یادگیری ماشین و در انتها ارزیابی کارایی این مدل ها در حوزه آبخیز زیوه ارومیه می باشد. برای این منظور از عوامل محیطی و انسانی شامل شاخص های مورفومتری؛ شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص طول شیب (LS)، شاخص خیسی توپوگرافی (TWI)، شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص ناهمواری زمین (TRI)، شاخص تعادل جرم (MBI)، شاخص انحنای پروفیل (Profile Curvature) و شاخص انحنای سطح (Plan Curvature)، بارندگی، ارتفاع حوضه، درجه شیب ، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، فاصله از آبراهه، فاصله از روستا و فاصله از گسل استفاده شد. برای این منظور با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر گوگل ارث و منابع دریافتی از ادارات تعداد 96 نقطه سیل در حوضه شناسایی شدند. لایه های مربوط به شاخص های مورفومتری از مدل رقومی ارتفاعی (5/12×5/12) متر و در محیط SAGA_GIS ؛ و نقشه های عوامل محیطی و انسانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی ArcGIS تهیه و رقومی شدند. نتایج ارزیابی دو مدل با استفاده از منحنی ROC برای مدل های یادگیری ماشین (ML) نشان داد که مدل بیشینه آنتروپی با )916/0(AUC= و مدل خطی تعمیم یافته با )902/0(AUC= دارای عملکرد عالی در پهنه بندی حساسیت محدوده مطالعاتی به سیلاب بوده اند. همچنین نتایج حاصل از شاخص کاپا برای مدل برتر نشان داد که عوامل محیطی شامل زمین-شناسی، فاصله از آبراهه، ارتفاع و شیب بیشترین تاثیر و کمترین تاثیر مربوط به عامل های شاخص انحنای پروفیل، کاربری اراضی و شاخص تعادل جرم بوده است. شناسایی مناطق پر خطر و تعیین عوامل موثر بر رخداد سیلاب ها در این حوضه در امر کاهش خسارات احتمالی می تواند بسیار کارآمد باشد.
چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
114 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر، سواد مالی یکی از دانش ها و مهارت های ضروری زندگی شناخته می شود؛ به طوری که در کشورهای توسعه یافته جهان، هر فردی باید از سطح مطلوبی از سواد مالی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع تا حدی است که تاکنون بیش از ۶۰ کشور جهان سیاست ها و استراتژی های ملی ای را برای ارتقای سواد مالی طراحی کرده اند و برنامه های مشخصی را در این راستا در دستور کار خود قرار داده اند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارتقای سواد مالی در ایران، به خاطر شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا افزایش آگاهی ها، دانش و مهارت های مالی در افراد، خطاهای مالی آنان را کاهش می دهد، تصمیم گیری های درست مالی را در آن ها تقویت می کند، به آنان احساس اعتمادبه نفس می دهد و در رسیدن به رفاه و امنیت مالی آن ها را یاری می کند. علاوه بر اینها می تواند برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نیز مفید باشد، ثبات اقتصادی جامعه را تضمین کند و افراد جامعه را بیشتر با سیاست های اقتصادی و مالی همراه کند. از این رو ضروری است که در حوزه سیاست گذاری های عمومی نیز، این موضوع در دستور کار نهادهای بالادستی قرار گیرد و سیاست های ارتقای سواد مالی احصا شود و بهترین و مطلوب ترین سیاست ها در این حوزه مبتنی بر فرهنگ بومی ایرانی اسلامی ما تدوین شود.
روش: پژوهش حاضر که با جمع آوری اسناد سیاستی و استراتژی های ملی دیگر کشورها و نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با استادان، متخصصان و صاحب نظران مدیریت مالی، سواد مالی و سیاست گذاری اجرا و با شیوه تحلیل مضمون کیفی، تحلیل شده است، سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران چیست؟
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران را می توان بر اساس چهار حوزه اصلی پی ریزی کرد که هر یک از این حوزه ها، از چند حوزه فرعی تشکیل می شود. این حوزه ها عبارت اند از: ۱. پیش نیازهای سیاستی (شامل پیش نیازهای قانونی، مالی، اجرایی و فرهنگی)؛ ۲. اهداف سیاستی (شامل اهداف آموزشی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی)؛ ۳. الزامات سیاستی (شامل الزامات محتوایی، مخاطب شناسی، متخصص پروری و ارزیابی)؛ ۴. ابزارهای سیاستی (شامل ابزارهای سنتی و کلاسیک، نوین و حمایتی تشویقی). این چارچوب می تواند به عنوان طرحی جامع برای سیاست گذاری در زمینه ارتقای سواد مالی در ایران استفاده شود.
نتیجه گیری: برنامه های ارتقای سواد مالی در هر کشوری باید متناسب با شرایط خاص آن کشور طراحی شود. با توجه به شرایط خاص ایران، چارچوبی را که این پژوهش بر اساس الگوهای بین المللی و نظرهای خبرگان داخلی ارائه کرده است، می تواند راهنمای مناسبی برای سیاست گذاران در تدوین و اجرای سیاست های مؤثر بومی در این زمینه باشد.