فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان انجام شد. مواد و روش ها در قالب یک طرح توصیفی همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 615 نفر (334 زن، 281 مرد با میانگین سنی 26/89 و انحراف معیار 6/4) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های استاندارد سبک های دلبستگی هازان و شیور، پرسش نامه استاندارد اعتیاد به گوشی هوشمند و مقیاس عمومی فابینگ به شکل آنلاین پاسخ دادند. یافته ها نتایج مطالعه نشان داد سبک های دلبستگی ناایمن با اعتیاد به گوشی هوشمند (0/5=P=0/001, β)و با میزان فابینگ (0/16=P=0/012, β) رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین، متغیر اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان نقش واسطه ای داشت (0/005=P، 0/366=β). نتیجه گیری باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، افرادی که سبک های دلبستگی ناایمن را از خود نشان می دهند، بیشتر مستعد اعتیاد به گوشی های هوشمند هستند که به نوبه خود باعث تشدید رفتارهای فابینگ و تضعیف تعاملات چهره به چهره می شود. این یافته ها بر اهمیت پرداختن به دلبستگی های ناایمن اساسی به دلیل کاهش اعتیاد به گوشی های هوشمند و تأثیرات منفی آن و جلوگیری از رفتار فابینگ بر روابط اجتماعی تأکید می کنند. بنابراین مداخلاتی که با هدف تقویت دلبستگی ایمن و ترویج استفاده سالم از فناوری انجام می شوند، برای کاهش رفتار فابینگ و تقویت ارتباطات بین فردی معنی دار می توانند حائز اهمیت باشند. ۹۷۷,۱
نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین شفقت به خود و احساس تنهایی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین شفقت به خود و احساس تنهایی در نوجوانان انجام شد. این مطالعه توصیفی - همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول منطقه ۱۵ تهران در سال ۱۴۰۲ بودند. در این مطالعه ۲۶۰ نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت آنلاین به مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES؛ لری، ۱۹۸۳)، مقیاس شفقت به خود (SCS؛ نف، ۲۰۰۳) و مقیاس احساس تنهایی راسل (UCLA؛ راسل و کارولین، ۱۹۸۰) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحیل معادللات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی در مجموع ۴۹% از واریانس احساس تنهایی را در نوجوانان پیش بینی می کند و از برازش مطلوب برخوردار است. یافته ها نشان داد که شفقت به خود به طور منفی بر احساس تنهایی اثر مستقیم داشت (01/0=P). ترس از ارزیابی منفی به طور مثبت بر احساس تنهایی (01/0=P) اثر مستقیم داشت. همچنین شفقت به خود به طور منفی بر ترس از ارزیابی منفی (01/0=P) اثر مستقیم داشت (05/0> P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ترس از ارزیابی منفی بین شفقت به خود و احساس تنهایی (01/0=P) نقش میانجی داشت (05/0> P). نتایج نشانگر آن است که شفقت به خود به طور مستقیم و با نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر احساس تنهایی اثرگذار بود.
تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با نقش میانجی تاب آوری در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۷۵-۴۸
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با نقش میانجی تاب آوری در زنان خانه دار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانه دار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماهه ی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی آشفتگی زناشویی، پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی و مقیاس تاب آوری بود. در نهایت داده ها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه دار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تاب آوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه دار نقش میانجی گری ایفا کند (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانه دار، می توان ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوج ها و سعی در تغییر سبک های ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخله های مبتنی بر تاب آوری عمل کرد. شماره ی مقاله: ۳
بررسی اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۷۵-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق می باشد. روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوج ها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شده اند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوج ها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از زوج های در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضه ها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزت نفسه) در زوج های در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوج هایی است که این آموزش را دریافت نکردند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج هایی در آستانه طلاق داشته و می تواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روان شناسان و مشاوران باشد. شماره ی مقاله: ۷
مقایسه اثربخشی آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1085 - 1106
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است که عوامل روانشناختی از جمله اضطراب در ایجاد و تشدید نشانگان روده تحریک پذیر تأثیر بسزایی دارد. از جمله روش های کاهنده اضطراب می توان به روش آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی اشاره کرد که تاکنون در ایران اثربخشی آن ها در کاهش حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر مورد مقایسه قرار نگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مطب های پزشکان فوق تخصص گوارش در شمال غرب تهران از سال 1400 تا تیرماه سال 1401 بود که توسط پزشک و بر اساس معیارهای تشخیصی رُم III تشخیص نشانگان روده تحریک پذیر را دریافت کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (بر اساس ملاک های ورود) تعداد 60 بیمار مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه حساسیت اضطرابی - تجدیدنظر شده (تیلور و کاکس، 1998) بود. هم چنین برای گروه آزمایش اول، آموزش آرام سازی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل آموزش آرام سازی بلانچارد و همکاران (1993)، برای گروه آزمایش دوم، آموزش آگاهی و ابراز هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل لاملی و همکاران (2017) به صورت مجازی برگزار شد. جهت تحلیل داده های پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که نمره کل حساسیت اضطرابی و مؤلفه های آن در گروه آموزش آرام سازی کاهش معنادار داشت (0/001=P). همچنین نمره کل حساسیت اضطرابی و مؤلفه های آن در گروه آموزش آگاهی و ابراز هیجانی کاهش معنادار داشت (0/001=P)، ولی تفاوت اثر دو شیوه آموزشی بجز در مؤلفه ترس از عدم مهار شناختی، بر دیگر مؤلفه های حساسیت اضطرابی معنادار نبود (0/031=P). آموزش آگاهی و ابراز هیجانی در مقایسه با آموزش آرام سازی، روش مؤثرتری برای کاهش ترس از عدم مهار شناختی بود.
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر حساسیت اضطرابی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر، پیشنهاد می شود روانشناسان سلامت در مراکز درمانی و کلینیک های روانشناختی از این شیوه های درمانی در جهت کاهش سطح اضطراب به ویژه حساسیت اضطرابی و مؤلفه های آن در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر و بیماران مشابه استفاده کنند
مقایسه اثربخشی هیپنوتراپی شناختی و طرحواره درمانی بر دشواری تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۶۸-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتراپی شناختی و طرحواره درمانی بر دشواری تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد منطقه یک شهر تهران در سال ١٤٠٢- ١٤٠١ بود. از این بین، 51 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان استفاده شد. طرحواره درمانی طی 10 جلسه (هر هفته یک جلسه ٩٠ دقیقه ای) و هیپنوتراپی شناختی طی ٨ جلسه (هر هفته یک جلسه ٩٠ دقیقه ای) برای گروه های آزمایش اجرا شدند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش هیپنوتراپی شناختی و طرحواره درمانی در کاهش دشواری تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد بود، و اثربخشی طرحواره درمانی در پس آزمون بیشتر از هیپنوتراپی شناختی بود. نتیجه گیری: باتوجه به اثربخشی هیپنوتراپی شناختی و طرحواره درمانی در افراد وابسته به مواد، به روانشناسان توصیه می شود برای بهبود دشواری تنظیم هیجان و مدیریت رفتارهای مرتبط با اعتیاد از این روش های درمانی استفاده کنند.
مطالعه ی کیفی هوش مصنوعی در ارتباط با فرصت ها و تهدیدها در اموزش و پرورش
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 118
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است؛ برخی کشورهای درحال توسعه همانند ایران در تلاش است، برای رسیدن به اهداف متعالی و علمی خود به این فناوری دست یابد. این تحقیق با هدف به کارگیری سطوح مختلف هوش مصنوعی در سیستم آموزش وپرورش و بیان ارتباط آن با فرصتها و تهدیدهای شغلی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر کیفی بوده که با تکنیک نظریه بنیادی با مشارکت هفت تن از اساتید و کارشناسان خبره و باتجربه حوزه فناوری آموزشی آموزش و پروش و آموزش عالی که داری اطلاعات جامعی در خصوص هوش مصنوعی و فرصت ها و تهدیدهای شغلی در آموزش و پرورش بودند به مرحله اجرا درآمد. داده های گردآوری شده نیز با مدل کدگذاری سه گانه اشتراوس وکوربین تحلیل شد و درمجموع 239کد سیستم اولیه و19مقوله اصلی و 6 مقوله نهایی از گزاره های (هوش مصنوعی به مثابه تحقق توسعه متوازن ) تحقیق شناسایی گردید. مقوله اصلی کشف شده در تحقیق این بود که تحت تأثیر شرایطی پدید آمده است. نتایج نشان داد که در بستر روش های یادگیری ترکیبی به کارگیری هوش مصنوعی در سطح بسیار محدود در نظام های آموزشی وجود دارد؛ لذا می توان در وهله نخست؛ با رفع موانع و چالشهای مطرح شده در زیرساختها و عوامل روبنایی نظام آموزشی به پیاده سازی سریع هوش مصنوعی در تمام سطوح آن (محدود، عمومی و فراهوش) کمک نماید و در وهله دوم؛ با به کارگیری سیاستهای متوازن علمی از طریق توسعه رشته های کاربردی، مهارتی مورد نیاز بتواند، فرصتهای اشتغالزای مطلوبی را در نظام آموزشی ایجاد نماید.
The Impact of Mindfulness Training on Occupational Stress and Quality of Life among Operating Room Personnel
حوزههای تخصصی:
Objective: This research demonstrates that the practice of mindfulness training led to a notable decrease in occupational stress and an improvement in the overall quality of life for professionals working in operating rooms.Methods: The method of the present research was practical in nature and quasi-experimental in the form of pretest-posttest with a control group. The statistical population of this research included all operating room experts in Tehran hospitals. 50 people from this community were selected by convenience sampling method and were randomly divided into two experimental (25 people) and control (25 people) groups. Data was collected using standard questionnaires. T tests and ANCOVA were used to analyze data. Results: The results showed that there is no significant difference in both occupational stress and quality of life in the pretest (both P>0.05). However, it was observed that experimental group had significantly lower occupational stress and higher quality of life compared to control group in the posttest (both P=0.001). Finally, the results of ANCOVA showed significant differences between experimental and control groups in both occupational stress and quality of life (both P=0.001).Conclusion: These findings indicate that mindfulness can play a crucial role in managing work-related stress among operating room experts. Consequently, by actively participating in mindfulness activities, it is plausible to create more favorable circumstances for professionals working in operating rooms in terms of their quality of life.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران (مناطق 1 و 2) در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 39 نفر به روش نمونه گیری هدفمند بعد از غربالگری انتخاب و در گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری آنتیادو و همکاران (2016، CBVEQ)، مقیاس رابطه والد- کودک فاین و همکاران (1983، PCRS) و مقیاس پرسشنامه تکانشگری بارات پاتون و همکاران (1995،BIS-11) بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تکانشگری و روابط والد -فرزندی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. در نتیجه آموزش خودکنترلی هیجانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت کاهش تکانشگری و بهبود روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل رضایت جنسی بر اساس سبک دلبستگی و ابرازگری هیجان با نقش میانجی گری بخشش زناشویی در زوجین شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۵۶-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی بخشش زناشویی در رابطه سبک دلبستگی و ابرازگری هیجانی با رضایت جنسی در زوجین شاغل بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زوجین شاغل در شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه ای متشکل از 434 نفر (217 زوج) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت جنسی (SSQ) لارسون (1988)، سبک های دلبستگی (AAI) هازن و شاور (1987)، ابرازگری هیجانی (EEQ) کینگ و امونز (1990)، و بخشش زناشویی (FFS) پولارد و همکاران (1998) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و هر یک از متغیرهای سبک های دلبستگی، ابرازگری هیجان و بخشش زناشویی بر رضایت جنسی زوجین شاغل تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارد (05/0>P). در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی و ابرازگری هیجانی با نقش میانجی بخشش زناشویی بر رضایت جنسی زوجین شاغل اثر معنی داری داشته و لذا استفاده از این یافته ها برای روان شناسان، مشاوران، درمانگران حوزه خانواده و زوج و سایر متخصصان جهت آگاهی از همبسته های رضایت جنسی در زوجین شاغل و ارتقای آن می تواند کمک کننده باشد.
ساختار عاملی مقیاس ابعاد دین داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس ابعاد دین داری انجام شده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، دانشگاه قم و مراجعین مشاوره پیش از ازدواج با پروتکل شروع خوب بود، که با روش نمونه برداری در دسترس، 1429 نفر از میان این جامعه انتخاب شدند و به مقیاس های جهت گیری مذهبی (نسخه سوم) و ابعاد دین داری پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی و اعتبار مقیاس، داده های به دست آمده با روش های همبستگی پیرسون، آزمون دونیمه سازی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل یافته ها نشانگر آن بود که مقیاس ابعاد دین داری دارای هفت عامل (مقابله رفتاری دینی، مقابله شناختی - هیجانی دینی، انگیزه دینی، محوریت دینی، تجربه و ارتباط معنوی، کشمکش درون فردی و کشمکش الهی) بوده است. آلفای کرونباخ 96/0 و برازش مناسب مدل، نشانگر اعتبار مناسب و همبستگی 8/0 این مقیاس با مقیاس جهت گیری مذهبی گویای روایی مناسب این مقیاس است. بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت این مقیاس از اعتبار و روایی بالایی برخوردار بوده و عوامل منسجمی از آن به دست می آید که می توان با کاربرد آن، ابعاد دین داری افراد را بررسی، و در فعالیت های بالینی و پژوهشی از آن استفاده کرد.
نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی زنان در پیش بینی رضایت زناشویی آنان بر اساس اعتیاد همسرانشان به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی زنان در پیش بینی رضایت زناشویی آنان بر اساس اعتیاد همسرانشان به اینترنت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری، کلیه زوجین 50-20 سال ساکن استان تهران در سال 1401 بودند. از این میان 208 زوج به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (EMS، فاورز و اولسون، 1993)، سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (AASQ، 1987) و اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، 1998) پاسخ گفتند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی زنان رابطه معناداری یافت نشد (۰۵/0P>). بعلاوه سبک دلبستگی ایمن زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه مثبت و معنادار (0۵/0P<) و سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه منفی و معنادار داشت (01/0P<). نتایج نشان داد دلبستگی در مجموع 11 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین می کند. همچنین سبک دلبستگی زنان (ایمن و ناایمن) در رابطه اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی آنان نقش تعدیل کنندگی نداشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت سبک دلبستگی زنان نقش مهمی در رضایت زناشویی آنان دارد اما اعتیاد همسرانشان به اینترنت بر میزان رضایت زناشویی آنان تاثیری ندارد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه سالمندان شهر اهواز در بازه زمانی آبان ماه 1400 تا آذرماه 1400 در محدوده سنی 57 تا 74 سال بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 296 نفر از سالمندان شهر اهواز بودند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سازگاری اجتماعی (Bell)، تحمل پریشانی (Simon & Gahr)، تنظیم هیجان (Gross & John) و حمایت اجتماعی (Zimet et al.) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با سازگاری اجتماعی ارتباط مستقیم وجود دارد (05/0>p). راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در سالمندان می تواند ظرفیت سازگاری اجتماعی را در آنها تغییر داده و بدین ترتیب سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های روان تنی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های روانی جزء چالش های مهم بهداشت عمومی محسوب می شود و باعث مشکل های روانشناختی بسیاری می گردد. در نتیجه، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی این شهر مراجعه کردند. نمونه پژوهش 60 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 5 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی آموزش دید و گروه کنترل، در این مدت هیچ آموزشی ندید. جهت گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005)، سیاهه خودتمایزیافتگی (اسکوورون و فریلندر، 1998) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) استفاده و داده های آن با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنادار تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش معنادار خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی شدند (05/0P<). همچنین، بین اثربخشی دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر کاهش تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت می توانند از هر دو روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مداخله های خود برای بهبود ویژگی های روانشناختی استفاده نمایند.
بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کیفیت خواب و سلامت روان در سالمندان مرد مقیم خانه سالمندان: کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف طیف گسترده ای از افراد مسن با کاهش کیفیت خواب و مسائل سلامت روانی متعاقب آن، مانند اضطراب و افسردگی مواجه می شوند که تأثیرات منفی بر ابعاد مختلف زندگی و همچنین بر سلامت و رفاه آن ها دارد. یکی از روش های مداخله ای مؤثر در بهبود این مشکلات، استفاده از بسته آموزشی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری است. این روش، با بهره گیری از تکنیک های پیچیده ای به بهبود کیفیت خواب و کاهش علائم روانی در سالمندان کمک می کند. پژوهش حاضر، اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کیفیت خواب و سلامت روان در سالمندان مرد مقیم خانه سالمندان را بررسی کرده است. مواد و روش ها در این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی کنترل شده دوسو کور، نمونه های شامل ۶۸ سالمند مرد مقیم خانه سالمندان شهر کرمانشاه انتخاب شدند که براساس معیارهای ورود و خروج به صورت تصادفی به دو گروه ۳۴ نفره آزمایش (دریافت کننده بسته آموزشی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری) و کنترل (بدون مداخله) تقسیم شدند. گروه آزمایش، 8 جلسه 45 دقیقه ای در 8 هفته بسته آموزشی را دریافت کرد و طی این مدت نیز گروه کنترل به جز مراقبت های معمول روزانه و ارتباط کلامی، تحت درمان خاصی قرار نگرفت. شرکت کنندگان قبل از اجرای مداخله، بلافاصله پس از پایان مداخله و 1 ماه پس از پایان مداخله به وسیله پرسش نامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) مورد سنجش قرار گرفتند. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی ( فراوانی و درصد و میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کلموگروف اسمیرنوف، تی زوجی، تی مستقل و کوواریانس با اندازه های تکراری) به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها در تجزیه وتحلیل بین گروهی براساس آزمون تی مستقل، نتایج نشان داد میانگین نمرات کیفیت خواب و سلامت روان بلافاصله پس از پایان مداخله (پس آزمون) و 1 ماه پس از پایان مداخله (پیگیری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش و بهبود یافته است (0/001>P)، درحالی که در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد (0/05P)، اما در گروه کنترل بهبود معنی داری مشاهده نشد (0/05 نتیجه گیری نتایج این مطالعه بهبود قابل توجهی در کیفیت خواب و سلامت روان در میان شرکت کنندگانی که بسته آموزشی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری را دریافت کردند نشان داد، چنان که شرکت کنندگان در گروه آزمایش الگوهای خواب بهتری ازجمله کاهش موارد بی خوابی و طول مدت خواب طولانی تر و کاهش معنی داری در سطوح سلامت روان و زیرمقیاس های آن گزارش کردند.
بررسی نقش میانجی نگرش به مواد در رابطه تفکر انتقادی، سواد رسانه ای و جامعه پذیری با گرایش به مصرف مواد مخدر در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۶۰-۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی نگرش به مواد در رابطه تفکر انتقادی، سواد رسانه ای و جامعه پذیری با گرایش به مصرف مواد مخدر در دختران نوجوان شهر اصفهان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان نوجوانان دختر 13 تا 18 سال شهر اصفهان، 300 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه سنجش میزان گرایش به اعتیاد، مهارت های تفکر انتقادی، جامعه پذیری، سواد رسانه ای، و نگرش نسبت به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفکر انتقادی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر مستقیم معناداری داشت. به علاوه، نگرش به مصرف مواد مخدر در رابطه تفکر انتقادی و سواد رسانه ای با گرایش به اعتیاد دارای نقش میانجی معناداری بود. نتیجه گیری: طبق نتایج، با ارتقاء تفکر انتقادی و سواد رسانه ای و متعاقبا ایجاد نگرش منفی نسبت به مصرف مواد مخدر می توان گرایش به مصرف مواد در نوجوانان را کاهش داد. بنابراین، پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود مهارت های تفکر انتقادی و سواد رسانه ای نوجوانان گام برداشته تا زمینه تغییر نگرش و گرایش آنان به مصرف مواد مخدر فراهم گردد.
Comparison of the Effectiveness of Emotion-Focused Therapy and Intensive Short-Term Psychodynamic Therapy on Sexual Dysfunction and Quality of Sexual Life in Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of emotion-focused therapy and short-term psychodynamic therapy on sexual dysfunction and the quality of sexual life in women attending counseling and psychotherapy centers in Isfahan. Methods: The research design was a quasi-experimental pre-test, post-test, and follow-up. The population included all women in Isfahan province suffering from sexual dysfunction in 2023. Sixty individuals were selected through purposive sampling and randomly assigned into three groups: twenty in the first experimental group, twenty in the second experimental group, and twenty in the control group. The first experimental group underwent emotion-focused psychological intervention based on the therapeutic protocol by Gilbert (2014) in fifteen 60-minute sessions, and the second experimental group received short-term psychodynamic psychological intervention based on the therapeutic protocol (Davanloo, 2013) in twelve 60-minute sessions held weekly, followed by a one-month follow-up. The control group was placed on a two-month waiting list for the most effective intervention. Data collection for analysis was conducted using the Rosen et al. (2000) Women's Sexual Dysfunction Questionnaire and the Simonds et al. (2005) Women's Sexual Life Quality Questionnaire. Data analysis was performed using mixed ANOVA with SPSS version 25. Findings: The findings indicated that both treatments were effective in reducing sexual dysfunction in women (F = 73.08, p < .001) and improving the quality of sexual life (F = 18.02, p < .001). However, there was a significant difference between the effectiveness of the two therapeutic methods in reducing sexual dysfunction and increasing the quality of sexual life in women (p < .001). Conclusion: It can be concluded that both emotion-focused and short-term psychodynamic therapies are effective in reducing sexual dysfunction and improving the quality of sexual life in women. Both treatments can be used to reduce psychological issues in women attending counseling centers.
Comparing the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy with Cognitive-Behavioral Therapy on Women's Relationship Obsessive-Compulsive Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and acceptance and commitment therapy (ACT) on relationship obsessive-compulsive disorder (ROCD) in women attending health centers. Methods: The research design was applied in terms of aim and was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design, two experimental groups, a control group, and a two-month follow-up period. The statistical population included all women referred to health centers and a private counseling center in Chalous city in 2023. Twenty participants were selected through convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups and one control group. To collect data, the Relationship Obsessive-Compulsive Disorder Questionnaire by Doron et al. (2012) was used. For statistical analysis, SPSS-26 software, repeated measures ANOVA, and Bonferroni post hoc test were utilized. Findings: The results indicated that CBT (F=6.92, p<0.01) and ACT (F=6.97, p<0.01) had a significant impact on ROCD scores over time (p<0.01), suggesting that both interventions significantly reduced ROCD in women attending health centers. A significant difference was found between pretest and posttest scores for ROCD in both approaches (p<0.01), indicating the meaningful effectiveness of these two therapeutic methods. No significant difference was observed between posttest and follow-up scores (p>0.05), indicating the stability of the effects. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that both CBT and ACT can be used to reduce ROCD in women attending health centers, with no significant difference in the effectiveness of these therapeutic methods.
موانع تحقق اجرای تربیت علمی و فناوری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در مدارس و ارائه راهکارها از منظر معلمان و متخصصان
حوزههای تخصصی:
زمینه : در عصر حاضر، تمرکز بر توسعه و پیشرفت مهارت های مختلف از جمله ارتباطات، تفکر خلاق و سازگاری با محیط اطراف، ضروری است. هدف: هدف این پژوهش، مطالعه تجارب زیسته معلمان و اساتید دانشگاه در حوزه چالش های مرتبط با تربیت فناورانه و ارائه راهکارهایی برای اصلاح آن ها است. روش: روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. مصاحبه شوندگان پژوهش، شامل معلمان و اساتید دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع انجام شد. مصاحبه از معلمان به صورت حضوری با تعداد 16 نفر و پنج نفر غیرحضوری و در میان متخصصان 15 نفر حضوری و چهار نفر غیرحضوری صورت گرفت. دلیل این نوع مصاحبه های غیرحضوری، بهره مندی از تجارب شناخته شده در سظح استان و محدودیت های دسترسی بود. یافته ها : در مصاحبه ها اغلب معلمان و اساتید بر وجود چالش هایی در مدارس بر حوزه تربیت علمی و فناوارنه تأکید کردند. این چالش ها در ابعاد مختلفی مانند استفاده مسئولانه و تصرف طبیعت، اصول خلاقیت، نوآوری، تفکر انتقادی، و توجه متعادل به علوم نظری و ارتباط محتوا با زندگی فردی و اجتماعی حال و آینده دانش آموزان ظاهر شدند. همچنین، راهکارهایی برای غلبه بر این چالش ها ارائه شد. نتیجه گیری: به طور کلی، تربیت فناورانه در سطح مدارس با چالش هایی روبرو است که نیازمند راهکارهای متنوع و نوین برای رفع آن ها است. پیشنهاد می شود عوامل مدرسه و همچنین والدین، با طرح مسائل و چالش های مرتبط در مفاهیم درسی و حوزه های دیگر، دانش آموزان را به تفکر خلاق و حل مسئله ترغیب کرده و زمینه رشد استعدادهای آنان را فراهم آورند.
نقش سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی در دختران نوجوان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت سلامت روانی است که با نوسانات شدید خلق وخو و بی ثباتی در روابط بین فردی مشخص می شود. بیماران مبتلا به ایناختلال در مرز روان نژندیو روان پریشی هستند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی در رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی در نوجوانان دختر هنرستانی دارای BPD بود.
روش: روش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر هنرستان های کارودانش و فنی حرفه ای دارای اختلال شخصیت مرزی یکی از مناطق آموزش وپرورش شهر تهران بود. بدین منظور، 176 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی جکسون و کلاریج(1991)، پرسشنامه سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی توسط وایت و کارور (1994)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان سانسون و همکاران(1998) و پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و روئمر (2004) بود. داده های حاصله به وسیله روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت pls و روش حداقل مربعات جزئی (pls) تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، میزان اثر غیرمستقیم سیستم فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان با نقش واسطه ی بدتنظیمی هیجانی 553/0- و معنادار است (05/0>p). میزان اثر مستقیم فعال ساز و مهاری مغزی بر بدتنظیمی هیجانی 436/0- و است (05/0>p). میزان اثر مستقیم فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان 504/0- و معنادار است (05/0>p). میزان اثر مستقیم بدتنظیمی هیجانی بر رفتارهای خودآسیب رسان 506/0 و 05/0 معنادار است (05/0>p).
نتیجه گیری, بر این اساس، بین سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی در رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی رابطه معناداری وجود داشت.