فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۶۱ تا ۲٬۹۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۸۳-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در یادگیری کودکان دیرآموز موجب تأثیر منفی در تحصیل آن ها و مهارت های مرتبط، مانند نوشتن، خواندن، ریاضی می شود. کودکان دیرآموز درک متفاوتی از آنچه می بینند و می شنوند دارند و یادگیری مهارت های جدید برای آن ها دشوار است. علی رغم این که این کودکان گروه بزرگی از دانش آموزان را تشکیل می دهند، ولی به ندرت در پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی بر مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 1 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دیرآموز مراکز پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 40 کودکان دختر و پسر دیرآموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش همچنین از مقیاس تعیین سطح مهارت های پایه و پیش نیاز تحصیلی نوآموزان دیرآموز در دوره پیش دبستان (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های نشان داد آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی باعث افزایش مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در سطح معناداری 01/0 >p می شود. همچنین، یافته ها نشان داد که در طول زمان و پس از یک دوره پیگیری یک ماهه این اثرات همچنان در سطح معناداری 01/0 >p بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری از گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. بنابراین، باید آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی به طور ویژه در دستور کار مراکز پیش دبستانی قرار گیرد.
Predictors of Loneliness in Girls: Perceived Parenting Styles and Parent-Child Conflict Resolution Tactics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict loneliness based on the perceived parenting styles and parent-child conflict resolution tactics in adolescent girls.Methods: The research used a descriptive-correlational method. The research participants included girls aged 14 to 18 in the lower and upper secondary schools of the east of Tehran in the academic year of 2021-2022. A total of 267 samples were selected using multi-stage cluster sampling. The participants responded to the Loneliness Scale (UCLA) by Russell (1996), the Parental Authority Questionnaire (PAQ) by Buri (1991), and the Parent-Child Conflict Scale by Fine, Moreland & Schwebel (1983), which were presented online by teachers and researchers.Results: Based on the data analysis results, authoritative parenting style(R=-.341) at the level (p <.01). inversely and authoritarian parenting style directly (R=.339) at the level (p <.01) predicted loneliness. Among conflict resolution tactics, reasoning inversely(R=-.180) at the level (p <.01), verbal aggression (R=.359) at the level (p <.01), and physical aggression (R=.223) at the level (p <.01) directly predicted loneliness. Additionally, the perceived parenting style and parent-child conflict resolution tactics greatly affected loneliness in adolescent girls.Conclusion: Teaching authoritative parenting style and conflict resolution tactics prevented loneliness. Meanwhile, the development of interventions and ensuring parental participation had a significant effect on the reduction and prevention of loneliness.
اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی- رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روان درمانی که امید را هدف اصلی تغییر قرار دهد، برای بیماران مبتلا به دیابت حائز اهمیت خواهد بود و سبب افزایش پیروی بیماران از رفتارهای خودمراقبتی و ایجاد احساس بهبودی و رضایت از کنترل بیماری خواهد شد. براین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز که در سال 1400 عضو انجمن دیابت این شهر بوده که از میان آن ها با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات مقیاس اجتناب شناختی- رفتاری (اتنبرگ و دابسون، 2004) و مقیاس فعالیت های خودمراقبتی دیابت (توبرت و همکاران، 2000) در پیش آزمون، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی، آموزش امیددرمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. پس از اجرای مداخله بار دیگر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را تکمیل کردند و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع 2تأثیر معنی داری داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: لذا بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، امید درمانی می تواند روشی مؤثر برای کاهش اجتناب شناختی-رفتاری و افزایش فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد.
مدل یابی رابطه رضایت شغلی با تاب آوری و شادکامی آموزگاران شهر قم با نقش واسطه ای فرسودگی شغلی و بهره وری سازمانی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مدل یابی رابطه رضایت شغلی با تاب آوری و شادکامی آموزگاران شهر قم با نقش واسطه ای فرسودگی شغلی و بهره وری سازمانی است . این پژوهش از نوع همبستگی، علّی است. جامعه آمارى پژوهش شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی است ،که در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ در مدارس سطح شهر قم اشتغال به تدریس دارند. جامعه آمارى شامل تعداد ۵۸۵ نفر (۲۸۰ مرد و ۳۰۵ زن) است. از این تعداد 234 نفر 112 نفر مرد و 122 زن به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند و با استفاده از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، مقیاس تاب آوری کانر-دیوید سون، رضایت شغلی مینه سوتا و فرسودگی شغلی مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده مدل معادلات ساختارى مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که بین متغیرهاى تاب آوری و شادکامی با رضایت شغلی از طریق فرسودگی شغلی رابطه مستقیمی وجود دارد. به طوری که فرسودگی شغلی با تاب آوری به صورت مستقیم با ضریب مسیر (0.195-) فرسودگی شغلی با شادکامی (0.241)، رضایت شغلی با تاب آوری (1.6)، رضایت شغلی با شادکامی (0.147) و رضایت شغلی با فرسودگی شغلی (0.172)، به صورت مستقیم رابطه معنادارى دارند؛ همچنین بر اساس یافته های این پژوهش پیشنهاد می گردد 1: جهت افزایش شادکامی، مؤلفه های رضایت شغلی اعم از مادی و معنوی برای معلمان عزیز فراهم گردد 2: رضایت شغلی از عوامل بسیار مهم درافزایش کار آیی و ایجاد انگیزش و همچنین نگرش مثبت در فرد نسبت به کارش است؛ لذا ارتقاء روحیه و افزایش رضایت شغلی از موضوعات مهمی است که متصدیان آموزش وپرورش باید نسبت به آن توجه بیشترى نمایند و با به کارگیری شیوه ها و راهکارهاى مناسب به آن اهتمام ورزند 3: متصدیان و مسئولان آموزش وپرورش، اعم از مدیران استراتژیک و میانی و اجرایی سعی کنند تا با ایجاد و گسترش جوسازمانی مثبت، شادکامی معلمان و رضایت شغلی افزایش دهند.
اثربخشی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی بر حافظه کاری، بازداری پاسخ و توجه انتخابی دانش آموزان کم توان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی بر حافظه کاری، بازداری پاسخ و توجه انتخابی دانش آموزان کم توان هوشی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان کم توان هوشی در شهر بابک در سال تحصیلی 1403-1402 بود. 30 نفر از دانش آموزان کم توان هوشی با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس آزمون رنگ – کلمه استروپ (1935، SCWT، آزمون حافظه کاری ان بک کرچنر (1958، N-BACK): و آزمون برو و نرو هافمن (1984، go/ nogo بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون مؤلفه های حافظه کاری (زمان پاسخ و پاسخ صحیح)، بازداری پاسخ (زمان پاسخ، خطای ارتکاب و کل بازداری پاسخ) و توجه انتخابی (نمره تداخل، تعداد صحیح، تعداد خطا، زمان واکنش و زمان تداخل) در گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (05/0p<) وجود دارد. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی تأثیر قابل قبولی در بهبود حافظه کاری، بازداری پاسخ و توجه انتخابی دانش آموزان کم توان هوشی داشته است.
ارائه مدل علی روابط پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خوداگاه و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی مدل علی روابط بین پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خودآگاه و جهت گیری هدفی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور خرامه بود که از بین آن ها 285 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1991)، پرسشنامه جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور (2001)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کاب و تریوینو (1996)، و پرسشنامه هیجانات خودآگاه کوهن و همکاران (2011) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصیت به صورت مستقیم و معناداری بر جهت گیری هدفی، هیجانات خودآگاه و بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. همچنین، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه به صورت مستقیم و معناداری بر بی صداقتی تحصیلی تأثیر داشتند. علاوه بر این، مشخص شد که ویژگی های شخصیتی به طور غیرمستقیم و از طریق جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه بر بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه همگی نقش مهمی در شکل دهی به رفتارهای بی صداقتی تحصیلی دارند. تقویت جهت گیری به سمت اهداف یادگیری و کاهش تأکید بر اهداف عملکردی، به همراه تقویت هیجانات خودآگاه می تواند به کاهش بی صداقتی تحصیلی در میان دانشجویان منجر شود. این یافته ها می تواند به دانشگاه ها و سیاست گذاران آموزشی در توسعه برنامه ها و سیاست های پیشگیری از بی صداقتی تحصیلی کمک کند.
اثربخشی بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی بر کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی بر کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت انجام شد. روش شناسی: این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران دیابتی مراجعه کننده به یکی از مراکز روان درمانی در منطقه 5 شهر تهران بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تبعیت از درمان بیماران دیابتی و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO-QOL-BREF) بود. بسته آموزشی شامل 10 جلسه با موضوعات تغذیه سالم، فعالیت بدنی، مدیریت استرس، مراقبت های پزشکی، آموزه های دینی، و روابط خانوادگی و اجتماعی بود. یافته ها: یافته های توصیفی نشان داد که گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری بهبود محسوسی در نمرات کیفیت زندگی و تبعیت از درمان داشتند، در حالی که گروه کنترل تغییرات محسوسی را نشان نداد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بسته آموزشی به طور معنی داری بر بهبود کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت اثربخش بوده است (p<0.000). نتیجه گیری: بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی توانست کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت را بهبود بخشد. این نتایج نشان می دهد که استفاده از برنامه های آموزشی متناسب با فرهنگ و ارزش های بومی می تواند نقش مؤثری در مدیریت بهتر بیماری های مزمن مانند دیابت ایفا کند. توصیه می شود که سیاست گذاران حوزه سلامت از این بسته های آموزشی برای ارتقای سلامت بیماران دیابتی استفاده کنند.
ارائه مدل ساختاری توسعه خلاقیت و نوآوری سازمانی در آموزش و پرورش: نقش خود رهبری، خلاقیت کارکنان، جو خلاقیت و جهت گیری نوآورانه در محل کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خلاقیت و نوآوری از مهم ترین عواملی است که می تواند به پویایی سازمان ها و نهادهای مختلف بخصوص آموزش و پرورش کمک نماید. از این رو پژوهش در این حیطه حائز اهمیت است و لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی توسعه خلاقیت و نوآوری سازمانی در آموزش و پرورش با ارائه مدل ساختاری خودرهبری، خلاقیت کارکنان، جو خلاقیت و جهت گیری نوآورانه در محل کار بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش (معلمان، مدیران، کارکنان اداری و ...) شهرستان دهدشت در سال 1403 بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های جهت گیری نوآورانه ونگتادا و رایس (2008)، خلاقیت کارکنان لی و همکاران (2014)، جو خلاقیت ونگتادا و رایس (2008) و خود رهبری هاتون و همکاران (2012) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSSV24 و AMOSV24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر خود رهبری با نقش میانجی گری جو خلاقیت (216/0) و خلاقیت کارکنان (323/0) اثر معنی داری بر جهت گیری نوآورانه داشت. همچنین جو خلاقیت با میانجی گری خلاقیت کارکنان (136/0) اثر مثبت و معنی داری بر جهت گیری نوآورانه داشت (01/0>P). نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از شاخص های برازش مطلوبی برخوردار است و لذا استفاده از این مدل می تواند به معلمان، مدیران و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت در ارتقای جو خلاقانه، خلاقیت کارکنان و در نتیجه جهت گیری نوآورانه در آموزش و پرورش کمک نماید.
مقایسه اثربخشی بسته تن انگاره سالم و درمان شناختی- رفتاری کش بر ترس از ارزیابی منفی نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ سال با نارضایتی تن انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نوجوانان با نارضایتی تن انگاره از زمره افرادی هستند که نیازمند توجه از طرف جامعه درمانی می باشند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته تن انگاره سالم و درمان شناختی-رفتاری کش بر ترس از ارزیابی منفی نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله با نارضایتی تن انگاره انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. 60 نفر از نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله مدارس متوسطه شهر اصفهان از طریق نمونه گیری هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش نارضایتی تن انگاره از مقیاس ۹ گویه ای ارزیابی نگرش افراد به تصویر بدنی استفاده شد. برای سنجش متغیر وابسته، مقیاس ترس از ارزیابی منفی استفاده شد. به گروه آزمایشی اول، بسته تن انگاره سالم و به گروه آزمایشی دوم، درمان شناختی-رفتاری کش طی 8 جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در میزان ترس از ارزیابی منفی بین گروه تن انگاره سالم و درمان شناختی-رفتاری کش با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (P<0/01). نتیجه گیری: بنابراین نتایج این پژوهش، تاثیر مثبت دو مداخله بسته تن انگاره سالم و درمان-شناختی رفتاری کش بر کاهش ترس از ارزیابی منفی نوجوانان با نارضایتی تن انگاره، را نشان داد.
جایگاه القا و لحن کلام در روند رشد کودک مبتنی بر ساختار کلام در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
کلام به عنوان یکی از پیچیده ترین پدیده های شناختی و ارتباطی، از نخستین مراحل رشد انسان شکل می گیرد و نقشی بنیادین در تحول روان شناختی و شناختی فرد ایفا می کند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد توصیفی استنباطی و روش اکسپرت پنل، به بررسی تأثیر مؤلفه های القا و لحن در فرایند رشد کودک بر مبنای مدل قرآنی کلام پرداخته است. در این راستا با توجه به جایگاه محوری کلام در رشد انسان از منظر قرآن، میزان اثرگذاری این دو مؤلفه در سه ساحت نطق، قول و کلام در دوره نخست رشد کودک تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مواجهه مداوم کودک با القا و لحن های طیب و مثبت، نقش قابل توجهی در تقویت امنیت روانی، شکوفایی عواطف و ارتقای ظرفیت های شناختی و زبانی ایفا می کند. در مقابل قرار گرفتن در معرض القا و لحن های غیرطیب و منفی، می تواند منجر به اختلال در رشد شناختی و عاطفی کودک شود و روند تکامل زبانی و اجتماعی وی را مختل کند. یافته های این پژوهش بر اهمیت سازوکارهای زبان شناختی و روان شناختی نهفته در کلام تأکید دارد و دلالت های مهمی برای حوزه های تعلیم و تربیت، رشد زبان و روان شناسی شناختی ارائه می دهد.
Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy on Intimacy, Marital Forgiveness, and Marital Burnout in Women Affected by Extramarital Relationships(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the efficacy of acceptance-based therapy in enhancing intimacy and marital forgiveness and reducing marital burnout in women affected by extramarital relationships. Methods: This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest and follow-up design, including a control group. The population consisted of all women affected by their husband's extramarital relationships who attended specialized family counseling centers in District 6 of Mashhad. From this group, 30 participants were selected through purposive sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the Rey et al. (2001) Marital Forgiveness Scale, the Pines (1996) Marital Burnout Scale, and the Thompson and Walker (1983) Marital Intimacy Scale. Participants were then randomly assigned into three experimental groups and one control group, each consisting of 15 individuals. Data analysis was conducted using repeated measures analysis of variance with the Statistical Software Package SPSS-20. Findings: The findings indicated that acceptance and commitment therapy was effective in improving intimacy, marital forgiveness, and reducing marital burnout in women affected by extramarital relationships (P < 0.01). The results were also sustained at the follow-up stage. Conclusion: Therefore, it can be concluded that acceptance and commitment therapy was effective in enhancing intimacy, forgiveness, and reducing marital burnout among women impacted by extramarital relationships, and this therapeutic approach can be utilized to address psychological issues in couples affected by extramarital relationships.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از معنای زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
12 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: بسیاری از نظریه پردازان معتقدند یافتن معنای زندگی یکی از مهم ترین نیازهای انسان هاست. پژوهش های متعدد نیز آثار مثبت معنادار بودن زندگی در سلامت جسمانی و روانشناختی را نشان داده اند. از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی معنای زندگی در زنان سرپرست خانوار می باشد. روش: مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاری و با عنایت به اشباع نظری با 15 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان به بررسی معنای زندگی در این گروه پرداخته است. یافته ها: با استفاده از کدگذاری کیفی، 70 کد اولیه استخراج و به 10 دسته بندی اصلی تقسیم گردید. این دسته بندی ها شامل مفاهیمی مانند «رشد فردی»، «روابط خانوادگی»، «اهداف فردی»، «مفاهیم دینی و معنوی»، «مشکلات اقتصادی»، «حمایت اجتماعی» و دیگر مضامین مربوطه بودند. نتایج نشان داد که معنای زندگی برای افراد عمدتاً به عوامل فردی و اجتماعی بستگی دارد و بیشتر افراد معنای زندگی را در روابط خانوادگی و پیشرفت شخصی جستجو می کنند. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی و فقدان حمایت اجتماعی از مهم ترین موانع در یافتن معنا در زندگی هستند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر با نتایج تحقیقات پیشین هم راستا است و بر اهمیت توجه به ابعاد مختلف معنای زندگی در برنامه های روان شناختی و اجتماعی تأکید دارد. محدودیت های این پژوهش شامل نمونه گیری محدود و نبود قابلیت تعمیم به جامعه وسیع تر می باشد که در پژوهش های آینده قابل توجه خواهد بود.
تحلیل نقش عزت نفس مادر در تربیت اخلاقی کودک با تأکید بر آموزه های نهج البلاغه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش به بررسی نقش عزت نفس در تربیت اخلاقی مادر از دیدگاه نهج البلاغه پرداخته است. روش تحقیق: به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از گردآوری داده های کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق،کتاب نهج البلاغه و بیانات حضرت علی (علیه السلام ) در زمینه نقش عزت نفس در تربیت اخلاقی مادر را در برمی گیرد. تحلیل نهج البلاغه با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار ATLAS.ti صورت گرفته است که در طی آن گزاره های مرتبط کدگذاری و طبقه بندی شده اند نتایج نشان می دهد که عزت نفس به عنوان یک مفهوم چندبعدی و پیچیده، در صورتی که در تعامل اولیه با مادر به درستی پرورش نیابد، بازیابی و اصلاح آن در آینده دشوار است. ایجاد دلبستگی سالم و رابطه متعادل میان مادر و فرزند، به ویژه در دختران که مادر را به عنوان الگو و منبع همانندسازی می بینند، برای تقویت عزت نفس ضروری است. این یافته ها می تواند به عنوان راهنما و منبع مفیدی برای مشاوران خانواده در بهبود روابط خانوادگی و تربیت اخلاقی مؤثر باشد.
نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
397 - 412
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد که یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، ارضای نیازهای سه گانه روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) است. از سوی دیگر، تاب آوری نیز به عنوان یک رفتار محافظتی باعث می شود دانش آموزان به طور کارآمدی با مشکلات مواجه شده و به نتایج تحصیلی مناسبی دست یابند. علی رغم نقش نیازهای اساسی روانشناختی و تاب آوری در پیش بینی عملکرد تحصیلی، در مورد نقش میانجی گری تاب آوری در تأثیر نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های نیازهای اساسی روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) و تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) بود. تحلیل داده ها نیز با روش های ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم نیازهای اساسی روانشناختی بر تاب آوری (0/41) و عملکرد تحصیلی (0/13) دانش آموزان معنادار است و نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق تاب آوری نیز تأثیر غیرمستقیم معناداری دارد
(0/05/0 P<). به بیان دیگر، تاب آوری توانست نقش میانجی بین نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی را ایفا نماید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر لازم است مدیران، معلمان و مشاوران مدارس، تدابیر لازم را به منظور افزایش تاب آوری دانش آموزان برای ارضای نیازهای اساسی روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) و بهبود عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته تا از تأثیرات خاص تاب آوری بر نتایج تحصیلی دانش آموزان بهره مند شوند
الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
801 - 820
حوزههای تخصصی:
زمینه: حالات هیجانی و شناختی به طور مستقیم بر مکانیسم های عصبی درد مزمن تأثیر می گذارند و افزایش درد به گونه ای منفی حالت های هیجانی و شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. علی رغم وجود شواهد فزاینده پژوهشی از اثرات متغیرهای روانشناختی مانند ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، استرس و فاجعه سازی درد بر پدیده درد مزمن، اثرات کلی این متغیرها در قالب مدل جامع علی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به درد مزمن بود که برای پیگیری درمان در سال 1401 با مشکلات مرتبط با درد عضلانی-اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیک های درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیست ها، مراکز بهداشتی-درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند که 496 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه درد مک گیل-2 (ملزاک، 1975)، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، سیاهه رویدادهای استرس آمیز زندگی پیکل (پیکل و همکاران، 1971) و مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-23 انجام شد.
یافته ها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی بر تجربه درد مزمن معنادار و مسیر غیر مستقیم ذهن آگاهی نیز بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی درد معنادار بود (0/05P<). اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی با نقش میانجی فاجعه سازی درد بر تجربه درد مزمن معنادار نبود (0/05P>). مسیر مستقیم و غیر مستقیم تعداد عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن نیز غیرمعنادار بود (0/05P>). اما مسیراستاندارد مستقیم و غیرمستقیم میزان عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی نیز معنادار بود (0/05P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا می کنند. با توجه به این که این متغیرها سهم قابل توجهی در پیش بینی مقوله درد در بیماران مبتلا به درد مزمن دارند، بنابراین متخصصان سلامت روان می توانند از این عوامل جهت بهبود بهداشت روانی افراد مبتلا به درد مزمن بهره ببرند.
شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی: یک استراتژی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1319 - 1338
حوزههای تخصصی:
زمینه: تیپ شخصیتی دی که با عوامل شناختی ارتباط داشته است، فرد را مستعد اختلالات روانشناختی و جسمانی می کند. با این حال، سوگیری های شناختی مختص این تیپ تاکنون شناسایی نشده است و در صورت شناسایی می تواند به اصلاح سوگیری های شناختی طیف وسیعی از مشکلات کمک نماید.
هدف: با توجه به ضرورت پر کردن خلأ موجود، پژوهش حاضر با هدف شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری انجام شد. جامعه هدف، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر در سال ۱۴۰۱ بودند که از میان آن ها، 21 نفر با تیپ شخصیتی دی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و یک مصاحبه نیمه ساختاریافته، طراحی شده توسط محققان، با آن ها انجام شد. تحلیل محتوای آشکار و تحلیل محتوای پنهان بر اساس کدگذاری باز و محوری در نرم افزار MAXQDA-2020 نیز انجام شد.
یافته ها: 56 کد اولیه در دو مقوله اصلی "سوگیری شخصی" و "سوگیری محیطی" شناسایی شد. سوگیری محیطی شامل "دیدگاه نسبت به دنیا" (با مقوله های فرعی "دیدگاه نسبت به آینده" و "دیدگاه نسبت به وضع موجود") و "دیدگاه نسبت به دیگران" می شود؛ درحالی که سوگیری شخصی شامل "خصوصیات شخصی" (دربرگیرنده"خصوصیات هیجانی"، خصوصیات اجتماعی" و "خصوصیات شناختی") و "زندگی شخصی" (شامل "نگرش نسبت به زندگی فعلی خود" و "نگرش نسبت به گذشته خود") می شود. در نهایت، کدهای اولیه، همه مقوله های اصلی و فرعی به کد محوری"سوگیری تفسیر" داده شدند.
نتیجه گیری: سوگیری های تفسیر شناسایی شده می توانند به عنوان آیتم های سناریوهای اصلاح سوگیری تفسیر در نظر گرفته شوند و جهت اصلاح سوگیری های ذکرشده در افراد با تیپ شخصیتی دی به کار گرفته شوند.
طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان صورت گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده آموزش دیدگان مرکز ندا (نهضت دختران امام) بود که در سال 1402به صورت نمونه گیری هدفمند از شهر اراک انتخاب شدند. سپس مقیاس هویت اجتماعی بر روی آنان اجرا و افرادی که نمره ی بسیار خوب را کسب نمودند و با در نظر گرفتن نقطه ی اشباع نظری تعداد 7 نفر، تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بر اساس یافته ها الگوی هویت یابی اجتماعی شامل: شرایط علی رشد یافتگی و هدفمندی، شرایط زمینه ای دوری از واقعیت، عدم مهارت ارتباط میان فردی، ضعف شخصیت، بی هویتی، راهبردهای تقویت کنشگری اجتماعی، راهبری، پرورش استعداد، مهارت افزایی، نقش پذیری انقلابی، تربیت دینی و بینش افزایی به دست آمد. همچنین عوامل مداخله گر شامل عدم مهارت کار با نوجوان در مراکز و نهادها و تقابل خانواده با نوجوان و پیامدها شامل نقش آفرینی دینی و انقلابی، کنشگری اجتماعی، تربیت اجتماعی و هویت یکپارچه حاصل گردید. این مطالعه، می تواند به گونه ی کاربردی مورد توجه و کاربست ارگان ها و نهاد های دولتی و غیر دولتی، فعالان عرصه ی تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران فعال در عرصه ی سلامت روان و سیاست گذاران قرار گیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت های طرحواره بر نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
135 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت ها بر نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی مراجعه کنندگان (زن و مرد) مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مقاوم به درمان ساکن شهر تهران بود که از سال 1401-1400 به کلینیک های روانشناسی شهر تهران مراجعه کرده بودند که از بین آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه (15 نفر آزمایش، 15 نفر کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نشخوار فکری (RRS، نولن هوکسما و مارو، 1991)، مقیاس کمالگرایی چندبعدی (FMPS، فراست، 1990) و پرسشنامه بازنگری شده وسواسی - اجباری (OCI-R، فوآ و همکاران، 2002) بود. پروتکل طرحواره درمانی طی 12جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نشخوار فکری و کمالگرایی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت های طرحواره بر فرایند نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان موثر بوده است.
مقایسه ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف پژوهش علی- مقایسه ای حاضر، مقایسه ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند در شهر مشهد در سال 1402 بود. مواد و روش کار: حجم نمونه شامل دو گروه زنان بی فرزند ارادی (50 نفر) و زنان دارای فرزند (50 نفر) بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های صفات شخصیتی، سبک های دل بستگی و پرسشنامه رضایت از زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: . نتایج نشان داد نمرات خرده مقیاس های ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در بین دو گروه زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند، تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند. بر این اساس، زنان بی فرزند ارادی نسبت به زنان دارای فرزند رضایت از زندگی، دل بستگی ناایمن و گشودگی به تجربه بالاتر و برونگرایی، توافق گرایی و دل بستگی ایمن پایین تر داشتند. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شخصیت نقش قابل توجهی در تأثیرگذاری افراد به سمت والدین شدن یا دور شدن از آن ایفا می کند. یافته های این پژوهش لزوم توجه به ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی زنان بی فرزند ارادی را مورد تأکید قرار می دهد.
بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت به عنوان خوشه ای از صفات آزارنده اجتماعی شناخته می شود که با مجموعه ای از عوامل خطر سلامت روان و مشارکت در رفتارهای پرخطر مرتبط شده است اما مشخص نیست که هر کدام از صفات جامعه ستیزی، دیگر آزاری، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به شکل اختصاصی با کدام حیطه های خاص رفتارهای پرخطر ارتباط بیشتری دارند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان شهر تهران انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان 18 تا 40 ساله شهر تهران در بازه زمانی اجرای پژوهش بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در قالب نمونه گیری آنلاین 848 نفر وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس چهارگانه کوتاه شخصیت (SD4) (پالهوس و همکاران ،2021) و مقیاس خطرپذیری خاص- حیطه (DOSPERT) (بلایس وبر، 2006) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با روش ورود گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش با رفتارهای پرخطر نشان داد که همه مؤلفه هایی که تحت عنوان مؤلفه های آزارنده اجتماعی و یا صفات چهارگانه تاریک شخصیت مطرح هستند مانند جامعه ستیزی، دیگرآزاری (سادیسم)، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم با حیطه های خاص خطر پذیری ( اجتماعی، تفریحی، قماربازی، سلامتی و اخلاقی) همبستگی مثبت و معنادار دارند و از میان این صفات چهارگانه، جامعه ستیزی و دیگرآزاری بالاترین میزان همبستگی و خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به میزان کمتری با رفتارهای پرخطر همبستگی داشته اند، این در حالی بود که فقط ماکیاولیانیسم و خودشیفتگی با حیطه سرمایه گذاری پرخطر مرتبط بودند.
نتیجه گیری: تصمیم گیری بالینی در خصوص سنجش ارتباط بین صفات تاریک شخصیت و رفتارهای پرخطر زمانی دقیق تر است که به جای سنجش ارتباط کلی این مولفه ها با همدیگر ارتباط خاص و ویژه صفت- حیطه آن ها نیز مد نظر قرار بگیرد.