فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۴۱ تا ۷٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
363 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش بود. روش پژوهش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دختران نوجوان تیزهوش دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر کرمان بود که از بین به 2500 نفر 60 نوجوان دختر تیزهوش در رده سنی 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در چهار گروه آزمایش آموزش سنتی، الکترونیکی، ترکیبی و گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش در آغاز دوره ی ارزشیابی بار شناختی بر مبنای آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی طراحی و سپس بر روی دانش آموزان گروه های آزمایشی اجرا شد. گروه گواه نیز همین ارزشیابی را در مرحله پیش آزمون به شکل متداول سپری کرد. به منظور ارزیابی اثربخشی این سه روش آموزشی از پرسشنامه بار شناختی پاس وون مرینبوئر (1994) استفاده شد. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر سه آموزش بر بار شناختی (82/111=F، 001/0=P) موثر بود؛ همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت فراگیران از رویکرد ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است (05/0<01/0= P). نتیجهگیری: آموزش نوجوانان به ویژه تیزهوشان باید به شیوه چندرسانه ای و فناوری های نوین صورت گیرد و در آن به اصول پردازش و اثرات بار شناختی در جهت کاهش بار شناختی بیرونی، حفظ بار شناختی مطلوب و مدیریت بار شناختی درونی در جهت حداکثر کارایی دانش آموزان در زمینه پیشرفت تحصیلی توجه ویژه شود.
مدل علّی تعالی سازمانی بر اساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش واسطه ای اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان برازش مدل مفهومی تعالی سازمانی بر اساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش میانجی گری اشتیاق شغلی با مدل تجربی در دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستان ایوان غرب، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستان ایوان غرب به تعداد 250 نفر در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 148 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده برای گردآوری داده ها، پرسشنامه تعالی سازمانی دمینگ (1950)؛ پرسشنامه اشتیاق شغلی سالوناوا و شوفلی (2001)؛ پرسشنامه مدیریت دانش صالحی (1391) و پرسشنامه نوآوری سازمانی چوپانی (1390) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار SmartPLS؛ استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بود که تمامی فرضیه های مطرح شده در پژوهش تایید شد. مدیریت دانش (002/0=P، 002/0=B)، نوآوری سازمانی (021/0=P، 019/0=B) و اشتیاق شغلی (001/0=P، 007/0=B) بر تعالی سازمانی تأثیر مستقیم و معنی دار دارند. همچنین مدیریت دانش (001/0=P، 001/0=B) و نوآوری سازمانی (018/0=P، 015/0=B) بر اشتیاق شغلی تأثیر مستقیم و معنی دار دارند. علاوه بر این اثر غیرمستقیم مدیریت دانش (008/0=P، 008/0=B) و نوآوری سازمانی (045/0=P، 002/0=B) از طریق اشتیاق شغلی بر تعالی سازمانی معنی-دار بود. به طور خلاصه نتیجه می شود مدل علی تعالی سازمانی براساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش میانجی اشتیاق شغلی با مدل تجربی برازش دارد.
تغییر پارادایم در پرستاری: از پارادایم مراقبت به پارادایم اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
111-129
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نظریه پردازان پرستاری دانش پرستاری را در چارچوب فلسفه های حاکم تعریف کرده اند. نظریه های پرستاریِ متعلق به دوران مدرنیسم بر اساس مبانی فلسفه مدرنیسم طراحی شده بود. با بیان انتقادات به پیامدهای منفی مدرنیسم، دانشمندان پرستاری تصمیم به گذر از مدرنیسم به پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت نشئت گرفته از پست مدرنیسم گرفتند. اما بیان انتقادات زیاد به مبانی پست مدرنیسم موجب شد که به کارایی پارادایم مراقبت نیز تردید شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدهای پارادایم های بیومدیکال و مراقبت بر پرستاری و ارائه پارادایمی توحیدی و جایگزین انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کتابخانه ای است. در این پژوهش به بررسی مقالات و کتب مختلف درباره مهم ترین فلسفه و پارادایم های پرستاری در محدوده زمانی سال های 1950 تا 2020 در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی با رویکردی توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تک بُعدی انگاری و توجه صِرف به علائم عینی از جمله انتقادات وارد بر مدرنیسم و پارادایم بیومدیکال است. همچنین نبود معیار متقن خوبی یا بدی، نقض قانون اجتماع نقیضین با بیان قبول چندحقیقتی در جهان و انکار قواعد کلی از جمله انتقادات وارد بر پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت است. پارادایم اسلامی ضمن داشتن نقاط قوت دو پارادایم گذشته، نقاط ضعف آنها را ندارد. نتیجه گیری: با توجه به لزوم ارائه پارادایم پرستاری مبتنی بر فلسفه حاکم بر هر جامعه، پارادایم اسلامی راهکاری جهت برون رفت از چالش های ایجادشده با پارادایم فعلی در پرستاری پیشنهاد می گردد.
Different Effects of KR vs. KP Feedback on Movement Pattern and Accuracy of a Badminton Serve in Children with Autism
حوزههای تخصصی:
The present study was designed to examine the effects of two kind of feedback presentation, namely KR and KP, on movement pattern and accuracy of a Badminton serve in children with autism. We used a causal-comparative method in the current study. Sixty children with autism with an age range of 7 to 12 years from special schools were selected based on a convenience sampling method and were randomly and equally assigned into four groups including KR, KP, KR+KP, and control groups. The motor task in the present study included the badminton serve, in which the movement patter and accuracy were measured as the dependent variable. The children participated in the pretest including 10 services, acquisition phase (5 training blocks, each of which included 10 services), and the retention test with 10 services. Respective feedback was provided before each practice block. We used ANOVA to analyze data. The results showed that both KR and KP feedback improve both the pattern and the accuracy of movement better than the condition without feedback. In addition, KP had better effects on the movement pattern and KR had better effects on the movement accuracy. Finally, children who were in the combination group performed better than all the groups in both execution of the movement pattern and service accuracy. Children with autism benefit from feedback to learn novel motor skills, indicating that they may have the necessary mechanisms to learn new skills through feedback.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی بر بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
113-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از پژوهش ها نشان می دهد که دین و معنویت در افزایش بهزیستی روانی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی در بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی بود. روش کار: روش این پژوهش کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون-پس آزمون است. از میان افراد مبتلا به افسردگی که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، 42 نفر انتخاب شدند و درنهایت 30 نفر تا اتمام پژوهش باقی ماندند. 15 نفر درمان شناختی-رفتاری سنتی و 15 نفر درمان شناختی-رفتاری مذهبی را به صورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5 (SCID-I)، پرسش نامه های دین داری گلارک و استاک (CRS)، افسردگی بک؛ ویراست دوم (BDI-II)، عاطفه مثبت و منفی واتسون (PANAS) و امید اشنایدر (AHS) بود که شرکت کنندگان یک هفته پیش از شروع درمان و یک هفته بعد از اتمام جلسات درمانی به پرسش نامه ها پاسخ دادند. هر شیوه نامه شامل 10 جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی-رفتاری سنتی موجب افزایش امید و مؤلفه های آن شد (001/0P<). همچنین، اگرچه دو درمان مذهبی و سنتی به طور معناداری موجب افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی شدند، اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: اگرچه درمان شناختی-رفتاری مذهبی موجب تقویت امید افراد می شود اما باید به لحاظ مؤلفه ها و فنون روان شناختی آمیخته به معنویت تقویت شود تا اثربخشی آن در افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی بیشتر شود.
بررسی نقش خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی در احساس تنهایی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ، تجربه ای ﺷﺎﯾﻊ در ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ وﻗﺘﯽ اﯾﻦ اﺣﺴﺎس به طور ﻣﮑﺮر اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺪ، اﺛﺮات ﻣﺨﺮﺑﯽ ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ، رواﻧﯽ و ﻋﺎﻃﻔﯽ آﻧﺎن می گذارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی در احساس تنهایی نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع طرح های همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه نوجوانان 18-15 ساله منطقه 7 شهر مشهد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بوده به تعداد 2550 نفر که حجم نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 334 نفر انتخاب شد. پرسشنامه مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه نگرش سنج مذهبی خدایاری فرد و همکاران (1392) و پرسشنامه احساس تنهایی راسل، پیلوا و کورتونا (1980) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار SPSS- 21 استفاده شد. نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی اثر غیر معناداری در پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان دارد (0/05<P) ولی باورهای مذهبی توانایی پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان را دارد (0/05>P). همچنین بین خودشناسی انسجامی و احساس تنهایی نوجوانان با اطمینان 0/99 همبستگی منفی معنادار وجود دارد و این متغیر توانست احساس تنهایی نوجوانان را پیش بینی کند. بین مؤلفه های باورهای مذهبی (باور مذهبی، عواطف مذهبی، رفتار مذهبی، وانمود اجتماعی) نیز بااحساس تنهایی نوجوانان رابطه منفی و معناداری وجود دارد، ولی از بین این مؤلفه ها فقط عواطف مذهبی و رفتار مذهبی اثر معناداری در پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان دارد. پژوهش نشان داد خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی پیش بینی کننده احساس تنهایی در نوجوانان هستند؛ بنابراین، پرداختن به متغیرهای خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی می تواند به مثابه پرتاب نوری در حل مسئله احساس تنهایی نوجوانان باشد.
بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرحواره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان
حوزههای تخصصی:
نبود رابطه خوب بین والدین و فرزندان می تواند منجر به طیف وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان و نوجوانان شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای نوجوان مبتلا به مشکلات رفتاری در رده سنی 12 تا 16 سال در شهر اصفهان در سال 1400 بودند. بدین منظور64 مادر با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 32 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش را به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) و مقیاس راهبردهای تعارض موری ای. اشتراس بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد بعد از آموزش به طور معناداری نمره کل تعارض والد، نمره کل تعارض فرزند و نمره کل مشکلات رفتاری و زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎسﻫﺎی آن شامل درون سازی و برون سازی در ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﮐﺎﻫﺶ ﻣﻌﻨﺎداری داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره می تواند به عنوان یک درمان مؤثر جهت بهبود روابط والد-فرزند و کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شود.
پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها صورت گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان کلاس ششم تا دوازدهم در سال ۹۸ ۹۹ بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر (۱۵۰ دختر و ۱۵۰ پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات بین فردی بارخام و همکاران (1966) و رضایت زناشویی افروز (1390) روی آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رضایت زوجیت والدین، ۲۲ درصد از واریانس مشکلات بین فردی را تبیین می کند. درنهایت نتایج نشان داد که بین ابعاد ده گانه رضایت زوجیت والدین با ابعاد شش گانه مشکلات بین فردی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان گفت با توجه به نقش رضایت زوجیت والدین بر مشکلات بین فردی نوجوانان، لازم است بر اهمیت رضایت زوجیت والدین در زندگی نوجوانان تأکید شود چراکه رضایت زناشویی از طریق ایجاد محیط گرم و صمیمانه در خانواده یکی از عوامل مهم در کاهش مشکلات بین فردی فرزندان است.
بررسی تاثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران
حوزههای تخصصی:
معنویت با ساختارهای مهم فرد ازجمله کیفیت زندگی و تحمل ناکامی در ارتباط است و به فرد برای مقابله با مسائل زندگی کمک می کند. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دختران نوجوان سنین 13 تا 18 ساله منطقه 13 تهران شرق و شرق نو در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از دختران منطقه مذکور انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در گروه های مداخله (15 نفر گروه معنویت درمانی) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند و به پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) و تحمل ناکامی هارینگتون (2005) پاسخ دادند. گروه کنترل در انتظار ماند و برای گروه مداخله طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش معنویت درمانی اجرا شد. در پایان مداخلات درمانی و یک ماه بعد، بار دیگر آزمودنی های گروه مداخله و کنترل به منظور بررسی میزان تداوم اثربخشی آموزش صورت گرفته (پیگیری 1 ماهه) با استفاده از پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران معنادار بود. درنتیجه بین نمره های عامل (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در میزان بهبود کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران جوان تفاوت معناداری مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که استفاده از مداخله معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران تأثیر دارد.
بررسی مقدماتی درمان اختلالات روانی از منظر قرآن مجید با تأملی بر سوره مبارکه «ق»
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 139
حوزههای تخصصی:
ماهیت زندگی انسان به دلیل وجود مشکلات و ناگواری های اجتناب ناپذیر، از دردهای جسمانی و روانی جدا نیست. هدف روان درمانی کمک به انسان ها برای مواجهه با مسائل زندگی بدون رنج و عذاب است. بر این اساس هدف از این پژوهش آن است که با استفاده از آموزه های قرآن مجید به عنوان منبعی وحیانی برای شناخت انسان و مسائل پیرامون او، گامی در جهت کشف مؤلفه های مؤثر در درمان آسیب ها و اختلالات روانی برداشته شود. ازجمله مفاهیم نزدیک به این هدف در آیات قرآن، ذکر است که به وجهی از «خود» اشاره دارد که به پروردگارش متصل است. بنابراین برای مطالعه و استخراج الگوی تغییر، برای مواجهه با آسیب های روانی به مطالعه این مفهوم و نقش آن در ایجاد احساسات مطلوب در انسان نیاز است. برای دستیابی به این هدف پژوهش حاضر با روش کیفی و به شیوه تدبر سوره ای با محوریت سوره مبارکه «ق» انجام شد. یافته ها نشان داد عمده ترین اشکالی که در حوزه انسان وجود دارد، عدم توجه او به سیر تحول و رشد خودش است؛ یعنی فراموش می کند قرار است مسیری را طی کند تا در دنیا در مقامی استقرار پیدا کند و در آخرت نیز در آن مقام به فعلیت برسد و بر اساس آن زندگی دائمی اش را ادامه دهد؛ بنابراین مقصد اصلی درمان، قراردادن انسان در وضعیت هوشیارانه نسبت به آنچه در درون خود و روابط و پیرامونش اتفاق می افتد و خروج از غفلت و بی خبری نسبت به حقایق جاری در این ها است که با عنوان ذکر از آن یاد می شود. بر اساس نتایج به دست آمده از سوره ق، عوامل تقویت کننده این ذکر در انسان عبارت بودند از: انابه و توجه دائم به مقاصد الهی، خوف از وعید و قانون گرا بودن، داشتن خشیت و درک عظمت و موانع تحقق این ذکر نیز عبارتند از: سرگردانی و آشفتگی (در امر مریج بودن)، گیرندگی در جهت سوء و آسیب و ظهور صفات منفی (اثر فعال نشدن ذکر). همچنین این سوره اصلی ترین و مهم ترین فرآیند تحقق ذکر را توان شهادت معرفی می کند و از آن جایی که این توان، هم لازمه و هم نتیجه تحقق ذکر است، به نظر می رسد تقویت آن یکی از مهم ترین مسیرهای درمان اختلالات روانی و خروج انسان از رنج و عذاب به حساب بیاید.
بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم: بررسی نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
15 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم با تمرکز بر نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم متوسطه دوم شهرستان بروجن بود. در مرحله اول پژوهش، نمونه موردنظر به پرسشنامه بی تصمیمی شغلی پاسخ دادند. سپس داده های بدست آمده به نمرات استاندارد Z و سپس به نمرات T تبدیل شدند. افرادی که نمراتشان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود به عنوان گروه بی تصمیم شغلی و افرادی که یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بودند به عنوان گروه با تصمیم غربال شدند والدین این دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. خلاصه نتایج آزمون تحلیل کواریانس، نشان داد که علمکرد خانواده در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P). همچنین سبک های فرزندپروری در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت بود (01/0>P) .نتایج آزمون خی دو نیز برای بررسی نقش اشتغال و تحصیلات نیز نشان داد که تحصیلات مادر در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P) اما اشتغال مادر، اشتغال پدر و سطح تحصیلات پدر در دو گروه تفاوت معنی داری ندارد.
اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم بازپردازش در کاهش اضطراب بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش ( EMDR ) یکی از روش های مؤثر در کمک به کسانی است که از مشکلات ناشی از تجربه های آسیب زا، اضطراب، خاطرات ناخوشایند، اختلال استرس پس از ضربه، سوگ و انواع دیگری از مشکلات هیجانی رنج می برند؛ این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش در کاهش اضطراب بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو انجام شد. روش پژوهش : پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو بیمارستان امام خمینی تهران بود که 6 نفر به روش داوطلبانه هدفمند انتخاب شدند. این افراد در جلسات حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش شاپیرو (2014) به صورت فردی، شش جلسه چهل وپنج دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و در هر مرحله با استفاده از سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) ارزیابی شدند. یافته ها : داده ها به روش ترسیم دیداری ، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند ؛ نتایج نشان داد که حساسیت زدایی حرکت چشم باز پرداش توانسته است بر کاهش علائم اضطراب در بیماران کرونایی بستری شده تأثیر معناداری داشته باشد. نتیجه گیری : روش درمانی حساسیت زدایی حرکات چشم باز پردازش می تواند یکی از درمان های مؤثر در کاهش علائم اضطرابی در مواجه با بیماری کرونا باشد.
اثربخشی درمان وابستگی سالم بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زوجین با روابط آشفته مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان وابستگی سالم بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زوجین با روابط آشفته مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زوجین ناراضی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند و گروه آزمایش به مدت 14 جلسه تحت درمان آموزش گروهی درمان وابستگی سالم قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی نجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر وابستگی سالم باعث افزایش خودکارآمدی در زوجین با روابط آشفته می گردد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش گروهی وابستگی سالم باعث افزایش کیفیت زندگی و مولفه های آن (سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیط) در زوجین با روابط آشفته شده است. بنابراین این پژوهش نشان می دهد که وابستگی سالم می تواند به عنوان یک رویکرد موثر در جلوگیری از آسیب های روانی ناشی از طلاق در زوجین بکار گیرد.
ارائه الگوی مولفه های شخصیتی و عوامل روان شناختی موثر بر تدریس معلمان در زمان شیوع کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که نظام های آموزشی و تدریس معلمان می تواند متأثر از بحران های اجتماعی مانند کووید-19 باشد بنابراین هدف از این مطالعه ارائه الگوی مؤلفه های شخصیتی و عوامل روان شناختی مؤثر بر تدریس معلمان در زمان شیوع کووید-19 می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 2 مشهد که در سال تحصیلی 98 -97 مشغول به تدریس می باشند که با بررسی های صورت گرفته مشخص شد که 873 نفر در مقاطع ابتدایی مشغول به تدریس هستند که 329 نفر زن و 544 نفر مرد بودند. ابزار به کاررفته در پژوهش حاضر عبارت اند از پرسشنامه تدریس تحول آفرین، پرسشنامه عوامل اجتماعی و پرسشنامه عوامل شخصیتی هگزاکو که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش، توسط اعضای نمونه تکمیل شد. داده های به دست آمده با بهره گیری از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با بهره مندی از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. یافته ها: یافته های آماری نشان دهنده برازش مطلوب مدل و تأیید معنادار مدل پژوهشگر بود (001/0≥P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که توجه به مؤلفه های شخصیتی عامل مهمی در ارائه تدریس در زمان شیوع کووید-19 می باشد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
372 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) بود. روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه آماری، شامل کلیه مردان و زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه دو شهر تهران بود. تعداد 6 مرکز به صورت تصادفی ساده انتخاب و از بین آن ها تعداد 295 نفر (171 زن و 124 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس رضایت جنسی جدید بود. برای بررسی روایی سازه مقیاس از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آلفای کرونباخ و ضریب باز آزمایی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL و SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقیاس رضایت جنسی جدید در ساختار عاملی مرتبه اول با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. ضریب بازآزمایی حاصل از اجرای این آزمون در فاصله یک هفته ای برآورد شده است. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس، 0.80 و ضریب باز آزمایی آن، 0.80 برآورد شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و ابزار خودگزارش دهی کارآمدی برای اهداف پژوهشی و مشاوره زوجین است
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری بیماران دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران دوقطبی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام بیماران دارای اختلال دوقطبی مراجعه کننده و بستری به مراکز نگهداری و توان بخشی استان تهران در سال 1397 بود که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه برداری هدف مند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه تنظیم هیجان و پرسشنامه پرخاشگری بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی فکر (0/01>P، 2/71=Z، 0/075=β) و ارزیابی مجدد (0/05 > P، 2/47 =Z،0/074 =β)رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری را در بیماران دوقطبی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر بررسی میزان نشخوار فکری و راهبردهای تنظیم هیجانی بیماران دوقطبی در فرایند درمان و ارائه درمان های مناسب جهت کاهش نشخواری فکری و راهبرد تنظیم هیجانی سرکوبی فکر در این بیماران پیشنهاد می شود.
عوامل و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری به منظور کاربرد در مشاوره: تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع تربیت اخلاقی در بحث های فردی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای برخوردار است چراکه از یک سو، نجات جوامع از بحران هایی مانند ازهم گسیختگی خانوادگی، خودکشی و اختلالات روانی درگرو اخلاق است و از سوی دیگر، برای رسیدن به جامعه ای اخلاقی، نیازمند تربیت انسان هایی اخلاقی به عنوان واحدهای بنیادین جامعه ایم. علاوه بر این، در بحث های فردی نیز مسیر تکاملی انسان با هدف قرب الهی، جز با تربیت اخلاقی میسر نمی شود. ازآنجاکه رویکردهای موجود دارای نگاه تک بعدی بوده و تناسبی با بافتار فرهنگ اسلامی ایران نداشته اند پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون به دنبال تبیین عوامل و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری به منظور کاربرد در عرصه مشاوره است. یافته های پژوهش نشان داد هدف تربیت اخلاقی، پرورش انسانی است که استعدادهای درونی او (عقلی، دینی، اخلاقی و زیبایی) به تعادل رشد کرده باشد. انسان متعادل در حوزه بینش، عقل بر جهلش، در گرایش، پاک دامنی بر شهواتش و در رفتار، شجاعت بر ترسش غلبه می کند. برای دستیابی به این هدف، عوامل فردی (بینش، گرایش و رفتار اخلاقی)، زمینه ای (ازدواج، کار و جهاد) و محیطی (اصلاح محیط عاطفی خانواده و الگودهی و الگوپذیری) تأثیرگذارند و از روش های پرورش استعدادهای عقلانی، خودشناسی و کرامت نفس و عادت سازی می توان بهره جست.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی پرخوری عصبی براساس استرس و تنظیم هیجانی با میانجی-گری گسستگی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی پرخوری عصبی بر اساس استرس و تنظیم هیجانی با میانجی گری گسستگی ذهن بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در پاییز سال 1398 تشکیل می دادند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس و حجم نمونه 370 نفر بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، مقیاس گسستگی ذهن (برنستاین و پاتنام، ۱۹۸۶) و مقیاس استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین راهبردهای مثبت تنظیم هیجانی و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، منفی و معنادار بود (01/0> p ، 100/0-= β ). ضریب مسیر غیرمستقیم بین راهبردهای منفی تنظیم هیجانی و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، مثبت و معنادار بود (05/0> p ، 076/0= β ). ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، مثبت و معنادار بود (01/0> p ، 093/0= β ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت زمانی که فرد به واسطه استرس وارد شده و بدتنظیمی هیجانی با گسستگی ذهن مواجه می شود، به پرخوری افراطی به عنوان سبکی از مقابله متوسل می شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
91 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد-کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینک های آموزش و پرورش ناحیه 4 و 6 شهر مشهد بود که تعداد 40 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، مقیاس عاطفه منفی، مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد آموزش تنظیم هیجان می تواند موجب بهبود رابطه مادر-کودک و مولفه های آن، در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شود (001/0>p). و همچنین تفاوت گروه آزمایش و کنترل در مولفه عاطفه منفی نیز معنی دار می باشد (001/0>p). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با دانش افزایی و افزایش درک و انعطاف پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای به تقویت رابطه مادر- کودک و سلامت روان و کاهش عاطفه منفی منجر شد.
مقایسه ی استیگمای احساسی بیمار روانی، شدت علایم روان تنی و افسردگی مربوط به مرگ در افراد با و بدون اضطراب بیماری کرونا ویروس-19
حوزههای تخصصی:
با توجه به موضوع پژوهش حاضر که به مقایسه ی استیگمای احساسی بیمار روانی، شدت علایم روان تنی و افسردگی مربوط به مرگ در افراد با و بدون اضطراب بیماری کرونا ویروس-19 می پردازد. جامعه ی آماری، افراد با و بدون اضطراب بیماری کرونا ویروس-19 می باشند که از طریق پرسش نامه ی استیگمای احساسی بیمار روانی، شدت علایم روان تنی و افسردگی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس می باشد که تعداد 60 نفر (30 نفر با اضطراب بیماری کرونا ویروس-19 و 30 نفر بدون اضطراب بیماری کرونا ویروس-19) برای این پژوهش انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها با توجه به مقیاس به کار رفته برای سنجش متغیرها و فرضیه های پژوهش، از آزمون های آماری پارامتریک تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. در نهایت مشخص گردید که بین استیگمای احساسی بیمار روانی، شدت علایم روان تنی و افسردگی مربوط به مرگ در افراد با و بدون اضطراب کرونا ویروس-19، تفاوت معناداری وجود دارد.