فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۸۱ تا ۷٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۶۸-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتاری بر بهبود علائم تکانشوری، توجه و تمرکز دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی- تکانشگری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی در دامنه سنی 9- 12ساله مراجعه کننده به مراکز درمانی و دانش آموزان مدارس استثنایی شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1398 بودند. تعداد نمونه مورد پژوهش شامل 30 نفر از کودکان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و در انتظار درمان (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 9 جلسه 45-60 دقیقه ای آموزش خودتنظیمی رفتاری دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس خودبازداری (SRS) (وینبرگر و شوارتز، 1990)، آزمون مربع های دنباله دار تولز- پیرون (TPT) (1986) و آزمون توجه (TAD2) (1970) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) با نرم افزارآماری SPSS22 صورت گرفت. یافته ها نشان داد آموزش خودتنظیمی رفتاری تأثیر معناداری بر کاهش علائم تکانشوری (862/157F= ؛ 0.01P<) و بهبود توجه (57/38F= ؛ 0.01P<) و تمرکز (123/20F= ؛ 0.01P<) داشت. نتایج به دست آمده نشانگر قابلیت علمی مناسب مداخله آموزشی خودتنظیمی بر بهبود علائم تکانشوری، توجه و تمرکز دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی- تکانشگری بود.
Comparison of Cognitive Failure, Emotional Processing and Resilience in Female Students with and without Test Anxiety
حوزههای تخصصی:
This study investigated the comparison of cognitive failures, emotional processing and resilience among the girl students with and without test anxiety. The present research is a causal-comparative study. The sample of study was 203 students studying tenth and eleventh grade in Rasht in 2019. 92 students of this sample were with test anxiety and 111 students of it were without test anxiety. The sample of study has been identified and selected from students by cluster sampling with the cutoff point of 50. The students completed Spielberger Test Anxiety Questionnaire, Baker’s Emotional Processing Scale and Connor-Davidson Psychological Resilience Scale. The data was analyzed by multivariable analysis of variance. Results showed that the students with test anxiety have higher scores in cognitive failures, also they have higher scores in emotional processing and lower scores in resilience than students without test anxiety. These results show that cognitive failures, emotional processing and resilience have determinant role in test anxiety.
اثربخشی رویکرد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر سرپل ذهاب انجام شد. مطالعه حاضر پژوهشی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که در سال 1398 در شهرستان سرپل ذهاب انجام شد. روش نمونه گیری خوشه ای و تعداد نمونه ها در دو گروه مداخله و کنترل 40 نفر بود (هر گروه 20 نفر). گروه مداخله در طول هشت جلسه60 تا 90 دقیقه ای، آموزش های گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن دریافت کردند. داده های مربوط به دانش آموزان در دو مقطع زمانی قبل و بلافاصله بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه های استاندارد انگیزش پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی مورگان-جینکز و راهبردهای مقابله با استرس جمع آوری شد. داده ها با آزمون های آماری t مستقل، t زوجی و آزمون کای دو و با استفاده نرم افزار SPSS 16 و سطح معنی داری 5٪ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن، موجب بهبود معنادار نمرات خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گردید (0/001 > P ). به نظر می رسد مداخله گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با افزایش مهارت های ذهنی دانش آموزان منجر به بهبود خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس گردید.
مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۶۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه تحقیق شامل 60 نفر از نوجوانان وابسته به مواد بودکه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش اول (درمان نظریه انتخاب، 15 نفر)، آزمایش دوم (درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، آزمایش سوم (درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، و کنترل (15 نفر) گماشته شدند. شرکت کنندگان هر چهار گروه مقیاس تاب آوری کونور-دیویدسون را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد بین تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده نسبت به درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: در کل، می توان گفت که درمان فعال ساز رفتاری با تکنیک تصویرسازی ذهنی روش موثرتری بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد است.
تأثیر نوع پوشش (حجاب کامل، حجاب متعارف و حجاب نامتعارف) بر اضطراب اجتماعی، نگرانی و نارضایتی از تصویر بدنی دختران دانشجو
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر نوع پوشش دانشجویان دختر بر اضطراب اجتماعی، نگرانی و نارضایتی از تصویر بدنی آن ها انجام شد. بدین منظور تعداد 261 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کرج به شیوه نمونه گیری هدفمند (86 نفر باحجاب کامل، 87 حجاب متعارف و 88 حجاب نامتعارف) انتخاب شدند و به مقیاس های اضطراب اجتماعی لیبوویتز (1987) و تصویر بدن فیشر (1970) و نگرانی درباره تصویر بدنی لیتلتون (2005) پاسخ دادند. داده ها به کمک نسخه 20 نرم افزار SPSS با آزمون مجذور خی نسبت درست نمائی، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. بین سه گروه موردمطالعه ازنظر نگرانی و نارضایتی از تصویر بدنی تفاوت معنی داری یافت نشد. بااین حال گروه دارای حجاب نامتعارف، نگرانی و نارضایتی روبه افزایشی نسبت به دو گروه دیگر داشت. علاوه بر آن مشخص شد بین این سه گروه ازنظر اضطراب اجتماعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به اینکه پوشش نامتعارف در مقایسه با پوشش های دیگر نگرانی و نارضایتی از تصویر بدنی را در میان دختران دانشجو برافراشته می کند، پیشنهاد می شود راهبردهایی تبلیغ و ترویج شود که پوشش حجاب کامل و متعارف را به منظور حفظ آرامش و رضایت از تصویر بدنی دختران تأمین نماید.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض و دلزدگی زناشویی زوجین
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زوج ها باید راه های جدید برقراری ارتباط با یکدیگر را فراگیرند و فرضیات اساسی پیوند دهنده خود و همسرشان را عوض کنند. زمانی که زوج ها در انجام این امر شکست می خوردند، صمیمیت و تعهد متقابل گسسته و دلزدگی زناشویی ایجاد می شود. در این زمان باید اساس صمیمیت زوج ها اصلاح شود. اصلاح صمیمیت نیازمند بررسی پویایی های درون فردی و بین فردی است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی زوجین انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زوج هایی بودند که به دلیل داشتن تعارضات و مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره گروه همراه منطقه 2 شهر تهران در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت ماه 1396 مراجعه نموده بودند. پس از غربالگری با مقیاس تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی و بررسی ابتدایی (مصاحبه) 20 زوج به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب به صورت تصادفی 10 زوج (زن و شوهر) در گروه آزمایش و 10 زوج (زن و شوهر) در گروه گواه کاربندی شدند. زوجین گروه آزمایش، مداخله زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) را به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت و زوجین گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه های تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور میزان تعارض زناشویی (68/10=F، 002/0=p) و دلزدگی زناشویی (58/13=F، 001/0=p) را به طور معناداری کاهش داده است و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که زوج درمانی راه حل محور تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را در زوجین کاهش می دهد.
رابطه استرس ادراک شده با رضایت جنسی و سازگاری زناشویی در زوجین تحت درمان ناباروری شهر تهران در سال 1400
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه استرس ادراک شده با رضایت جنسی و سازگاری زناشویی در زوجین تحت درمان ناباروری شهر تهران در سال 1400 صورت گرفت. روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین تحت درمان ناباروری بود که در 4 ماه اول سال 1400 به مرکز فوق تخصصی ناباروری امین واقع در شهر تهران مراجعه کرده بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 170 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد استرس ادراک شده کوهن و همکاران(1983)، رضایت جنسی لارسون(1998) و سازگاری زناشویی اسپاینر(1976) صورت گرفت. پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بیش از 0.7 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار پژوهش داشت. برای محاسبه روایی از روایی محتوا و سازه استفاده شد که نتاج بیانگر روا بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که استرس ادراک شده با سازگاری زناشویی و مولفه های آن(سازگاری زناشویی، همبستگی دو نفری، توافق دو نفری، ابراز محبت) و رضایت جنسی و مولفه های آن(رضایت جنسی، نگرش جنسی، کیفیت زندگی جنسی و سازگاری جنسی) رابطه منفی و معنی داری دارد. به این معنی که با کاهش استرس ادراک شده سازگاری زناشویی و مولفه های آن و همچنین رضایت جنسی و مولفه های آن افزایش می یابند.
مطالعه الگوی زیستی شخصیت مبتنی بر فعالیت سیستم مغزی رفتاری و رضایت زناشویی: نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین فعالیت سیستم مغزی رفتاری و رضایت زناشویی خانواده های ساکن شهرستان ماهشهر انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان متأهل ساکن بندر ماهشهر تشکیل می دادند که از میان آن ها، 200 نفر متأهل (106 زن و 94 مرد) به صورت دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش، از میان مراجعان به دو درمانگاه صنایع پتروشیمی شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه شخصیتی گری ویلسون (GWPQ)، فرم کوتاه فارسی مقیاس رضایت زناشویی انریچ (ENRICH Persian-Brief) و فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-S) بودند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر با نسخه 17 نرم افزارSPSS و نسخه 8/8 نرم افزار LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که همه ابعاد تنظیم شناختی هیجان و فعالیت سیستم های مغزی رفتاری با رضایت زناشویی رابطه معناداری دارند. نتایج همچنین نشان داد که هر دو راهبرد منفی و مثبت تنظیم شناختی هیجان و دو بُعد اجتناب فعال و سیستم جنگ / گریز از مؤلفه های سیستم مغزی رفتاری به طور مستقیم و سیستم بازداری رفتار به شکل غیرمستقیم با رضایت زناشویی رابطه دارند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد مؤلفه های سیستم مغزی رفتاری و تنظیم شناختی هیجان از قدرت پیش بینی کننده خوبی برای رضایت از رابطه زناشویی در خانواده ها برخوردارند. نتیجه گیری: فعالیت سیستم مغزی رفتاری به عنوان الگوی زیستی و پایدار شخصیت و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نقش مؤثری در پیش بینی رضایت زناشویی به عنوان برآیند کلی فرد از تعاملات درازمدت زناشویی دارند
مقایسه رابطه هدفمندی اسلامی و ویژگی های شخصیتی با رضایت از زندگی در طلاب و دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رضایت از زندگی ازجمله سازه های مهم روان شناسی است و متغیرهایی همچون هدفمندی و ویژگی های شخصیتی بر این سازه اثرگذارند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه رابطه هدفمندی اسلامی و ویژگی های شخصیتی با رضایت از زندگی در دو گروه طلاب و دانشجویان است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، حوزه های علمیه قم و دانشگاه های تهران در سال 139۶ - 1397 بود که تعداد ۲۵۴ طلبه و دانشجو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های هدفمندی با رویکرد اسلامی، پنج عامل بزرگ شخصیت و رضایت از زندگی بود. داده ها بر اساس ضریب همبستگی پیرسون تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد رابطه بین هدفمندی اسلامی و ویژگی های شخصیت با رضایت از زندگی در دو گروه طلاب و دانشجویان، برابر است و به عبارت دیگر جهت و شدت همبستگی در دو گروه یادشده، تفاوت معناداری ندارد.
مروری بر روش تحقیق خاطرات روزانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
165-178
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق خاطرات روزانه یکی از انواع تحقیق کیفی است که به دلیل ظرفیت خود برای ثبت پدیده های موردعلاقه به طور منظم، در بافت و در طول زمان متمایز است. این روش همانند سایر روش های کیفی انعطاف پذیر بوده و می تواند متناسب با سؤال های مختلف تحقیق، باشد. گرایش تحقیقات معاصر به بررسی احساس و ادراک فرهنگ عامه و گفتمان علوم انسانی است که به صورت ظریفی با چشم اندازی که در بسیاری از مطالعات خاطرات روزانه ارائه شده، پوشش داده می شود. در حال حاضر با رشد رسانه های جدید و تکنولوژی دیجیتال و توجه آنلاین به زندگی افراد، این روش رو به گسترش است. در این گفتار به معرفی روش تحقیق خاطرات روزانه، پیشینه، انواع طرح ها، روش های جمع آوری اطلاعات، اهداف، تحلیل داده ها و ملاحظات اخلاقی در این روش می پردازیم تا زمینه ای جهت استفاده از این روش در تحقیقات کیفی کشورمان ایجاد نماید.
مدل های سازگاری روانشناختی با بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
179-187
حوزههای تخصصی:
این مقاله به زبان انگلیسی و درباره مدلهای عمومی واختصاصی مقابله روانشناختی با بیماریهای مزمن نگارش شده است
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر، تنظیم هیجان و اضطراب افراد وابسته به متادون
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون بوده است . روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد اندیشه نو مشهد در سال 1398 بود که در دامنه سنی بین 18 تا 40 سال قرار داشتند، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 15 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه افسردگی همیلتون ، تنظیم هیجان گراس و جان، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و اضطراب همیلتون بود. گروه مداخله طی 12جلسه90 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. و پس از اتمام درمان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانه های بالینی افسردگی ، تنظیم هیجان، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون معنادار است (p<0.05). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نشانه های بالینی افسردگی، رفتارهای پرخطر و اضطراب و افزایش تنظیم هیجان افراد وابسته به متادون موثر است.
مدل یابی معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود_متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
138-110
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه های بی اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 > p ) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 > p ) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می نماید. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه های بی اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 > p ) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 > p ) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 > p ) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط سبک های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می نماید.
رابطه سبک زندگی اسلامی و عوامل شخصیت با شادکامی و بهباشی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
97-113
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش سبک زندگی اسلامی و پنج عامل بزرگ شخصیت در بهباشی روان شناختی و شادکامی بود. جامعه پژوهش دانشجویان و طلاب شهر قم دادند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 911 دانشجو و طلبه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی (ILST-75)، پاسخ دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، با بهباشی روان شناختی و شادکامی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین رابطه معنادار صفات شخصیت با بهباشی و شادکامی بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، شامل مالی، اخلاق و زمان شناسی و صفات شخصیتی برون گرایی و گشودگی، به تجربه قابلیت پیش بینی شادکامی را دارند. همچنین در پیش بینی بهباشی روان شناختی، نتایج رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های اخلاق، زمان شناسی، امنیتی، عبادی، تفکر و علم و مالی و صفات شخصیتی توافق، گشودگی به تجربه، ثبات هیجانی و برون گرایی، توان پیش بینی بهباشی روان شناختی را دارند. بنابراین، تقویت پایبندی های دینی - اسلامی می تواند موجب تقویت و افزایش شادکامی و بهباشی روان شناختی در افراد شود و توجه به صفات شخصیتی افراد، می تواند بسیاری از تغییرات شادکامی و بهباشی در افراد را موجب شود.
اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره در کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره در کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه بود.روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه در سال 1398 در شهر تهران بودند و از بین آنها با استفاده از نمونه گیری هدفمند30 نفر انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های معنویت ادارک شده رید (1986) و مقیاس خودپنداره−خداپنداره جان بزرگی (1395) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس ازآن درمان چندبعدی معنوی خداسو بر روی گروه آزمایش و سپس پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد درمان چندبعدی معنوی خداسو موجب افزایش نمرات معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره و زیرمقیاس های آنها می شود (001/0P=). نتیجه پژوهش نشان داد این مداخله با اصلاح خودپنداره (تصویر ساختگی از خود) و خداپنداره (تصویر ساختگی از خدا) زمینه تقویت و ایجاد تصویر واقعی از خود و تصویر واقعی از خدا را فراهم می کند و درجات ادراک معنویت را نیز ارتقا می بخشد.
اثربخشی نرم افزار توانمندسازی شناختی "کاپیتان لاگ" بر حافظه فعال دیداری، مهارت های توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال دانش آموزان 12-8 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
37 - 58
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی" اثربخشی نرم افزار توانمندسازی شناختی "کاپیتان لاگ" بر حافظه فعال دیداری، مهارت های توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان" انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 8-12 ساله شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 بود. به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند.گروه آزمایش 15جلسه سی دقیقه ای مداخله آموزشی انفرادی، طبق پروتکل مبتنی بر نرم افزار توانمندسازی شناختی کاپیتان لاگ، دریافت کرد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس هوش وکسلر کودکان – ویرایش پنجم(2014) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد بین نمرات پس آزمون دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد(p <0.05) پیگیری یک ماهه نتایج نشان دهنده ثبات نتایج بود. نتیجه گیری: نرم افزار کاپیتان لاگ یک روش مداخله اثربخش برای بهبود حافظه فعال دیداری، مهارتهای توجه، سرعت پردازش و استدلال سیال است
تدوین مدل علی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
173 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل علّی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعه همبستگی و جامعه آماری زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا آبان 1399 به مراکز شورای حل اختلاف خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه کرده بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین هفت مرکز شورای حل اختلاف خانواده سه مرکز انتخاب و حجم نمونه براساس نرم افزار آماری سمپل پاور 440 زن انتخاب شد. سپس پرسشنامه های تعارضات زناشویی براتی و ثنایی، 1379، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید 1990 و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ 1988 توسط آن ها تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از دلبستگی ایمن با طرحواره های بریدگی/طرد (24/0-=β) و خودگردانی/عملکرد مختل (27/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی با طرحواره بریدگی/طرد (16/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (11/0=β)؛ و همچنین از سبک دلبستگی دوسوگرا با طرحواره بریدگی/طرد (50/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (30/0=β؛ بین سبک دلبستگی ایمن با تعارض زناشویی (17/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی (23/0=β) و دوسوگرا (56/0=β) تعارض زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین بین طرحواره بریدگی/طرد(39/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (40/0=β) با تعارضات زناشویی اثر مستقیم مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛
تأثیر آموزش توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای کامیابی زنان در انتهای بارداری و پس از زایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۴۷۰-۱۴۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: جهت ارتقای کیفیت دوران حساس گذار بارداری، نیازمند طراحی مداخلاتی کارآمد مختص زنان باردار هستیم. روانشناسی مثبت مداخلاتی را برای این دوره ارائه کرده که مورد توجه روزافزون قرار گرفته ولی این نخستین بار است که تمرین توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی در گروه زنان باردار طراحی و اجرا می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی بر عوامل بهزیستی زنان قبل و پس از زایمان بود. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری و گروه گواه است. جامعه آماری شامل زنان باردار ساکن شهر تهران در ماه های 6 و 7 بارداری بود که در صفحه های اینستاگرام و تلگرام 5 متخصص زنان و زایمان فعال بودند. از این افراد 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه آموزشی 2 ساعته آنلاین شرکت کردند. هیچ مداخله ای در این مدت برگروه گواه صورت نگرفت. در انتهای دوره هر دو گروه در پس آزمون شرکت کردند. جهت پیگیری، یک ماه بعد از زایمان نیز آزمون مجدداً در هر دو گروه انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس جامع کامیابی (سو، تای و دینر، 2014) و پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (پترسون و سلیگمن، 2004) و همچنین بسته آموزشی توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی در بارداری (نیمیک، 2014 و بارداک، 2010) بودند. جهت بررسی نتایج از نسخه 23 نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش معنا داری درکلیه عوامل بهزیستی در گروه آزمایش وجود دارد (0/01 >p) و این افزایش در مرحله پیگیری نیز همچنان معنادار باقی مانده بود (0/01 >p). نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت؛ کاربرد بسته آموزشی تمرین توانمندی ها مبتنی بر ذهن آگاهی در بارداری می تواند منجر به ارتقای بهزیستی مادران در دوران بارداری و همچنین اوایل دوره بعد از زایمان شود.
اثربخشی آموزش نظم جویی هیجانی در مقایسه با آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۴۳-۲۱۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی پیشینه نشان می دهد که آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی هر یک منجر به ارتقاء انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند شده اند؛ اما هنوز مشخص نیست کدام یک از این مداخلات می توانند در طول زمان اثربخشی بیشتری داشته باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بودند. 36 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفری قرارگرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش نظم جویی هیجانی (8 جلسه 90 دقیقه ای) و ذهن آگاهی (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، ۲۰۱۰) و مقیاس رابطه والد - فرزند (پیانتا، 1994) بودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند و مؤلفه های آن ها در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بودند؛ همچنین در مرحله پیگیری تفاوت معناداری بین دو مداخله در این متغیرها مشاهده نشد (0/01 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خود ارجاعی منفی و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند، آگاهی از تجربیات لحظه حاضر و برگرداندن توجه بر سیستم شناختی و پردازش کارآمدتر اطلاعات، در نهایت باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف شدند.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر اثرات استرس پس از سانحه نوجوانان بهبودیافته از پاندمیک کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
275 - 286
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر اثرات استرس پس از سانحه دانش آموزان بهبود یافته پاندمیک کرونا بود. روش پژوهش: روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه ی آماری دانش آموزان دختر 12تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کرونای در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل سال 1400-1399 شهر بم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز بستری و بهبودیافته پاندمی کرونا انتخاب و به صورت تصادفی درگروه های 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه 45 دقیقه ای بسته آموزشی الکساندر (2002) را دریافتند کردند؛ ابزار پژوهش پرسشنامه اختلال استرس پس از ضربه ویدرز و همکاران (1993) بود؛ دادههای به دست آمده با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای بر علائم و نشانه های تجربه مجدد حادثه آسیب زای تروماتیک (69/10=F، 003/0=P)، علائم و نشانه های کرختی عاطفی (93/5=F، 020/0=P) و علائم و نشانه های برانگیختگی (80/10=F، 002/0=P) در مرحله پس آزمون موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نیاز است مداخلات آموزشی و درمانی در راستای کاهش مشکلات روانشناختی و تقویت ویژگی های روانشناختی مثبت جهت مقابله با بیماری کرونا صورت گیرد؛ لذا با توجه شیوع بالای اختلالات روانی و تاب آوری پایین در هنگام شیوع بیماری و پیامدهای ناشی از آن، مداخلات روان شناختی پیشنهاد می شود.