فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۶۱ تا ۷٬۷۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان با ویژگی های شخصیتی مادر و خودمهارگری دانش آموز انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی استان قم تشکیل دادند. تعداد 156 نفر از جامعه یادشده به صورت نمونه گیری خوشه ای از دبیرستان های دخترانه و پسرانه ناحیه دو استان قم برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه خودکارآمدی دانش آموز جینک، خودمهارگری رفیعی هنر و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی نئو استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد: الف) بین خودکارآمدی تحصیلی با خودمهارگری دانش آموز و ویژگی های شخصیتی مادر همبستگی مثبت معنادار وجود دارد؛ ب) پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی براساس ویژگی های شخصیتی و خودمهارگری معنادار است و ج) خودمهارگری و چهار عامل شخصیت (به جز عامل با وجدان بودن) جمعاً 53 درصد از خودکارآمدی تحصیلی پاسخگویان را پیش بینی می کنند. بنابر یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای افزایش خودکارآمدی تحصیلی در نوجوانان، بیش از هر چیز باید به تقویت خودمهارگری آنان توجه کرد و در مرتبه بعد توجه به ویژگی های شخصیتی مادران از اهمیت زیادی برخوردار است.
تأثیر نگرش بر رفتار کارکنان علمی و ستادی در مؤسسات آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» طرز برداشت هر فرد از پدیده خاص یا موضوع خاصی است و درنتیجه نگرش شغلی نوع احساس فرد نسبت به شغل خاص می باشد؛ در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نگرش بر رفتارهای (بهنجار و نابهنجار) در مراکز آموزشی و تربیتی با رویکردی اسلامی و در پاسخ به چگونگی این تأثیر با روشی توصیفی−تحلیلی مطالعه شده است؛ برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی بهره گیری شده و تحلیل یافته ها با روش «تحلیل محتوا ناظر به تحلیل اجتهادی» انجام پذیرفته است؛ نتایج بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد که: 1. نگرش های اصلی دربرگیرنده نگرش های ایمانی، کفری و منافقانه می باشد که به عنوان یک سیستم دارای عناصر درون دادی (عنصر شناختی)، فرایندی(عنصر عاطفی) و برون دادی (عنصر رفتاری) است؛ 2. نتایج پژوهش نشان می دهد هنگامی که در یک مؤسسه آموزشی و تربیتی به موضوعی توجه می کنیم و نسبت به آن شناخت می یابیم؛ مؤلفه اول شناختی، یعنی ایمانی حاصل شده و زمانی که در ارتباط با شناخت خود، سوگیری و جهت گیری عاطفی می کنیم، مؤلفه قلبی ظاهر می شود و درنهایت براساس شناخت و جهت گیری عاطفی، کیفیت رفتار علمی، آموزشی و تربیتی خود را تعیین می کنیم؛ 3. دستاورد دیگر در ارتباط تنگاتنگ مؤلفه های نگرش با رفتار بهنجار و یا نابهنجار کارکنان آموزشی و علمی است؛ 4. در یک نتیجه کلی می توان ادعا کرد که نگرش های کارکنان علمی در مؤسسات آموزشی بر رفتارهای بهنجار و نابهنجار تأثیر دارد.
اثربخشی رویکرد درمان متمرکز بر شفقت بر فرا هیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
444 - 459
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد درمان متمرکز بر شفقت بر فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان نابارور در شهر اصفهان در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان نابارور بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009) را 12 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (2009)، پرسشنامه عملکرد جنسی راسن و همکاران (2000)، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر فراهیجان منفی (89/10=F، 003/0=P)، تحمل آشفتگی (83/10=F، 001/0>P) و عملکرد جنسی (16/8=F، 008/0=P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت باعث بهبود میزان فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت را به عنوان یک روش کارا جهت بهبود فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور پیشنهاد داد.
پیش بینی سلامت روانی براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع جهانی COVID-19 بر سلامت روان اثر گذاشته و پیامدهای روان شناختی بسیاری به ویژه برای ورزشکاران به همراه داشته است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش پیش بینی سلامت روان براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19 می باشد. مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق را ورزشکاران نخبه استان گیلان در سال 1400 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و براساس معیارهای ورود و خروج با مراجعه به باشگاه های ورزشی و ادارات تربیت بدنی 95 نفر تعیین شد. ابزارهای تحقیق را ذهن آگاهی براون و رایان MMAS)) در سال 2007 و پرسشنامه SCL-90-Rدراگوتیس و همکارانش در سال 1999 تشکیل داد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و شاخص های پراکندگی و همچنین آمار توصیفی و آزمون های آماری همبستگی مانند پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین مقیاس ذهن آگاهی و سلامت روان در ورزشکاران مرد و زن استان گیلان روانی با توجه به سن ارتباط وجود دارد (001/0≥ P). همچنین متغیر ذهن آگاهی پیش بینی کننده سلامت روان با توجه به جنسیت در ورزشکاران استان گیلان می باشد (001/0≥ P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند پیش بینی کننده سلامت روان در مردان و زنان ورزشکار باشد.
تحلیل کیفی عوامل موثر بر استرس بیماری کووید-19 با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل کیفی عوامل موثر بر استرس کووید -19 با استفاده از نظریه داده بنیاد بوده است. نمونه پژوهش حاضر 40 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-98 بوده و جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند بهره گرفته شد. داده ها از 29 مرداد تا 29 مهر سال 1399 جمع آوری و رویکرد تحلیل داده ها، براساس نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) با اتکا بر روش اشتراوس و کوربین (1990) بوده است. یافته ها نشان داد عواملی همچون خطر آلودگی (03/48 درصد)، ترس از غریبه ها (13/24 درصد)، بررسی مداوم (31/15 درصد)، پیامدهای اقتصادی (50/6 درصد) و علائم استرس آسیب زا (03/6 درصد) در بازه زمانی ذکر شده، مهم ترین عوامل در ایجاد استرس نسبت به کووید-19 بوده اند. مطابق یافته های پژوهش؛ براساس فراوانی و درصد مشاهده شده، از بین 5 عامل ذکر شده، عامل مهم ایجاد کننده استرس نسبت به کووید-19 در درجه اول خطر آلودگی؛ در درجه دوم ترس از غریبه ها، سپس بررسی مداوم شناخته شده اند و بیماری همه گیر کووید-19 می تواند به طور جدی بر ابعاد مختلف زندگی افراد نقش داشته باشد. بنابراین ارائه مشاوره های مطلوب به خانواده ها می تواند نقش مهمی در بهبود این بحران داشته باشد.
تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران دوره دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۴۸-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران مقطع متوسطه دوم شهر همدان بود. روش پژوهش آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه موردنظر در این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1396-97مشغول به تحصیل بودند، نمونه موردنظر شامل 30 دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. و در پایان با روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری(1992)(BPQA) پرسشنامه 70 سؤالی نیازهای اساسی گلاسر(NDI) استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار 25SPSS_ استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب بر کاهش پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت و خلأ ارضای نیاز به بقا،قدرت،عشق،تفریح ،آزادی دانش آموزان مؤثر است (05/0>p). در این پژوهش بیشترین میزان اثربخشی برای خلأ ارضا نیاز به آزادی و کمترین اثربخشی برا خلأ ارضا نیاز به عشق و تعلق بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تئوری انتخاب به دانش آموزان دختر می تواند روش مفید و کارآمدی در جهت کاهش ابعاد پرخاشگری و خلأ ارضای نیازها در آن ها باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی درمانی و مداخلات بالینی به منظور کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه استفاده کرد.
تعیین رابطه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی در کارکنان آتش نشانی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تعیین رابطه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی در کارکنان آتش نشانی انجام شد. روش:به لحاظ هدف، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان آتش نشانی شهر قدس در سال 1400 بود. از میان جامعه آماری فوق براساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 92 نفر بصورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه امنیت شغلی برگرفته از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا و آزمون تیپ میرز و بریگز بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین امنیت شغلی با تیپ شخصیتی در کارکنان آتش نشانی رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: بین مولفه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پیش رو می توان گفت می توان از تیپ ها و صفات شخصیتی افراد میزان امنیت شغلی را اندازه گیری نمود.
نقش عامل های سرشتی و منشی شخصیت در پیش بینی اعتیاد اینترنتی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عامل های سرشتی و منشی در پیش بینی اعتیاد اینترنتی دانشجویان انجام گرفت. مواد و روش کار: جامعه آماری در پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه تبریز بود. در راستای هدف پژوهشی تعداد 320 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر و پرسشنامه اعتیاد اینترنتی یانگ استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که بین ابعاد سرشتی و منش شخصیت کلونینجر و اعتیاد اینترنتی رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که نوجویی قادر است اعتیاد اینترنتی را به طور مثبت، و پاداش-وابستگی، همکاری و خودراهبری اعتیاد اینترنتی را به طور منفی پیش بینی نمایند. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاضر در روشن تر شدن علل زیربنایی اعتیاد اینترنتی راهگشا بوده و تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از اعتیاد اینترنتی دارد.
تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه تمرکز زمان (TFS)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی فرد، جدای از درکی که نسبت به موقعیت کنونی دارد، شامل آینده، حال و گذشته نیز می شود. چشم انداز زمانی به عنوان دیدگاه کلی افراد در مورد گذشته، حال و آینده در یک زمان معین در نظر گرفته می شود. مقیاس تمرکز زمانی مقیاسی است که میزان توجهی که افراد به طور مشخص به درک زمان گذشته، حال و آینده اختصاص می دهند، را اندازه گیری می کند. هدف این پژوهش، بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه تمرکز زمانی بود. روش پژوهش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود، به این منظور از بین دانشجویان دانشگاه اردکان 250 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه تمرکز زمانی TSF و پرسشنامه چشم انداز زمانی زیمباردو به عنوان فرم همتا پاسخ دادند، در نهایت داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و آلفای کرونباخ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نسخه فارسی تمرکز زمانی TSF در نمونه ایرانی دارای همان ساختار عاملی است که در نسخه اصلی آزمون وجود دارد. روایی محتوای آزمون مورد تایید قرار گرفت، روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد تمامی عوامل از برازش بسیار خوبی برخوردار بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش، روایی و پایایی مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه تمرکز زمانی را تایید می کند؛ و بیانگر این مسئله است که به آسانی می توان از این ابزار در موقعیت های بالینی و پژوهشی استفاده کرد.
Teachers' Scaffolding and Preferences of Display vs. Inferential Questions: Initiation-Response-Follow-up (IRF) Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study explored the referential or display questions used in teachers’ scaffolding and investigated if they conform to Initiation-Response-Follow-up model. To do so, 6 teachers in young-adult and 6 in adult department, in each department 3 experienced and 3 inexperienced were analyzed. Being full-time teacher or 3-year period one was considered to distinguish the experienced from inexperienced teachers. Three Reach 2 classes with experienced and 3 with inexperienced teachers in young-adult department, and in adult department, 3 Pre-intermediate 1 classes with experienced and 3 with inexperienced teachers were recorded and analyzed through IRF model. The frequency of referential and display questions and uptakes of scaffolding between teachers were also compared. Results indicated experienced teachers used more display questions in scaffolding adult students, while inexperienced ones preferred referential ones. Conversely, experienced young-adult teachers used more referential questions, and inexperienced counterparts used display questions. Moreover, IRF model was met by referential and display questions in adult classes, while it was violated in young-adult classes. Finally, much of the scaffolding in adult classes was more successful than young-adult classes. This study raises teachers’ awareness toward their choice of questions in the classroom to trigger a genuine interaction and its conforming to IRF framework.
تاثیر تحریک الکتریکی مغز با استفاده از جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: . این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه با جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان ۷ تا ۱۴ ساله ای بود که جهت ارزیابی بالینی به کلینیک آتیه تهران مراجعه کرده و بر اساس مصاحبه بالینی و نسخه ی نوین هوش آزمای تهران – استانفورد بینه (۱۳۸۵) ، در گروه کودکان با کم توانی ذهنی خفیف قرار گرفتند. گروه نمونه شامل ۳۰ کودک واجد شرایط داوطب بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از جامعه مذکور وارد مطالعه شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش ۵ جلسه متوالی tDCS دریافت کردند و پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه آزمایش و گواه مجددا آزمون هوش تهران- استانفورد بینه به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بوسیله آزمون کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری در همه آزمونها ۰۱/۰ در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی قشر مغز، باعث افزایش عملکرد حافظه کاری در گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه، شد (۰۰۲/۰=P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که می توان از روش تحریک الکتریکی قشر مغز بوسیله جریان مستقیم (tDCS) جهت بهبود عملکرد حافظه کاری کلامی در کودکان دارای کم توانی ذهنی خفیف استفاده کرد.
اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
93 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانایی برخورد با چالش های زندگی نیازمند سازگاری فردی و اجتماعی و توانایی حل مساله سازنده است. بر این اساس استفاده از رویکردهایی که بتواند دانش آموزان را برای برخود موثر با تکالیف پیش رو آماده کند، ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا پیش آزمون با استفاده از ابزارهای پژوهش بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس مداخله گروه آزمایشی با رویکرد تحلیل تبادلی انجام گرفت و در انتها مجددا پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد و نتایج مقایسه شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزن دختر متوسطه دوم در شهر فیروزآباد در 6 ماهه پاییز و زمستان 1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) و سبک های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات سازگاری و مولفه های سازگای فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله سازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات سبک های حل مساله غیرسازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش است.
مدل شادی: یک مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل شادی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع داده بنیاد بود که با توجه به قاعده اشباع، تعداد 24 نفر از ساکنان مردم استان چهارمحال و بختیاری ازطریق نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مصاحبه و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استرواس و کوربین تحلیل شدند. در دسترسی به نمونه سعی شد افراد مدنظر از تمامی طبقات جنسیتی، سنی و طبقاتی (اقتصادی - اجتماعی) انتخاب شوند. مطلوبیت زندگی به عنوان مقوله مرکزی و باورهای شناختی، هوش هیجانی، سلامت معنوی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی سه سطح محیط خانوادگی، محل سکونت و شاخص های سلامت فردی و محیطی ارائه شد. راهبردهای ارتقادهنده شادی نیز به دو دسته مسئله محور و هیجان محور تقسیم شدند که هر کدام شامل زیرطبقات متفاوتی بودند. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در برنامه های ارتقای شادی در افراد به نقش عوامل مختلفی توجه شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت شادی تأثیر می گذارند. همچنین، مدل مفهومی شادی در سایر خرده فرهنگ ها نیز مطالعه شود.
رابطه بین اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(کووید- 19) با اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع سریع بیماری کووید 19 جهان را در مقیاس عظیم تحت تأثیر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(بیماری کووید- 19) با اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران بیمارستان موسی بن الجعفر(ع) شهرستان قوچان بود که از بین آنان بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 100 نفر از پرستاران به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا ویروس، فهرست اختلال استرس پس از ضربه و پرسشنامه پذیرش درد مزمن بود و داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون خطی به روش گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(کووید 19)، می تواند اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران را پیش بینی نماید. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به ترتیب علائم جسمانی و سپس علائم روانی بیشترین سهم پیش بینی اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران را دارد. نتیجه: با توجه به یافته های پژوهش برای کاهش استرس پس از حادثه و افزایش مدیریت و پذیرش درد های مزمن در پرستاران، تکنیک های کاهش اضطراب از کرونا ویروس برای کادر و تیم های درمانی در بیمارستان های درگیر با کرونا ویروس توصیه می گردد.
تاثیر اقتصاد بر معیشت و بهداشت روانی مردم در زمان کرونا
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
192 - 182
حوزههای تخصصی:
بر طبق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تبریز، بهداشت روانی را می توان این گونه تعریف کرد: «بهداشت روان موضوعی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است» بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تاکید دارد در تعریف سلامتی لحاظ شده است:«سلامتی یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی است نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی» بنابراین بهداشت روانی حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هایش را بازمی شناسد و قادر است با استرس های عادی و معمول زندگی سازگاری داشته و ازنظر شغلی مفید و سازنده باشد. اغلب مردم از اهمیت حفظ سلامت جسمانی خود آگاهند و برای کسب اطمینان از سلامتی خود، از روش هایی همچون ورزش منظم، تغذیه مناسب و آزمایش های پزشکی استفاده می کنند اما تعداد کمی از مردم به اهمیت حفظ سلامت روانی خود واقف هستند. حال آنچه که در این بین در مبنای بهداشت روانی خود را بیش تر می نمایاند، هزینه های مربوط به حفظ بهداشت روانی است که در این تحقیق از بعد اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی مردم در زمان کرونا را بررسی می کنیم. در زندگی همه فشار روانی را تجربه می کنند علی الخصوص در شرایط اجتماعی خاص یک سیستم دیگری بر فشار روانی اضافه می شود و آن، فشار اقتصادی است که زندگی را بر طبقه متوسط و قشر محروم جامعه تنگ تر می کند و بحران های روحی از جمله افسردگی و انواع ناهنجاری های اجتماعی را به ارمغان می آورد. البته ناگفته پیداست که کرونا هم هزینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی خاص خود را دارد.
مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان اجرا شد. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دارای تعارضات زناشویی شهر یزد در سال 1398 بود. 45 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش، شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت را به شکل جداگانه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ)، کنترل خشم ( ACQ) و سازگاری زناشویی (MSQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم (0001≥P؛ 41/0=Eta؛ 71/12=F) و سازگاری زناشویی(0001≥P؛ 45/0=Eta؛ 25/15=F) زنان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور نسبت به درمان مبتنی بر شفقت تاثیر بیشتری بر سازگاری زناشویی داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنادار شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت، توصیه می شود در راستای بهبود سازگاری زناشویی و خشم زنان دارای تعارضات زناشویی، این دو روش مورد استفاده قرار گیرند.
رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی براساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی با رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد کلیه رشته های دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا که تعداد آن ها 2120 میباشد. حجم نمونه که به روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه به تعداد 322 نفر بر اساس جدول کرجسی مورگان انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. با توجه به وجود سه متغیر و به منظور بررسی رابطه بین آن ها از سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه سبک زندگی LSQ ، مقیاس هیجان خواهی آرنت و پرسشنامه شخصیتی آیزنک استفاده می شود. روایی محتوایی پرسشنامه ها به تایید اساتید و کارشناسان رسیده و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.87، 0.82 و 0.79 به دست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی بر اساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا رابطه معنی داری وجود دارد.
طراحی و تدوین بسته آموزشی توانمندسازی (با رویکرد خودتعیین گری) و اثربخشی آن بر عملکرد و باورهای ریاضی دانش آموزان دختر و پسر (با عملکرد پایین در درس ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1095-1116
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعددی به تأثیر آموزش خودتعیین گری بر یادگیری دانش آموزان پرداخته اند اما پژوهشی که به طراحی و تدوین بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری و بررسی اثربخشی آن بر عملکرد و باورهای ریاضی دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری و بررسی اثربخشی آن بر عملکرد و باورهای ریاضی دانش آموزان دختر و پسر با عملکرد پایین در این درس انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) بخش کیفی تدوین و طراحی بسته آموزشی و بخش کمی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه نهم (دارای عملکرد پایین در درس ریاضی) منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران سال تحصیلی 98-99 بودند، 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه باورهای تحصیلی لدر و فورگز (2002)، برای گروه آزمایش، آموزش بسته توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. بسته پیشنهادی پژوهش برای آموزش توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری با تکیه بر نظریه دسی و رایان (2004) طراحی گردید. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام گرفت. یافته ها: بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری طراحی شده بر عملکرد و باورهای ریاضی دانش آموزان دختر و پسر (با عملکرد پایین در این درس) تأثیر معنادار داشت (0/01 > P ). نتیجه گیری: دانش آموزان دختر و پسری که در جلسات آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری شرکت کردند در درس ریاضی، عملکرد بهتری نشان داده و باورهای تحصیلی آنها در این درس بهبود یافت، بنابراین پیشنهاد می شود جزء برنامه های آموزشی نهادهای تعلیم و تربیتی از جمله سازمان آموزش و پرورش در نظر گرفته شود.
ساخت و اعتباریابی پرسش نامه اولیه انصاف براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت پرسش نامه اولیه انصاف، براساس منابع اسلامی انجام گرفت. از روش تحلیل محتوا و روش نمونه در دسترس، 100 نفر از سربازان آموزشی مرکز آموزش عمومی شهید بیگلری ناجا، شهرستان مشگین شهر استان اردبیل، بهره برده شد. برای بررسی روایی محتوا، مؤلفه های دارای شاخص CVI 99/0 به بالا و گویه های دارای شاخص CVI 87/0 به بالا، تأیید شد. روایی ملاک با محاسبه ضریب همبستگی این پرسش نامه 711/0 بوده و در سطح 00/0 معنادار است. مؤلفه های نظری این پژوهش که مورد تأیید کارشناسان قرار گرفت، عبارتند از: خوف الهی، عدم تعصب کورکورانه، یکسان انگاری خود دیگری، مدیریت شهوات و هوس ها، عدم ترجیح افراد در موقع حکم، گفتن حق تحت هر شرایطی (هرچند بر ضرر خویش) و سوء استفاده نکردن از قدرت و جایگاه. پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ 797/0 برخوردار است.
نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 128
حوزههای تخصصی:
رفتار خرید اجباری یک رفتار بالقوه خطرناک و اعتیادی است که سبب مجموعه ای از پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی می شود. از این رو، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 307 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده، مقیاس خرید اجباری ادواردز، پرسش نامه خودمهارگری و مقیاس حرمت خود روزنبرگ گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم عملکرد خانواده بر رفتار خرید اجباری مثبت معنادار و اثر مستقیم حرمت خود و خودمهارگری بر رفتار خرید اجباری منفی معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده، حرمت خود و خودمهارگری مؤلفه های مهم اثرگذار بر رفتار خرید اجباری در نوجوانان دختر است