فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۰۸۱ تا ۹٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
183 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی رهبری اخلاقی بر اساس متغیرهای هنجاری و فردی (رفتاری) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی و برحسب زمان گرداوری داده، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 20 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. گروه دوم از جامعه آماری، شامل کلیه اعضای هیات علمی تمام وقت واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای، 576 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد که خبرگان روا بودن مصاحبه را تایید کردند. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از دو بخش کیفی و کمی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های ارزش، رضایت شغلی، انگیزش، شخصیت، خلاقیت، جزء مولفه های فردی و ارتباطات سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، سبک های تصمیم گیری، نقش ها و انتظارات، هدف ها و استراتژی، به عنوان مولفه های هنجاری بودند. بر این اساس مدلی ارائه شد که علاوه بر این مولفه های، ساز و کارها، بسترها و موانع رهبری اخلاقی را نیز مورد توجه قرار می داد
نقش میانجی سرکوبگری عاطفی در رابطه آزار دیدگی دوران کودکی و سبک های دلبستگی با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
161 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه آزار دیدگی دوران کودکی، سبکهای دلبستگی و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دهم و یازدهم (دوره متوسطه) شهرستان اسکو بود که در سال تحصیلی 99-98 (1400 نفر) مشغول به تحصیل بودهاند، که از این تعداد، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، 300 نفر انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسشنامه ضربه کودکی، پرسشنامه سبکهای دلبستگی و پرسشنامه سازگاری وینبرگر بودند. دادهها توسط نرم افزارهای SPSS 21 و PLS 3 و روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا / اضطرابی، آزار دیدگی دوران کودکی و سطح بالای سرکوبگری عاطفی، رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده است و آزاردیدگی دوران کودکی و سبکهای دلبستگی ناایمن با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی میتوانند آسیب پذیری به اعتیاد را تبیین کنند (01/0> p ). در نتیجه، سرکوبگری عاطفی از یک سو تحت تأثیر تجارب آزار دیدگی دوران کودکی و از سویی دیگر نشأت گرفته از سبکهای دلبستگی ناایمن میباشد. مشکل در تنظیم عواطف و سرکوب هیجانات میتواند باعث آسیب پذیری نوجوانان در مقابل اعتیاد شود. توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی در زمینهی پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.
بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در شهرستان کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های انگلی روده ای علاوه بر مشکلات جسمانی خاصی که ایجاد می کند، از نظر روانی هم باعث نقص های شناختی مشابه با کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی می شود. پژوهش فوق با هدف بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش کار: روش مطالعه به صورت مقطعی از نوع توصیفی_تحلیلی بود. نمونه گیری از بین کودکان مقطع ابتدایی، شامل 120 کودک در گروه های 40 نفری از کودکان سالم، مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی و انگلی روده ای به صورت هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی، مقیاس درجه بندی Conners-فرم گزارش والدین، ثبت امواج مغزی توسط دستگاه Procamp دوکاناله در ناحیه FCZ و تست های انگلی بود. داده ها با آزمون رگرسیون لجستیک و تحلیل تشخیصی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب لجستیک موج تتا در کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی معنادار است. همچنین کودکان سالم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با 85 درصد، بیشترین صحت را در پیش بینی داشته اند و کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای با 5/52 درصد، دومین رتبه صحت در پیش بینی را دارند و بر اساس مدل پیشنهادی به درستی طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: بیماری های مرتبط با انگل های روده ای همانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی دارای الگویی از افزایش موج تتا هستند. بدیهی است زمانی که امواج مغزی این دو اختلال مشابه باشد، علائم رفتاری هم می تواند با هم هم پوشانی داشته باشد و در صورت عدم بررسی دقیق تر می تواند منجر به اشتباه در ارزیابی و تشخیص گردد.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا با میانجی گری معنا در زندگی در تمرین کنندگان یوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز در پی یافتن معنا در زندگی بوده است که از میان روش های مختلف، تمرینات معنوی یکی از راههای رسیدن به معنا است. ذهن آگاهی یکی از همان تمرینات معنوی است. همچنین، خوداستعلایی و پرورش فضایل نیز همیشه از اهداف عالیه بشر بوده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی، معنا در زندگی و بهزیستی فضیلت گرا و ارائه مدل نهایی از روابط میان متغیرها انجام شد. در این پژوهش، تعداد 305 نفر از تمرین کنندگان فعال یوگا شامل 247 نفر زن و 58 نفر مرد شرکت کردند و نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا، مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس خوداستعلایی و پرسشنامه معنا در زندگی پاسخ دادند. نتایج ارزیابی داده ها ازطریق مدل سازی معادلات ساختاری دلالت بر برازش مدل مفهومی پژوهش داشت و نشان داد ذهن آگاهی به صورت مستقیم بر معنا در زندگی، خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، در این مدل، ذهن آگاهی ازطریق نقش میانجی گر معنا در زندگی، اثر علّی مثبت و معناداری بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا داشت و میزان درخور توجهی از تغییرات آنها را تبیین کرد. درنهایت، یافته های این پژوهش بستری را برای شناخت بیشتر همبسته های حضور معنا در زندگی فراهم می کند و می تواند زمینه ساز شناخت بیشتر پژوهشگران از مؤلفه های مرتبط با معنا در زندگی باشد.
مدلسازی معادله ساختاری اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی با الگویی از بی ثباتی خلق، روابط بین فردی، هویت و نیز تکانشگری مشخص می شود که هزینه زیای را بر سیستم بهداشتی کشورها وارد می کند. هسته اصلی اختلال شخصیت مرزی دشواری در تنظیم هیجان است که یکی از مولفه های دشواری در تنظیم هیجان ناگویی هیجانی است. از جمله متغیرهای دیگر مرتبط با اختلال شخصیت مرزی، افسردگی و اضطراب هستند که با ناگویی هیجانی نیز رابطه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اضطراب و افسرگی در ارتباط با ناگویی هیجانی و اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی توصیفی و روش پژوهش حاضر از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهیدبهشتی و علم و فرهنگ بودند که از این میان 429 نفر از دانشکده های برق، روانشناسی، ادبیات و حقوق به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک، مقیاس اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای لیزرل و SPSS استفاده شد. شاخص های برازش مدل (GFI=0.94، CFI=0.97، 0.06 RMSEA=) نشان داد که مدل مذکور از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل آماری نشان دادند که ناگویی هیجانی با میانجی گری افسردگی و اضطراب قادرند اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند، به نحوی که افسردگی و نیز اضطراب به صورت مثبت و مستقیم و نیز ناگویی هیجانی به طور مثبت و غیر مستقیم قادر به تبیین ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارند که در شناسایی و درمان اختلال شخصیت مرزی می توان از آن استفاده کرد.
نقش خوش بینی بر سلامت روان و رشد پس از آسیب پرستاران بخش کرونایی با میانجی گری تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
50 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت روان مثبت و رشد پس از آسیب در پرستاران بخش مراقبت بیماران کرونایی بر اساس خوش بینی و با در نظر داشتن نقش میانجی تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شهر اصفهان که در بیمارستان های مراقبت از بیماران کرونایی مشغول به کار بودند می باشد؛ که از بین آن ها 230 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده جهت گیری زندگی (شی یر و کارور، 2015)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006)، تاب آوری (اسکوماچر و همکاران، 2005)، رشد و تکامل پس از آسیب (تدسچی، 1996) و سلامت روان مثبت (لوکات، مارگرف، لوتز، واندر ولد و بکر 2016) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و ایموس نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خوش بینی هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق راهبرد تنظیم شناختی هیجان سازش یافته و تاب آوری بر رشد پس از آسیب (408/0=β، 01/0>P) و سلامت روان مثبت (381/0=β، 01/0>P) تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش علاوه بر تلویحات کاربردی و نظری می تواند به عنوان الگویی مفید برای ارائه خدماتی مفید به پرستاران جهت فراهم سازی زمینه رشد و تکامل پس از آسیب و ارتقا سلامت روانی به کار گرفته شود.
مدل یابی روابط ساختاری کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی: نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر کیفیت و کمیت تحصیل، نقش مهمی در آینده فرد ایفا می کند و از جمله راهبردهای یادگیری مؤثر و مناسب، کمک طلبی یا جست و جوی کمک تحصیلی از دیگران است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری کمک طلبی تحصیلی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که 454 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شرکت کردند. افراد نمونه به پرسش نامه های کمک طلبی رایان و پنتریچ (1997)، نیازهای اساسی خودتعیین گری ایلاردی، لئون، کیسر و رایان (1993)، مقیاس شکفتگی داینر و همکاران (2008)، مقیاس مشارکت تحصیلی شوفلی و بکر (2006)، و پرسشنامه باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991)، پاسخ دادند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های استخراج شده با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج بین خودتعیین گری، شکفتگی، مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی با کمک طلبی رابطه معنادار نشان دادند (0/01> P) و همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم خودتعیین گری بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/147 و اثر غیرمستقیم شکفتگی بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/139 است که در سطح 0/01 معنا دار است. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که خودتعیین گری و شکفتگی به طور مستقیم بر کمک طلبی دانش آموزان مؤثر هستند و اثر غیرمستقیم خودتعیین گری و شکفتگی از طریق باورهای انگیزشی به ارتقا رفتار کمک طلبی در دانش آموزان کمک می کند.
تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نقص توجه / بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلالات عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان بیش فعال است. مواد و روش ها: نوع پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دختردوره ابتدایی مدارس شهر یزد با اختلال نقص توجه / بیش فعالی بودند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 40 کودک 9 تا 12 سال بودند که به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی، تمرین های ترکیبی (بدنی شناختی) و گروه کنترل قرار گرفتند. از پرسش نامه کانرز (فرم معلمان) جهت ارزیابی اولیه کودکان، از آزمون هوشی گودیناف هریس جهت همسان سازی نمره هوشی شرکت کنندگان، آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری، به منظور سنجش نگهداری توجه، مراقبت، گوش به زنگ بودن و توجه متمرکز، برای سنجش توجه انتقالی از آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین، همچنین برای سنجش توجه انتخابی از آزمون استروپ استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی مورداستفاده این پژوهش نرم افزار مغز من بود. شرکت کنندگان به مدت 16 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه) به تمرین پرداختند. پس آزمون 24 و 72 ساعت بعد اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آنالیز کوواریانس و روش آماری آنکووا یک طرفه استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20، در سطح معناداری 0/05>P انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که توجه پایدار، انتخابی و انتقالی گروه تمرین ترکیبی (توان بخشی بدنی) به طور معناداری خطای کمتری نسبت به گروه های دیگر داشت. در متغیر پاسخ حذف، میانگین امتیاز پاسخ حذف در کودکان گروه تمرین ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که توان بخشی شناختی و تمرین بدنی می توانند موجب بهبود توجه در کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی شوند. همچنین ترکیب تمرین بدنی با تمرین های توان بخشی منجر به بهبود انواع توجه در کودکان مبتلابه بیش فعالی می شود.
اثربخشی مراقبه ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با کاربرد تکلیف دوقسمتی زمانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک زمان مقوله ای است که کنجکاوی هوشمندانه بشر را برای دستکاری علمی و شناخت به راه می اندازد. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با به کار بردن تکلیف دوقستی زمانی انجام شد. روش کار: این پژوهش با روش آزمایشی با گروه کنترل انجام شد و از پاییز 1397 تا 1399 به طول انجامید. نمونه گیری از 143 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، به شیوه تصادفی انجام شد. 31 دانشجوی کارشناسی از نظر سلامت روانی و بیماری های مغزی توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-5-CV) ارزیابی شدند. توانمندی ذهن آگاهی شان بر مبنای پرسشنامه ذهن آگاهی Freiburg در حد متوسط بود، به دو گروه آزمایش 16 نفر و کنترل 15 نفر تقسیم شدند. برای گروه آزمایشی فایل صوتی 13 دقیقه ای ذهن آگاهی و کنترل فایل خنثی ارائه شد. تکلیف دو قسمتی زمان و ثبت توسط دستگاه آمپلی فایر Mitsar 19 کاناله، و توان امواج مغزی در باندهای فرکانسی مختلف قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل در دو گروه در کانال های C3، C4، Cz، F3، F4، Fz و Pz محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش بتا، دلتا و تتا در کانال های مختلف بود. تغییرات آلفا به صورت متعارض به دست آمد. گاما و اندازه تتا به بتا کاهش معناداری در گروه آزمایش داشتند. یافته های رفتاری نشانگر افزایش تعداد پاسخ های طولانی (Percentage long response) و کاهش نقطه دوقسمتی زمان (Bisection point) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیر ذهن آگاهی با تغییر در اندازه های الکتروفیزیولوژیک فوق که نشانگر کاهش برانگیختگی، افزایش تمرکز به درون، افزایش مهار حرکتی و افزایش آگاهی بدنی و تنظیم هیجانی است در فرآیند پردازش شناختی ادراک زمان مؤثر بوده و موجب بیش تخمینی در ادراک زمان می شود.
مدل ساختاری گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی بر اساس شفقت خود در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
۱۲۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروز مصرف سیگار و مشکلات چاقی یا لاغری یکی از نگرانی های عمده سازمان سلامت جهانی به ویژه در کودکان و نوجوانان است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به استعمال سیگار و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی مبتنی بر شفقت خود با نقش میانجی فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان دختر بود. روش: مطالعه حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه شامل 300 دانش آموز دختر دوره متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 98-97 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه نگرش به سیگار کشیدن (شور و همکاران، 2000)، پرسشنامه نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (کاگان و اسکوایرز، 1984)، پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003) و پرسشنامه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (استیس و بیرمن، 2001) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS24 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. بر اساس نتایج، فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده نقش میانجی در ارتباط بین شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی دارد. شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/083-=β) و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/002=β) رابطه مستقیم ندارد، اما با فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (0/05P< و 0/222=β) رابطه مستقیم دارد. فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/074=β) رابطه ندارد و با نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/139=β) رابطه مستقیم دارد. همچنین اثر غیرمستقیم شفقت خود (0/05P<) به واسطه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده بر نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی تأیید شد، اما بین شفقت خود و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار، ارتباط غیرمستقیم معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند دانش آموزان دختر دارای شفقت خود بالا، نگرانی کم تری نسبت به وزن و رژیم غذایی خود داشته و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده کمتری را ادراک می کنند. در نتیجه پیشنهاد می شود برنامه های درمانی پیش گیرانه مبتنی بر شفقت خود برای جلوگیری از مشکلات مربوط به نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی برای دانش آموزان تدوین شود.
اثربخشی سنجش پویا بر پایه کامپیوتر روی یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی سنجش پویا بر پایه کامپیوتر روی یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه، همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر از این پسران در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایابی شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون پت و مقیاس اشتیاق به مدرسه (SESS) وانگ و همکاران (2011) استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش تحت سنجش پویا بر پایه کامپیوتر قرار گرفتند و در پایان و نیز پس از گذشت دو ماه در مرحله پیگیری، مجدداً هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای از آموزش سنجش پویا بر پایه کامپیوتر دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که سنجش پویا بر پایه کامپیوتر باعث افزایش یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش شده و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد سنجش پویا بر پایه کامپیوتر در افزایش یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی دانش آموزان در طول زمان مؤثر بود؛ بنابراین می تواند جزء برنامه های مداخلاتی مراکز مشاوره ی وابسته به آموزش وپرورش در نظر گرفته شود.
مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
114 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف : در مقیاس جهانی علائم سردرد اولیه کم توانی های روانشناختی بیشتری در مقایسه با سایر مشکلات نورولوژیک را سبب می شود. از شایع ترین کم توانی های روانشناختی در بیماران با علائم سردرد اولیه کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه انجام شد. روش : مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به علایم سردرد اولیه مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه15 نفر) قرار داده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان تلفیقی هیجان مدارمبتنی بر شفقت(10 جلسه 60 دقیقه ای) و درمان مبتنی بر شفقت(8 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد در متغیرکمال گرایی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(33/6=F، 001/1=df و 05/ 0 > p ) و تعامل عامل زمان و گروه(23/5=F، 003/2=df و 01/0> p ) و منغیر عدم تحمل بلاتکلیفی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(86/134=F، 08/1=df و 01/0> p ) و تعامل عامل زمان و گروه (72/30=F، 17/2=df و 01/0> p ) بین مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و تعامل زمان با گروه(سه گروه پژوهش) تفاوت معناداری (01/0 p < ) وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه های جفتی نشان داد متغیر کمال گرایی در مرحله پس آزمون و پیگیری گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p )، اما بین دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0< p ) . متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در مرحله پس آزمون گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با یکدیگر و با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p ). در مرحله پیگیری نیز بین دو گروه درمان با گروه گواه تفاوت معنادار وجود دارد(01/0> p ) اما دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری ندارد(05/0< p ). بر پایه نتایج به دست آمده، درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت، درمانی قابل استفاده برای کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی افراد مبتلا به سردرد اولیه و درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و درمان مبتنی بر شفقت به یک اندازه جهت کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه مناسب هستند.
اثر بازی های حیاط پویا بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده در دانش آموزان 8 تا 12 ساله پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش ها در زمینه روان شناسی رشد نشان می دهدکه تجربه ورزش و بازی در دوران کودکی می تواند بر رشد اجتماعی و سلامت روانشناختی تاثیر مهم و همیشگی داشته باشد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر بازی های حیاط پویا بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده در پسران 8 تا 12 ساله بود. مواد و روش ها: پژوهش از نوع شبه آزمایشی کاربردی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانش آموزان پسر 8 تا 12 ساله شهر کرمانشاه در سال تصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 30 دانش آموزان به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته در بازیهای حیاط پویا شرکت کردند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از مقیاس رشد اجتماعی واینلند (1953) و پرسشنامه خودتوصیفی بدنی مارش (1998) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0p< تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بازی های حیاط پویا تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان دارد (001/0P<). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بازی های حیاط پویا می تواند باعث افزایش رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان شود. بنابراین می توان از این بازیها برای بهبود سطح اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده ، که نقش موثری را در سلامتی روانی کودکان دارند، استفاده کرد.
The predictor roles of age, self-efficacy, and teaching experience on EFL teachers’ speaking anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Speaking is one of those stress-prone areas in learning and teaching a foreign language, and speaking anxiety is influenced by a host of factors. This study explored the predictor roles of age, self-efficacy, and teaching experience of Iranian English as a foreign language (EFL) teachers on their speaking anxiety. Furthermore, it examined the relationship between teachers’ gender and their level of self-efficacy and anxiety in speaking English. The participants of the research consisted of 109 male and female Iranian teachers teaching in different language institutes and public schools in three provinces of Iran. The Teacher Self-efficacy Scale developed by Bandura (1997) and the Public Speaking Anxiety Scale developed by Bartholomay and Houlihan (2016) were used in this research as the data collection instruments. The data were analyzed by SPSS software (Version 24) using regression and one-way ANOVA. The findings revealed that only self-efficacy was a predictor of speaking anxiety. Moreover, the participants’ level of self-efficacy and speaking anxiety did not change relying on their gender.
مقایسه ویژگی های هیجانی شخصیت، عملکرد شناختی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سازگاری زناشویی در زنان با ترس زیاد و ترس کم از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1329-1313
حوزههای تخصصی:
زمینه: علی رغم پیچیدگی و شیوع بالای خیانت زناشویی و پیامدهای ناگوار و بار هیجانی در روابط زناشویی بویژه در زنان، به دلیل تابو بودن، تحقیقات کمی در این زمینه موجود است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های هیجانی شخصیت و عملکرد شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سازگاری زناشویی در زنان با ترس زیاد و ترس کم از خیانت زناشویی صورت گرفت. روش: بدین منظور طی یک تحقیق علی مقایسه ای 89 زن به صورت نمونه در دسترس از بین زنان متأهلی که بدلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره در شهر کرج مراجعه کرده بودند، اتخاب و با استفاده از پرسشنامه عملکرد شناختی مونترال، پرسشنامه ویژگی های هیجانی شخصیت کلونینجر، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ( ERQ )، مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS ) و مقیاس ارزیابی محقق ساخته 9 درجه ای ترس از خیانت، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-23 و روش تحلیل عاملی و با استفاده از آزمون t مستقل و آزمون ناپارامتری من- ویتنی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه زنان با ترس کم از خیانت زناشویی در مقایسه با زنان با ترس زیاد از خیانت زناشویی، نمرات بالاتری در ویژگی های هیجانی شخصیت، راهبرد ارزیابی مجدد و میزان سازگاری زناشویی کسب نمودند (0/05 p≤ )، که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود اما در نمرات عملکرد شناختی و راهبرد بازداری هیجانی بین این دو گروه (0/05 < p ) تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج تحقیق حاضر و تفاوت در متغیرهای مورد بررسی در دوگروه زنان با ترس زیاد و کم از خیانت، می توان تلویحات مناسبی جهت کار در حیطه خیانت و کیفیت روابط زوجی در اختیار مشاوران خانواده و زوج درمانگران قرار داد.
پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین بیماران دوقطبی پس از روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
198-189
حوزههای تخصصی:
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی فشار روانشناختی زیادی به مراقبین خود تحمیل می کنند که می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای مراقبین به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی پس از رواندرمانی این بیماران انجام شد. این پژوهش تحلیلی-مقطعی در ادامه یک کارآزمایی بالینی در مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. در پژوهش کارآزمایی 30 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی در دو گروه مداخله (15 نفر) و گواه (15 نفر) به روش تصادفی از بیمارستان روانپزشکی اصفهان مشارکت داشتند. گروه مداخله تحت روان درمانی پویایی حمایتی- بیانگر و پیگیری سه ماه و شش ماه بود. در شروع کارآزمایی، پس از اتمام آن و یکسال پس از آن فشار روانی مراقبین دو گروه مداخله و گواه مقایسه شد (مراقبین هیچ مداخله ای دریافت نکرده بودند). جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه فرسودگی مراقبین زاریت (1980) انجام شد. تحلیل داده ها در نرم افزار آماری SPSS-24 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج تفاوت های بین گروهی نشان داد بین مراقبین گروه های مداخله و گواه در زیرمقیاس های فرسودگی فردی (008/0= P ، 368/6= F )، عاطفی (014/0= P ، 115/7= F ) و نمره کل (012/0= P ، 420/7= F ) تفاوت معنادار وجود دارد و به ترتیب 27، 24 و 25 درصد از تغییرات ناشی از عضویت گروهی است؛ اما در زیرمقیاس های فرسودگی اجتماعی و اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< p ). د ر مجموع می توان نتیجه گرفت که روان درمانی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می تواند در بلندمدت نقش موثری در کاهش فرسودگی مراقبین آن ها داشته باشد، اما نیازمند مداخلات همه جانبه و مداوم است.
نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
361 - 380
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل زنان و مردان متاهل ساکن شهر کرمان در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 384 نفر (192زن و 192مرد) برای جمع آوری داده های بخش مدل یابی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) و خودپنداره جنسی (اسنل، 1990) بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که صمیمیت زناشویی نقش تعدیلگر در رابطه بین تحمل پریشانی متأهلین ساکن شهر کرمان داشتند. درحالیکه در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی، نقش میانجی نشان دادند. در مجموع تأیید این مدل علّی در سطح (P=0/001, RMSEA=0/089)، به معنای نقش صمیمیت زناشویی در رابطه بین خودپنداره جنسی با تحمل پریشانی افراد متأهل، بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر نقش تعدیلگر صمیمیت زناشویی در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی در افراد متاهل است.
اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری وخردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری و خردمندی دانش آموزان دختر در ابرکوه بود . پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری (سه ماهه) همراه با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفراز دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان ابرکوه، درسال تحصیلی 1398-1397 بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس گمارش تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد مساوی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از مقیاس تاب آوری کانر – دیویدسون و پرسشنامه خردمندی آردلت استفاده شد. این ابزار ابتدا برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون ، اجرا شدند. سپس آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 12جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش اجراشد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل ، به عنوان پس آزمون و سپس 3 ماه بعد به عنوان پیگیری ، اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر ، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی در افزایش تاب آوری وخردمندی در دختران دانش آموز، تاثیر مثبت و معناداری دارد.
کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1344-1331
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی علل نارضایتی در زوج ها پرداخته اند، اما پژوهشی کیفی که به کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش، کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه را تمامی ازدواج های سن معکوس شهر شیراز، در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. ۱۲ زوج، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش ۷ مرحله کلایزی انجام گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه با زوج ها، منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی شامل: عوامل فردی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی - اجتماعی و 18 مضمون فرعی و همچنین 90 کد مفهومی گردید. نتیجه گیری: در این پژوهش استنتاج شد که عواملی مانند عدم توجه به ملاک های واقع بینانه در انتخاب همسر، نگرانی های فردی و دغدغه های مربوط به آینده رابطه، مخالفت ها و نارضایتی های خانوادگی و اجتماعی، باعث بروز و تشدید نارضایتی در ازدواج های سن معکوس می شود که در صورت نداشتن مهارت های ارتباطی در مدیریت این شرایط و اسناد دادن مشکلات به اختلاف سنی، صمیمیت در ابعاد مختلف این ازدواج ها کاهش می یابد. نتایج این پژوهش می تواند زمینه را برای تدوین برنامه های پیشگیرانه و تدوین یک الگوی آموزشی مشاوره ای بومی، ویژه ازدواج های سن معکوس فراهم آورد.