فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۸۱ تا ۹٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
55 - 100
حوزههای تخصصی:
دوران عقد، از اولین مراحل چرخه زندگی خانواده های ایرانی به شمار می رود. ازآنجاکه دوران عقدبستگی، دورانی ست که افراد متأهل هستند اما هنوز زندگی مشترک در زیر یک سقف را آغاز نکرده اند، توجه به این دوران به عنوان اولین مرحله تأهل، امری ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش فوق، شناسایی تجارب زیسته زنان و مردان متأهل ایرانی در طول دوره عقد بود. پژوهش حاضر که در سال 1399 انجام شد، یک پژوهش کیفی بود که 13 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان جمعیت موردمطالعه که شامل افراد عقد کرده ساکن شهر تهران بودند انتخاب شده و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آن ها شناسایی شود. درنهایت مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفتند و مضامینی تحت عنوان چالش ها و تکالیف تحولی استخراج شدند چالش ها، شامل چالش های مربوط به خانواده مبدأ و خانواده همسر و همچنین چالش های بین همسران بود. تکالیف تحولی نیز طبق گفته های مشارکت کنندگان به سه دسته تکالیف تحولی مربوط به زوج، تکالیف تحولی مربوط به خانواده ها در قبال زوج و تکالیف تحولی فردی تقسیم شد. درنهایت، می توان گفت که نتایج مربوط به این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در طراحی بسته های آموزش پیش از ازدواج بر اساس چالش ها و تکالیف تحولی دوران عقد، مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی نقش میانجی گری هوش اجتماعی در رابطه بین مدیریت دانش و خرد سازمانی در کارکنان دانشگاههای پیام نور استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
65 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی نقش میانجیگری هوش اجتماعی در رابطه بین مدیریت دانش و خرد سازمانی در کارکنان دانشگاههای پیام نور استان فارس می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشگاههای پیام نور استان فارس می باشند که تعداد کل آنها 620 نفر و نمونه آماری 240 نفر می باشد.روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد.به منظور گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو(2001)، مدیریت دانش همتی(1389) و خرد سازمانی آردلت(2003) استفاده می شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدیریت دانش بر هوش اجتماعی، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت اجتماعی و آگاهی اجتماعی دارای اثر مستقیم می باشد . همچنین خرد سازمانی بر هوش اجتماعی اثری مستقیم دارد. پردازش اطلاعات اجتماعی بر خرد سازمانی دارای اثری مستقیم است. مهارت اجتماعی بر خرد سازمانی و آگاهی های اجتماعی بر خرد یازمانی نیز دارای اثری مستقیم است. اثرات غیرمستقیم مدیریت دانش بر خرد سازمانی با میانجی گری خرده مقیاس های هوش اجتماعی در سطح معناداری کمتر از 05/0 به لحاظ آماری معنادار است.
مقایسه مؤلفه های ERP در افراد ماهر و غیرماهر در بازی های کامپیوتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازی های کامپیوتری با توجه به گسترش و محبوبیتی که دارند امروزه به یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگرانی در زمینه مغز و عملکرد آن تحقیق می کنند بدل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مهارت در پاسخ به بازی های کامپیوتری صورت گرفته و دو شبکه توجه قدامی و خلفی را مورد بررسی قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر به شیوه شبه آزمایشی است و دو گروه از افراد ماهر و غیرماهر در بازی های کامپیوتری در آن شرکت دارند. افراد حاضر در هر دو گروه در حین ثبت EEG به تکلیف در خصوص بازی های مورد بررسی پاسخ دادند. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش مؤلفه P1 در شبکه خلفی توجه و ناحیه پس سری و مؤلفه PP2 در شبکه توجه قدامی و ناحیه پیش پیشانی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد دو گروه ماهر و غیرماهر در پاسخ به بازی های کامپیوتری متفاوت هستند و گروه غیرماهر فعالیت بیشتری در مواجه با محرک از خود نشان دادند. در حالی که گروه ماهر عملکر بهتری داشتند و از هر دو شبکه توجه به طور همزمان استفاده می کردند. همچنین نتایج نشان داد دو شبکه توجه قدامی و خلفی در مواجه با محرک ها متفاوت عمل می کنند و شبکه قدامی فعالیت بیشتری در توجه متمرکز سوگرانه دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت بازی های کامپیوتری با فعالیت کمتر و عملکرد بهتر اما غیر تخصصی در مغز همراه است و این تفاوت در شبکه توجه قدامی به خوبی قابل مشاهده است.
اثربخشی مراقبه ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با کاربرد تکلیف دوقسمتی زمانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک زمان مقوله ای است که کنجکاوی هوشمندانه بشر را برای دستکاری علمی و شناخت به راه می اندازد. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با به کار بردن تکلیف دوقستی زمانی انجام شد. روش کار: این پژوهش با روش آزمایشی با گروه کنترل انجام شد و از پاییز 1397 تا 1399 به طول انجامید. نمونه گیری از 143 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، به شیوه تصادفی انجام شد. 31 دانشجوی کارشناسی از نظر سلامت روانی و بیماری های مغزی توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-5-CV) ارزیابی شدند. توانمندی ذهن آگاهی شان بر مبنای پرسشنامه ذهن آگاهی Freiburg در حد متوسط بود، به دو گروه آزمایش 16 نفر و کنترل 15 نفر تقسیم شدند. برای گروه آزمایشی فایل صوتی 13 دقیقه ای ذهن آگاهی و کنترل فایل خنثی ارائه شد. تکلیف دو قسمتی زمان و ثبت توسط دستگاه آمپلی فایر Mitsar 19 کاناله، و توان امواج مغزی در باندهای فرکانسی مختلف قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل در دو گروه در کانال های C3، C4، Cz، F3، F4، Fz و Pz محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش بتا، دلتا و تتا در کانال های مختلف بود. تغییرات آلفا به صورت متعارض به دست آمد. گاما و اندازه تتا به بتا کاهش معناداری در گروه آزمایش داشتند. یافته های رفتاری نشانگر افزایش تعداد پاسخ های طولانی (Percentage long response) و کاهش نقطه دوقسمتی زمان (Bisection point) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیر ذهن آگاهی با تغییر در اندازه های الکتروفیزیولوژیک فوق که نشانگر کاهش برانگیختگی، افزایش تمرکز به درون، افزایش مهار حرکتی و افزایش آگاهی بدنی و تنظیم هیجانی است در فرآیند پردازش شناختی ادراک زمان مؤثر بوده و موجب بیش تخمینی در ادراک زمان می شود.
اثربخشی آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش مبتنی بر مغز، مشارکت هدفمند راهبردهایی است که در زمینه عملکرد مغز در متن آموزش اعمال می شود و سبب اثرگذاری بر یادگیری می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر گرگان در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند که ۳۰ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) جایگزین شدند. جمع آوری اطلاعات براساس مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، ۱۹۸۴)، آزمون درک مطلب محقق ساخته و زمان سنج صورت گرفت و گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر مغز را دریافت نمودند. داده ها از طریق آزمون کوواریانس چند متغیری (مانکووا) با نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش ریاضی به روش مغز محور موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی (۰/۰۱>P، ۱۸۴/۹۲۴=F)؛ افزایش درک مطلب (۰/۰۱>P، ۸۰/۵۰۴=F) و سرعت یادگیری (۰/۰۱>P، ۱۶۵/۵۵۹=F) در دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: از آنجایی که آموزش ریاضی به روش مغز محور بر اهمال کاری تحصیلی، درک مطلب و سرعت یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیرگذار بود، پیشنهاد می گردد برای پیشرفت دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، آموزش مغز محور برای کلاس های عادی و کودکان دارای ناتوانی های یادگیری در برنامه های آموزشی گنجانده شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش وزن و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضافه وزن و چاقی از شایع ترین مشکلات مربوط به سلامت در جوامع معاصر هستند. مداخلات روانشناختی متعددی برای کاهش وزن تدوین شده اند. لذا اهمیت زیادی دارد که اثربخشی این مداخلات مورد سنجش قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو مداخله شناختی رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد در شاخص توده بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل و با گمارش تصادفی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی زنان دارای اضافه وزن ساکن شهر مشهد بودند. چهل و پنج زن دارای اضافه وزن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گروه گواه قرار گرفتند. شاخص توده بدنی در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه و پرسشنامه جمعیت شناختی توسط شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که شاخص توده بدنی در گروه های مداخله به شکل معناداری از گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کمتر بود البته بین دو گروه مداخله تفاوتی در این زمینه وجود نداشت. یافته ها همچنین نشان دادند که نمرات شاخص های کیفیت زندگی در شرکت کنندگان گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر بود. علاوه بر آن نمرات شرکت کنندگان در گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد در دو شاخص کیفیت کلی زندگی و سلامت روان نسبت به گروه شناختی رفتاری به شکل معناداری بیشتر بود. نتیجه گیری: هر دو مداخله اثربخشی مطلوب در کاهش وزن داشتند اما مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بهتری در برخی از شاخص های کیفیت زندگی نشان دادند.
بررسی مناطق مغزی مرتبط با مهارت های اصلی هوش منطقی- ریاضی گاردنر با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (مطالعه موردی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش منطقی- ریاضی از نیازهای فراگیر زندگی مدرن امروزی برای مقابله با انواع گوناگونی از موقعیت های محاسبه ای و حل مسئله به شمار می آید. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مناطق مغزی مرتبط با مهارت های اصلی هوش منطقی- ریاضی (محاسبات، استدلال منطقی و استراتژی های بازی) با استفاده از تصویر سازی تشدید مغناطیس کارکردی بود. روش: روش این پژوهش یک طرح میان- موردی بود. از میان ۲۸ داوطلب زن و مرد ۱۸ سال به بالا که در سال ۱۳۹۹ به آزمایشگاه نقشه برداری مغز مراجعه کردند، یک آزمودنی با هوش منطقی-ریاضی خیلی بالا به روش هدفمند و با استفاده از مقیاس ارزیابی رشدی هوش های چندگانه انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، تکالیف محاسبات، شطرنج و استدلال منطقی بود. همچنین از تصویر سازی تشدید مغناطیس کارکردی جهت بررسی مناطق مغزی استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPM نسخه ۱۲، پیش پردازش و آنالیز آماری شدند. یافته ها: یافته ها، فعال سازی عصبی مشابهی را بین مهارت های محاسبات، استدلال منطقی و بازی شطرنج در مناطق پیشانی و آهیانه ای نشان داد. همچنین فعالیت قابل توجهی را نیز در نواحی مخچه، اینسولا، شکنج کمربندی، پیش گوه، شکنج پیش و پس مرکزی، شکنج دوکی شکل و شکنج فوق حاشیه ای نشان می دهد که در هر سه مهارت چشمگیر بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که الگوهای فعال سازی عصبی در هر مهارت، دارای پایه های عصبی منحصربه فردی بوده، با این وجود با سایر مهارت های هوش منطقی- ریاضی، دارای الگو های مشترک نیز می باشند. این الگو های مشترک و منحصر به فرد، معماری عصبی بی همتایی را در حمایت از نظریه هوش های چندگانه، به عنوان یک مدل علمی از هوش انسان ارائه می دهند.
مدل یابی روابط ساختاری اعتیاد به اینترنت براساس سرمایه روانشناختی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال است که به استفاده بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس شناسایی عواملی که وابستگی را کاهش داده و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر پیش بینی کنندگی سرمایه روانشناختی بر اعتیاد به اینترنت، جهت کمک به طراحی مداخلات پیشگیری کننده از آن، از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی انجام شد. روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. از 1200 نفر جامعه آماری دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند، تعداد 300 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری معادلات ساختاری استفاده شد و تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند. و درگیری تحصیلی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد. با توجه به شاخص های برازش مدل ( GFI=.92, PCFI=.74, CFI=.91, RMSEA=.075, X2/d.f=2.564 ) مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط منفی سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی با اعتیاد به اینترنت؛ مدیران و سیاستگذاران دانشگاه می توانند از طریق فراهم نمودن شرایط رشد شاخص های سرمایه روانشناختی و افزایش درگیری تحصیلی، اعتیاد به اینترنت دانشجویان را کنترل نمایند.
اثربخشی فن رهاسازی هیجانی در کاهش اضطراب بیماران دچار اختلال استرس پس از سانحه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رهاسازی هیجانی، فنی جدید و بر پایه طب سوزنی و شناخت درمانی است که نقش اساسی در برطرف نمودن اختلال های انرژی در بدن و کمک به بهبود فردی ایفا می کند؛ هدف پژوهش تعیین اثربخشی فن رهاسازی هیجانی در کاهش اضطراب بیماران دچار اختلال استرس پس از سانحه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 486 بیماری بود که به بیمارستان اعصاب و روان نوریه کرمان در سال 1397 مراجعه کرده و به تشخیص روان پزشک بیمارستان به علت اختلال استرس پس از سانحه در بیمارستان بستری شده بودند؛ از میان آن ها 30 مرد که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند؛ با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در گروه آزمایش (15 مرد) و گروه گواه (15 مرد) گمارش تصادفی شدند. افراد گروه آزمایش طی شش جلسه یک ساعته و به صورت فردی فن رهاسازی هیجانی چورچ (2014) را دریافت کردند؛ همه آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به وسیله سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمایشی اضطراب حالت (14/23= F ، 0/008= P ) و اضطراب صفت (3/07= F ، 0/031 = P ) کاهش یافته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است . نتیجه گیری: از آنجا که مداخله فن رهاسازی هیجانی با هدف قرار دادن رهاسازی هیجان ها باعث کاهش اضطراب در افراد دچار استرس پس از ضربه می شوند؛ بنابراین پیشنهاد می شود که بالینی گران از فن رهاسازی هیجانی یاد شده برای کاهش اضطراب افراد استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
نقش واسطه ای ادراک شایستگی و حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ادراک شایستگی و حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری در نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام نوجوانان دانش آموز شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان تجدیدنظرشده (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه خودادراکی کودکان (هارتر، 1985) و فرم تجدیدنظرشده حل مسئله اجتماعی (دی زوریلا و همکاران، 2002) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد ادراک شایستگی (001/0= P ، 104/0-= β ) و حل مسئله انطباقی (001/0= P ، 096/0= β ) رابطه بین سبک دلبستگی ایمن و پرخاشگری را در نوجوانان واسطه گری می کنند. نوجوانان دارای سبک دلبستگی ایمن، احساس شایستگی بیشتری در تعاملات با محیط پیرامون خواهند داشت و در مواجهه با ناکامی های محیطی از راهبردهای تنظیم هیجانی منفی کمتر بهره می جویند و در نتیجه رفتارهای پرخاشگرانه کمتری را از خود بروز می دهند.
شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
199-210
حوزههای تخصصی:
عوامل شناختی نقش تعیین کننده ای در زندگی زناشویی زوجین به ویژه شناخت آنها از یکدیگر، توانایی کنار آمدن با شباهت ها و تفاوت های یکدیگر و ادراک زوجین از تعارضات زناشویی دارد. مطالعات متعددی بر اهمیت عوامل شناختی صحه گذاشته اند. نظریه پردازان شناختی و رفتاری مشکلات زناشویی را نتیجه مهارت های ناکارآمد همسران در برقراری ارتباط، ناتوانی در حل موثر مشکلات و تعارض ها، انتظارات و باورهای غیرمنطقی و تبادلات رفتارهای منفی می دانند. با وجود اینکه بسیاری از مشکلات زوجین که به طلاق می انجامد به عوامل شناختی مربوط است، کمتر به بررسی این عامل در زندگی زناشویی پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. کلیدواژه های طلاق، عوامل شناختی طلاق، عوامل شناختی موثر در طلاق عاطفی، باورهای زوجین در پایگاه های معتبری مانند اس آی دی، مگیران، ایرانداک، ساینس دایرکت، گوگل اسکالر، اسکوپوس جستجو گردید. مقاله حاضر با بررسی مطالعات انجام گرفته تاکنون، علاوه بر تبیین پدیده طلاق شناختی و مولفه های آن، به نقش این پدیده در پیدایش طلاق عاطفی می پردازد. فرآیندهای شناختی اعم از نگرش ها، باورها، اندیشه ها، نقشه های ذهنی، طرحواره های ذهنی و مواردی از این قبیل که در نوع عملکرد، رفتار و روابط زوجین با یکدیگر تاثیر می گذارد و زوجین را در تعبیر و تفسیر کردن موقعیت ها هدایت می کند به گونه ای که اگر تعبیر و تفسیر در زوجین با خطای شناختی، افکار منفی گرایانه و تحریف همراه باشد، پدیده ای بنام طلاق شناختی تجلی پیدا می کند. مولفه های طلاق شناختی براساس مطالعه انجام گرفته شده عبارت بودند از: تفکر آرمان گرایانه، نگرش تخریب کنندگی، ذهن خوانی، ادراک وابسته، عدم بلوغ شناختی و آسیب شناسی هم بافته. طبق مقالات بررسی شده و مستندات، اختلال در زمینه های هیجانی و شناختی زوجین می تواند طلاق عاطفی را به همراه داشته باشد. به عبارتی بین شناخت، افکار و هیجان زوجین با طلاق عاطفی رابطه وجود دارد و قبل از طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق شناختی می شوند. شناسایی ماهیت طلاق به عنوان آسیب زا ترین نحوه بروز تعارض زوجین می تواند در جهت برنامه ریزی مناسب به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سال های آینده مؤثر واقع شود.
بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در شهرستان کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های انگلی روده ای علاوه بر مشکلات جسمانی خاصی که ایجاد می کند، از نظر روانی هم باعث نقص های شناختی مشابه با کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی می شود. پژوهش فوق با هدف بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش کار: روش مطالعه به صورت مقطعی از نوع توصیفی_تحلیلی بود. نمونه گیری از بین کودکان مقطع ابتدایی، شامل 120 کودک در گروه های 40 نفری از کودکان سالم، مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی و انگلی روده ای به صورت هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی، مقیاس درجه بندی Conners-فرم گزارش والدین، ثبت امواج مغزی توسط دستگاه Procamp دوکاناله در ناحیه FCZ و تست های انگلی بود. داده ها با آزمون رگرسیون لجستیک و تحلیل تشخیصی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب لجستیک موج تتا در کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی معنادار است. همچنین کودکان سالم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با 85 درصد، بیشترین صحت را در پیش بینی داشته اند و کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای با 5/52 درصد، دومین رتبه صحت در پیش بینی را دارند و بر اساس مدل پیشنهادی به درستی طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: بیماری های مرتبط با انگل های روده ای همانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی دارای الگویی از افزایش موج تتا هستند. بدیهی است زمانی که امواج مغزی این دو اختلال مشابه باشد، علائم رفتاری هم می تواند با هم هم پوشانی داشته باشد و در صورت عدم بررسی دقیق تر می تواند منجر به اشتباه در ارزیابی و تشخیص گردد.
پیش بینی اتخاذ رژیم درمانی روزانه بر اساس نگرانی از تصویر بدن، دشواری تنظیم هیجانی و خودپنداره در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازآنجایی که عوامل مرتبط با سلامت جسمی و روان شناختی نوجوانان همیشه موردتوجه پژوهشگران است، لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی اتخاذ رژیم درمانی روزانه بر اساس نگرانی از تصویر بدن، دشواری تنظیم هیجانی و خودپنداره در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اهواز بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اهواز و نمونه مشتمل بر 360 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های، نگرانی از تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005)، دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، خودپنداره بک (1978) و مقیاس رژیم شناختی - رفتاری مارتز، استروگیز و گوستافسون (1996) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها بر اساس همبستگی پیرسون نشان داد بین اتخاذ رژیم درمانی روزانه با نگرانی از تصویر بدن (389/0=r، 01/0>p)، دشواری تنظیم هیجانی (245/0=r، 01/0>p) و خودپنداره (214/0-=r، 01/0>p) همبستگی معنادار وجود دارد. همچنین با توجه به نتایج رگرسیون از بین متغیر های پیش بین به ترتیب، متغیرهای خودپنداره و نگرانی از تصویر بدن پیش بینی کننده های مناسب تری برای متغیر ملاک اتخاذ رژیم درمانی روزانه بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تقویت خودپنداره، تصویر بدنی مثبت و تنظیم هیجانات در نوجوانان می تواند در اتخاذ منطقی رژیم غذایی روزانه آنان مؤثر باشد.
هنجاریابی نظم جویی هیجانی در دانشگاه آزاد اسلامی رودهن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی هنجاریابی پرسشنامه نظم بخشی هیجانی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن انجام شد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر روش یک پژوهش پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن سال تحصیلی 97-1396 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند نمونه مورد مطالعه در این پژوهش در مجموع 400نفر بود.ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی (2006) و پرسشنامه dass- 21 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های "آلفای کرونباخ" و "همبستگی پیرسون" و "تحلیل عاملی اکتشافی" برای تحلیل سوال های پژوهش استفاده گردید. نتایج نشان داد پرسشنامه نظم جویی هیجانی از روایی مناسب برخوردار بوده و مولفه های این پرسشنامه بعنوان عامل مورد قبول واقع می شوند. پرسشنامه مذکور از پایایی مناسبی برخوردار است. روایی همگرا و تشخیصی (افتراقی) پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان از طریق محاسبه ضرایب همبستگی زیرمقیاس های آن با افسردگی، اضطراب، استرس و شاخص های سلامت روانی در مورد شرکت کنندگان بررسی شد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره شرکت کنندگان در زیر مقیاس های خودسرزنش گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگرسرزنش گری با افسردگی، اضطراب، استرس و درماندگی روانشناختی همبستگی مثبت معنادار و با بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. بر اساس این نتایج، بین زیرمقیاس های پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری با افسردگی، اضطراب، استرس همبستگی منفی معنادار به دست آمد.
بررسی نقش تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا
حوزههای تخصصی:
عملکرد شغلی و فرسودگی شغلی، در اثر شیوع بحران هایی مانند شیوع بیماری های ویروسی از جمله کووید 19 که حتی سطوح مختلف جهانی را به شدت درگیر نموده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کادر درمان شاغل در بیمارستان های دانشگاهی خرم آباد می باشند. تعداد نمونه در این تحقیق 220 نفر برآورد شد و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه تعارض کار – خانواده استفاده شده است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که بین تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا رابطه وجود دارد. به طور تقریبی تمام بررسی ها و پژوهش هایی که در حوزه رابطه متقابل کار- خانواده انجام شده اند، بر این باورند که تعارض کار- خانواده می تواند بر افراد، خانواده ها و سازمان ها اثر زیان باری بر جای می گذارد.
ارتباط بین حس خوشبختی زوجین با تمایزیافتگی خود و روابط موضوعی اولیه با نقش میانجی رضایت زناشویی مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی رضایت زناشویی مذهبی در ارتباط بین حس خوشبختی زوجین با تمایزیافتگی خود و روابط موضوعی اولیه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش زوج های شهر تهران در سال 1399 بودند که 10 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته بود که 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ﺗﻤﺎیﺰیﺎﻓﺘﮕی اﺳکﻮرون (1998)، کیفیت روابط موضوعی بل (1995)، احساس خوشبختی لنتز (2010)، رضایت زناشویی مذهبی رضاپور میرصالح (1393) استفاده شد؛ به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام شاخص های برازش مدل با داده ها از مقادیر قابل قبولی برخوردار هستند (01/0=P)؛ یافته های پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی با احساس خوشبختی با میانجی گری رضایت زناشویی مذهبی در حد پایین فاصله اطمینان 11/0 و حد بالای آن 26/0 در سطح (01/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشاوران و روانشناسان فعال در زمینه زناشویی می توانند در راستای بهبود و غنی سازی فرایند آموزش و ارتقای سلامت روان در سطح خانواده ها از یافته های این پژوهش بهره مند شوند.
اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 46 نفر از دانش آموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانه ای بازشناسی تصاویر ( N-Back ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. به بیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش می دهد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی افزایش می یابد.
معرفی مفهوم خردمندی در روانشناسی تربیتی و کاربردهای یادگیری آن با توجه به نظریه های آموزشی
حوزههای تخصصی:
مفهوم خردمندی در متون فلسفی و دینی دارای قدمتی دیرینه است، اما از حدود دو سه دهه اخیر این موضوع وارد مباحث و پژوهش های تجربی در عرصه های مختلف روان شناسی شده است. نظریه پردازان مختلف با توجه به جهت گیری فلسفی خود و حیطه ای که در روان شناسی بر آن متمرکزند، به تعریف این مفهوم پرداخته اند، ولی تاکنون تعریف مورد توافقی پدید نیامده است. روان شناسی تربیتی نیز با بهره گیری از این مفهوم، نظریه ها و شیوه هایی کاربردی برای آموزش این توانمندی یا فضیلت ارائه کرده است. این مقاله به طور خلاصه، به معرفی اجمالی نظریه های جامع و جدید در این زمینه، نظریه تعادلی خردمندی، پارادایم خردمندی برلین، و مدل سه بعدی خردمندی پرداخته و به برخی نظرها و یافته ها در زمینه آموزش خردمندی اشاره کرده است.
چالش ها و فرصت های پیش روی روان درمانی در ایران: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش های اندکی در رابطه با وضعیت روان درمانی به عنوان یک درمان مؤثر در درمان بیماری های روانی و مشکلات بین فردی در ایران انجام شده است. هدف: این تحقیق با هدف تبیین وضعیت روان درمانی در ایران انجام شد. روش : این تحقیق با رویکرد کیفی و از نوع تحلیل محتوای قراردادی در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ و با مشارکت ۱۳ نفر از صاحب نظران در زمینه روان درمانی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. همه مصاحبه ها ضبط شدند و با مقایسه مداوم مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. یافته ها: وضعیت روان درمانی در ایران در دو طبقه اصلی چالش ها و فرصت ها طبقه بندی گردید. علاوه بر این هر طبقه دارای زیر طبقات اختصاصی بود. طبقه چالش ها مشکلات آموزش و ارائه خدمات روان درمانی مانند عدم هماهنگی در آموزش روان درمانی و عدم پوشش بیمه ای را توصیف می کرد . طبقه فرصت ها نیز شرایط بهبود وضعیت روان درمانی مانند گرایش روانپزشکان به انجام روان درمانی، تنوع رویکردهای روان درمانی و روند رو به رشد آگاهی در سطح جامعه را توصیف می کرد. نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق وضعیت روان درمانی در ایران با چالش ها و فرصت هایی روبرو است که می توانند ارائه خدمات روان درمانی را تحت تأثیر قرار دهند. این نتایج می تواند در سیاست گزاری های مربوط به روان درمانی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.