فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۷۴۱ تا ۱۰٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر مقایسه کارآمدی واقعیت درمانی گروهی با گروه درمانی شخص محور بر هوش هیجانی و معناداری زندگی زندانیان بود. روش: این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه بود که در هر هفته دو جلسه درمانی برای هر گروه برگزار گردید . جامعه آماری کلیه زندانیان واحد مشاوره 2 زندان مشهد بودند . روش نمونه گیری هدفمند بود و در نهایت پس از دارا بودن معیارهای ورود، 45 نفر از زندانیان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه واقعیت درمانی، درمان شخص محور و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش هر کدام 24 جلسه درمان دریافت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه های هوش هیجانی و معناداری زندگی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه واقعیت درمانی و شخص محور در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری را در هوش هیجانی و معناداری زندگی زندانیان به وجود آورده اند و همچنین نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین پس آزمون و پیگیری بود. همچنین مشخص شد که کارآمدی واقعیت درمانی درمقایسه با درمان شخص محور در افزایش معناداری زندگی زندانیان بیشتر بوده است (درمان شخص محور، 58/0=Ƞ2، 001/0=p، 94/38=F؛ واقعیت درمانی، 61/0=Ƞ2، 001/0=p، 31/45=F )، در حالی که در متغیر هوش هیجانی تفاوت معناداری در میزان کارآمدی بین این دو درمان وجود نداشت . این نتایج در مرحله پیگیری نیز، یکسان بودند (54/0=Ƞ2، 001/0=p، 80/32=F) و واقعیت درمانی (57/0=Ƞ2، 001/0=p، 97/37=F).
رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی آموزش و پرورش بجنورد
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
87 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مقاله بررسی رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی آموزش و پرورش بجنورد بود. این مقاله از نظر ماهیت و هدف از نوع مقالات بنیادی و از نظر نحوه گردآوری داده ها مقاله توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف در این مقاله تمامی معلمین دوره ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهر بجنورد(1814 نفر) می باشند، که از نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزارهای مقاله شامل پرسشنامه ذهنیت فلسفی (جهانگیری، 1393)، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز(2007) و پرسشنامه کیفیت تدریس(2003) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده از آمار توصیفی و آزمون های استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt مستقل و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که همبستگی بین سرمایه روانشناختی و ذهنیت فلسفی معلمان با ۰/۱۸ و بین ذهنیت فلسفی با کیفیت تدریس معلمان برابر با ۰/۱۴ بوده که با توجه به سطح معناداری زیر ۵ درصد می توان گفت در سطح اطمینان ۹۵درصد معنادار می باشد، ولی همبستگی بین سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان برابر با ۰/۷ بوده که با توجه به سطح معناداری زیر ۵ درصد می توان گفت در سطح اطمینان ۹۵ درصد، معنادار نمی باشد. از طرفی مطابق آزمون رگرسیون گام به گام، نتایج نشان می دهد که کیفیت تدریس معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد تنها به وسیله مؤلفه ذهنیت فلسفی قابل پیش بینی است.
رابطه التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس استثنایی کودکان شهر کرمان در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
47-59
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معلمان آموزش و پرورش استثنایی در شرایط کاری بسیار پراسترسی مشغول به کار هستند که زمینه ساز ایجاد فرسودگی شغلی است؛ در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس کودکان استثنایی شهر کرمان در سال 1394 بود. روش کار: این پژوهش مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی است که برای اجرای آن 182 معلم شاغل در مدارس کودکان استثنایی شهرستان کرمان در سال 1394 به صورت سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های التزام عملی به اعتقادات مذهبی، سرسختی روان شناختی اهواز؛ و فرسودگی شغلی ماسلاچ جمع آوری؛ و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در سه بُعد خستگی عاطفی، درگیری شغلی و مسخ شخصیت رابطه منفی معنی دار؛ و بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در بُعد عملکرد شخصی رابطه مثبت معنی دار وجود داشت (05/0P < ). همچنین، نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی معلمان کودکان استثنایی توانست فرسودگی شغلی را به صورت معنی داری پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند راهنمایی در جهت رشد و تعالی عملی اعتقادات و باورهای مذهبی و همچنین گنجاندن مؤلفه های سرسختی روان شناختی در آموزش های رسمی و غیررسمی معلمان مدارس کودکان استثنایی باشد تا آسیب پذیری آنان را در برابر استرس کاهش دهد و میزان فرسودگی شغلی را کنترل کند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تمامی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک عضو انجمن حمایت از بیماران مبتلا به لوپوس شهر تهران در نیمه دوم سال 1397، جامعه آماری این مطالعه را تشکیل دادند. نمونه 40 بیمار بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند و با تخصیص تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سنجش میزان بهزیستی ذهنی بیماران با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جلسات روان درمانی مثبت نگر برای آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) با بهره گیری از نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در بهبود بهزیستی ذهنی بیماران گروه تحت مداخله را مورد تایید قرار داد (44/50= F ، 01/0 p < (. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، به نظر می رسد روان درمانی مثبت نگر احتمالا گزینه مداخله ای مناسبی جهت ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک باشد.
The role of social support in suppressing the effect of job stress on personality traits(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: the present study aimed at studying the relationship between job stress and personality traits and also if the effect of job stress on personality traits was moderated by social support. Method: The populations consisted of offshore personnel working in Iranian Offshore Oil Company (IOOC) in Kharg Island. 234 participants using convenience sampling answered three questionnaires (job stress, very brief NEO-form, and perceived social support of family-scale). Four main hypotheses using structural equation analysis were examined. Results: The findings showed a predictive effect between the personality traits and job stress except for openness to experience such that job stress had an increasing effect on neuroticism and a decreasing effect on extraversion, agreeability, and conscientiousness. Social support, on the other hand, as a moderator decreased the effects of job stress on personality traits except for openness to experience, extraversion, and agreeability such that it decreased neuroticism and increased conscientiousness. Conclusion: the results generally revealed the predictive effects of job stress on personality traits and showed that social support, as a buffer, can reduce the effects of job stress on personality traits. The results were discussed based on the existing models on personality changes.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری انج ام شد. روش پ ژوه ش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال 1399 به مرکز مشاوره تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به صورت نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای بازی درمانی والد کودک لندرث، طی 10 جلسه 2ساعته و به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های کیفیت مراقبت های مادرانه و پرسشنامه خودمهارگری بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان وجود دارد. یافته ها نشان داد بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه مادران و افزایش خودمهارگری کودکان تأثیر مثبت دارد (05/0>p). یافته های این پژوهش کارایی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک را در خودمهارگری کودکان و کیفیت مراقبت های مادرانه نشان می دهد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روان شناسان و درمان گران از این روش برای ارتقای کیفیت مراقبت های مادرانه و افزایش خودمهارگری در کودکان استفاده کنند.
اثربخشی الگوی نگارش بیانگر در کاهش نشخوار فکری، افسردگی و استرس زنان مطلقه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشخوار فکری یکی از مهم ترین مؤلفه های افسردگی است که طی دو دهه گذشته به عنوان سازه ای مهم در فهم چگونگی ایجاد و تداوم خلق افسرده مورد توجه قرار گرفته است. هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی الگوی نگارش بیانگر در کاهش نشخوار فکری، افسردگی و استرس زنان مطلقه شاهین شهر بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی بودند که در سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره شهرستان شاهین شهر مراجعه نموده بودند. نمونه ها به روش نمونه گیری ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش در ۴ جلسه تحت آموزش گروهی الگوی نگارش بیانگر قرار گرفتند. آزمودن های هر دو گروه در دو مرحله ) پیش آزمون و پس آزمون) از طریق پرسشنامه های نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و نشخوار فکری- تامل مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل آماری توسط آزمون های، تی زوجی، تی مستقل و تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش الگوی نگارش بیانگر موجب کاهش معنی داری در میزان افسردگی، استرس و نشخوار فکری در زنان مطلقه شده است (۰/۰۰۱>P). نتیجه گیری: مداخله الگوی نگارش بیانگر نقش مؤثری بر درمان افسردگی، استرس و نشخوار فکری زنان مطلقه دارد؛ بنابراین می توان از این روش برای درمان و کاهش پیامدهای روانی طلاق استفاده کرد.
نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای متوازن و نامتوازن خانواده با علائم اختلال های خوردن در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های خوردن جزو زیان بارترین بیماری های روان پزشکی هستند که با بیماری های پزشکی و روان شناختی مهمی همراه هستند که موجب هزینه های شخصی، خانوادگی و اجتماعی چشمگیری می گردند. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای متوازن و نامتوازن خانواده با علائم اختلال خوردن در نوجوانان بود. این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 13 تا 18 ساله مشغول به تحصیل در دبیرستان های (دوره ی اول و دوم) شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 تشکیل می دادند. از میان آن ها 567 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به آزمون نگرش های خوردن (گارنر و گارفینکل، 1979)، مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (گراتز و رامر، 2004) و مقیاس ارزیابی سازگاری و انسجام خانواده (السون، 2011) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد مسیر مستقیم کارکرد متوازن و نامتوازن خانواده بر علائم اختلال خوردن معنی دار نیست ولی اثر غیرمستقیم کارکرد نامتوازن خانواده بر علائم اختلال خوردن از طریق دشواری تنظیم هیجان معنی دار است (001/0 p= ،166/0 = β ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد کرد که برای مداخله در اختلال های خوردن به جای تمرکز بر کارکردهای خانواده، می توان دشواری های تنظیم هیجان را به عنوان هدف درمان انتخاب نمود.
بررسی نقش تعدیل گر تعصب مذهبی در قصد رفتار اخلاقی مصرف کنندگان؛ موردپژوهی: مصرف کنندگان مواد غذایی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
18-30
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اخلاق در آموزه های دینی جایگاه رفیعی دارد و امروزه شاهد توجه به اخلاق در رفتارهای مصرف کننده هستیم. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل گر تعصب مذهبی بر قصد رفتار اخلاقی مصرف کنندگان، به انجام رسیده است. روش کار: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات توصیفی-پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری تمامی مصرف کنندگان مواد غذایی شهر اصفهان در پاییز و زمستان سال 1395 بودند. با توجه به حجم جامعه نامحدود، از فرمول نمونه گیری کوکران استفاده شد؛ بنابراین، حجم نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در نظر گرفتن سطح خطای 07/0، 196 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسش نامه استاندارد بود که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر 852/0 محاسبه و تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده هایِ جمع آوری شده از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از این است که نگرش؛ هنجارهای ذهنی، اخلاقی و توصیفی و همچنین کنترل رفتاری ادراک شده بر قصد رفتار اخلاقی تأثیر معنی داری داشت و در نهایت نیز نقش تعدیل گر تعصب مذهبی تأیید شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت با وجود اینکه جامعه ایران جامعه ای مذهبی است؛ مصرف کنندگان، فارغ از هرگونه گرایش و تعصب مذهبی، به رفتار اخلاقی گرایش دارند و این مسئله بیشتر ریشه در هنجارهای حاکم بر فرد دارد. در این زمینه، بررسی و فهم هنجارهای حاکم در تغییر الگوی رفتار اخلاقی مصرف کنندگان اهمیت بسیاری دارد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و روان درمانی معنوی-مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کیفیت و معنای زندگی زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فسا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
74-88
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های پیشین اثر بخشی دو رویکرد واقعیت درمانی و روان درمانی معنوی-مذهبی را بر غنی سازی روابط و تعارضات زناشویی تأیید کرده است، اما پژوهشی درباره مقایسه و اثر بخشی این دو رویکرد درمانی بر دو متغیّر وابسته کیفیت و معنای زندگی در جامعه زنان مطلقه سرپرست خانوار مشاهده نشده است. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و روان درمانی معنوی-مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کیفیت و معنای زندگی زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فسا بود. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری پژوهش زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فسا بودند که با فراخوان به همکاری دعوت شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه آموزش گروهی واقعیت درمانی (30 نفر)، روان درمانی معنوی-مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلامی (27 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. متغیّرهای وابسته تحقیق کیفیت و معنای زندگی بود که با پرسش نامه های معنای زندگی (PMI) و کیفیت زندگی والتون سنجیده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی گیمز-هاول نشان داد که هر دو متغیّر مستقل آزمایشی بر متغیّرهای وابسته در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معناداری داشت اما بین دو روش آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: اثربخشی معنادار رویکرد واقعیت درمانی و روان درمانی معنوی-مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلامی در مقایسه با گروه کنترل بر کیفیت و معنای زندگی زنان مطلقه سرپرست خانوار در این پژوهش تأیید شد؛ هرچند بین این دو رویکرد درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
رابطه بین التزام شغلی و تعهد سازمانی در کارکنان شرکت گاز استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه التزام شغلی و تعهد سازمانی بود. جامعه آماری پژوهش را کارکنان بخش ستادی شرکت گاز استان مازندران تشکیل داده اند. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدفی که دنبال می کند از نوع پژوهش کاربردی و حسب نحوه گرد آوری داده ها، یک پژوهش توصیفی است. در پژوهش حاضر از دو پرسشنامه استاندارد که توسط آرمسترانگ طراحی شده است شامل پرسشنامه تعهد سازمانی با 5 ماده، و پرسشنامه التزام شغلی با 14 ماده استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون، آزمون F و KMO به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که بین التزام شغلی و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، به منظور درک بهتر رابطه بین التزام شغلی و تعهد سازمانی با استفاده از نرم افزار لیزرل، گراف تحلیل مسیر به عنوان مدل ساختاری پژوهش ترسیم گردید که در نتیجه، مدل ساختاری تحقیق تأیید شد.
درآمدی بر نظریه اریکسن و مطابقت آن با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه تحول روانی اجتماعی اریکسن یکی از معروف ترین نظریه های رشد و شخصیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مذهب و معنویت در نظریه اریکسن و ارزیابی نظریه وی بر اساس منابع اسلامی صورت گرفته است. در این پژوهش از روش اجتهادی استفاده شده است که نوعی تحلیل محتوای کیفی است و بر اساس آن، منابع اسلامی و روان شناسی مرتبط بررسی و تحلیل شده است. یافته های حاصل از تحلیل متون روان شناسی و دینی حکایت از آن دارد که مذهب و معنویت در رشد انسان نقشی مهم ایفا می کند. یازده مفروضه انسان شناختی در نظریه اریکسن قابل استخراج است که در بسیاری از موارد با مفروضه های انسان شناسی اسلامی همسو است. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد از بین مراحل هشت گانه، سه مرحله از مراحل روانی اجتماعی اریکسن؛ اعتماد در برابر بی اعتمادی، هویت در برابر گم گشتگی هویت و یکپارچگی در برابر نومیدی، به طور ویژه با مذهب و معنویت در ارتباط است. این مسئله بر اساس منابع اسلامی هم مورد تأیید قرار گرفته است.
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده و منبع کنترل در رابطه بین سطح تحصیلات و سازگاری روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرطان کودکان، وضعیت زیست-روان شناختی ویژه ای است که ادراک حمایت اجتماعی و منبع کنترل مادران با تحصیلات متفاوت را به چالش گرفته و سازگاری روان شناختی آن ها را متأثر می سازد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مستقیم و غیرمستقیمِ تحصیلات، با وساطتِ منبع کنترل و حمایت اجتماعی ادراک شده، بر سازگاری روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان است . مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان تشکیل داده که به کلینیک های متخصصان اطفال شهر مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه ۲۲۰ نفر، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های سازگاری روانی – اجتماعی، مقیاس منبع کنترل راتر، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی، ویژگی های جمعیت شناختی صورت گرفت. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر بررسی شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، افزایش تحصیلات باعث کاهش ناسازگاری شد (۰۱/۰> P )، همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده باعث کاهش ناسازگاری شد. همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم به افزایش منبع کنترل درونی و کاهش کنترل بیرونی تأثیر گذاشت اما به شکل غیر مستقیم تأثیری بر سازگاری روان شناختی مادران نداشت. نتیجه گیری: مطابق با یافته ها می توان نتیجه گرفت که افزایش تحصیلات با وساطت حمایت اجتماعی ادراک شده باعث افزایش سازگاری روان شناختی مادران می شود. همچنین با بالا رفتنِ سطحِ تحصیلات می توان شاهدِ فزونیِ کنترل درونی و تقلیلِ کنترل بیرونی بود.
تأثیر آموزش مهارت های فراشناخت بر اضطراب امتحان و درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۵۰)
117-126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های فراشناخت بر اضطراب امتحان و درگیری تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر تایباد در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. پس از اریابی اولیه، تعداد 30 نفر از دانش آموزان دختری که در آزمون اضطراب امتحان نمره بالاتری را کسب کردند (نمره برش 43)، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی مهارت های فراشناخت را در 9 جلسه، 60 دقیقه ای (هر هفته 1جلسه) به صورت گروهی دریافت کردند؛ در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. پیش از انجام درمان و پس از آن، اعضای دو گروه به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و درگیری تحصیلی فردریکس و همکاران (2004)، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای اضطراب امتحان و درگیری تحصیلی، تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود تا روان شناسان و مشاوران از نتایج آموزش مهارت های فراشناخت در جهت کاهش اضطراب امتحان و افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان بهره ببرند.
نقش راهبردهای سرزنش خود و سرزنش دیگران در نشانه های اعتیاد به اینترنت با میانجی گری اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش راهبردهای سرزنش خود و سرزنش دیگران در نشانه های اعتیاد به اینترنت با میانجی گری اضطراب بود. در راستای هدف فوق از جامعه دانش آموزان پسر سال چهارم دبیرستان های دولتی تبریز با استفاده از روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای تعداد 246 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، آزمون تشخیصی 20 گویه ای اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه اضطراب بک و برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که راهبردهای سرزنش خود و سرزنش دیگران با میانجی گری اضطراب قادرند تغییرات نشانه های اعتیاد به اینترنت را تبیین نمایند، به نحوی که راهبردهای سرزنش خود و سرزنش دیگران (متغیرهای پیش بین) و اضطراب (متغیر میانجی) به صورت مستقیم و مثبت قادر به تبیین نشانه های اعتیاد به اینترنت بودند. اثر غیر مستقیم سرزنش خود بر اعتیاد به اینترنت به واسطه اضطراب مثبت و معنی دار ولی اثر غیر مستقیم سرزنش دیگران بر اعتیاد به اینترنت به واسطه اضطراب معنی دار نبود. شاخص های نیکویی برازش نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش مطلوب دارد. این یافته ها تلویحات عملی در عرصه های بالینی دارند که می توانند در شناسایی و درمان اعتیاد به اینترنت به کار گرفته شوند.
مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی: نقش تعدیل کننده اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در رابطه بین مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان متأهل شهرداری تهران در سال 98-1397 بود که بر اساس ملاک های ورود تعداد کل واجدین شرایط شرکت در این پژوهش 720 نفر برآورد شد و از این تعداد بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 250 نفر (135 مرد و 115 زن) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مهارت های ارتباطی (جرابک، 2004)، فرم کوتاه رضایت زناشویی انریچ (1993) و اعتیاد به شبکه های اجتماعی (خواجه احمدی و همکاران، 1395) بود. روابط بین متغیرها با آزمون همبستگی اسپیرمن و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری آزمون شدند. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی، در رابطه بین مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی نقش تعدیل کننده ندارد. آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی (44/0) رابطه مثبت و معنادار (05/0p <) و بین رضایت زناشویی و مهارت های ارتباطی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (به ترتیب 40/0- و 38/0-) رابطه منفی و معناداری وجود داشت (05/0p <) به این معنا که با افزایش اعتیاد به شبکه های اجتماعی رضایت زناشویی و مهارت های ارتباطی کاهش می یابد. با توجه اینکه مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی رابطه دارند لازم است متخصصین سلامت روان آگاه سازی در مورد پدیده اعتیاد به شبکه های اجتماعی و آثار و پیامدهای آن بر روابط زوجین، انجام دهند.
الگوی تحلیل مسیر پیش بینی کرونافوبیا بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا اثرات مختلفی بر جنبه های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی ها نشان می دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا در جامعه شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه گیری بیماری کرونا بهره گرفته شود.
اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال یادگیری همراه با مشکل تمییز شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
67 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه فعال شنیداری و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن دارای مشکل تمییز شنیداری بود. روش: برای این منظور از روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد نظر عبارت است از کلیه کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن شهر اصفهان که دارای اشکال در تمییز شنیداری نیز باشند. از این جامعه 30 نفر به طور در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، گروه آزمایش طی 10جلسه 60دقیقه ای(هفته ای 2بار) تحت درمان توان بخشی دوسا قرار گرفتند و طی این مدت، گروه گواه در لیست انتظار بودند. سپس هر دو گروه، در پس آزمون و پیگیری مورداندازه گیری قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های حل مسئله هپنر(1982) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر(1980) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره حل مساله و حافظه کودکان گروه آزمایش بعد از جلسه درمانی افزایش معناداری داشته است. اما برای کودکان گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: روش توان بخشی دوسا بر بهبود حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال همراه با مشکل تمییز شنیداری اثربخش است.
اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین، جمعیت عمومی است که غالباً مزمن می باشد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعان بزرگسال با شکایت در زمینه اضطراب مراجعه کننده به یکی از مراکز تخصصی روان پزشکی و روان درمانی در سطح شهر تهران در سال 1398 بود، که از بین آنان به شیوه در دسترس تعداد 24 نفر انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. در گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 10 جلسه و به صورت هفته ای 1 جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت اجرا گردید. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، مقیاس پاسخ نشخواری (نولمن-هوکسما و مارو، 1991) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: میانگین سنی در گروه آزمایش 54/39 و کنترل 76/38 سال بود. براساس نتایج آزمون مجذور کای مشخص شد میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر مشخصات جمعیت شناختی (سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و جنسیت) تفاوت آماری معنا داری وجود ندارد (05/0<P). نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش نشخوار فکری و بهبود تنظیم شناختی هیجان آزمودنی های گروه آزمایش مؤثر می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، توصیه می شود که مشاوران و روانشناسان از روش رفتاردرمانی دیالکتیک در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش نشخوار فکری و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان در مبتلایان به اختلل اضطراب فراگیر استفاده نمایند.
اثر بخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع (SYMBIS) بر الگوها و آسیب های زوج های نامزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
35 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع (SYMBIS) بر الگوها و آسیب های زوج های نامزد بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 44 زوج نامزد مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه شهید بهشتی در سال 1397 بود. از این جامعه 20 زوج نامزد به شیوه هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی 10 زوج در هر یک از دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش و ارزیابی الگوها و آسیب های پیش از ازدواج رستمی، نوابی نژاد و فرزاد (1398) و نیز برنامه آموزش مهارت های پیش از ازدواج مبتنی بر مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع پاروت و پاروت (2016) بود که در 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی به گروه آزمایش ارائه و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش مهارت های پیش از ازدواج بر الگوهای ناکارامد ارتباطی (7/71=P=0/009,F)، الگوهای ناکارامد مدیریت رابطه (6/91=P=0/013,F)، نظام ارزشی زوج ها (4/54=P=0/04,F)، ذهنیت طرحواره ای (4/94=P=0/04,F) و اثرات مخرب خانواده اصلی (10/62=P=0/003,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش مدل تحکیم ازدواج پس از شروع منجر به شناسایی الگوهای ارتباطی ناکارامد و اصلاح این الگوها و افزایش مهارت های مدیریت رابطه می شود؛ بنابراین می توان از آن در جهت بهبود الگوها و کاهش آسیب های ازدواج استفاده نمود.