فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۰۱ تا ۱۰٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودتعیین گری در رابطه زناشویی، تعهد به همسر و رضایت زناشویی در متأهلین بدون و دارای تعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. بدین منظور نمونه ای شامل زنان و مردان متأهل دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره (85 نفر: 59 زن و 25 مرد) و زنان و مردان متأهل بدون تعارض زناشویی (97 نفر: 56 زن و 41 مرد) به روش دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که به مقیاس های ارضای نیازهای اساسی در روابط شلدون و همکاران (2001)، رضایت زناشویی کانزاس شام و همکاران (1983) و مقیاس تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد گروه دارای تعارض، در مقایسه با گروه بدون تعارض نمرات پایین تری در خودمختاری، شایستگی، ارتباط، تعهد زناشویی و رضایت زناشویی گزارش نمودند (01/0 p < ). نتایج همچنین نشان داد مردان به طور کلی نسبت به زنان، نمرات بالاتری در تعهد زناشویی و رضایت از رابطه زناشویی کسب کردند (01/0 p < ). در بررسی اثر تعاملی تعارض و جنسیت، نتایج نشان داد که زنان گروه بدون تعارض نمرات بالاتری در شایستگی و ارتباط گزارش نمودند (05/0 p < ). و جود تعارضات حل نشده در روابط زناشویی موجب کاهش توانایی خودتعیین گری در رابطه شده، با کاهش تعهدات زناشویی، رضایت از رابطه را کاهش می دهد. از این رو، غنی سازی روابط زوجین با بالابردن توان خودتعیین گری در روابط زوجین، منجر به افزایش تعهد به رابطه و رضایت زناشویی می شود.
مدل عضویت گروهی با تحلیل تمییز برای دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر بر اساس شاخص های خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
115 - 132
حوزههای تخصصی:
با توجه به حساسیت دوران نوجوانی و امکان بروز رفتارهای پرخطر در این دوران، پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل عضویت گروهی با تحلیل تمییز برای دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر بر اساس شاخص های خانوادگی در دانش آموزان مقطع متوسطه صورت گرفته است. در این پژوهش از طرح همبستگی برای تفکیک گروه ها استفاده شده و رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل گردیده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه سال تحصیلی 97-98 شهر شیراز می باشد. آزمودنی ها شامل 106 دانش آموز (70 پسر و 36 دختر) بوده و ابزارها شامل مقیاس رفتارهای پرخطر نوجوانان ایرانی، مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند، تاب آوری خانواده سیکسبی و مقیاس سبک زندگی سهرابی بوده است. برای تحلیل آماری از روش تحلیل افتراقی استفاده شد. یافته ها نشان داد که معادله تحلیل افتراقی دارای قدرت تفکیک دانش آموزان عادی از دانش آموزان دارای رفتار پر خطر بر اساس متغیرهای خانوادگی (سبک های فرزندپروری والدین، تاب آوری خانواده و سبک زندگی) بوده است.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار
حوزههای تخصصی:
پرخاشگری و اضطراب، عوامل مهمی برای مشکلات خطرساز در آینده مانند بزهکاری کودکان است و بر اساس پژوهش ها کودکان کار دارای پرخاشگری و اضطراب بالایی هستند. هدف این پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان وابسته به کانون فرهنگی-حمایتی کودکان کار (کوشا) شهر تهران در سال 1398 به تعداد 100 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 30 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 6 دقیقه ای واقعیت درمانی گروهی قرار گرفتند؛ در این مدت گروه کنترل در لیست انتظار گروه درمانی قرار داشتند. از پرخاشگری آیزنگ (EPI) و همکاران (1975) و سیاهه اضطراب بِک (BAI) بِک، اپستین، براون و استر (1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی گروهی به طور معنی داری باعث کاهش پرخاشگری و اضطراب در کودکان کار شد؛ بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که واقعیت درمانی گروهی به کاررفته در این پژوهش می تواند مشکلات هیجانی (پرخاشگری و اضطراب) کودکان کار را بهبود بخشد. بر اساس نتایج، استفاده از واقعیت درمانی گروهی در کنار سایر روش های آموزشی برای کاهش پرخاشگری و بهبود اضطراب در کودکان کار توصیه می گردد.
بررسی تأثیرات پیام های دووجهی بر میزان قوت بحث درک شده با کمک مدلسازی رایانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پیام های دووجهی بر میزان ترغیب کنندگی پیام های ضد مصرف مواد مخدر بر اساس مدلسازی رایانشی و برای رسیدن به پیام های تاثیرگذارتر و ترغیب کننده تر بود. ترغیب کنندگی پیام ها با میزان قوت بحث درک شده آن ها توسط مخاطبان، سنجیده می شود. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از رهیافت پژوهش های تکوینی، روشی برای سنجش میزان قوت بحث پیام ها توسعه یافت. سپس از سه نوع پیام با سه نوع بحث و مشخصه های قالبی متفاوت، 2 نوع پیام دووجهی (با ساختار موافق/مخالف و مخالف/موافق) و یک نوع پیام یک وجهی، استفاده شد. پیام ها در قالب پرسشنامه بر خط به مخاطبان که شامل 46 نفر بودند ارایه و توسط آن ها رتبه بندی شد. در بین 46 نفر شرکت کننده در آزمون، 36 نفر بدون تجربه مصرف مواد مخدر و 10 نفر با تجربه مصرف مواد مخدر بودند. در پرسشنامه از شرکت کنندگان درباره قضاوت آن ها نسبت به اثرگذار بودن پیام ها بر خود و یا دوستان نزدیکشان پرسیده شد. میانگین آماری و انحراف معیار قوت بحث 3 نوع پیام برای دو گروه با/بدون تجربه مصرف مواد مخدر مورد مقایسه قرار گرفت و برای مدلسازی تاثیر سایر عوامل دخیل در ترغیب کننده بودن پیام ها (به غیر از نوع پیام و سابقه مصرف داشتن/نداشتن) از مدل بندی اثرات آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که پیام های دووجهی ترغیب کننده تر از پیام های تک وجهی است و پیام های دووجهی با ساختار موافق/مخالف بیشترین تاثیر را بر افراد، چه با سابقه مصرف مواد مخدر و چه بدون سابقه مصرف مواد مخدر دارد. در این نوع پیام های دو وجهی، وجه اول پیام چنانچه موافق باورهای افراد باشد، نقش لنگر ذهنی را بازی کرده و در افزایش تاثیرگذاری پیام بسیار موثر است.
مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس منطقه ۵، ۱۱، ۱۳ و ۱۹ تهران در سال ۱۳۹۷ بود که از بین این افراد ۴۴ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره و روانشناسی با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه وسواس مادزلی به صورت در دسترس انتخاب شدند. همچنین ۴۰ فرد غیر مبتلا به وسواس فکری- عملی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه وسواس همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نیز انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه به پرسشنامه وسواس مادزلی (۲۰۱۱)، مقیاس کمال گرایی هیل (۲۰۰۴)، مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی (۱۹۹۲) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در SPSS-۱۸ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین دو گروه در متغیرهای کمال گرایی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P) . اما بین سبک های فرزندپروری در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (۰۵/۰<p). نتایج این پژوهش لزوم توجه به کمال گرایی و کیفیت زندگی در تشخیص و طرح ریزی الگوی درمان برای اختلال وسواس را خاطر نشان می سازد.
ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
69 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند شرکت کنندگان انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 15 مرد موفق مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفت و با استفاده از روش چارمز (2014) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در گام اول مولفه های تربیتی مردان موفق در شش طبقه نظام ارزشی خانواده، انعطاف پذیری شناختی، کارکرد مطلوب، سبک فرزندپروری مقتدرانه، والدگری توانمند و مدیریت مثبت روابط والد-فرزندی به عنوان محور اصلی استخراج شدند و در گام دوم چهار مولفه عوامل خانوادگی، فردی، اجتماعی و آموزشی به عنوان محورهای اصلی ریشه تربیت مردان موفق شناسایی شدند. در گام سوم دو منبع مهم سابقه رشدی و سبک زندگی سازنده به عنوان سازوکارهای زیربنایی رسیدن به موفقیت شناسایی شدند. نتیجه گیری: والدین برای فراهم کردن زمینه های تربیت موفق در فرزندان، لازم است به اصول و روش های مورد نظر در تربیت و مقتضیات آن توجه کرده و بر طبق آن ها به امر مهم تربیت فرزندان بپردازند.
پیش بینی سلامت روان بر اساس سرسختی روان شناختی، هوش هیجانی و مثلث شناختی در مادران دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
84 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس سرسختی روان شناختی، هوش هیجانی و مثلث شناختی مادران دانش آموزان دیرآموز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را 132 نفر از مادران دانش آموزان مدارس دیرآموز شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل دادند که تعداد 78 مادر با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی و از نوع در دسترس انتخاب و به سیاهه سرسختی روان شناختی اهواز (1377)، مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001)، سیاهه مثلث شناختی بکهام (1986) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1979) پاسخ دادند؛ برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه خطی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد سرسختی روانشناختی (0/01= β=-0/41,P) توانست سلامت روان مادران کودکان دیرآموز را پیش بینی کند؛ همچنین مولفه های هوش هیجانی (P=0/01)؛ مولفه های خوش بینی و کنترل عواطف (P=0/01) و از بین مولفه های مثلث شناختی، مولفه های بازخورد به خود و بازخورد به آینده (P=0/01) توانستند سلامت روان مادران را پیش بینی کند. نتیجه گیری: سرسختی روانشناختی و هوش هیجانی بالا و داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، دنیا و آینده در مادران دارای کودک دیرآموز می تواند منجر به سلامت روانی آن ها شود.
اثربخشى زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با رویکرد واقعیت درمانى بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
122-101
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی واقعیت درمانى بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره آوای درون، رهنما، و بیمارستان مهر شهر تهران در سال 1397 بود که 60 زوج داوطلب به پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کونور و دیویدسون (2003) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند و پس از غربالگری 45 زوج انتخاب به صورت تصادفی در گروه آزمایشی هیجان مدار، گروه آزمایشی واقعیت درمانی، و گروه گواه (در هر گروه 15 زوج) جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) و واقعیت درمانی گلاسر (1395) قرار گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی (75/29 =F، 001/0 =P) و تحمل پریشانی (14/12 =F، 004/0 =P) و تأثیر مداخله واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری کنشی (14/12 =F، 004/0 =P) و تحمل پریشانی (14/12 =F، 004/0 =P) و پایداری این تأثیرها در مرحله پیگیری بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت بین دو روش زوج درمانی معنادار نیست (18/0 <P). نتیجه گیری: هر دو مداخله موجب شد تا زوج ها تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود ببخشند.
استدلال تصورپذیری زامبی: یک نتیجه هستی شناختی برای آگاهی پدیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فیزیکالیزم دیدگاهی است که معتقد است هر چیزی فیزیکی است و آگاهی پدیداری را یک پدیده فیزیکی می داند. هدف ما در این مقاله این است که از طریق استدلال تصورپذیری زامبی که توسط Chalmers مطرح شده است نشان دهیم که آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست در نتیجه مدعای فیزیکالیزم کاذب است.روش کار: این پژوهش بر اساس مطالعه منابع اصلی و دست اول پیرامون بحث مذکور شکل گرفته است و تلاش کرده ایم تا از طریق تحلیل مفهومی و استدلا ل های فلسفی و منطقی به نتایجی درباره آگاهی پدیداری دست یابیم.یافته ها: طبق استدلال تصورپذیری زامبی، موجودی که از نظر فیزیکی مانند انسان است اما فاقد آگاهی پدیداری می باشد تصورپذیر است و اگر این موجود تصورپذیر باشد، آنگاه آن امکان پذیر است و امکان پذیری این موجود نشان می دهد که آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست. این استدلال ابتدا با مطرح کردن شکاف معرفت شناختی میان دو قلمرو فیزیکی و پدیداری نشان می دهد که میان ویژگی های فیزیکی و آگاهی پدیداری استلزام معرفت شناختی وجود ندارد، یعنی می توان یکی را بدون دیگری تصور کرد سپس برای شکاف موجّهاتی میان آن دو استدلال می کند، یعنی امکان پذیر است که ویژگی های فیزیکی وجود داشته باشند اما آگاهی پدیداری وجود نداشته باشد و سرانجام از این شکاف موجّهاتی برای شکاف هستی شناختی و رد استلزام هستی شناختی میان ویژگی های فیزیکی و آگاهی پدیداری استدلال می کند و نشان می دهد که ویژگی های فیزیکی آگاهی پدیداری را ضرورت نمی بخشند. نتیجه گیری: آگاهی پدیداری و ویژگی های فیزیکی از نظر هستی شناختی از هم مستقل هستند، آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست در نتیجه مدعای فیزیکالیزم کاذب است.
آیا صبر همان تاب آوری است؟ مفهوم سازی کاربردی صبر برای شرایط بحرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دو اصطلاح «تابآوری» و «صبر» پژوهش های زیادی را به سوی خود جلب کرده اند. اکنون پرسش این است که آیا این دو متغیر دارای یک سازه هستند یا دو سازه مختلف دارند؟ چه شباهت و تفاوت هایی بین این دو وجود دارد؟ این مطالعه از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات بود. اطلاعات از منابع کتاب و مقاله جمع آوری شد. نتایج نشان داد که صبر شامل تاب آوری و فراتر از آن است. به لحاظ سازه های مفهومی صبر شامل بازداری از خشم، بازداری از شهوات، شکیبایی، استقامت، انتظار و گشایش عقل است؛ در حالی که سازه های مفهومی تاب آوری شامل تحمل پذیری، انطباق، بازگشت، سازگاری، افزایش ظرفیت و تغییر و بازسازی است. به همین ترتیب فرایند رشد صبر عبارتند از: بازداری هیجانی؛ شکیبایی؛ استقامت؛ انتظار و کمال. پس می توان نتیجه گیری کرد که روش صبر بهعنوان یک مدل در سبک زندگی اسلامی می تواند هم در پیشگیری و مداخله و هم در رشد و تکامل آدمی، به ویژه در مداخلات مرتبط با بحران به کار رود. این رویکرد می تواند جایگزین مناسبی برای دیدگاه های هیجان مدار و تاب آوری باشد.
بررسی رضایت و کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا مطابق با نظریه زمان بندی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رضایت و کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا و پی بردن به این که در حال حاضر و در جامعه امروز، حرکت نکردن طبق نظریه زمان بندی اجتماعی می تواند کیفیت و رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا را تحت تأثیر قرار دهد، انجام شد. بدین منظور 50 نوجوان ناشنوا عمیق بین 14 تا 20 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسشنامه رضایت از زندگی ( 1985 )، کیفیت زندگی ( 1384 ) و بهزیستی روان شناختی ( 1980 ) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بهزیستی روان شناختی با رضایت از زندگی و کیفیت زندگی رابطه معناداری داشت؛ همچنین همبستگی چندگانه بین متغیرها حدود 0/69 درصد به دست آمد و حدود 0/83 درصد متغیر رضایت از زندگی و کیفیت زندگی از طریق بهزیستی روان شناختی قابل تبیین است؛ بنابراین نتایج نشان می دهد که قدرت پیش بینی کنندگی بهزیستی روان شناختی بر اساس نظریه زمان بندی اجتماعی در نوجوانان ناشنوا بالا است و می تواند رضایت از زندگی و کیفیت زندگی را پیش بینی کند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیجانی زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در پاییز سال 1398 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه، هیچ مداخله ی اعمال نشد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار دات پروب و پرسشنامه بازداری هیجان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه نشان داد که نمرات پس آزمون سوگیری توجه و کنترل هیچان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری داشت. این نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش سوگیری توجه و بازداری هیجان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد کرد.
اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله شناختی - اجتماعی بر خودکنترلی و اضطراب کودکان پیش دبستانی دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله شناختی - اجتماعی بر خودکنترلی و اضطراب دختران پیش دبستانی بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری را دانش آموزان پیش دبستانی منطقه 12 شهرداری شهر تهران تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دختران مقطع پیش دبستانی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آموزش گروهی حل مسئله شناختی - اجتماعی و کنترل قرار گرفتند. همه آزمودنی ها پرسش نامه های اضطراب (اسپنس، 1999) و خودکنترلی (هومفری، 1982) را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی های گروه آموزش گروهی حل مسئله شناختی - اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری در اضطراب و افزایش معناداری را در خودکنترلی نشان دادند (001/0 = P). این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان استفاده از این آموزش را به متخصصان سلامت روان و مشاوران مدرسه توصیه کرد.
رابطه وضعیت اجتماعی-اقتصادی و اعتیاد به اینترنت با تمایل به ورزش دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
284-296
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نتایج مطالعات متعدد حاکی از آن است که وضعیت اجتماعی و اقتصادی والدین و شیوع استفاده از اینترنت و فضای مجازی موجب کاهش گرایش کودکان به تحرک و اجرای فعالیت بدنی شده است؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میزان گرایش به اینترنت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین با تمایل به ورزش دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش: نوع پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. به این منظور، 230 دانش آموز از بین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقاطع چهارم تا ششم ابتدایی شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-98 ، با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (1998)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی قدرت نما (1392) و پرسشنامه تمایل به ورزش ناجی (1389) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که میزان درآمد و سطح تحصیلات والدین به ترتیب توانستند 0/013 و 0/027 از واریانس تمایل به ورزش کودکان را پیش بینی کنند (0/05> p ). همچنین نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین گرایش به ورزش و اعتیاد به فضای مجازی رابطه معنا داری وجود ندارد . نتیجه گیری: طبق یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر میزان تمایل کودکان به اجرای ورزش و فعالیت بدنی تأثیر داشته باشد.
عوامل خطرسازِ اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
165-180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ازآنجایی که کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم احتمالاً اضطراب بیشتری نسبت به سایر همسالان تجربه می کنند، مطالعه عوامل خطرساز اضطراب آنها برای تشخیص دقیق و درمان، حائز اهمیت است. بدین تریت هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل خطرساز اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم بود. منابع داده ها: برای به دست آوردن مقالات منتخب جهت ورود به تحلیل، از راهبرد جستجوی نظام مند استفاده شد. پنج پایگاه اطلاعاتی Scopus ، Sciencedirect ، PubMed ، OVID-PsycINFO و Springer با استفاده از ترکیبی از کلیدواژه های منتخب، جستجو شدند. روش: روش این مطالعه، مروری نظام مند بود. به همین منظور، پنج پایگاه اطلاعاتی در بازه های زمانی 2000 تا 2019 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق بررسی شدند. در نتیجه این جستجو، 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 18 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: اگرچه یافته ها تا حدی متناقض بود، اما بر اساس یافته های بیشتر پژوهش ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب در دختران و در کودکان و نوجوانان دارای سن بالاتر، نسبت به پسران و افراد سنین پایین تر، بیشتر است. به علاوه، کودکان با توانایی های شناختی بالاتر، شدت اختلال اوتیسم کمتر، و مشکلات اجتماعی بیشتر، علائم اضطرابی بیشتری را نشان می دهند. نتیجه گیری: یافته های حاضر مطرح می کنند که جنسیت، سن، کارکرد شناختی، شدت اختلال اوتیسم، و مشکلات اجتماعی باید به عنوان عوامل خطرساز بالقوه برای اضطراب هنگام ارزیابی کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم، در نظر گرفته شوند؛ بنابراین پیشگیری اولیه و درمان اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم که در معرض خطر هستند، ضروری است.
تجربه های روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ با تأکید بر دغدغه ها و نیازها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که در مراحل نهایی بیماری و واپسین روزهای زندگی خود هستند، دغدغه ها و نگرانی های مهم و غیرقابل انکاری دارند که می توانند اطلاعات ارزشمندی را برای مراقبان فراهم کنند تا بتوانند جهت برنامه ریزی و ارتقا مراقبت از آن ها بر پایه نیازهای شان اقدام کنند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تجربه های روان شناختی به خصوص دغدغه ها، نیازها و نگرانی های این بیماران در مسیر بیماری بود. در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از بین بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء، 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. نتایج این مطالعه در 5 خوشه اصلی "دغدغه های مرتبط با خانواده و دوستان"، "دغدغه های اجتماعی- اقتصادی"، "دغدغه های مرتبط با خود"، "دغدغه های مرتبط با کادر و فرایند درمان در بیمارستان" و "دغدغه های مذهبی-معنوی" و 34 خوشه فرعی دسته بندی شد. بیماری سرطان و مرگ قریب الوقوع، دغدغه ها، نگرانی ها و نیازهایی را در ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او به وجود می آورد که در صورت غفلت از آن ها، بهزیستی فرد و کیفیت زندگی او مختل می شود. شناسایی و تأیید احساسات و نگرانی های بیماران و پرداختن به نیازهای شان، آرامش و اطمینان بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد تا در مواجهه با این تجربه دشوار، موفقیت بیشتری کسب کرده و به پذیرش برسند.
Personality characteristics, sense of coherence, and late-life anxiety: A structural equation modeling(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
67 - 81
حوزههای تخصصی:
Research findings have shown that personality characteristics play an important role in studying factors affecting anxiety among older adults. Despite the importance of this relationship, its underlying mechanism is still unclear. Therefore, the aim of this study was to investigate the mediating role of sense of coherence in the relationship between neuroticism and self-esteem as personality characteristics and anxiety among older adults. A cross-sectional and correlational design was used for this study. The sample included 230 community-dwelling older adults (aged 60-97) from November to December 2019 in Tehran. Data were collected through the sociodemographic variables, the Geriatric Anxiety Inventory-20 (Pachana, 2007), the Sense of Coherence-13 scale (Antonovsky, 1993), the Big Five Inventory (Rammstedt & John, 2007) and the Rosenberg Self-Esteem Scale (Rosenberg, 1965). Based on a multi-stage sampling approach, data were collected and analyzed with the structural equation modeling. The older adults with high scores in neuroticism and low self-esteem showed a low level of sense of coherence. Low level of sense of coherence was associated with fewer symptoms of anxiety in older adults. Besides, sense of coherence partially mediated the relationship between personality characteristics (neuroticism and self-esteem) and anxiety in the elderly.
Regarding the mediating effect of sense of coherence in the relationship between personality characteristics (neuroticism and self-esteem) and anxiety, improving the level of sense of coherence may be an acceptable intervention to alleviate anxiety among older adults that suffer from neuroticism and low self-esteem.
بررسی عوامل موثر بر عدم حضور دانشجویان در کلاس های نظری از دید دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1397(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش به عنوان اولین گام در فعالیت های بشری محسوب می شود. حضور دانشجویان در کلاس های نظری نقش موثری در یادگیری و آینده شغلی آن ها دارد. بنابراین، در این مطالعه به بررسی علل عدم حضور دانشجویان در کلاس های آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز از منظر دانشجویان پرداختیم. روش ها: این مطالعه توصیفی-مقطعی، در بین 277 دانشجوی مقطع دکتری حرفه ای (دندان پزشکی، پزشکی، داروسازی) در مقطع علوم پایه در سال 1397 دانشگاه علوم پزشکی تبریز با استفاده از پرسش نامه 26 سوالی ( 5 گزینه ای با نمره گذاری از 1 تا5 در چهار حیطه)انجام گرفت. در پایان داده ها آنالیز توصیفی شد. یافته ها: طبق میانگین نمرات حاصل از منظر دانشجویان دندان پزشکی، پزشکی، داروسازی، دو حیطه ی تاثیر گذار در غیبت توان علمی و روش استاد (0.3±3.5، 0.66±2.93، 0.45±3.17) و شرایط فردی دانشجو برای حضوردر کلاس، از قبیل اشتغال، علاقه به رشته و غیره، (0.47±3.1، 0.55±2.83، 0.59±2.83) بود. مهم ترین عامل غیبت دانشجویان از کلاس از حیطه شرایط فردی دانشجو برای حضوردر کلاس، کم خوابی شب قبل کلاس (4.14) می باشد وکم اثر ترین عامل ازحیطه شرایط زمانی و مکانی برگزاری کلاس، مختلط بودن کلاس(1.50) بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت علاقه به موضوع کلاس، کیفیت ارائه درس، رابطه موثر استاد و دانشجو بر حضور در کلاس باید در فرآیند جذب اساتید جدید و نیز غربالگری اساتید حاضر راهکارهایی اندیشید. هم چنین با توجه به اهمیت برنامه ریزی آموزشی و زمان تشکیل کلاس، برنامه آموزشی روزانه نیز مورد بازبینی قرار گیرد.
اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت بر تنظیم شناختی هیجان دختران دانش آموزان قلدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
107 - 122
حوزههای تخصصی:
پپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر تنظیم شناختی هیجان دختران دانش آموز قلدر دوره اول متوسطه شهر خرم آباد انجام شد. روش این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه قلدری ایلی نویز و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان را تکمیل نمودند، سپس نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه ی 90 دقیقه ایی تحت آموزش درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در نهایت از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان قلدر تأثیر معناداری دارد. در نتیجه می توان گفت که درمان متمرکز بر شفقت عامل مهم و تاثیرگذاری بر تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان می باشد.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر دو سوگرایی نگرش به جنس مخالف در دانشجویان دختر با نشانگان ضربه عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
141 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر دو سوگرایی نگرش به جنس مخالف در دانشجویان دختر با نشانگان ضربه عشق انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر با نشانگان ضربه عشق مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد در شش ماهه اول سال 1397بودند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15نفر و کنترل 15نفر گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره گروهی بر اساس رویکرد واقعیت درمانی گروهی را در 8 جلسه 120دقیقه ای در هر هفته دو جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دو سوگرایی نگرش به جنس مخالف گلیک و فیسکه، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه در متن مانکوا استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در مؤلفه های دو سوگرایی به جنس مخالف (نگرش خصمانه و خیرخواهانه) تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش می توان گفت که واقعیت درمانی گروهی بر کاهش نگرش خصمانه و خیرخواهانه نسبت به جنس مخالف در دانشجویان دختر با نشانگان ضربه عشق مؤثر بود.