مقالات
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : در دوره ایلخانان، نخستین نسخ مصور شاهنامه تولید شد و اشعار فردوسی، زمینه ای مناسب برای تصویرسازی قرار گرفت. موضوع نگاره «اردشیر و گلنار» در شاهنامه بایسنقری و تهماسبی، الهام گرفته از اشعار فردوسی است که در هر دو نسخه یکسان است؛ اما نگاره ها تفاوت هایی دارند که به دلیل داشتن تغییرات در بیان بصری حائز اهمیت هستند. هدف پژوهش : پژوهش حاضر باهدف تحلیل و مقایسه دگرگونی های تصویرسازی نگاره ها می خواهد ژرف-ساخت داستان را آشکار کند. سؤال پژوهش : نگارگران با تکیه بر مفهوم دگرگونی، چگونه داستان اردشیر و گلنار را به تصویر کشیده اند؟ روش پژوهش : این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی – تحلیلی است. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش کتابخانه ای و ابزار فیش برداری و مشاهده صورت می گیرد. شیوه تحلیل در این پژوهش، کیفی است و از رویکرد ساختارگرایی با تکیه بر نظریه ساختارگرایی استفاده می شود. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو نگاره در تطبیق با شاهنامه فردوسی دچار دگرگونی ساختاری هستند. در این امر، دلایلی همچون متأثر شدن از هنجارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و مذهبی همچون شرایط ایدئولوژیک حاکم بر زمانه و زمینه و اعتقادات شخصی پادشاهان به عنوان سفارش دهندگان و مکاتب حاکم بر نگارگری (مکتب هرات در شاهنامه بایسنقری و مکتب تبریز در شاهنامه تهماسبی) مؤثر بوده اند. همچنین سبک شخصی دو نگارگر در بروز ویژگی های صوری و محتوایی، سبب ایجاد دریافت متفاوت از اصل داستان فردوسی شده است. این امر حاکی از نوعی دگرگونی ساختاری در عوامل بیرونی و درونی از قبیل حذف صحنه اوج داستان و تقلیل زیبایی گلنار و اردشیر به وسیله جانشین سازی چهره های مغولی دوران تیموری در نسخه بایسنقری است. اضافه شدن شخصیت شاه تهماسب و آیه قرآن بر کاخ نگاره سبب دگرگونی ساختاری بیرونی در نسخه تهماسبی شده است.
واکاوی شاخص های مؤثر بر ارتقای شادی در فضای کار اشتراکی
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای کار اشتراکی در دهه های اخیر به عنوان یکی از پدیده های مهم در جهان کار و کسب وکارها برجسته شده اند. این فضاها، مکانی هستند که افراد با تنوعی از زمینه ها و شغل ها، از کارآفرینان گرفته تا کارمندان شرکت های نوپا و تیم های کوچک، برای انجام فعالیت های خود و به اشتراک گذاشتن منابع از فضاهای مشترک استفاده می کنند. در این محیط ها، مفهوم شادی به عنوان عاملی که می تواند تأثیر بسزایی بر بهبود کیفیت کار و رضایت شغلی داشته باشد، حائز اهمیت است. در مقابل عدم وجود فضای کار شاد می تواند به مشکلات متعددی در محیط کاری منجر شود: این شرایط ممکن است باعث کاهش انگیزه و انرژی کارکنان شود که به تبع آن، کارکنان احساس خستگی جسمی و روانی (سندرم فرسودگی شغلی) می کنند و به سرعت از انگیزه و حوصله کاری خود از دست می دهند...
هدف پژوهش: اهداف پژوهش حاضر عبارت اند از:
- شناسایی نقش شادی در فضای کار اشتراکی
- واکاوی مؤلفه های شادی در فضای کار اشتراکی (اتوپیک، کوون و هلند پارک)
سؤال پژوهش : در راستای دستیابی به اهداف، سؤالات زیر مطرح می گردد:
نقش مؤلفه های شادی در فضای کار اشتراکی چیست؟
چه راهکارهایی جهت طراحی فضای کار اشتراکی شاد وجود دارد؟
روش پژوهش: جمع آوری داده ها به وسیله تحلیل مطالعات نمونه های موفق از فضاهای کار اشتراکی و تطبیق آن ها با شاخصه های معماری شاد انجام شده است.
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است مؤلفه های شادی در فضای کار اشتراکی شامل: نور، راحتی، کنترل، تعلق، زیبایی شناسی، فعالیت و طبیعت است که به عنوان یک عامل افزایش اثربخشی و رضایت کارکنان شناخته می شوند. مؤلفه های شادی در معماری فضای کار اشتراکی نقش مهمی ایفا می کنند و به طراحان این فضاها امکان می دهند تا محیطی را ایجاد کنند که بر افزایش کیفیت زندگی کاری و افزایش بهره وری تأثیرگذار باشد... به طورکلی، توجه به مؤلفه های شادی در طراحی فضاهای کار اشتراکی، باعث بهبود اتمسفر کلان فضا و افزایش سطح راحتی و شادی برای کارکنان می شود. نتایج بررسی نمونه های موردی حاکی از آن است که: در هلند پارک نسبت به کوون و اتوپیک توجه بیشتری به مؤلفه های شادی شده است. هلند پارک با استفاده از مفهوم معماری باز و شفاف، فضاهای باز و سبز و استفاده از مصالح اکولوژیک، تلاش کرده است تا یک محیط کاری دوستانه و شاد را ایجاد کند.
تحلیل آثار هنرمندان نسل پنجم گرافیک ژاپن بر اساس زیبایی شناسی فمینیستی کرولین کورسمایر
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله
زیبایی شناسی فمینیسم، همانند سایر شاخه های این مکتب، مفروضات بنیادین و سنتی غرب را به دلیل تکیه بر پیش فرض ها و نظریات متعصبانه و جنسیت زده، مورد انتقاد قرار داده و این مفروضات را عامل اساسی در شکل گیری و عملکرد زیبایی شناسی می داند. این رویکرد معتقد است که در حوزه هنر و زیبایی شناسی، تبعیض جنسیتی مانع رشد نبوغ، استعداد و خلاقیت زنان در تولید آثار هنری شده است. زیبایی شناسی فمینیستی با بهره گیری از مطالعات میان رشته ای به تحلیل دستاوردهای حوزه های فلسفه، جامعه شناسی و تاریخ هنر می پردازد.
هدف پژوه ش:
هدف این مقاله، ارزیابی زیبایی شناسی فمینیستی بر اساس نظریات کارولین کورسمایر در پوسترهای منتخب از هنرمندان معاصر ژاپن است.
سؤال پژوه ش
تفسیر تصاویر استفاده شده در پوسترهای گرافیکی معاصر ژاپن از دیدگاه فمینیسم چیست؟
روش پژوهش
در این پژوهش، از رویکرد و چارچوب نظری کارولین کورسمایر، منتقد فمینیست و استاد دانشگاه در ایالات متحده، برای تحلیل آثار استفاده شده است. شش مؤلفه مهم در نظریه ی او، با توجه به ویژگی های تصویری هنر پوستر ژاپنی، تبیین و تحلیل شده اند. تمرکز پژوهش بر تحلیل نحوه عملکرد هنرمندان مرد ژاپنی در استفاده از تصاویر به کاررفته در آثار پوستر ایشان با رویکرد فمینیستی است.
نتیجه گیری نتایج پژوهش نشان می دهد که محیط اجتماعی، تحولات سیاسی، تاریخی، فرهنگی و رسانه ای تأثیر بصری قابل توجهی بر آثار هنرمندان معاصر ژاپنی گذاشته است. بر اساس یافته ها، سه نفر از هشت هنرمند نسل پنجم گرافیک ژاپن درصد بالایی از ایده های زیبایی شناختی فمینیستی کارولین کورسمایر را در آثار خود منعکس کرده اند.
واکاوی کانون های تأثیرگذار بر روند تشکیل خطوط اولیه اسلامی
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله
اسلام در سرزمینی ظهور کرد که مردمانش در ابتدا آشنایی اندکی با نگارش داشتند اما خوشبختی مسلمین ازآن رو بوده است که با تمدن هایی مجاور بودند که قابلیت انتظام بخشیدن به خواسته ها و تمایلات ذهنی خود را در بطن نوشتار کسب کرده بودند؛ در نخستین زمان های شکل گیری الفبا، فنیقی های تاجر می درخشند که آوازه شان در تمام تاریخ و برای تمام جوامع مبرهن است اما پیرو آن ها اقوام دیگری نیز بودند که به غنای حروف ابداعی اولیه مدد رساندند و آن تمدن های کهن تر واقع در سرزمین ایران بودند که بزرگ ترین نقش را در سیر تکامل خطوط اولیه داشتند. ورای این تمدن ها نقش قبایل مهاجم آرامی و عبرانی در منطقه نیز بارز است که با حضور شورشگرانه مداوم خود در شمال خاوری و باختری حجاز به انتقال دستاوردهای این تمدن ها پرداختند. این اقوام در پهنه وسیع منطقه شام به طور گسترده موجب توسعه خط و زبان ابتدایی ابداع شده توسط فنیقی ها و ایرانی ها و مصری ها گردیدند و با رفت وآمد بین تمدن های پیشرفته شرق و غرب، خط الفبایی خلق شده را غنا بخشیدند.
هدف پژوهش
بدین ترتیب، هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه هرکدام از این اقوام و تمدن های تأثیرگذار در شکل گیری و تکامل خطوط الفبایی ابتدایی و سهم اختصاصی شان در پیدایش خطوط اولیه اسلامی و تکوین آن در قالب خطوط کوفی بوده و همچنین ضرورت تعیین کنندگی عملکرد سیاسی و اجتماعی این کانون ها در منطقه خاورمیانه بر بهبود و ترقی خطوط اولیه و نوع تلاقی شان با یکدیگر درگذر زمان
سؤال پژوهش: این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش است که سیر تحول خطوط اولیه اسلامی توسط این تمدن ها و اقوام، چگونه بوده است؟
روش پژوهش
در این راستا با رویکردی توصیفی و تحلیلی ابتدا به وسیله اسناد تاریخی موجود به معرفی این تمدن ها و بیان موقعیت فرهنگی شان پرداخته و سپس با تحلیل چگونگی اثرگذاری شان بر یکدیگر، سیر تکامل خطوط اولیه اسلامی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
نتیجه گیری
برآیند این پژوهش نشان می دهد که حضور پرتحرک اقوام شورشگر آرامی و عبرانی در شرایط استراتژیکی منطقه خاور نزدیک موجب تلاقی فرهنگی و تبادل خطوط و نوشتارهای ابداعی در گوشه و کنار مناطق خاورمیانه به ویژه قسمت های غربی آن گردید و بهره هایی که از این تبادلات فرهنگی برای جهانیان حاصل شد بسیار ارزشمندتر از آسیب هایی بوده که درنتیجه شورش ها و غارت های اقوام آرامی و عبرانی در منطقه موردنظر طی سالیان و قرون متمادی به بار آمد.
واکاوی اقتباس هنری در سینما مبتنی بر بازآفرینی نقاشی ها
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در عرصه ی هنرهای بصری، نقاشی و سینما به عنوان دو رسانه ی مستقل و هر یک با زبان و امکانات بیانی خاص خود، به خلق روایت ها و انتقال احساسات می پردازند. نقاشی از طریق ترکیب بندی ثابت، رنگ، فرم و نور، و سینما با بهره گیری از حرکت، زمان و تداوم تصویر، مفاهیم را به مخاطب منتقل می کنند. بااین حال، هنگامی که این دو رسانه در فرآیندی اقتباسی به یکدیگر پیوند می خورند، امکانات تازه ای برای بازتولید معنا و تجربه ی هنری پدید می آید. اقتباس نقاشی در سینما به طور عمده در دو شیوه ی «اکفراسیس» (Ekphrasis) و «بازآفرینی» (Recreation) ظهور می یابد. در اکفراسیس، اثر نقاشی بدون تغییر عمده ای در قاب دوربین به تصویر کشیده می شود و به عنوان عنصری مکمل در روایت به کار می رود. در مقابل، بازآفرینی، فرآیندی خلاقانه تر است که در آن نقاشی با استفاده از صحنه آرایی، طراحی لباس، نورپردازی و بازیگری بازسازی می شود و در بافت داستانی فیلم ادغام می گردد. این بازسازی نه تنها به نمایش اثر هنری می پردازد، بلکه آن را در سیاقی تازه تفسیر کرده و لایه های معنایی جدیدی بر آن می افزاید. تحلیل بازآفرینی نقاشی در سینما از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چراکه این فرآیند نشان دهنده ی تعامل فعال میان دو مدیای بصری است و می تواند تجربه ی مخاطب را از هردو اثر غنی تر کند. بازآفرینی، محدود به بازنمایی صرف تصویر نیست، بلکه اغلب حامل بار معنایی گسترده تر، نقد اجتماعی، بیان حالات روانی، یا تفسیر جدید از مضمون نقاشی اصلی است. با توجه به این زمینه، پژوهش حاضر می کوشد با تمرکز بر بازآفرینی نقاشی ها در آثار سینمایی، به پرسش هایی همچون نحوه ی بهره گیری از عناصر بصری نقاشی در خلق معنا، تفاوت میان بازآفرینی وفادارانه و الهامی، و تأثیر این بازآفرینی ها بر تجربه ی زیبایی شناختی مخاطب پاسخ دهد. این پژوهش درصدد است تا جایگاه بازآفرینی نقاشی به عنوان شیوه ای خلاقانه و تأثیرگذار در سینما و ابعاد تازه ای از پیوند میان هنرهای تصویری را آشکار سازد.
هدف پژوهش: هدف «تحلیل کاربرد بازنمایی و اقتباس نقاشی ها در سینما» است.
سؤال پژوهش: «کاربرد بازآفرینی برخی از نقاشی ها در آثار سینمایی چیست؟»
روش تحقیق: این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و مشاهده ی تصاویر است. همچنین روش تجزیه وتحلیل این پژوهش کیفی انتخاب شده است و به سه نمونه موردی، به تفصیل پرداخته خواهد شد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که بازآفرینی نه تنها ارزش اثر اصلی را کاهش نمی دهد، بلکه جایگاه جدید و معتبرتری به هر دو اثر اقتباسی می بخشد. این رویکرد با تأکید بر خلاقیت، به احیای آثار هنری قدیمی کمک کرده و به آن ها حیات تازه ای می دهد. همچنین، بازآفرینی فرصت خلق آثار اصیل و الهام بخش را برای هنرمندان فراهم می کند که خود می توانند منبع اقتباس های جدید شوند. درنتیجه، این پژوهش نشان می دهد که بازآفرینی می تواند به ارتقای هر دو هنر و گسترش مخاطبان آن ها کمک کند.
خوانش بیش متنی طراحی فرش قاجار (نمونه موردی فرش کرمان با مضمون رقص الهه و ساتیر)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:
عوامل مختلفی مانند ورود گسترده دوربین عکاسی، تأسیس چاپخانه ها و چاپ کتاب های تصویری، ورود آثار و حضور هنرمندان غربی، بازار بزرگ غرب با سلیقه متفاوت و سفارش های جدید، باعث رواج تصویرگرایی در طراحی فرش ایران شد. یکی از نمونه های نادر تأثیر تصویرگری غربی بر طراحی فرش ایرانی، فرش بافته شده با مضمون «رقص الهه» در دوره قاجار است که طراحی آن از یک نقاشی و گوبلنی متعلق به ناصرالدین شاه (نگهداری شده در تالار کاخ گلستان) الهام گرفته شده است.
هدف پژوهش:
در این پژوهش هدف بررسی شیوه تأثیرپذیری طراحان فرش ایرانی از هنر غرب در نمونه مورد نظر و شناسایی ساختار طراحی فرش های تصویری دوره قاجار می باشد.
سؤالات پژوهش:
پژوهش حاضر با هدف پاسخ گویی به سوالات زیر انجام شده است:
شیوه تأثیرپذیری طراحی فرش در اثر موردنظر پژوهش بیشتر به کدام گونه از بیش متنیت تمایل دارد؟
در این فرآیند، چه تغییراتی در طراحی اثر موردنظر ایجاد شده است؟
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه ای و مشاهده آثار موزه ای صورت گرفته است. پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از لحاظ چیستی، کیفی محسوب می شود. جامعه هدف، فرش رقص الهه است. برای پاسخ به سؤالات پژوهش، از رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت بهره گرفته شده است.
نتیجه گیری:
نتایج نشان می دهد که تأثیر طراحی فرش ساتیر و رقص الهه (بیش متن) از طراحی گوبلن ناصرالدین شاه (پیش متن) بر اساس گونه شناسی بیش متنیت ژنت، در دسته جایگشت (ترانسپوزیشن) و تراگونگی با کارکرد جدی قرار می گیرد. تراگونگی های ایجادشده در بیش متن شامل تغییرات در شکل، ترکیب بندی و رنگ است. هنرمند طراح فرش در خلق یک بیش متن جدید و مستقل، نگاه تقلیدی صرف نداشته و آگاهانه از اثر الهام گرفته است.