فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۸۹ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۴
219 - 240
حوزههای تخصصی:
اگرچه اکثر صاحب نظران معتقدند که میان انوری و تصوف کوچکترین رابطه ای نیست، اما تأثیر عام تصوف در عصر انوری از سویی و بررسی دقیق اشعار وی از دیگرسو نشان می دهد که وی نه تنها درغزلیات خود بلکه در برخی رباعیاتش چهره ای عارفانه از خود به نمایش گذاشته است، در قطعات نیز که درون مایه غالب آن ها مدح و هجو و هزل است، این بهره گیری از نمادها و نشانه های عرفان و تصوف مشهود است. با این که روایی مضامین صوفیانه یا عارفانه دراشعار انوری لزوماً گواه بر گرایش عارفانه و تصدیق مبانی تصوف و عرفان نیست و شعرهای قلندری و صوفیانه اش محصول تحولی در زندگی او نبوده اما به یقین نمی توان تسلط وی برعلوم دینی وتأثیرپذیری اش از اندیشه ها و مبانی عرفانی را انکارکرد. با تأمل و تعمق در مضامین قطعات انوری این نتیجه حاصل شد که کاربرد اصطلاحات و رموز صوفیانه و اندیشه ها و مضامین عرفانی در این بخش از سروده های وی کاملاً مشهود است و این امر ما را بر آن داشت تا در پژوهش حاضر قطعات او را از این منظر بنگریم و میزان تأثیرپذیری او را از مسأله فراگیر عرفان و تصوف با دقت بیشتری نشان دهیم. کلیدواژه ها: عرفان و تصوف، انوری، قطعات.
نقش تعدیلگر سهامداری نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اهداف؛ کشورهای در حال توسعه به وسیله زمینه های استراتژیک توسعه مبتنی بر نوآوری هدایت می شوند و فعالیت های نوآورانه شرکت ها نیروی محرکه مهم توسعه پایدار در اقتصاد هستند. اندوخته مالی یک منبع انعطاف پذیر است که فراتر از نیازهای روزانه فعالیت های تجاری، تجمع منبع را فراهم می کند. چگونگی تأثیر منابع ارائه شده توسط اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در فعالیت های نوآوری شرکت و تأثیر سهام داران نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری شرکت ها از اهداف اصلی پژوهش حاضر می باشد. روش؛ این پژوهش کمی، توصیفی، نیمه تجربی و کتابخانه ای است. روش پژوهش از نظر محتوا و ماهیت از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل آماری بر روی اطلاعات نمونه ای از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396 تا 1401 با 481 مشاهده انجام شد. از رگرسیون چند متغیره با اثرات ثابت سال و صنعت، و نرم افزار استاتا ورژن 17 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج؛ نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد و سهامداری مؤسسات مقاوم به فشار تأثیر تعدیل کننده مثبتی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری دارد و سهامداری مؤسسات حساس به فشار تأثیر تعدیل کننده بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری ندارد. نوآوری؛ این مطالعه ضمن بسط ادبیات نظری موجود، عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری در نوآوری سازمانی را اصلاح و ویژگی های ناهمگن سرمایه گذاران نهادی را طبقه بندی و بررسی می کند.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رشدگردشگری از طریق نقش میانجی نوآوری باز (مورد مطالعه: شهرداری شهرستان خمام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
273 - 295
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری ازطریق نقش میانجی نوآوری باز در شهرداری شهرستان خمام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. همچنین از لحاظ روش آزمون فرضیات از نوع هم بستگی است؛ ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بوده که ازطریق طیف لیکرت نمره دهی شده است و پایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ سنجش شده است. برای سنجش متغیر رشد گردشگری از چهار سؤال، متغیر نوآوری باز از پنج سؤال، متغیر سرمایه اجتماعی با سه مؤلفه (سرمایه انسانی ساختاری رابطه ای) از هفده سؤال استفاده شده است. روش پژوهش حاضر، تحلیل توصیفی و استنباطی است که با استفاده از معادلات ساختاری و ازطریق نرم افزار اس .پی .اس. اس و پی. ال. اس، سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری ازطریق نقش میانجی نوآوری باز در شهرداری شهرستان خمام تأثیر دارد و متغیر نوآوری باز در رابطه سرمایه اجتماعی با رشد گردشگری نقش میانجی جزئی دارد. همچنین مشخص شد که مقدار t غیرمستقیم حاصل از آزمون سوبل 3/655 است که این مقدار از 1/96 بیشتر بوده و نشان دهنده تأثیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی در رشد گردشگری با میانجی گری نوآوری باز است. ازآنجاکه میزان ضریب مسیر غیرمستقیم بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و رشد گردشگری ازطریق متغیر میانجی نوآوری باز برابر با 0/327 است، تأکید می کند که نوآوری باز نقش میانجی جزئی دارد.
موانع فردی و اجتماعی نیکوکاری از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه حل مسائل اجتماعی و عمومی یکی از موضوعات اولویت دار در حوزه ی پژوهش های کاربردی است. نیکوکاری از جمله مفاهیم ارزشمندی محسوب می شود که در آموزه های دینی، به ویژه در قرآن کریم، مورد توجه و سفارش قرار گرفته است. به صراحت قرآن کریم، مؤمنان واقعی کسانی هستند که همواره می کوشند خود را به صفات احسان و نیکوکاری آراسته سازند. نیکوکاری که انجام یک فعل خیر است، مصادیق بسیار گسترده ای دارد و در منابع اسلامی از آن با عنوان «احسان» یادشده است. نمونه هایی از این مصادیق شامل کمک های مالی و مادی و همچنین ساخت بناهای عمومی و عام المنفعه است؛ ازاین رو مفهوم نیکوکاری کارکردهای فراوانی در زمینه های فردی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی دارد. بااین حال، همواره مسائلی وجود دارند که مانع انجام کار خیر می شوند. این عوامل بازدارنده گاه جنبه فردی و گاه جنبه ی اجتماعی دارند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در آموزه های دینی به ویژه قرآن کریم، عواملی مانند بخل، تکبر و فرومایگی به عنوان موانع فردی نیکوکاری معرفی شده اند و عواملی مانند تعریف نادرست نیکوکاری، عدم وجود فرهنگ اعتماد در بین افراد و نهاده ای جامعه، اختلافات و تفرقه های اجتماعی و دینی به عنوان موانع اجتماعی معرفی شده اند. در مقاله ی حاضر این مسئله به عنوان یک پرسش اساسی، با استناد به قرآن کریم مورد کاوش قرارگرفته است. پژوهش پیش رو با بررسی منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و هدف آن، بررسی موانع اجتماعی و فردی نیکوکاری از دیدگاه قرآن است
بستر معیوب اجتماعی و عادت واره بوم شناختی کشاورزی در حاشیه
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
112 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کشاورزی، به عنوان یکی از بنیادی ترین فعالیت های انسانی، همواره پیوندی عمیق و ناگسستنی با طبیعت و محیط زیست داشته است. این فعالیت که برای تأمین مواد غذایی و معیشت جوامع انسانی ضروری است، ناگزیر ممکن است بر منابع طبیعی مانند آب، خاک و تنوع زیستی تأثیرات گسترده ای بگذارد. در این میان، کشاورزان به عنوان اصلی ترین بهره برداران و استفاده کنندگان از این منابع، نقشی کلیدی در حفظ یا تخریب محیط زیست و به طور کلی، سرنوشت محیط زیست بازی می کنند. چگونگی رفتار آنها با طبیعت، برآمده از آموزه هایی است که طی فرآیند جامعه پذیری و در تعامل با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی محیط زندگی شان، یاد گرفته اند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه بستر اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری عادت واره های کشاورزی مؤثرند.روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش، 33 نفر از کشاورزان شهرستان «ازنا» هستند که داده های پژوهش از آنها جمع آوری شده است. نمونه گیری از نوع هدف مند بود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تکنیک این پژوهش از نوع مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. جهت اعتمادپذیری داده های پژوهش از تکنیک ممیزی استفاده شد.یافته ها: تحلیل داده ها منجر به خلق 10 مقوله اصلی و یک مقوله هسته گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد مکانیسم دست نامرئی بازار و سلاخی زمین بین وراث در نقش شرایط علی؛ و ساختار نامتوازن نظام توزیع و بازار محصولات کشاورزی در نقش شرایط زمینه ای موجب به حاشیه رانده شدن عادت واره ی بوم شناختی کشاورزان شده اند. در این میان حاکم شدن روحیه سوداگری در کشاورزی و وجود اختلافات ملکی بین وراث و برخی کشاورزان سبب کاهش همکاری بین جامعه روستایی در امور مشترک و مشاع و بعضا فروپاشی شبکه های سنتی همکاری و همیاری در جامعه کشاورزی گردیده است که به جای خود عادت واره ی بوم شناختی کشاورزی را بیشتر به حاشیه رانده است.نتیجه گیری: به طور خلاصه، نتایج تحقیق نشان می دهد دست نامرئی بازار و تقسیم زمین به بهانه حفظ میراث پدری به تدریج ساختارهای سنتی کشاورزی را تضعیف کرده و بُعد اقتصادی را بر سایر ابعاد اکولوژیک، اجتماعی و اخلاقی کشاورزی حاکم نموده است. این مطالعه نشان می دهد، عوامل ساختاری فوق در تعامل با تضعیف همبستگی اجتماعی، عادت واره های بوم شناختی را به حاشیه رانده و کشاورزان را به سمت کنش های مخرب زیست محیطی سوق داده است که پیامدهای ناگوار زیست محیطی و اجتماعی نظیر کاهش تنوع زیستی، گسترش کشت تک محصولی، گسترش انواع بیماری ها، تهدید سلامتی انسانها و مهاجرت از روستا را به دنبال داشته است. این یافته ها، ضرورت بازطراحی نهادهای حمایتی و تقویت سرمایه اجتماعی در جوامع روستایی را برای احیای کشاورزی پایدار آشکار می سازد.
مطالعه دیالکتیک تجربه زیسته بیگانگی و ادراک پدیداری از نهاد علم؛ مورد کاوش، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تجربه زیسته بیگانگی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و زوایای گوناگون آن در پیوند با ادراک پدیداری آن ها از دانشگاه هدف مطالعه را تشکیل می دهد. 19 دانشجو، به وجهی هدفمند و بر پایه معیارهای شمول به عنوان آگاهی دهندگان پژوهش انتخاب شدند. داده یابی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و کاوش در تجربیات با روش کلایزی صورت گرفت. 3 مضمون «استنکاف و انصراف از انتخاب پیشین، دروازه کردارها و گفتارهای بازاندیشانه پسین»، «تحقیر در نظاره فرصت های بر باد و هزینه های بر آب» و «رجحان یافتگی اضطرار مفارقت بر انتخاب متابعت» بازنمایی کننده تجربه زیسته بیگانگی آگاهی دهندگان هستند. پدیدار بیگانگی در پیوندِ همزمان با مناسبات درون دانشگاهی و زمینه های زیست شده برون دانشگاهی در دانشجویان متحقق می شود. در همین راستا، «برهم کنشی زندگی کنکوری و موفقیت تحصیلی کالایی شده»، «حک شدگی برساخته های بازار در مناسبات انتخاب رشته» و «فهم ذات انگار از نخبگی» زمینه های برون دانشگاهی مقدم بر تجربه زیسته بیگانگی دانشجویان را تشکیل می دهند. 4 مضمون «شریف؛ آمیزنده محاسبه پذیری و عقلانیت بازار»، «شریف؛ سکوی پرتاب به خارج از کشور»، «شریف؛ کارگزار جامعه پذیری ابزاربنیاد و درجه اندیش» و «شریف؛ هادم کثرت های هویتی» در حکم وجوه سازنده ادراک پدیداری دانشجویان از نهاد علم هستند. برساخت صورتبندی های انتقادی از انشقاق و چندپارگی های موجود درون وزارتخانه ای و میان وزارتخانه ای در خصوص شاخه های مختلف علوم، همنشین سازی علوم انسانی ازیک سو و علوم پزشکی و فنی مهندسی از سوی دیگر ذیل ملاحظات میان رشتگی و سرانجام، بازاندیشی های معطوف به انگاره وحدت علوم محوری ترین نتایج مطالعه را تشکیل می دهند. استخدام مفاد مذکور در مقام سیاست گذاری و برنامه ریزی نظام آموزش عمومی و عالی کشور به مراتب زمینه ساز فروکاهش و تعدیل تجربه زیسته بیگانگی در نهاد دانشگاه خواهد بود.
Identifying the Digital Literacy Needs of Adolescents with Intellectual Disabilities: A Focus Group Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the digital literacy needs, challenges, and support preferences of adolescents with intellectual disabilities to inform inclusive educational practices and policy interventions. A qualitative research design was employed using semi-structured focus group interviews with 20 adolescents aged 13–18 years diagnosed with mild to moderate intellectual disabilities in Taiwan. Participants were recruited through purposive sampling from both inclusive mainstream schools and special education centers. Data collection was conducted through four focus groups, each comprising five participants. The interviews were audio-recorded, transcribed verbatim, and analyzed thematically using NVivo 14 software. Thematic saturation guided the completion of data collection. Trustworthiness was enhanced through triangulated coding, member checking, and maintaining an audit trail. Analysis revealed four overarching themes: (1) access to digital tools and infrastructure, (2) digital skills and usage patterns, (3) social and emotional factors, and (4) support systems and educational strategies. Participants reported limited and unequal access to digital devices, inadequate school resources, and lack of individualized digital instruction. While many adolescents demonstrated basic digital engagement (e.g., opening apps, watching videos), they struggled with more complex tasks such as evaluating online content or engaging in digital communication. Emotional barriers included fear of making mistakes and social comparison with peers. Support from family members and peers emerged as critical, while participants emphasized a need for gamified, visual, and hands-on digital training tailored to their learning styles. Adolescents with intellectual disabilities experience significant barriers to digital inclusion, stemming from infrastructural, cognitive, emotional, and instructional gaps. Addressing these challenges requires context-sensitive, learner-centered interventions and greater collaboration among educators, families, and policymakers to ensure equitable access to digital literacy education.
Iran as a Middle Power Balancer: (Time for a Paradigm Shift in Iranian Foreign Policy)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۱ , Winter ۲۰۲۵
193 - 226
حوزههای تخصصی:
The international order is undergoing profound transformations, ushering in a transitional period marked by instability and redefined power structure. This global transition has created a power vacuum in the Middle East, where regional actors, including Iran, Turkey and Israel, are pursuing unilateral strategies to establish dominance. However, these efforts have intensified rivalries and instability, while events such as the October 7 Hamas attack on Israel, Hezbollah’s involvement in the conflict, escalating tensions in Syria, and the eventual fall of Bashar al-Assad have further exacerbated regional instability. This study explores a pivotal question: What strategy can safeguard Iran’s national interests amidst the dynamic transitions in the international and regional order? The research posits that Iran, as a pivot state, should adopt a paradigm shift to an issue-based foreign policy. This strategic shift enables Iran to move beyond a security-driven, survival-focused paradigm toward becoming a constructive middle power balancer. By prioritizing multilateral cooperation, addressing critical regional issues, and fostering diplomatic engagement, this approach enhances Iran’s ability to manage tensions, strengthen its influence, and promote stability. Ultimately, this redefined role aligns Iran’s national interests with broader regional and global frameworks, ensuring a more resilient and impactful foreign policy stance.
نقش فرهنگ سیاسی در مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: آزادگان، جانبازان و خانواده های شاهد و ایثارگر در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
344 - 309
حوزههای تخصصی:
نظام جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، بر پایه هویت دینی-سیاسی و در چارچوب فرهنگ سیاسی اسلامی استقرار یافت. این هویت به ویژه در میان نیروهای ایثارگر از جمله شهدا، جانبازان، آزادگان و خانواده های آنان، نهادینه شده و در گذر زمان به یکی از منابع مشروعیت سیاسی نظام بدل گردیده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان های فرهنگ سیاسی و تأثیر آن ها بر مشارکت سیاسی فرزندان ایثارگران در شهر تهران انجام شده است. پرسش اصلی تحقیق آن است که گفتمان های حاکم بر فرهنگ سیاسی این گروه چیست و چه رابطه ای با میزان و نوع مشارکت سیاسی آنان دارد. روش پژوهش کمّی و مبتنی بر پیمایش میدانی از ۱۶۰۰ نفر از اعضای خانواده های ایثارگر و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و واریانس بوده است. یافته ها نشان می دهد که فرهنگ سیاسی مشارکت محور، به ویژه در قالب گفتمان دموکراتیک و مردم سالاری دینی، دارای بیشترین فراوانی است و با متغیرهای زمینه ای مانند سن، تحصیلات، قومیت و اشتغال ارتباط معنادار دارد. در نهایت، نتایج پژوهش بر این نکته تأکید دارد که تداوم مشروعیت نظام سیاسی در گرو تقویت مشارکت آگاهانه نسل جدید ایثارگران است و این امر مستلزم بازتعریف سازوکارهای مشروعیت بخش متناسب با تحولات فرهنگی و نسلی آنان می باشد.
شادکامی در نیکوترین زندگی بر اساس معارف رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
91 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان زندگی نیکو، شادکامی و رضامندی حقیقی در زندگی است. هدف پژوهش، تبیین لوازم تحقق شادکامی در نیکوترین زندگی بر اساس معارف رضوی است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. به این صورت که بر اساس روایتی از امام رضا علیه السلام که نیکوترین زندگی را در نیکو گرداندن زندگی دیگران، معرفی می فرماید؛ مقدمات و لوازم تحقق این ارتباط اجتماعی حسنه در معارف رضوی جست وجو شده است. یافته های تحقیق نشان داد در کلام رضوی، نیکوترین زندگی در حالتی است که زندگی سایر انسان ها را از جهات مادی و معنوی گوارا گردانیم و این گفتار امام رضا ع در سیره ایشان آشکار شده است. تحقق نیکوترین زندگی، با خوف و رجای متوازن همراه بوده و مستلزم تحقّق اموری است که عبارتند از: 1. داشتن بینش توحیدی و معاد باوری که تنها در صورت ولایت پذیری کامل فکری و عملی از ولی الهی و همراه با عمل گرایی خالصانه صورت می گیرد. 2. فداکاری که نیازمند داشتن زهد، قناعت و ترک کردن خواهش های نفسانی است. 3. خشرویی و گره گشا بودن در ضمن حفظ کرامت افراد. 4. داشتن مهارت هایی مانند مهار خشم که تنها به شرط مدارای بردبارانه با مردم و چشم پوشی از خطای دیگران و داشتن حسن خلق محقق می شود. 5. داشتن مهارت برنامه ریزی جامع و تفریحات حلال روزانه. تحقق نیکوترین زندگی با برطرف کردن گرفتاری انسان ها و مخصوصاً مؤمنان، با امدادهای غیبی و نصرت های الهی از جایی که انسان گمان نمی کند، همراه است و شادکامی پایدار در حیات دنیوی و اخروی را به دنبال دارد. در نتیجه بر اساس معارف رضوی، با عمل گرایی توحیدی و ولایی و با نفی تعلّق به دنیا و همچنین کسب مهارت های شادکامی می توان زندگی خود و سایر انسان ها را گوارا کرد و به بهترین زندگی دست یافت.
ارزیابی اثرات مالیات کربن بر بخش صنعت در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با استفاده از یک مدل تعادل عمومی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالیات کربن، یکی از مهم ترین ابزارهای سیاستگذاری در حوزه انرژی است که می تواند از طریق تغییر در رفتار مصرف کننده و تولیدکننده، پیامدهای مثبت اقتصادی و زیست محیطی به همراه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی آثار مالیات کربن بر صنایع انرژی بر و غیر انرژی بر در مناطق مختلف جهان است. برای دستیابی به این هدف، از یک مدل CGE پویا استفاده شده است تا بررسی شود که مالیات کربن چگونه بر قیمت کالاها، تولید، واردات و صادرات صنایع اثرگذار است. تمایز این پژوهش با مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته، در این است که درآمد سرانه به عنوان یکی از عوامل مهم در نحوه اثرگذاری مالیات کربن در مد ل سازی CGE لحاظ شده است. به همین منظور، مناطق به پنج گروه درآمدی مختلف براساس آخرین تقسیم بندی بانک جهانی تجمیع، و سناریوهای سیاستی طبق آن اجرا شده است. نتایج نشان می دهد که مالیات کربن در تمامی سناریو ها منجر به افزایش قیمت کالاهای با شدت انرژی بالا در تمام مناطق می شود و قیمت کالاهای با شدت انرژی پایین جز در گروه کشورهای توسعه یافته و با درآمد بالا، کاهش می یابد. همچنین تولید در بخش انرژیبر وغیرانرژیبر به طور متوسط با کاهش روبرو است. واردات در بخش انرژیبر، بجز گروه کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط برای سایر گروه ها کاهش می یابد و در بخش غیرانرژی بر نیز با کاهش واردات روبرو هستیم. تأثیرپذیری صادرات نیز در بخش انرژیبر در جهت کاهش است و در بخش غیرانرژیبر به طور متوسط افزایش می یابد. براساس نتایج به دست آمده، این مطالعه راهی برای طراحی چارچوب سیاست مالیات کربن در مناطق مختلف با ساختار صنعتی متفاوت برای گذار به انتشار خالص صفر ایجاد کرده است
تعیین حد آستانه و بررسی اثر نامتقارن سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد فراگیر در کشورهای عضو همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای اقتصادی (رشد و توسعه پایدار) سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
245 - 266
حوزههای تخصصی:
استراتژی رشد فراگیر، مفهومی نو در حوزه رشد و توسعه اقتصادی است که توسط سیاستگذاران به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است. از طرفی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی با ایجاد دانش، بهره وری و سرریزهای فناوری ای که دارد، یکی از مؤثرترین ابزارها برای ارتقاء توسعه اقتصادی است.
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل اثر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد فراگیر در کشورهای عضو همکاری شانگهای در دوره زمانی 2022-2000 است. بدین منظور پس از محاسبه شاخص رشد پایدار، به معرفی الگو و تخمین مدل پانل آستانه ای، به تحلیل اثر سرمایه گذاری خارجی بر رشد فراگیر پرداخته می شود.
نتایج پژوهش نشان داد، شاخص ضریب جینی که به عنوان متغیر تحت آستانه ای است، در بالاتر و پایین تر از حد آستانه متغیر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تأثیر متفاوتی بر شاخص رشد فراگیر دارد. هنگامی که جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی کمتر از حد آستانه باشد، با افزایش ضریب جینی، شاخص رشد فراگیر کاهش می یابد که این نتیجه، مطابق با دیدگاه طرفداران نظریه وابستگی است و هنگامی که جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی بالاتر از حد آستانه باشد، با افزایش در ضریب جینی، شاخص رشد فراگیر افزایش می یابد که این نتیجه، مطابق با نظریه طرفداران نوسازی است
تحلیل اثر تغییر اقلیم بر پیشرفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
پیشرفت ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی است که برخی از آن ها بسترساز ارتقا و برخی نیز به عنوان عوامل بازدارنده محسوب می شوند. ازجمله عواملی که می تواند تأثیر منفی بر پیشرفت جوامع بگذارد وقوع انواع مخاطرات طبیعی و انسانی است که تغییر اقلیم جزو آن ها تلقی می شود. تغییر اقلیم به عنوان تغییر یا افزایش معنی دار عناصر جوی مانند بارش، دما، باد و... است که به دلیل افزایش قطعی دما از آن به عنوان گرمایش جهانی یاد می شود که طی دهه های اخیر از شدت بیشتری برخوردار شده است. تغییر اقلیم می تواند پیامدهای منفی مختلفی برای حوزه های سلامت، کشاورزی، صنعت، گردشگری، زیرساخت ها و... داشته باشند که همگی می توانند پیشرفت جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. در این مقاله به بررسی ارتباط پیشرفت با پیامدهای تغییر اقلیم در کشور پرداخته شده و با تبیین چالش های موجود، راهکارهای ممکن برای کاهش و یا مهار آن ها ارائه شده است. روش این پژوهش کیفی بوده که جمع آوری اطلاعات اسنادی به روش کتابخانه ای صورت گرفته است. بعد از جمع آوری اسناد مربوطه با روش توصیفی کلیدواژگان توسعه و تغییر اقلیم در آن ها بررسی و گزاره های مربوطه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین تأثیر پیامدهای منفی تغییر اقلیم روی جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، محیط کالبدی و زیرساخت ها و همچنین روی محیط زیست است که فراخور تأثیر می تواند شکل های مختلفی از عوامل بازدارنده را به خود بگیرند. راهکارهای مطرح در این زمینه به طور کلی در دو گروه راهکارهای کاهش و سازگاری طبقه بندی و ارائه می شود. در عین حال تأکید می شود تأثیر تغییر اقلیم بر پیشرفت کشور مؤثر بوده و نیازمند چاره اندیشی خاص خود است.
ارتباط تأمین مالی سبز و نوآوری سبز در ریسک پذیری شرکت ها با رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
23 - 48
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر یکی از دغدغه های جوامع انسانی حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار زیست محیطی است. در این میان صنعت بانکداری با در نظر گرفتن ریسک زیست محیطی در تأمین مالی شرکت ها، نقش مهمی در حفظ محیط زیست و حرکت به سوی اقتصاد سبز دارد. تأمین مالی سبز به عنوان یکی از ابعاد بانکداری سبز است که می کوشد تا تعادل زیست محیطی را با توسعه صنایع و رشد اقتصادی بهبود بخشد. هدف این مقاله بررسی ارتباط تأمین مالی سبز و نوآوری سبز در ریسک پذیری شرکت های لبنیات با رویکرد نظریه بازی است. در این پژوهش با استفاده از روش دلفی و مصاحبه با خبرگان مولفه های مؤثر بر تأمین مالی سبز از دید صنعت بانکداری در شرکت های لبنیات در قالب 19 مقوله شناسایی و رتبه بندی گردید. سپس با استفاده از نظریه بازی تکاملی در دو شرکت لبنیات انتخابی، این نتیجه حاصل می شود که تأمین مالی سبز نقش مهمی در ترویج نوآوری سبز از هر دو جنبه نظری و تجربی دارد. در نهایت این مقاله شواهدی در سطح خرد برای بررسی تأثیر ریسک پذیری شرکتی بر رابطه بین تأمین مالی سبز و نوآوری سبز مشخص نموده و نشان می دهد که شرکت هایی که سطح ریسک پذیری پایین تری دارند، تأمین مالی سبز تأثیر مثبت قوی تری بر نوآوری سبز آنها خواهد داشت. نتیجه گیری پس از آزمون پایداری با تغییر روش های اندازه گیری متغیرهای توضیحی، توضیح متغیرها و به کارگیری مدل های مختلف برای برآورد معتبر است.
واکاوی اینترنت اشیاء بر عملکرد کارآفرینی با نقش میانجی مدیریت زنجیره تأمین سبز و تعدیل گری کارآفرینی اقتصاد مدور در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
219 - 234
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نقش اینترنت اشیاء بر عملکرد کارآفرینی با نقش میانجی مدیریت زنجیره تأمین سبز و تعدیل گری کارآفرینی اقتصاد مدور می پردازد که از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری مطالعه حاضر شرکت های دانش بنیان شهر ارومیه به تعداد 107 شرکت بودند که با درنظرگرفتن 2 نفر شامل مدیران ارشد و مدیران بازاریابی، تعداد کل جامعه 214 نفر می باشد. حجم نمونه 136 نفر بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد جمع آوری و با استفاده از نرم افزار حداقل مربعات جزئی تحلیل شدند. روایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از آزمون های مرتبط مورد سنجش قرار گرفت و تأیید شد. نتایج نشان داد که اینترنت اشیاء بر عملکرد کارآفرینی با نقش میانجی مدیریت زنجیره تأمین سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین اثر تعدیل گری کارآفرینی اقتصاد مدور در رابطه بین عملکرد کارآفرینی و مدیریت زنجیره تأمین سبز در شرکت های دانش بنیان به تأیید رسید. در نتیجه، اینترنت اشیاء بر رویکرد شرکت ها به نوآوری و چگونگی ایجاد و جذب ارزش در فعالیت های روزانه شرکت تأثیر گذاشته است. افزون براین، اتخاذ شیوه های مدیریت زنجیره تأمین سبز باعث تأثیر مثبتی بر نوآوری های سبز که منجر به بهبود کارآفرینی محیطی می شود.
Reevaluating the DeLone and McLean Model for EHR Success and Knowledge-Sharing in a Saudi Public Medical Complex(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the success of the EHR system and its impacts on the knowledge-sharing process by healthcare professionals in a public medical complex in Saudi Arabia. It aims to reexamine and evaluate the usefulness of the updated DeLone & McLean IS success model considering IS in the healthcare context. The study is based on a quantitative methodology conducted at a public medical complex in Saudi Arabia. The data analysis was performed by combining descriptive and exploratory analysis. SPSS was used to test the constructs' validity and scale reliability. Additionally, using AMOS to test the model fit and examine the direct and indirect relationships among dependent and independent variables, structural equation modeling was performed. The results support the role of EHR use in enhancing knowledge-sharing practices within the medical care complex. The findings show that EHR users appreciate knowledge transfer and collaboration between medical staff. The findings suggest that the EHR’s characteristics of information quality, system quality, and service quality promote medical care knowledge-sharing through system satisfaction and use. This study helps medical staff and health decision-makers to understand the EHR benefits and the medical digital innovations that may contribute to improving the work conditions at care organizations. It shows that healthcare organizations can identify various benefits from the use of the EHR**, ** especially in terms of knowledge management and sharing to propose better medical services. The paper contributes to the existing empirical literature by demonstrating the confirmation of the D&M Model as a relevant instrument for IS success within the healthcare sector.
The Role of Knowledge and Practice in Human Happiness from the Perspective of Sadr Al-Mota'allehin(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
91 - 116
حوزههای تخصصی:
Are opinion (as the product and perfection of theoretical reason) and practice (as the result and perfection of practical reason) involved in the ultimate happiness of humans? Why and how? According to a well-known perspective, Sadr Al-Mota'allehin regards the perfection of theoretical reason as the foundational structure of ultimate human happiness and the perfection of practical reason as a means of removing obstacles toward achieving theoretical reason's perfection, which constitutes ultimate happiness. Furthermore, he advances a related theory suggesting that ultimate happiness not only stems from the knowledge derived from theoretical reason but also requires detachment from material concerns—a practical virtue and outcome of practical reason. This detachment is an intrinsic affirmative act within the core structure of ultimate happiness. In this view, the perfection of theoretical reason (knowledge) is the principal element of ultimate happiness, while the perfection of practical reason (virtuous dispositions) forms its supporting framework. Finally, Sadr Al-Mota'allehin identifies the highest human ascent as annihilation, where theoretical and practical faculties unify and merge in the Divine Essence, culminating in ultimate happiness.
اثربخشی یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارت های فراشناختی و الگوی بار شناختی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم در سال تحصیلی 401-1400 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه هفتم منطقه 2 شهر مشهد بودند که تعداد 112 نفر نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش طی 16 جلسه تحت آموزش یادگیری زایشی بر اساس بار شناختی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل آزمون محقق ساخته 20 سوالی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که یکی از آموزش های موثر بر یادگیری ریاضی دانش آموزان، استفاده از روش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی است.
طراحی الگوی ساختاری- فرآیندی تمایلات سرمایه گذاران در صنعت بیمه با تأکید بر عوامل روانشناختی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۱
317-341
حوزههای تخصصی:
رونق بازارهای مالی، به خصوص صنعت بیمه نقش بسزایی در شریان های اقتصادی کشور دارد. افزایش تمایلات سرمایه گذاران و ایجاد اطمینان در بازارهای مالی و افزایش اعتماد مشارکت کنندگان این بازار از طریق فراهم کردن محیطی با ثبات، برای فعالیت آنها و حمایت از آنها در مقابل خطرات مختلف موجود در بازار، از مسائل اساسی بورس های اوراق بهادار است که در جلب مشارکت مردم و توسعه سرمایه گذاری بازارهای اوراق بهادار نقشی چشمگیر دارد. از این رو تحقیق حاضر به طراحی الگوی ساختاری- فرآیندی تمایلات سرمایه گذاران در صنعت بیمه با تأکید بر عوامل روانشناختی با رویکرد داده بنیاد پرداخته شده است. این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته می باشد که در آن از دو رویکرد مورد استفاده در علوم رفتاری یعنی کمی و کیفی استفاده می شود. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کلیه متخصصین و فعالان در صنعت بازاریابی هستند. روش و حجم نمونه در تعیین درجه مناسب مدل پیشنهادی نیز بصورت روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 19 نفر از صاحب نظران و خبرگان انجام می شود. در بخش آمار توصیفی گزارش اعضای نمونه تحقیق شامل جنسیت، سابقه خدمت و میزان تحصیلات می باشد که بر اساس جدول و نمودار ارائه شده است. همچنین در بخش آمار استنباطی نتایج نشان می دهد که بر الگوی ساختاری- فرآیندی تمایلات سرمایه گذاران در صنعت بیمه با تأکید بر عوامل روانشناختی در قالب عوامل ادراکی، اقتصادی، عاطفی و عوامل کنترلی ارائه شده است.
ارائه چارچوب تعدیلگری برای اخبار جعلی در پلتفرم ها (مورد مطالعه: تعدیلگری اخبار جعلی در پلتفرم های شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
250 - 578
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر شبکه های اجتماعی، گسترش بی ضابطه اطلاعات در کنار تضعیف مرجعیت رسانه های رسمی، زمینه ساز ظهور پدیده هایی چون اخبار جعلی شده است که نه تنها خود مسئله نگران کننده ای است، بلکه چالش اساسی تری به نام «تعدیلگری محتوا» را ایجاد کرده است. با توجه به نقش برجسته ای که پلتفرم های شبکه اجتماعی در توزیع اخبار و شکل دهی به افکار عمومی یافته اند، تعدیلگری اخبار جعلی در این فضا، به یکی از اصلی ترین محورهای حکمرانی رسانه ای بدل شده است؛ به طوری که توانایی تعدیلگری محتوا در این بسترها، هم به کاهش انتشار اخبار نادرست کمک می کند و هم می تواند حافظ اعتماد عمومی، کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی، امنیت اطلاعاتی در جامعه باشد. پژوهش حاضر از طریق شناسایی راه کارهای اتخاذ شده توسط دو پلتفرم شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام و همچنین، نظرها و تجربه های خبرگان این حوزه، چارچوب جامعی به منظور تعدیلگری اخبار جعلی برای پلتفرم های شبکه های اجتماعی داخلی ارائه داده است. روش: این مطالعه از نوع کیفی و روش اجرای آن، مطالعه تطبیقی بوده است. برای تحلیل داده ها، از ابزار تحلیل مضمون استفاده شده است تا راه کارهای تعدیلگری موجود در دو پلتفرم ایکس و اینستاگرام بررسی شود. با هدف بومی سازی راه کارها جهت اعمال و کاربست آن ها در پلتفرم های داخلی، از ابزار جمع آوری داده از طریق مصاحبه استفاده شده و با خبرگان مصاحبه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، راه کارهای موجود را می توان در دو دسته راه کار «برون پلتفرمی» و «درون پلتفرمی» طبقه بندی کرد؛ به طوری که در دسته اول، راه کارهایی همچون تنظیم قوانین و مقررات، تشویق به ترویج منابع اعتمادساز، توسعه آموزش و آگاهی و روشنگری عمومی، تعزیز انضباط رسانه ای، ارتقای سواد رسانه ای، توانمندسازی نهادهای مربوطه، ترویج فرهنگ انتقاد سازنده، تشویق به توسعه الگوریتم های تشخیص اخبار جعلی و تشویق به مشارکت اجتماعی شهروندان قرار گرفته است. در دسته دوم نیز راه کارهایی چون ارائه قوانین و دستورالعمل ها، جمع سپاری، احراز هویت کاربران، همکاری با منابع رسمی خبری، صحت سنجی، رتبه بندی و برچسب گذاری محتوا ارائه شده است. در سطح داخلی نیز، خبرگان بر ضرورت شفاف سازی الگوریتم ها، رعایت ملاحظات فرهنگی و حقوقی و توسعه نظام آموزش عمومی، در کنار اِعمال ابزارهای نرم و سخت برای تعدیل محتوا تأکید داشتند. نتیجه گیری: در جهانی که پلتفرم های شبکه اجتماعی اهمیت زیادی دارند، اخبار جعلی، به عنوان ابزاری مؤثر برای ترویج اطلاعات نادرست و تضعیف اعتماد عمومی، می تواند پایه های حقیقت و صداقت را در جامعه به خطر بیندازد؛ تأثیر این اخبار و محتوا بر جامعه، از شکاف اجتماعی تا فروپاشی اعتماد، درخور توجه است. شیوه ها و ابزارهای تأثیرگذار تعدیلگری می تواند از یک سو فعالیت کاربران در تولید محتوای کاربرساخته و از سوی دیگر، اعتماد آن ها به محتوای تولید شده در این پلتفرم ها را افزایش دهد. چارچوب ارائه شده در این پژوهش با ترکیب تجارب بین المللی و دیدگاه های بومی شده، مدلی ترکیبی و عملیاتی برای تعدیلگری محتوای جعلی در پلتفرم های اجتماعی داخلی ارائه می دهد. این چارچوب می تواند به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ملی، طراحی پلتفرم های بومی و نیز، بازسازی اعتماد عمومی به فضای مجازی استفاده شود.